eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
527 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
690 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ‌کس از عشق سوغاتی به‌جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون شد انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زودباوریم و تو دلال اعتماد...! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
محبوبم! کاش می‌توانستم تنهایی‌ام را بیاورم کنارِ تنهایی شما... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی نه جان بی‌نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی‌فروغم را نشانی از سحرگاهی نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی کیم من؟ آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی، نه امیدی، نه همدردی، نه همراهی گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی رهی تا چند سوزم در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بشْنیدم از هوای تو آوازِ طبلِ باز باز آمدم، که ساعدِ سلطانم آرزوست طبلِ باز: طبلی که هنگام فراخواندن، یا پرواز دادنِ باز آن را می‌نواخته‌اند. در قدیم برای شکار کردن، از بعضی پرنده‌ها مانند شاهین و باز استفاده می‌کرده‌اند. فرایندِ رام کردنِ بازِ وحشی، بسیار پیچیده و دقیق بوده است و در اثر این فرایندِ رام‌سازی، بازِ وحشی چنان پرورش پیدا می‌کرده که از دستِ صاحبِ خود غذا می‌گرفته، بر ساعدِ او می‌نشسته و حیواناتی مانندِ خرگوش را چنان با مهارت و ظرافت شکار می‌کرده است که پوستِ لطیف و گرانبهای آنها آسیب نبیند. از قدیم کتاب‌هایی مفصّل دربارۀ تربیت باز نوشته شده است، مانند بازنامه، از نَسَوی. مولانا یا به طور مستقیم با «باز» آشنا بوده و یا از طریق کتاب‌ها، اطلاعاتِ دقیقی از روش تربیتِ باز و شیوۀ شکارِ آن داشته است و به گستردگی از واژه‌ها و اصطلاحاتِ مربوط به باز برای تصویرسازی و خیال‌بندی بهره گرفته است؛ برای نمونه او از «طبلِ باز، بستنِ چشمِ باز، نشستنِ باز بر ساعدِ سلطان» و مسائلی مانندِ آنها در اشعار خود یاد کرده است.  به نظرِ او انسان مانند شاه‌بازی است که جایِ حقیقیِ او دستانِ پُر مهرِ خداوند است و این شاه‌باز باید فقط از دستِ پادشاهِ خود غذا بگیرد و به فرمانِ او شکار کند. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
«سهراب سپهری» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/38757
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
«سهراب سپهری» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/38757
در اپلیکیشن طاقچه تعدادی از دیوان‌ها و مجموعه‌های شعری را می‌توانید رایگان دانلود کنید(بیشتر از ۲۰ مورد)
«خواجه عبدالله انصاری» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/39508
یار بی‌پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی‌الابصار "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يار گفت: از ما بکن قطع نظر، گفتم: به‌ چشم! گفت: قطعا هم مبين سوي دگر، گفتم: به‌ چشم! گفت: يار از غير ما پوشان نظر، گفتم: به‌ چشم! وانگهي دزديده در ما مي‌نگر، گفتم: به‌ چشم! گفت: با ما دوستي مي‌کن به‌ دل، گفتم: به‌ جان! گفت: راه عشق ما مي‌رو به‌ سر، گفتم: به‌ چشم! گفت: با چشمت بگو تا: در ميان مردمان سوي ما هردم نيندازد نظر، گفتم: به‌ چشم! گفت: اگر با ما سخن داري، به‌ چشم دل بگو تا نگردد گوش مردم با خبر، گفتم: به‌ چشم! گفت: اگر خواهي غبار فتنه بنشيند ز راه برفشان آبي به خاک رهگذر، گفتم: به‌ چشم! گفت: اگر خواهد دلت زين لعل ميگون خنده‌اي گريه‌ها مي‌کن به صد خون جگر، گفتم: به‌ چشم! گفت: جاي من کجا لايق بود؟ گفتم: به‌ دل گفت: مي‌خواهم جزين جاي دگر، گفتم: به‌ چشم! گفت: اگر گردي شبي از روي چون ماهم جدا تا سحرگاهان ستاره مي‌شمر، گفتم: به‌ چشم! گفت: اگر دارد، هلالي، چشم گريانت غبار کحل بينايي بکش زين خاک در، گفتم: به‌ چشم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یک‌روز می‌آیی که من، دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آسان و سخت عشق سوا کردنی نبود ما نیز مهر و قهر تو در هم خریده‌ایم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با شاخه‌ی گل یخ از مرز این زمستان خواهم گذشت جایی کنار آتش گمنامی آن وام کهنه را به تو پس می‌دهم تا همسفر شوی با عابران شیفته‌ی گم شدن شاید حقیقتی یافتی همرنگ آسمان دیار من "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
باباطاهر دیگر عریان نیست لباسی پوشیده به سفیدی برف! و از دل کوه‌ زل زده به ما (امروز/همدان) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر هزارم جفا و جور کنی دوست دارم هزار چندانت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
از تو جدا شده‌ام اما عشق هنوز پیشاپیش من روان است و هنگام که آغوش گشوده‌ام رنج بسی تلخ‌تر در آن مأوا گرفت چون‌ تمامیت کویری برای نوشیدن برای جدا شدن از خویشتنِ خویشم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
محبوبم! جهانم آشفته است، جهانم میزان نیست جهانم پر از اضطراب است، لحظات چموش‌اند تنها هنگامی که به شما می‌رسم، روبه‌روی تواَم و به تو سلام می‌کنم، آن زمان جهان به تعادل می‌رسد ... جواب بدهی یا نه، تو جهان مرا متعادل میکنی... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast