eitaa logo
شعر شیعه
7هزار دنبال‌کننده
482 عکس
179 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
به دوشت می کِشی "بار امانت" را تک و تنها به دامانت پناه آورده ام یا عروةَ الوثقی جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا "الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها" شگفتا! شرح و توصیف مقامت کار انسان نیست به چشمت هر کسی ایمان نیاورده مسلمان نیست به جرات می نویسم: با خدایت همنشینی تو علم بر دوشی و دست خدا در آستینی تو بنازم هیبتت را تک یل ام البنینی تو به حق فرزند بی باک امیرالمومنینی تو یقین دارم که دنیا در کف اقبال من باشد اگر مُهر تو در پرونده ی اعمال من باشد ملائک بوسه می چینند از خاک کف پایت دل از ارباب ما برده ست لبخند دل آرایت به وقت جنگ، زینب می شود محو تماشایت جهان پیش تو و تو سر به زیری پیش مولایت بدون دست، آری دستگیر عالمینی تو چه باید گفت در مدحت؟ علمدار حسینی تو شبیه کوه ها ثابت قدم می ایستی عباس هزاران سال قبل از خلق ما می زیستی عباس گرفتار کسی غیر از حسینت نیستی عباس خودت باید بیایی و بگویی کیستی عباس به درک جایگاهت هیچکس نائل نخواهد شد که دین هیچکس بی عشق تو کامل نخواهد شد دل از اهل زمین و آسمان برده ست گیسویت به میدان می روی و می شود زینب دعاگویت ولی ای کاش غرق خون نمی شد چشم و ابرویت نمی زد هیچکس در علقمه نیزه به پهلویت علی اصغر برای آب بی تاب است یا عباس ؟! تمام فکر و ذکرت قحطی آب است؛ یا عباس! @shia_poem
تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست عمري که خرج سینه زنی شد تباه نیست مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست ميعاد گاه‌ِ هر چه فرشته ست کربلا افسوس جا برایِ منِ روسیاه نیست امسال نیز کرب و بلا سهم ما نبود.. با این حساب روی لبم غير آه نیست * با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟ شمر و سنان و حرمله از راه آمدند برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست @shia_poem
به هر کسی ندهند این جنون که در سر ماست "حسین" در همه عالم یگانه دلبر ماست غلام زاده ی این خانوده ایم همه "گدای خانه ی عباس" نام دیگر ماست برادری به نسب نیست _در مسیر جنون کسی که دم زده از کربلا برادر ماست خدا کند دم آخر حسین سر برسد سلام بر لب عطشان سلام آخر ماست شفاعت تو که جای خودش_یقین دارم که گاه پیر غلامت شفیع محشر ماست @shia_poem
دل سپردن به حسن  شرط مسلمان  شدن است بی سبب نیست صدای ضربانم حسن است بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم چارده قرن فقط از کرم او سخن است شک نکن دیر نباشد که ببیند همه دور تا دور ضریحش پُرِ از  سینه زن است چه نیازی به بهشت است،که از روز ازل قبرِ خاکیِ حسن جنت الاعلی من است فاطمی خوی و علی روی،عجب آقایی! پس همین است حسن آینه ی پنج تن است آن چنان روز جمل  دست به شمشیرش برد که بدانند شبیه پدرش صف شکن است □□ آن همه تیر کفن نیز برایش نگذاشت پس حسن نیز به یک نوع دگر بی کفن است @shia_poem
مسیح بود و اذانش به مرده جان می داد به هر شکسته پری شوق آسمان می داد اگر چه با رجزش عرش را تکان می داد زمان جنگ  به دشمن هم او  امان می داد به قلب معرکه می زد علی علی گویان که خاندان علی را چه باکی از طوفان حذر کنید که از نسل شیر کرار است علیِ اکبرِ لیلاست ،مرد پیکار است به حق که آینه ی مجتبی ست ،سردار است به چهره احمد و در هیبتش علمدار است شبیه نه خود پیغمبر است این آقا بنازمش نوه ی حیدر است این آقا چه کرده است که دنیا شده گرفتارش خوشا به خالق رویش ،خوشا به معمارش همیشه شامل ما بوده لطف بسیارش نبوده  است یلی در جهان جلودارش دوباره ولوله بر پاست،محشر آمده است به اهل خیمه بگویید اکبر آمده است http://eitaa.com/shia_poem
بگو که چرخش این روزگار دست علی ست که نبضِ هر چه دلِ بی قرار دست علی ست زمان جنگ صدا از کسی نمی آید میان معرکه ها ابتکار دست علی ست بگو فرار کنند آن همیشه ترسوها چه غم؟ که در عوضش ذوالفقار دست علی ست بهشت و دوزخ ما با علی گره خورده ست ببین که در دو جهان اختیار دست علی ست به غیر شاه نجف رو مزن به هیچکسی بیا که تا اَبدُ الدَهر ،کار دست علی ست @shia_poem22
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم @shia_poem
تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد جام شراب اُمّت و مولا به هم می خورد جام شرابی داشت در دستش علی آن روز شیعه نمی شد هر که از آن باده کم می خورد! در بیعتِ بیعت شکن ها هیچ خیری نیست در بیعتِ فردی که در ظاهر قسم می خورد هر کس که مِهر غیرِ حیدر در دلش می رفت از لیست دلداده ها نامش قلم می خورد ایرانیان با عشق بیعت با علی کردند اصلا پیمبر هم قسم روی عجم می خورد! حالا که با اذن علی شاعر شدم،ای کاش شعرم گره با شعرهای محتشم می خورد بالاتر از دست علی دستی نبود آنروز تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد @shia_poem
چه باک از مرگ؟وقتی مقتدایت شاه مردان است الا نمرودیان! پایان این آتش گلستان است اگر گفتند روزی این شهادت عین خسران است بگو در کنجِ بستر جان سپردن ننگ انسان است مبادا وقت جنگِ حق و باطل بی طرف باشم منِ شیعه به دنیا آمدم تا جان به کف باشم مبادا عرصه را خالی کنم در حِین این پیکار مبادا اینکه زیر چکمه ی دشمن شوم بیدار مبادا  کربلا اینبار در ایران شود تکرار مبادا لحظه ای پایین بیاید پرچم سردار مگر من مرده باشم این علم روی زمین باشد که این کشور مسلمان امیر المومنین باشد امان نامه کجا و پیروان راه عاشورا بگو «پا پس کشیدن»نیست شانِ شیعه ی مولا که عزم راسخ ما کوه ها را می کَند از جا چه غم؟وقتی که باشد مقتدامان مهدی زهرا نمی دانند ایرانی جماعت سخت بی باک است که ایران ِقوی کابوسِ دشمن های این خاک است @shia_poem
به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست ### ### ### خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر @shia_poem
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحن یل ام البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیر المومنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم،  عاشقی یعنی همین □ با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین #@shia_poem
نه پی دانه و آبم ،نه پی ایوانم من فقط کفتر جلد حرم سلطانم مثل یک ابر، پر از گریه ی بی پایانم ولی از این همه بخشندگی ات حیرانم در هیاهوی حرم باز صدایم کردی بی قرارِ سفرِ کرب و بلایم کردی به خودم گفتم اگر داغ فراوان شده است وقت پابوسی سلطان خراسان شده است درد هایم همه با دست تو درمان شده است آنکه ایوان  تو را دیده مسلمان شده است سفره ی هیچ کسی مثل تو بی منت نیست بی سبب نیست که صحن تو دمی خلوت نیست چشمم از دیدن صحنِ تو ندارد سیری گنبد و مرقد و گلدسته...عجب تصویری بهتر از خادمی ات نیست دگر تقدیری که سه جا می رسی و دست مرا می گیری جز غبار قدمت تاج سری نیست که نیست هیچ جا جز حرم تو  خبری نیست که نیست @shia_poem
پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست کجاست ملجا ما؟ غیرِ گوشه ی حرمش کجاست جنت ما ؟هر کجا امام رضاست در این حرم به در بسته می خورم ؟حاشا بگو به خلق که مشکل گشا امام رضاست دگر چه واهمه ای از قیامتت داری اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست ## دلم خوش است بیایی زمان تلقینم که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست " @shia_poem