eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
488 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام در شعری می‌فرماید: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ! فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» (ترجمه: آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید كجاست؟ برخیز و فرصت میانِ دو نیستی را دریاب.) می‌گوید:  از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده‌ست فریاد مکن بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن و : سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ز خاک آفریدت خداوندِ پاک پس ای بنده، افتادگی کن چو خاک حریص و جهان‌سوز و سرکش مباش ز خاک آفریدندت، آتش مباش چو گردن کشید آتش هولناک به بیچارگی، تن بینداخت خاک چو آن، سرفرازی نمود، این، کمی از آن، دیو کردند، ازین، آدمی افتادگی: فروتنی دیو: شیطان کلیات سعدی، بوستان، باب چهارم در تواضع، ص ۲۹۷. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ("خاستگاه نور" نیمایی بسیار زیبایی است که در سال ۴۸ برنده جایزه شعر یغما شد. چون طولانی است در چند قسمت می‌فرستم) خاستگاه نور 1⃣ا غروبی سخت دلگیر است و من، بنشسته‌ام اینجا، کنار غار پرت و ساکتی، تنها که می‌گویند: روزی، روزگاری مهبط وحی خدا بوده است، و نام آن «حرا» بوده است. و اینجا سرزمین کعبه و بت‌هاست.... و روز، از روزهای حج پاک ما مسلمان‌هاست. برون از غار: ز پیش روی و زیر پای من، تا هر کجا، سنگ و بیابان است هوا گرم است و تبدار است اما می گراید سوی سردی، سوی خاموشی و خورشید از پس یک روز تب، در بستر غرب افق، آهسته می‌میرد. و در اطراف من از هیچ سویی، رد پایی نیست و دور من، صدایی نیست. فضا خالی است و ذهن خسته و تنهای من، چون مرغ نوبالی، که هر دم شوق پروازی به دل دارد_ کنار غار، از هر سنگ، هر صخره پرد بر صخره ای دیگر.... و می‌جوید به کاوش‌های پی‌گیری، نشانی‌های مردی را -نشانی‌ها، که شاید مانده برجا، دیر دیر: از سالیانی پیش- و من همراه مرغ ذهن خود، در غار می‌گردم. و پیدا می‌کنم گویی نشانی‌ها که می‌جویم: همان است، اوست کنار غار، اینجا، جای پای اوست، می‌بینم و می‌بویم تو گویی بوی او را نیز همان است، اوست: یتیم مکّه، چوپانک، جوانک، نوجوانی از بنی‌هاشم و بازرگان راه مکه و شامات امین، آن راستین، آن پاکدل، آن مرد، و شوی برترین بانو: خدیجه نیز، آن کس کو سخن جز حق نمی‌گوید و غیر از حق نمی‌جوید و بت‌ها را ستایشگر نمی‌باشد و اینک: این همان مرد ابرمرد است محمد(ص) اوست... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
2⃣ا پلاسی بر تن است او را و می‌بینم که بنشسته است، چونان چون همان ایّام همان ایّام کاین ره را بسا، بسیار می‌پیمود و شاید نازنین پایش ز سنگ راه می‌فرسود ولی او همچنان هر روز می‌آمد و می‌آمد... و می‌آمد و تنها می‌نشست اینجا غمان مکه‌ی مشئوم آن ایّام را با غار می‌نالید غم بی‌همزبانی‌های خود را نیز.... و من، اکنون، به هر سنگی که در این غار می‌بینم، به روشن‌تر خطی می‌خوانم آن فریادهای خامش او را.... و اکنون نیز گویی آمده است او.... آمده است اینجا، و می‌گوید غم آن روزگاران را؛ عجب شب‌های سنگینی! همه بی‌نور نه از بام فلک، قندیل اخترها بود آویز نه اینجا- وادی گسترده‌ی دشت حجاز- از شعله‌ی نوری، سراغی هست. زمین، تاریک تاریک است و برج آسمان‌ها نیز نه حتی در همه ی «ام القری» یک روزن روشن تمام شهر بی نور است.... نه تنها شب، که اینجا روز هم بسیار شب رنگ است. فروغی هست اگر، از آتش جنگ است فروزان مهر، اینجا سخت بی‌نور است، بی‌رنگ است تو گویی راه خود را هرزه می پوید و نهر نور آن، زانسوی این دنیا بوَد جاری، مه، اندر گرد شب خفته است و ناپیداست ... پیدا نیست. سیه رگ‌های شهر- این کوچه‌ها- از خون مه خالیست. در آن ها می‌دود چرکاب تند ننگ و بدنامی، بداندیشی و در رگ‌های مردم هم. سیه بازارهای «روسپی نامردمان» گرم است. تمام شهر گردابی است پر گنداب تمام سرزمین‌ها نیز دنیا هم و گویی قرن، قرن ننگ و بدنامی است. فضیلت‌ها لجن‌آلوده، انسان‌ها سیه فکر و سیه کارند.... و «انسان» نام اشرافی زیبایی است از معنی تهی مانده.... محمد(ص) گرم گفتاری غم‌آلود است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
3⃣ا و من چیزی نمی‌بینم ولی گوشم به گفتار است....... و می‌بینم تو گویی رنگ غمگین کلامش را: «خدای کعبه، ای یکتا، درودم را پذیرا باش، ای برتر و بشنو آنچه می‌گویم: پیام درد انسان‌های قرنم را ز من بشنو پیام تلخ دختر بچگان خفته اندر گور پیام رنج انسان‌های زیر بار، وز آزادگی مهجور پیام آن که افتاده است در گرداب و فریادش بلند است: «آی آدمها....» پیام من، پیام او، پیام ما......» محمد(ص) غمگنانه ناله‌ای سرمی‌دهد، آنگاه می‌گوید: «خدای کعبه، ای یکتا درون سینه‌ها یاد تو متروک است و از بی‌دانشی و از بزهکاری، مقام برترین مخلوق تو، انسان، بسی پایین‌تر از حد سگ و خوک است خدای کعبه، ای یکتا! فروغی جاودان بفرست، کاین شبها بسی تار است. و دست اهرمن‌ها سخت در کار است و دستی را به مهر از آستین باز، بیرون کن که: بردارد به نیروی خدایی شاید، این افتاده پرچم‌های انسان را فروشوید نفاق و کینه‌های کهنه از دل‌ها دراندازد به بام کهنه‌ی گیتی بلند آواز برآرد نغمه‌ای همساز فروپیچد به هم طومار قانون‌های جنگل را و گوید: آی انسان‌ها! فرا گرد هم آیید و فراز آیید باز آیید صدا بردارد انسان را: و گوید: های، ای انسان! برابر آفریدندت، برابر باش صدابردارد اندر پارس، در ایران و با آن کفشگر گوید: پسر دار و به هر مکتب که خواهی نِه! سپاهی زاده را با کفشگر، دیگر، تفاوت‌های خونی نیست... سیاهی و سپیدی نیز، حتی، موجب نقص و فزونی نیست خدای کعبه ... ای ... یکتا...» 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
4⃣ا بدین هنگام، کسی آهسته، گویی چون نسیمی می‌خزد در غار محمد را صدا آهسته می‌آید فرود از اوج و نجوا گونه می گردد پس آنگه می شود خاموش. سکوتی ژرف و وهم آلود ناگه چون درخت جادو اندر غار می‌روید.... و شاخ و برگ خود را در فضای قیرگون غار می‌شوید و من در فکر آنم کاین چه کس بود، از کجا آمد؟ که ناگه این صدا آمد: «بخوان» ... اما جوابی برنمی‌خیزد محمد، سخت مبهوت است گویا، کاش می‌دیدم صدا با گرم تر آوا و شیرین تر بیانی باز می گوید: «بخوان!» ... اما محمد همچنان خاموش دل اندر سینه ی من باز می ماند ز کار خویش، گفتی می روم از هوش زمان، در اضطراب و انتظار پاسخش، گویی فرومی ماند از رفتار «هستی» می سپارد گوش پس از لختی سکوت- اما که عمری بود گویی- گفت: «من خواندن نمی‌دانم» همان کس، باز پاسخ داد: «بخوان به نام پرورنده ایزدت، کاو آفریننده است....» و او می‌خواند، اما لحن آوایش به دیگرگونه آهنگ است صدا گویی خدا رنگ است و می‌خواند «بخوان! به نام پرورنده ایزدت، کاو آفریننده است....» درودی می‌تراود از لبم بر او درودی گرم غروب است و افق گلگون و خوشرنگ است و من بنشسته‌ام اینجا، کنار غارپرت و ساکتی تنها که می‌گویند روزی، روزگاری مهبط وحی خدا بوده است، و نام آن «حرا» بوده است و در اطراف من، از هیچ سویی رد پایی نیست و دور من، صدایی نیست.... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
📌معرفی برخی از پایگاه های علمی بسیاری از پایگاه‌های علمی وجود دارند که امکان دسترسی به مقالات، کتب و رساله‌های علمی را برای پژوهشگران و دانشجویان فراهم می‌کنند. در زیر به تعدادی از پایگاه‌هایی که پرطرفدار هستند و امکان دسترسی به مقالات، کتب و رساله‌های علمی را به راحتی فراهم می‌کنند، اشاره می شود: 1. پایگاه Magiran: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.magiran.com/ 2. پایگاه Noormags: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله پزشکی، علوم انسانی، فنی و مهندسی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.noormags.ir/ 3. پایگاه ISC: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله پزشکی، علوم انسانی، فنی و مهندسی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.isc.gov.ir/ 4. پایگاه Civilica: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله مهندسی، علوم پایه و پزشکی را فراهم می‌کند. همچنین این پایگاه دسترسی به کتب و رساله‌های علمی نیز دارد. لینک: https://www.civilica.com/ 5. پایگاه Irandoc: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی، کتب و پایان‌نامه‌های دانشگاهی را فراهم می‌کند. لینک: http://www.irandoc.ac.ir/ 6. پایگاه SID: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی و پایان‌نامه‌های دانشگاهی را فراهم می‌کند. همچنین این پایگاه دسترسی به کتب و رساله‌های علمی نیز دارد. لینک: https://www.sid.ir/ 7. پایگاه Iranmedex: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی، کتب و پایان‌نامه‌های دانشگاهی در حوزه پزشکی را فراهم می‌کند. لینک: http://iranmedex.com/ همچنین برخی از این پایگاه‌های علمی بین‌المللی معتبر عبارتند از: 1. Google Scholar: برای دسترسی به مقالات علمی به صورت رایگان، Google Scholar یکی از بهترین و معتبرترین پایگاه‌هاست. لینک: https://scholar.google.com/ 2. PubMed: این پایگاه برای دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های پزشکی و بهداشتی بسیار مفید است. لینک: https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/ 3. Scopus: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.scopus.com/ 4. Web of Science: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.webofscience.com/ 5. IEEE Xplore: این پایگاه برای دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مهندسی و فناوری بسیار مفید است. لینک: https://ieeexplore.ieee.org/ 6. ScienceDirect: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://www.sciencedirect.com/ 7. SpringerLink: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://link.springer.com/ 8. Wiley Online Library: این پایگاه دسترسی به مقالات علمی در حوزه‌های مختلف، از جمله علوم پایه، پزشکی، مهندسی، علوم اجتماعی و انسانی و ... را فراهم می‌کند. لینک: https://onlinelibrary.wiley.com/ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری پیغمبری با جان عاشق کار داری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود تاریخ در محاصرهٔ غفلت جغرافیا در آتش عصیان بود در شامگاه زنده‌به‌گوری‌ها هر خواب دخترانه پریشان بود کعبه به‌رغم صلح نمادینش خط مقدم بت و بهتان بود اما در آن میانه کسی برخاست مردی که نام کوچکش ایمان بود مردی که پشت‌گرمی کوه طور مردی که روشنایی فاران بود او که نگاه ابری و دلتنگش شأن نزول آیهٔ باران بود اردیبهشت پیرهنش در باد آلهام‌بخش روح درختان بود یادش بشارتی به چمن می‌داد ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود زیباترین تلاوت الرحمن کامل‌ترین روایت انسان بود @fatemeh_arefnejad 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا میان کلام حبیب خود حس شد حرا به لطف نگاهش چو باغ نرگس شد ملک به سجده درامد دوباره آدم را «ستاره ای بدرخشید و‌ماه مجلس شد» 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹بهانۀ خلقت🔹 جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت همای اوج سعادت به شانۀ خلقت جهان نبود و خدا با تو گفتگو می‌کرد به حُسن خاتمت از آستانۀ خلقت... جهان و هرچه در آن پیش تار مویت هیچ! چه‌گونه از تو بگویم بهانۀ خلقت؟! برای از تو نوشتن اجازه با عشق است همیشه حرف و مضامین تازه با عشق است... :: بهار عطر تو را در گلابدان می‌ریخت زلال نام تو را در دل جهان می‌ریخت «بخوان به نام خدایت که خلق کرده تو را» هزار مژده و معنا از آن «بخوان» می‌ریخت جهان چه داشت اگر روشنایی تو نبود؟ چگونه از سرِ گلدسته‌ها اذان می‌ریخت؟ به یُمن آمدنت سنگ، مهربان می‌شد جهان پیر، پس از قرن‌ها جوان می‌شد... :: «ستاره‌ای بدرخشید و...» آن ستاره تویی ستاره‌ای که به آن می‌شود اشاره تویی ستاره‌ها و زمین، دانه‌های تسبیح‌اند و خیر اوّل و آخر در استخاره تویی زمین کتاب خودش را دوباره می‌خواند به هر کجا برسد مقصدش دوباره تویی بدون نور تو راهی به سمت پایان نیست بتاب بر سر دنیا که راه چاره تویی بتاب آینه‌گردان آشنایی‌ها بتاب روشنی هرچه روشنایی‌ها :: دعای حضرت آدم قسم به نام تو بود نجات نوح پیمبر، به احترام تو بود عصای حضرت موسی به نامت آذین داشت دم مسیح مسیحایی از سلام تو بود خلیل، دوش به دوش تو رفت در آتش که شعله «بَرد و سلام» از طنین گام تو بود اگر عزیز جهان بود یوسف از خوبی اسیر حُسن تو دلدادۀ کلام تو بود بیا سری به درختان پیر باغ بزن به روی شانه‌شان چارده چراغ بزن :: علی پس از تو چراغ ولایت عشق است کنار حضرت کوثر که آیت عشق است دو چلچراغ، دو سرو جوان باغ بهشت که راز خلقت آن‌ها امامت عشق است دوازده غزل سبز نامکرّر ناب که هر کدام به نحوی روایت عشق است کسی شبیه تو می‌آید از اهالی نور کسی ‌که آمدن او نهایت عشق است نهایت همۀ خواب‌های خوب تویی چراغ روشن دنیا پس از غروب تویی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«آینۀ تمام‌نمای خدا» با ریگ‌های رهگذر باد با بوته‌های خار در خیمه‌های خسته بخوانید در دشت‌های تشنه با اهل هر قبیله بگویید: لات و منات و عزی را دیگر عزیز و پاک مدارید این مهر و ماه را مپرستید اینک ماهی دگر برآمد و خورشید دیگری آه ای امین آمنه، ای ایمان! باری اگر دوباره درآیی روی تو را خورشیدها چنان که ببینند گل‌ها آفتاب‌پرست تو می‌شوند ای آتش هزارۀ زرتشت از معبد دهان تو خاموش! ای امّی امین! میلاد تو ولادت انسان است -انسان راستین - آن شب چه رفت با تو، نمی‌دانم شاید خود نیز این حدیث ندانی با تو خدا به راز چه می‌گفت؟ باری تو خود اگر نه خداگونه بوده‌ای یارایی کلام خدا را نداشتی! گر بعثت تو سبب عصمت تو بود آنک چگونه کودک عصمت را تا موسم بلوغ نبوت رسانده‌ای؟ میلاد تو اگر نه همان بعثت تو بود! هان ای پرنده‌های مهاجر آنک پرنده‌ای که به هجرت رفت بی‌آن‌که آشیانه تهی ماند آن شب مشام خالی بستر از بوی هجرت تن او پر بود اما به جای او ایثار زیر عبای خوف و خطر خوابید تا چشم‌های خویش فرو بست گفتی آینۀ تمام‌نمای خدا شکست! آه ای یتیم آمنه، ای ایمان! دنیا یتیم آمدنت بود دنیا یتیم رفتنت آمد! خیل فرشتگان با حسرتی ز پاکی جبرآلود در اختیار پاک تو حیران‌اند تو اسطوره‌ای ز نسل خدایانی؟ یا از تبار آدمیانی؟ تردید در تو نیست در خویش بنگریم و ببینیم آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟ در وقت هر نماز من با خدا سخن ز تو بسیار گفته‌ام بس می‌کنم دگر که تو را باید تنها همان خدا بسراید! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود تاریخ در محاصرهٔ غفلت جغرافیا در آتش عصیان بود در شامگاه زنده‌به‌گوری‌ها هر خواب دخترانه پریشان بود کعبه به‌رغم صلح نمادینش خط مقدم بت و بهتان بود اما در آن میانه کسی برخاست مردی که نام کوچکش ایمان بود مردی که پشت‌گرمی کوه طور مردی که روشنایی فاران بود او که نگاه ابری و دلتنگش شأن نزول آیهٔ باران بود اردیبهشت پیرهنش در باد الهام‌بخش روح درختان بود یادش بشارتی به چمن می‌داد ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود زیباترین تلاوت الرحمن کامل‌ترین روایت انسان بود @fatemeh_arefnejad 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 او یکی از مهم‌ترین ماله‌کشی‌های تاریخ ماست!!🙃 صوفی و شاعر نامدار ایرانی قرن ۴ و ۵ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast