#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود
به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود
چنان آئینهی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش
که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود
ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد
که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود
کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن
غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود
برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را
کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود
زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند
و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود
غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت
که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود
یهودی زادهای که دم به دم آزار داد او را
میان سینهاش بغض علی از فتح خیبر بود
شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما
تمام غصهاش از روضهی پهلو و مادر بود
خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند
خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غزل
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد
درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد
همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش
فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد
به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند
دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد
دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خوردهاست
مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد
به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق
درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد
برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر
ستون انگور داده گرچه در باور نمیگنجد
درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا
علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد
اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست
که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد
حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین
که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوة الّا به رقیه
هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه
شد آینهی حضرت زهرا و رسیدهست
ارثیه از او أم أبیها به رقیه
از بس که گرفتند شفا از حرم او
باید که بگویند مسیحا به رقیه
تا اینکه گره واشود از کار خلایق
باید که قسم داد خدا را به رقیه
مانند رکابی که دلش بند نگین است
دلبسته شده شانهی سقا به رقیه
او جان خودش را سر عشقش به پدر داد
دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه
با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه
آشفته شده بعد عمو خواب رقیه
یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند
حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
السلام علی أم المؤمنین خدیجة الغرّاء(سلام الله علیها و علی بنتها فاطمة الزهراء)
برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود
چنانکه ثروت تو همتراز تیغ حیدر بود
به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب
همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود
همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی
کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟
کسی که مادر زهراست ام المومنین باشد
فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود
نه تنها مریم و حوا کنیز خانهات بودند
که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود
تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست
پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود
تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی
یقین دارم جهان امروز بی «الله اکبر» بود
خدیجه! آه... بعد از تو رسول الله هر روزش...
خدیجه آه... هر شب روی لبهای پیمبر بود
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#ام_المومنین_سلام_الله_علیها
#غزل
همسنگر و همراه و همسر بود آن بانو
از هر چه همسر بود هم،سر بود آن بانو
آرامش قلب جهان پیغمبر است اما
آرامش قلب پیمبر بود آن بانو
وقت مصاف غصهها با جان پیغمبر
یک پشتوانه مثل لشگر بود آن بانو
هنگام یاری کردن اسلام ، اموالش
هم سنگ با شمشیر حیدر بود آن بانو
آن زن که جز او هیچ ام المومنینی نیست
چون دامنش معصوم پرور بود؛ آن بانو!
آن جا که حاتم آب را هم بخل میورزید
جودش به عالم سایه گستر بود آن بانو
میسوخت کم کم جان پیغمبر شبیه شمع
آن روزها که بین بستر بود آن بانو
آن زن که بعد از رفتنش چشمان پیغمبر
وقت به یاد آوردنش تر بود؛ آن بانو...
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شهدای حملهی تروریستی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوریه
زندگی کردند عمری با علی!
سوختند از غصهی بابا علی!
گریه کردند آنقدر پشت سرش؛
برد با خود بچههایش را علی...
#میثم_کاوسی
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#وداع
#مناجات
#غزل
همین که داده سلام مرا جواب اینجا
رسیدهاست به من خیر، بی حساب اینجا
برای آن که دلش را گرفته لشگر غم
همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا
به رغم سر کشیام، هر زمان که برگشتم؛
مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا
به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها
گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا
میان روضه خدا را همیشه میبینم
نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا!
به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و
شدهاست باز به رویم هزار باب اینجا
دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت
دلم به یاد لب تشنهاش شد آب اینجا
تنش به روی زمین عراق شد پامال
شدم برای غم غربتش کباب اینجا
همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت
ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا...
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است
هر که زانو زده در محضر تو محترم است
قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد
هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است
«بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد
آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است
عالِمان ریزه خور سفرهی احسان توئند
عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است
«مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش
بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است
قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم
یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است
شد پناهنده به منظومهی صحنت «پروین»
حرمت امن ترین خانهی اهل قلم است
وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند
شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#غزل
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است
شاهیکه بیلشگرکشی سلطان ایران است
آرامِجان ماست آقایی که دامانش
تنها توسلخانهی آهوی حیران است
مهماننواز است آنقدر که زائرش هربار
مانند صاحبخانهها در صحن، مهمان است
هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم
دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است
وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد
در وقت دلتنگی فقط آغوش درمان است
از بس که اینجا آه درهم میشود تکرار
انگار در صحن و رواق آیینه بندان است
انگار سائل پادشاهی میکند اینجا
انگار در درب ورودی شاه، دربان است
از آب سقاخانه مینوشند و خوشحالاند
کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است
درماندگان راهی بهجز مشهد نمیبینند
تنها پناه بیپناهان در خراسان است
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_جمهور
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
بیهای و هو دادند در راه خدا جان را
با خون خود کردند رنگین خاک ایران را
دستی که با بیادعاها آشنایی داشت
این بار چید از اول مجلس شهیدان را
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem