eitaa logo
شعر شیعه
6.9هزار دنبال‌کننده
447 عکس
170 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را غدیر جان داد با باده‌ای زلالی با جلوه‌ای جمالی با جذبه‌ای جلالی ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی یعنی نمی‌شناسیم غیر از علیِ عالی سر بر غدیر داریم حتی جدا اگر هست جایی برای غم نیست  لطف خدا اگر هست طوفان نمی‌شناسیم  یامرتضی اگر هست ما قبله‌ای نخواهیم  ایوان طلا اگر هست مست‌اند با ضریحش مستانُ لا ابالی خاک نجف چه دارد؟  جمعی هلاک دارد عمری بهشت رشکِ  این طُرفه خاک دارد این آستان به گِردش  مستانِ پاک دارد قلب نجف ضریحی  از جنسِ تاک دارد انگور می‌فشاریم با مستیِ حلالی تفکیک آن محال است  از مصطفی علی را از فاطمه ظهورش  از سِرِّ با علی را آری شناختیم از  این جلوه‌ها علی را ما با علی خدا را ما با خدا علی را داریم تا قیامت ما با علی چه حالی یک قاب بود از او  عیسای آسمانی یک شعله دید از او  موسی به چوپانی غیر از خدا که داند  این معنی نهانی لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ء معنیِ لن ترانی او آمد و نشان داد ممکن شود محالی مردی که دستِ او را  دست خدا گرفته این دست را پیمبر  بر دستها گرفته هذا علیِ احمد  تاریخ را گرفته بعد از غدیر دنیا  تازه بها گرفته تو هم علی‌علی گو با نغمه‌ی قوالی* دیدند مرتضی را یا اصل مصطفی را یک روح در دو تن را یک نور از خدا را روح‌القُدُس دمیده آیات اِنَّما  را مُردند از حسودی  دیدند کبریا را  آنان که کور بودند از نورِ لایزالی وقتی زند به میدان  لشگر نمی‌شناسد جز فتح، جز قیامت  حیدر نمی‌شناسد غیر از علی و وصفش  خیبر نمی‌شناسد سلمان نمی‌پرستد  قنبر نمی‌شناسد   گویا که کوه می‌زد بر لشگری سفالی هنگام تار و مارش حظ می‌بَرد خدا هم می‌ساخت تیغِ مولا از هر نفر دوتا هم هم جمع های کفار  هم که جدا جدا هم دیدند شش جهت را پاشیده است باهم می‌گشت لشگر آنجا دنبال قبرِ خالی دشمن شناس سازد درس علی شناسی دشمن چه چاره دارد غیر از علی هراسی سمت علی نماندن یعنی که ناسپاسی اینجاست اصل حق و  آنجاست اقتباسی سمت درستِ تاریخ این است یا موالی باید رئیس جمهور مرد جهاد باشد نه اهل سازش و ترس  نه حزب باد باشد باید که خشمگین از  اهل عِناد باشد باید فقط برای  ایرانِ شاد باشد مثل بهار و باران در فصل خشکسالی غزه ببین که دنیا فریادِ انتقام است فرجامِ کار صهیون این نطفه‌ی حرام است پایان کار این ظلم نزدیکِ  والسلام است ای وعده‌گاه صادق یک کار ناتمام است آقا بیا که نبْوَد جز دوری‌ات ملالی *قوالی خانی پاکستانی @shia_poem
خُمار غَمکده‌ ها ساغرِ شعف کم داشت طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت نشست چهره‌ی دلبندِ عشق در قابی... برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت خمیره‌ی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت برای فخر‌فروشی به عالم لاهوت زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود "جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت کسی که منکر عشق علی‌‌ست..، عاقل نیست پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت! شروع علم لَدُنّی‌ست عَینِ نام علی " علی امام من است و منم غلام علی" به نام نامی حیدر به نام شمشیرش شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش کنار در ، دل خود را به مرتضی داده... چقَدر قلعه‌ی خیبر شده است درگیرش! گرفت آیه‌ی تطهیر دامن او را گرفت خاک نجف را برای تطهیرش مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست... خدا به میل علی داده است تغییرش علی‌ست رازِ پسِ پرده ی شب معراج نبی شناخت صدا را بدون تصویرش کسی که حضرت عیسی ،  مسیح گفته به او کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش خدا به دست یدالله داده کوثر را علی اجازه گرفته برای تکثیرش امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد... غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم طمع نداشت دل ما به کاسه‌ی شیرش شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش کنار جلوه‌ی خورشید ، ماه هم داریم علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم! علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه حریم آینه را پرده‌دار یعنی چه دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟! زمان حمله‌ی حیدر به قلب لشکر کفر نگاه‌ کن که بفهمی فرار یعنی چه یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه علی‌ کنار نبی ماند و آن دو در رفتند که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه! قسم به مومن آل قریش ابوطالب حرامزاده چه داند تبار یعنی چه تمام حیثیت مأذنه ، اذان علی‌ست بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه کشیده است مرا جذبه‌ی ضریح پدر به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه! نجف به هجده ذِی‌الْحَجّه خوب ثابت کرد طواف حضرت پروردگار یعنی چه نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی! مقام چشمه‌ی او را کویر می فهمد لباس کهنه ی او را حریر می فهمد بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد علی غنی است ولی فقر را بغل کرده... فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد! شبیه کارگران چاه آب می کنده خطوط دست علی را اَجیر می فهمد زره به پشت نمی بست حیدر کرار شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد شگرد رزم علی را حسن مسلط شد چه زود معرکه را بچّه‌شیر می فهمد کسی به زور غلام علی نمی گردید گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد نماز بود که هوش از سر علی می بُرد کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد! نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت امیر بودن او را امیر می فهمد همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود... حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد بدون عدل علی ، کار عالمی زار است ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد پس از رسول ، علی در حریق غم‌ها سوخت چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ... @shia_poem
عطری ز بهارِ همدلی می آید بربالِ نسیم و مُنجلی می آید در بینِ مدینه،شهرِمکّه، ز غدیر گُلبانگِ ولایتِ علی(ع)می آید * روشن دلِ حق ز عشقِ تابانِ علی(ع) عارف شده دل ز نورِ عِرفانِ علی در موسمِ حج ، کنارِ آن بِرکۀ آب گُل کرده ولایتِ دِرخشانِ علی(ع) * اَکمَلت ُ لکُم به حق تلاوت شده است خورشید، بیانگرِ امامت شده است امروز علی(ع) کِنارِ آن برکه ، غدیر سرفصلِ امامت و ولایت شده است * از عرش ندای حق به زیر آمده است باران به سَواحلِ غدیر آمده است میعاد و زمانِ تابشِ عشق و اُمید ایّامِ امامتِ امیر آمده است * سرچشمه‌ی نابِ حق، روان شد به غدیر گنجینه‌ی شیعیان عیان شد به غدیر با دستِ رسولِ نور ، امروز علی(ع) خورشید و امیرِمؤمنان شد به غدیر * روشن دلِ حق ز عشقِ تابانِ علی(ع) عارف شده دل ز نورِ تابانِ علی در موسمِ حج ، کِنارِ آن برکه ی آب گُل کرده ولایتِ دِرخشانِ علی(ع) @shia_poem
از باده ی " اَکمَلتُ لَکُم " سرمستیم دل ، از همه ، جز ولای او بگسستیم بر گردن ماست بیعت ناب غدیر هستیم بر آن عهد که با خون بستیم @shia_poem
عمریست یتیمان جهان را پدری مولای منی و شیعه را تاج سری با عشق تو خوردم ز مِیِ ناب غدیر به به که شدم شیعه‌ی اثنی عشری @shia_poem
بر سینه‌ی خود مُهر تَوَلّا زده‌ایم عاشق شده ایم و دل به دریا زده‌ایم بر مستی‌مان خرده میگیرید که ما؛ پیمانه‌ی عشق‌ ناب مولا زده‌ایم @shia_poem
🔴 توئیت معنادار رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص انتخابات
اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم! علی‌شناسی ما غیر حق‌شناسی نیست من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم علوم سینه‌ی مولایم اقتباسی نیست غدیر، نقطه‌ی عطف مسیر تاریخ است خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست! نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست!  ببند دل به ولایت ، قدم بنه در ره که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست @shia_poem
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست @shia_poem
صالح ترین عبد خدا موسی بن جعفر حق است هرکس هست با موسی بن جعفر ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر در پای جودش اغنیا محتاج هستند قربانیش در ماه حج حجاج هستند مستیم مست باده باب الحوائج هستیم ما دلداده باب الحوائج قربان خانواده باب الحوائج آقاست آقا زاده باب الحوائج با بچه هایش صاحب سرمایه هستیم با مشهد و شیراز و قم همسایه هستیم بال ملائک هست فرش زیر پایش ایزد مسخّر کرده هستی را برایش هستند در ایران ما فرزندهایش معصومه‌اش آمد به دنبال رضایش انوار او تقسیم شد بر مشهد و قم او را زیارت میکنم در مشهد و قم او آیت عظمای آیات خدا بود شب تا سحر گرم مناجات خدا بود مات رخش شد عرش او مات خدا بود واضح ترین تصویر از ذات خدا بود او جلوه رب بود اما بندگی کرد انسان کامل بود و ساده زندگی کرد «والکاظمین الغیض»، صبرش حد ندارد خوب است و در بین صفاتش بد ندارد در مومنینش یک نفر مرتد ندارد در صحبتش با خادمان «باید» ندارد خاری رَوَد در پای فرزند عزیزش اخمی نخواهد کرد بر روی کنیزش تابوده این بوده ست «آقا؛ تو، گدا؛ من» مدح تورا گفتن کجا آقا کجا من؟ تو جان بخواه و مابقی کار با من بدکاره آمد محضرت شد پاک دامن با دیدنت ذکر خدا ورد لبش شد از تو سرودن کار هر روز و شبش شد تو آمدی از عرش بر دامان مادر دست تو را دادند بر دستان مادر مثل طلای خالص است ایمان مادر جان امام کاظم است و جان مادر وقت ولادت مادرت تکبیر می‌گفت این عالمه بهر زنان تفسیر می‌گفت در عشق حق عاشق ترین عاشق تو هستی مجرای فیض عالمی، رازق تو هستی هرچند مخلوقی ولی خالق تو هستی تنها وصی حضرت صادق تو هستی علم لدنّی پدر در سینه توست جود و کرامت عادت دیرینه توست تا پای جانت پای قرآن ایستادی در فتنه‌ها، ای کوه ایمان ایستادی رودرروی بدعتگذاران ایستادی با رنج و زحمت کنج زندان ایستادی... ...تا یازده رکعت نماز شب بخوانی در کنج زندان روضه زینب بخوانی جان ها فدای آستان عمه جانت دارد میآید کاروان عمه جانت ای کاش بودم در زمان عمه جانت تا می‌شدم قربان جان عمه جانت تا روضه گودال ها چیزی نمانده تا غارت خلخال ها چیزی نمانده @shia_poem