#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_قدر
#شب_جمعع
#مناجات
#دعای_کمیل
فرازی از یک #مثنوی
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
به آنان که محو نگاهش شدند
شهید سرافراز راهش شدند..
به مردانِ در عشق، ضربالمثل
به مرگی که شیرینتر است از عسل
به شیدایی مسلم بن عقیل
به اول شهید از تبار خلیل..
به دستی که در علقمه، شد قلم
وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم
به آبی که از چشمۀ مشک ریخت
به زینب که از روی تلّ اشک ریخت
به گودال بالاتر از طاقِ عرش
به خونی که پاشید بر ساق عرش
به «روز دهم» زیر چرخ کبود
که «خورشید بر نیزه گل کرده بود»
به قنداقهای که به معراج رفت
به پیراهنی که به تاراج رفت
به اسبی که کوبید سر بر زمین
به خونهای جاری در آن سرزمین
به ماهی که مهرش شده مشتری
به ایثار انگشت و انگشتری
به آیات کهف و به آیات نور
به مهمانی سر، میان تنور
به عاشقترین خواهر روزگار
که صبر و وفا را، شد آموزگار
به غمهای بانوی مَحمِلنشین
به ایراد آن خطبۀ آتشین
به شور مناجات مولا علی
به جانهای پیوسته با «یا علی»
به تأثیر شبنالههایِ کمیل
به سوز علی، در دعای کمیل
به دلهای عاشق، قراری ببخش
فروغی از آیینهداری ببخش
که نور دل اهل بینش تویی
سرآغاز هر آفرینش تویی
به راه تو آنان که سر دادهاند
ز فضل تو ما را خبر دادهاند..
ندارم کسی جز تو فریادرس
تویی دادخواه و تویی دادرس
الهی و ربی! پناهم بده
به سرمنزل عشق راهم بده
مرا جز تو، با کس سر و کار نیست
پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟
نه چشمی نظر میکند سوی من
نه راه فراری فراروی من..
تو گرداندی از من بلا را به لطف
ندیده گرفتی خطا را به لطف
به صد مرحمت ای خدای جلیل
پراکندی از من ثنای جمیل
ثنایی که شایستۀ من نبود
سزاوار تشریف این تن نبود
ندیدی به کردار من جز قصور
مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور
۸
منم شرمسار از بَدِ حال خود
زمینگیرِ زنجیرِ اعمال خود..
نشد دامنم پاک از خارها
شکستم حریم تو را بارها
سزد گر ببارد بلا بر سرم
که در بند نفس جنایتگرم
نه این بددلی، در سرشت من است
حجاب دعا، فعل زشت من است
تو آگاهی از زشتی کار من
نباشد نهان از تو اسرار من
مرا اشکبارانتر از ابر کن
عقوبت اگر میکنی، صبر کن
مرا داد دنیا فریب از غرور
به زندانم از آرزوهای دور
نباشی اگر دستگیرم هنوز
به نادانی خود دلیرم هنوز
مرا خواب غفلت گرفتار کرد
مرا نفس فرمانروا خوار کرد
پی خواهش دل شدم سالها
شکستهست از من پر و بالها
هوای دلم گشت دام فریب
دچارم به این سرنوشت غریب
چرا بیاثر اشک و آه من است؟!
که سَدّ اجابت گناه من است
گناهم، زیان جای سود آورد
بَلا بر سر من فرود آورد..
به کف غیر اندوه چیزی نماند
ز مُلک تو راه گریزی نماند
الهی و ربّی! کرم کن کرم
بخوان چون کبوتر مرا در حرم..
تو پوشیدهای عیبهای مرا
ببین گریۀ هایهای مرا
من آنم که بَر خود ستم کردهام
و کسبِ رضای تو کم کردهام
دلم در حریم تو نااهل بود
دلیری من از سَرِ جهل بود
مرا نیست هر چند قلب سلیم
مکن چیره بر من عذاب الیم
الهی و ربّی! من آن بندهام
که اینک تهیدست و شرمندهام
ضعیفم من و دردمند و حقیر
ذلیلم من و مستمند و فقیر
ز بیم تو در چشم من خواب نیست
به روز عقوبت مرا تاب نیست
عقوبت ز اعمال خود میکشم
که طعم عذاب تو را میچشم
به جُرمی که کردم در آن سالها
اسیرم اسیر سیهچالها..
چو با یادت آوردهام شب به روز
امیدم تویی، هستیام را مسوز
اگر بر عذابت صبوری کنم
صبوری کی از داغ دوری کنم؟
به اکرام تو چشم اگر دوختم
به امید عفوت چرا سوختم؟
تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن
در آتش، زبان مرا باز کن
که شیون برآرم در آن آستان
شوم با دل خسته همداستان
به حسرت بنالم ز دل مثل نای
بگریم بر احوال خود، هایهای
بخوانم تو را از سویدای جان
که اِی آرمانِ دلِ عارفان!
پشیمانم و سرپناهی نماند
به جز آستان تو راهی نماند
«عقوبت مکن عذرخواه آمدم
به درگاه تو روسیاه آمدم»
ندارم به جز لطف تو دادرس
تو بیچارگان را به فریاد رس
که غیر از تو بخشد گناه مرا؟
که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟..
نجاتم از این روسیاهی ببخش
به این بینوا آنچه خواهی ببخش
#محمد_جواد_غفورزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او
گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او
مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم
که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او
عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی
که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او
گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او
ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او
مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت
نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او
رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته
حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او
حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد
امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او
عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی
که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او
به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و
درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او
حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب
برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#وداع
#غزل
سفره را جمع نکن، باز گدا پشت در است
باز کن در به رویم، آبرویم در خطر است
رحم کن، آتش هجران جگرم را سوزاند
چونکه اسمم پس از این رهگذر دربدر است
همه رفتند و من بی سر و پا جاماندم
آنکه آلوده و بی کس شده این یک نفر است
آشناها چقدر بر سر من داد زدند
آنقدر بنده ی تو وقت گناهان قدر است
دست خالی مرا هیچ رفیقی نگرفت
خرج بیچارگی ام گردن این چشم تر است
کمکم کن که زمین خوردن من نزدیک است
آنچه که وزر و وبالم شده این زخم پر است
باز ذکرم شده امشب بعلیِِ بعلی
چکنم! هر قسمی غیر علی جان ضرر است
چون که مهمان شب اول قبرم حسن است
عفوت از آنچه که فکرش بکنم بیشتر است
می رسد وقت سحر، عطر و بوی کرببلا
هر نسیمی که می آید طرفم خوش خبر است
من فدای غم چشمان اباعبدالله
که مویش دورِ دو دست عدوی خیره سر است
مادری کاسه ی آبی ته گودال آورد
آه! چشمش به لب خاکی و خشک پسر است
گفت اگرچه ز در خانه لگد خوردم من
چکمه ی قاتل تو باعث درد کمر است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#وداع
#مناجات
#غزل
همین که داده سلام مرا جواب اینجا
رسیدهاست به من خیر، بی حساب اینجا
برای آن که دلش را گرفته لشگر غم
همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا
به رغم سر کشیام، هر زمان که برگشتم؛
مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا
به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها
گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا
میان روضه خدا را همیشه میبینم
نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا!
به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و
شدهاست باز به رویم هزار باب اینجا
دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت
دلم به یاد لب تشنهاش شد آب اینجا
تنش به روی زمین عراق شد پامال
شدم برای غم غربتش کباب اینجا
همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت
ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا...
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند
پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین
هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود
بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین
شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند
آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین
داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد
بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین
ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد
زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین
آبرو خواهی اگر هم در زمین ، هم آسمان
با حسین بن علی بن ابیطالب بمان
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#وداع
#شب_جمعه
#غزل
فراق گشته مُقدّر گمان نمیکردم
رسید لحظهی آخر گمان نمیکردم
به دست و پا و سرت بوسهها زدم امّا
به پاره پارهی حنجر گمان نمیکردم
همیشه عطر خوش سیب از تو میآمد
ولی زِ چکمهی لشکر گمان نمیکردم
گمان به نیزه و شمشیر و سنگ میبردم
ولی به کُندی خنجر گمان نمیکردم
تو را به رسم عربهای جاهلی کشتند
به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم
قبول بی تو سفر میکنم به شام امّا
کنار شمر برادر گمان نمیکردم
تصوّرم زِ اسارت طناب بود امّا
بدون چادر و معجر گمان نمیکردم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین
بهترین شادی ما اشک غم توست حسین
سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت
عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین
از گزند همه آفات سلامت باشد
آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین
دل ویرانه که در معرض نابودی بود
سبزی زندگی اش از قدم توست حسین
فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل
تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین
تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی
آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین
لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که
شاهد رنج دم و باز دم توست حسین
مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری
بر روی نیزه نگین علم توست حسین
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
به پشت بام خانهات برو، هوا هوای اوست
نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست
بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است
برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست
ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن
نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست
نفس بکش شمیم پردۀ دم ضریح را
نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست
مردّدم که شعر هدیۀ من است یا امام
هر آنچه هست شک نمیکنم که از دعای اوست
#راضیه_مظفری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
آری اگرچه دست هجران بسته بالم را
بستم کنار مرقدت پای خیالم را
روزی که از داغ تو گریه میکنم خوبم
از وضع چشمم میتوان فهمید حالم را
باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی
کافی است که زهرا ببیند قیل و قالم را
سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد
بر گردنم انداخته زهرا مدالم را
از کل قبرستان عذاب قبر بردارند
با من اگر در قبر بگذارند شالم را
رد میشدم از محفلی و میشنیدم شمع
در محضر پروانهها میزد مثالم را
از شستن دیگ غذای نذری روضه
دارم تمامی مقامات کمالم را
هر چه که دارم از بساط روضهات دارم
از برکت روضه گرفتم رزق سالم را
گفتند از هرم عطش گل های باغت سوخت
داغ گلستان تو سوزاندهست عالم را
نیزه کجا و حنجر شش ماههی تشنه؟
عباس گریه میکند بر نی سوالم را
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_علیه_السلام
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#شب_جمعه
در هر شبِ جمعه بعد روضه با آه
در جمعِ شهیدان به بیانی دلخواه
از جانبِ ما نیز سلامی برسان
بر محضرِ حضرتِ أباعبدالله(ع)!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem