اندر دل من درون و بیرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
#مولوی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه میگیرد
از این بیآبرویی، نام ما، آوازه میگیرد
من از خوشباوری در پیلهی خود فکر میکردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه میگیرد
به روی ما به شرط بندگی در میگشاید عشق
عجب داروغهای! باجِ سرِ دروازه میگیرد
چرا ای مرگ میخندی؟ نه میخوانی، نه میبندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه میگیرد
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه میگیرد
#فاضل_نظری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ناامید است ز درمانِ دو بیمار، طبیب
چشمِ بیمار کسی و دلِ بیمار کسی
#هاتف_اصفهانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"جنگ و صلح" تولستوی در یک دقیقه
#معرفی_کتاب
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
Hesameddin Seraj -02 Shoore Masti ( GandomMusic.ir ).mp3
5.95M
مستان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند
در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر
وز دلبران خوشباشتر مستان سلامت میکنند
غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنند
افسون مرا گوید کسی؟ توبه ز من جوید کسی؟
بی پا چو من پوید کسی؟ مستان سلامت میکنند
ای آرزوی آرزو، آن پرده را بردار زو
من کس نمیدانم جز او، مستان سلامت میکنند
ای ابر خوش باران بیا، وی مستی یاران بیا
وی شاه طراران بیا، مستان سلامت میکنند
حیران کن و بیرنج کن، ویران کن و پرگنج کن
نقد ابد را سنج کن، مستان سلامت میکنند
شهری ز تو زیر و زبر، هم بیخبر هم باخبر
وی از تو دل صاحب نظر، مستان سلامت میکنند
آن میر مه رو را بگو، وان چشم جادو را بگو
وان شاه خوشخو را بگو، مستان سلامت میکنند
آن میر غوغا را بگو، وان شور و سودا را بگو
وان سرو خضرا را بگو، مستان سلامت میکنند
آن جا که یک با خویش نیست، یک مست آنجا بیش نیست
آنجا طریق و کیش نیست، مستان سلامت میکنند
آنجان بیچون را بگو، وان دام مجنون را بگو
وان دُرّ مکنون را بگو مستان سلامت میکنند
آن دام آدم را بگو، وان جان عالم را بگو
وان یار و همدم را بگو مستان سلامت میکنند
آن بحر مینا را بگو، و آن چشم بینا را بگو
و آن طور سینا را بگو مستان سلامت میکنند
آن توبه سوزم را بگو وان خرقه دوزم را بگو
و آن نور روزم را بگو مستان سلامت میکنند
ای شه حسام الدین ما، ای فخر جمله اولیا
ای از تو جانها آشنا، مستان سلامت میکنند
#مولوی
#حسامالدین_سراج
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
راهنماي+نگارش+پايان+نامه (3).pdf
410.4K
شیوهنامه نگارش پایاننامه و رساله دانشگاه پیام نور
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
شیوهنامه نگارش پایاننامه و رساله دانشگاه پیام نور
راهنمای نگارشپایاننامه
البته برای رشته ادبیات نیاز به تغییراتی است.
مثلا فصل سوم بیشتر مورد استفاده ی رشته های علوم پایه است و در اغلب موضوعات ادبیات کاربرد ندارد. و موارد دیگر
امروز یکی از دانشجویان پرتلاشم از پایان نامهاش دفاع کرد.
موضوع:مقایسه تطبیقی نماد و نمادگرایی در اشعار احمدشاملو و فریدون مشیری
کار شایستهای شده بود خستگیم رفت.
تبریک به خانم کوثر مومبنی عزیز🌹🌹🌹
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰بهره مندی از مشکلات
📈ما خيال مى كنيم كه اگر زندگى، يك زندگى بى دردسر و بدون درگيرى باشد، يك زندگى مناسبى است.
📈 در حالى كه آنچه كه مطلوب است و آنچه كه به آدم ها تكامل مى دهد و آنها را رشد مى دهد و بهره مند مى كند اين است كه در هر برخوردى بياموزم كه چگونه موضع گيرى كنم و در هر موقعيتى چگونه با مسائل روبرو بشوم.
📈اينجاست كه ديگر آدم دنبال يك زندگى بى دغدغه و بى درگيرى نيست. برايش اين مسأله است كه با هر درگيرى و با هر گرفتارى چه بايد بكند.
📈 بين خودش و مشكلات حائل نمى اندازد، از مشكل فرار نمى كند، بين خودش و مشكلات هم حائلى را قرار نمى دهد، بلكه مى كوشد كه از مشكلاتى كه برايش شكل مى گيرد بهره مند شود، يعنى؛ از مشكلات، بهره مندى بدست بياورد.
📈 دلِ روشن، دلِ زنده و بهره مندى از كلمات حكيمانه اهل بيت«علیهم السلام» در گرو اين برخوردها و داد و ستدها است.
📈 ما تا اين درگيرى ها را نداشته باشيم، ضعف هامان، ترس هامان، بخل هامان، خستگى هامان، زياده روى ها يا كوتاهى هاى خودمان را نمى شناسيم.
📈 در اين برخورد است كه مشخص مى شود ما چقدر كم داريم. چقدر افراط داريم. چقدر تفريط داريم.
📈 بدون برخورد، مقدار ظرفيت من مشخص نمى شود.
❛❛ عینصاد
📚 #روابط_متکامل_زن_و_مرد | ص ۴۹
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
👤: @ad_Einsad
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
شیوهنامه نگارش پایاننامه و رساله دانشگاه پیام نور
1560066722-tadvin.pdf
389.7K
راهنمای نگارش پایاننامه و رساله دانشگاه آزاد
واژهی "پایاننامه" برای کارشناسی ارشد استفاده میشود
"رساله" برای دورهی دکتری
هیچکس از عشق سوغاتی بهجز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم
خون شد انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
#حامد_عسکری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست
ما زودباوریم و تو دلال اعتماد...!
#فاضل_نظری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
محبوبم!
کاش میتوانستم تنهاییام را
بیاورم کنارِ تنهایی شما...
#محمد_صالح_علاء
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بینصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من؟ آرزو گم کردهای تنها و سرگردان
نه آرامی، نه امیدی، نه همدردی، نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
#رهي_معيري
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بشْنیدم از هوای تو آوازِ طبلِ باز
باز آمدم، که ساعدِ سلطانم آرزوست
#مولانا
طبلِ باز: طبلی که هنگام فراخواندن، یا پرواز دادنِ باز آن را مینواختهاند.
در قدیم برای شکار کردن، از بعضی پرندهها مانند شاهین و باز استفاده میکردهاند. فرایندِ رام کردنِ بازِ وحشی، بسیار پیچیده و دقیق بوده است و در اثر این فرایندِ رامسازی، بازِ وحشی چنان پرورش پیدا میکرده که از دستِ صاحبِ خود غذا میگرفته، بر ساعدِ او مینشسته و حیواناتی مانندِ خرگوش را چنان با مهارت و ظرافت شکار میکرده است که پوستِ لطیف و گرانبهای آنها آسیب نبیند. از قدیم کتابهایی مفصّل دربارۀ تربیت باز نوشته شده است، مانند بازنامه، از نَسَوی. مولانا یا به طور مستقیم با «باز» آشنا بوده و یا از طریق کتابها، اطلاعاتِ دقیقی از روش تربیتِ باز و شیوۀ شکارِ آن داشته است و به گستردگی از واژهها و اصطلاحاتِ مربوط به باز برای تصویرسازی و خیالبندی بهره گرفته است؛ برای نمونه او از «طبلِ باز، بستنِ چشمِ باز، نشستنِ باز بر ساعدِ سلطان» و مسائلی مانندِ آنها در اشعار خود یاد کرده است.
به نظرِ او انسان مانند شاهبازی است که جایِ حقیقیِ او دستانِ پُر مهرِ خداوند است و این شاهباز باید فقط از دستِ پادشاهِ خود غذا بگیرد و به فرمانِ او شکار کند.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
«سهراب سپهری» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/38757
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
«سهراب سپهری» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/38757
در اپلیکیشن طاقچه تعدادی از دیوانها و مجموعههای شعری را میتوانید رایگان دانلود کنید(بیشتر از ۲۰ مورد)
«خواجه عبدالله انصاری» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/39508
یار بیپرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولیالابصار
#هاتف_اصفهانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast