﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ز كدام ره رسيدى ؟
ز كدام در گذشتى؟
كه نديده، ديده ناگه ...
به درونِ دل فتادى
سلام حضرت دلـبر ...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت صدو سی و یک
✨نگران روبه رو شدن ریحانه و مادرش با ام حباب بودم. از بخت من، در همان لحظه وارد خانه شدند.
🍁ام حباب با دیدن آنها، سری به تاسف تکان داد و به استقبالشان رفت و در آغوش شان کشید. می ترسیدم جلویشان خجالت زده ام کند.
ام حباب پرسید: مرا یادتان هست؟
مادر ریحانه که از دیدن جمعیت صد نفریِ حیاط که بعضی نشسته و عده ای ایستاده بودند، بیش از پیش مضطرب شده بود، گفت: شما هم آمده اید؟ حال شوهرم چطور است؟ این جمعیت اینجا چه می کنند؟!
_او را طبقه بالا بستری کرده اند. اینها که اینجا جمع شده اند، از دوستان و آشنایان شوهرتان هستند و مثل ما، نگران.
ریحانه گفت: می دانیم که پدرم را به شدت مضروب و مجروح کرده اند. می خواهیم او را ببینیم.
نمی دانستم آیا درست است با ابوراجح روبه رو شوند یا نه. برای آنکه بتوانم تصمیم درستی بگیرم، باید با پدربزرگ مشورت می کردم.
به قنواء اشاره کردم و گفتم: قبل از هر چیز بگذارید قنواء را به شما معرفی کنم. بدون کمک های بی دریغ او، ابوراجح از اعدام نجات پیدا نمی کرد و صفوان و حماد از سیاه چال بیرون نمی آمدند.
ریحانه، مادرش و همسر صفوان او را به گرمی در آغوش گرفتند و تشکر کردند. ریحانه گفت: خیلی دلم می خواست شما را ببینم!
قنواء گفت: من هم همینطور. ماندم تا شما را ببینم. هاشم خیلی از شما تعریف می کند. حالا می بینم شایسته آن همه تعریف هستید. حیف که پدرم، تحت تاثیر دسیسه های وزیر، باعث این مصیبت شد و ما در این موقعیت ناراحت کننده با هم آشنا می شویم!
مادر ریحانه گفت: برای ما حساب شما و مادر بزرگوارتان از حاکم و وزیر جداست. این را بدانید که هرگز لطف و بزرگواری شما را از یاد نمی بریم.
از برخورد خوب آنها با هم خوشحال شدم. قنواء به همسر صفوان گفت: کاش حماد و پدرش در جمع ما بودند! زنی که چنین شوهر و فرزندی دارد، بانوی سعادتمندی است!
_سعادتمند بانویی است که در محیط دارالحکومه، گوهری مثل شما را تربیت کرده!
ام حباب گفت: چرا ایستاده اید! بیایید برویم در اتاقی بنشینیم و بیشتر با هم آشنا شویم. هاشم می رود و خبری از ابوراجح می آورد. طبقه بالا را مردان اشغال کرده اند. باید دید مجال می دهند تا شما بروید و او را ببینید یا نه.
قنواء که می خواست به دارالحکومه برگردد، گفت: مرا ببخشید که مجبورم بروم و در این شرایط، شما را تنها بگذارم!
در مدتی که قنواء مشغول خداحافظی بود، اسب ها را از اصطبل بیرون آوردم و به بیرون از خانه بردم. قنواء که آمد، به او گفتم: هوا تاریک شده. می خواهی همراهت بیایم؟
خنجر کوچک و ظریفی را که همراه داشت، نشانم داد.
_نگران من نباش! صبح برمی گردم. احساس می کنم من و ریحانه می توانیم دوستان خوبی برای هم باشیم. وظیفه خودم می دانم که فردا بیایم و به او تسلیت بگویم و دلداری اش بدهم! سعی کن هر چه زودتر آنها ابوراجح را ببینند. طبیب ها مطمئن بودند که او امشب را به صبح نمی رساند.
صبر کردم تا قنواء و اسب ها در پیچ کوچه ناپدید شوند. کم کم از تعداد کسانی که در حیاط بودند، کاسته می شد. همه با این قصد می رفتند که صبح برای تشییع جنازه ابوراجح برگردند. نمی دانستم ریحانه پس از باخبر شدن از وضع وخیم پدرش، چه عکس العملی نشان می داد.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
برای درمان به انگلیس اعزام شد!
خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید
توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت!
خون یک مسلمان جواب داد
پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطهی آن مسلمان شد و گفت: یک معجزه است:)
#شهید_حمیدرضا_مدنی_قمصری♥️🕊
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
خیلی مردی سید ، خیلی مردی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
#خطبهغدیر🪴
#قسمتسوم🌷
🌿﷽🌿
أَحْمَدُهُ کثیراً وَأَشْکرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکتِهِ وکتُبِهِ وَرُسُلِهِ . أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کلِّ مایرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایؤْمَنُ مَکرُهُ وَلایخافُ جَورُهُ .
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته ، فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم ؛ و به سوی خشنودی او می شتابم و به حکم او تسلیمم ؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم . زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد ( زیرا او را ستمی نیست )
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج⤵️
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
⤵️⤵️
##شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#اعمال_شب_عرفه
#اعمال_روز_عرفه
✨امام صادق علیه السلام فرمودند:
كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد، مگر آن كه در عرفه حاضر شود.✨
📚دعائم الاسلام ج 1، ص 269
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
♦️دست نوشته شهید محسن حججی در روز عرفه: خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانی ات... خدایا شهیدم کن
🔹چند سالی است که روز عرفه، این دستنوشته محسن حججی در روز عرفه سال۹۴ دائم جلوی چشمم رژه میرود.
📌نکته اش اینجاست که امثال ما معمولا وقتی دعا میکنیم دنبال حاجات شخصی و دنیوی خودمان هستیم اما امثال محسن حججی، دعا کردن شان هم فرق میکرد که شهادت شان آنطور یک مملکت را تکان داد...
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
از غم هجر ...
مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و ...
فریاد رسی می آید
سلام بهترین فال ....
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت صدو سی و دو
✨پاهای ابوراجح رو به قبله بود. همسرش و ریحانه دو طرف بسترش نشسته بودند. زیر لب دعا و قرآن می خواندند و اشک می ریختند.
🍁شب به نیمه رسیده بود. جز همسرِ صفوان، یک طبیب و یک روحانی شیعه، همه رفته بودند.
مادر ریحانه به ام حباب گفت: خیلی زحمت کشیدید! دیروقت است. شما هم بهتر است به خانه تان بروید و استراحت کنید.
ام حباب نگاهی به من انداخت و گفت: من چطور می توانم شما را رها کنم و بروم؟
_از قضای الهی گریزی نیست. هر چه باید بشود، می شود. راضی به رضای او هستیم.
_به هر حال، من امشب همین جا می مانم.
طبیب را به گوشه ای از اتاق کشاندم و پرسیدم: به نظر شما، ابوراجح می تواند صدای ما را بشنود یا کاملا بیهوش است؟
طبیب که هم سن پدربزرگم بود و موهایش را رنگ کرده بود، گفت: گاهی به هوش می آید و زود از هوش می رود. به گمانم وقتی اخم می کند و چهره در هم می کشد، به هوش آمده و می تواند صدای اطرافیانش را بشنود.
_همسر و دخترش چند ساعتی است کنار بسترش نشسته اند و اشک می ریزند. ترتیبی بدهید بروند و برای ساعتی هم که شده استراحت کنند.
طبیب به سراغ ریحانه و مادرش رفت و گفت: بهتر است ساعتی به اتاق کناری بروید و استراحت کنید.
مادر ریحانه گفت: امشب شبی نیست که ما بتوانیم استراحت کنیم. وقتی فکر می کنم با شوهرم چه کرده اند و از ضربه های چماق و تازیانه چه بر سرش آورده اند و حالا در چه حالی است، آتش می گیرم!
ریحانه به پدرش خیره شد و گفت: به زبانش زنجیر زدند. ریسمانی از بینی اش گذراندند. طنابی به گردنش انداختند.سوار بر اسب، او را به دنبال خود کشیدند. وقتی این صحنه را برای خودم مجسم می کنم، نزدیک است دیوانه شوم و یا از هوش بروم. خودم را به جای حضرت زینب(سلام الله علیها) دختر بزرگوار علی بن ابی طالب(علیه السلام) می گذارم که درِ خانه شان را آتش زدند. مادرش فاطمه، دختر پیامبر را مجروح کردند و به او سیلی و تازیانه زدند و به گردن پدرش، علی، ریسمان انداختند و به سوی مسجد کشیدند. وقتی یقین داریم خدا شاهد است و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) خود را در غم و اندوه مان شریک می داند، تسکین پیدا می کنیم!
انگار ریحانه این حرف ها را زد تا به مادرش آرامش بدهد. روحانی که گوشه اتاق، مشغول نماز بود، پس از سلام دادن گفت: شاید طبیب می خواهد ابوراجح را معاینه کند. بهتر است برای ساعتی به اتاق کناری بروید. فراموش نکنید اگر ابوراجح بیهوش نباشد، از شنیدن آه و ناله شما بیشتر رنج می برد.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#السلام_علیک_یا_مسلم_بن_عقیل
سوی این بی آبرو مـردم نیا ترسم زکین
بر تو و بر اهل بیت مضطرت بندند آب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#سلام_بر_امام_حسین_ع_و_اصحابش
#التماس_دعا_برای_ظهور
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#السلام_علیک_یا_مسلم_بن_عقیل
کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین
مورد تایید مولایش حسین
کیست مسلم؟ یاور خون خدا
اوّلین پیغمبر خون خدا
دست های بسته اش اعجاز کرد
باب فتح کربلا را باز کرد
با تن مجروح، پا تا سر گریست
رو به مولایش دم آخر گریست
ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت
کیستم من؟ اولین قربانیات
جان دو قربانیام ارزانی ات
دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین
دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور
اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم
فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده
حج من داغ دو طفل بیسر است
حج تو داغ علی اکبر است
حج من خون گلو افشاندن است
حج تو بر نیزه قرآن خواندن است
حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام
حج من در کوچه ها گردیدن است
حج تو در موج خون غلطیدن است
حج من در راه تو جان دادن است
حج تو از صدر زین افتادن است
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#سلام_بر_امام_حسین_ع_و_اصحابش
#التماس_دعا_برای_ظهور
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید عجمیان: در دادگاه بدوی حکم اعدام آن آقای دکتر (حمید قرهحسنلو) آمد، اما آقای پزشکیان و شخص دیگری از او حمایت کردند و در دادگاه حکم اعدامش لغو شد.
آقای پزشکیان این فیلم را دیده بودی ؟!!!!😭😭😭
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای که شیرین است نامت چون عسل
هـر طـلایی جــز شمـا بـاشـد بدل
خـاک پـایت سـرمه ی چـشمـان مـا
«یوسف زهرا» کجـــایی «اَلعَجل»
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت صدو سی و سه
✨ریحانه و مادرش با کمک همسر صفوان و ام حباب، با اکراه برخاستند و به اتاق کناری که با پرده ای، از اتاق ابوراجح جدا شده بود، رفتند.
🍁روحانی، سجاده اش را به ابوراجح نزدیک کرد. طبیب طرفِ دیگر ابوراجح نشست تا لب هایش را مرطوب کند. دقایقی بعد پدربزرگ با چشمان خواب آلود وارد اتاق شد.
از من پرسید: چه خبر؟
گفتم: هیچ.
_خانم ها کجا هستند؟
_در همین اتاق کناری. قبل از آمدن شما رفتند تا کمی استراحت کنند.
پدربزرگ دو ساعتی خوابیده بود.
_تو هم برو و استراحت کن. روز غم انگیزی پیش رو داریم. خدا به همسر و دخترش صبر بدهد!
پیش از آنکه به اتاقم بروم، به ابوراجح نزدیک شدم. طبیب از او فاصله گرفته بود و روحانی، نماز می خواند. لب ها و بینی اش هم چنان ورم داشت. پلک ها و اطراف چشمانش تیره شده بود. کنارش نشستم.
با شکسته شدن دندان ها، چهره اش در هم فشرده شده بود و مثل قبل، کشیده به نظر نمی آمد. وجود ابوراجح برایم مثل چراغی بود که در شبی تیره می درخشید. چقدر گشاده رو بود! هر بار با دیدن من چنان لبخند می زد که انگار منتظرم بوده! احساس می کردم مرا بیش از دیگران دوست دارد.
از خستگی و ضعف ناچار بودم به اتاقم بروم و ساعتی بخوابم.می ترسیدم صبح با ناله و شیون ریحانه و مادرش بیدار شوم و ببینم پارچه ای روی ابوراجح کشیده اند! افسوس خوردم که چرا بلافاصله پس از دیدن مسرور در دارالحکومه و شنیدن حرف های رشید، با قنواء نزد حاکم نرفتم تا کار ابوراجح به اینجا نکشد. باور نمی کردم به آن سرعت مجازاتش کنند و به سوی مرگ بفرستند! نمی دانستم پس از درگذشت ابوراجح چه سرنوشتی در انتظار ریحانه است.
ناگهان ابوراجح سراپا لرزید و آهی آرام و نفسی عمیق کشید. طبیب چرت می زد و پدربزرگ در آن طرف اتاق، مشغول خواندن قرآن بود. روحانی در قنوتی پرشور، به اطرافش توجهی نداشت. احساس کردم نفس های ابوراجح به شماره افتاده و تا دقیقه ای دیگر خواهد مُرد.
به کندی چشم های بی فروغ و قرمزش را باز کرد. آنقدر بی رمق بود که چشم هایش دو دو می زد. کمی لب های به هم چسبیده اش را باز کرد. پنبه تمیزی در آب زدم. لب هایش را مرطوب کردم. چند قطره آب، داخل دهانش فشردم. دست سردش را در دست گرفتم. سرم را بیخ گوشش بردم و آهسته گفتم: ابوراجح! صدایم را می شنوی؟
دستم را با آخرین ذره های توانش فشار داد تا بفهماند صدایم را می شنود. اشک در چشمانم حلقه زد.
گفتم: یادت هست سرگذشت اسماعیل هرقلی را برایم گفتی؟ او در شرایطی بود که هیچ طبیبی نمی توانست کاری برایش بکند. گفتی که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) او را شفا داد؛ چنان که هیچ علامتی از آن جراحت باقی نماند و همه طبیبان بغداد و حله تصدیق کردند که همچو معجزه ای تنها از پیامبران ساخته است. حالا تو در شرایطی سخت تر از وضعیت اسماعیل هستی! هیچ کس نمی تواند برایت کاری کند. تو که بارها از امام زمانت(عجل الله تعالی فرجه) برایم حرف زدی، خوب است حالا از او بخواهی از مرگ نجاتت دهد.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
دعایِ تعـجیلِ فرج دوایِ
دردهایِ ماست..
اگر برای فرج دعا میکنید،
علامتِ آن است که هنوز
ایمانتان پابرجاست💚🍃
#آیتاللهبهجت
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم
غافل از آنکه شهادت را
جز به اهل درد نمی دهند..💔
#شهید_جمهور
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
✍ فلسفه قربان سر بریدن نیست، دل بریدن است از هر آنچه که به آن تعلق داریم...
عید قربان یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال،
🌷عید سعید بر شما و خانواده مبارکباد.
➥ @hedye110
💠 حیف نیست آدم ترس از خدا را ول کند، از دشمن بترسد!!؟
🌷 فرمانده لشگر ۵۵ ویژه شهدا
شهید محمود کاوه
🌱ولادت: ۱۳۴۰/۳/۱ ،مشهد مقدس
🕊شهادت: ۱۳۶۵/۶/۱۱ ،ارتفاعات ۲۵۱۹ منطقه عمومی پیرانشهر - عملیات کربلای ۲
▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ا
🌿 #مثل_شهيد_كاوه_باشيم....
🌷در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود. محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم: دیشب تیربارچیِ دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه. گفت: بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم. رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد. آهسته گفتم:...
🌷....آهسته گفتم: اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط. جور خاصی پرسید: دیگه چه کاری باید بکنیم؟! گفتم: چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه. گفت: یک کار دیگه هم باید انجام داد. گفتم: چه کاری؟ با حال عجیبی جواب داد: توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم
(راوی: همرزم شهید)
📚 منبع: حکایت فرزندان فاطمه ١، ص ٣٤
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
#خطبهغدیر🪴
#قسمتچهارم🌷
🌿﷽🌿
بخش دوم : فرمان الهی برای مطلبی مهم
وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ -لا إِلهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَک وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکریمُ .
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم . و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد . هر چند توانش بسیار و دوستی اش ( با من ) خالص باشد . - معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه ( درباره ی علی ) نازل کرده به مردم نرسانم ، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام ؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [ آزار ] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است .
فَأَوْحی إِلَی :«بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک» - فی عَلِی یعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یعْصِمُک مِنَ النّاسِ). مَعاشِرَالنّاسِ ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَینُ لَکمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کلَّ أَبْیضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی ( عَلی أُمَّتی ) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی ، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیکمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ . وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَک وَ تَعالی عَلَی بِذالِک آیةً مِنْ کتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ ) ، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکعٌ یریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کلِّ حالٍ .
پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز . ای فرستاده ما! آن چه از سوی پروردگارت درباره علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد . » هان مردمان ! آنچه بر من فرود آمده ، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام ، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر ، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده . جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است ؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که : « همانا ولی ، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند . » و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج⤵️
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
⤵️⤵️
##شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
أفضَلُ أعمالِ شیعَتِنَا انتِظارُ الفَرَجِ
برترین اعمال شیعیان ما انتظار
فرج ظهور امامزمان عج است!
-امامجوادعلیهالسلام-
منتخبالأثر،ص۲۲۳
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای که شیرین است نامت چون عسل
هـر طـلایی جــز شمـا بـاشـد بدل
خـاک پـایت سـرمه ی چـشمـان مـا
«یوسف زهرا» کجـــایی «اَلعَجل»
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت صدو سی و چهار
✨قطره اشکی از گوشه چشمش به پایین لغزید و روی بالش افتاد. مطمئن شدم حرف هایم را شنیده.
🍁باز ضعف بر او غلبه کرد و مثل کسی که بر امواج غوطه می خورد، چشم هایش را بست و ضمن حرکت دادن سرش، آهی کشید و نالید.
سعی کردم خوب نگاهش کنم و چهره رنگ پریده و زجر کشیده اش را به خاطر بسپارم. با چشمان اشک بار، شانه اش را بوسیدم و برخاستم. از ابوراجح فاصله گرفتم و به طرف پدربزرگ رفتم، ریحانه و مادرش بار دیگر آمدند و کنار ابوراجح نشستند.
ریحانه، طوری که طبیب بیدار نشود، آهسته به من گفت: از گوشه پرده دیدم با پدرم صحبت می کردید.
سر تکان دادم.
_به هوش آمده بود؟
_گمان کنم.
_چه شد که گمان کردید به هوش آمده؟
_تکان خورد. آه کشید و ناله ای کرد. دستش را در دستم گرفته بودم. احساس کردم دستم را فشار داد و وقتی با او حرف زدم، قطره ای اشک ریخت.
ریحانه و مادرش با امیدواری به هم نگاه کردند. مادرش پرسید: به او چه گفتید؟
ریحانه گفت: البته اگر خصوصی نیست.
به پدربزرگ نگاه کردم. او هم کنجکاو شده بود.
_یک روز برای دیدن ابوراجح به حمام رفتم، آنجا نبود. به مقام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) رفتم. او را کنار قبر اسماعیل هرقلی پیدا کردم. داستان شفا یافتن اسماعیل هرقلی را به دست امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) برایم تعریف کرد. حالا که گمان کردم صدایم را می شنود، آن حکایت را یادش آوردم و گفتم: وضعیت تو از وضعیت اسماعیل بدتر است و هیچ طبیبی نمی تواند کاری کند. خوب است از امام زمانت(عجل الله تعالی فرجه) بخواهی به تو کمک کند و از مرگ نجاتت دهد!
ریحانه اشکِ روی گونه اش را پاک کرد و گفت: پدرم عاشق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است. شما چه اندازه آن حضرت را می شناسید و دوست دارید؟
سوال ریحانه تا حدی گیجم کرد. گفتم: من که شیعه نیستم.
_اگر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را باور ندارید، چرا از پدرم خواستید به آن حضرت متوسل شود؟
ریحانه چنان باهوش بود که با این سوال زیرکانه، مرا به دام انداخت. صادقانه گفتم: من به قدری ابوراجح را دوست دارم که دلم می خواهد به هر صورتی که ممکن است، نجات پیدا کند.
مرد روحانی که نماز دیگری را تمام کرده بود، گفت: حکایت های مربوط به کمک امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به شیعیان آنقدر زیاد است که برای هر فرد عاقل، شکی باقی نمی گذارد که ایشان زنده اند و حجت خدا در زمین هستند. ماجرای اسماعیل هرقلی، قطره ای است از دریا. خوش به حال اسماعیل که چشمش به جمال امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) روشن شد! آن حضرت بسیار زیبا و دوست داشتنی اند. مردی از علی بن ابی طالب(علیه السلام) خواست که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) را توصیف کند. ایشان فرمود: او در اخلاق، آفرینش و زیبایی، شبیه ترین مردم به رسول خداست. تمام خوبی ها و زیبایی ها در آن حضرت جمع است.
روحانی آرام گریست. پدربزرگ پس از دقیقه ای به من گفت: تو بهتر است بروی و ساعتی استراحت کنی.
ترک ابوراجح و ریحانه، در آن شرایط برایم سخت بود، اما به حرف پدربزرگ گوش کردم و به اتاق خودم رفتم. در بستر دراز کشیدم. ابری سیاه، روی قرص ماه را پوشانده بود. باد در شاخه های نخل می پیچید. دلم پر از آشوب بود. باز انگار سقف اتاق نزدیک شده بود و بر من فشار می آورد. فکرش را نمی کردم ریحانه را در خانه مان، آنقدر از نزدیک ببینم؛ اما در آن شرایط غم انگیز و پر از اشک و آه! از خودم پرسیدم: دیگر ریحانه را خوشحال خواهم دید؟اگر به خواب بروم، با فریاد و فغان، بیدار خواهم شد؟ فردا چه روزی خواهد بود؟ آیا فردا همین موقع، ابوراجح به خاک سپرده شده و شب اول قبرش را می گذراند؟
سعی کردم بخوابم. روز سختی را پشت سر گذاشته بودم. با وجود همه اینها توانسته بودم بیش از آنچه انتظار داشتم، ریحانه را ببینم و با او حرف بزنم. دیگر مطمئن بودم که بدون او نمی توانم زندگی کنم. شنیده بودم اقوام مادر ریحانه در بصره زندگی می کنند. اگر ابوراجح از دنیا می رفت، خانواده اش حمام و خانه شان را می فروختند و به بصره می رفتند؟ شاید هم ریحانه در حله با حماد یا جوان دیگری ازدواج می کرد و شوهرش اداره حمام و زندگی آنها را در دست می گرفت. در این صورت، من باید از حله می رفتم. بدون او اما به کجا می توانستم بروم!
در همین فکرها بودم که پدربزرگ با چراغی روغنی که در دست داشت، وارد اتاق شد.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔴به رهبر انقلاب لبیک گفتند؛ امت حزب الله در انتظار یکی از به یادماندنیترین آثار نمایشی
🔹 سریال داستانی کتاب «تنها گریه کن» در ۲۰قسمت ساخته شده است و به زودی پخش خواهد شد. همان کتابی که رهبر انقلاب آن را تایید و تحسین کرده بود. جریان امت حزب الله بعد از تعابیر عجیب آقا از این کتاب استقبال کردند. حالا این کتاب تبدیل به یک اثر نمایشی شده است.
🔹تنها گریه کن درباره مادر شهید محمد معماریان است. شهیدی که برکات وجودش بعد از شهادتش امتداد داشته است. به خاطر دوست داران شهدا منتظر و پیگیر این اثر نمایشی هستند.
🔹در تقریظ درخشان رهبری آمده:«با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی.»
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#نظرسنجی
از بین این ۲ نامزد محبوب ، کدام را مناسب تر برای نماینده نهایی جبهه انقلاب در انتخابات میدانید؟
🗳https://EitaaBot.ir/poll/so0ty
کلیک کنید روی لینک بالا ☝️و در نظرسنجی شرکت کنید. اگه نظرتون تغییر کرد قابل اصلاح هست. برای دیگران هم بفرستید.