خدا کـند به سر این انـتـظارها برسد
زمان مـرگ، خـزانِ بهـارهـا بـرسد
نشد اگر بـرسم من به پـایبـوسی تو
خدا کـند که از آن سو غبارها برسد
توجهی، نظری، گوشهچشمی ای آقا
یـکـی بـه داد دل بیقـرارهـا بـرسـد
خدا کـند خـبر هـمسـفـر نـداشـتن تو
به گوش پر ز هیاهـوی یارها برسد
غروب جمعه تو را خواندهایم و فردا صبح
دوباره هر که رود تا به کارها برسد
بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد
بـرای دیـدنت از این دیـارهـا بـرسد
سحـر ندارم و باید دعـا کـنی که دلم
به میـهـمـانی شـبزنـدهدارهـا برسد
گنهکاری من را ببخش جان "حسین"
همیشه رحـمت شه بر نـدارها برسد
اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش
شبی چو رهگذری بر مزارها برسد
#شعر #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
پروانه نجاتی سال ۱۳۴۸ در بهبهان متولد شد. در دوران ابتدایی بود که سرودن را با نوشتن نوحه آغاز کرد. وی کارشناس ادبیات انگلیسی است و به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. او مسئول انجمن شعر «پروین اعتصامی» در اداره کل ارشاد استان فارس و نماینده شعر بانوان ایران در همایش شعر بانوان جهان در کشور بلغارستان بوده است. نجاتی از بانوان شناخته شده در عرصه ادبیات آیینی و دفاع مقدس است و علاوه بر شعر در عرصه نویسندگی نیز فعالیت دارد. از آثار او میتوان به «سهم ارادت»، «پرندۀ مصلوب»، «خاکستر پروانه»، «داغ و دغدغه» اشاره کرد.
#پروانه_نجاتی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
زمین ز بتکدهها پُر شدهست، ابراهیم!
دوباره دور تفاخر شدهست ابراهیم
گرفته هرز تجمل حصار حوصله را
که نان سادگی آجر شدهست ابراهیم
دمیده بر ریۀ شهر، دود تلخ ریا
و روزگار تظاهر شدهست ابراهیم
مذاق اهل محبت در این زمانۀ بد
اسیر طعم تکاثر شدهست ابراهیم
چه زود گم شده در کوچههای عادت، عشق
زمین دچار تنفر شدهست ابراهیم...
تبر به دوش چرا از سفر نمیآیی؟
زمین ز بتکدهها پُر شدهست ابراهیم
#شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی #پروانه_نجاتی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی شاعر خوب شیرازی اقای سجاد حیدری قیری
در برنامهٔ «سرزمین شعر»
📜 @sheraneh_eitaa
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبهی دنیایی
مثل اشعار اهورایی باران پاکی
و به اندازهی لبخند خدا زیبایی
خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا
چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی
مثل یک حادثهی عشق پر از ابهامی
و گرفتار هزاران اگر و امایی
ای تو آن ناب ترین رایحهی شعر بهار
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟
من به اندازهی زیبایی تو تنهایم
تو به اندازهی تنهایی من زیبایی...
#نادر_صهبا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
یا صاحب الزمان!
رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده!
مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟
سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما
نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟!
آه.. برگرد به آن رأسِ جدا بَر سرِ نی
به همان جسم که بازیچه شمشیر شده!
تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین...
طالبِ خون خدا آمدنت دیر شده!!
#هادی_همتی #شعر #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
شب بود و ماه و اختر و شمع و من و خیال
خواب از سرم به نغمه ی مرغی پریده بود
در گوشه اتاق، فرو رفته در سکوت
رؤیای عمر رفته، مرا پیش دیده بود
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان، قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا...
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
مخواه از تو بگذرم، تو خود میانِ خواب هم
رها نمیکنی مرا، چگونه من رها کنم؟
شبتون در پناه حق🌙
#یاسر_قنبرلو #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سرصبحی رُخ دلــدار عجـب می چسبد
یک عدد چای شکردار عجب می چسبـــد
در کنارت بنشینــد،دمی آن راحـتِ جان
بعـدِ آڹ، روز پر از کارعجب می چسبـــد
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بدون توجهان درچشم من زیبانمی آید
که خوشبختی سراغ آدم تنها نمی آید
شبیه من کسی هرگز برای تو نخواهد مُرد
شبیه تو کسی هرگز به این دنیا نمی آید
#غلامرضا_خدارحمی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
اسب ها در ابتدا خر بوده اند
بلكه از خر نيز خرتر بوده اند
اسبها خرهاي پررو بوده اند
اهل غوغا و هياهو بوده اند
اسبها كه قوم و خويش قاطرند
اهل تبليغات و عكس و پوسترند
آدمي وقتي كه پررو ميشود
گاه اسب و گاه يابو ميشود
اسب، كت شلوار پوشيد اسب شد
با فرودستان نجوشيد اسب شد
اسب از نسكافه نوشي اسب شد
با ادا و شیك پوشي اسب شد
اسب شير و قهوه می نوشد خر، آب
كارِ خر از سربه زيري شد خراب
سربه زيري شد بلاي جان خر
اي پسر! از سربه زيري كن حذر
خر، تواضع مي كند پس ابله است
دستش از ميز رياست كوته است
اسب شهرت يافت، بار خويش بست
خر، به گمنامي دلي خوش كرده است
اي خر، اي راوي اول شخص من!
باز هم عرعر كن و جفتك بزن
اي خر، اي داناي كلِّ باربر!
سمبل مردانگي از هر نظر
اي خر، اي افسانه ی سيال ذهن
عرعرت فريادِ بغضِ كال ذهن
جان فداي تار و پود عرعرت
زير و بم، اوج و فرود عرعرت
خر خيالاتي شد و عرعر نمود
خر، خيالاتي نمي شد خر نبود
جفتكي زد، شاد شد ،خنديد خر
ديگر از اسبان نمي ترسيد خر
ديد اسبان انتخابش كرده اند
داخلِ آدم حسابش كرده اند
شايد او هم چند روزي اسب شد
صاحب عنوان و كار و كسب شد
خرّم و جفتك زنان و شاد ، خر
يك دو گامي رفت و راه افتاد، خر
خرم و خندان خر از دورانِ نو
نعل نو، افسار نو، پالان نو
اسب شد خر، اسب، شد بر باد خر
يك دو گامي رفت و راه افتاد خر
تا بگيرد سهم خود از پول نفت
خر برفت و خر برفت و خر برفت..
#شعر #اسماعیل_امینی #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست به ذات حق تعالی سوگند
کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند
وز یاد تو هیچگه تغافل نکنم
تا حشر اگر بُرند بندم از بند
#ایرج_میرزا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
🌹سرودهی میلاد عرفانپور در استقبال از غزل امام خامنهای (مدظلهالعالی) که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند.
دلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
امام خامنهای (مدظلهالعالی)
متن شعر آقای میلاد عرفانپور به شرح زیر می باشد:
ما را مباد، از دل طوفان گریختن
ننگ است از میانهی میدان گریختن
از خط خون بخوان که نبودهست رسم ما
از پاسخ ندای شهیدان، گریختن
جانا تو جان بخواه! که معنای زندگیست
دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن
اسفند روی آتش عشقیم و روشن است
از این بلا نمیشود آسان گریختن
کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا
همچون ستارگان به بیابان گریختن
یاایهالعزیز! گوارای جان ماست
محض رضای دوست به زندان گریختن
با اشک شوق، میگذریم از میان نیل
فرعون مانده است و هراسان گریختن
ما در امان «انّ معی ربّیِ» توایم
از فتنهها خوش است به قرآن گریختن
میلاد عرفان پور
اردیبهشت ۱۴۰۳
#شعر #میلاد_عرفان_پور
📜 @sheraneh_eitaa
من مسلمانم!
قبله ام یک گل سرخ،
جانمازم چشمه، مُهرم نور
دشت، سجاده ی من!
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم،
در نمازم جریان دارد ماه،
جریان دارد طیف!
سنگ از پشت نمازم پیداست،
همه ذرات نمازم، متبلور شده است!
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد،
گفته روی سرِ گلدسته ی سرو،
من نمازم را
پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم،
پی “قد قامت” موج….
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
nezari.gif
7.1K
حکیم سعد الدین پسر شمس الدین پسر محمد نِزاری فوداجی بیرجندی قُهستانی در سال ۶۴۵ هجری قمری در روستای فوداج بیرجند به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی خود در بیرجند و قاین، به مطالعه ادبیان و علوم متداول زمان خود در قهستان پرداخت. او از جوانی به دیوانی (=کار دولتی) روی آورد. در سال ۶۷۸ هجری قمری به آذربایجان، اران، گرجستان، ارمنستان و باکو رفت و پس از دو سال به قهستان بازگشت و به خدمت امرای خاندان کرت درآمد. اما معاندان وی، ملوک کرت را بر وی برانگیختند تا جایی که معزول شد و اموالش مصادره گشت. نزاری سالهای پایان عمر خود را به انزوا گذراند و به شغل کشاورزی پرداخت. نزاری در سال ۷۲۱ قمری چشم از جهان بسته است. آرامگاه وی در بیرجند و در خیابانی که به نام و افتخار او نامگذاری شده، واقع است.
بسیاری از شعرا و نویسندگان از آن جمله جامی، شاعر و عارف نامدار سده نهم برخی از اشعار حافظ را متأثر از اشعار حکیم نزاری میدانند و به عبارت دیگر معتقدند که حافظ از شیوه نزاری پیروی کرده است.
نزاری هم عصر سعدی بوده است. در کتاب تاریخ آل یاسر مشهور به حسامی واعظ، ضمن بیان هم عصری حکیم نزاری با سعدی آمده است که این دو با هم در شیراز و بیرجند صحبت داشتهاند و شیخ یکی دو نوبت به عشق صحبت با او از شیراز به بیرجند آمده و ذکر او را در منظومات خود آورده است.
از آثار او میتوان به دیوان اشعار،سفرنامه، ادب نامه، دستورنامه، مناظره شب و روز و ازهر و مزهر اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #حکیم_نزاری
📜 @sheraneh_eitaa
پاکا منّزها متعالی مهیمنا
ای در درون جان و برون از صفات ما
از رحمت تو کم نشود گر به فضل خویش
منت نهی و عفو کنی سیّئات ما
دوران شرّ و فتنه و طوفان و حیرت است
ظلمت حجاب راه شد از شش جهات ما
نوح عنایت توبه به کشتی مغفرت
سعیی کند مگر به خلاص و نجات ما
آلایشی که رفت به آب کرم بشوی
تنزیه ذات پاک تو دارد نه ذات ما
مقصود ما حصول رضا و جوار توست
ورنه چه بیش و کم ز حیات و ممات ما
بی یاد تو اگر نفسی می رود هباست
آری خلاصه یک نفس است از حیات ما
هم تو دهی ز عقده ی تقلیدمان خلاص
ورنه زمانه حل نکند مشکلات ما
ما را ز هول زلزلت الارض باک نیست
حفظ تو بس معاون ما و ثبات ما
یک جرعه گر ز جام تو در کام ما چکد
تا روز حشر کم نشود مسکرات ما
توفیق ده که نام نزاری رود به خیر
بر یاد دوستان تو بعد از وفات ما
#حکیم_نزاری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | برای دانش آموزان و شاگرد نه سالهام که با سرطان دست و پنجه نرم میکند....
باید که در اوج تمام خستگی ها مهربان باشم
تا سالها آموزگار "بچه های آسمان" باشم
پس میروم شاید گروه خونیام با او یکی باشد
باید خودم آمادهی پیوند مغز استخوان باشم
🌹لحظاتی از شعرخوانی آقای احمد علوی در دیدار امشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با امام خامنهای(مدظلهالعالی)
📜 @sheraneh_eitaa
آوازِ زندگی را
با هر مرکّبی که نوشتیم
بزدودش این پلیدکِ غدّارِ بدگمان
وِمروز
آموختیم از تو
که با مرگی اینچنین
آوازِ زندگی را
باید نوشت و
رفت
تا جاودان بماند در زیر آسمان...
#شفیعی_کدکنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
جایی که یخ پاره ها آویزانند
و شکوفه ها می رقصند؛
ولی در قلب من بهاری نیست
تو بهار من بودی ، تابستان من هم
بی تو ، همیشه زمستان است
تو بهار من بودی ، تابستان من هم
من به شمال می روم و تا تو را جستجو کنم
مانند پرنده ای بر بال باد ،
قلب من پیش می رود....
#جون_شاندوز_بایز
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ما هر دو یکدلیم، ولی این وفاق نیست
از احتیاج بگذر اگر اشتیاق نیست
هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن
جایی که عشق نیست جدایی فراق نیست
هر روز بیشتر به تو دلبسته میشویم
عشق از شناخت میگذرد اتفاق نیست
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
الهی!
ای نزدیکتر به ما از ما،
مهربانتر از ما به ما،
نوازندهٔ ما بی ما،
بَه کَرم خویش نه بسزای ما،
هر چه کردیم تاوان بر ما،
هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به جای ما،
به خود کردی نه سزای ما...
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_نامه
شبتون بخیر و در پناه حق
📜 @sheraneh_eitaa
گر قُرب خدا میطلبی، دلجو باش
وندر پس و پیشِ خلق، نیکوگو باش
خواهی که چو صبح، صادقُالقول شوی
خورشید صفت، با همه کس یک رو باش!
#ابوسعید_ابوالخیر #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
شادا بهار !
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من !
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم.
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دوستت دارم و این را به همه می گویم
لابلای همه دنیا اثرت می جویم
که جهان جلوه ای از بودن و زیبایی توست
و من این لحظه به لحظه به همه می گویم
#زهرا_فروغی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
تو مرا فریاد کن ای همنفس
این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است
آسمانم پر شده از یادتو
ای خدا من بندها را رسته ام
می روم تا انتهای یک نگاه
بال و پرهایم پراز رنگین کمان
می نشینم روی آب و عکس ماه
باز تن پوشم حریر آرزو
روی دستانم شکوفه زار عشق
قامتم از این زمین تا آسمان
سبزِ سبزِ سبز در بازار عشق
گرم این دستان من از یاد او
کاج این خانه مرا یک تکیه گاه
فرصت پرواز تا اوج غرور
روی بال یک پرستویی به راه
من کنون آماده ام تا جان دهم
زیر این تنهاترین کاج حیاط
انتظاری نیست جز فریاد او
تا بگیرد جان دوباره این حیات
#فریبا_شش_بلوکی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa