من آن حریفِ تُنُکروزیَم که چون مَهِ عید
تمامِ دورِ نشاطم به یک پیاله گذشت ...
#صائب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
ماه رویی که شب قدر بود یک خالش
در سرا پرده ی ماه رمضان, پنهان است
#صائب
*عید بر شما مبارک*
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
خلقی به هم نشان مه عید میدهند
انگشتِ من چو قبله نما مانده سوی تو
#حزین_لاهیجي
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن
از بارگهت کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهل بیتی تو حسن
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#مثنوی
سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن
هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم
من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را
رفتند اما یک نفر دور و برم بود
آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود
گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است
چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه
در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته
اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی
بازار هم دارد، چه بازار شلوغی!
بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت
حالا که دستم بسته شد یاد علی ام
معلوم شد امروز داماد علی ام
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!
گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان
مانند قربانی تنم را می کشیدند
دست مرا بستند و از پا می کشیدند
می خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
با سلام
جهت گزینش و ارسال اشعار در کانال نیازمند یاری هستیم.
عزیزانی که وقت و البته توانایی این مهم را دارند به آیدی زیر مراجعه فرمایند:
@shia_poem_admin
#سالروز_تخریب_بقیع
#مثنوی
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از قدم های رسول الله دارد
ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد
هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد
ای جا ستمکاران کافر عهد بستند
پیشانی و دندان پیغمبر شکستند
این جا شرار آه جبریل امین ریخت
خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت
این جا علی پروانه سان گرد پیمبر
گردید تا آمد نور زخمش به پیکر
این جا دل پیغمبر اسلام خون شد
این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد
این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند
زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند
این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید
چون پا به جای پای زهرا می گذارید
این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید
این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید
این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست
هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست
آوای وحی آید زدیوار رفیعش
هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش
در بین آن محراب و منبر جا بگیرید
بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید
گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا
آتش گرفته خانۀ زهراست این جا
پشت در این خانه نزدیک همین قبر
زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر
خورشید در این کوچه ها گردید نیلی
بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی
این جا امیرالمؤمنین را دست بستند
تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند
این جا کشیده بر فلک آتش زبانه
این جا گلی پرپر شده با تازیانه
این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد
تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است
زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است
قبری که هر قلبی بیاد او کباب است
قبری که تنها زائر او آفتاب است
قبری غریب و بی رواق و بی نشانه
بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه
قبری که مخفی در دل تنگ زمین است
خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است
قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم
از دور هم حتی تماشایش نکردیم
این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست
با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست
این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش
گلهای پرپر گشته اما با صفایش
آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس
این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس
این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش
این سید سجاد با آن درد و داغش
این باقر و این صادق آل محمّد
این قبر عباس آن عموی پیر احمد
این قبرها را یک به یک دیدیم اما
یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا
این جا محمّد رازها در پرده دارد
این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد
این جا شرار، از سینۀ عالم برآید
جا دارد ار جان از تن میثم برآید
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
به یمن مِهر تو شد از سراب، آب درست
بدون مِهر تو از آب شد سراب درست
نگاه کردن تو خلقت است تکویناً
نگاه کردی و شد ماه... آفتاب... درست
خدا به طرح تو پرداخت، شد امام درست
خدا به شرح تو پرداخت، شد کتاب درست
اگر قبول کنی من تراب نعلینم
مرا برای تو کرده ابوتراب درست
یکی برای حسین و یکی برای حسن
از این دو قطره فقط میشود شراب درست
بتول در عوض پیرهن برای حسین
برای صورت تو میکند نقاب درست
بقیع مظهر آبادی است پس عرش است
بهشت نیز شده از همین خراب، درست
"عتاب یار پری چهره" را کشیدم من
اگر چه هم نشود کار با عتاب درست...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است
چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است
در کرم در علم در بحث صبوری در اصول
مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است
کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که
غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است
تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن
اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است
مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما
کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع
از زمین کربلا که آفتابش بهتر است
گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست
اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است
حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست
پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است
گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی
مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب
دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب
حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم
در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب
عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام
با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب
ایل و تبار من همگی نوکر تواند
من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب
شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان
افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب
با اسم اعظمت گره ها باز می شود
بینِ حرم سرای تو، یا ایهاالغریب
سایه فکنده روی سرم، ای قتیلِ اشک
دست گره گشای تو یا ایهاالغریب
آشفته ام به گیسوی آشفته ات حسین
می میرم از بلای تو یا ایهاالغریب
لعنت به آن کسی که سرت را بریده است
در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب
تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد
ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
#رضا_باقریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
باز هم در حرمت میل گدایی دارم
شب جمعه هوس کرببلایی دارم
به امیدی که خبر از تو بگیرم هر صبح
چشم دل بر گذر باد صبایی دارم
محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست
که چنان صور به دل آه رسایی دارم
کعبه یک سنگ نشان است برای دگران
من به سوی حرمت قبله نمایی دارم
منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست
بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم
بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد
پرم از شور و در این پرده نوایی دارم
دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین
به هوا خواهی خونت شهدایی دارم
جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان
پای سودای غمت پیش بهایی دارم
پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین
من که در کاسه چشم آب بقایی دارم
گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم
قبله ام روی حسین است خدایی دارم
جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش
چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم
گفتی و هلهله کردند به تو خندیدند
که من ای قوم بگو که چه خطایی دارم
تا که طفلم ندهد جان ز عطش در این دشت
منت آب زهر بی سر پایی دارم
#موسی_علیمرادی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
یقینـاً نقـره اش را فاطمـه آورده از جنّت
رکابی را که در آغوشِ خود دُرّ نجف دارد
#پروانه_ولی_خانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
در آغوشش گرفت و باورم کرد
خودش آقا شد و پس نوکرم کرد
پدر، عشق تو را در جانم انداخت
مرا از کودکی نذر حرم کرد!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شکایت
#خوزستان_محروم
#غزل
سیراب خواهد شد شبی چشمان تشنه
پر می شود از آسمان گلدان تشنه
خاکی که مانده پای آزادی میهن
حقّش نباید باشد این زندان تشنه
در اوج محرومیّت ِ خود سرفراز است
دشت سراسر لاله ی بی جان تشنه
اینجا برای انقلاب از خود گذشتند
پهلو به پهلو پیش هم یاران تشنه
بر خاک نخلستان ِ نفت آلود ِ اهواز
چیزی نمی بارد به جز باران تشنه
یا که هوا بس ناجوانمردانه خاکی ست
یا شد فراری آب از این استان تشنه
ماهی نباید در دل دریا بمیرد
دریایی از درد است "خوزستان " تشنه
در آتش سرخ سیاست ذره ذرّه
می سوخت با چشمان تر پروانه تشنه
فریاد مظلومیت ملّت همین است
مردان دولت!! بار مردم بر زمین است!
#اسماعیل_شبرنگ
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
دند
قسمتش تازیانه میکردند
تازیانه ، به روی یک خواهر
تازیانه... مدینه... یک مادر
#جعفر_ابوالفتحی
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem