eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
453 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
534 ویدیو
54 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری لحظه‌های کاغذی را؛ روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی؛ زندگی‌های اداری آفتاب زرد و غمگین؛ پله‌های رو به پایین سقف‌های سرد و سنگین؛ آسمان‌های اجاری با نگاهی سرشکسته؛ چشم‌هایی پینه بسته خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری صندلی‌های خمیده؛ میزهای صف کشیده خنده‌های لب پریده؛ گریه‌های اختیاری عصر جدول‌های خالی؛ پارک‌های این حوالی پرسه‌های بی‌خیالی؛ نیمکت‌های خماری رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم شنبه‌های بی پناهی؛ جمعه‌های بی‌قراری عاقبت پرونده‌ام را؛ با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری روی میز خالی من؛ صفحه‌ی باز حوادث در ستون تسلیت‌ها؛ نامی از ما یادگاری دوم اردیبهشت زادروز "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عید است و دلم خانه‌ی ویرانه، بیا این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا یک ماه تمام میهمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا... دوم اردیبهشت زادروز قیصر ادبیاتِ ایران "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شعر هیأت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون با نهایت تأسف و تأثر، شاعر پیش‌کسوت اهل‌بیت و انقلاب، استاد عباس‌علی براتی‌پور، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد... ✅ @ShereHeyat
4_5996662054826544754.mp3
11.7M
⚡️مگر نمی‌گویند اصلی‌ترین کلید حل تمام مشکلات انسان، خودشناسی‌ست؟ پس چرا بسیاری از ما، هرچه برای فراگیری این مباحث، وقت می‌گذاریم، باز هم تغییر قابل توجهی در زندگی‌مان احساس نمی‌کنیم؟! ✘ چرا حال دل خودمان، آن روزها که بسیار کمتر خود را می‌شناختیم، بارها بهتر از امروز بود؟! ✘ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
اندر خم یک کوچه ... چرا دانایی‌هامون تبدیل به دارایی نمیشه؟؟👇🏼 ۱) بی‌مسألگی👈🏻 به جای داشتن درد و دغدغه مشخص ۲) شهوت اطلاعات 👈🏻 به جای انگیزه افزایش دارایی ۳) شهوت دیده‌شدن 👈🏻 به جای شوق به رسیدن و شدن ۴) طی مسیر با عقل حسابگر 👈🏻 به جای قلب شعله‌ور ۵) آماده نکردن ظرف 👈🏻به جای پاک کردن جان شما هم بهش فکر کنید که چرا علی رغم قدم‌های کج‌دار و مریزی که در طول عمرمون برداشتیم، راه به جایی نبردیم و هنوز اندر خم یک کوچه مانده‌ایم؟؟؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان فلَش، داستانک یا داستان کوتاه کوتاه ( Flash Fiction) قالبی در داستان‌نویسی است که داستات در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته می‌شود و در پی یک کشف ضربه‌زننده است. این کشف می‌تواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظه‌ای زیبا باشد. همچنین داستانک یا فلش فیکشن می‌تواند پایانی نداشته باشد و انتهای داستانک را به خواننده واگذار کند. (برعکس رمان یا داستان، که در انتهای آن رویداد مهم پایان می‌پذیرد.) برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند. داستانک از طرح اولیه‌ای که برای نوشتن یک رمان یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد هم کوتاه‌تر و خلاصه‌تر است. ایجاز مهم‌ترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسنده‌ای که می‌خواهد داستانک بنویسد حتماً باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد. انواع داستانک داستانِ کوتاهِ کوتاه: زیر ۲۵۰ کلمه. داستان برق‌آسا: نوعی داستانک یا داستان بسیار کوتاه‌است. حجم داستانِ برق‌آسا بین ۲۵۰ کلمه و ۷۵۰ کلمه متغیر است. داستان ناگهانی: حجمِ داستان‌های ناگهانی از داستانِ برق‌آسا بیشتر است اما از داستان کوتاه کمتر و حداکثر ۱۷۵۰ تا ۲۰۰۰ کلمه‌است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کوتاهِ کوتاه وقتی بیدار شدم تمام تنم درد می‌کرد و می‌سوخت. چشم‌هایم را بازکردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده. او گفت: «آقای فوجیما. شما خیلی شانس آوردید که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید. حالا در این بیمارستان در امان هستید». با ضعف پرسیدم :«من کجا هستم؟» آن زن گفت :«در ناکازاکی»   نوشته ی آلان ای مایر ترجمه گیتا گرگانی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
وداع و وصل جداگانه لذتی دارد هزار بار برو، صد هزار بار بیا "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل، نه هجرانت که جانم درجوانی سوخت، ای جانم به قربانت تحمل گفتی و من هم که کردم سالها، اما چقدر آخر تحمل، بلکه یادت رفته پیمانت! چو بلبل نغمه خوانم، تا تو چون گل پاکدامانی حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت تمنای وصالم نیست، عشق من مگیر از من به دردت خو گرفتم، نیستم در بند درمانت به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین نباشد خون مظلومان؟ که می‌گیرد گریبانت دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست امان ای سنگدل، از درد و اندوه فراوانت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چه خوش گزیده‌امت از بساطِ حُسن‌فروشان نه عاشقِ تو که من عاشق بصیرت خویشم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گریه نکن ری‌را راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است دوباره اردیبهشت به دیدنت مى آیم...   "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شکردست
هفته اول انسان شناسی.mp3
11.84M
جمع‌بندی پنج جلسه اول مطالب انسان شناسی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شکردست
4_5996662054826544755.mp3
11.93M
⚡️ تمام وجدان‌های بیدار شهادت می‌دهند که؛ قرن‌ها فعالیت بشر در زمینه‌های گوناگون علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...، بسیار بیشتر از آن که خیر و خوبی و خوشبختی برای انسان به ارمغان بیاورد، به خلق انواع‌ بیماری‌های جسمی و روحی... به تولید درد و رنج و فساد و قتل و غارت و خونریزی... انجامیده است! ← حقیقتا دلیل این اتفاق چیست؟! ← جهان چگونه باید خود را از این وضع، نجات دهد؟! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان که پیر داند مقدار روزگار جوانی تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هر چیز قاعده‌ای دارد جز عشق و عشق، انگار تا ابد بی‌قاعده‌ست… "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کار طالب آنست که در خود جز عشق نطلبد. وجود عاشق از عشق است؛ بی عشق چگونه زندگانی کند؟! حیات از عشق می‌شناس وممات بی عشق می‌یاب: روزی دو که اندرین جهانم زنده شرمم بادا اگر بجانم زنده آن لحظه شوم زنده که پیشت میرم و آن دم میرم که بی تو مانم زنده "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast