eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
561 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
با ادب بود و روي دامانش تا گل نازدانه اي جا شد... ...به مدينه نگفت مادر شد گفت،‌ مولاي شهر بابا شد @shia_poem
مادری هايت برای بچه های "فاطمه" در كنار علقمه يك روز جبران مي شود @shia_poem
منال ام بنین و ببال از عباس تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود @shia_poem
  مشک  عباسم  اگر  پاره  شده  شرمندم خواهرت بی کس و آواره شده شرمندم بی  علمدار  و  سپهدار  اگر سهم حرم غارت  معجر  و  گهواره شده شرمندم @shia_poem
"ام البنین" پیش همه روضه خواند و گفت شرمنده ام "رباب"، پسرم  را حلال کن @shia_poem
بر ضریحت با طلا "یا فاطمه" باید نوشت نام سقاخانه ات را "علقمه" باید گذاشت @shia_poem
ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه ! خاشاک منت از نظر ذره بین کشد بر عزّتت بس است علی خواستگار توست شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد @shia_poem
تمنّا از علی، همصحبتی با اوست خود وَرْنه… شفاعت میکند پیش از علی ،ام‌البنین ما را… @shia_poem
در دفتر عشق کز سخن سرشار است هر چند، قصیده و غزل بسیار است از امّ بنین چهارگل پرپر شد این ناب‌ترین رباعی ایثار است @shia_poem
بسم الرب النوع دریای عطش اعتبار عشق معنای عطش قاب قوسینی که او ادنای عشق گفتگو دارد از او فردای عشق آبروی اشک و مشک و انتظار قدرت شمشیر اوج اقتدار منشاء شور آفرین دلبری قبض و بسط نعرها ی حیدری خرقه پوش خرقه ی نعم الوکیل حسبُنا گویی همای بی بدیل نشعه ی نوش غروب آخرین آیت الایات اعجاز مبین سوره والنصر را شرح کلام او که دارد در دل کوثر مقام خالق دیبای رحمت فتح باب درج غیرت نصرت ابن کلاب با سطبر قدرتش فتح آفرید با غرور و غیرتش غم آرمید ماه خورشیدی که در فجر طلوع عاشقی با مقدمش گشته شروع آمده از درگاه اگر وقت ورود در نزول خود به دل کرده صعود ادعای بنده گی دارد مدام غیرت از چشمان او بگرفته وام آمده تا خالق غیرت شود تشنگی بیچاره ی ذلت شود سربلندی که بلندای غرور کرده از دروازه ی چشمش عبور غیر از او یعنی چه کسی دریا شود زانوانش خیمه ی سقا شود غیر ممکن ها از او ممکن شده یک نظر عباس او محسن شده بعد از آن روز سیاه پشت در ماجرای آتش و زخم و سپر موقع بی تابی شاه حنین کیست تا باشد سپر بهر حسین آنکه گردیده بلاگردون او کاشف کرب از دل پرخون او آنکه سقایی به نامش جان گرفت با نگاهش رعشه بر طوفان گرفت آنکه در میعاد غم زد بر کمین نعره زد با ناله ی هل من معین دانش آموز وقارش بوده است در خزان غم بهارش بوده است گرچه زهرایش صدا زد دل غمین ای نگار عزت ام البنین ای قیامت منزلت وقت غروب غیر تو کاشف نبوده بر کروب مادرت ام البین گل آفرید عاشقی آنجا که چشمان تو دید سر به دامان بلا داد و نوشت اشجع الناس است سلطان بهشت گر چه در غرق آب خونی لاله رو غیرتت داده به غیرت رنگ و بو هر چه داری اعتبار مادری ست قدرتت از اقتدار مادری ست مادرت یعنی تمام آبرو مادرت یعنی عیار ذکر هو مادری کرده که هنگام مصاف عشق گردد مُحرم تو در طواف هر چه داری در دل ای شور آفرین بوده وصف مادرت ام البنین @shia_poem
🩸وداعِ حضرت ابالفضل العباس با مادرش حضرت امّ‌البنین «سلام‌الله‌علیهما» به هنگام خروج از مدینه... در نقلی آمده است: به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیه‌السلام از مدینه بود که حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیه‌السلام و دیگر پسرانش وداع کند. 🥀 در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود: 📋 أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیه‌السلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه. ▪️از امام‌تان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید. 📋 قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل. ▪️چون پدرتان‌، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولای‌تان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من! 🥀 در اینجا ابالفضل العباس علیه‌السلام لب به سخن گشودند و فرمودند: 📋 أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ، ▪️ای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیه‌السلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها است و جان او، جان من؛ به فدای‌شان‌ بشوم؛ جان و دلم به قربان‌شان. 📋 و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أم‌ُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ ▪️سپس قافله به راه افتاد و حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها پشت سر آن‌ها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیده‌گانش غائب شد. 📚أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵. 📚المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص۱۰۳