eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
610 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
ما از تو جداییم به صورت؛ نه به معنی چون فاصله‌ی بیت بُوَد فاصله‌ی ما 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای هجر مگر نهایتی نیست ترا وی وعدهٔ وصل غایتی نیست ترا ای عشق مرا به صد هزاران زاری کشتی و جز این کفایتی نیست ترا 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گر با توام از تو جان دهم آدم را از نور تو روشنی دهم عالم را چون بی تو شوم قوت آنم نبود کز سینه به کام دل برآرم دم را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسّامیزی حسامیزی، یعنی آمیختن حس‌ها. گاهی آدمی به یاری نیروی خیال، تعبیرات و لغات مربوط به یک حس را به حسّ دیگر انتقال می‌دهد و بدین ترتیب، ترکیب‌هایی به وجود می‌آورد که برای احساس آن‌ها، بیش از دو حس فرا خوانده می‌شود و گویی دو حس با هم برای درک و احساس چیزی لازم است. بنابراین، حسامیزی در اصطلاح بدیع، عبارت است از نسبت دادن محسوسات یکی از حواس به حسّ دیگر و احساس کردن چیزی با آمیختن دو حس؛ مثلاً: نگاه سرد، سرود سرخ، صدای گرم. گاهی وابسته‌های حواس ظاهر را، به امور و مفاهیم ذهنی نسبت می‌دهیم و ترکیب‌هایی با بار عاطفی و زیباشناختیِ ویژه‌ای به وجود می‌آوریم؛ نظیر: عشق گرم، عقل سرخ، درک سبز. مثالهای دیگر: به ترانه‌های شیرین، به بهانه‌های رنگین بکشید سوی خانه، مه خوب خوش‌لقا را (مولوی) اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعاگویم جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را (حافظ) که این موارد حسامیزی دارند: ترانه‌های شیرین، بهانه‌های رنگین، جواب تلخ. با تلخیص از بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۹۵ و ۹۶. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی ملامت‌گو چه دریابد میان عاشق و معشوق نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یوسف مصری قلم را آن زبان نَبوَد که سِرّ عشق گوید باز وَرایِ حدّ تقریر* است، شرح آرزومندی اَلا ای یوسُف مصری، که کردت سلطنت مغرور پدر را بازپرس، آخر کجا شد مهر فرزندی؟ جهان پیر رعنا* را ترحّم در جِبِلَّت* نیست ز مهر او چه می‌پرسی؟ در او همّت چه می‌بندی؟ * تقریر: سخن و گفتار. *رعنا: خودپسند و مغرور. *جبلّت: سرشت و باطن. شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دوست داشتید توصیفی از این عکس بنویسید و برام بفرستید شعر، داستانک، متن ادبی... هرچی
آفرین به دوستانی که درست حدس زدند... "ما زیاران چشم یاری داشتیم"
Divane Hafez 369.mp3
141K
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم تا درختِ دوستی بَر کِی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت‌و‌گو آیینِ درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز ما دَمِ همت بر او بگماشتیم نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم گفت خود دادی به ما دل حافظا ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت بتو خود نیامدی از دگران 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاک‌دانِ غم زین جا به آشیانِ وفا می‌فرستمت در راهِ عشق مرحلهٔ قُرب و بُعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر در صحبتِ شمال و صبا می‌فرستمت تا لشکرِ غمت نکند مُلکِ دل خراب جانِ عزیزِ خود به نوا می‌فرستمت ای غایب از نظر که شدی هم‌نشین دل می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت در رویِ خود تَفَرُّجِ صُنع خدای کن کآیینهٔ خدای‌نما می‌فرستمت تا مطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت حافظ، سرودِ مجلس ما ذکرِ خیرِ توست بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از یازینب(𝐾𝑎𝑣𝑖𝑟)
سرپناهت می‌شوم در خستگی‌های جهان اندکی با من مدارا کن، کمی دل‌خسته‌ام
🔴🔴🔴برای میزان مطالعه کردن و نحوه مطالعه کردن خودم چگونه برنامه‌ریزی کنم؟ برای برنامه‌ریزی مطالعه خود، می‌توانید از رویکردهای زیر استفاده کنید: ۱- تعیین اهداف: ابتدا اهداف مطالعاتی خود را مشخص کنید، این اهداف می‌توانند شامل تعداد کتبی که قصد خواندن آنها را دارید، میزان زمانی که می‌خواهید به مطالعه اختصاص دهید یا موضوعات خاصی که می‌خواهید در آنها تخصص پیدا کنید، باشند. ۲- تعیین برنامه‌های مطالعه: بر اساس اهداف خود، یک برنامه مطالعاتی روزانه، هفتگی یا ماهانه تنظیم کنید. مثلاً مشخص کنید که چه تعداد کتاب یا مقاله را در هفته یا ماه می‌خواهید مطالعه کنید و چه زمانی برای مطالعه اختصاص می‌دهید. ۳- انتخاب موضوعات مورد علاقه: مطالعه در زمینه‌هایی که شما را جذب می‌کنند و علاقه‌مند به آنها هستید، مطمئناً باعث افزایش انگیزه و ادامه مطالعه خواهد شد. ۴- تعیین زمان مطالعه: زمان‌های خالی را در روز برای مطالعه مشخص کنید و آنها را به عنوان زمان مخصوص مطالعه خود اختصاص دهید. مثلاً می‌توانید صبحانه یا وقت شب را برای مطالعه انتخاب کنید. ۵- انتخاب منابع مطالعاتی: بر اساس اهداف و علایق خود، منابع مطالعاتی را انتخاب کنید، مانند کتب، مقالات، وبلاگ‌ها و منابع دیگر مرتبط. ۶- ایجاد محیط مطالعه مناسب: یک محیط آرام و خلوت برای مطالعه فراهم کنید، ممکن است شما به یک میز کار، صندلی راحت، نور مناسب و سکوت نیاز داشته باشید. ۷- انعطاف‌پذیری: مطالعه برنامه‌ریزی شده می‌تواند در طول زمان تغییر کند، پس انتظارات خود را بر اساس شرایط و مواقع بروز بدهید و برنامه خود را به‌روز کنید. ۸- انگیزه و پاداش: خود را برای پیشرفت و دستیابی به اهداف مطالعاتی خود موجب انگیزه‌بخشی کنید و پاداش‌هایی برای خود در نظر بگیرید تا انگیزه خود را حفظ کنید. با اجرای این مراحل و برنامه‌ریزی‌ها، می‌توانید مطالعه خود را بهبود بخشیده و از آن لذت ببرید. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مادر که باشد فرقی نمیکند کجا میشود در هیاهوی ساحل هم قیلوله کرد خانم اسداللهی
من مبتلای عشق و دلم دردمندِ توست خانم مرضیه کیلو
سلام به همه‌ی دوستان💚 مثل گنجشکِ اسیرِ خشمِ طوفان خسته‌ام بال‌هایم درد دارد زیر باران، خسته‌ام مثل آن طفلم که دور افتاده‌ بود از مادرش... بعدْ پیدا کرده او را در خیابان خسته‌ام تشنه‌ام در راه مانده روبه رویم جز سراب_ نیست، اینک از تبِ گرم بیابان خسته‌ام خسته‌ام از فصل‌ها هم از بهار و ماه‌هاش از خزان و آذر و از مهر و آبان خسته‌ام سوی اقیانوس آغوشی که امن است می‌پرم مثل گنجشک اسیرِ خشمِ طوفان خسته‌ام فاطیما عباس‌پور
شعر!؟ بارانی از تغزّل رگباری از تخیّل رنگین‌کمانی از گل بازیّ نور و باران... دامانی از ترانه احساس عاشقانه هوهوی عارفانه از صوفی‌ای غزلخوان... آواز دلشکسته بغض گلوی خسته اشکی به خون نشسته در کوچه‌های مژگان... چون ماهی‌ای‌ست لغزان در دست‌های لرزان این است شعر، این "آن" این خلسۀ گریزان... رویای چشم بی‌خواب گاهی روانتر از آب چون کیمیای نایاب در شهر قلبکاران...* شعر است تیغ برّان وقت مصاف شیطان یا دشنه‌ای‌ست خونین در گُرده‌گاه انسان؟! *از شهر قلبکاران این کیمیا نخیزد (خاقانی) 🆔️ @faslefaaseleh 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هم شعر است هم موسیقی هم مثل گلبرگ باران خورده، چشم نواز!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبّت می‌دهد ذرّه‌ای محبت و مهر لطف و رونق، به عمرِ فانی ما تا از این ذرّه می‌کنیم دریغ وای بر ما و زندگانی ما! تشنه‌ی طوفان، مشیری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast