﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان
روشنای دل من حضرت خورشید سلام
#نوای_دلتنگی💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
#رمان💌
#عشقمقدساست💗
#پارتپانزدهم 🌼
از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ...
مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... .
وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... .
هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... .
اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... .
بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... .
چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... .
اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ...
🎁
🎁🎁
🎁🎁🎁
#رمان
#عشقمقدساست
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جامعه ما خانواده ماست ...
همون دختر کم حجاب هم دختر ماست ...
#مکتب_شهیدسلیمانی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
#حوادثفاطميه
#برگشانزدهم
48 ـ اجبار به بيعت با خليفه
ابوبكر به مسجد آمده است. او منتظر است تا على(ع)را براى بيعت بياورند.
على(ع)را وارد مسجد مى كنند، در اطراف ابوبكر عدّه اى با شمشير ايستاده اند، عُمَر شمشير خود را بالاى سر على(ع)مى گيرد.
ابوبكر به على(ع) مى گويد: "من خليفه پيامبر هستم، تو چاره اى ندارى، بايد با من بيعت كنى".
همه منتظرند كه عل(ع) چه جواب خواهد داد!
على(ع) در پاسخ مى گويد: "تو مردم را به دليل خويشاوندى خويش با پيامبر به بيعتِ خود فرا خوانده اى، اكنون، من هم به همان دليل تو را به بيعت با خود فرا مى خوانم! تو مى دانى من به پيامبر از همه شما نزديك تر هستم".
49 ـ تهديد به قتل على(عليه السلام)
ابوبكر به فكر فرو مى رود و جوابى ندارد.
عُمَر از جا بلند مى شود و رو به ابوبكر مى كند و فرياد مى زند: "چرا بالاى منبر نشسته اى و هيچ نمى گويى؟ آيا دستور مى دهى تا من گردن على(ع) را بزنم؟".
شمشيرها در دست هواداران خليفه مى چرخد. عُمَر رو به على(ع)مى كند و مى گويد: "تو هيچ چاره اى ندارى، تو حتماً بايد با خليفه بيعت كنى".
على(ع) رو به او مى كند و مى گويد: "شيرِ خلافت را خوب بدوش كه نيمى از آن براى خودت است، به خدا قسم، حرصِ امروز تو، براى رياست فرداست".
آنگاه رو به جمعيّت مى كند و مى گويد: "اگر ياورانى وفادار داشتم هرگز كار من به اينجا نمى كشيد".
50 ـ دفاع اُمّ سَلَمه و امّ اَيمَن
امّ سَلَمه، همسر پيامبر و امّ اَيمَن وارد مسجد مى شوند و به عُمَر مى گويند: "چقدر زود حسد خود را نسبت به آل محمّد نشان داديد؟" عُمر فرياد مى زند: "ما چه كار به سخن زنان داريم؟"، او دستور مى دهد تا آنها را از مسجد بيرون كنند.
51 ـ فرياد فاطمه(عليها السلام) در مسجد
ابوبكر بار ديگر فرياد مى زند: "اى على! برخيز و بيعت كن، زيرا اگر اين كار را نكنى ما گردن تو را مى زنيم".
به راستى چه خواهد شد؟ آيا على(ع) بيعت خواهد كرد؟ شمشير را بالاى سر على(ع) نگاه داشته اند، همه منتظر دستور خليفه اند.
ناگهان فريادى بلند مى شود: "پسرعمويم، على را رها كنيد! به خدا قسم، اگر او را رها نكنيد، نفرين خواهم كرد".
اين فاطمه(س) است كه (با بدن زخمى و پهلوى شكسته) به يارى على(ع) آمده است! او بار ديگر فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر على را رها نكنيد، گيسوان خود را پريشان مى كنم، پيراهنِ پيامبر را بر سر مى افكنم و شما را نفرين مى كنم...".
52 ـ فاطمه(عليها السلام) آماده نفرين است
لرزه بر ستون هاى مسجد مى افتد، گويا زلزله اى در راه است، همه نگران مى شوند، نكند فاطمه(س) نفرين كند!!
خليفه و هواداران او مى فهمند كه اينجا ديگر فاطمه(س) صبر نخواهد كرد، فاطمه(س) آماده است تا نفرين كند، ترس تمام وجود آنان را فرا مى گيرد، چشم هاى آنان به ستون هاى مسجد خيره مانده است كه چگونه به لرزه در آمده اند! عذاب خدا نزديك است.
53 ـ سخن سلمان فارسى(رضي الله عنه)
سلمان (به دستور على(ع)) به سوى فاطمه(س) مى دود تا با او سخن بگويد، او مى بيند كه فاطمه(س)دست هاى خود را به سوى آسمان گرفته است و مى خواهد نفرين كند، سلمان با فاطمه(س)سخن مى گويد: "بانوى من! پدر تو براى مردم، مايه رحمت و مهربانى بود...".
فاطمه(س) به ياد مهربانى هاى پدر مى افتد و دست هاى خود را پايين مى آورد، لرزش ستون هاى مسجد تمام مى شود، همه جا آرام مى شود.
54 ـ رها كردن على(عليه السلام)
خليفه با ترس و دلهره دستور مى دهد كه على(ع) را رها كنند، اكنون آنان شمشير از سر على(ع)برمى دارند و ريسمان را هم از گردنش باز مى كنند. على(ع)مى تواند به خانه خود برود. آرى، تا زمانى كه فاطمه(س)هست، نمى توان از على(ع) بيعت گرفت!
55 ـ رفتن فاطمه(عليها السلام) به زيارت حمزه(عليه السلام)
روزهاى دوشنبه و جمعه كه فرا مى رسد، فاطمه(س) از مدينه به سوى قبرستان اُحُد مى رود. فاصله بين مدينه تا آنجا تقريباً شش كيلومتر است، او با پاى پياده و آرام آرام اين مسافت را طى مى كند تا به زيارت قبر حمزه(ع)برود. حمزه(ع)عموى پيامبر بود و همواره پيامبر را يارى مى كرد. در جنگ اُحد كه در سال سوم هجرى روى داد او مظلومانه شهيد شد.
●●●☆☆☆☆☆●●●
#حوادثفاطمیه
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷🖤🌷
👇
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 ساعت ۱:۲۰
وقتی زمان ایستاد!
#انتقام_سخت
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
49.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢فرمانده ایرانشهر
🔹شهید غلامحسین جعفری شاهرودی فرزند محمد مردی از دیار زابل در مورخ 1339/06/01 به دنیا آمد. در جوانی به استخدام ژاندارمری درآمد و با تشکیل ناجا با اینکه می توانست از کار نظامی فاصله بگیرد به عشق به نظام و رهبری وارد ناجا شد. شهید مدافع وطن غلامحسین جعفری شاهرودی از افسران و فرماندهان دلیر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 1385/10/13 در منطقه آذرآبادقريه کهورسوخته شهرستان ایرانشهر بعداز دستگیری یکی از اشرار منطقه درحین درگیری با همدستان شرور با اصابت گلوله به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید.
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۲۸۹🌷
🌹ﻭَ ﺻِﺮَﺍﻃِﻪِ🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
☘ ﻫﺮ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﯾﮏ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﮑﻨﯿﻢ.ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻘﺼﺪ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ. ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ.ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻔﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺭﺍﻩ و ﺟﺎﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ. ﺗﺎ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ.
ما ﻫﺮﮔﺰ ﺣﻖ ﻧﺪﺍریم ﺑﺎ ﺭﺍﻩ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺑﮑﻨیم.
☘ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩﯼ ﭼﺎﻟﻮﺱ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ و ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﻧﻔﻬﻤﻢ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﯽﺭﻭﻡ!ﺗﺎ ﻧﻔﻬﻤﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪ من نمی پیچم!اگر تفکرت این باشد یا توقف می کنی و یا تصادف.هر دو جلوی پیشرفتت را می گیرد.
☘ﺍﮔﺮ ﭘﯿﭻ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ،ﺣﮑﻤﺖ ﺩﺍﺭﺩ.ﭼﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﯽ و ﭼﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﮑﻨﯽ. ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﮐﻮﻩ، ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﻮﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ. ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺷﯽ. ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺎﺧﺘﯽ. ﻭﻟﻮ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﮔﺮ ﺗﺒﻌﯿﺖ ﻧﮑﻨﯽ،ﺑﺎﺧﺘﯽ ﻭﻟﻮ ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺗﺎﺑﻊ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﻮﺩﯼ.
☘ﺍمام ﻣﯽ فرماید ﻣن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻘﺶ ﺻﺮﺍﻁ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭم.ﺑﺎ ﻣن ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻧﮑﻦ.ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﮕﻮ ﭼﺸﻢ. ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣن ﺑﺴﭙﺎﺭ.ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣن ﺑﺪﻩ. ﺑﻪ ﻣن ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ و ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺑﮑﻦ.ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻧﮑﻦ،ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﺎﺩﻩﯼ ﭼﺎﻟﻮﺱ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ. ما امامان ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺣﮑﻤﺖﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ.
🍃ﺭﺍﻩﻫﺎ ﺩﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪ.ﺑﻌﻀﯽ ﺭﺍﻩﻫﺎ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﮐﻢ ﻋﺮﺽ ﺍﻧﺪ. ﺑﻌﻀﯽ ﺭﺍﻩﻫﺎ ﭘﺮ ﭘﻬﻨﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﻋﺮﺏ ﺑﻪ ﺭﺍﻩﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﻓﺮﻋﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺳﺒﯿﻞ.ﺑﻪ ﺭﺍﻩﻫﺎﯼ ﻋﺮﯾﺾ ﻭ ﭘﺮ ﭘﻬﻨﺎ ﻭ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯼ ﻭﺳﯿﻊ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺻﺮﺍﻁ.
🍃ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍﻩ. ﻫﺮ ﺑﺰﺭﮒ راه و ﺷﺎﻩ ﺭﺍﻫﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﺑﺸﻮﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩﻫﺎﯼ ﻓﺮﻋﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﯼ. ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺻﺮﺍﻁ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺳﺒﯿﻞ ﺑﮕﺬﺭﯼ.
🍃 ﺍمامان ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﺎ ﺻﺮﺍﻁ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﻩ ﺭﺍﻩ ﺷﻤﺎ هستیم. ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺒﯿﻞﻫﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﮑﻨﯽ.ﺳﺒﯿﻞ، ﺍﺧﻼﻗﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ.ﺍﺧﻼﻗﯿﺎﺕ ﺳﺒﯿﻠﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ.
🍃ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ امام مهدی عجل الله فرجه ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﺭﺍﻫﯽ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺣﺮﻣﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺑﮑﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﮐﻪ ما ﻣﯽﺗﻮﺍﻧیم ﺑﺎ ایشان ﮔﺮﻩ ﻭ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺨﻮﺭیم.
🍃ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﯿﺪ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﻭ ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍمام ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ.ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺧﻼﻗﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺭ ﺑﮑﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﺮﺍﻁ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ شاهراه هم دورتر خواهد شد...
#مهدی_شناسی
#قسمت_289
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊🕊
خوشا آنان که بر بال ملائک نشستندو صفا کردند و رفتند
🕊🕊🕊
🥀 لحظه شهادت ، بر حاج قاسم سلیمانی چگونه گذشت؟
سوالی که در عالم خواب(یا مکاشفه) از حاج قاسم پرسیده شد و ایشان اینگونه پاسخ دادند.
ناقل:حجت الاسلام امینی خواه
✅امام خامنه ای:
به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنید!!
با چشم یک مکتب،یک راه،
یک مدرسه درس آموز نگاه کنید🍀
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
『♥️』
کوتاه ترین دعا
برای بزرگترین آرزو
اللهم عجل لولیک الفرج💚🍃
شبتون مهدوی
💫⭐️🌟✨💫
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای جان جهان، عیان تو را باید دید؛
با دیده خونفشان تو را باید دید..
در مسجد سهله از فرج باید گفت؛
در مسجد جمکران تو را باید دید..
#سه_شنبه_های_مهدوی💚
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
#رمان💌
#عشقمقدساست💗
#پارتشانزدهم🌼
اون شب خیلی گریه کردم ... توی همون حالت خوابم برد ... توی خواب یه خانم رو دیدم که با محبت دلداریم می داد ... دستم رو گرفت .. سرم رو چرخوندم دیدم برگشتم توی مکتب نرجس ... .
با محبت صورتم رو نوازش کرد و گفت: مگه ما مهمان نواز خوبی نبودیم که از پیش مون رفتی؟ ... .
صبح اول وقت، به روحانی مسجد گفتم می خوام برم ایران ... با تعجب گفت: مگه اونجا کسی رو می شناسی؟ ... گفتم: آره مکتب نرجس ... باورم نمی شد ... تا اسم بردم اونجا رو شناخت ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر مشهور باشه ... .
ساکم که بسته بود ... با مکتب هم تماس گرفتن ... بچه های مسجد با پول روی هم گذاشتن ... پول بلیط و سفرم جور شد ... .
کمتر از هفته، سوار هواپیما داشتم میومدم ایران ... اوج خوشحالیم زمانی بود که دیدم از مکتب، چند تا خانم اومدن استقبال من ... نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... از اون جا به بعد ایران، خونه و کشور من شد ...
به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم ... از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم ... .
همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد می کردن ... اینقدر خوب بودن که هیچ سختی ای به نظرم ناراحت کننده نبود ... .
سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود ... مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب می شد ... .
🎁
🎁🎁
🎁🎁🎁
#رمان
#عشقمقدساست
#کانال_کمال_بندگی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🌸ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک
تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک
🌸گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی
در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک
🌸بی تو غریب، قرآن، بی تو اسیر، عترت
بی تو علی است، تنها، عجّل علی ظهورک
🌸نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟
ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک
🌸دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک
🌸حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت
الغوث یابن زهرا! عجّل علی ظهورک
🌸زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته
دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک
🌸خون دو دیده گوید، دست بریده گوید
بر انتقام بازآ، عجّل علی ظهورک
🌸هم عمّه ها پریشان، هم جدّ توست عطشان
هم چشم ماست دریا، عجّل علی ظهورک
🌸بر "نوکرت" نگاهی، از لطف گاه گاهی
ای چشم حق تعالی! عجّل علی ظهورک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#او_خواهد_آمد
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
بین خودمان باشد سردار،
از وقتی رفتید؛
آسمان کشور هم مثل آسمان دل هایمان تاب ندارد...
ابری ست
بغض آلود است...
اینجا هوا بدجور پس است...
از وقتی رفتید؛
روحمان آرام و قرار ندارد...
قلب هایمان جلا ندارد...
شادی رنگی ندارد...
از وقتی رفتید؛
دیگر واژه" امنیت" برای ما آشنا نیست....
راستی سردار،
چه خبر؟!
از هم نشینی هایت با عباس علی برایمان بگو
از دلبری های بی وقفه ات از سید سالار شهیدان
از زیبایی های نگاه عمه جانمان...
از دغدغه های پدرانه ات برای مام میهن...
از راز دست هایت...
بی شک،
آنجا هم از فکر آسمان شب های میهنت قرار نداری
آنجا هم دلت برای دفاع از مردمت پر میزند...
پیش اهل آسمان هم عزیزی...
مرحم دل های زخمی فرزندان شهدا،
حالا دیگر شاخه گل ها را از دستان کوچک رقیه خاتون میگیری...
حالا دیگر آرام بخواب...
غیرت سرزمینم...
#سالگرد_شهید_سلیمانی
#سالگرد_شهید_ابو_مهدی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
#حوادثفاطميه
#برگهفدهم
روزهاى روشن گرى، روز ششم ربيع الأول تا روز آخر ربيع الثانى سال 11 هجرى قمرى
56 ـ مبارزه اقتصادى فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) از يك طرف داغدار پدر است، هنوز مصيبت او را فراموش نكرده است، از طرف ديگر مظلوميّت على(ع)، قلب او را به درد آورده است. اگر چه فاطمه(س) بيمار شده است، امّا هنوز به فكر يارى امام خود است. فاطمه(س)كسى است كه ساليانه هفتاد هزار دينار سرخ درآمد دارد. آيا مى دانى اين مقدار يعنى چقدر پول؟ بيش از سيصد كيلو طلاى سرخ!
57 ـ تصميم براى غصب فدك
در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل شده است. در اين جلسه خليفه همراه با عُمَر و جمع ديگرى حضور دارند. عُمَر مشغول سخن گفتن با خليفه است:
ــ اى خليفه! تو مى دانى كه مردم بنده دنيا هستند و همه به پول علاقه دارند، تو بايد فدك را از فاطمه بگيرى تا مردم به اين خاندان علاقمند نشوند.
ــ امّا فدك از آنِ فاطمه است، همه مردم اين را مى دانند، سه سال است كه فدك در دست اوست.
ــ من فكر همه چيز را كرده ام، فقط كافى است نماينده و كارگزار فاطمه را از فدك بيرون كنى.
ابوبكر سخن عُمَر را قبول مى كند، عدّه اى را مأمور مى كند تا به فدك بروند و كارگزار فاطمه(س) را از آنجا بيرون كنند.
58 ـ اعتراض على(عليه السلام) به غصب فدك
على(ع) به ابوبكر اين نامه را مى نويسد: "به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم...من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم".
59 ـ ترس شديد ابوبكر
ابوبكر دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. ابوبكر چنين مى گويد: "اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم".
60 ـ عُمَر، خليفه را دلدارى مى دهد
عُمَر برمى خيزد و چنين مى گويد: "خليفه! چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى. من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود... از تهديد على وحشت نكن".
چه بسا كه سخنان ابوبكر و عمر، چيزى جز عوام فريبى نباشد، آنان قبلاً با هم هماهنگ كرده بودند و اين سخنان را گفتند تا مردم را فريب بدهند.
●●●☆☆☆☆☆●●●
#حوادثفاطمیه
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷🖤🌷
👇
@hedye110
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای بهاری ترین آینه هستی
یوسف کنعانی من، سلام
آقاجانم...
بیا و اذان عشق بخوان
تا جهان سراسر مسلمان شود
بیا و «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ....» را فریاد کن ...
چشم انتظار ماندهام ؛
من سر خوشم از لذت این چشم به راهی
و چشم انتظار میمانم ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
#رمان💌
#عشقمقدساست💗
#پارتهفدهم🌼
تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ... کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم ... اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود ... ولی برای من، نه ... .
با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... .
دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد ... تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ... .
کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد ... اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ... .
هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود ...
🎁
🎁🎁
🎁🎁🎁
#رمان
#عشقمقدساست
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
♡
💌 #ڪــلامشهـــید
🌷شهــید حســین خــرازی:
هرچه ڪه میڪشیم و هرچه ڪه
بر ســرمان میآید از #نافـــــرمانی
خداست و همه #ریشـــه در عـــدم
رعــایت حــلال و حــرام خدا دارد.
👌 #رعایت_حــلال_و_حـرام
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#هفتشهرعشق
#نهمینمسابقه
#صفحههشتاد
عباس، پسر على(ع)، شير بيشه ايمان مى غرّد و مى تازد.
گويا حيدر كرّار است كه حمله ور مى شود. صداى عبّاس در صحراى كربلا مى پيچد. سى و سه هزار نفر، يك مرتبه، در جاى خود متوقّف مى شوند.
ــ شما را چه شده است؟ از اين آشوب و هجوم چه مى خواهيد؟
ــ دستور از طرف ابن زياد آمده است كه يا با يزيد بيعت كنيد يا آماده جنگ باشيد.
ــ صبر كنيد تا پيام شما را به امام حسين(ع) برسانم و جواب بياورم.
عبّاس به سوى خيمه امام حسين(ع) برمى گردد.
بيست سوار در مقابل هزاران نفر ايستاده اند. يكى از آنها حبيب بن مظاهر است. ديگرى زُهير و... اكنون بايد از فرصت استفاده كرد و اين قوم گمراه را نصيحت كرد.
حَبيب بن مظاهر رو به سپاه كوفه مى كند و مى گويد: "روز قيامت چه پاسخى خواهيد داشت وقتى كه پيامبر از شما بپرسد چرا فرزندم را كشتيد؟"
در ادامه زُهير به سخن مى آيد: "من خير شما را مى خواهم. از خدا بترسيد. چرا در گروه ستم كاران قرار گرفته ايد و براى كشتن بندگان خوبِ خدا جمع شده ايد".
يك نفر از ميان جمعيّت مى گويد:
ــ زُهير! تو كه طرفدار عثمان بودى. پس چه شد كه اكنون شيعه شده اى و از حسين طرفدارى مى كنى؟
ــ من به حسين نامه ننوشته بودم و او را دعوت نكرده و به او وعده يارى نيز، نداده بودم، امّا در راه مكّه، راه سعادت خويش را يافتم و شيعه حسين شدم. او فرزند پيامبر ماست. من آماده ام تا جان خود را فداى او كنم تا حقّ پيامبر را ادا كرده باشم.262
آرى، آنها آن قدر كوردل شده اند كه گويى اصلا سخنان حبيب و زهير را نشنيده اند.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#محرم
#امامحسینعلیهالسلام
#دههمینمسابقه
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥
ڪـــلیپ تصـــویری
🎤اســـتادفاطـــمینیـــا
✅ #آثـــــار_غـــــضب
💯 این ڪلیپ را از دســت نده.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴🏴🏴🏴
#حوادثفاطميه
#برگهجدهم
61 ـ نقشه ترور على(عليه السلام)
جلسه اى در خانه ابوبكر با حضور عده اى برگزار مى شود، در اين جلسه خالدبنوليد هم حضور دارد، آنها از خالد مى خواهند كه فردا صبح، هنگام نماز، على(ع) را به قتل برساند.
اسماء بنت عُمَيس، همسر ابوبكر است، امّا اين زن با شوهرش از زمين تا آسمان تفاوت دارد، اين زن از شيعيان على(ع)است.
اسماء كنيز خود را صدا مى زند و به او مى گويد:
ــ همين الآن به خانه على(ع) برو، و سلام مرا به او برسان و اين آيه قرآن را بخوان و برگرد.
ــ كدام آيه؟
ــ آيه 20 سوره قصص، آنجا كه خدا از زبان دوست حضرت موسى(ع)مى گويد: "اى موسى، مردم مى خواهند تو را بكشند پس هر چه زودتر از اين شهر خارج شو".
كنيز به درِ خانه فاطمه(س) رسيده است، او در مى زند، على(ع)در را باز مى كند، كنيز آيه قرآن را مى خواند.
على(ع) در جواب مى گويد: "سلام مرا به اسماء برسان و بگو خداوند نگهبان على است". كنيز خداحافظى مى كند و به خانه برمى گردد.
62 ـ نماز صبح و پشيمانى ابوبكر
مردم آماده مى شوند تا نماز خود را با ابوبكر بخوانند، على(عليه السلام) در گوشه اى از مسجد، نمازِ خودش را مى خواند، خالد در مكان مناسبى قرار مى گيرد.
نماز برپا مى شود، طرفداران ابوبكر به او اقتدا مى كنند، آخرِ نماز است، ابوبكر تشهد مى خواند. الآن وقت آن است كه ابوبكر سلام نماز را بخواند.
امّا چرا او سكوت كرده است؟ گويا او نمى داند چه كند. سلام نماز را بدهد يا نه؟ اگر سلام بدهد خالد شمشير خواهد كشيد.
ابوبكر قبل از سلام مى گويد: يا خالد! لاتَفْعَلَنَّ ما أَمَرْتُكَ: اى خالد! آنچه گفتم انجام نده!
و سپس سلام مى دهد.
اكنون على(ع) از جاى خود برمى خيزد، و رو به خالد مى كند:
ــ اى خالد، خليفه به تو چه دستورى داده بود؟
ــ به من گفته بود كه گردن تو را بزنم.
در اين هنگام، على(ع) دست مى برد و با يك حركت، خالد را بر زمين مى اندازد و گلوى او را مى گيرد. خالد فرياد مى زند و مردم را به كمك مى طلبد، عباس عموى پيامبر جلو مى آيد و از على(ع) مى خواهد خالد را رها كند.
●●●☆☆☆☆☆●●●
#حوادثفاطمیه
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷🖤🌷
👇
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرایی در میدان تجریش تهران که مردم و عابران رو تحت تاثیر قرار داد.
🖤 مادر سایه روی سَرمی...
#او_خواهد_امد
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#شهداء_ومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢استوری...
🔹شهید مدافع وطن سیدسجاد مصطفوی دوشنبه شب مورخ 1399/10/15 در نقطه صفر مرزی چومان بانه در حین پایش نوار مرزی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
@shohada_vamahdawiat
『♥️』
کوتاه ترین دعا
برای بزرگترین آرزو
اللهم عجل لولیک الفرج💚🍃
شبتون مهدوی
💫⭐️🌟✨💫