eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
387 عکس
157 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
شبِ یلدایِ سردِ من ای کاش گرم دیدار تو سحر می شد بی خبر از تمام این عالم با تو از عشق با خبر می شد بی تو ای مژده ی بهاری سبز روزگارم سیاه و تاریک است دلخوشم کن بگوبه من آقا غم نخور که ظهور نزدیک است نکند مانع ظهور شما این حظور گناه های من است ای بمیرد هرآنکه مانع توست ای بمیرد که خار این چمن است خشک شد در دهان من واژه میکند التماس چشم ترم العجل العجل امام زمان کی میایی بیا که منتظرم با دَم گرم ذکر زیبایت در دل من قرار آمده است کاش فردا که میرسد گویند در زمستان بهار آمده است @shia_poem
شعر را دست بر روی سینه می نویسم به احترام شما جعفری مذهبم که دنیا هم می شناسد مرا به نام شما پای درس تودرس پس دادند عالمانی شبیه جابر ها با نگاه تو میشود جاری شعر در سینه های شاعر ها نور صدقِ کلام تو تابید این دلم صادقانه عاشق شد شیعه ی واقعی شده هرکس شیعه با نور"قال صادق"شد نیست بی شک اصول دینم جز جزء جزء اصول زندگیت من مرید مرام تو هستم بنده ی راه و رسم بندگیت ای گره های بسته ی عالم مانده بسته به یک دعای شما شده سجاده محترم وقتی پهن گشته به زیر پای شما چقَدَر شبهه،بدعت و تزویر که زدودی ز پیکر اسلام داده ای جان تو با احادیثت به نفس های آخر اسلام تو به من یاد داده ای آقا گریه کردن برای ثارالله چقدر روضه ی شماسخت است بانی روضه های ثارالله بی حیایی رسید و ناقافل جانمازت کشید و افتادی دست هایت سپر شد و گفتی: ای عمو جان چگونه جان دادی؟ به سفیدی موی تو نگُذاشت احترام آنکه بست دست تورا خواست تا حرمتت شکسته شود پا برهنه تو را کشاند آقا رد شدی تا که از در خانه بغض تو در میان جمع شکست یادت آمد که پیش چشم همه مادرت روی خاک کوچه نشست بین کوچه صدای بازویی که شکست از غلاف می آمد مادری بود و لشکری کافر گوییا به مصاف می آمد پشت مرکب ز بسکه افتادی پهلویت بین راه خورده به سنگ صورت تو کشیده شد به زمین خورده انگار روی ماهت چنگ باز شکر خدا کسی دیگر از تنت پیروهن نبرد آقا روی لب های تشنه وخشکت چکمه ای بی هوا نخورد آقا سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل بیشتر بیقرار تر باشد شب و روز از غم امام زمان این دلم خون و دیده تر باشد @shia_poem
بیا که مرهم این قلب زار ما هستی تو صبح روشن شب های تارماهستی از این دوچشم خطا بین ماست این غیبت وگرنه صبح و شب آقا کنار ما هستی گناه پرده ی این دیده هاست وقت گناه میان خلق شما پرده دار ما هستی قرار بود بیایی به داد ما برسی شما قرار دل بیقرار ما هستی مُغَیَر است اگر امر ما "بِأَنْفُسِهِمْ"* نیامدی اگر آقا شعار ما هستی نیامدی اگر آقا نخواستیم فرج را ببخش از اینکه همیشه دچار ما هستی چه جمعه ها که گذشته به خودنیامده ایم چه جمعه ها که تو در انتظار ما هستی *إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ @shia_poem
شعر را دست بر روی سینه می نویسم به احترام شما جعفری مذهبم که دنیا هم می شناسد مرا به نام شما پای درس تودرس پس دادند عالمانی شبیه جابر ها با نگاه تو میشود جاری شعر در سینه های شاعر ها نور  صدقِ کلام تو تابید این دلم صادقانه عاشق شد شیعه ی واقعی شده هرکس شیعه با نور"قال صادق"شد نیست بی شک اصول دینم جز جزء جزء اصول زندگیت من مرید مرام تو هستم بنده ی راه و رسم بندگیت ای گره های بسته ی عالم مانده بسته به یک دعای شما شده سجاده محترم وقتی پهن گشته به زیر پای شما چقَدَر شبهه،بدعت و تزویر که زدودی ز پیکر اسلام داده ای جان تو با احادیثت به نفس های آخر اسلام تو به من یاد داده ای آقا گریه کردن برای ثارالله چقدر روضه ی شماسخت است بانی روضه های ثارالله بی حیایی رسید و ناقافل جانمازت کشید و افتادی دست هایت سپر شد و گفتی: ای عمو جان چگونه جان دادی؟ به سفیدی موی تو نگُذاشت احترام آنکه بست دست تورا خواست تا حرمتت شکسته شود پا برهنه تو را کشاند آقا رد شدی تا که از در خانه بغض تو در میان جمع شکست یادت آمد که پیش چشم همه مادرت روی خاک کوچه نشست بین کوچه صدای بازویی که شکست از غلاف می آمد مادری بود و لشکری کافر گوییا به مصاف می آمد پشت مرکب ز بسکه افتادی پهلویت بین راه خورده به سنگ صورت تو کشیده شد به زمین خورده انگار روی ماهت چنگ باز شکر خدا کسی دیگر از تنت پیروهن نبرد آقا روی لب های تشنه وخشکت چکمه ای بی هوا نخورد آقا سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل بیشتر بیقرار تر باشد شب و روز از غم امام زمان این دلم خون و دیده تر باشد @shia_poem
ای سایه ی روی سرم آقای نیزه بر دامنم ای کاش بودی جای نیزه افتاده ام از پا برادر پای نیزه قرآن بخوان برحال من بالای نیزه ما خارجی هستیم این بُهتان شام است قرآن بخوان که راه رفع اتهام است بی تو هزاران داد از دست زمانه دادند مارا ناسزا خانه به خانه خوردیم شلاق و کتک با هر بهانه میسوزد از بس جای ضرب تازیانه انگار آتش بر روی بال و پر ماست زنجیر گردن بند دختر های زهراست وقتی مسیر ما سر بازار افتاد ار روی "ناقه" "صالحی"بیمار افتاد با جسم زخمی و تنی تبدار افتاد پایم ز فرط خستگی ازکار افتاد ازبس دویدم پشت این سرها برادر یک شهر دشمن بود و من تنها برادر بر خارها رفتیم چون ناچار بودیم در چشم این مردم برادر خار بودیم شب در خرابه روز در بازار بودیم هر لحظه زیر هجمه ی آزار بودیم ما را ببین دنیا به چه روزی کشانده سیلی نخورده فاطمه زاده نمانده دیدیم در این شام یک دنیا مُکافات از کربلا هم بیشتر دارد مُصیبات تو روی نی ناموس تو همراه اَلوات دیدم برادر زاده را گرم مناجات دیدار ما را راهی بازار برده "یا لیتَ اُمی لَم تَلُدنی"شرح کرده سخت است داغ و درد و غم یکجا ببینی خود را به چندین وجه چون زهرا ببینی هر شب میان خواب بابا را ببینی فردا ولی اورا روی نی ها ببینی دور از تعجب نیست از خود سیر باشی حتی سه ساله هم که هستی پیر باشی @shia_poem
بهترین ذکر و دعا یاعلی و یا زهراست همه ی کار جهان با علی و با زهراست کعبه ی کعبه علی کعبه ی مولا زهراست برکت سفره ی ما از دم زهرا زهراست مادری کرده برای همه حتی پدرش شده سالار شهیدان دو عالم پسرش خطی از دفتر مدحش همه ی قرآن است پای دین فاطمه الگوی همه مردان است قبراو در دل هر شیعه ی او پنهان است سرور کل زنان همه ی دوران است چادر کهنه ی او کار رسالت کرده به امامان به خداوند امامت کرده نور خورشید چراغیست کنار نورش دوجهان هست به فرمان بری از دستورش او سلیمان بشود هست سلیمان مورش مدح او هرچه بگویی بکنی محصورش هیچ جا جا نشود شرح هجایی از او میرسد رزق دو عالم ز گدایی از او هرکه دیوانه ی زهراست بدان عاقل اوست سوره ی کوثرِ بر قلب نبی نازل اوست عقل کل اسوه ای از عابده ای کامل اوست دلبر این دل مجنون شده و بی دل اوست درک او از سر ادراک بشر لبریز است تا قیامت بنویسیم ازاو ناچیز است روز و شب بعد خدا برلب حیدر زهراست روح مابین دو پهلوی پیمبر زهراست آنکه در حشر کند یک تنه محشر زهراست راه را گم نکند شیعه که رهبر زهراست عشق زهرا شده ما بنده ی عشقیم همه عاشق مادر بانوی  دمشقیم همه @shia_poem
شعر را دست بر روی سینه می نویسم به احترام شما جعفری مذهبم که دنیا هم می شناسد مرا به نام شما پای درس تودرس پس دادند عالمانی شبیه جابر ها با نگاه تو میشود جاری شعر در سینه های شاعر ها نور  صدقِ کلام تو تابید این دلم صادقانه عاشق شد شیعه ی واقعی شده هرکس شیعه با نور"قال صادق"شد نیست بی شک اصول دینم جز جزء جزء اصول زندگیت من مرید مرام تو هستم بنده ی راه و رسم بندگیت ای گره های بسته ی عالم مانده بسته به یک دعای شما شده سجاده محترم وقتی پهن گشته به زیر پای شما چقَدَر شبهه،بدعت و تزویر که زدودی ز پیکر اسلام داده ای جان تو با احادیثت به نفس های آخر اسلام تو به من یاد داده ای آقا گریه کردن برای ثارالله چقدر روضه ی شماسخت است بانی روضه های ثارالله بی حیایی رسید و ناقافل جانمازت کشید و افتادی دست هایت سپر شد و گفتی: ای عمو جان چگونه جان دادی؟ به سفیدی موی تو نگُذاشت احترام آنکه بست دست تورا خواست تا حرمتت شکسته شود پا برهنه تو را کشاند آقا رد شدی تا که از در خانه بغض تو در میان جمع شکست یادت آمد که پیش چشم همه مادرت روی خاک کوچه نشست بین کوچه صدای بازویی که شکست از غلاف می آمد مادری بود و لشکری کافر گوییا به مصاف می آمد پشت مرکب ز بسکه افتادی پهلویت بین راه خورده به سنگ صورت تو کشیده شد به زمین خورده انگار روی ماهت چنگ باز شکر خدا کسی دیگر از تنت پیروهن نبرد آقا روی لب های تشنه وخشکت چکمه ای بی هوا نخورد آقا سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل بیشتر بیقرار تر باشد شب و روز از غم امام زمان این دلم خون و دیده تر باشد @shia_poem