eitaa logo
سیاست نامه
87 دنبال‌کننده
258 عکس
47 ویدیو
11 فایل
سیاست‌نامه یا سیرالملوک، کتابی است به زبان فارسی در آیین فرمانروایی و کشورداری و اخلاق و سیاستِ پادشاهان پیشین، نوشتهٔ خواجه نظام‌الملک طوسی. لینک: http://eitaa.com/joinchat/1437990931C7d9e465076 ارسال #یادداشت: @Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ نوبت عذر خواهی توده های جامعه کی فرا می رسد؟ خفه شو،بتمرگ.... این کلیپ صوتی مربوط به نطق علی مطهری در مجلس است. سال ۸۹، او در خلال نطق پیش از دستور با عبارات سخیف و رکیک به مهدی کوچک زاده توهین کرد. اهانتی که البته گویا با عذرخواهی نیز همراه نبود. این مدل رفتاری بارها از سیاسیون و مسئولین دولتی و غیر دولتی دیده شده است. یک نمونه جدیدترش توهین وزیر سابق بهداشت به فرماندار بدره (از توابع ایلام) بود که او را با کلمه "بیشعور" مورد اهانت قرار داد ولی بعدا عذرخواهی کرد. و نمونه های دیگری که در گوشه و کنار رخ می دهد. اما در آخرین پرده از سریال توهین مسئولین، معاون فرهنگی شهردار مشهد به خبرنگاران توهین کرد که البته منجر به عذرخواهی و استعفا از سمتش شد. رسانه ها و کاربران فضای مجازی این اقدام را به فال نیک می گیرند و خرسند هستند که یک مسئول برکنار شده است. اما گویا خودشان را فراموش کرده اند. حجم توهین مدیران و مسئولان شاید در طراز نظام اسلامی زیاد باشد اما نسبت به رفتارهای توهین آمیز مردم اندک است. به عبارتی وقتی یک نماینده یا وزیر یا معاون از ادبیات توهین آمیز استفاده می کند،نمی شود او را از مردم جدا کرد. او هم بخشی از همین مردم است. مردمی که پشت چراغ قرمز یا هر زمان دیگری که از رانندگی کلافه هستند با کمترین بهانه به دیگران فحاشی می کنند. در فضای مجازی یا حقیقی به جای استفاده از ابزار منطقی و عقلانی،به مخالفان فکری و سیاسی خود بدترین اهانت را حواله می سازند. آیا عذرخواهی فقط برای کارگزار نظام و دولت لازم است؟ چرا مردم فکر نمی کنند که باید برای پرتاب آشغال از خودرو، زباله باران کردن جاده ها و مکان های عمومی عذرخواهی کنند و به این جمله اندکی فکر کنند که: یک مسئول بی ادب و فحاش از همین جامعه برخاسته و از کره مریخ نیامده است. محمد هادی سمتی پنجشنبه ۲۰ تیر ۹۸ 🆔https://eitaa.com/MHSemati
هدایت شده از انقلابِ قَلم
تعداد کلمات: 513 ✍ ساز نظام با هتاکی کوک نمیشود 👤 به قلم محمدهادی سمتی، طلبه حوزه علمیه قم و دانش‌آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام تارهای دستگاه موسیقی برای این‌که آهنگ خوشی را ایجاد کنند نیاز به تنظیم و هماهنگی دارند. اگر ‏هارمونی یا تناسب بین اجزاء این دستگاه برقرار نشود صدای گوش‌خراش و تنفرآمیزی محیط اطراف را ‏در برمیگیرد.‏ حکایت جامعه نیز چنین است که برای رفع مشکل و رشد روبه‌جلو تناسب و توازن لازم است و هر ‏بخش از اجزاءش که دچار اختلال بشود مانع از حرکت صحیح و هدفمند خواهد شد.‏ ما باید همین ملاک را درباره نظام اسلامی نیز در نظر داشته باشیم و بدانیم که حفظ و حراست از این درختواره به‌مثابه مهم‌ترین معروف، مورد تأکید است و هر آنچه باعث تضعیف نظام بشود نوعی منکر ‏محسوب میشود.‏ البته هر جا که درختواره نظام دچار آسیب و نقص شد باید همه برای ترمیمش دست از پا نشناسند ولی ‏بازسازی و زدودن میکروب‌های مزاحم باید در چهارچوب عقلی و اخلاقی باشد.‏ این نکته‌ای است که در مجموعه بیانات امامین انقلاب به چشم میآید و رهبران نظام اسلامی هرگز به ‏کاری که سبب ازهم‌گسیختگی جامعه باشد رضایت نداده‌اند. برای اثبات این موضوع چند نکته موردتوجه ‏قرار میگیرد:‏ ‏1-‏ حرکت‌های پیش برنده نظام نیازمند بهره‌گیری از منش انقلابی هستند و انقلابی گری نیز ضوابط ‏تخلف‌ناپذیری دارد. ازجمله آن‌که میان رفتار منطقی و عمل انقلابی منافاتی وجود ندارد بلکه ‏کاملاً هماهنگ است. به عبارتی اصول و روش انقلابی گری را باید با شاقول و مبانی امامین ‏انقلاب تنظیم کرد نه این‌که بخواهیم با خط کش سلیقه خودمان رفتار کنیم و هر کاری که سبب ‏برهم خوردن وحدت شود نه اخلاقی است و نه انقلابی.‏ ‏2-‏ آتش به اختیار فرمانی بود که سال 96 در دیدار رهبر انقلاب اسلامی با دانشجویان صادر شد اما ‏با فرض آن‌که دستگاه‌های مرکزی دچار اختلال شده باشند و هرگاه ارتباط با قرارگاه به‌طور ‏طبیعی برقرار باشد فرمان آتش به اختیار نیز منتفی خواهد بود. یک ماه پس‌ازاین سخنرانی به دلیل ‏برخی تفسیرهای سلیقه‌ای، آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های عید فطر چند حاشیه به مسئله آتش به ‏اختیار اضافه کردند. ازجمله آن‌که معنای این فرمان کار تمیز فرهنگی است و حرکت‌های خلاف ‏قانون، هتک حیثیت افراد و هر آنچه سبب شود جریان انقلابی زیر سؤال برود در چهارچوب ‏آتش به اختیار قرار نمیگیرد. درواقع حتی هنگامیکه اختلال در مرکز وجود داشته باشد عمل به ‏قوانین از پیش تعیین‌شده و رفتار مطابق عقل و شرع پابرجا خواهد بود و تحت هیچ شرایطی ‏نمیتوان قطع ارتباط را بهانه‌ای برای خودمختاری و ایجاد تنش قرارداد زیرا آتش به اختیار هم ‏برای حفظ نظام است و در این چهارچوب تعریف‌شده نه در چهارچوب تصفیه‌حساب شخصی ‏و جناحی.‏ ‏3-‏ بیانات رهبر انقلاب در جلسه با ستاد ملی کرونا و هشدار نسبت به هتک حرمت سران قوا بر ‏اساس منظومه فکری و رفتاری امامین انقلاب است که هر سخن و حرکتی که منجر به سستی ‏پایه‌های نظام اسلامی بشود حرام است و نباید نقد سازنده جای خودش را به هتک حیثیت بدهد.‏ مسئولیت رهبری حفظ نظام و انقلاب و مراقبت است تا بخش‌های مختلف کشور آهنگ ناسازگار با ‏نظام و اسلام و انقلاب ننوازند.‏ مَنار (معارف ناب امام و رهبری) 🆔@manaar_ir
هدایت شده از انقلابِ قَلم
📋بسیج مستضعفان، اندیشه نابِ پیر جماران ✍️ سردبیر مَنار قضیه بسیج همان مسئله‌ای است که در صدر اسلام بوده است. وقتی جنگ می‌شد، طوایف مختلف می‌آمدند و به جنگ می‌رفتند و این مسئله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است؛ و چون مقصد ما اسلام است، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام؛ و همه مردم و هر کس در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان. امام خمینی (رضوان‌الله علیه)؛ 25 فروردین 1364 اندیشه تشکیل بسیج مستضعفین ایده‌ای ناب و برگرفته از مبانی مستحکم اسلام است که امام خمینی رضوان‌الله علیه آن را عملیاتی ساخت. حضرت روح‌الله بسیج را تنها یک اسم و ساختمان نمی‌داند بلکه موازین و شرایطی برای بارور شدن آن در نظر دارد. ما در این نوشتار بر اساس اسناد تاریخی، نگاه ممتاز امام به جایگاه بسیج را بررسی می‌کنیم: 1- چهارم آذر 58 ایشان در دیدار با جمعی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تأکید بر این‌که در حال نبرد با بزرگ‌ترین زورگوی جهان _یعنی آمریکا_ هستیم، یادگیری فنون جنگی را یک ضرورت اعلام می‌کند و بر این باور است که ما باید بیست میلیون جوان تفنگدار داشته باشیم. 2- در منظومه فکری امام خمینی، بسیج مستضعفین باید الگویی برای همه جهان باشد و لازمه‌اش توجه به این نکته است که نباید اسلامیت بسیج متزلزل شود. به‌عنوان نمونه بیست و ششم آذر 58 ایشان در فرماندهان و مسئولان سپاه با انتقاد از رفتارهای خلاف قانون، آدم‌هایی که به اسم بسیج و سپاه و بدون ضابطه با مردم رفتار می‌کنند به کرم‌هایی تشبیه می‌کند که آفت اسلام و موجب فساد نهضت هستند و با مارکسیست‌ها تفاوتی ندارند. رفتارهای خارج از مدار آن‌قدر برای حضرت روح‌الله آزاردهنده بوده است که می‌گوید من در رژیم سابق از هیچ فشاری خسته نمی‌شدم ولی حالا از دست خودمان دارم خسته می‌شوم. 3- امام راحل اسلام را عزیزتر از همه‌چیز می‌داند و معتقد است برای حفظ حیثیت اسلام باید وحدت و انسجام بین نیروهای نظامی و مردمی حفظ بشود. 4- در اندیشه حضرت روح‌الله آنچه زمینه حفظ بنیان‌های بسیج را تضمین می‌کند ارتباط عمیق با مسجد است و باید پایگاه بسیج در قلب مسجدها باشد. 5- پایه خدمت در نهاد بسیج عبادت است و دوری از غرور و خودخواهی شرط پیروزی در این راه است. 6- نظم و انضباط در قوای نظامی نیز ازجمله ویژگی‌های بسیج است که امام راحل به‌طور ویژه درباره آن تأکید دارد. فعالیت‌های مرتبط با بسیج باید به‌گونه‌ای باشد که سایر نهادها از آن الگو بگیرند نباید طوری رفتار شود که تفکر بسیجی را خدشه‌دار کند. چهارم شهریور 59، رهبر کبیر انقلاب در جمع اعضای بسیج مستضعفین می‌گوید "من برای بار چندم است که به این قوای مسلح سفارش می‌کنم، به اینکه نظم در بین هر ارگانی که هست باید برقرار باشد و وظیفه‌دارند که بانظم باشند. اگر نظام بانظم نباشد، این نظام نیست"و پیداست که به‌احتمال تا زمان ایراد این سخنرانی نظم و نسق در برنامه‌های بسیج به‌طورجدی پیگیری نمی‌شده است. 7- امام خمینی بسیج را تنها عامل جلوگیری از نفوذ استکبار می‌داند. روشن است که لازمه مقابله در برابر نفوذ افزایش بصیرت سیاسی در بدنه نیروهای بسیجی است. 8- حضرت روح‌الله بسیجیان را امید اسلام می‌داند و گسترش هسته‌های مقاومت برای تشکیل حکومت بزرگ اسلامی را از وظایف مهم بسیج برمی‌شمارد. 9- آیت‌الله‌العظمی خمینی بسیج توده‌های مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استکبار جهان خوار تا قطع طمع آنان نه‌تنها از کشورهای اسلامی که از همه ممالک تحت ستم جهان را امید داشت و البته در این راه قوی شدن و اتصال به ایمان الهی را شرط اساسی می‌دانست. 🆔@manaar_ir‌
هدایت شده از انقلابِ قَلم
💠 شهید در سودای دانشِ تمدّنی ✍ علیرضا ملااحمدی؛ طلبه سطح ۴ حوزه علمیه قم 🔸 مهندس برای فردای ایران افق‌های بلندی داشت و سوداهای تمدّنی در سر می‌پروَراند. او نه برای امروز، که تلاش میکرد برای فردای دانش ایران، رهاوردهای نوینی را از درون منابع معرفتیِ اسلامی و توحیدی کشف کند و در خدمت آینده‌ی انقلاب اسلامی قرار دهد. و بخاطر همین بود که مورد حمایت مستقیم رهبر معظّم انقلاب قرار داشت. 🔹 فهم و دانش خوبی از و داشت و تلاش میکرد با ایجاد گفت‌وگو میان ، ایده‌های نو برای پیش‌رَوی صنعت دفاعی ایران بیابد. توفیق حضور در بعضی نشست‌های گفت‌وگومحورش را یافته‌بودم؛ این آرمان و دغدغه در گفتار و رفتارش و البته در برنامه‌های مدیریّتی‌اش مشهود بود. 🔸 فقط یک "دانشمند هسته‌ای" نبود؛ او را میدانستند. شهید شهریاری که از مؤثّرترین دانشمندان هسته‌ای ایران بود، شاگرد او بود. شهریاری و علی‌محمدی و رضایی‌نژاد و بسیاری از دیگر دانشمندان علوم هسته‌ای و دفاعی را او در کنار هم جمع کرد و در سازمان (سازمان پژوهش و نوآوریِ دفاعی) جریان علمی بابرکتی را شکل داد. 🔹 گرچه با علم و پیگیری‌هایش توانست دانش هسته‌ای را در ایران اسلامی تثبیت کند، اما بی‌تردید با شهادتش، "مدیریّت دانش ایران" با یک خلأ روبه‌رو شد. البته ناگفته پیداست که هیچگاه با حذف دانشمندان متوقّف نشده است و نیز نخواهد شد. -رحمت و رضوان الهی بر او- 🆔@manaar_ir‌
📋 فحش را عشق است ✍️ ، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ✅ ادبیات سیاسی کشور به ابتذال سقوط کرده است. این وضع فجیع نتیجه چیست؟ چرا فقط ناسزای سیاسی در سطح عمومی تولید می‌شود و نشان چه چیزی در عرصه سیاسی و سیاست عمومی است؟ رواج «کلام سیاسی مبتذل» نه «کلام سیاسی عقلانی مولّد خرد،‌ تدبیر و حل مسأله» را می‌توان حداقل نتیجه سه عامل دانست. ✅ عامل اول، فقدان ماشین تولید خرد سیاسی و سیاستی؛ عامل دوم، بی‌شمار شدن محدودیت‌های سیاست‌ورزی و برنامه‌ریزی؛ عامل سوم، شهروندی نابرابر و بهره ناعادلانه شهروندان از قدرت. هر کدام را توضیح می‌دهم. ⭕️ یک. خرد سیاسی و سیاستی یا آن‌چه که ارزش شنیدن، ظرفیت برنامه‌ریزی و پیشبرد منافع ملی، و قابلیت حل مسأله داشته باشد، فکر و منظومه اندیشه‌ای ارزشمندی است که در فرایند کار تخصصی سیاسی-سیاستی تولید می‌شود. تجهیز نمایندگان مجلس یا وزارتخانه‌های دولت به برنامه سیاسی و سیاست درست، به نهادی تخصصی برای تولید چنین محصول پیچیده‌ای نیاز دارد. تولید یک پُرس چلوکباب هم سازمانی به نام رستوران نیاز دارد، چگونه می‌شود «فکر سیاسی-سیاستی» و برنامه اداره درست کشور بدون نهاد یا ماشینی به نام حزب، که یک نهاد بسیار مهم تخصصی تولید نرم‌افزار اداره کشور است، تولید شود؟ ⭕️ دو. برنامه‌ریزی نیازمند «فضای برنامه‌ریزی» است. فضای برنامه‌ریزی، در واقع فضای مفروضات، امکانات، بایسته‌ها، اختیارات و توانمندی‌هایی است که برنامه‌ریز برای طراحی در اختیار دارد. محدودیت‌ها در فضای طراحی هر قدر بیشتر شود، طراح کارش دشوارتر و نیازش به خلاقیت البته بیشتر می‌شود. برنامه کشورداری ایران امروز هم قرار است در فضایی تهیه و اجرا شود که: اکثریت مردم و نظرشان معیار نباشد، فقط معدود نخبگان خودی سهیم باشند، اقلیتی کم‌شمار از آن‌ها که به برخی ایده‌ها ارادت تام دارند حق اثرگذاری داشته باشند، تنش سیاست خارجی تا درازمدت باقی باشد و در نتیجه سرمایه‌گذاری خارجی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور به‌کار گرفته نشود، رابطه مالی و بانکی با جهان محدود باشد، و هیچ ایده، رفتار یا سازماندهی سیاسی تغییر نکند. این فضای برنامه‌ریزی چنان محدودکننده است که نتیجه‌اش می‌شود همین وضعیتی که در واقع همه شعارهایی را تکرار می‌کنند که مابه‌ازای واقعی و روی زمین آن‌ها معلوم نیست؛ همه «باید» تعیین می‌کنند اما هیچ کسی درباره «چگونه این بایدها محقق شوند؟» ایده‌ای ندارد و حس استیصال از سر و روی سیاست‌گذار و سیاست‌مدار می‌بارد. ⭕️ سه. عرصه سیاسی و سیاستی ایران امروز به شدت از شهروندی نابرابر و توزیع نامتوازن قدرت عذاب می‌کشد و به مرحله امتناع گفت‌وگوی مؤثر رسیده است. عقلانیت سیاسی و سیاستی در شرایط گفت‌وگو بروز می‌کند. ما اما در شرایطی هستیم که برخی طرف‌ها چنان از قدرت بهره دارند که خود را از استدلال عقلانی، بی‌نیاز احساس می‌کنند. کنشگر سیاسی اگر بتواند حمله کند، ناسزا بگوید و بازی را هم به نفع خودش تمام کند، نیازی به اندیشیدن ندارد؛ و در مقابل او اکثریتی باشند که در بیان استدلال و عقلانیت خود نیز انباشته از بیم و هراس عقوبت‌اند، گفت‌وگو بی‌معنا و بی‌حاصل می‌شود. ✅ میدان سیاستی که تحت محدودیت‌ها و خط قرمزهای بسیار به شدت کم‌امکانات و محدود شده است (حتی امکانات مالی گذشته نظیر ظرفیت فروش نفت هم ندارد)؛ سازمان و ماشین تخصصی تولید برنامه و سیاست (حزب) هم ندارد، و بنابراین سازماندهی و هماهنگی تولید دانش اداره کشور در آن ضعیف است؛ و در همین میدان پرمحدودیت دارای فقر سازمانی، عده‌ای قادرند بی‌محابا و بدون ترس از عقوبت با تکیه بر قدرت نابرابر بر دیگران بتازند؛ چه حاصلی خواهد داشت؟ گفت‌وگویی در این فضا امکان‌پذیر است؟ کدام عقلانیت، ایده افق‌گشا یا بن‌بست‌شکن از دل این ساختار بیرون می‌آید؟ ✅ این شرایط آدم‌ها را به کسانی تبدیل می‌کند که از سر استیصال، پنجه به صورت یکدیگر می‌کشند. آدم‌هایی که به هم فحش می‌دهند، البته با تنفر، عاشق بودنِ یکدیگر هم هستند. ایده‌ای افق‌گشا و بن‌بست‌شکن که تولید نشود، فحش دادن توجیهِ وجود و تداوم آدم‌ها می‌شود. اصحاب مدیریت اجرایی استدلال می‌کنند که «ناسزاگویان بی‌انصاف و بن‌بست‌ساز» مانع کنش سازنده‌اند؛ و منتقدان تندخو و ناسزاگو هم خوب می‌دانند که هیچ طرحی برای برون‌رفت از این وضعیت، جز مشتی شعار ندارند؛ بنابراین دعا می‌کنند اصحاب قدرت اجرایی باشند تا هدف ناسزاهای ایشان قرار گیرند و نقش بز بلاگردان را ایفا کنند. دو طرف برای هم کارکرد و فایده پیدا کرده‌اند. ✅ عرصه سیاست در این شرایط به کلام سیاسی مبتذل آلوده می‌شود و همه از سر استیصال و در دل، ساکت فریاد می‌زنند: «فحش را عشق است.» 🔰نقد و نظر خود را با ما در میان بگذارید: @Manaar_admin مَنار (معارف ناب امام و رهبری) 🆔@manaar_ir
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗓 امام منهای خط امام، تهدید این روزها/ تحریف بنیانگذار (۴۵) ✍ ، طلبه و مبلغه حوزه علمیه «اگر یک‌وقت مردم ببینند آقایان وضع خودشان را تغییر داده‌اند و آن چیزی را که نسبت به روحانیون در دلشان بوده است، از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.» آهنگ این کلام امام راحل که در تیرماه ۶۴ در دیدار اعضای خبرگان، به زبان آوردند، هم چنان در گوش زمان می‌پیچد. سال‌هاست جریان ناکثین و قاسطین انقلاب تلاش می‌کنند تا ناکارآمد جلوه دادن مکتب امام، منسوخ شدن و تحریف آن را در برنامه‌های خود قرار داده و راه امام را به بیراهه بکشانند. عده‌ای که ازقضا به لحاظ ژن و نسبت، نزدیک‌ترین‌اند، اما مهر تحریف بر عقاید امام زده‌اند. پردهٔ اخیر این جنایت با بال‌وپر دادن به اعضای نهضت آزادی در جماران، رقم خورد. اعضای نهضتی که امام، آن را بی‌دین و ضد اسلام تلقی می‌کرد و مردم را از خطر اعتماد به آن بر حذر می‌داشت و هنگامی‌که اعضای بیت و منتسبین به امام در ترویج آن نقش ایفا کنند شائبهٔ انحراف بیشتر جان می‌گیرد. انحرافی که خطرش بارها توسط فرزند خلف امام، به طیف انقلابیون گوشزد شده است. در این میان سؤال اساسی آن است که هدف از تحریف امام چیست؟ روشن است هرقدر دشمن بتواند جامعه و بدنه انقلاب را از افکار و اصول ناب امام که پایه و مبانی انقلاب‌اند، دچار تحریف کند، بیشتر به هدف نابودی انقلابی نزدیک می‌شود. انقلابی که در نگاه امام و رهبری، همان انقلابی است که انسان را به عصر تمدن اسلامی می‌رساند. طبیعی است جوانان به‌عنوان آینده‌سازان این مرزوبوم و نیروی انسانی و فکری انقلاب، اولین طعمه‌های این خبیثان سیاسی در تحریف افکار امام راحل‌اند تا به‌زعم باطل خود و رویارویی با اهداف و آرمان‌های امام و مقام معظم رهبری، بتوانند ولایت‌فقیه را از جهت‌دهی جامعه در مسیر انقلاب اسلامی، خارج کنند. سؤال بعدی این است که این تحریف به چه شکل صورت می‌گیرد؟ تحریف ابتدا در مبانی و پایه‌های فکری مثل ضرورت استقلال، عدم وابستگی به آمریکا و غرب در همهٔ زمینه‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی، رخ می‌‌دهد. در گام دوم جریان تحریف تلاش می‌کند تا به دنبال اثبات عدم کارآمدی تفکر امام بعد از زمان جنگ، باشد. و درنهایت تمام ارزش‌ها و آرمان‌های زمان انقلاب نظیر ساده زیستی، انقلابی گری، آمریکا و دشمن‌ستیزی را موردحمله قرار دهد. خطری که امام سال‌ها پیش درباره‌اش هشدار داده بود. نکته قابل‌توجه آن است که این جریان حتی در زمان حیات امام هم با نسبت‌های ناروا از قبیل عقب‌ماندگی و ناآگاهی به زمان ایشان را از هجمه‌های خود بی‌نصیب نگذاشتند. راه مبارزه با تحریف چیست؟ امروز مبارزه با جریان تحریف بنیان‌گذار از مهم‌ترین وظایف است و کلیدی‌ترین ابزار مبارزه نیز عبارت است از شناخت اندیشه ناب امام راحل ازطریق مطالعه و بازخوانی اندیشه امام درتاریخ وکتاب صحیفه امام و وصیتنامه ایشان بخصوص برای نسل جوان. زیرا امام بدون خط امام، عنصری تحریف‌شده وبی هویت است که جریان تحریف تلاش می‌کند آن را با امامِ برخاسته از مکتب اسلام ناب جایگزین کند.
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗓 سالوس‌ها مشغول کارند/ تحریف بنیانگذار (۴۷) ✍️ ،طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام امام خمینی در جمع دانشجویان و طلاب، جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ فرمودند «و الله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‌گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم». جملات بالا بخشی از تابلوی نمایشگر اندیشه ناب امام راحل رضوان‌الله علیه است و عمق باور امام را به مکتب اسلام حکایت می‌کند. اما یک جریان منسجم و پیچیده از مشاهده این تابلو احساس ناخوشایندی و خطر کرده است و مدت‌ها است که تصمیم گرفته تابلو را تغییر بدهد و حتی اگر لازم باشد پایه‌هایش را از جا دربیاورد. جریان تحریف به این نتیجه رسیده است که امامِ باورمند به مبارزه با استکبار و استعمار در تاروپود انسان‌های آزادی‌خواه ریشه دوانیده و آن‌قدر اوج گرفته است که دیگرکسی به تحریف گران کوتاه‌قد نیم‌نگاهی هم نمی‌اندازد پس راه چاره‌ای وجود ندارد جز این‌که قامت امام را آن‌قدر کوتاه کند که یا از قد و قواره این جریان کوچک‌تر بشود و یا حداقل هم‌طراز باشد. نتیجه این دست‌وپا زدن‌های پیدا و پنهان در چند عرصه حاصل می‌شود: عرصه اول تغییر افکار جامعه درباره امام است. جریان تحریف باید آن‌قدر پیش برود تا در ذهن همه‌کسانی که امام را دیده یا ندیده‌اند این‌گونه القاء کند که امام تنها شخصیتی مذهبی و عالم دینی دور از سیاست و اجتماع بوده و با دنیای اطرافش هیچ پیوندی برقرار نمی‌کرده است. تحریف‌کنندگان خط امام می‌خواهند بنیان‌گذار انقلاب را آن‌گونه جلوه بدهند که درگذر زمان هیچ‌کسی او را با پرچم‌داری مبارزه با طاغوت و استکبار و فریاد زننده بر سر ظالمان به ملت‌ها نشناسد و چه راهی بهتر از این‌که حضرت روح‌الله در ذهن و فکر مردم تنها با عنوان کسی که وعده دهنده آب و برق رایگان بوده است شناخته بشود _هرچند که او هیچ‌وقت این جمله را بر زبان نیاورده باشد_ و در لابه‌لای این دروغ‌پردازی‌ها اساسی‌ترین عناصر اندیشه پیر جماران پنهان و به قهقرا خواهد رفت. ساخت‌وساز اشرافی در مقبره امام راحل تنها بخشی از خط تحریف است که سبب می‌شود تا مردم و به‌ویژه آیندگان در فهم اندیشه ناب آیت‌الله‌العظمی سید روح‌الله خمینی دچار تضاد فکری بشوند و نتوانند رابطه گفتار و کردار ترویج گر ساده زیستی را با این بنای فاخر تطبیق بدهند و آن‌همه سخن که او در ستایش زندگی عاری از تجمل و نکوهش زیست اشرافی بر زبان جاری می‌کرد در لابه‌لای زرق‌وبرق مرقدش پنهان شود. عرصه دوم در مقام تحریف امام مربوط است به مهندسی کنش گری سیاسی مردم که سبب می‌شود تا ملت در انتخاب مسئولان دچار اشتباه یا تردید بشوند و با پیامدهای منفی انتخاب خود دست‌وپنجه نرم کنند. جریان تحریف در این عرصه تلاش کرده و می‌کند تا امام امت را منادی صلح و سازش با دنیا جلوه بدهد و مبارزه با سرمایه‌داری ضد مردمی را از منظومه فکری حضرت روح‌الله محو کند تا دیگرکسی به یادش نیاید که امام خمینی مبارزه را با رفاه‌طلبی سازگار نمی‌دانست و بر این باور بود که هرکس مبارزه درراه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان را با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی مزاحم یکدیگر نداند الفبای مبارزه را نشناخته است. تحریف‌کنندگان نانجیب خط امام تلاش می‌کنند تا برخلاف تأکید و دغدغه حضرت روح‌الله صندلی‌های قدرت در اختیار سرمایه‌داران و مرفهان بی‌دردی قرار بگیرد که با نصیحت و پند و اندرز اصلاح نمی‌شوند و مردم را از مبارزه برای کنار گذاشتن تشنگان قدرت منصرف سازند. نتیجه این راهبرد تحریفی آن است که آن کسانی درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند از گردنه خارج شوند و کسانی بر مسند قدرت قرار بگیرند که باور عمیقی به مکتب امام ندارند. هرچند جریان تحریف هرگز از پای نمی‌نشیند و به تلاش‌های ضد دینی و ضد مردمی خود ادامه خواهد داد اما با این‌همه آنچه دست‌وپا زدن‌های آن‌ها را به آب در هاون کوبیدن تبدیل می‌سازد رسوا کردن اندیشه و عمل ریاکارانه این جریان است که حضرت روح‌الله آن‌ها را سالوس صفت و اسلام نمایان دغل‌بازی نامیده است که وفاداری و تعهدشان به جمهوری اسلامی نمایشی و پوشالی بوده است.
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🔰 در مَنار می خوانید: رفراندوم لازم نیست، اصلح لازم است ✍ به قلم سرکار خانم ،طلبه و مبلغه حوزه علمیه [] 🆔@manaar_ir
هدایت شده از انقلابِ قَلم
📋 رفاهِ جمهور و رفعِ تبعیض،شرط تداوم جمهوریت،طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام[] شد جمهوری اسلامی به پا / که هم دین دهد، هم دنیا به ما این بیت اول از شعری است که ابوالقاسم عبدالله فرد متخلص به حالت آن را برای اولین سرود رسمی جمهوری اسلامی خلق کرد. مضمون این بیت البته مطابق با آرمان‌های ایران است و همان دغدغه‌ای است که سبب شد تا بیست میلیون و 147 هزار و 55 نفر از واجدین شرایط رأی دادن در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 تعرفه سبزرنگ را به صندوق بیاندازند و تنها 2 درصد از شرکت‌کنندگان نظرشان با این عده مخالف بود. مردم ستم دیده از ظلم و سرکشی پهلوی هنگامی‌که شعارهای گوش‌نواز آیت‌الله‌العظمی سید روح‌الله خمینی را شنیدند تصمیم گرفتند تا سرنوشت خود را تغییر بدهند و برای برطرف شدن فقر و فساد و تبعیض تا پای جان ایستادند. آمارها نشان می‌دهد که باوجود درآمدهای سرسام‌آور نفتی در دوران اول و دوم اما به‌جز اطرافیان دربار و طبقه سرمایه‌دار وضعیت معیشتی سایر مردم در سطح پایین قرار داشت. به‌عنوان نمونه‌ای از بی‌توجهی حاکمان دوره ستم‌شاهی باید از مخارج سنگین جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی یادکرد که "در یک تخمین سرانگشتی، مخارج این جشن 300 میلیون دلار برآورد شده است" (مجموعه کتاب‌های این روزها، روایتی از دست آوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی) مردم این چیزها و مواردی دیگر از فقر و فساد را لمس کرده بودند که خونشان به جوش آمد و کوچه و خیابان را با خون خود رنگین کردند تا از یوغ طاغوت رهایی یابند. درنتیجه این وضعیت وقتی صندوق‌های رأی برای برپایی حکومت جمهوری اسلامی در دسترس مردم قرار گرفت 98 درصد پاسخ شان مثبت بود و البته امیدوار بودند که با استقرار حکومت جدید و را با گوشت و پوست شان لمس کنند. امام خمینی رحمت‌الله علیه عصر 12 فروردین 58 در پیام رادیویی به ملت ایران و برای حفظ امید مردم به کارمندان و کارگران و سایر طبقات مستضعف وعده داد که حکومت جمهوری اسلامی ایران برای آن‌ها کار درست می‌کند وزندگی‌شان را مرفه خواهد کرد. وعده‌ای که دولت‌های پس از انقلاب با همه کم‌وکاستی‌ها به‌طور چشمگیری به آن عمل کردند ولی هنوز مسئله معیشت و اقتصاد در صدر جدول خواسته‌های مردم است و اکنون به پاشنه آشیل مشارکت مردم در انتخابات آینده تبدیل‌شده است. مردم باید برای گستراندن سفره خود کمترین نگرانی را داشته باشند تا امید و آرزوی دهه 50 در بهترین وضعیت قرار بگیرد و احساس مسئولیت آن‌ها را برای سهیم شدن در سرنوشت مملکت برانگیزد. واضح است که دعوت به مشارکت برای مردم خسته از صف‌های طولانی مرغ و گوشت و ناراحت از قیمت‌های غیرواقعی میوه و سایر نیازهای اولیه کار سختی است و اگر در ماه‌های پایانی عمر دولت اتفاق خوشایندی رخ ندهد و مردم تصمیم مسئولان برای برقراری رفاه و آسایش را به چشم نبینند نمی‌شود چندان به نتیجه انتخابات خوش‌بین بود. به‌عبارتی‌دیگر معیشت و مشارکت باهم گره‌خورده‌اند و تداوم جمهوریت بستگی به این دارد که رفاه دستی بر سر معیشت بکشد. رهبر انقلاب اسلامی که همیشه مسئله معیشت را مورد تأکید قرار می‌دهند در پایان مراسم درختکاری سال 99 دوباره از خوب نبودن وضعیت معیشت مردم سخن گفتند و آن را یک غصه بزرگ نامیدند و این زنگ خطری است برای پایین آمدن سطح شرکت مردم در انتخابات. در سال گذشته خط فقر به حدود 10 میلیون رسید و طبق اعلام یک مقام مسئول 40 درصد مردم در زیر این خط نامهربان قرار دارند و این معیار خوبی است برای پیش‌بینی رونق یا بی‌رمقی مشارکت و به هر میزان که مرغ و میوه از دسترس مردم دورتر شوند مشارکت هم از سوی دیگر با جمهوریت فاصله می‌گیرد و جمهوری اسلامی را با بحران مقبولیت مواجه خواهد ساخت. هرچند معنای آنچه گفته شد نادیده گرفتن سایر متغیرها و عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه برای مشارکت نیست اما نمی‌توان و نباید از خطری که در بیخ گوش جمهوریت نظام است چشم‌پوشی کرد. مردم ایران البته در حساس‌ترین و سخت‌ترین شرایط نشان داده‌اند که به‌نظام برخاسته از اسلام که فطرت شان با آن گره‌خورده است ایمان‌دارند ولی اگر ببینند و بشنوند که با تبعیض و فساد به‌طورجدی برخورد می‌شود و نجومی بگیران بی‌انصاف و بی‌وجدان مجالی برای عرض‌اندام ندارند، گرانی و بی‌پولی را تحمل خواهند کرد و پایه‌های جمهوریت را با ستون مستحکم مشارکت حفظ خواهند کرد. 🌐 همچنین می توانید متن کامل یادداشت را در خبرگزاری رسا بخوانید. 🆔@manaar_ir
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗓 مردم این ها را نمی خواهند 📌 نقدی بر اظهارات اخیر تولیت مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) درباره انتخابات ✍ ،طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام[] ...آیا جناب سید حسن خمینی که از رد صلاحیت نامزدهای شورای شهر و روستا گلایه می‌کند از فسادهای اخلاقی و مالی اعضای این شورا در شهرهای مختلف که منجر به بازداشت آن‌ها می‌شود اطلاع دارد؟ ما چه حقی داریم که با دمیدن در حق مشارکت مردم راه جولان آدم‌های بی‌مبالات را هموارسازیم و هم‌زمان نگران استیفای حقوق عمومی مردم باشیم؟ متن کامل این یادداشت را در مطلب بعدی بخوانید.👇 https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🔰 از نگاه رهبر معظم انقلاب 🔷 مجموعه درباره شاخص های هشتگانه ویژه انتخابات 1400 ✍️ ملاک ها به مثابه موعظه یا مطالبه؟ 💠 / 🖥 همچنین می توانید این را در بخوانید: https://eitaa.com/manaar_ir/987
📋 ابعاد حقوقی توییت منتسب به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ✍️محمدشریف شاهی استادیار حقوق عمومی / به نقل از پایگاه خبری تحلیلی اعتماد آنلاین ... از آنجا که طبق ماده ۵۳۴ "هريك از كاركنان ادارات دو‌لتي و مراجع قضايي و ما‌مورين به خدمات عمومي...که ... امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل...جلوه دهند" مشمول مجازات‌هاي اداري و جبران خسارت و‌ارده به حبس از يك تا پنج سال يا شش تا سي ميليون ريال جزاي نقدي خواهد بود، بنابراین ضرورت دارد با توجه به اهمیت موضوع از منظر حقوق عمومی، پرونده ای در نسبت به بررسی این اتهام و تعقیب مرتکبان مفتوح گردد. 🔰 سیاست نامه | دریچه ای به اندیشه سیاسی اسلام 🆔http://eitaa.com/joinchat/1437990931C7d9e465076
📋 ابعاد حقوقی توییت منتسب به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ✍️محمدشریف شاهی استادیار حقوق عمومی / به نقل از پایگاه خبری تحلیلی اعتماد آنلاین فارغ از اعلام نتایج گزینشگری نسبت به کاندیداهای ۱۴۰۰ که انتقادات فراوانی را نسبت به مبانی و توجیهات بررسی صلاحیت ها برانگیخت، مهمترین واکنش ها، واکنش عضو فقیه این شورا نسبت به رویه و عملکرد این شورا در بررسی صلاحیت ها بود. در توییتی که منتسب به این عضو شورای نگهبان است، نامبرده عملکرد شورای نگهبان را غیرقابل دفاع، مبتنی بر گزارشات خلاف واقع و تصمیم سازی های کاذب معرفی می کند. مساله مهم این است که این اظهارات توسط مقامی رسمی ( عضو شورای نگهبان و رییس ) اعلام شده است و از منظر حقوقی دارای اهمیتی اساسی ناظر بر صحت و است. پیامد مشخص این اظهارات طرح اتهامات کیفری علیه اشخاص( اعضای شورای نگهبان یا مشاوران یا مقامات امنیتی) است که نسبت به ارائه گزارش خلاف واقع به شورای نگهبان اقدام کرده اند. از آنجا که طبق ماده ۵۳۴ "هريك از كاركنان ادارات دو‌لتي و مراجع قضايي و ما‌مورين به خدمات عمومي...که ... امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل...جلوه دهند" مشمول مجازات‌هاي اداري و جبران خسارت و‌ارده به حبس از يك تا پنج سال يا شش تا سي ميليون ريال جزاي نقدي خواهد بود، بنابراین ضرورت دارد با توجه به اهمیت موضوع از منظر حقوق عمومی، پرونده ای در نسبت به بررسی این اتهام و تعقیب مرتکبان مفتوح گردد. البته این امر آزمونی برای به عنوان رئیس قوه قضاییه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری نیز هست. از سوی دیگر با توجه به اینکه اظهارات منتسب به حجت‌الاسلام آملی لاریجانی دلالت بر غیرقابل دفاع بودن عملکرد شورای نگهبان متاثر از این گزارش ها و تصمیم سازی های کاذب دارد و با توجه به اینکه مرجع نهایی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است و در فرض نقصان و ضعف عملکرد خود شورا، مرجع دیگری به عنوان داور نسبت به اقدامات این شورا تعیین نشده است بنابر وظیفه رئیس جمهور به عنوان پاسدار در صدور تذکر نقض قانون اساسی متصور است. همچنین با توجه به اینکه صحت عملکرد شورای نگهبان بنا به اظهارات عضو فقیه این شورا محل تردید قرار گرفته است، این موضوع از موارد حادث و پیش بینی نشده در قانون اساسی می باشد که با توجه به بند ۸ اصل ۱۱۰ قانون اساسی می تواند به عنوان یکی از معضلات نظام قلمداد شده و حل آن در حیطه مسئوليت های مقام رهبری ( از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام ) قلمداد شود. البته در فرض ارجاع موضوع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، از آنجا که اختلال و معضل مذکور ناظر به اشخاصی است که بعضا عضو مجمع نیز هستند تمهید عدم حضور آنان در تصمیم گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام منطقی است. لازم به ذکر است با توجه به تاثیر گزارش های مذکور در حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، بی توجهی به ابعاد حقوقی ادعاهای طرح شده متضمن بی توجهی به حق تعیین سرنوشت و نقض اصول متعدد مشخصا اصول ۶ و ۵۶ قانون اساسی است. 🔰 سیاست نامه | دریچه ای به اندیشه سیاسی اسلام 🆔http://eitaa.com/joinchat/1437990931C7d9e465076
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗒 مبارزه با فساد در قلب پاستور ✍️ ‏"انسان، گرگِ انسان است" این جمله از _فیلسوف سیاسی اهل انگلیس_ نقل‌شده ‏است. می‌خواسته بگوید آدم‌ها برای رسیدن به منافع خود مانند گرگ باهم می‌جنگند و تنها ‏عنصری که می‌تواند آن‌ها را کنترل کند تشکیل حکومت و استفاده از قدرت قهریه است.‏ با استفاده از این جمله هابز می‌خواهم بگویم رئیس دولت طراز باید در برابر ‏گرگ باشد و هیچ‌چیز و هیچ‌کسی نتواند در راه مبارزه با این غده سرطانی که از بدتر است ‏مانع او شود.‏ _هرکه باشد_ باید علاوه بر اجرای تصمیم‌های صحیح و کارگشا در آینده، ‏همین الآن و تا قبل از نسبتش را با فساد ستیزی روشن کند و باید مردم از لابه‌لای ‏سخنان و رفت آمدهای تبلیغاتی‌اش درک کنند که او برای شکستن کمر فساد قامت برافراشته ‏قصدی جدی دارد تا بلافاصله بعد از تحویل حکم تنفیذش یک‌راست سراغ لانه‌های فساد برود و تله ‏انفجاری را برای یک انهدام بزرگ به کار بیندازد.‏ شاید خواننده این یادداشت با خودش می‌گوید چرا این‌قدر شعار می‌‌دهی اما واقعیت این است که ‏سیزدهمین رئیس‌جمهور ایرانِ پا در چله دوم گذارده، نمی‌تواند جز این بیندیشد. البته اگر به مبانی ‏انقلاب باوری عمیق و صادقانه داشته باشد و مدام فریاد بزند که تا فساد و ‏‏ هست، هست؛ و تا مبارزه هست، ما هستیم.‏ کار سخت اما این است که تیغ تیز جراحی فساد را به دست ‏بگیرد و از درون خانه شروع کند. از کوچک تا بزرگ و از آبدارچی و نظافتچی تا رئیس دفتر و ‏وزیرانش هیچ‌کدام استثناء نباشند و اگر فاسد بودنشان به اثبات رسید برای کنار گذاشتنشان تردید ‏نکند و چنانچه صدای مردم و رسانه‌ها بلند شد که آقای رئیس‌جمهور دزد را از خانه بیرون کن، جای ‏تیغ را با جیغ عوض نکند و نخواهد خط قرمز فساد زدایی را دور اطرافیانش ترسیم کند.‏ ما آرزو می‌کنیم که رئیس دولت سیزدهم مدیریت ضد فساد را به‌جای مهندسی فساد بنشاند و از ‏بالا تا پایین‌دست‌ترین مدیران دولتی را از نزدیک شدن به فساد اقتصادی و اداری پرهیز بدهد و ‏خودش نیز به صاحبان ثروت و سرمایه نزدیک نشود.‏ ‏ ‏‎ باید خودش را بداند و به این حقیقت که "نمی‌شود ما در ‏زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند. بیانات ‏رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام،23/05/1370" باورمند باشد.‏ حالا ما در آستانه یک تغییر هستیم، تغییری که یا جسم نیمه‌جان را جان می‌بخشد یا ‏بارقه امید و طنین شکسته شدن تدریجی استخوان‌های فساد را رقم خواهد زد.‏ مردم از و بانیان نانجیبش گله‌مندند و می‌خواهند رئیس‌جمهور آینده مثل گرگ بر سر ‏راه فساد بایستد.‏ 📣 معارف ناب امام و رهبری را اینجا پیگیری کنید: https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
ممکن است اشتباه کند، اما ریگی به کفش ندارد که اگر داشت، باید یک و پنج اصلاح‌طلب را تأیید می‌کرد، اگر قانون اجازه اقناع اجتماعی را نمی‌دهد، باید برای اصلاح آن اقدام کرد. عدم‌اقناع نیرو‌های مؤمن به انقلاب و کسانی که حاضرند همه جان، مال و آبروی خود را فدای انقلاب اسلامی کنند، شاخصی است که می‌تواند به اصلاح قوانین و روند‌ها منجر شود. پذیرش تعبدی تصمیمات در دهه‌های اخیر تا حدودی کاهش یافته و پذیرش علل تصمیمات به روش اقناع و استدلالی رشد کرده است. نظام سیاسی ما باید متناسب با این تغییر ذائقه قوانین و روش‌ها را اصلاح کند. ۷- آقا محسن بر شعار‌های ملموس اقتصادی - معیشتی متمرکز شد، اما نتوانست آن را در ذهن ملت معتبر کند. شاید بتوان این موضوع را به صورتی دیگر نیز درک کرد و آن اینکه صرفاً شعار‌های اقتصادی جذابیت ایجاد نمی‌کند. مردم خصایص و شعار‌های دیگر را نیز در کنار معیشت به صورت ترکیبی مدنظر قرار می‌دهند. ۸- این انتخابات و نتیجه آن، آزمون سخت نیرو‌های مؤمن است. در این چهار سال همه مدعیات آنان ورق خواهد خورد و در نمایشگاه ملت آبدیده خواهد شد، هیچ فرصتی برای خوشحالی و ماه عسل نیست، باید سریعاً اولویت‌ها را شناخت و در سه سطح کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت به آن اقدام کرد و‌گرنه مردم با هیچ کس عقد اخوت نبسته‌اند. ۹- تردیدی نیست که نگرش حاکم بر دولت رئیسی، دولت «انسجام ملی» خواهد بود و رسانه‌های اصلاح‌طلب زودتر از دیگران به این مهم پی بردند. دولت جدید اگر چه فکر و نگرش اصلاح‌طلبان را در تراز انقلاب اسلامی و نمی‌داند، اما قبول نداشتن، مانع به رسمیت شناختن آنان نخواهد شد. ۱۰-تیم عمیق، منسجم، کاردان و غیراحساسی می‌تواند بار ملت را بهتر حمل کند و بارقه‌های امید را در چشمان ملت نمایان کند. تحلیل اعتقادی گرایش مردم در این شرایط سخت را نیز نباید از نظر دور داشت که تحلیل آن را به خوانندگان محترم می‌سپارم. سیاست نامه / دریچه ای به اندیشه سیاسی در اسلام
هدایت شده از انقلابِ قَلم
📋 خطر نوخوارجی گری (2) ✍️ ... عدم فهم صحیح از جایگاه ولی‌فقیه و منظومه فکری ایشان و برطرف نشدن تناقض‌های ذهنی سبب شده است تا نو خوارجی گری در دوران کرونا جلوه بیشتری پیدا کند. اگر مولوی زنده بود به نوخوارجی ها می گفت: رهبرِ دست‌بسته و زبان‌بستهِ کانالیزه شده که دید؟ / این‌چنین رهبر خدا هم نآفرید متن کامل این را در مطلب بعدی بخوانید. 👇 https://eitaa.com/manaar_ir/1571
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗒 حکیمِ مجاهد و تیرهای مسمومِ بینوایان ✍️ هدف این یادداشت پاسخ به فحاشی جوانکی مغرور و کم‌مایه نیست؛ اما توهین‌هایی که به ساحت نورانی یک عالم وارسته نثار گشت سبب شد تا مقام علمی و معنوی رضوان‌الله علیه را از نگاه واکاوی کنیم. طرح یک سؤال برای بررسی شخصیت ایشان ضروری است. چرا محمدتقی مستحق لعن و نفرین می‌شود؟ جرم او چیست؟ در یک‌کلام پاسخ این پرسش آن است که او هرگز حاضر نشد عبا بر سر بکشد و گوشه‌ای بنشیند و بگوید به من چه! اگر آیت‌الله مصباح در گوشه دِنج کتابخانه نشسته بود و با فلسفیدن و زیرورو کردن این کتاب و آن کتاب قطار عمر را جلو می‌برد و با انحراف‌های عقیدتی و سیاسی‌کاری نداشت فحش باران نمی‌شد. گناه او این بود و هست که تلاش کرد تا افرادی را برای خدمت صادقانه و از روی اخلاص به‌نظام تربیت کند. مصباح یزدی مجرم است چون به منطقه ممنوعه سیاست‌مداری و سیاست ورزی وارد شد و سعی کرد تا آن چیزی را که بر اساس تکلیف فهمیده است به تبدیل کند و آن‌قدر شهامت داشت که ازآنچه کاشته بود و بعداً آفت‌زده شد اعلام برائت کند و نشان بدهد که به معنای واقعی کلمه حکیم و مجاهد است. علامه مصباح به حقیقت زبانی گویا برای گسترش حق داشت و هر جا که درخت نظام به او نیازمند می‌شد بی فوت وقت حاضر بود. از میدان سیاست تا برقراری کرسی که صدالبته درس اخلاق او با چاشنی سیاست بسیار متفاوت بود با درس‌های اخلاق تخدیر کننده و رهبانیت زا. محمدتقی مصباح یزدی کاری کرده بود که امام او را برادر عزیز خطاب کند و در فراقش سوگواری کند. آن‌ها که او را چه به خاطر حقد و کینه یا از سر جهالت و کم‌مایگی با تیرهای مسموم هدف قرار داده و می‌دهند تنها و تنها عِرض خود می‌برند و زحمتِ ما می‌دارند و نمی‌توانند کلاهی برای خود ببافند. 📣با مَنار همراه باشید: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
هدایت شده از محمد هادی سمتی
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93 این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است. ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد. یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد. فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با و و و ندارد،با سخیف ترین تعابیر،،،،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد. او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با مانع از اجرای قانون بشود. اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند. اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و ، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم. دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود. چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است. اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد. بگذریم... جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد. پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب خود را به محل می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از را ارائه می کرد. ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود. باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ ، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید! در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد. جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود. حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند. متن کامل این یادداشت در : yun.ir/hsfcab : https://eitaa.com/MHSemati/2078
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗒 کیهان نویس دیروز، طعنه و کنایه زنِ امروز ☑️ نقدی بر درباره کنش سیاسی جریان انقلابی ✍ مهدی نصیری مدیرمسئول و سردبیر وقت در دهه 70، با انتشار یادداشتی در کانال ‏شخصی‌اش انقلابی‌ها را مُشتی آدم مُتوهم و کاسبِ رند خطاب کرده است و باورهای ‏شخصی و غلط خودش را به نسبت داده است.‏ بر این اساس لازم می دانم چند نکته را درباره مرقومه معاون سیاسی در دهه 80 بیان کنم: ‏1⃣ مدیرمسئول سابق ادعا می‌کند که اصولگرایان انقلابی و ولایی ‏را همچون حکومت مولا علی _علیه‌السلام_ قلمداد کرده و خود را عمار و مالک اشترهایی ‏می‌دانند که باید با طلحه و زبیرها در جناح مقابل مبارزه کنند.‏ کاش مهدی نصیری بتواند برای این ادعای ناصواب خود دست‌کم چند مصداق از میان ‏انقلابی‌های اصیل معرفی کند که چنین ادعا و همچون اندیشه‌ای دارند؛ وگرنه بر قلم راندن آنچه ‏بیشتر ناشی از است تا باور قلبی، راه چاره کوبیدن جریان انقلابی نیست.‏ ‏2-‏ معاون فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر انقلاب در در دهه 80، و ‏گفتمانی پیش روی را این می‌داند که باوجود یکدست شدن ، دیگر ‏هیچ بهانه‌ای برای فرار از مسئولیت‌ها پذیرفته نیست جز آن‌که عده‌ای ، ‏و را کشف کنند تا بتوانند همه کاسه و کوزه‌های مشکلات کشور را به گردن ‏آن‌ها بیندازند.‏ این اوج بی انصافی فردی است که روزگاری در مهم ترین نهادهای حاکمیتی عهده دار مسئولیت بوده است. ‏3-‏ نصیری با این پیش‌فرض که اکنون تمامی نفوذی‌ها و غرب‌زده‌ها از بدنه حاکمیت بیرون ‏رفته‌اند انقلابیون را به متهم می‌کند و ادعا دارد که از نگاه این جریان همه ‏مشکلات بر عهده منتقدان و مخالفان داخلی است که از حمایت و همراهی اکثریت مردم ‏هم برخوردارند. او بر اساس کدام معیار و ملاکی وضعیت موجود را خالی از عرض اندام نفوذی ها و غرب زده ها می داند؟ آیا و به ویژه تفکر غرب زدگی که نصیری برخلاف رویه فعلی اش در گذشته محصولات و فناوری اش را تخطئه می کرده است با تغییر دولت ها،به یکباره از میان می رود؟ البته مهدی نصیری برای طرح ادعای حمایت و همراهی اکثریت مردم با منتقدان و ‏مخالفان داخلی نیز مصداقی بیان نکرده است و تیری در تاریکی رها کرده و عبور کرده ‏است.‏ ‏4-‏ عجیب‌تر آن‌که مهدی نصیری ادعای دیگری هم در لابه‌لای سطور یادداشت خود مطرح ‏کرده و گو این‌که در این کشور زندگی نمی‌کند یا به هیچ رسانه‌ای دسترسی ندارد، قدرت ‏عمده کشور در سال‌های اخیر را به انقلابیون منتسب می‌کند. سال های اخیر یعنی دقیقاً چند ‏سال؟ آیا نصیری می‌تواند مدیریت 8 ساله را هم به شکم ‏انقلابیون ببندد یا می‌خواهد این هشت سال را از تاریخ محو کند؟ ‏5-‏ آیا مهدی نصیری که روزگاری عهده‌دار در شورای سیاست‌گذاری ائمه ‏جمعه بوده و علی‌القاعده خطی و مشی سیاسی خطبه‌های را نیز راهبری ‏می‌کرده است از ابتدا بر این باور بوده که انقلابیون خود را قوم برگزیده خداوند و می‌دانند و منتقد و مخالف را با برچسب شیطان و نفوذی می‌نوازند یا در سال‌های ‏بعد به این پندار حیرت‌انگیز دست‌یافته است؟ ‏6-‏ مدیرمسئول وقت کیهان در بخشی دیگر از یادداشت خود ادعا کرده است که مشکلات و ‏کمبودهای کشور ریشه در گفتمان حاکم بر نظام دارد و ربطی به این جریان و آن جناح ‏ندارد. در حالیکه از سویی دیگر ادعا و اعتراف می‌کند که قدرت عمده کشور در ‏سال‌های اخیر در اختیار انقلابیون _بخوانید صاحب اختیاران نظام_ بوده است. معنای این سخن آن است که او قبول دارد همیشه و در ‏تمامی دوران چهل‌وچندساله نظام،تنها انقلابیون در بدنه مدیریتی حضور نداشته‌اند و بخشی از قدرت و مدیریت اجرایی هم در اختیار جریان غیرانقلابی بوده است و آن ها نیز اشتباهاتی داشته اند. حالا این تناقض چگونه برطرف می شود؟ آیا ممکن است که در برهه ای قدرت تحت اختیار جریان غیر همسو با نظام باشد و همزمان ریشه مشکلات به گفتمان نظام برگردد؟ به عبارتی دیگر آیا اشتباه جریان مقابل هم باید به سبد انقلابی‌ها _یا اصل نظام_ ریخته ‏شود؟ ‏7-‏ مهدی نصیری که پیش‌تر در مصاحبه با ایرنا از همدلی و همفکری‌اش با بسیاری از مواضع ‏اصلاح‌طلبان خبر داده بود، ادعا می‌کند که شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی هرروز بسته‌تر ‏و غیر مردمی‌تر می‌شود اما این حقیقت را نمی‌گوید که غیر مردمی‌ترین و بسته‌ترین ‏روش مدیریتی مربوط به جریانی است که باور راسخ به انقلاب نداشته و ندارند. چه در ‏زمره کارگزاران و اصلاح‌طلبان و اعتدال گرایان باشند و چه در زیر بیرق اصولگرایی خود ‏را جای‌داده باشند.‏
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗒 مبارزه از زیر لحاف!‏ | نقدی بر انقلابی گری عاری از عقلانیت ✍ یکم: مبارزه از زیر لحاف یا اِسلکتیویسم (به انگلیسی:‏‎ Slacktivism‏) به فعالیت‌های مجازی‌ای اطلاق می‌شود ‏که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمی‌انگیزاند. _آشفتگی سیاسی، ص 36، پاورقی_‏ هر کاری که انجام دادنش با هیجانِ بی مبنا باشد جز این عنوان شایسته نام دیگری نیست.‏‌ هوار کشیدن و عربده‌کشی بی‌حساب‌وکتاب در که با یک سیم‌کارت یا مودم و یک تلفن همراه زمینه‌اش فراهم ‏می‌شود شاید اندکی گردوخاک ایجاد کند اما پایانی چیزی جز خستگی و درماندگی ندارد.‏ دوم: مولوی در مثنوی حکایتی را نقل می‌کند که در یک شهر مسلمان‌ و مسیحی‌ نشین در آن زندگی، مؤذّن بدصدایی وارد ‏محلّه مسلمان‌ها شد و چند وعده اذان گفت. او خیلی بد اذان می‌گفت. یک روز مرد نصرانی از محلّه‌ای دیگر به محلّه ‏مسلمان‌ها آمد و گفت: این مؤذّن شما کجاست؟ می‌خواهم از او تشکّر کنم که یک مشکل بزرگ ما را حل کرده است! مشکل ‏این بوده که او دختری داشت که می‌خواست مسلمان شود و این‌ها مانعش بودند. ولی آن مؤذن بدصدا، با آن صدایش، این ‏دختر را از مسلمانی منصرف کرده بود و مرد نصرانی می‌گفت: ما حل این مشکل را مدیون آن مؤذنیم، زیرا او بود که دختر ‏ما را به ما برگرداند‎.‎ سوم: در اولین دیدار با سه کلیدواژه ، و را از مؤلفه‌های ‏حرکت و برشمردند و دولتمردان را به همراه با پیوست سه‌گانه مذکور مُکلف ساختند.‏ این اولین بار نیست که نسبت به پیوست کردن با کنش گری انقلابی فرمان می‌دهد و البته طیفی از ‏افراد و جریان‌های مدعی انقلابی گری هم با انواع استدلال‌ها و برداشت‌های آزاد تلاش می‌کنند تا از کنار این دستورالعمل ‏عبور کنند.‏ ماجرای و حواشی تمام‌نشدنی‌اش مانند و و رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در ‏و و در این اواخر هم قصه پر غصه ، بروز شدت یافته برخی رفتارها و سخنان عاری از سه‌گانه عاقلانه، ‏خردمندانه و فکورانه است که به مدد فضای بی‌دروپیکر مجازی هرروز که نه بلکه هرلحظه افروخته‌تر می‌شود.‏ گاهی انسان احساس می‌کند دوز تعصب و لجاجت به‌اندازه‌ای بالا می‌رود که هرگز نمی‌شود و نباید از قضاوت‌های منصفانه ‏و عقل محور سخن گفت زیرا نتیجه‌اش محکوم شدن به انحراف عقیده و مانند این است.‏ نه هرکه سر بتراشد قلندری داند و نه هر آدمی که فکر می‌کند در همه‌چیز صاحب‌نظر است و باید همه را برای پذیرش ‏ادعاهایش قانع سازد قابل‌اعتنا و توجه است اما افسوس که سیاه‌چاله فضای مجازی و خلوت گزیدن با تلفن همراه، این یار ‏همیشه حاضر در نظرها قربانی‌های خودش را یک‌به‌یک نابود می‌کند و برخی که می‌پندارند مؤذن خوش‌صدا هستند اما ‏درواقع همچون ماری خطرناک و سمّی می‌گزند و می‌روند و تلفاتش روی دست می‌ماند.‏ کاش واکسنی برای وجود داشت و می‌شد آدم‌ها را دست‌وپابسته به مصافش بُرد تا شاید اندکی این انقلابی ‏گریِ بی مبنا و بی‌حساب‌وکتاب التیام پیدا کند و آدم‌هایی که از زیر لحاف می‌خواهند همه قله‌ها را فتح کنند و به ‏خیال خودشان کاری می‌کنند کارستان اندکی آرام و قرار بگیرند.‏ انقلاب قلم | نقد،تبیین و تحلیل 🆔@‌enqelabeqalam_ir
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗒 عبور از خطوط قرمز تبیین | منتشر شده در خبرگزاری حوزه مسئله تبیین ازجمله عناصر اصلی شکل‌دهنده انقلاب اسلامی است. اگر نبود ‏گفت‌وشنودهای افراد تأثیرگذار انقلابی و از این شهر به آن شهر رفتن و حضور در ‏میان مردم و افشاگری درباره حقایق حکومت طاغوت، انقلاب جوانه نمی‌زد تا چه ‏رسد که بخواهد چهل‌وچندسالگی‌اش را نیز ببیند.‏ فرمان درباره تبیین از سالیان گذشته صادرشده است و ایشان بارها نسبت ‏به بیان مسائل گوناگون برای افکار عمومی مطالبه داشته‌اند. بنابراین هرچند جدید و تازه نیست اما باید درباره اصل تبیین به‌عنوان شاه‌کلید حل ‏بسیاری از رخدادهای جامعه و دنیای پیرامون، گفت‌وگوهای زیادی شکل بگیرد و ‏اهالی قلم را تشریح کنند. فارغ از اهمیت اساسی این مسئله، رعایت ‏چهارچوب و شیوه‌های صحیحِ روشن ساختن ذهن‌ها هم غیرقابل‌چشم‌پوشی است. ‏نکته عجیب و تأمل‌برانگیز در این زمینه آن است که باگذشت چند روز از سخنرانی ‏ چیزی که به چشم می‌آید برجسته‌سازی فرمان تبیین از سوی ‏کاربران و فعالان رسانه‌ای است اما پیوست‌هایش که رعایت سه‌گانه اخلاق، ‏عقلانیت و منطق است کمتر موردتوجه قرارگرفته و در حالت بدبینانه باید بگوییم ‏اصلاً در کانون توجه کاربران نبوده است.‏ این نکته زنگ خطری است برای حال و آینده. به عبارتی برداشت التقاطی از ‏سخنان امام جامعه و ایمان به بعض و کفر به بعض دیگرش به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول ‏نیست و به نظر می‌رسد یک جریان مرموز در پشت‌صحنه مشغول هدایت‌گری ‏میدان است تا از پیوست‌های مهم فرمان رهبری به‌سادگی عبور ‏کند و تنها به سراغ آن بخش‌هایی برود که از هیجان و احساس برآمده است و ‏قسمت‌های سخت و لغزنده را کنار بزند بی‌آنکه متوجه باشد.‏ پرهیز از دشنام، تهمت و فریب و دروغ از اصول قطعی تبیین است که آیت‌الله ‏خامنه‌ای در قامت رهبر دینی و سیاسی درباره اجتناب شدید از آن‌ها تذکر می‌دهند ‏اما گویا شنیدن و به جان خریدن این پیوست‌ها چندان برای مخاطبان خوش نمی‌آید ‏و ترجیح می‌دهند خود را به نشنیدن بزنند. رهبر انقلاب از کلیدواژه در ‏کنار تبیین استفاده می‌کنند اما آیا افشاگری ضابطه و قانون ندارد؟ جالب اینجا است ‏که ایشان افشاگری را با الگو گیری از رفتار حضرت زینب سلام‌الله علیها هماهنگ ‏می‌دانند و این یعنی هیچ سخن غیرمنصفانه و به‌دوراز متانت در افشا کردن حقایق ‏راه ندارد و کسی حق ندارد به نام تبیین و افشاگری بلندگو بردارد و مانند پنبه‌زن‌ها ‏چوب‌بر آبرو و حیثیت مردم و جامعه و نظام بزند.‏ نادیده و ناشنیده گرفتن پیوست‌های قطعی تبیین و افشاگری هشداری است ‏بی‌پایان. نباید اجازه بدهیم افراد و جریان‌های سودجو، مردم و به‌ویژه جوانان را به ‏دریافت پیام‌های ناقص از سوی فرمانده عادت بدهند.‏ 🔰 انقلاب قلم | نقد،تبیین و تحلیل 🆔@enqelabeqalam_ir
سیاست‌نامه یا سیرالملوک، کتابی است به زبان فارسی در آیین فرمانروایی و کشورداری و اخلاق و سیاستِ پادشاهان پیشین، نوشتهٔ خواجه نظام‌الملک طوسی. لینک: http://eitaa.com/joinchat/1437990931C7d9e465076 ارسال : @Hadisemati
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام در آستانه سالروز ارتحال فقیه مجاهد مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93 این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است. ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد. یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد. فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با و و و ندارد،با سخیف ترین تعابیر،،،،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد. او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با مانع از اجرای قانون بشود. اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند. اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و ، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم. دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود. چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است. اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد. بگذریم... جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد. پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب خود را به محل می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از را ارائه می کرد. ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود. باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ ، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید! در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد. جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود. حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند. متن کامل این یادداشت در : yun.ir/muqqfe : https://eitaa.com/MHSemati/2078