eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini در حقیقت معنیِ دین جلوه ی ایمان علی ست(ع) بعدِ توحید و نبوت بهترین برهان علی ست آن همای آفرینش مایه ی فخرِ جهان اولین تفسیرِ دین، از منظرِ قرآن علی ست نورِ علم و معرفت از سینه اش جاری بوَد هم سعادت، هم کرامت، عزٌتِ انسان علی ست ریشه ی عدل و عدالت از علی شد استوار صورتِ جاویدِ عدل و معنیِ میزان علی ست آن که دارد یک جهان آیینه در لبخندِ خویش آن که فرمانِ خدا را می برد از جان علی ست بارها قرآن ز شانِ او سخن با خلق گفت وارثِ نورِ محمّد (ص) گوهرِ یزدان علی ست بیرقِ توحید را یکسر بر افرازد علی(ع) شورِ ایمان، نورِ قرآن، چشمه ی رضوان علی ست قوٌت ‌و قلبِ پیمبر، مقتدای فاطمه در کتابِ آفرینش آیه ی عرفان علی ست چشمِ عالم خیره شد تا کعبه را آن گونه دید در طلوعِ فجرِ صادق، کعبه را مهمان علی ست علتِ خلقت همانا در علی معنا شود اولین سنگِ بنای عالمِ امکان علی ست دل به دریا زن مترس از موج های روبرو چون در این دریای هول انگیز کشتی بان علی ست! 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini «آموخت تا که عطر ز شیشه فرار را آموختم فرار ز یاران به یار را دل می‌کشید ناز من و درد و بار را کاموختم کشیدن ناز نگار را پس می‌کشم به وزن و قوافی خمار را گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسل گیرم که گشت باده ز خشکی ما خجل گیرم که رفت پای طرب تا کمر به گل ناخن به زلف یار رسانم به فتح دل مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را باید که تر شود ز لب من شراب خشک باید رسد به شبنم من آفتاب خشک دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک از ما مکن دریغ لب آبدار را شد پایمال خال و خطت آبروی چشم از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم شد صرف نحوه نگهت گفت‌وگوی چشم گفتی بسوز در غم من، ای به روی چشم تا می‌درم لباس بپا کن شرار را با خود مگو که گیسوی مستانه ریخته بخت سیاه ماست بر آن شانه ریخته خون دل است آنچه به پیمانه ریخته از بس که در طواف تو پروانه ریخته یاران گذاشتند، همه کسب و کار را خاکی که تاک از آن نتراوید خاک نیست تاکی که سر نرفت زدیوار تاک نیست آن سر که پاک گشت ز عشق تو پاک نیست در سلک ما ملائکه گشتن ملاک نیست آدم فقط کشید ز عشق تو بار را ما سائل توایم و اگر مست کرده‌ایم انگشتر عقیق تو را دست کرده‌ایم ما عیش خود چنان چه شد و هست کرده‌ایم بیت تو را اجاره دربست کرده‌ایم ساکن شدیم این دِلَکِ بی قرار را بازار حُسن داغ نمودی برای که؟ چون جز تو نیست پس تو شدستی خدای که؟ آخر نویسم این همه عشوه به پای که؟ ما بهتریم جان علی یا ملائکه؟ ما را بچسب نه ملک بال‌دار را این دست‌پاچگی ز سر اتفاق نیست هول وصال کم ز نهیب فراق نیست شرح بسیط وصل به بسط و رواق نیست اصلاً مزار انور تو در عراق نیست معنی کجا به کار ببندد مزار را دلچسب شد فراق تو با  دام چشم تو خال تو مُهر کرده به احکام چشم تو زین تیغ کج که هست به بادام چشم تو ختم به خیر باد سرانجام چشم تو بادا ز خلق تا که در آری دمار را با قل هو اللَهَ است برابر علی مدد یا مرتضاست شانه به شانه یا صمد هستند مرتضی و خدا هر دو معتمد جوشانده‌ای ز نسخه عیساست این سند گر دم کنند خون دم ذوالفقار را ای آفتاب روز غدیرت شراب‌ساز ای ذرّه های خاک درت آفتاب‌ساز ای دست‌های عبد تو عالیجناب ساز شد خارهای خشک بیابان گلاب ساز کردی ز بس جلیس گُل روت خار را ظهر است بر جهاز شتر آفتاب کن خود را ببین به صفحه آب و ثواب کن این برکه را به عکسی از آن رخ شراب کن از بین جمع یک دو ذبیح انتخاب کن پر لاله کن به خون شهیدان بهار را غم شد بدل به یمن جمال تو بر نشاط پرداخت قبض برق تو یک دوره انبساط افتاد تشت ما ز سر بام بر حیاط من غیر دل نمانده برایم در این بساط آسی بکش که باز ببازم قمار را مَن لی یَکونُ حَسبْ، یکونُ لدهره حَسْب با این حساب هر چه که دل خواست کرد کسب چسبیده است تیغ تو بر منکر نچسب از انتهای معرکه بی‌زین گُریزد اسب دنبال اگر کنی سر میدان سوار را در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش مرد قتال هستی و در زهد سخت‌کوش تیر از نماز نافله‌ات می‌رود ز هوش ناز طبیب می‌کشد این تیر زار را تیغت به آبروی خودش آب دیده شد زلفت به پیچ و تاب خودش تاب دیده شد رویت هزار مرتبه در خواب دیده شد هر دفعه لیک چهره اصحاب دیده شد کو دیده‌ای که حمل کند آن وقار را کس نیست این چنین اسد بی‌بدل که تو کس نیست این چنین همه علم و عمل که تو کس نیست این چنین همه زهر و عسل که تو احمد نرفت بر سر دوش تو بلکه تو رفتی به شانه احمد مَکّی تبار را بیدار و خواب کیست بجز مرتضی علی شرّ و صواب کیست بجز مرتضی علی آب و شراب کیست بجز مرتضی علی عالیجناب کیست بجز مرتضی علی این هفت تخت و نه فلک بی‌قرار را از خاک کشتگان تو باید سبو دمد مست است از نیام تو عمر بن عبدود در عهد تو رطوبت مِی، زد به هر بلد خورشید مست کرد و دو دور اضافه زد دادی ز بس به دست پیاله‌مدار را مردان طواف جز سر حیدر نمی‌کنند سجده به غیر خادم قنبر نمی‌کنند قومی چو ما مراوده زین در نمی‌کنند خورشید و مه ملاحظه‌ات گر نمی‌کنند بر من ببخش گردش لیل و نهار را دل همچو صید از نفس افتاده می‌تپد از شوق منزل تو دل جاده می‌تپد تسبیح می‌تپد گِل سجاده می‌تپد او رفته است و باز دل ِساده می‌تپد از سادگان مگیر قرار و مدار را دانی که من نفس به چه منوال می‌زنم چون مرغ نیم‌کشته پر و بال می‌زنم هر شب به طرز وصل تو صد فال می‌زنم بیمم مده ز هجر که تب‌خال می‌زنم با زخم لب چه سان بمکم خال یار را قومی به زنگ خفت و دل از ینجلی نخفت فولاد آبدیده چو شد صیقلی نخفت مه خفت، مهر خفت، ولیکن علی نخفت طغیانم از الست به صدها بلی نخفت با لای لای خویش بخوابان غبار را امشب بر آن سرم که جنون را ادب کنم بر چهره تو صبح و به روی تو شب کنم لب‌لب‌کنان به یاد لبت باز تب کنم شیرانه سر تصرف ری تا حلب کنم
ادامه ی پست قبل ➡️ وز آه خود کشم به بخارا بخار را افتد اگر انااللَهَت ای دوست بر درخت ذوق لبت کلیم تراشد ز هر درخت چون می‌شود ز نار تو زیر و زبر درخت هر چیز هست، نیست ز من خوب‌تر درخت در من بدم دوباره برقصان شرار را خونین‌دلان به سلطنتش بی‌شمار شد این سلطه در مکاشفه تاج انار شد راضی نشد به عرش و به دل‌ها سوار شد این‌گونه شد که حضرت پروردگار شد سجده کنید حضرت پروردگار را تا ظلم شعله گشت نهان بین ضعف خس افتاد ذَنبِ جذبه تو گردن قفس با این‌همه ز مدح تو کو راهه پیش و پس مداح ِ مست، یک تنه یک لشگر است و بس بی‌خود نیافت بلبل نام هزار را آن که به خرج خویش مرا دار می زند تکیه به نخل میثم تمّار می زند تنها نه این که جار تو عمّار می‌زند از بس که مستجار تو را جار می‌زند خواندیم مَستِ جار همین مُستجار را از من دلیل عشق نپرسید کز سرم شمشیر می‌تراود و نشتر ز پیکرم پیر این چنین خوش است که من هست در برم فرمود: من دو سال ز ایزد جوان‌ترم از صید او مپرس زمان شکار را با خود شدی میان نمازت چو روبرو بر خویش سجده کردی و با خویش گفت‌وگو تاج تو انّماست، نگین تو تنفقوا چل حلقه نیز اگر به رکوعش دهد عدو نازل نمی‌شود ملکی این نثار را دل تاب ندارد که بر هم زنی قرار با من چنان مباش که با خلق روزگار اصلاً که گفته بود در آری ز من دمار صدپاره شد دلم ز حسادت چنان انار دادی چو بر گدای مدینه انار را وقتی که خضر می‌چکد از آن دهان تر هر کس که بیش از تو برد بوسه سبزتر زلفت سماع داد به چشم و دل و جگر مطرب اگر دچار تو گردد سر گذر قرآن به کف به زلف تو بندد سه تار را از عشق چاره نیست وصال تو نوبتی‌ست مُردن برای عشق ِتو حکم حکومتی ست آتش در آب می‌نگرم این چه حکمتی‌ست رخسار آتشین تو از بس که غیرتی ست آیینه آب می‌کند آیینه‌دار را یا رب کجاست حیدر کرار من کجاست ویران شدم به عشق ِتو، معمار من کجاست با من ندارباش بگو دار من کجاست آن نخل آرزوی ثمردار من کجاست در کربلا بکار برایم تو دار را احمد تو را ز خلق الی ربنا شمرد وقتی نبی شمرد یقیناً خدا شمرد خود را علی شمرد و گهی مرتضی شمرد جبریل یک شبه به چهل جا تورا شمرد ای نازم این فرشته حیدرشمار را زلفت سیاه گشت و شد ختم روزگار خرما ز لب بگیر و غبار از جبین یار تا صبح، سینه چاک زند مست و بی‌قرار خورشید را بگو که شود زرد و داغدار پس فاتحه بخوان و بدم روزگار را یک دست آفتاب و دو جین ماه می‌خرم یک خرقه از حراجی الله می‌خرم صدها قدم غبار از این راه می‌خرم از روی عمد خرقه کوتاه می‌خرم با پلک جای خرقه بروبم غبار را یک دست آفتاب و هزاران دو جین بهار یک دست ماه و بهاران هزار بار یک دست خرقه انجم پولک بر آن مزار یک دست جام باده و یک دست زلف یار وقت است تر کنم به سبو زلف یار را بی پرده گوشه‌ای بدنم را به خون بکش کم‌کم مرا به شعله عشقی فزون بکش تیغی به رویم از غم بی‌چند و چون بکش بنشین و دفعتاً جگرم را برون بکش چون ذوالفقار خویش مرقصان شکار را ذکر علی علی به دو عالم شراب بست راه نگاه بر همه بیدار و خواب بست در کربلا علی دگر ره به باب بست بیچاره مادرش چه امیدی به آب بست یا رب مریز تو دل امّیدوار را اصغر، به آب رفت و به تیری شکار شد پس تارهای صوتی او تار تار شد زلفش بنفشه زار بُد و لاله‌زار شد تن پیش شاه ماند و سرش نی‌سوار شد پر کرد نیزه حجم سر شیرخوار را» 🔸شاعر: استاد _________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو تو را خواندند بی‌همتا و رقصیدند در آتش علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی این‌چنینی تو زبان شاعرانت می‌شوم، می‌پرسم از خالق: چگونه آفریدت؟ کاین‌چنین شورآفرینی تو گواهی می‌دهد خاتم، که خاتم‌بخشِ عشّاقی الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:  علیِ آسمان‌‌ها اوست، اعلای زمینی تو تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟امینی تو؟ من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد اگر استاد پیکار یل ام‌البنینی تو امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو تو را با دست‌های بسته می‌بردند و می‌پرسم: دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟ فراری‌های خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو چه حکمت‌هاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل! که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو «یمین» را می‌شمارم، تا صد و ده می‌رسم، یعنی: که معنای یمین، مولای اصحاب‌الیمینی تو تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی  صراط‌المستقیمی تو، امام‌‌المتّقینی تو قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو تو شیر حق، تو کراری، ولی‌‌الله و قهاری درِ علم نبی و نفس ختم‌المرسلینی تو یداللهی و سیف‌الله، روح‌الله و سرّالله امین‌اللهی و یعسوبی و حبل‌المتینی تو مع‌الحقی و وجه‌الله، نورالله و عین‌الله چه می‌ماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو همه یک سو، تویی ساقی، تو در عین‌البقا، باقی علی! عین‌الحیاتی تو، علی! عین‌الیقینی تو خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟ چرا اینگونه شاها! با گدایان می‌نشینی تو؟ 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا قافیۀ شعر امیر است و غدیر است برخیز که هنگام مراعاتُ نظیر است الیوم که أکملتُ لکم دینکم آمد تا عرش فراخوان تماشای امیر است افطار در خانۀ مولا بنشیند هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است بر طبل بکوبید نقاره بنوازید آواز بخوانید که بی مایه فطیر است مَن ماتَ علی حُبّ علی ماتَ شهیدا آنانکه نمردند بمیرند که دیر است! این شیهۀ اسبان ظهور است می آید هنگامۀ ما یَستوِی الاعمی وَ بصیر است می چرخم و می رقصم و تقصیر خودم نیست این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است  🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من ماجرا را خوب یادم هست چون کاروان ما جلوتر بود پیکی رسید و گفت برگردید دستور، دستور پیمبر بود چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان فرمانبری از حرف پیغمبر با حج برای ما برابر بود خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم کار بنای سایه بان ها با عمار و سلمان و ابوذر بود زنگ شترها از صدا افتاد از دشت حتی رد نمی شد باد راوی به حرف خویش پایان داد یعنی محمد روی منبر بود «الیوم اکملت لکم دینی...» « من کنت مولاه علی مولاه...» بانگ رسایی داشت پیغمبر هرچند بعضی گوش ها کر بود آن ها که می دیدند می خواندند از چشم پیغمبر مرادش را آن ها که نشنیدند می دیدند در دست او دست برادر بود هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود از خندق و از بدر تا خیبر تا لحظه ی آخر که در بستر... از ابتدا حرف از ولایت بود آری! ولایت حرف آخر بود 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باید به همان سال دهم برگردیم با بیعت در غدیر خم برگردیم تا سوز عطش نکشته ما را باید تا برکۀ اکملت لکم برگردیم این بغض هنوز سر به شورش دارد این چشم هزار چشمه جوشش دارد این زخم هزار و چارصد سالۀ ما اندازۀ زخم تازه سوزش دارد هرجا که غدیر رفته باران رفته جنگل به کویر و کوهساران رفته هر جا که امام هست در مکتب او حیوان هم اگر آمده انسان رفته بر جای بماند از تو یک رد کافیست از عشق نشانه ای در این حد کافیست درک تو فقط حد رسول الله است یک شیعه اگر تو را بفهمد کافیست دور و بر نور را که خلوت دیدند انکار تو را چقدر راحت دیدند این کوردلان تو را ندیدند اگر یک عمر فقط از تو کرامت دیدند چشمی که به یک اشاره بر می خیزد با دیدن یک ستاره بر می خیزد شب را به نگاه خیره سنجاق نکن خورشید تو هم دوباره بر می خیزد ما با تو به رازهای مکنون زده ایم همراه تو پای در دل خون زده‌ایم هر بار که خواست شیعه مدفون بشود با هیبت یک شهید بیرون زده‌ایم توصیف تو حال دیگری می خواهد نیروی خیال دیگری می خواهد محدودۀ واژه ها برایت تنگ است این شعر مجال دیگری می خواهد 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زبان قاصر ما مانده در بیان علی چقدر فاصله داریم با جهان علی! علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز نه در زمان معاصر، نه در زمان علی! نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر رواست سجده ی عالم بر آستان علی کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف! کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟! به جستجوی کدام آیه ای؟ کدام دلیل که آیه آیه خدا هست در بیان علی  دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی غدیر درس بزرگی ست درس این که مباد که سربلند نباشی در امتحان علی 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
بند بندِ قلبِ هر دلداده می گوید علی هم توانگر، هم ز پا افتاده می گوید علی آیه های وحی دارد مدح مولا می کند تار و پودِ سبزِ هر سجاده می گوید علی 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اصل ونسب مذهب مارا چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیر است.... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه‌در هيبت چه‌در غيرت چه‌در عشق اولين هستی ميان بهترين اولاد آدم بهترين هستی جهان عمريست درمانده است در ترديدُ شك، اما تو خود علم اليقين، عین اليقين، حق اليقين هستی من از فتح در خيبر به دستان تو فهميدم كه‌تو دست توانمند خدا در آستين هستی سر در چاه را باور كنم يا ذوالفقارت را؟ كه گاهی آنچنان هستی و گاهی اينچنين هستی بگو از استخوان‌در گلو، از خار در چشمت كه پر از خطبه های ناتمام آتشين هستی بگو چشم نبی‌روشن؛ بگو چشم‌حسودان كور برای فاطمه تنها تو در عالم قرين هستی هلا ای‌عشق! ای‌معشوق!‌ای‌عاشق! هلا ای‌جان! تو رويايی ترين مضمون شاعر در زمين هستی ازآن روزی كه چشمم‌باز شد در گوش من خواندند: كه «تو» تا لحظه‌ی آخر «اميرالمؤمنين» هستی 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاک بودیم و یاعلی گفتیم جان گرفتیم تا علی گفتیم ما به ربی که روحمان بخشید همگی یکصدا علی گفتیم در قنوت نماز روز ازل ربنا آتنا علی گفتیم "یا علی" ذکر اعظم حق را مصطفا گفت، ما علی گفتیم روز خندق همین که جبراییل نعره زد "لا فتی" علی گفتیم این "علی" من "علی" ولی خداست ذکر سبحان ربی الاعلی است شیر پروردگار شد حیدر شاه دلدل سوار شد حیدر قدرت الله عرصه های نبرد صاحب ذوالفقار شد حیدر آن که "فی الفتنه" هست "عین الله" چشم شیطان درآر شد حیدر در شب توطئه علیه رسول یاور جان نثار شد حیدر مهر و قهر خداست این مولا قاسم نور و نار شد حیدر حک کن ای عرش، روی لوح بصر ها علی بشر، فکیف بشر روز محشر نوشته بر میزان بغض او کفر، حب او ایمان می درخشد چو ماه در محشر مومن مرتضی علی عنوان مژده دادند می رود به بهشت شیعه ی او علی علی گویان نغمه ی درب جنت است "علی" لب حورا به اوست دُر افشان در مقام مدیحه خوانی او جبرییل است مرغ خوش الحان حق خدا، حق علی و حق یاهو وحده لا علی الا هو می نویسم قیامت است غدیر محک نار و جنت است غدیر کافران را شقاوت است و هلاک مومنان را سعادت است غدیر همچو قرآن به ظالمین ضرر و شیعه را خیر و برکت است غدیر شیعه یعنی علی ولی خداست امتداد رسالت است غدیر برکه ای در دل کویر که نیست چشمه سار ولایت است غدیر دین بدون علی کمیت نداشت وای اگر شیعه اهل بیت نداشت شیعه باید علی نگر باشد حیدری وار در خطر باشد شیعه باید چو مالک و بوذر دشمن هر چه فتنه گر باشد شیعه باید سقیفه بازان را مانع راه و دردسر باشد شیعه باید شبیه فاطمه بر رهبر خوشتن سپر باشد شیعه باید که در دفاع ولی خود حریف چهل نفر باشد شیعه با رهبرش "وفا" دارد ذکر "نفسی لک الفدا" دارد نوکر مرتضی شدن خوب است در وجودش فنا شدن خوب است قنبرش بودن آرزوی همه است فضه ی این سرا شدن خوب است پشت درب غریبی حیدر یار خیرالنسا شدن خوب است ای گنه کار شرمسار اینجا حر کرببلا شدن خوب است پیکری داد زد ته گودال پای دین سر جدا شدن خوب است پیکری داد زد که... آه... نیا! برو زینب ... به قتلگاه نیا! 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه‌در هيبت چه‌در غيرت چه‌در عشق اولين هستی ميان بهترين اولاد آدم بهترين هستی جهان عمريست درمانده است در ترديدُ شك، اما تو خود علم اليقين، عین اليقين، حق اليقين هستی من از فتح در خيبر به دستان تو فهميدم كه‌تو دست توانمند خدا در آستين هستی سر در چاه را باور كنم يا ذوالفقارت را؟ كه گاهی آنچنان هستی و گاهی اينچنين هستی بگو از استخوان‌در گلو، از خار در چشمت كه پر از خطبه های ناتمام آتشين هستی بگو چشم نبی‌روشن؛ بگو چشم‌حسودان كور برای فاطمه تنها تو در عالم قرين هستی هلا ای‌عشق! ای‌معشوق!‌ای‌عاشق! هلا ای‌جان! تو رويايی ترين مضمون شاعر در زمين هستی ازآن روزی كه چشمم‌باز شد در گوش من خواندند: كه «تو» تا لحظه‌ی آخر «اميرالمؤمنين» هستی 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کویر مثل گلستان شده ، هوا خوب است و قدرت نبوی در حجاز مغلوب است پیام وحی رسید و نبی به مردم گفت: علی برای امامت چقدر مطلوب است علی به اذن خدا بعد من امیر شماست علی چراغ هدایت در این مسیر شماست علی امیر دوعالم ، علی وصی خداست علی ولی زمین و علی ولی سَماست علی همیشه حق است ، حق است با حیدر و شأن آیه‌ی "اَکمَلتُ" در علی پیداست همین که گفت علی هست بعدِ من مولا یکعده از خودِ کفار پس زدند او را علی که هست؟ همان که چه حرف ها خورده علی که هست؟ همان که دل مرا برده علی که هست؟ همان که مسیح با نامش جلوی چشم همه زنده کرده صد مرده غدیر آمد و عالَم گرفت بوی علی خوشا بحال دلم ، گشته رامِ کوی علی خراب کوی توام میکنی مرا آباد بمیرد آنکه به غیر از امام خود دل داد تمام ارثیه ای که به من رسید این است غلام کوی تو هستم! مکن مرا آزاد به لطف و رحمت حق ، شد دل گدا روشن که شمع دل شده با عشق مرتضی روشن مقام تو دهنِ دشمنِ تو را بسته علی علی به زبان نبی ‌ست پیوسته همین که میرود حیدر به جنگ با اعداء ز سرعتش ملک‌الموت میشود خسته به یک اشاره و خشمش هزار سر افتاد زمان‌ جنگ ، ملک هم به دردسر افتاد کسی که شهره‌ی عام است جنگ و پیکارش کسی دوش نبی میشود سزاوارش شبانه کوفه ، شبانه مدینه را میگشت رسیدگی به فقیران فقط شده کارش یقین که نان علی ، نانِ مُسکر است آری ز سائلان علی ، دور باد بیماری ز درد و غم‌ شوم آزاد تا علی گویم حوائج دلِ بیمار با علی گویم به کوریِ همه‌ی دشمنان آل الله درون مسجد و میخانه یا علی گویم پیاله پر شده ، ساقی چقدر مست علی ست که مستیِ همه کون و مکان به دست علی ست علی ندارد هرآنکس دلش سرای غم است هزار بار بگو یاعلی ، هنوز کم است کسی که رفته نجف ، درک میکند این را صفای جنت الاعلی صفای این حرم است نجف نرفته چه فهمی ز عاشقی دارد؟ بگو که از سرِ این عشق دست بردارد... بهشت قلب گدا کوی مرتضی باشد خوشا به حال دلی که پر از صفا باشد برای نوکر این خانواده هم کافیست که زیر سایه‌ی گسترده‌ی شما باشد سیاه شد سحر من ، سیاه شد روزم من از فراق حرم مدتی‌ست میسوزم 🔸شاعر : _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از زمانی که عاشقت شده ایم از غمِ عشقِ این و آن رَستیم پس گرفتیم دل ز خاروخَسان دلِ خود را فقط به تو بستیم از ازل در مسیرتان بودیم بی قرار و اسیرتان بودیم ما در این راهِ عشق و شور و جنون لحظه ای هم ز پای ننشستیم به خرابانِ کوی انگورت به نجف بازهایتان سوگند از هر آنچه به غیرِ تو بوده ما گُسستیم و بر تو پیوستیم ما نگوییم اگر که از فضلت ما نمیریم اگر که از عشقت بی گمان غیرِ از این دو حالت نیست یا که نا بخردیم یا پَستیم کمی از باده ی جنونِ خودت از سرِ معرفت به ما بِچِشان تا به هر عاقلی بفهمانیم که سراسر خراب و بد مستیم وقتِ نامت چرا نگوید هو؟ هر دلی که اسیرِ این عشق است دستِ ما نیست ای خدای جنون ما همه بندگانتان هستیم باده بردار یارِ شب گَردم باده بردار و پشتِ دَر بگذار باده بردار و مست گیری کن ما فقیرانِ تو تهی دستیم 🔸شاعر : ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ‍ ‍ امشب از عرشِ خدا آمد ندای اَلرَّحیل بر زمین آیند حوران پا به پای جبرئیل دسته دسته آمده حورانِ جنّاتُ النَّعیم تهنیت گویند بر احمد رسولِ ذوالکریم امشب از عرشِ خدا آمد نزولِ هل اتی یا محمّد(ص) شد وصیِ تو علیِ مرتضی شکرِ این نعمت خدا را حمد و تسبیح می کنند گو ولایت را در این آیینه تشریح می کنند هم زمین هم آسمان یکباره در مدح و ثنا در مقامِ شامخِ آن ماجدِ خیرُالوَری نیّرِ اعظم تجلّی می کند در کوهِ طور در دلِ کعبه درخشد ماهِ مِرآت الظّهور فوج فوج یکسر ملائک مکه تا سعی و صفا نور باران می شود هم مشعر و کوهِ منا حِشمت و جاه و جلالِ آن امیرِ ذالمِنن ازجلال و جلوه اش روح الاَمین آمد سخن مرتضی نور ولایش بر همه دلها نشست این همایون است و بختِ حضرتِ زهرا نشست در مقامِ انتصابِ پرده دارِ آن حرم سر فرود آرد لوح و عرش و کرسیّ و قلم می رسد بانگ ملائک یکسر از عرشِ برین تهنیت گویند بر مولا امیرالمومنین سرزمینِ مکه یکسر می شود فرشِ چمن عنبری شد سینه ها از بویِ یاس و یاسمن 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . آمد آن عید سعیدِ بی نظیر شد زمانِ دستبوسیِ امیر آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر در کنار برکۂ نابِ غدیر دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» از خدا موسی زمین را قرض کرد نوح، خود را خاک پایش فرض کرد عاشقی را بی حد و بی مرز کرد حضرت آدم سلامی عرض کرد توبه کرد و گفت با صوتِ جلی: «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت دین تکامل یافت و معنا گرفت مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت زیر پایش نورِ عالم پا گرفت هست در دست محمد(ص) مشعلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد آیه نازل شد ولی الله شد دشمنش از عیدمان آگاه شد هر که شد بیعت شکن گمراه شد حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» نام حیدر داده قیمت بر نگین بُرده دل از آسمانها و زمین آمد و با شعر من شد همنشین میرسد در لحظه های آخرین وقت جان دادن ندارم مُعضلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» شد امام ِ اولِ عمارها عاشقش بودند خوش کردارها مُرد سلمان از نگاهش بارها گفت قنبر با تو گل شد خارها اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» بی زره میرفت، با غیرت، اصیل پیش رویش عده ای پست ذلیل ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل پشت سر فریاد میزد جبرئیل: نیست مثل تو در این میدان یلی لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)! 🔸شاعر : ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . بابام یک عمر حمال علی بود ننم پیوسته دنبال علی بود . خدا رحمت کنه مادر بزرگ و تموم نذریاش مال علی بود . این و جدم می گفتش " روی اسم ... ... همه اسمای اطفال علی بود " . نه تنها خونه ی ما رسم ده بود نمازا رو به تمثال علی بود . از اون اول تا حالا توی گوشم سخن از مدحت آل علی بود . پس از مرگم بگین که حسرت من تماشا کردن خال علی بود . به غیر از سائلی چیزی هدف نیست بهشتم اینجوری مثل نجف نیست 🔸شاعر : ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به ساحتت بپذیر این سلام ساده‌ی ما را به جبر خویش درآورد علی ، اراده‌ی ما را سروده ام غزلی را برای روز غدیرت که بلکه وصف کند حال فوق‌العاده‌ی ما را به ما به غیر شراب نجف نساخته هرگز ز تاک های ضریحت بگیر باده‌ی ما را تو را به حضرت خیرالنسا ز لطف و سخایت قرار ده ز محبین خود نواده‌ی ما را "فمن یمت یرنی " گفته ای ، بگو بنویسند به احترام شما مرگ ایستاده‌ی ما را تفاخری که کند کلب پای صاحب آن است به پای خود بگذارید پس افاده‌ی ما را 🔸شاعر ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
. علی را ،از همه سر میشناسند همانهایی که گوهر میشناسند خدا را شکر در این روزگاران مرا با نام حیدر میشناسند 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
کسی تیغش چو حیدر صیقلی نیست به غیر از او کسی حق را ولی نیست شکاف کعبه یعنی آی مردم صراط المستقیمی جز علی نیست...! 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
. موسی جمال حضرت حق را بهانه کرد حق جلوه ای نمودوزمین پاره پاره کرد ناباورانه موسی عمران به هاله ای در کوه طور روی (علی) را نظاره کرد . 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روزی شعار کُلِ جهان می شود علی طبق حدیث امام زمان می شود علی وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی باور کنید کُلِ اذان می شود علی آدم اگر که فرض شود دین برای آن تن می شود پیمبر و جان می شود علی در عالم مثال اگر رود شیعه را سرچشمه شد نبی جریان می شود علی ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی ذکر حسین آخر مجلس که می شود دقت کنی دهان به دهان می شود علی 🔸شاعر ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ‍ ‍ امشب از عرشِ خدا آمد ندای اَلرَّحیل بر زمین آیند حوران پا به پای جبرئیل دسته دسته آمده حورانِ جنّاتُ النَّعیم تهنیت گویند بر احمد رسولِ ذوالکریم امشب از عرشِ خدا آمد نزولِ هل اتی یا محمّد(ص) شد وصیِ تو علیِ مرتضی شکرِ این نعمت خدا را حمد و تسبیح می کنند گو ولایت را در این آیینه تشریح می کنند هم زمین هم آسمان یکباره در مدح و ثنا در مقامِ شامخِ آن ماجدِ خیرُالوَری نیّرِ اعظم تجلّی می کند در کوهِ طور در دلِ کعبه درخشد ماهِ مِرآت الظّهور فوج فوج یکسر ملائک مکه تا سعی و صفا نور باران می شود هم مشعر و کوهِ منا حِشمت و جاه و جلالِ آن امیرِ ذالمِنن ازجلال و جلوه اش روح الاَمین آمد سخن مرتضی نور ولایش بر همه دلها نشست این همایون است و بختِ حضرتِ زهرا نشست در مقامِ انتصابِ پرده دارِ آن حرم سر فرود آرد لوح و عرش و کرسیّ و قلم می رسد بانگ ملائک یکسر از عرشِ برین تهنیت گویند بر مولا امیرالمومنین سرزمینِ مکه یکسر می شود فرشِ چمن عنبری شد سینه ها از بویِ یاس و یاسمن 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ما عاشق و دلداده ات از روز غدیریم عمریست که اندر خم یک کوچه اسیریم از روز ازل تا به ابد ، شکر خداوند.... ما ریزه خور و نوکر دربست امیریم گر حُبّ علی کم شود از نامه ی اعمال اندر صف محشر همه بی چیز و فقیریم بر قرص قمر نام شما حک شده مولا هر چاردهم منتظر ماه منیریم مولای مرا گر پدر خاک شناسند پس ما همگی ذرّه ای از گَردِ مسیریم یک گوشه ی چشمی ، نظری ساقیِ کوثر ما جمله مریدان شما همچو کویریم تبلیغ غدیر است به هر شیعه چو واجب تا خون به رگ ماست به این امر خطیریم 🔸شاعر : ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini