eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ دوباره جمعہ و ندبہ دوباره باید گفت : بخوان دعاے فرج را ڪہ یار برگـردد ... #السلام_علیک_یااباصالح_المهدی💚 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبح_آدینه_تون_مهدوی✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
💢رسم شهدا با مادرشون 🔹ده سال بیشتر نداشت. نشسته بود پشت دار قالی و تار و پود ها را گره می زد. از روزی که خودش را می شناخت فقط مادر را دیده بود. نگاهی به صورت تکیده مادر انداخت و شانه فلزی فرش بافی را برداشت. شانه را «تاق تاق تاق» کوبید روی ردیف بافته شده و در فکر فرو رفت. 🔹وصف پدر مرحومش را بیشتر از همه از او شنیده بود. با این وجود خوشحال بود. خوشحال از این که می توانست کار بکند و مادرش دیگر مجبور نیست هر روز هفته به خانه ثروتمندان برود و رخت شویی کند. قطره اشک گوشه چشم اش را با پشت دست پاک کرد و دوباره شروع کرد به گره زدن ... 🔹شهید مدافع وطن از نیروهای ژاندارمری هفتم دیماه 62 در بانه بر اثر درگیری با نیروهای ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت نائل گردید ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 باز هم در بدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها باز از دوریت افتاده به کارم گره ها ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم زود ما را برسانید به مشهد به حرم مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم ما سفارش شده ایم ، از ره قم آمده ایم یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست پا برهنه شدنُ جامه دریدن زیباست بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست پیچشِ قافله ی ما که به سوی نور است رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است چه خبر در حرم ضامنِ آهو شده است؟ صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است طرفِ پنجره فولاد هیاهو شده است باز یک چشمه از آن لطفُ کرم رو شده است مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد دست و پایِ فلجی باز شفا می گیرد با شفا از تو ، چه زیبا شده بیمار شدن به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن کار من هست فقط گرمی بازار شدن گر چه در باور من نیست خریدار شدن... یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟ من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی قول دادی به همه پس به خدا می آیی هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی شاعر : مجید تال 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
MiladImamReza1398[04].mp3
2.7M
|⇦• ویژۀ میلاد حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ می‌خواستند ولایت‌‌الهی را از دل‌های مومنین جدا کنند توطئه‌ی تخـریب امام(ع) با را پیگیری کردند! @shohada_vamahdawiat
جمعه یعنی انتظار بی کران جمعه یعنی دور شو از دیگران جمعه یعنی طالب مهدی شدن جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن جمعه یعنی آرزوی فاطمه جمعه یعنی گریه بی واهمه جمعه یعنی مست و بی پروا شدن جمعه یعنی عاشق زهرا شدن جمعه یعنی تیغ در دست علی جمعه یعنی هستی هست علی جمعه یعنی با شهیدان ساختن جمعه یعنی برقه برانداختن جمعه یعنی با یتیمان خوب باش جمعه یعنی ساده و محبوب باش جمعه یعنی درد را درمان کنی جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی جمعه یعنی یک بهانه یک نفس جمعه یعنی شاد بیرون از قفس جمعه یعنی عید،یعنی پاک شو همنشین انجم و افلاک شو 🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊 @shohada_vamahdawiat
✨﷽✨ 🌼ذکر استغفار🌼 ✍یک سفر که ایشان مشهد تشریف داشتند، خدا توفیقی به ما داد خدمت ایشان(آیت‌الله بهجت) مشرف شدیم. به ایشان گفتم: آقا می‌شود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد. من فکر کردم ایشان یک دعاهای خیلی طویل و طولانی را می‌فرمایند.فرمودند: «در قبال این ذکری که من دارم به شما می‌دهم اگر تمام گنج‌های عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوه‌ها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما می‌دهم برابری نمی‌کند». گفتم: آقا بفرمایید چه ذکری هست که این‌قدر با همه جواهرات دنیا برابری نمی‌کند؟ ایشان فرمودند: «استغفار، استغفار، استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه گنج‌هایی در این ذکر استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست». ایشان فرمودند: «زبانتان وقتی به ذکر استغفار باز می‌شود، در حقیقت موانع همه بر طرف می‌شود و حوایجتان هم برآورده می‌شود. اصلاً استغفار صیقل‌دهنده روح است، شما را نزدیک می‌کند به خدا». 📚سایت آیت الله بهجت❤️❤️ 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
ــ جوان! با تو هستم! كجا مى روى؟ چرا خندق را رها كرده اى؟ ــ ديگر نمى توانم طاقت بياورم. بايد بروم؟ ــ كجا بروى؟ ــ مى خواهم به خانه بروم. با همسرم سخن بگويم. هرطور باشد او را راضى مى كنم. جابر به سوى خانه اش مى رود، من هم به دنبال او مى روم، ببينم چه خبر است. او مدام با خودش حرف مى زند. خيلى ناراحت است. گاهى نگاهش را رو به آسمان مى كند و چيزى مى گويد. بعد از لحظاتى، او وارد خانه مى شود. سلام مى كند و در گوشه اى مى نشيند. همسرش براى جابر ظرف آبى مى آورد: ــ چه شده؟ چرا اين قدر ناراحتى؟ چرا كار خودت را رها كردى و به خانه آمده اى؟ ــ همسرم! آيا خبر دارى كه پيامبر چند روز است كه غذا نخورده است. من چگونه گرسنگى پيامبر را ببينم. من يك فكرى به ذهنم رسيده است! ــ چه فكرى؟ ــ قول بده كه مخالفت نكنى. ــ جابر! من كى تا به حال با تو مخالفت كرده ام. ــ مى دانم كه تمام دارايى ما يك برّه كوچك است. امّا من مى خواهم... ــ فهميدم. آفرين بر تو! اين فقط شوهر من است كه اين گونه ايثار مى كند. ــ يعنى تو هم موافق هستى؟ ــ بله، همه هستى من، فداى پيامبر خدا باد. جابر ظرف آبى برمى دارد و برّه را آب مى دهد، سپس نام خدا را مى برد و آن برّه را ذبح مى كند. وقتى گوشت آن آماده شد، تحويل همسرش مى دهد. اكنون ديگر جابر بايد به سوى خندق برود تا پيامبر را براى ناهار دعوت كند. او چقدر خوشحال است كه امروز بهترين بنده خدا در خانه اش مهمان خواهد بود. همسر جابر مشغول تهيّه غذا مى شود. او مى خواهد آبگوشت درست كند. چقدر اين غذا خوشمزه خواهد بود، آب گوشت با گوشت تازه گوسفند! او مقدارى جو هم در منزل دارد، آن را برمى دارد و در پشت آسياب دستى خود مى نشيند و شروع به آسياب كردن آن مى كند. او مى خواهد خوشمزه ترين نان جو را بپزد. امروز پيامبر مهمان آنهاست. جابر به خندق مى آيد و شروع به كار مى كند. هنوز تا ظهر خيلى مانده است. او بايد صبر كند تا همسرش غذا را آماده كند. بعد از چند ساعت، صداى اذان ظهر به گوش مى رسد، همه براى خواندن نماز آماده مى شوند. نماز جماعت بر پا مى شود. بعد از نماز جابر مى خواهد به پيامبر خبر بدهد، جلو مى رود امّا مى بيند كه دور پيامبر شلوغ است، اگر الان پيامبر را دعوت كند بقيّه هم توقع خواهند داشت، درست است كه آنها هم گرسنه هستند، امّا غذايى كه جابر تهيّه كرده فقط براى ده نفر كافى است. آخر برّه او خيلى كوچك بوده است. جابر با خود مى گويد: خوب است صبر كنم، هر وقت پيامبر به خندق رفت و مشغول كار شد به او خبر بدهم. آن وقت دور پيامبر خلوت است. 🌸🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🎁🎁🍃 بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام مُتَفَضِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ. كَريمٌ حَليمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَيءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ افزوني بخش آفريده ها و نعمت ده ايجاد شده هاست. به يك نيم نگاه ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند.كريم و بردبار و شكيباست. رحمت اش جهان شمول و عطايش منّت گذار. در انتقام بي شتاب منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
🎁🎁🍃 بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام (وَ مَجيداً لايَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعيداً وَ كُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَداحِي الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضينَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ (و مجد و بزرگي او را پاياني نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست). اوست آفريننده آسمان ها و گستراننده زمين ها و حكمران آن ها. دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فوق العاده زیباست تصاویر کمتر دیده شده از حاج قاسم سلیمانی در حرم مطهر رضوی در شب ولادت امام هشتم علیه السلام @shohada_vamahdawiat
🖼 🌸🍃قرار ما حرم توست یا امام رضا(ع) 🕊🍃امید ما کرم توست یا امام رضا(ع) 🌸🍃خوشا به حال دل عاشقی که در هر حال 🌸🍃 کبوتر حرم توست یا امام رضا(ع) @shohada_vamahdawiat
4_6019336763435123842.mp3
7.22M
🎧 فوق العاده زیبا و احساسی منو رها نکن که جلد گنبدم آخه هوائیه هوای مشهدم @shohada_vamahdawiat 🎁🎁🎁🎁🎁
روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینه‌ی زخمی‌ام را مرهمی باشم.می‌دانی چه آمد؟ یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور…. 🌹🌹🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
4_5767406085069603163.mp3
7.82M
🍃💙🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💙🍃 🍃🌸🎼 آوا و دکلمه ای بسیار زیبا از صابر خراسانی برای امام دلها؛ سلطانِ خراسان ؛ ضامنِ اجابتِ‌ دل شکستگان و سائلان و بی کسان. @shohada_vamahdawiat
خدا کند که مرا با خدا کنی آقا ز قید و بند معاصی جدا کنی آقا دعای ما به در بسته میخورد،ای کاش خودت برای ظهورت دعا کنی آقا 💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ یادٺ خوشے حال همہ منتظران پــروازِ پر و بالِ همہ منتظران آمـاده شـدن بخاطرِ آمدنٺـــ شد افضل اعمالِ همہ منتظران #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
پيامبر مثل همه مردم مشغول كار است. او كلنگ مى زند و على(ع) خاك ها را از خندق بيرون مى برد. جابر از خندق پايين مى آيد: ــ اى رسول خدا! جانم به فداى شما باد. من از شما درخواستى داشتم. ــ چه درخواستى اى جابر؟ ــ امروز در خانه غذايى تهيّه كرده ايم. گوسفند كوچكى داشتم آن را ذبح كرده ايم. از شما مى خواهم كه همراه با چند نفر از يارانتان به خانه ام بياييد و از آن غذا ميل كنيد. آيا دعوتم را قبول مى كنيد؟ ــ دست شما درد نكند. ما به خانه تو مى آييم. جابر خيلى خوشحال مى شود. پيامبر دست خود را دراز مى كند و دست جابر را در دست مى گيرد و به سوى ياران خود مى رود و با صداى بلند مى گويد: "اى ياران من! امروز براى غذا به خانه جابر دعوت شده ايم. همگى با هم به خانه جابر مى رويم، به همه خبر بدهيد". همه خوشحال مى شوند، خيلى از آنها مدّتى است كه غذا نخورده اند، آنها رو به جابر مى كنند و مى گويند: چه غذايى براى ما آماده كرده اى؟ او در پاسخ نمى داند چه بگويد. آرام مى گويد: آب گوشت با گوشت تازه! به به! همه كلنگ ها و بيل ها را رها مى كنند و به بالاى خندق مى آيند تا همراه پيامبر به خانه جابر بروند. سر و صدا بلند است، همه به هم خبر مى دهند، كسانى كه در آن طرف خندق هستند بى خبر نمانند: اى مردم! همه ما امروز در خانه جابر مهمان هستيم! زود باشيد! بشتابيد! دعوت عمومى جابر را اجابت كنيد. جابر نگاه مى كند، حدود هفتصد نفر همراه پيامبر مى آيند، او از پيامبر اجازه مى گيرد تا سريع تر به خانه برود. ديدى كه چه شد؟ آبروى من رفت! خدايا! خودت رحم كن! جابر سراسيمه وارد خانه مى شود، همسرش نگاهى به او مى كند: ــ چه شده؟ چرا اين قدر پريشان و مضطرب هستى؟ ــ مى خواستى چه بشود؟ همه مردم شهر به خانه ما مى آيند. الان است كه آبروى من پيش همه مردم برود. خدايا! من چه كنم؟ ــ جابر! با تو هستم. آيا تو همه آنها را دعوت كردى؟ ــ نه. ــ پس چه كسى همه مردم را براى ناهار دعوت كرد. ــ پيامبر. ــ آيا تو به پيامبر گفتى كه غذا براى همه آماده كرده اى؟ ــ اى زن! چه حرف هايى مى زنى! چگونه ممكن است كه من چنين بى عقلى كرده باشم! مى دانى هفتصد نفر، چند ديگ بزرگ غذا مى خواهند، ما كه يك ديگ كوچك غذا، بيشتر نداريم. ــ جابر! درست بگو بدانم به پيامبر چه گفتى؟ ــ وقتى پيامبر با على(ع) كنار هم بودند نزدش رفتم و ماجرا را گفتم. گفتم كه شما همراه با چند نفر از يارانتان به خانه ما بياييد. گفتم يك برّه اى را ذبح كرده ايم و... ــ جابر! پس چرا نگران هستى. بگذار همه مردم دنيا به خانه ما بيايند. آنها مهمان پيامبر هستند، او خود مى داند چگونه از آنها پذيرايى كند. او از من و تو داناتر است. اين سخن همسر جابر، مثل آبى كه روى آتش مى ريزند، قلب جابر را آرام مى كند. او ديگر هيچ نمى گويد. به سمت در خانه مى رود و منتظر پيامبر مى ماند. فقط زير لب آرام مى گويد: خدايا! تو را شكر مى كنم كه به من همسرى اين چنين با معرفت و فهميده داده اى! پيامبر سلام مى كند و وارد خانه مى شود و كنار تنور مى رود. او نگاهى به ديگ كوچك غذا مى كند و زير لب دعا مى خواند. او رو به جابر مى كند و مى گويد: اكنون مهمانان خود را ده نفر، ده نفر به درون خانه دعوت كن. وقتى ده نفر اوّل غذاى خود را خوردند، ده نفر ديگر را دعوت كن. آرى! خانه جابر خيلى كوچك است و گنجايش بيش از ده نفر را ندارد. اكنون او به همسر جابر مى گويد: برايم كاسه اى بزرگ بياوريد. پيامبر كاسه را مى گيرد و مقدارى نان را با دست خودش خورد مى كند و داخل كاسه مى ريزد بعد مقدارى هم آب گوشت و گوشت روى نان ها مى ريزد و كاسه را به دست جابر مى دهد تا براى مهمانان ببرد. مهمانان شروع به خوردن مى كنند، چه غذاى خوشمزه اى! تا به حال چنين آب گوشتى نخورده بوديم. ساعتى مى گذرد، جابر گروه هاى ده نفرى را اطعام مى كند، همه از اين غذا تعريف مى كنند. خوشا به حال تو اى جابر! كاش همسر ما هم هنر آشپزى همسر تو را مى داشت! ساعتى ديگر همه مهمانان غذا خورده اند و به سوى خندق رفته اند تا كار خود را ادامه بدهند. پيامبر براى جابر و همسرش غذا مى ريزد و به دست جابر مى دهد، وقتى جابر غذا را مى خورد تازه مى فهمد كه حق با مردم بود كه اين قدر از اين غذا تعريف مى كردند. اكنون كه همه سير شده اند پيامبر براى خودش مقدارى غذا در ظرف مى ريزد و چند لقمه مى خورد و سپس دست هايش را به شكر و سپاس رو به آسمان مى گيرد. پيامبر از جا برمى خيزد و با جابر خداحافظى مى كند و از منزل بيرون مى رود. اكنون جابر به سراغ ديگ غذا مى رود، مى بيند كه اصلاً ذره اى از آن كم نشده است! به راستى چه شده است! او متحيّر مى شود، نمى داند چه بگويد كه صداى همسرش به گوشش مى رسد: جابر! اين يك معجزه است! ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e5
✍حضرت امام صادق عليه ‏السلام: پدرم مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهی فرمود. سه نكته ادب اين بود كه فرمود:  فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند سالم نمى ماند ، و هر كس گفتارش را كنترل نكند پشيمان مى شود ،  و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود مورد بدگمانى قرار مى گيرد . و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد ،️ و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شود ، و دوستی  با سخن چين . 📚 تحف العقول ، ص 376 . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @shohada_vamahdawiat
شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد. خبری از دل پر درد گل یاس نداشت. باید این طور نوشت: چه شقایق باشد، چه گل پیچک و یاس،‌ جای یک گل خالیست، تا نیاید مهدی، زندگی دشوار است..... ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
✨﷽✨ ✍ پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: 🤲 ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟! پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود... نتيجه گيري مولانا از بيان اين حكايت:‌ تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه ‌‌‌‌🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۸۱🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹نور🌹 ◀️قسمت دوم 🍃در دعايي خطاب به امام زمان (عج الله فرجه) عرض مي كنيم « فان ادركت يامولاي ايامك الزاهرة...»«مولاي من اگر دوران نوراني ات را درك كنم... » 🍃پس معلوم است انسان وقتي در زندگي با امام زمان (عج الله فرجه) باشد ديگر تاريك و ظلماني نيست زيرا در نور، در روز حركت مي كند. 🍃در زيارت روز جمعه به حضرت مي گوييم «السلام عليك يا نور الله في ظلمات الارض » سلام بر تو اي نور خدا در ظلمت زمين. 🍃با تامل در اين عبارت در مي يابيم ارتباط با نور خدا در زمين براي انسان رهاوردهاي ارزشمندي به دنبال دارد. 🍃وقتي انسان در پرتو نور ولايت زندگي مي كند، حركتش در نور است، پس از سرگرداني و حيرت به دور مي ماند. چرا كه در مسير تاريك و ظلماني پيش رفتن است كه فرد را دچار حيرت، فراق و دوري مي كند. 🍃در مراحل زندگي انسان دائما به سوي رشد و كمال سير مي كند و از ظلمت جهالت و آلودگي معصيت جدا مي شود. 🍃انسان به درجه عشاق مي رسد گوئي به مانند پروانه عاشقي است كه به دور نور ولايت طواف مي كند، بنفسي انت " جانم فدايت " مي گويد و پرو بالش در اين عشقبازي مي سوزد ، گويي در نور ولايت به فنا مي‌رسد. 🍃وقتي نور ولايت بر وجودي تابندگي داشته باشد، ديگر آن فرد اهل ظلم نيست. زيرا «ظلم» و «ظلمت» از يك ريشه‌اند، و ظلم ، تاريكي و كدورت دنيا پرستي را به دنبال دارد. 🍃در زيارت حضرت مي‌خوانيم:« تُنِيرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَ تُطْفِئَ بِهِ نِيرَانَ الْكُفْر» ، خدايا بانور عدل مهدي(عج) ظلمات جور وستم را مرتفع مي‌سازي، و آتش كفر را خاموش مي‌كني» 🍃از مصاديق كفر _كه خود امري ظلماني است_ ناسپاسي هاست. چرا كه خداوند در قرآن كريم،گاهي «كفر» را مقابل «ايمان» قرار داده و گاهي در برابر« شكر»:«  لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيد» ، «اگر شكر كنيد نعمت‌ها را بر شما زياد مي‌كنم، و اگر كفر ورزيد عذاب من شديد است.» 🍃انساني كه از امام زمانش دور بيفتد، آتش كفر «نعمت» سراسر وجودش را فرا مي‌گيرد، كه به تدريج به كفران نسبت به «منعم» منجر مي‌شود. 🍃وقتي با عنوان«السّلام عليك يا نور الله في ظلمات الارض» به حضرت عرض ارادت مي‌كنيم، تلويحاً از امام(ع) تقاضا مي كنيم تا بر وجودهاي ناشكر و ناسپاسي كه ظلمت كفر آنها را احاطه كرده، تابش خاصي داشته باشند. تا بتوانيم در پرتو اين نور، چشمان زيبا نگر داشته باشيم و يكايك نعمات خداوندي را در زندگی بيابيم. 🍃جنبه‌ي ديگر ظلم، غفلت از بندگي خدا و توجه به غير از اوست، كه در صورت ظالم به خود شده و خويشتن را به ظلمت نفس مبتلا مي‌كنيم. 🍃وقتي به جلوه‌ي نور خداوند_وجود مقدس بقية الله_ عرض سلام مي‌كنيم، خواستار رفع اين ظلمت‌ها از مملكت وجودي خود هستيم . گويي از ايشان طلب مي‌كنيم ياريمان كنند تا نه ظالم به خدا باشيم، نه به خود و نه به خلق. 🍃اكنون که در زمان غيبت به سر مي‌بريم، هماي عرش پيماي وجود مبارك حضرت به سرمان سايه افكنده است، و ما سراپا نياز ، طالب كسب نور از وجود فياض او هستیم. 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59