#امام_هادی علیهالسلام
آموختی به ما ادب و احترام را
آداب احترام به حق امام را
در هر فراز جامعه توصیف کردهای
رسم خشوع نزد امام همام را
آموختی چگونه سخن گفتن از امام
تا راه و رسم حرف زدن با امام را
گفتیم «السلام علیکم... ذَوِی النُّهی»
هر بار دادهاید جواب سلام را
باران رحمتید و خدا خلق کرده است
از نورتان زمین و زمان، صبح و شام را
عاشق شدیم، تجربه کردیم با شما
آداب عاشقانهٔ بیتالحرام را
هر سطر در مَعِیّت نورانی شما
طی کردهایم کربوبلا، کوفه، شام را
با کشتی ولایتتان سِیر کردهایم
وادی به وادیِ درجات و مقام را
صبح است در کنار ضریحت نشستهام
خوشعطر کرده رایحهات هر مشام را
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی☘️
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست...
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی☘️
#محرم #شعر_عاشورایی
✨شکوهِ شعر✨
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غمزده در چشمم آشناست این خاک بوی تشنگی و گریه میده
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی☘️
#محرم #شعر_عاشورایی
حبیب باش که یک عمر روسپید شوی
و با تمام وجود عاشق و مرید شوی
حبیبوار خودت را به نینوا برسان
که در رکاب ولی زمان شهید شوی
امام، تشنهٔ لبیک صادقانهٔ توست
مباد ریزهخور سفرهٔ یزید شوی
مباد دل به زر و سیم این جهان بندی
دچار وسوسهٔ وعده و وعید شوی
دل از امام زمانت جدا مکن ای دوست
اگرچه از همهٔ خلق ناامید شوی
زمین هزار امیّه در آستین دارد
حبیب باش که در کربلا شهید شوی
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی🪴
#محرم #شعر_عاشورایی
#یاحسین
پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
صبح فردا پابهپای اشک بانوی دمشق
زخمی و رنجور... پابوس برادر میرسی
ای دل بیتاب من! آرامشت را حفظ کن
شک نکن فردا به آن غوغای محشر میرسی
چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب
روبروی صحن گلهای معطر میرسی
چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش
وقت ندبه، در حرمهای مطهر میرسی...
یک قدم باقیست تا آن اجتماع قلبها
میرسی ای دیده! با شور مکرر میرسی...
رود رود گریه و لبیک و بیرقهای سرخ
یک ستون مانده... به آن دریای احمر میرسی
کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین
لحظۀ ذکر مصیبتهای خواهر میرسی
عطر یاس دلنشینی میوزد در بادها
پای من! روزی به خاک پاک مادر میرسی
صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز
حتم دارم که به آن روز مقدر میرسی
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی🪴
#اربعین #محرم