#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
مالیات فقیر از جگر است
خون دلهاست که خراج شده
مرض لا علاجمان اغلب..
با همین آب شور علاج شده
چند قرن است در قبیله ما..
سجده بر سمت قم رواج شده
کعبه گرچه نصیب مردم بود
قبله ما از ابتدا قم بود
مورم و در تمام اوقاتم
به کرامات قدسی ات ماتم
چند رکعت تورا صدا کردم
راضیم! راضی از عباداتم
سنگفرش حیاط صحن توام
به رضای تو هشت قیراتم
شور عشق تورا درآوردم
غرق شیرینی است افراطم
اینهمه آدم به کوچه ی تو
میدهی وعده ی ملاقاتم؟
گرچه روحم گرفته روی گناه
فاطمه اشفعی لی عندالله
تو به زیر عبای موسایی
ربنا ربنای موسایی
گره خلق را تو وا کردی
دستگیری عصای موسایی
خواهر بی نظیر سلطانی
کوثر بچه های موسایی
کوه طور شماست بیت النور
تو کلیم خدای موسایی
هم مسیحا برای عیسایی
هم تجلی برای موسایی
برگ غفران رسید و بیمه شدم
سائل حضرت کریمه شدم
باده ناب از خم است هنوز
رزق عشاق از قم است هنوز
نانخور سفره ی حریم توایم
در بهشت تو گندم است هنوز
نخ چادر نمازتان خانم!
باب حاجات مردم است هنوز!
تا ابد در طواف کوی توام
تازه این دور هشتم است هنوز
روبروی ضریح داد زدم..
حرم مادرت گم است هنوز
کهنه ام وصله پینه میخواهم
از قم تو مدینه میخواهم
هرکسی خاکسار این در شد
ناخودآگاه دیده اش تر شد
به طواف ضریح دختر رفت
داغدار عزای مادر شد
یاد آن لحظه ای که در میسوخت
میخ در روزی کبوتر شد
پای نامحرمان به خانه رسید
نوبت قتل صبر شوهر شد
فضه آمد کمک کند اما..
یاس خانه شکست پرپرشد...
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است
هر که زانو زده در محضر تو محترم است
قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد
هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است
«بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد
آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است
عالِمان ریزه خور سفرهی احسان توئند
عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است
«مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش
بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است
قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم
یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است
شد پناهنده به منظومهی صحنت «پروین»
حرمت امن ترین خانهی اهل قلم است
وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند
شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخه های سبز امید
کوچه ی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را " دل " به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق می خورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر ، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوه ات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم ، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو ، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا ، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
می شود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
" فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت ، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
سنگفرش حیاطِ صحن شدن
بهترین آرزوی هر بدنیست
کار من پیچ خورده..،کاری کن!
گره هر قَدر کور ، وا شدنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..،در جوار توایم
عجمیزادهی دیار توایم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکری ات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره ، قطره به پات خواهم ریخت
رفته ، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو ، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..،بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمه هایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..،سخت است
نامه ات دلخوشی زندانیست
حسرتت ، دیدن برادر بود...
لحظهها،لحظه های پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر ، خانه ات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش،نعره های شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
ما نبودیم و دل ما بود جای اهل بیت
شکر حق شد کار و بار ما ثنای اهل بیت
شکر حق تا پای جان هستیم پای اهل بیت
ما همه هستیم تسلیم رضای اهل بیت
زیر دین حیدر و زهرای ایرانیم ما
بنده معصومه خاتون و رضا جانیم ما
ساقیا کوثر بده ، خیر فراوان آمده
مژده از قم می رسد بانوی ایران آمده
زینب کبرای آقای خراسان آمده
قبله گاه دختران نسل سلمان آمده
آمده تا بر کنیزان علی یاور شود
مثل زهرا مثل زینب شیر زن پرور شود
جان ما قربان این دریای عشق و گوهرش
هست آری معجز موسای ما این دخترش
هر زمان گردد رضا دلتنگ روی مادرش
زائر زهرا شود با یک نظر بر خواهرش
من یقین دارم نیاورد و نمی آرد خدا
حضرت معصومه ای تر از علی موسی الرضا
این کریمه هست سر تا پا شبیه مادرش
می دهد بوی نجف این خاک عالِم پروَرَش
می شود العبد ، بهجت با گدایی درش
ما که جای خود همه علامه هامان نوکرش
تا قیامت شیعه اثنی عشر ممنون اوست
کل توضیح المسائل های ما مدیون است
هر که سلطانش رضا شد رعیت معصومه است
هر چه ما داریم ، لطف هجرت معصومه است
راه آزادی ِ زن در عفت معصومه است
فقه ما کل اصولش حضرت معصومه است
حضرت معصومه در ایران نمی آمد اگر
ما نبودیم عاشق زهرا و حیدر این قَدَر
دختر باب الحوائج زود حاجت می دهد
قبل حاجت خواستن بی هیچ منت میدهد
هیچ می خواهیم ما و بی نهایت می دهد
این کریمه یاد حاتم هم کرامت می دهد
ما ز لطفش آب می خواهیم و کوثر می دهد
دست و دلبازی او بوی برادر می دهد
چادرش چون چادر زهرا قیامت می کند
چادرش مردانه از حیدر حمایت می کند
چادرش هر نامسلمان را هدایت می کند
رشته ای از آن دو عالم را شفاعت می کند
کی ز فردای قیامت واهمه داریم ما
سایه سار رحمت دو فاطمه داریم ما
ای فراتر از همه ای بی کران در بی کران
مهربانانه به ما تو راه را دادی نشان
داده ای هدیه به ایران سهله ای در جمکران
با تو می گردند مردم زائر صاحب زمان
با دعای فاطمه کی راه گم داریم ما
جمکران و مشهد و شیراز و قم داریم ما
ای تمام دردهایم را مداوا فاطمه
ای همه سرمایه ی روز مبادا فاطمه
می شود با گوشه چشمت قطره دریا فاطمه
اشفعی لی فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
آبرویم را بخر ای دختر باب المراد
وقت مرگ من بیا جان رضا جان جواد
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#قصیده
دوشوبدی باشیمه حال و هوای معصومه
هوای بارگه با صفای معصومه
نه سن نه من هامی ذرات عالم هستی
دلینده واردی تماماً ثنای معصومه
آلوبدي درس حياني حيابوبانودن
بهاويروبدي حيايه حياي معصومه
حريم بارگهي قبله گاه عالمدي
مطاف خيل ملكدي سراي معصومه
بهشتي زاهده ويرديم قصوروحوريله
بهشتيدورمنه دارالعطاي معصومه
دوران زماندانمازه ايدردي عطرآگين
فضاي عالمي ياربناي معصومه
باباسي موسي كاظم ديردي حقينده
آتاسي كاش اوليدي فداي معصومه
اگرديسم يري وارمينلرحاتم طائي
اولوبدي سائل دولتسراي معصومه
خدايه آنداولاعالملري گوزوندن آتار
كيم اولساعالم آراآشناي معصومه
آناسي فاطمه تك راضيدوررضاي حقه
رضاي حضرت حقدي رضاي معصومه
حريم اقدسي قم شهرينه ويروب زينت
صفاويروبدي اوشهره صفاي معصومه
گراولسامشگلون اي دل غمين وزاراولما
آچاريقين يد مشگل گشاي معصومه
اوگونكه قويدي جهانه قدم ايدوبدي بهشت
جهانى طلعت جنت فزاي معصومه
جلال وشوكتينين وصفينه دل عاجزدي
كه فوق مدحيدي شأن علاي معصومه
نواي ناي نيستان عالم هستي
يقينيدوركه اولوبدي نواي معصومه
قيامتين گوني اولماز دلينده ذره جه غم
اوكس كه وارئورگينده ولاي معصومه
تمام عالم امكانه نازايدر#ياسر
اگر حساب اولوناخاكپاي معصومه
#یاسر_رستگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#مربع_ترکیب
قلب کویر با تو بهشت خدا شده ست
قم قبله ی ارادت دل های ما شده ست
این خاک با حضور تو دارالشفا شده ست
اینجا حریم روشن آیینه ها شده ست
با تو بهار در دل این خاک پا گرفت
مهرت نسیم بود و جهان مرا گرفت
دردیم و جز به مهر تو درمان نمی شویم
ابریم و بی نگاه تو باران نمی شویم
دل مرده ایم و بی مددت جان نمی شویم
ما نوکر تواییم و پشیمان نمی شویم
احسانت آیه ی کرم اهل بیت شد
قم با حضور تو حرم اهل بیت شد
ای آفتاب سر زده از گنبد شما
بی انتهاست مرحمت بی حد شما
قم شهر ماست،مشهد ما مشهد شما
پیداست قبر گم شده در مرقد شما
اشکیم و می چکیم به پای شما فقط
عمریست نوکریم برای شما فقط
گشته غبار چادر تو آبروی قم
عطر بهشت می وزد از عطر و بوی قم
در رفت و آمدند ملائک به سوی قم
باشد حرام آتش دوزخ به روی قم
ما را به حشر جزو محبان حساب کن
ما را بیا و زائر کویت خطاب کن
ما خشک سال و حضرت بارانمان تویی
ما رعیتیم و خواهر سلطانمان تویی
ماه همیشه کامل ایرانمان تویی
آسایش بهار و زمستانمان تویی
تاریک بوده ایم و تو خورشیدمان شدی
یک عمر صبح روشن امیدمان شدی
قبل از تو این کویر فقط شوره زار بود
این خاک چار فصل تنش بی بهار بود
قم سال های سال پیِ یک نگار بود
در آرزوی وصل شما بی قرار بود
قم با شما سرآمد این روزگار شد
بعد از تو با بهشت خدا هم جوار شد
مهمان عطر فاطمه ام با زیارتت
دل بسته ام به وعده ی صدق شفاعتت
چرخیده چرخ زندگی ام با سخاوتت
از غم خیال نیست به لطف و عنایتت
با صد امید و شوق بر این خانه رو زدم
من پیک آشنای حرم، اهل مشهدم
تو آمدی و کعبه ی محبوب ما شدی
اهل حجاز و هم وطن خوب ما شدی
مرهم ترین دوای دل آشوب ما شدی
نوری برای این دلِ محجوب ما شدی
از لحظه ی ورود تو قم آسمانی است
نامت همیشه آینه ی مهربانی است
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
آری اگرچه دست هجران بسته بالم را
بستم کنار مرقدت پای خیالم را
روزی که از داغ تو گریه میکنم خوبم
از وضع چشمم میتوان فهمید حالم را
باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی
کافی است که زهرا ببیند قیل و قالم را
سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد
بر گردنم انداخته زهرا مدالم را
از کل قبرستان عذاب قبر بردارند
با من اگر در قبر بگذارند شالم را
رد میشدم از محفلی و میشنیدم شمع
در محضر پروانهها میزد مثالم را
از شستن دیگ غذای نذری روضه
دارم تمامی مقامات کمالم را
هر چه که دارم از بساط روضهات دارم
از برکت روضه گرفتم رزق سالم را
گفتند از هرم عطش گل های باغت سوخت
داغ گلستان تو سوزاندهست عالم را
نیزه کجا و حنجر شش ماههی تشنه؟
عباس گریه میکند بر نی سوالم را
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
#مسمط
شاعری با نسیم با باران
در دل صحن ها قرار گذاشت
زیر باران رحمت مولا
چتر را ساعتی کنار گذاشت
عشق بارید و کوچه ها تر شد
علی آیینه پیمبر شد
مرکز ثقل عرش حیدر شد
دست خود را به دست یار گذاشت
دل خورشید و ماه تنها بود
و خدا شاهد قضایا بود
دید کار جهانیان لنگ است
زهره را هم در این مدار گذاشت
و کویری که داشت شوق چمن
لحظه دیدن حسین و حسن
مثل غنچه درید پیراهن
نام پاییز را بهار گذاشت
بیت پنجم مسافر خورشید
تا ابد دور پنج تن چرخید
و نگاه غریبشان بر شعر
اثری ناب و ماندگار گذاشت
این غزل در مسیر بیت ششم
مدتی رفت تا رسید به قم
دختر هفت آسمان ملکوت
در دلش نور هشت و چار گذاشت
سخت مبهوت این فضا شد و رفت
محو معصومه و رضا شد و رفت
هرکسی که از این دیار گذشت
هرکسی پا در این دیار گذاشت
مدتی بعد جمکرانی شد
دل او صاحب الزمانی شد
تک سواری که رد شد از جاده
سهم او را کمی غبار گذاشت
نور خود را به شهر تاباند و
دل من در هوای او ماند و
پدرم بارها فرج خواند و
مادرم آش رشته بار گذاشت
رشته هامان گسسته اند از هم
مردم شهر خسته اند از هم
تا به کی راه دارد ای ساقی
اینهمه مست را خمار گذاشت؟
بی تو جمعه غروب دلگیریست
زود از جاده ها بیا دیریست
که خدا بعد بیت یازدهم
چشمها را در انتظار گذاشت
#احمد_علوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
قلم تو را حرم امن اهلبیت نوشت
ببین به روی تو آغوش باز کرده بهشت
که با تبسّم تو سلسبیل میخندد
به شورهزار تو جنگل دخیل میبندد
به رسم عاطفه داری همیشه حکم وطن
که جار میزند این را نماز کامل من
همیشه گفتهام، این بیتها گواه من است
که قم دیار من است و پناهگاه من است
در استغاثه و اشک و إنابه دیده تو را
کسی که حجره به حجره نفس کشیده تو را
اگرچه کنج لبت چلۀ سکوت نشست
سکوت نیست، که تصنیف بیکلام دل است
شدی به ذکر و به تسبیح، همکلام خدا
به سجدههای نماز شبت، سلام خدا
نسیم بندگیات با خودش بهار آورد
عطش همیشه تو را روزهدار بار آورد
همیشه سوختهای از غم حسین شهید
به روی زخم دلت آب هم نمک پاشید
پر از سؤال و جوابی، همیشه در فکری
به پیشگاه خداوند، دائمالذکری
که چشمههای فقاهت شد از دلت جاری
کویر هستی و غرق بحارالأنواری
تو مهد فقه و اصولی، تو رایةالعلمی
تو شهر دین رسولی، مدینةالعلمی
مدینهای که پر از عطر نام فاطمه است
مدینهای که امامش، امام فاطمه است
مدینهای که سرودهست شعر بیداری
علی علی شده در کوچه کوچهاش جاری
مدینهای که اصول تقیه را بلد است
و خط به خط همۀ شقشقیه را بلد است
مدینهای که قم است و مدینهای که قیام
و پای حرف دلش، ایستاده پای امام
مدینهای که در آن قبر فاطمه پیداست
درخششش همه از نام نامی زهراست
گذشت و روزی ما گشت عزّتی علوی
مدینهای زهرایی، ولایتی علوی
#عباس_همتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#غزل
ظهور کن که جهان سخت زار و بیمار است
خلاف ظاهر پُر جلواهاش، لجنزار است
عجب، که مردم دنیا هنوز در خوابند
که شب برای طلوع رُخِ تو بیدار است
نیامدی؛ همه دیدند بیحضور شما
سَرِ عدالت و پاکی همیشه بر دار است
امام سبزه و باران، امام بییاران
بیا که کاخِ ستم با ظهور تو خوار است
بیا که نانِ یتیمانِ شهر آجر شد
فقط برای یتیمان دلِ تو غمخوار است
تویی تو، دلبر زهرا و نور چشم علی
گُلی که کُلِّ جهان در مَعیتت خار است
گناه کردم و دیدی، به لطف بخشیدی
گذشت و مِهر و عُطوفت، صفات دلدار است
کرامتت حسنی و شجاعتت علوی
به دستِ پُر کَرَمت عالمی بدهکار است
هراس ظالمِ خونخوار، از ظهور شماست
تو قادری و خدایت، خدای قهّار است
خلاصهی همهی انبیاء تویی آقا
شفیع روز جزایِ کسی که بدکار است
بیا امامِ زمان، ای امام خوبیها
که در نبودنِ تو روز هم شبِ تار است
#میلاد_الماسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#غزل
اگر درمان درد خویش میخواهی بیا اینجا
دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب دردها اینجا
شکستهبالی ما میدهد بال و پری ما را
اگر از صدق دل آریم روی التجا اینجا
طلب کن با زبان بیزبانی هرچه میخواهی
که سر دادهست گلبانگ اجابت را خدا اینجا
به گوش جان توان بشنید لبّیک خداوندی
نکرده با لب خود آشنا حرف دعا اینجا
هزاران کاروان دل در اینجا میکند منزل
اگر اهل دلی ای دل، بیا اینجا، بیا اینجا
دل دیوانۀ من همچو او گمکردهای دارد
ز هر دردآشنا گیرد، سراغ آشنا اینجا...
صدای پای او در خاطر من نقش میبندد
مگر میآید آن آرامجانها از وفا اینجا؟...
مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را
زیارت کردهاند اهل بصیرت بارها اینجا
حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد
که میبخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا
علاج درد بیدرمان کند لطف عمیم او
نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا!
حدیث عشق با «پروانه» میگویی، نمیدانی
که میسوزد بهسان شمع، از سر تا به پا اینجا
#محمد_علی_مجاهدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem