#تازه_های_نشر
📚 به توان هایتِک
روایت یک اتفاق بزرگ در خودکفایی صنعت برق کشور
محقق: بهزاد دانشگر
نویسنده: شبنم غفاری حسینی
#نشر_راه_یار
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
#تازه_های_نشر 📚 به توان هایتِک روایت یک اتفاق بزرگ در خودکفایی صنعت برق کشور محقق: بهزاد دانشگر
ورق های کتابهای الکترونیکم تا شده بود و کهنه و ورقهای کتابهای درسیام سفید مانده بود و نو. من درسهایم را میخواندم؛ اما نه در حد نوزده و بیست. از بین همه درسهای مدرسه فقط ریاضیام خیلی خوب بود که آن را هم نمیخواندم. سر کلاس همان بار اول که معلم درس میداد سؤال پیچش میکردم و درس را میفهمیدم و تمام. بقیه درس ها برایم اولویت نداشت. یکی درمیان میخواندم و نمره متوسطی میگرفتم. نه شاگرد اول کلاس بودم و نه شاگرد تنبل؛ یک جایی آن وسطها، سنگینی نگاه معلم ها را میفهیدم حتماً با خودشان میگفتند بیچاره جهانی، دری به تخته بخورد، شانس بیاورد شاید در آینده کارمندی شود یا کاسبی چیزی....
برشی از کتاب؛ به توان هایتِک
#نشر_راه_یار
@skybook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن میگفت، سر در غار کرده، شهریار شهر سنگستان
سخن میگفت با تاریکیِ خلوت
تو پنداری مُغی دلمرده در آتشگهی خاموش
ز بیدادِ انیران شِکوهها میکرد
ستمهای فرنگ و ترک و تازی را
شکایت با شکسته بازوان میترا میکرد
غمانِ قرنها را زار مینالید
حزین آوای او در غار میگشت و صدا میکرد
غم دل با تو گویم، غار
بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟
"شهریار شهر سنگستان"
#مهدی_اخوان_ثالث
@skybook
📚 موتور سوار چمران
خاطرات سید عباس حیدر رابوکی
"نیروی شناسایی و عملیات ستاد جنگهای نامنظم"
#نشر_جام_جم
@skybook
...خب حالا ما مضمون را انتخاب کردیم و الفاظ خوبی هم برایش انتخاب کردیم؛ ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ حالا مثلاً فرض کنید پیام بعضیها عبارت است از همین شکوهی از وضع که غالب شعرای طولانی در طول تاریخ، همینجور بودند؛ یعنی کمتر شاعری را شما پیدا میکنید که از وضع زمانهی خودش گله و شکایت نکند؛ حالا بعضی شدیدتر، بعضی کمتر؛ [امّا] این پیامی نیست که برای مخاطب، یک معنای معتنابه و فایدهی قابل قبولی داشته باشد؛ بله، حالا بعضی از اینها یک مقدار تاریخ را نشان میدهد ــ به همین اندازه؛ بیشتر نیست ــ لکن آنچه مورد نظر است که میتواند پیام خوبی باشد، پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدّن است، [برای] ما ایرانیها پیام ایرانیگری ما است. پیام ایستادگی شجاعانهی ملّت ایران، اینها همه چیزهایی است که قابل انتقال است...
الان یکی از مایههای اعتبار ملّت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم، در مقابل زورگویی و زیادهطلبی در دنیا است که حالا مظهرش آمریکا و صهیونیستها و مانند اینها هستند. این در دنیا خیلی مطلوب است.
...خود من در پاکستان یک سخنرانی در مقابل چند هزار [نفر کردم]، رئیسجمهورشان هم نشسته بود؛ این جلسه واقعاً جلسهای بود که مثل نبضی که تپش دارد و حرکت میکند، همینطور داشت حرکت میکرد! [این] به خاطر مطلب است، وقتی که استقامت ملّت ایران و ایستادگی ملّت ایران بیان میشود...
۰۳/۰۱/۰۷
🔸 دیدار رمضانی شاعران
#آیت_الله_خامنه_ای
@skybook
شب قدر اختصاص به نزول کلام الله ندارد. اگر غیر از این بود که یک بار اتفاق افتاده بود و گفته شده بود که قرآن در آن شب نازل شده و تمام میشد.
اگر شب قدر ادامه دارد همهی آدمیان شب قدر دارند و هنرمندان به تحقیق که شب قدر دارند و در شب قدر است که آنچه را که باید بیابند مییابند.
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است
این شکفتگی در شب قدر صورت میگیرد.
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
@davari_ir
@skybook
حضرت سلیمان(ع) که بر همه موجودات حکومت می کردند و زبان همه را میدانستد و بین آنها داوری میکردند. روزی پشهای به حضور سلیمان آمد و گفت به دادم برس و مرا از ظلم دشمنم نجات بده. حضرت سلیمان پرسیدند: دشمن تو کیست؟ و شکایت تو از او چیست؟ پشه گفت: دشمن من باد است، و شکایتم از باد این است که هر وقت به من میرسد مرا مانند پرکاهی به این دشت و آن دشت میبرد و سرنگون می سازد. سلیمان(ع): گفت در درگاه عدل من، باید هر دو خصم حاضر باشند تا حرفهای آنها را بشنوم و بین آنها قضاوت کنم.
حضرت سلیمان به باد فرمان داد تا در جلسه دادگاه حاضر شود، و به اعتراض شاکی جواب دهد.
باد بی درنگ به فرمان سلیمان تن نهاد و در جلسهی دادگاه حاضر شد. سلیمان(ع) به پشه گفت همین جا باش تا میان شما قضاوت کنم. پشه گفت: اگر باد این جا باشد من دیگر نیستم زیرا باد مرا میگریزاند.
گفت:
ای شه مرگ من از بود اوست
خود سیاه این روز من از دود اوست
او چو آمد من کجا یابم قرار
کاو برآرد از نهاد من دمار
وقتی به جای فانی شدن در حق با خودخواهی های خود در میدان باشیم، همواره در معرض بلاها خواهیم بود.
📖 برشی از کتاب؛ با دعا در آغوش خدا
#استاد_طاهرزاده
@skybook
همین که متوجه محوریت خود در امور میشویم و نزدیک است که مأیوس شویم و فکر کنیم هر قدمی بر میداریم خودمان محور میشویم، امام سجاد(ع) راه نشان میدهند تا به کسی رجوع کنیم که «غافِر الذَّنب الکَبیر» است. با ورود به راهی که امام در مقابلمان قرار میدهند، انسان به جایی میرسد که خودش برای خودش دود میشود و «بالحق» در عالم حاضر میگردد، به همان صورتی که «شهید اکبر جزی» متوجهی حضور در عالمی شد که حضرت امام خمینی(ره) مقابل ما گشودند. آقای سردار محمد احمدیان در مورد شهید «اکبر جزی» که در گلستان شهدای اصفهان دفن است، میگفتند در یکی از عملیاتها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمیتوانستیم بالا کنیم. از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمین گیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یک مرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آن که نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را بالا میزند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پارهاش بلند شده و آن تیربار را که لولهاش مثل آتش سرخ شده بود، با دستش بالا برده در حالی که دستش به تیربار چسبیده و همانجا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام(ره)، راهی است که در مقابل ما در این تاریخ گشوده شده و میتواند انسان را تا اینجاها جلو ببرد؟! «بودنی» که انسان در آن مقام از توحید هیچ بودنی از خود را در میان نمی یابد بلکه نحوه ای از «بودن» خدا می شود و فانی در ارادهی الهی میگردد و مرحوم شهید جزی به ارادهی الهی در آن صحنه به میان میآید و بدون آن که به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را می آفریند زیرا توانسته بود در عالم، «بالحق» حاضر شود.
📖 برشی از کتاب؛ با دعا در آغوش خدا
#استاد_طاهرزاده
@skybook
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
recording-20240401-180235.mp3
13.45M
🎙 حضور توحید امیرالمومنین(ع) در نسبت با مردم
▪️محفل روضه به مناسبت شهادت حضرت امیرالمومنین(ع)▪️
📆 دوشنبه ۱۳ فروردین ماه ۱۴۰۳
#سها
#روضه_سها
@soha_sima
"پاتوق کتاب آسمان"
🎙 حضور توحید امیرالمومنین(ع) در نسبت با مردم ▪️محفل روضه به مناسبت شهادت حضرت امیرالمومنین(ع)▪️
بزرگان سخن و اندیشه و معرفت و اخلاق محصول محیط و شرایط اجتماعی خویشاند. این سخن دقیق نیست. بهتر است بگویم آنها با شرایط تاریخی نسبت دارند و در آن تنفس و تفکر میکنند و البته آن را دگرگون میسازند. مزیت آنها این است که زودتر از دیگران راهی به سرچشمهی رازی که وجود آدمی با آن قوام یافته است پیدا میکنند و با اتکای به آن گشایشی در زندگی پدید می آورند.
انبیا و بزرگان تفکر معمولاً در زمانهای فروبستگی آمدهاند و میآیند. زمان فروبستگی مستعد فساد است، ولی همیشه و به ضرورت فاسد نمیشود. به خصوص زمانی که گشایش نزدیک است، فضا صاف و آمادهی روشن شدن میشود. البته گاهی هم بزرگیها عکس العمل در برابر فساد و زشتی و تباهی است. میبینیم که فرد حتی اگر با جمعی که در آن به سر میبرد بیگانه باشد فردیتش در نسبت با جمع و متعین و متحقق میشود. آدمیان جزیرههای جدا از هم نیستند. آنها در یک جهان و در وحدت آن به سر میبرند و اختلافهای فردیشان روی هم رفته در قیاس با وجوه مشترک بسیار ناچیز است.
🔹️برشی از کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقیِ پیشرفت و اعتلای علوم انسانی"
🔸️ #رضا_داوری_اردکانی
@skybook
هدایت شده از دیدار آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 ...دیدار آوینی...
✨ #باز_نشر به مناسبت ایام سی و یکمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم #سید_مرتضی_آوینی
#دیدار_آوینی
سُها/ #سرای_هنر_و_اندیشه
@didar_aviny
ادبیات به مفهوم جدید لفظ در نسبت با همین زبان متغیر وجود یافته است حال آن که فرهنگ و ادب در عالم قدیم و در نزد ما که مولد و مأوای تمدن جدید نبودهایم؛ در تمسک به «عُروة الوثقای مأثورات» خود را از تغیُّر احوال و تطاول روزگار حفظ میکرده است. ادبیات جدید مجلای «عالم تفصیل» است که عالم تضاد و تزاحم و آفاق سخیف وجود بشری است و حال آن که ادبیات در عالم سنت هرگز از افق اجمال هبوط نمیکند تا مردمان اسیر عالم تفصیل با رجوع به آن، آفاق متعالی وجود خویش را گم نکنند. به همین علت، هرگز چنین نبوده است که همه به خود اجازۀ نوشتن بدهند و یا هرگز کسی در این خیال نمی افتاده است که تجربیات فردی خویش را حکایت کند و از همین روی، جز از خاصان اهل سلوک و برگزیدگان اهل ذکر که خود را مأمور به نوشتن می یافتهاند اثری مکتوب بر جای نمانده است. شاعران و ادیبان «اعلام آفاق» متعالی وجود انسان بودهاند نه حکایت گر سرگردانی بشری و هلاکت حقیقی نیز در نفی نسبتی است که میان انسان و آسمان معنوی وجود دارد؛ آن که این نسبت را انکار میکند همچون پرنده ای است که بالهای خویش را زائد
می انگارد...
🔹 برشی از کتاب "رستاخیر جان"
مقاله؛ آزادی قلم
🔸 #سید_مرتضی_آوینی
@skybook
#استاد_طاهرزاده:
شهید آوینی؛ ماوراء تاریخِ متافیزیکزدهی ما، طلوعی است برای نشاندادنِ تاریخ قدسی ما، تا پس از ۱۴۰۰ سال باز به فرهنگ وجودیِ اهلالبیت«علیهمالسلام» رجوع نماییم و از بنبستهای تاریخیِ خود رها شویم. تعجب نباید کرد که هنوز تفکرِ مناسب آن تاریخ، ظهور نکرده است تا آوینی را در زمرهی متفکرترین انسانها بدانیم. اگر هایدگر معلّم بزرگِ سؤال از متافیزیک است، که هست؛ و اگر فردید متذکر رجوعِ از تفکر متافیزیکی به تفکرِ اسلامیِ تشیع ایرانی است، در تاریخی که حضرت روح اللّه خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» ظهور داد؛ شخصیت آوینی تجسمِ بزرگِ عبور از متافیزیک به سوی حقیقتِ قذسیِ ما میباشد. آوینی آن بزرگراهی است که تمام راههای زلال شهیدان را در این زمانه برای ما معنا میکند تا چشمی را بیابیم که چشمِ درستدیدنِ انقلاب اسلامی و شهدای بزرگِ این راه است، وگرنه باز شهیدان را به موزه میسپاریم و باز تاریخِ ظلمات و نفهمیدنِ اصیلترین سخنان ِ این زمانه یعنی سخنان حضرت امام خامنهای«حفظهاللّه».
🔹 سی و دومین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم #سید_مرتضی_آوینی
#دیدار_آوینی
@matalebevijeh
@didar_aviny
@skybook
افتتاحیه آسمان در سها.mp3
48.97M
🔻🔻🔻
انتشار فایل صوتی جلسه افتتاحیه "پاتوق کتاب آسمان" در سرای هنر و اندیشه
🔊 قصه آسمان
پاتوق کتاب؛ شکل دهنده چشم انداز هنر و اندیشه
با محوریت مستند؛ (روایتی از اُنس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ)
راستی امروز؛ در سی و یکمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم #سید_مرتضی_آوینی؛ پاتوق کتاب آسمان #دوازده ساله شد...
@skybook
...دوران حاکمیت عشق چه کوتاه بود. عصر خرد سر رسید و باب شهادت مسدود شد و باز هم عاشق و مجنون به دو مفهوم مترادف مبدل شدند. دیگر به هیچ میزانی جز جنون، عاشق را از غیر او تمیز نمیتوان داد، چرا که حقیقت دین در ظواهری مقبولِ عقل متعارف تنزل مییابد و عشق به این ظواهر جای عشق حقیقی مینشیند.
عادت، گورستان فرهنگ و ادب است و من در سفر حج، به حق الیقین آزمودهام که چگونه عشقِ دیوارهایی سنگی جایگزین عشق خدا میشود و دین داران حراست از ظواهر و عادات را با حراست از اصل دین اشتباه میگیرند. من در آن سفر دیدهام زاهدانی که قرب را با میزان طول سجود میسنجیدند. دیدهام که چگونه ظاهرِ نماز، هر چند در برابر رکن یمانی، می تواند انسان را فرسنگها از باطن حقیقت دور کند. و در سفر حج حسرت کربلای پنج را خوردهام تا سجاده بر آتش بگسترم و گردن به شمشیر پرده دار بسپارم.
و دریافتم که چرا امام عشق حج را ناتمام گذاشت تا به جنگ بپردازد.
دوست من! اکنون که دیگر جنگی در میان نیست که «سربازی و جانبازی معیار دینداری باشد، چگونه میتوان دینداران را از غیر آنها تشخیص داد؟
🔹 نامهای به دوست زمان جنگ
#سید_مرتضی_آوینی
از کتاب؛ تماشاگه راز
@skybook
هدایت شده از سُها؛ کتاب و مجله
تصدقت! سلام!
بَه که چه قابیست و چه زاویه دیدی دارد! در گپ و گفتهایی که با رفقا در سُها دربارهی سینما و همین نامهفیلم داشتیم، دیدیم که تو در آنجایی که ایستادهای چقدر حرف برای ما داری. چقدر به حرفمان آوردی...
🔹️ نامه فیلم/ شماره دوم
🔸 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم #سید_مرتضی_آوینی
برای دریافت نسخه الکترونیکی مجله، به کانال زیر مراجعه کنید.
#سها_کتاب_مجله
@soha_bookmag
... پس دو دست بریدهی خون آلود، بر روی، در مالید و روی و ساعد را خون آلود کرد. گفتند «چرا کردی»؟. گفت: «خون بسیار از من رفت. دانم که رویم زرد شده باشد. شما پندارید که زردی روی من از ترس است. خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخروی باشم که گلگونهی مردان، خون ایشان است». گفتند: «اگر روی را به خون، سرخ کردی ساعد را باری چرا آلودی؟» گفت: «وضو میسازم» گفتند: «چه وضو»؟ گفت:
«ركعتان في العشق، لا يصح وضوء هما الا بالدم» ـ در عشق دو رکعت است که وضوء آن درست نیاید الا به خون - پس...
#تذكرة_الأولياء
ذکر حسین بن منصور
🔸 مطلع کتابِ؛ وضوی خون
(سیری در زندگی حلّاج)
#باغ_کتاب تهران
@skybook
... تا اینکه عام الفیل فرارسید
فاصله را در نوردید
فاصلههایی
که فصلهایش مرگ و زندگی را
در مینوردید
و صدایی سترگ
با تندر و آذرخش طنین انداخت
پیشگویی را با خود داشت
و خرافات را از ریشه میدروید
و پامالشدگان راه آغازیدند
نگاهی به راه
نگاهی به آسمان روشن و پهناور
و در کانال شناور شدند
غسل کردند
وضو ساختند
نماز برپا شد..
"سرودهی فدوی طوقان"
📚ترانههای وطن و تبعید
گردآورنده: موسی بیدج
.
.
#باغ_آوینی_سُها
باغ یا همان روضهی خودمان
ما آدمها هم گاهی باغ هستیم و گاه هم برزخیم
سارتر میگفت : دیگری دوزخ است و راست میگفت و مگر ما گاهی در نسبتهایمان یکدیگر را مایهی عذاب و آتشی که برای هم بپا میکنیم نمییابیم؟
راستی ما مدام در تدارک اینکه برای هم آدمهای خوبی باشیم هم دست و پا میزنیم ولی نمیشود و نمیتوانیم!
چکار کنیم؟
مثل دیروز سرخوشانه بهسوی هم برویم و در میانهی راه مثل یک ماشینی که شصت سال دویده و به لک و لک افتاده باشیم و یا مثل امروز سهلانگارانه بپذیریم که تاب نمیآوریم و کنار بکشیم؟
بهتر بگویم: نمیخواهیم برزخ هم باشیم و نمیشود و میخواهیم بهشت هم باشیم و نمیتوانیم و این ناتوانی کار ما را به انصراف و بیراههها کشانده که آثارش در دوستیها و خانوادهها و اجتماع هویداست و اگر چند صباحی را هم باهم خوش بمانیم میدانیم که چقدر بیآینده است و قهر و جدایی را گرچه با دلواپسی به انتظار نشستهایم!
دوستیها توجیه دوری میکنند و در چشم ناظران درختان کریسمس پر زرق و برق نازنینی هستند که هیچگاه بار نمیدهند و هرگاه برق قطع شود دست کاج زشتمان رو میشود!
اصلا دوستی و نسبت میخواهیم چکار کنیم؟!
اگر میشد بهم پشت میکردیم و بکلی از هم میبریدیم بهتر بود و دردا و نفرین از این موجودی که ذاتا سیاسی است و باصطلاح خود نسبت است!
تصویر بالا را یکبار دیگر نگاه کنیم! میشود مثلا اسمش را ستارههای خوشهی پروین گذاشت یا از این دست صور فلکی
راستی این صور فلکی را چه کسی ساخته است؟ چه کسانی میتوانند صورت فلکی بسازند ؟
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
شخصیت نخست این داستان خداست انسان شخصیت دوم آن است. @skybook
بینوایان #ویکتور_هوگو قدیمی ترین نامی که از یک داستان در ذهن ما است و البته بسیار پر آوازه...
و احتمالا همین آوازه آن باعث شده که اهمیت خواندن این رمان از ذوق خواندن آن بیشتر باشد. و خب به نظر همین اهمیت باعث میشود که نسخههای خلاصه این رمان بلند بالا و طولانی رواج یابد و حتی پرداختن هوگو به اینهمه جزئیات در رمانش بیهوده و ملال آور شود.
هوگو ناشران را از خلاصهنویسی رمانش منع کرد و حتی اجازه نداد تا گلچینی از داستان را پیش از محصولات چاپی خود منتشر کنند. او به ناشران سفارش کرد تا مخاطبان یاد آثار کوتاه گذشته او را به این کتاب پیوند بزنند و این رویکرد را پیشنهاد کرد: «ویکتور هـوگو چه کاری در گوژپشت نوتردام برای دنیای گوتیک انجام داد، او این دنیای مدرن را در بینوایان کامل کردهاست».
خود هوگو در پی برانگیختن ذوقی برای خواندن اثر در مردمان بود و به نحوی از معرفی و شرح اثرش تفره میرفت تا شاید این ذوق برای مخاطب ایجاد شود...
بله درست است... فقط ذوق است که میتواند این انگیزه را برای خواندن این رمان در انسان ایجاد کند. ذوقی که شاید ندانیم منبع آن از کجاست و باید سررشته آن را در زندگیهایمان بگیریم... خاصه در دنیایی که همه چیز دست به دست هم داده تا انسان ذوقی برای زندگی نداشته باشد و به طمعِ زنده بودن بسنده کند.
حالا مدتی است ذوق خواندن این رمان را داریم و یکی دو جلسهای هم محفل جمع خوانی آن را راه انداختهایم. اگر مایل بودید به #هیئت_کتاب ما بیایید و یا اگر خواستید به صورت آنلاین صوت این محفل را پیگیری کنید.
#گرم_کتاب
@skybook
بینوایان جلسه اول.mp3
26.31M
#گرم_کتاب
🎙...بینوایان...
#ویکتور_هوگو
ترجمه #محمدرضا_پارسایار
#نشر_هرمس
🔹 جلسه اول
فصل اول؛ انسان راست کردار
از صفحه ۵ تا ۳۰
@skybook
#گرم_کتاب
محفل جمع خوانی کتاب؛
📚...بینوایان...
اثر: #ویکتور_هوگو
هر شب بعد از مغرب حوالی ساعت: ۱۹:۳۰
سرای هنر و اندیشه
جلسه حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز فراهم است.
📍 لینک ورود به جلسه
باشگاه اندیشه سُها؛ #پاتوق_کتاب_آسمان
#هیئت_کتاب
@skybook