eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارد ساعتم درد، دلم درد، جهانم درد است 💔 @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
نگاه كن! آن پيرمرد را مى گويم. آيا او را مى شناسى؟ او اَنس بن حارث، يكى از ياران پيامبر است. او نبرد قهرمانانه حمزه سيد الشّهدا را از نزديك ديده است و اينك با كوله بارى از خاطره هاى بزرگ به سوى امام حسين()مى آيد. سن او بيش از هفتاد سال است، امّا او مى آيد تا اين بار در ركاب فرزند پيامبرشمشير بزند. نگاهش به امام مى افتد. اشك در چشمانش حلقه مى زند. اندوهى غريب وجودش را فرا مى گيرد. او خودش از پيامبر شنيده است: "حسين من در سرزمين عراق مى جنگد و به شهادت مى رسد. هر كس كه او را درك كند بايد ياريش كند". او ديده است كه پيامبر چقدر به حسين عشق مىورزيد و چقدر در مورد او به مردم توصيه مى كرد. اكنون پس از سال ها، آن هم در دل شب هشتم، اَنس بار ديگر مولايش حسين(ع) را مى بيند. تمام خاطره ها زنده مى شود. بوى مدينه در فضا مى پيچد. انس نزد امام مى رود و با او بيعت مى كند كه تا آخرين قطره خون خود در راه امام جهاد كند. آرى! چنين است كه مدينه به عاشورا متصل مى شود. اَنس كه در ركاب پيامبر شمشير زده، آمده است تا در كربلا هم شمشير بزند. اگر در ركاب پيامبر شهادت نصيبش نشد، اكنون در ركاب فرزندش مى تواند شهد شهادت بنوشد. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فاطمیه آمده آن همدم و مونی کجاست؟ شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟ در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست؟ @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
💌 💗 🌼 توی دانشگاه مشهور بود به اینکه نه به دختری نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ... هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... . توی راهرو با دوست هام ایستاده بودیم و حرف می زدیم که اومد جلو و به اسم صدام کرد ... خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ... . کنجکاو شدم ... پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ... دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ... بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت: می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... . چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ... ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ... حتی حرف نزده بودیم ... حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟ پیشنهاد احمقانه ای بود ... اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم و محترمانه بهش جواب رد بدم ... . بادی به غبغب انداختم و گفتم: می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... . پرید وسط حرفم ... به خاطر این نیست ... . در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ... دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد: دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ... برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... . همین طور صحبتش رو ادامه می داد و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ... تا اینکه این جمله رو گفت: طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... . دیگه نتونستم طاقت بیارم و با تمام قدرت خوابوندم زیر گوشش ... 🎁 🎁🎁 🎁🎁🎁 @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
Shab4Fatemieh1-1399[03].mp3
8.64M
▪️عشقت که باشه، دنیا بهشتی زیباست (زمینه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
⚠️ باید که گناه را فراموش کنیم قدری به سکوت قبرها گوش کنیم حیف است که در بلندی این یلدا کوتاهی عمر را فراموش کنیم❗️ 💖🌹🦋           @hedye110
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یابن الحسن!مولا جان.... ✨کاش میشد شب یلدا به کنارت باشم ✨مرهم و شمع و چراغ شب تارت باشم   ✨کاش میشدکه بلندای شب یلدا را ✨به بقیع آیم و تا صبح به کنارت باشم   /خدایا! شب یلدای غیبت را پایان بده الهی آمین🙏 @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🔹داوطلب شهادت 🔹شهید مدافع وطن حسین سگوند سر انجام در تاریخ پانزدهم شهریور ۱۳۶۶، مصادف با شب تاسوعای حسینی در حالی که حکم انتقالی به استان چهار محال و بختیاری را گرفته بود، هنگام خداحافظی از دوستان وهمرزمانش در پایگاه نگل بانه متوجه حمله گروهک های کومله ودموکرات می گردد، که به صورت داوطلبانه، در کنار یارانش جانانه از پایگاه محافظت می کنند. و در حین تار ومار دشمن ضد انقلاب وارد میدان مین شده بر اثر انفجار مین و اصابت تركش آن به سر، سینه، شكم و پا، همچون گلی پرپر شده و در شب تاسوعای حسینی به فیض شهادت نایل می آید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. این پایگاه تا زمانی که وجود داشت به نام این شهید گرانقدر بود. @shohada_vamahdawiat
23 ـ هدف اصلى انصار سعد (رئيس قبيله خزرج) با مردم سخن مى گويد، امّا ديگر كسى به سخن او گوش نمى كند، او مى خواهد راز مهمى را بيان كند، اما مهاجران مانع مى شوند كه سخن او به گوش مردم برسد، آنان هياهو مى كنند. سعد به مهاجران چنين مى گويد: "به خدا قسم من خلافت را نمى خواستم، فقط زمانى كه فهميدم شما مى خواهيد حق على(عليه السلام) را غصب كنيد به ميدان آمدم تا شما به خلافت دست پيدا نكنيد. اكنون بدانيد كه من هرگز با شما بيعت نخواهم كرد". مهاجران از هر طرف هجوم مى آورند و سعد، بزرگ طايفه خزرج در زير دست و پا قرار مى گيرد... آرى، انصار خبر داشتند كه مهاجران از سال ها قبل، براى خلافت برنامه ريزى كرده اند. انصار كه در دلِ فرهنگ قبيله گرى عرب زندگى كرده بودند به يك باور رسيده بودند. باور آنان اين بود: فقط يك چيز مى تواند برنامه هاى مهاجران را به هم بريزد. اقدام انصار، چيزى يك پيش دستى گرفتن از مهاجران نبود، اگر انصار به خلافت مى رسيدند، خلافت را به على(عليه السلام)واگذار مى كردند. آرى، آنان مى خواستند با اين كار خود، مانع نقشه شوم مهاجران بشوند و بعد از آرام شدن اوضاع، خلافت را به اهلش واگذار كنند. انصار بين گزينه بد و گزينه بدتر گرفتار آمده بودند، براى همين گزينه بد را انتخاب كردند تا از ظلم و ستم به خاندان پيامبر جلوگيرى كنند. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🌷🖤🌷 👇           @hedye110
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌹 مهدی جان ای تک سوار سهند تو نیستی، برایم فرقی نخواهد داشت که آخر پاییز امروز است یا فرداست خدایا، شب یلدای هجران را به یمن ظهور ماه کاملش کوتاه کن که شب پرستان همچنان چشم به صبح صادقش بسته اند و مومنان طلوع خورشید را نزدیک می دانند امسال شب یلدا را با نام مهدی یوسف زهرا مزین میکنم امشب برای من دادن نان به همسایه ای که نان شب ندارد از هر هندوانه ای شیرین‌تر است و روشن کردن امید در دل کودکی یتیم از هر چراغانی روشنی بخش تر... یلدایی به بلندی انتظار ظهورت نمی‌شناسم شب یلدای من با ظهورت به روشنایی روز است کاش لبخند رضایتت را باعث شوم مولای من قرارمان یلدای امسال که آخرین برگ های قصه بلند غربت را بخوانیم و شعر ظهور از بر کنیم و کتاب انتظار را ببندیم (ان شالله) کاش فال حافظ امسال مان این بشود یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور 💖🌹🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ ♡فــــاطمه در هور، فـــــاطمه در کربلای پنج، فـــــاطمه در اروند، فـــــاطمه در کوه‌های سرد و سخت کوهستان، مـــــادری کرد...💔 من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور دیدم، در قلب کانال دیدم، در وسط میدان مین دیـــــدم... وقتی شـــــما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیـــــدم ...😭😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀͜͡🕯 فاطمیہ‌ازڪدامین‌غصہ‌بـٰایـدجـٰان‌سپرد؟ دردحیــدر،داغ‌مـادر،یـاغریبۍحســـن شادے‌روح‌شہدا 🥀•• ⚘اَللّٰهُـمَّ‌صَـلِّ‌عَلیٰ‌مُحَمِّــدٍوَآلِ‌مُحَمَّــدٍوَّعَجِّلْ‌فَــرَجَهُــمْ⚘ @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
سلام شب یلدا به همه عزیزان وخانواده های محترم تان مبارک باشه.... شبتون امام زمانی 💖🦋🌟✨🌙🦋💖
﷽❣ ❣﷽ (عج) من معمای دلم را به نگاه تو فقط حل کردم؛ تو بیا تا گره کار جهان باز شود … @shohada_vamahdawiat
💌 💗 🌼 تو با خودت چی فکر کردی که اومدی به زیباترین دختر دانشگاه که خیلی ها آرزو دارن فقط جواب سلام شون رو بدم؛ پیشنهاد میدی؟ ... من با پسرهایی که قدشون زیر 190 باشه و هیکل و تیپ و قیافه شون کمتر از تاپ ترین مدل های روز باشه اصلا حرف هم نمیزنم چه برسه ... . از شدت عصبانیت نمی تونستم یه جا بایستم ... دو قدم می رفتم جلو، دو قدم برمی گشتم طرفش ... . اون وقت تو ... تو پسره سیاه لاغر مردنی که به زور به 185 میرسی ... اومدی به من پیشنهاد میدی؟ ... به من میگه خرجت رو میدم ... تو غلط می کنی ... فکر کردی کی هستی؟ ... مگه من گدام؟ ... یه نگاه به لباس های مارکدار من بنداز ... یه لنگ کفش من از کل هیکل تو بیشتر می ارزه ... . و در حالی که زیر لب غرغر می کردم و از عصبانیت سرخ شده بودم ازش دور شدم ... دوست هام دورم رو گرفتن و با هیجان ازم در مورد ماجرا می پرسیدن ... با عصبانیت و آب و تاب هر چه تمام تر داستان رو تعریف کردم ... . هنوز آروم نشده بودم که مندلی با حالت خاصی گفت: اوه فکر کردم چی شده؟ بیچاره چیز بدی نگفته. کاملا مودبانه ازت خواستگاری کرده و شرایطی هم که گذاشته عالی بوده ... تو به خاطر زیبایی و ثروتت زیادی مغروری ... . خدای من ... باورم نمی شد دوست چند ساله ام داشت این حرف ها رو می زد ... با عصبانیت کیفم رو برداشتم و گفتم: اگر اینقدر فوق العاده است خودت باهاش ازدواج کن ... بعد هم باهاش برو ایران، شتر سواری ... . اومدم برم که گفت: مطمئنی پشیمون نمیشی؟ ... . باورم نمی شد ... واقعا داشت به ازدواج با اون فکر می کرد ... داد زدم: تا لحظه مرگ ... و از اونجا زدم بیرون ... 🎁 🎁🎁 🎁🎁🎁 @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
آنجا را نگاه كن! دو اسب سوار با شتاب به سوى ما مى آيند. خدايا! آنها كيستند؟ نكند دشمن باشند و قصد حمله داشته باشند؟ ــ ما آمده ايم امام حسين(ع) را يارى كنيم. ــ شما كيستيد؟ ــ منم نُعمان اَزْدى، آن هم برادرم است. ــ خوش آمديد. آنها به سوى خيمه امام مى روند تا با او بيعت كنند. آيا آنها را مى شناسى؟ آنها كسانى هستند كه در جنگ صفيّن در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده اند. فرداى آن شب نزد نعمان و برادرش مى روم و مى گويم: ــ ديشب از كدام راه به اردوگاه امام آمديد؟ مگر همه راه ها بسته نيست؟ ــ راست مى گويى، همه راه ها بسته شده است، امّا ما با يك نقشه توانستيم خود را به اين جا برسانيم. ــ چه نقشه اى؟ ــ ما ابتدا خود را به اردوگاه ابن زياد رسانديم و همراه سپاهيان او به كربلا آمديم و سپس در دل شب خود را به اردوگاه حق رسانديم. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🌿 پخش زنده از تمام نقاط ❤️ حرم مطهر امام رضا ❤️ علیه السلام ❄️ گنبد و بارگاه b2n.ir/716010?eitaafly ❄️ ضریح مطهر b2n.ir/780435?eitaafly ❄️ صحن انقلاب b2n.ir/840352?eitaafly ❄️ صحن جامع رضوی b2n.ir/941603?eitaafly ❄️ صحن آزادی b2n.ir/024062?eitaafly ❄️ صحن گوهرشاد b2n.ir/460076?eitaafly
هفته غصب خلافت، روز اول تا 5 ربيع الاول سال 11 هجرى قمرى 24 ـ دفن پيكر پيامبر (صلى الله عليه وآله): اوّل ربيع الاول، چهارشنبه على(ع) بدن پيامبر را در خانه آن حضرت به خاك سپرده است و كنار قبر آن حضرت نشسته است. بنى هاشم هم اينجا هستند، عبّاس، عموى پيامبر در كنارى نشسته است. مقداد و سلمان و ابوذر و چند نفر ديگر هم اينجا هستند. آرى، خيلى از مسلمانان در مراسم دفن پيامبر حاضر نشدند. 25 ـ نقشه ابوسفيان: اوّل ربيع الاول، چهارشنبه ابوسفيان به سوى على(ع) مى آيد و مى گويد: "اى على! مردم در سقيفه با ابوبكر بيعت كرده اند، همه ما آماده هستيم تا تو را در راه جنگ با آنها يارى كنيم". ابوسفيان كسى است كه براى كشتن پيامبر، جنگ بدر و اُحد را به راه انداخت. اكنون چه شده است كه او امروز دلش براى اسلام مى سوزد؟ نه او دلش براى اسلام نمى سوزد، او نقشه اى در سر دارد. او نزديك مى آيد و چنين مى گويد: "اى على! دستت را بده تا با تو بيعت كنم". على(ع) به ابوسفيان مى گويد: "اى ابوسفيان! تو از اين سخنان خود قصدى جز مكر و حيله ندارى". ابوسفيان اين سخن را كه مى شنود از آنجا دور مى شود و به سمت مسجد مى رود. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🌷🖤🌷 👇           @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکونه دل حضرت زهرا سلام الله علیها و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف رو شاد کنیم؟؟ ارسالی یکی از اعضای محترم کانال @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
‹🕌💫› ↓ با‌ شاه خراسان ، علی بن موسی الرضا ‹ع› 🕊‌ کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم همگی ختم میکنیم : صلوات خاصه امام رضا‹ع› را با ذکر : ¹السلام علیک یا علی بن موسی الرضا‹ع› ²السلام علیک یا ضامن آهو‹ع› ³السلام علیک یا شمس الشموس‹ع› ⁴السلام علیک یا انیس النفوس‹ع› ⁵السلام علیک یا غریب الغرباء‹ع› بر روی رضا ، شمس امامت صلوات↓ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏  وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ‹🕌💫› ‹اللهم‌صلی‌علی‌محمد‌وآل‌محمد‌عجل‌فرجهم› ‹اجرهمگی‌با‌۱۴معصوم،حاجت‌روابشید› ‹فقط‌حیدر‌امیرالمومنین‌(ع)است› ‹التماس‌دعای‌فرج› ❤️☘💐
‌‌🌷مهدی شناسی ۲۸۲🌷 🌹و اولی الامر🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌿ِ ﺷﻤﺎ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻤﯽ‌ﮔﯿرید. ﺍﻧﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻤﯽ‌ﮔﯿﺮﯾﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺎﺭ و ﺳﯿﺒﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ ﺯﯾﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ و ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﺳﯿب و ﺍﻧﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺩﺭ ﺩﺳتتان! ﻣﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ و ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﺎﺭ. 🌿ﻭﻟﯽ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ ﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﻮﻩ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﺳﺖ.ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺐ ﻭ ﺍﻧﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ.ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﯿﺐ ﻭ ﺍﻧﺎﺭ بلکه ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ ﻭ ﺍﻧﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ. 🌿ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ، ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﺮﯾﮏ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﺸﺪﯾﻢ. ﻣﺸﺮﮎ ﻧﺸﺪﯾﻢ. ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ. ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ ﺑﮕﯿﺮ. 🌿ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍمام ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﺳﺖ.ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﻧﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ.ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ "ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻧُﻮﺭُ‌" (ﻧﻮﺭ/ 35) ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ: "ﺍَﻧَﺎ ﺍﻟﺸَّﺠَﺮَﺓ"ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺴﺘﻢ.ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﻣﯿﻮﻩ‌ﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﮕﯿﺮﯼ. ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﮔﺮﻓﺖ. 🌿ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﻫﺮ ﺛﻤﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺑﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍمامت ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﺮﯼ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍو ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍیشان ﺑﮕﯿﺮ... 🦋🌹💖🦋🌹💖🦋🌹💖 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59