eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
529 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
684 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
میان حجره در بسته مثل شمع، می گریم شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم کسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردم که از هر ناله می جوشد هزاران درد پنهانم میان حجره در بسته مثل شمع، می گریم مگر با قطره اشکی شود تر چشم گریانم تمام عمر با تنهائی و غربت گرفتم خو ولی وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم که دیده صید، دست و پا زند، صیاد کف بر کف اَلا صیاد من صید توام دیگر مسوزانم اَلا ای آه، از زندان تنگ سینه بیرون شو که من با ناله داد خویش از صیاد بستانم گهی نام محمّد بر لبم گه یا رضا گویم کهی رو به مدینه گه بود سوی خراسانم شریک زندگی گردیده قاتل، خانه ام مقتل انیسم اشک چشم و حجره در بسته زندانم مرا کشتی دگر شادی مکن ای دختر مأمون گرفتم نیستم فرزند پیغمبر، مسلمانم زسوز خود سرودن سوز دل دادم تو را(میثم) که خورده نظم تو پیوند با اشک محبّانم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
به فــــــــــــدای کبوتــــــــرانی که دست در دست آسمان دادند بال در بــــال، گریــــــه در گریه به تنی خستـــه سایبان دادند 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مالی که ز تو کس نستاند، علم است حرزی که تو را به حق رساند، علم است جز علم طلب مکن تو اندر عالم چیزی که تو را ز غم رهاند، علم است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بُستان شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را در وقتِ توانایی دیشب گِله‌ی زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بُگذر زین فکرتِ سودایی صد بادِ صبا اینجا با سلسله می‌رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی مشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یا رب به‌ که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهدِ هرجایی ساقی چمن گل را بی‌ رویِ تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای دردِ توام درمان در بستر ناکامی وِی یادِ توام مونس در گوشه‌ی تنهایی در دایره‌ی قسمت ما نقطه‌ی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی فکرِ خود و رایِ خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی زین دایره‌ی مینا خونین جگرم، مِی ده تا حل کنم این مشکل در ساغرِ مینایی حافظ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشقِ شیدایی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 (قسمتی از یک مثنوی) می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سالروز ازدواج دو نور عالم هستی: حضرت علی(ع) و بانو فاطمه زهرا(س) ❤❤❤❤❤❤❤❤
شرح یک رباعی از مولانا می‌گوید عشق: هر که جان پیش کشد صد جان و هزار جان عوض بیش کشد در گوش تو بین عشق چه‌ها می‌گوید تا گوش‌کشانت، به سوی خویش کشد این که عشق می‌گوید: هر که جان پیش کشد، صد جان و هزار جان بیش یابد، همان است که معشوق می‌فرماید: و لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله اَمواتاً بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون.( آل عمران، ۱۶۹) می‌فرماید: کسانی که در راه خدا، جان پیش کشیده‌اند و کشته شده‌اند، مُرده مپندارید؛ بلکه زنده‌ی ابد شوند و نزد پروردگارشان روزی گیرند. در بیت دوم رباعی می‌فرماید: ای عاشق، ببین عشق و معشوق، در گوش تو چه‌ها می‌گویند. این‌ها را می‌فرمایند تا گوشت را بکشند و تو را در مقعد صدق کنار خود نشانند: فی مَقعَدِ صِدقِِ عِندَ مَلیکِِ مُقتَدِر. (قمر، ۵۵) باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، دکتر سید احمد بهشتی شیرازی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
معنی جمال ای عشق، ای ترنّم نامت، ترانه‌ها معشوق آشنای همه عاشقانه‌ها ای معنیِ جمال به هر صورتی که هست مضمون و محتوای تمام ترانه‌ها با هر نسیم، دست تکان می‌دهد گُلی هر نامه‌ای ز نام تو دارد نشانه‌ها هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت: گل با شکوفه، خوشه‌ی گندم به دانه‌ها شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز دریا به موج و موج به ریگِ کرانه‌ها... مجموعه‌ی کامل اشعار قیصر امین‌پور، دستور زبان عشق 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا جان و دل پر درد دارم هم تو در من می‌نگر چون تو پیدا کرده‌ای این راز پنهان مرا ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عیب نهانی مردمان مردمان را، عیبِ نهانی، پیدا مکن که مَر ایشان را رسوا کنی و خود را بی‌اعتماد. هر که علم خواند و عمل نکرد، بدان مانَد که گاو راند و تخم نیفشاند. کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آواچهٔ ۲، پیرامون «پیرامون» یعنی چه؟ پیرامون یعنی حول‌وحوش، اطراف، گرداگرد. برای مثال، «بهینه‌سازی بافت پیرامونی میدان سعدی»، «بافت پیرامونی حرم مطهر را می‌خواهند نوسازی کنند»، «کمربند پیرامونی شهر» یعنی مثلاً می‌خواهند دور شهر را درخت بکارند و یک کمربند سبز درست کنند. این مثال‌ها کاملاً درست هستند. بحثی هم دربارۀ آن‌ها نداریم. اما به این جمله‌ها دقت کنید: همایشی پیرامون مسائل شهری در شهرهای بیش از پانصدهزار نفر جمعیت این غلط است. مقاله‌ای پیرامون ماهیت و اهمیت علم اقتصاد این غلط است. تکذیب شایعات پیرامون فلان بانک غلط است. این‌ها به چه معنی غلط هستند؟ پاسخ: اینجا پیرامون به‌معنی «درباره» غلط است. برخی می‌گویند گرته‌برداری از انگلیسی است؛ چون یکی از معانی about در انگلیسی «پیرامون» است. یکی از معانی about، «درباره» است. معنیِ «درباره» را که می‌دانستیم؛ اما about در انگلیسی به‌معنی «پیرامون» هم می‌آید. Look about یعنی به اطراف نگاه کن. and see if you can find it ببین می‌توانی پیدایش کنی. پس هروقت در متن‌هایتان به پیرامون رسیدید، دقت کنید ببینید اگر به‌معنی حول‌وحوش، اطراف و گرداگرد چیزی بود، دست به آن نمی‌زنید. اما اگر خواستید به‌معنی «درباره» استفاده کنید، همان «درباره» را بگذارید و اگر تکراری می‌شود، «راجع به»، «در زمینۀ». http://virastaran.net/a/11146
ماه هنر پیشه تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی یک عمر قناعت نتوان کرد الهی دیریست که چون هاله همه دور تو گردم چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی ماه از پی دیدن بود ای شوخ و گذشتن اما که گذشتن نتوان از چو تو ماهی بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر در آرزوی آن که بیابم به تو راهی شب‌ها همه دنبال رفیق توام اما او هم‌قدم ماهی و من همدم آهی نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی هر شب تو و یاران نوازنده ولیکن عشق تو به ما هم برسد گاه به گاهی در فکر کلاهند حریفان همه هشدار هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی گمره مشو ای ماه که از شاهد گمراه در هر قدمی راه زند چاله و چاهی بگریز در آغوش من از خلق که گلها از باد گریزند در آغوش گیاهی در آرزوی جلوه مهتاب جمالش یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر شایان گذشت تو مرا نیست گناهی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرم یادآوری یا نه من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تیز رفتار گردد و چیره چون که مجروح گردد از آهن این شعر در وصف قلم است و چاقوی قلم تراش، آهن خوانده شده ( علاقه جنس: جنس چیزی را بگویند و خود آن چیز را ارداه کنند.) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی‌جوید و من صاحب خانه 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در شبان غم تنهایی خویش عابدِ چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جان‌فرسا زائر ظلمت گیسوی توام 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیت‌هایی از حافظ ای مگس، عرصه‌ی سیمرغ، نه جولانگهِ توست عِرضِ خود می‌بری و زحمتِ ما می‌داری تو به تقصیر خود افتادی از این در، محروم از که می‌نالی و فریاد، چرا می داری؟ حافظ از پادشهان، پایه به خدمت طلبند سعی نابُرده، چه امّیدِ عطا می‌داری؟ نکات: بیت اول - مگس: استعاره از مدّعی و لاف‌زنِ عشق. عرض: آبرو. مرحوم حسین‌علی هروی می‌نویسد: بیت اشاره است به گفتگوی هدهد و مگس در منطق‌الطیر عطار: "هدهد به مگس می‌گوید: تو حشره‌ی کوچکی هستی که باید در ارتفاعات کم، پرواز کنی و بر پلیدی‌ها بنشینی؛ در حالی که سیمرغ، شاه مرغان است و بر بلندترین قله‌های جهان جا دارد. اگر تو هم بخواهی در این سفر، با ما به قله‌ی قاف بیایی، میان راه خسته می‌شوی؛ از حرکت می‌مانی و مایه‌ی دردسرِ هم‌سفران می‌شوی."(شرح غزل‌های حافظ، ۱۸۱۸) بیت ۲ - تقصیر: گناه و کوتاهی کردن. بیت ۳ - پایه: قدر و منزلت، مقام و مرتبه. جهت اطلاع از شرح کامل بیت‌ها و معنی آن‌ها، مراجعه بفرمایید به: شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
غریب در پیراهن هر روز، جهان است و فرازی و نشیبی این نیز نگاهی است به افتادن سیبی در غلغله‌ی جمعی و تنها شده‌ای باز آن قدر که در پیرهنت نیز غریبی گریه‌های امپراتور، نظری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یک رباعی از نیما یوشیج رازی است که آن نگار می‌داند چیست رنجی است که روزگار می‌داند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم ازوست من دانم و شهریار می‌داند چیست گوشه‌ی تماشا (رباعی از نیما تا بعد)، سید علی میرافضلی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast