#امام_زمان_عجل_الله_فرجه
#مهدوی_محرمی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
آقا بیا و پای خودت در رکاب کن
ای منتقم برای ظهورت شتاب کن
مادر تو را صدا زده در بین شعله ها
دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن
شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست
من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن
رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی
بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن
وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است
من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن
وقت مرور روضه ی آب است العجل
فکری برای اصغر و قحطی آب کن
آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده
فکری برای داغ گل بوتراب کن
با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست
با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن
تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین
قلب تمام اهل حرم را کباب کن
در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو
فکری برای شرم حسین از رباب کن
#علی_مهدوی_نسب_عبدالمحسن
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#مناجات
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب
دیگر شده برای وصال تو بی شکیب
رفته قرار منتظران ِ ظهور تو
دنیا شود بهشت فقط با حضور تو
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
در راه شام و کوفه شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
#علی_مهدوی_نسب_عبدالمحسن
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_هفنم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_علیها_السلام
نشستم روبروی گاهوارهت
دیدم سرگرم بازیکردنی تو
میخندیدی و زیرلب میگفتم؛
تموم آرزوهای منی تو...
یهلحظه دیدم از بین لبات که
دوتا دندون شیری درآووردی
لبات وقتی به خنده باز میشد
دل باباتو بدجوری میبردی
میدیدم که توام مثل داداشت
یهروز خوشقدّ و بالا میشی مادر
به سنوسال اکبر میرسی و
عصای پیری ما میشی مادر
تو این افکار شیرین غرق بودم
یهو دیدم که هرچی بوده رویاست
تموم رویاهام نقش بر آبه
فقط گهواره خالیت اینجاست
یادم اومد که با بابات رفتی
یادم اومد که از مادر گذشتی
خیال کردم میری سیراب میشی
ولی رفتی و دیگه برنگشتی
حالا تو روی نیزه هستی و من
دارم از دور میبوسم گلوتو
بمیرم حتی خاکت هم نکردن...
به گورت هم نبردی آرزوتو
هوامو داری از بالای نیزه
تو روی مادرت حساس هستی
رو نیزه یکشبه مردی شدی ها
که هم قدّ عمو عباس هستی
نگاه مادرت خیره به بالاست
روزش تاریکه مثل شب سیاهه
حالا بعد تو توی خیمه دیگه
چیزی که تو بساطش هست آهه
تموم خیمه غرق خنده میشد
صدای خندهی تو تا میاومد
همین که تو میخندیدی، دوباره
صدای خندهی بابا میاومد
تحمل کرده مادر هر غمی رو
که تنها از تو شادیتو ببینه
دلش میخواست تنها توی دنیا
که یکروزی دومادیتو ببینه
خیال کردم که خوابت برده مادر
بمیرم روی نیزه تاب خوردی
نشد پیدا میون خیمه واست
که از تیر سهشعبه آب خوردی
الهی حرمله آتیش بگیره
که داغو رو دلم آوار کرده
بمیرم که دیدم جای نوازش
سهشعبه بچهمو بیدار کرده
نمونده هیچ از تو یادگاری
به غارت برده شد گهوارهی تو
دل سنگ آب شد از این مصیبت
بیچاره مادر بیچارهی تو...
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
این جسم روی خاک علمدار بوده است
این یل شبیه حیدر کرار بوده است
دستی که بهر جرعه ی آبی قلم شده
حسرت نشین لحظه پیکار بوده است
هم قوت دل حرم زینبین بود
هم بین خیمه ماه شب تار بوده است
در راه حفظ مشک برای دل رباب
هر تیر آمده است خریدار بوده است
این جسم بی رمق که از او دست شسته اند
وقتی که دست داشت مرا یار بوده است
بر روی سینه ی که نشستید، بنگرید
این جسم روی خاک، علمدار بوده است
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
میان معرکه بی حد اذیتش کردند
امام بود ولی هتک حرمتش کردند
چه میهمان عزیزی، برای کشتن او
به سنگ و نیزه و شمشیر دعوتش کردند
شلوغ شد ته گودال، کوفی و شامی
به قصد قربت، با هم زیارتش کردند
چه سخت بود، بمیرم، چقدر طول کشید
حرامیان چقَدَر دیر راحتش کردند
به خیمه ها ش رسیدند، قبل کشتن او
هنوز جان به تنش بود غارتش کردند
یکی عبا، یکی عمامه، ديگري انگشت
به قتلگاه نشستند و قسمتش کردند
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
خواب دیدم برادرم افتاد
بین گودال و دست و پا می زد
یک نفر سنگ داشت در دامن
سنگهایی که بی هوا می زد
هر کسی هرچه داشت می انداخت
سمت گودال، سمت پیکر او
پیر مردی به قصد قربت داشت
به تنی خسته با عصا می زد
دست خود را گرفت بر پهلو
بین گودال مادری افتاد
بدن بی سری ته گودال
مادر خویش را صدا می زد
ساعتی بعد خیمه ها می سوخت
زجر ِ ملعون به جانمان افتاد
گوشواره ز گوشها می برد
همه را بین خیمه ها می زد
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#عصر_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
بعد قتل تو همه سمت حرم ریخته اند
عده ای چشم چران، دور و برم ریخته اند
دختران تو همه دور و برم جمع شدند
دشمنان تو همه روی سرم ریخته اند
آتش افتاد به دامان یتیمان ِ تو و
آتش انگار به روی جگرم ریخته اند
نا ندارم که به پیش سر تو برخیزم
کعب نی خورده ام و بال و پرم ریخته اند
غیرت الله جسارت به حریمت کردند
بعد قتل تو همه سمت حرم ریخته اند
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
بعد ِ عباس، خواهرم زینب!
زینت از دست و گوشها کم کن
دشمنان ِ تو چشم ناپاکند
گره ی معجرت رو محکم کن
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_یازدهم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وایحسین
تنت اینجاست سرت رفته کجا وایحسین
خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را
خاک آلود تنت گشته رها وایحسین
آنقدر دور تو شمشیر و سنان ریخته است
شده گودال تو چون کوه منا وایحسین
پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت
از لباست نگذشتند چرا وایحسین
چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند
میکشم بر تن تو جای عبا وایحسین
روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند
قاتل مادرمان کشت تو را وایحسین
هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند
جایی یک بوسه نداری به خدا وایحسین
قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی
قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وایحسین
تو کریمی غم انگشتریت را نخورم
بگو انگشت تو افتاده کجا وایحسین
من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم
حال با شمر روم شام بلا وایحسین
کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟
بین مردم نبرد اسم مرا وایحسین
روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن
نشود خواهرت انگشتنما وایحسین
#عبدالحسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
تیغِ ناموزون در آن دشتِ نبرد
شاهبیت عشق را تقطیع کرد
"حا" به روی نیزهها استاده بود
"سین" و "یا" و "نون" به خاک افتاده بود
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روز_یازدهم
#اسارت
شبِ این قافله بی تو سخت گذشت
جنگِ با حرمله بی تو سخت گذشت
بین دشمن سوار ناقه شدم
خیلی این مرحله بی تو سخت گذشت
مُردَم از تب بی تو خیلی سخت گذشت
جانِ زینب بی تو خیلی سخت گذشت
سیلی و آتیش و تازیانه ها...
اولین شب بی تو خیلی سخت گذشت
رو خاکه برهنه پیکرت حسین
الهی بمیره خواهرت حسین
سر تو که روی نیزه ها زدن
افتاد از رو ناقه دخترت حسین
میدونی که خیلی دلخونم حسین
میدونی به لب رسید جونم حسین
با اینا که کشتنت، برم سفر؟
من بدون تو نمیتونم حسین
بعد تو پشت و پناه ما کیه
سر و کار دختر تو با کیه
تو که شیرخواره اتو خاک کرده بودی
پس سرِ کوچیک، رو نی برا کیه
بی تو زینب تو بی پناه میره
با کتک از دلِ قتلگاه میره
چشماتو ببند رو نیزه نبینی
شمر کنار خواهر تو راه میره
#عبدالزهرا
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
واقعا سخت است بیمحرم سفر کردن حسین
بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین
واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن
از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین
واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و
شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين
واقعا سخت است با راسی کنار محملت
از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین
واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها
دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین
واقعا سخت است درتشت زری با خیزران
لعل لبهای کسی زیر و زبر کردن حسین
#سید_محمد_تقی_سادتیه
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth