#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
چه قیامتی و چه محشری، چه صنوبری و چه سروری
چه محمدی و چه حیدری، شه ماسِواء، علی اکبری
به مقامِ تو همه دم سلام،همه انبیا به درت غلام، نفست صفای علی الدوام ،که تویی شفاء علی اکبری
به فدای خندهی قند تو ، به فدای سرو بلند تو
به فدای زلف کمند تو ، قمرُ السماء علی اکبری
منم آن خمارِ سبوی تو ، وَ اسیر طرهی موی تو
به فدای گلشن روی تو ، که تو دلربا علی اکبری
تویی آن دلیل حیات من ، تویی آن صراط نجات من
وَ تو اصل صوم و صلات من ، علم الهداء، علی اکبری
همه مضطرب ز شجاعتت ، متحیر از تو و هیبتت
به فدای شور و صلابتت ، اسدُ الولاء ، علی اکبری
مه کهکشان یل قهرمان ، شه لا مکان شرف الزمان
وجناتِ تو، شعف البیان، جبلُ الوفاء علی اکبری
🔸شاعر:
#علی_گلچین_پور
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
نگاه لطف سلیمان کجا و مویهء مور
میان میکده مستی کنم به عشق حضور
بریز باده برایم، بریز باده ز دور
نشسته ام که کند ساقی از خرابه عبور
شدم خراب زیارت یکی مرا ببرد
یکی مرا حرم شاه کربلا ببرد
اگر سبوی شکسته برات آوردم
شمیم تربتی از کربلات آوردم
ز گریهء سحر آب فرات آوردم
مرا بخر که فقط سیئات آوردم
کشیده در بغل خود مرا طواف حبیب
مرا رسانده به یوسف، نخ کلاف حبیب
نگاه من به غبار و به قاب شش گوشه است
سلام دادم و اشکم جواب شش گوشه است
به دست خالیم اینجا، شراب شش گوشه است
مرا ببوس، دلم مست خواب شش گوشه است
مگر ز ساغر ارباب، بهترش هم هست
خراب بادهء او مست اکبرش هم هست
دم ضریح شنیدم حسین گفت اکبر
به پای او که رسیدم حسین گفت اکبر
همینکه ناز کشیدم حسین گفت اکبر
حسن نوشتم و دیدم حسین گفت اکبر
بوی حسن طرف خانهء حسین آمد
بیا برادر ریحانهء حسین آمد
زمان آمدنش عرش، بیقراری کرد
فضای خانهء ارباب را بهاری کرد
دعای فاطمه را در مدینه جاری کرد
کرم ز دست حسن داشت، سفره داری کرد
ببین به صورت او جلوه هایی از ثقلین
علی و احمد و زهرا و مجتبی و حسین
شب علی شده مشکل گشا ابالفضل است
طرف حساب فقیر و گدا ابالفضل است
کسی که اینهمه هم شانه با ابالفضل است
علیّ اکبر لیلاست یا ابالفضل است
نگین درّ نجف را ببین در انگشتش
همان که کرببلا را گرفته در مُشتش
علی اذان خدا و علی صدای حسین
علی کتاب خدا و علی دعای حسین
موذنی که گرفته به دست عبای حسین
پسر شده که بیفتد به روی پای حسین
خدا کند نخورد چشم، قدّ و بالایش
خدا کند که نیفتد پدر به پاهایش
همینکه لختهء خون از روی دهان آمد
حسین با سر زانو کشان کشان آمد
صدای خندهء الوات شامیان آمد
عقیله از حرم خود دوان دوان آمد
شهید جمع شده زیر دست و پا ای وای...
هزار تکّه علی ریخت در عبا ای وای...
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
از ازل باده بوده و ساغر
از ازل عشق بوده و دلبر
آفریده شدی، شوی آقا
آفریده شدم، شوم نوکر
هرکه اینجا ندار شد، دارا است!
هرکه اینجا فقیرتر، بهتر...
تا ابد خاک پای تو هستم
تا ابد جان جانی و سرور
محو ذات پیمبریِ تو ام
ای نبی خصلت و نبی منظر!
عشق من! شاهزاده ی ارباب...!
مددی حضرت علی اکبر
نور تابان عالمینی تو
پسر ارشد حسینی تو
بعد از آن که خدا خدا کردم
فقط اسم تو را صدا کردم
بسته ام چشم های خیسم را
بال پرواز خویش وا کردم...
در خیال خودم میان حرم
چقدَر با شما صفا کردم
بارها گفته ام به ثارالله:
به جوان تو اقتدا کردم!
با شما علم کیمیا دارم
با شما خاک را طلا کردم!
دل به هرکس به غیر تو دادم
بچگی بود...، من خطا کردم
ای جوان قبیله ی دریا
یا علی اکبر الدخیل آقا
زیر دِین است قلب من با تو
روح من مرده و مسیحا تو
رود خشکم! کویر بی آبم!
رحمت بی کران تو، دریا تو!
عهد کردم که مال تو باشم
عهد کردم نبینم الا تو
چقدَر فاصله است ای دریا
از کویر وجود من تا تو
کربلا، کربِ وَ البلا شده است
بس که هستی میان صحرا تو
مثل آن گل که پرپرش بکنند
در دل دشت ارباً اربا تو
پدرت داد می زند، جگرم!
آه پاشو، عصای من! پسرم...!
🔸شاعر:
#علی_میر_حیدری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
مسیح بود و اذانش به مرده جان می داد
به هر شکسته پری شوق آسمان می داد
اگر چه با رجزش عرش را تکان می داد
زمان جنگ به دشمن هم او امان می داد
به قلب معرکه می زد علی علی گویان
که خاندان علی را چه باکی از طوفان
حذر کنید که از نسل شیر کرار است
علیِ اکبرِ لیلاست ،مرد پیکار است
به حق که آینه ی مجتبی ست ،سردار است
به چهره احمد و در هیبتش علمدار است
شبیه نه خود پیغمبر است این آقا
بنازمش نوه ی حیدر است این آقا
چه کرده است که دنیا شده گرفتارش
خوشا به خالق رویش ،خوشا به معمارش
همیشه شامل ما بوده لطف بسیارش
نبوده است یلی در جهان جلودارش
دوباره ولوله بر پاست،محشر آمده است
به اهل خیمه بگویید اکبر آمده است
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
از تو سروده ام غزل و ناز میکنم
بال و پرم به سمت حرم باز میکنم
گفتیم یا علی و اجازه گرفته ایم
با مرتضی به عرش که پرواز میکنم
طبع مرا نگاه تو اقا گشوده است
با نام مرتضی غزل آغاز میکنم
موسی به نام حضرت حیدر عصا زده
از من بعید نیست گر اعجاز میکنم
یا قاهر العدو و و یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
بر روی بام تو دل من چون کبوتر است
از هرچه برتر حیدر کرار برتر است
ذکر علی الدوام فقط یاعلی بُود
یک یاعلی به ختم کتابش برابر است
حیدر معلم نبی مرسل است و غیر
جانم علی که ساقی و فتاح خیبر است
کوری چشم این سلفی ها و اجنبی!
روزی خلق بسته به انگشت حیدر است
تصویر شخص حضرت الله حیدر است
تندیس شخص حیدر کرار اکبر است
نام تو از علی معلی درازتر
جای شما ز فردوس اعلی درازتر
یک عالمی دچار به موی شما شده
گیسوی توست از شب یلدا درازتر
دستان شخص حضرت موسی به دامنت
شمشیرتوست از ید بیضا دراز تر
بر روی دوش حضرت بابا که میروی
قد تو گشته از قد سقا درازتر
امید ماست بخشش و رحم و مرام تو
برگشته ام که دست من از پا دراز تر
گر سرو قد کشیده مهم نیست یا علی!
بالای تو از آن قد رعنا دراز تر
امشب صله دهد به جهان حضرت بتول
اکبر نگو بگو که علی ضربدر رسول
🔸شاعر:
#محمد_امین_طاهری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
شد بسته بر هر ماه در عالم
چشمان اخترهای بعد از تو
جز بام تو هرگز نگردد باز
بال کبوترهای بعد از تو
تا آسمانها راه داری تو
نامت بلند و قامتت بالا
سر در گریبانند در پیش ات
سرو و صنوبرهای بعد از تو
آری دلم گرم است بر مهر ات
مهری که تو بر سینه ام دادی
آری ندارد هیچ مفهومی
سرمای آذر های بعد از تو
تو درس مکتب خانه ها گشتی
تو مرجع هر عالم دینی
اکبر شناسی گشته تا امروز
عنوان منبرهای بعد از تو
تو اشبه الناسی به پیغمبر
کافر مسلمان میکند لحن ات
آری ادا هرگز نشد صوت
الله اکبرهای بعد از تو
چشم تو مصباح الهدی باشد
در هر دم ات خفته است صد عیسی
مشق تو را دارند رهبرها
در پای دفترهای بعد از تو
بابای تو زیب همه عالم
تو زینت بابای خود بودی
بازار زیورها شکست ، اما
بازار زیورهای بعد از تو
در قحط آب و قحطی غیرت
لب را به روی لعل تو بگذاشت
با اشک مستی کرد و معنا شد
مفهوم ساغرهای بعد از تو
فریاد زد امداد کن زینب
من ناتوانم پیش این پیکر
در ناتوانی ها چه باید کرد
با جسم اکبرهای بعد از تو
زینب برایت روضه میخواند
روضه برای غارت خیمه
زینب دلش آشوب میگیرد
آشوب معجرهای بعد از تو
وقتی به روی نیزه ها رفتی
یک کاروان گریان تو بودند
هم دیده ی سرهای قبل از تو
هم دیده ی سرهای بعد از تو
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
پیمبر می زند رخسارش اما نه پیمبر نیست
پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست
به شک افتاده ام یارب ! شباهت اینقدر آیا؟
یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست
زمین می لرزد از طرز قدمهایش ، نمی دانم
چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست
زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن
دریغا وصف او در بیتهای ما میسر نیست
شگفتا ! مانده ام باید به جز اکبر چه گفت او را
که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست
الا شاعر ! نمی جویی برای وصف او حرفی
فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور ، نیست
علی های حسین بن علی مانند هم هستند
که فرقی این برادر را کنار آن برادر نیست
همین یک بیت را یک روضه می خوانم ؛ عبا پهن است
علی اکبر است این اربن اربا ، آه اصغر نیست
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابان بیهمتا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
همه تهماندههای نور را بر سفرۀ صحرا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها
تعالیالله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالیالله مویش را که «والیل اذا یغشا»
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر
که نشناسد میان سجدههای خویش سر از پا
علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّبنابیطالب مهیا گشته بر هیجا!
که او تا بر زمین پا میگذارد، راه میافتد
میان آسمانها بر سر پابوسیاش دعوا
«اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزهها پروا
بلاجوی و بلیگوی و عطشنوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برقآسا
«منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!»
ولی نشناختند او را ولینشناسها... دردا!
نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا...
امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری
🔸شاعر:
#رضا_یزدانی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
صدانزدیک می آید صدای پای پیغمبر
جوانی می رسد از راه با سیمای پیغمبر
به آغوش نبوت بازگردانده است یثرب را
تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر
دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه
نهفته بین لب هایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش قطره قطره آیه ی «والشفع و الوتر» است
ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر
به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او
می افتد هرکسی یاد جوانی های پیغمبر
شنیدن ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری
نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر
به دنیای تو اول راه می یابند و بعد از آن
جوان ها انس می گیرند با دنیای پیغمبر
🔸شاعر:
#عباس_همتی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یـولَد مرّةً أخری
یـقـین روح مـحمـد رفـته در جسم علی اکبر
اگـر مـا می پذیرفـتیم مفهوم تناسخ را
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون
همینکه زادۀ لیلا هویدا می کند رخ را
سپاه شـمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنش
سوار اسب خود، وقتی نمـایان می کند رخ را
به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم
نمی فهمیم علت را ... نمی یابیم پاسخ را
عطش، آتش شد اما با لب بابا گلستان شد
چنانـکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را
🔸شاعر:
#محسن_رضوانی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست
به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی
فزونتر از همه کس، در جهان شباهت توست
از این شباهت بیحد، در اشتباه افتند
که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست...
ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا
نشانهای به سراپای سرو قامت توست
به پیکر تو مجسم، لطافت روح است
عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست
نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است
عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست...
عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان
که لطف و مرحمت بیشمار خصلت توست
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_چایچیان (حسان)
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
دل حرم می شود سحرگاهی
که شود صحن دیده تر گاهی
قطره ی آب در مرور زمان
می کند در حجر اثر گاهی
دل من سخت تر ز سنگ که نیست
امتحان کن بر این جگر گاهی
ای خریدار بر رضای خدا
جنس پس مانده را بخر گاهی
یعنی آن قدر بی بها هستم
نیستم لایقِ نظر گاهی
بین سجاده دیده بر راهم
نیمه شب می شود خبر گاهی
بنده ای را که دست و پا گیر است
همرهت تا خدا ببر گاهی
قتلگاهی به پا کنی با ناز
گر ازین جا کنی گذر گاهی
پسری که کریم زاده بود
می کند جلوه ی پدر گاهی
تاج اصحاب یا علی اکبر
یابن ارباب یا علی اکبر
تو مطهر شدی ز هر چه بدی
تا بگوئی ز نسل لم یلدی
صد و ده بار هو کشم ز جگر
که تو با کعبه زاده هم عددی
همه دلگرمی ام محبت توست
یابن لیلا «علیک معتمدی»
گر تو شاگرد مجتبی هستی
دست خالی نمی رود احدی
ناز تو فاطمی تر از همه است
راه دل بردن از علی بلدی
نوه ی ارشد دو دریایی
موجی از عشق گاه جذر و مدی
جای مادر بزرگ تو خالی
زود پر زد به وادی ابدی
تو ز هر پنج تن نشان داری
تو حدیث کسای مستندی
جز برای دل ابوفاضل
پرده از روی خویش پس نزدی
تا خدا پرده از رخ تو کشید
چشم عباس مرتضی را دید
تا که بابا تو را صدا می کرد
محشری در حرم به پا می کرد
با نگاهی به قد و بالایت
یاد پیغمبر خدا می کرد
تو که هستی که پیر میخانه
با مناجات تو صفا می کرد
ای دل آرام خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا می کرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا می کرد
هر کسی داشت نذر پیغمبر
به در خانه ات ادا می کرد
دور از چشم شور مردم شهر
از رخ تو نقاب وا می کرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدری پیر را دوا می کرد
گوشه ای می نشست و با زینب
نظری سوی مجتبی می کرد
بعد می گفت این پسر غوغاست
چقدر شکل مادرم زهراست
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیای مرده دم داری
گشته شش گوشه این حرم یعنی
تو جداگانه یک حرم داری
تو ز پایین پا ولایت بر
کرسی و نون و والقلم داری
ما به نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهیِ بر عجم داری
تو که باب الحوائجی بی شک
بس که آقایی و کرم داری
یک قدم تو عقب تر از عباس
بر سر دوش خود علم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر بر دل کفار
زره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوه ی حق حیدر کرار
هم چو شیری بزن به قلب سپاه
تا بریزی به هم یمین و یسار
ضجه ی کوفه را در آوردی
ای ابر مرد عرصه ی پیکار
هر طرف تاب می دهی تیغت
پشته سازی ز کشته ی بسیار
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
لب نهادی بر آن لبان خشک
گفتی آهسته این سخن با یار
کی محاسن سپید در بندم
دست خود از محاسنت بردار
تا که دل کنده از تو بابا شد
بال های شهادتت وا شد
ناگه از دشت یک صدا آمد
ناله ی ای پدر بیا آمد
پدر آمد ولی چه آمدنی
چه کسی گفته روی پا آمد
پیرمردی کنار نعش جوان
با سر زانو از قفا آمد
روضه ات گشته شرح موت حسین
وسط هلهله نوا آمد
آن چنان نعره زد علی ولدی
ناله اش بین که تا کجا آمد
دست خود را گرفته روی سر
زینب از سوی خیمه ها آمد
شد حسین زنده با دم زینب
پای معجر میان تا آمد
با تن ریخته به هم چه کند
نوبت یاری عبا آمد
شب جمعه است بس کن ای شاعر
چون که مادر به کربلا آمد
هر شب جمعه کربلا غوغاست
فاطمه روضه خوان کرب و بلاست
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم...
که گرفتار دلبری عربیم
این که هم احمد است هم علی است
علی بن الحسین اَوَّلی است
بیخیال غم و مصیبت و درد
ام لیلا مسیح را آورد
همه مستش شدند فَردافرد!
پدر از دیدنش چه کیفی کرد...
تا حسین است اسم اعظم علی ست
پدرش هم علی پسر هم علی ست
مثل پروردگارخود اکبر
مثل اجداد خویش پیغمبر
مثل بابابزرگ خود حیدر
مثل زهراست خیر او کوثر
احمد و حیدر و حسن شده است
حاصل جمع پنج تن شده است
آنچه دارد تمامی اش نوراست
آنچه را خواسته ست مقدور است
آنچه میلش کشیده انگوراست
باعلی جمع کربلا جور است
اهل عالم! بهشت ازین باب است
قبله پایین پای ارباب است
درد دادیم و دارو اورده
باخودش دام گیسو آورده
هرزمان خم به ابرو آورده
دشمنان را به زانو آورده
وقت پیکار عزم او جزم است
علی اکبر معلم رزم است
برکتی را که بوی نان دارد
حکمتی را که امتحان دارد
کعبه ای را که حق مکان دارد
همه را اکبر جوان دارد
اینکه ایینه جمال خداست
شرف الشمس سیدالشهداست
وسعتش انتها ندارد که
بی علی دل بها ندارد که
جنت حق صفا ندارد که
شاه پایین پا ندارد که
السلام علیک یا دلبر
با ابی انت یا علی اکبر
درغم روضه امتداد تویی
کاف وها یا وعین وصاد تویی
آنکه بی درد جان نداد تویی
انکه خورده لگد زیاد تویی
لحظه ی احتضار جان تو شد
پدرت تشنه ی اذان توشد
چه حیاتی است جاری ازدهنت
چه مماتی است دست وپا زدنت
چه رواقی است وسعت بدنت
چه عبایی است خرج آمدنت
این جوانان تورا که میبردند
توزمین ریختی زمین خوردند
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
قد قامت الصلاة ، نماز آفریده شد
امشب دوباره روی خداوند دیده شد
مژده ، که نور آمده پابوسِ قبله اش
شوق از نگاهِ ماه ترین ها چکیده شد
تا که قرار شد بشود سروِ نشأتین
طوبی به عشق اکبرِ لیلا کشیده شد
یک دل ، نه صد دل از همه عالم ربوده است
تا عاشقی کند به ملک ، دل دمیده شد
نامش علی ست کنیهٔ او هم قیامت است
آیاتِ حشر از لبِ قرآن شنیده شد
هر کس گرفت بوسه از او گفت ، عارفان
قبل از بهشت ، مزهٔ کوثر چشیده شد
دریا گرفت ماهِ خودش را به روی دست
در بین چشمهای عمو هم ، پدیده شد
بابا از اولین دمِ مولودِ این پسر
هر بار خواست بوسه بگیرد خمیده شد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب
سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب
به مدحت کاری از دست غزل که برنمیآید
چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب
تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده
که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجدهای واجب
ملائک در دلِ هفتآسمان تنها تو را دیدند
فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟
گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی
کسی ناقوس نشنیده؛ اذان میگفته هر راهب
هنر زیباتر است آنگاه که خرج علی گردد
بخوان مداح؛ بسماله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب
الا ای جارچیها طبل بردارید که آمد
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح
به روی ماه تو ماندهست خیره تا دم مغرب
تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو
که از امروز میلرزد به خود هر ظالمِ غاصب
میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی
کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب
تو برمیگردی ای شیرِ جوانان بنیهاشم
تو رجعت میکنی با آن امام حاضرِ غائب
🔸شاعر:
#حمید_رمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
آورده کسی روزیِ سالانهی ما را
کرده متبرک لبِ پیمانهی ما را
تا اینکه نگیریم، شراب از کس و ناکس
بردهست به میخانهی خود خانهی ما را
دستی پَرِ پرواز عطا کرده؛ که آن دست
هر روز، رساندهست به ما دانهی ما را
از گرد و غبارِ حرم آورده؛ که با آن
آباد کند خانهی ویرانهی ما را
ما موی پریشان شده از بادِ بلاییم
دادند به سرپنجهی او شانهی ما را
او کیست، به جز رونقِ کاشانهی ارباب
پیغمبرِ حیدر شدهی خانهی ارباب
یلدا شده تکثیر، در آیینهی مویش
ماه آمده تعظیم کند محضر رویش
هوهوی بهشت است، نسیمی که وزیده
از های نفسهای علی آمده بویش
قدقامت سرو آمده از شاخهی طوبی
ارثیّه رسیدهست به او قدّ عمویش
گفتند به ما: موسم حج است بیایید
رفتیم به قربانش، با هروله سویش
رودی شده و ریخته در آیهی دریا
هر قطره که نازل شده از آب وضویش
خورده گره اوقات عبادت به اذانش
خورشید، کند عرض ارادت به اذانش
از مأذنهی میکدهها نور بریزید
در شعرِ اذان، اشهدی از شور بریزید
ما را سرِ راهِ قدمش کاش نبینید
از خاکِ سلیمان به سر مور بریزید
اصلا نگذارید که لب تر کند اکبر
در مسجدِشان باغی از انگور بریزید
ما ماهی اشکیم به دریای غم او
ای کاش، که روی سرمان تور بریزید
عید آمده؛ پس خانهی دل را بتکانید
غیر از علیاکبر همه را دور بریزید
مجنون شدنِ ما؛ همه زیر سر لیلاست
«دل» خانهی موقوفهی پیغمبر لیلاست
جبریل بیا! آمده پیغمبرِ دیگر
نازل شده از سوی خدا کوثر دیگر
تصویر خودش قاب شده بین نگاهش
حیدر شده آیینهی یک حیدر دیگر
سرچشمهی چشمان نجیبش شده کوثر
زهرا متولد شده از منظر دیگر
گفتند، در اوصاف جمالش صد و ده جلد
در مدح کمالش صد و ده دفتر دیگر
تا صاحب یک گوشهی ششگوشه عیان شد
وا شد به گدایانِ حرم یک در دیگر
خاکیم، در افلاکِ حریمِ سرِ ارباب
پایینِ قدمهای علیاکبرِ ارباب
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
دل از ما بُرد و او را حضرتِ دلبر تصوّر کن
جهان را اینچنین با جذبه ای دیگر تصوّر کن
صدایش زد علی، تا چشم دشمن کورتر باشد
دلِ اربابمان را خانه حیدر تصوّر کن
وجودِ این پدر-فرزند ممسوس خدا بوده ست
دو روحِ پاک را در یک تن و پیکر تصوّر کن
سرِ شهزاده ما را به «تاجِ زر» نیازی نیست
به جای خاک؛ زیر هر دو پایش «زر» تصوّر کن
چه مجنونانه میزد شانه موهای جوانش را
از این تصویر، لیلا بودنِ مادر تصوّر کن
تداعی شد علی تا با غضب شمشیر را برداشت
عبایش را به دوش انداخت، پیغمبر تصوّر کن
برادر زاده شیرین است! پس با شوق بی پایان
کنار عمه جان زینب، علی اکبر تصوّر کن
برای آخرین دیدار سمتِ خیمه راهی شد
همیشه روضه ها را اول از آخر تصوّر کن
فرود آمد به روی پیکرش بارانی از نیزه
گُلی را زیر پا افتاده و پرپر تصوّر کن
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
سلام! صبح تجلی خاندان حسین!
سلام! روشنی چشم مهربان حسین!
بدون نور تو خورشید محتضر شده است
پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین
برای اینکه تجلی کنی به نام شهید
چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین
تو از حسینی و سوی حسین بازآیی
که بازگشت تو باشد به آستان حسین
بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ
بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین
تو را بریده بریده صدا زده پدرت
چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین
کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک
کنار تو به زمین خورده زانوان حسین
در این عبا جگر پاره پاره حسن است
که روی هم همگی میشوند جان حسین
اجازهای بده تا بر حسین سجده بریم
که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
علی سیرت، حسن طینت، محمد خو،
علی اکبر
که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر
حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست
شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر
دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد
چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر
و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش
که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر
برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست
که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر
شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان
تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر
جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند
که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر
🔸شاعر:
#مهدی_کبیری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini
بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را
مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا
الله اكبر! بر سراپاى وجودش
يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا
🔸شاعر:
#اصغر_چرمی
بر قامت دلربای دلبر صلوات
بر نور جمال علی اکبر صلوات
او بود خلاصه علی و احمد
بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#علی_اکبر_علیه_السلام
این خانواده ای که مرا صید کرده اند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میانِ کوچهٔ ما راه میرود
یک شهر در زیارتِ پیغمبرند وبس
#علی_اکبر_لطیفیان
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم...
که گرفتار دلبری عربیم
این که هم احمد است هم علی است
علی بن الحسین اَوَّلی است
بیخیال غم و مصیبت و درد
ام لیلا مسیح را آورد
همه مستش شدند فَردافرد!
پدر از دیدنش چه کیفی کرد...
تا حسین است اسم اعظم علی ست
پدرش هم علی پسر هم علی ست
مثل پروردگارخود اکبر
مثل اجداد خویش پیغمبر
مثل بابابزرگ خود حیدر
مثل زهراست خیر او کوثر
احمد و حیدر و حسن شده است
حاصل جمع پنج تن شده است
آنچه دارد تمامی اش نوراست
آنچه را خواسته ست مقدور است
آنچه میلش کشیده انگوراست
باعلی جمع کربلا جور است
اهل عالم! بهشت ازین باب است
قبله پایین پای ارباب است
درد دادیم و دارو اورده
باخودش دام گیسو آورده
هرزمان خم به ابرو آورده
دشمنان را به زانو آورده
وقت پیکار عزم او جزم است
علی اکبر معلم رزم است
برکتی را که بوی نان دارد
حکمتی را که امتحان دارد
کعبه ای را که حق مکان دارد
همه را اکبر جوان دارد
اینکه ایینه جمال خداست
شرف الشمس سیدالشهداست
وسعتش انتها ندارد که
بی علی دل بها ندارد که
جنت حق صفا ندارد که
شاه پایین پا ندارد که
السلام علیک یا دلبر
با ابی انت یا علی اکبر
درغم روضه امتداد تویی
کاف وها یا وعین وصاد تویی
آنکه بی درد جان نداد تویی
انکه خورده لگد زیاد تویی
لحظه ی احتضار جان تو شد
پدرت تشنه ی اذان توشد
چه حیاتی است جاری ازدهنت
چه مماتی است دست وپا زدنت
چه رواقی است وسعت بدنت
چه عبایی است خرج آمدنت
این جوانان تورا که میبردند
توزمین ریختی زمین خوردند
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
افتاد مسیرم به در خانه ات امشب
تا اینکه رسد لطف کریمانه ات امشب
بد مست شدم از تب پیمانه ات امشب
آری..شده ام یک سره دیوانه ات امشب
-
تا اینکه مسیرم به در خانه ات افتاد
شد خانه ام آباد..علی…خانه ات آباد
-
ای نور رخت شمس جهان تاب..علی جان
چشمان تو سر منشا مهتاب…علی جان
شد محو تماشای تو ارباب…علی جان
آواره ی لب های تو شد آب…علی جان
-
محصول غم عشق تو شد خون جگری ها
از رایحه ات مست تمام سحری ها
-
شیرینیِ لب های تو چون قند..مکرر
پیغمبر این خانه تویی بعد پیمبر
مصداق اباالفضلی و آئینه ی حیدر
جبریل به پا بوسی تو آمده با سر
-
ما چشم فقط جانب منشور تو داریم
دردیم..چه غم؟نور علی نور تو داریم
-
مجنون شده دیوانه ی تو..خواب ندارد
یک لحظه هم از عشق شما تاب ندارد
این جذبه ی زیبای تو مهتاب ندارد
مانند تو در خانه اش ارباب ندارد
-
ای نور ازل خلقا و خلقا به که رفتی؟
ای مدح تو با دوست و دشمن به که رفتی؟
-
سر تا به قدم نیز نشانیِ علی تو
در معرکه ها دست پرانی علی تو
در واقع همان قلعه تکانی علی تو
گفتند و نوشتند جوانی علی تو
-
ای سرو بلند حرم یار…دمت گرم
شاگرد اباالفضل علمدار…دمت گرم
-
رفتی و حرم ریخت بهم پشت سر تو
ای وای ز حال پدر خون جگر تو
دیدند همه روی زمین بال و پر تو
از خیمه ی جراحه رسیده خبر تو
-
این دشت شده پر ز تنت…آه..علی جان
پخش است عزیزم..بدنت..آه…علی جان
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
بلند مرتبه بود و بلند بالا بود
امامزاده ی آقا چقدر آقا بود
کدام واژه تواناست وصف دریا را
که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود
پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو
که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود
همیشه بر سر دیدار او جدل می شد
برای دیدن رویش همیشه غوغا بود
علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم
برای دیدن او در صف تماشا بود
علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم
به عشق نوکریش خسته از زلیخا بود
برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر
قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود
برای گفتن أن علی ولی الله
بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود
عصای دست حسین است این پسر اما
شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود
کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟
که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود
حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر
حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini