eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
389 عکس
159 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجده‌ای واجب ملائک در دلِ هفت‌آسمان تنها تو را دیدند فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟ گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی کسی ناقوس نشنیده؛ اذان می‌گفته هر راهب هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد بخوان مداح؛ بسم‌اله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد علی ‌بن ‌حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح به نور روی تو مانده‌ست خیره تا دم مغرب تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب #@shia_poem
یکی میخواد صدات کنه میخواد جوابشو بدی بهش بگی: "سلام رفیق" بهش بگی: "خوش‌اومدی" بهش بگی: "هرچی بودی حالا دیگه مال منی خیلی خوبه که جز به من رو به کسی نمی‌زنی" من عار تو بودم خدا ولی تو بودی یارِ من اگه نباشه لطف تو سیاهه روزگار من تمومِ دورامو زدم تا غم روی دلم نشست کارد که به استخون رسید یادم اومد خدایی هست هزار دفه خوردم زمین از بس روتو زمین زدم از بس که قول دادم ولی سرِ قرار نیومدم حالام که اومدم پیشت حقّمه راه ندی منو میخوام که واسطه کنم یه آقای بی‌کفنو حسین منو فرستاده به من نشون داده راهو بخاطرِ آقام ببخش این بنده‌ی روسیاهو از این به بعد بخاطرِ حسین گناه نمی‌کنم با گناهام نوکریمو دیگه تباه نمی‌کنم خدا اجازه هست؟... میخوام برای بخشش گناه دوخطی روضه بخونم از بدنِ تُو قتلگاه تشنه‌تر از حسین کیه؟ غریب‌تر از حسین کجاست؟ پیش چشای خواهرش سرش بریده از قفاست @shia_poem
ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار تو فاطمه را ایثارگر کرد جان را برای جان مولایش سپر کرد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد @shia_poem
آقا مرا به خاکِ روی چادرِ زنی که راهِ اهل‌بیتِ تو را می‌رود ببخش @shia_poem
قلم به دست گرفتم دوباره بنویسم نهاد عشق شدم تا گزاره بنویسم حروف شمسی خود با ستاره بنویسم توان گرفته‌ام از یک عصاره بنویسم عصاره‌ای که رسید و زمین به آب رسید عصاره‌ای که چکید و شراب ناب رسید  در آن زمان که بشر محو بت‌پرستی بود تمام فرصت‌شان صرف عیش و مستی بود بقای نسل به‌تدریج رو به پستی بود بنای بتکده‌ها حُکم چیره‌دستی بود تمام نور رسید و جهان چراغان شد رسید و یک‌شبه یک طایفه مسلمان شد به‌گوش باش خداوندگار گمراهی رسیده‌است سحر در پسِ شبِ واهی وزیده است نسیم خوش سحرگاهی به سوی چاه عدم تا ابد بشو راهی خبر رسیده که موسی به نیل آمده است خبر رسیده دوباره خلیل آمده است خدا به خلقت زیبای خود نمک پاشید به خلق جاذبۀ روی عشق می‌نازید خجالت از نَفَس سرد ماه می‌بارید به پشت ابر تکامل روانه شد خورشید خدا به چهرۀ او دین راستین می‌گفت به آفرینش خود، باز آفرین می‌گفت به سردی نَفَس آدمی حرارت داد زمین خشکِ هوس‌باز را طراوت داد به ذات گمشدۀ عاشقی کرامت داد به مادّیّت این خاک، معنویّت داد برای کسب شرابش زمین سبو می‌شد جهان به یُمن قدم‌هاش، زیر و رو می‌شد دو قطره اشک محمد، دو سال باران است رسول می‌شود از بس به فکر انسان است شکست خوردۀ این روزگار، شیطان است و جبرئیل زِ عرش خدا رجزخوان است: دوباره بر همه حجت، تمام خواهد شد چرا که حضرت احمد، امام خواهد شد @shia_poem
به نام نور، به نام مطهّر زهرا برای عرض ارادت به ساحت دریا نشسته‌ام بنویسم به نام مادر، تا خدا مرا بنویسد به پای نام شما اگرچه کمتر از آنم که یاورم باشی خدا به امر خودش خواست مادرم باشی شبی که سیب خدا از درخت عرش افتاد خدا به نور خدا هدیه‌ای منوّر داد به اذن خالق یکتا، زمین، زمان، فریاد: پیامبر! قدم فاطمه مبارک باد قیام کرد زمین، نور منجلی آمد دلیل خلقت پیغمبر و علی آمد خدا نوشت: بگویید مهربان بانو خدا که صاحب باغ است، باغبان بانو قیامت است تمنّای این و آن، بانو همیشه منبع الطاف بیکران! بانو! اگر نفس بدهی، دست هم نمی‌خواهم برای مدح تو گفتن، قلم نمی‌خواهم عطای دست تو تفسیر کرده انسان را بخاطر تو خدا وعده داده باران را دعای نور تو تب‌دار کرده سلمان را به باد داده دگر دودمان شیطان را دعای نور بخوان، ما هم اهل ایرانیم بخوان که ما همه ذریه‌های سلمانیم دعا بخوان، پر جبریل را منوّر کن کمی ملائکه را با خودت برابر کن برای نافله، سجاده را معطر کن خدا برای پیمبر نوشت: باور کن، نگاه عرش به راز و نیاز فاطمه است خلاصه نه، همۀ دین نماز فاطمه است تمام قافله را وقف مرتضی کردی همیشه شوهر خود را ز خود رضا کردی و در جوار خدا، "جار" را دعا کردی چه خوب دِین به همسایه را ادا کردی هرآنچه را تو بخواهی، همان شود تقدیر برای شیعۀ امروز هم قنوت بگیر نظر به اینکه خدا بر شما نظر کرده تو قبل خلقت آدم شدی نظرکرده خدا وجود تو را منجی بشر کرده علی کنار شما خستگی بِدَر کرده غروب بود که خورشید تا سحر غم داشت طلوع لحظۀ خندیدن تو را کم داشت در آتشی که تمامیِّ خانه می‌سوزد به جان خلق بیفتد، زمانه می‌سوزد در آتشی که نشان، بی‌نشانه می‌سوزد چرا قلم وسط شعله‌ها نمی‌سوزد؟ برای اینکه مزیّن به نام فاطمه است و آتش از سرِ جبران، به کام فاطمه است @shia_poem
  تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده نفس کشیده ای و بند آمده نَفَست به سینه ات چقدَر استخوان، رها مانده خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده به سجده می روی و مثل بید می‌لرزی قیام کن که تسلّای ربّنا مانده هوای غربتِ زندان که جای خود دارد نگاه یک زنِ رقّاص بی حیا مانده به‌ فرض‌ هم‌ که ‌خودت از جهان، خلاص‌ شوی هنوز ، غربتِ معصومه و رضا مانده کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری بخوان که روضه ی مکشوفِ کربلا مانده بخوان که شمر، نشسته به سینه ای خسته اگرچه سینه شکسته ولی صدا مانده به التماسِ صدای حسین، یا زینب! برو حرم که غم گوشواره ها مانده @shia_poem
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجده‌ای واجب ملائک در دلِ هفت‌آسمان تنها تو را دیدند فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟ گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی کسی ناقوس نشنیده؛ اذان می‌گفته هر راهب هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد بخوان مداح؛ بسم‌اله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد علی ‌بن ‌حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح به نور روی تو مانده‌ست خیره تا دم مغرب تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب #@shia_poem
یکی میخواد صدات کنه میخواد جوابشو بدی بهش بگی: "سلام رفیق" بهش بگی: "خوش‌اومدی" بهش بگی: "هرچی بودی حالا دیگه مال منی خیلی خوبه که جز به من رو به کسی نمی‌زنی" من عار تو بودم خدا ولی تو بودی یارِ من اگه نباشه لطف تو سیاهه روزگار من تمومِ دورامو زدم تا غم روی دلم نشست کارد که به استخون رسید یادم اومد خدایی هست هزار دفه خوردم زمین از بس روتو زمین زدم از بس که قول دادم ولی سرِ قرار نیومدم حالام که اومدم پیشت حقّمه راه ندی منو میخوام که واسطه کنم یه آقای بی‌کفنو حسین منو فرستاده به من نشون داده راهو بخاطرِ آقام ببخش این بنده‌ی روسیاهو از این به بعد بخاطرِ حسین گناه نمی‌کنم با گناهام نوکریمو دیگه تباه نمی‌کنم خدا اجازه هست؟... میخوام برای بخشش گناه دوخطی روضه بخونم از بدنِ تُو قتلگاه تشنه‌تر از حسین کیه؟ غریب‌تر از حسین کجاست؟ پیش چشای خواهرش سرش بریده از قفاست @shia_poem
ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار تو فاطمه را ایثارگر کرد جان را برای جان مولایش سپر کرد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد @shia_poem
شهادت؛ واژه‌ای دیگر ندارد از این بهتر کسی در سر ندارد نشان دادید این رزق الهی صف اول، صف آخر ندارد @shia_poem