.
📚📚📚 دیکتاتورها و دیکتاتوری 📚📚📚
چرچیل قهرمان پیش بینی ناپذیر/ پاول ادیسون
#نشر_ثالث قیمت ۹۸.۰۰۰ تومان
ناپلئون/ فیلیکس مارکم
#نشر_ثالث ۸۳.۰۰۰ تومان
استالین/ ادوارد رادزینسکی
#نشر_ماهی ۱۳۰.۰۰۰ تومان
دختر استالین/ رزماری سالیوان
#نشر_ثالث قیمت دوره دوجلدی: ۱۳۰.۰۰۰ تومان
کار، کار انگلیسیهاست/ جک استراو
#نشر_خوب قیمت ۸۰.۰۰۰ تومان
شبیه صدام/ میخائیل رمضان
#نشر_سوره_مهر قیمت ۴۵.۰۰۰ تومان
در آخرین روزهای رضا شاه/ ریچارد ا.استوارت
قیمت ۳۵.۰۰۰ تومان
آتش و خشم/ مایکل ولف
#نشر_ایجاز قیمت ۴۵.۰۰۰ تومان
🔸🔸🔸این چند عنوان کتاب با ۱۰% تخفیف🔸🔸🔸
#تاریخ_جهان
#تاریخ_ایران
@skybook
.
📚 خاطرات سردار شهید حاج احمد کاظمی
#نشر_شهید_کاظمی
قیمت ۷۰.۰۰۰ تومان
📚 همسایهای که بلند میخندید
و داستانهای دیگر
عماد عبادی #نشر_سوره_مهر
قیمت ۵۵.۰۰۰ تومان
📚 درگاه این خانه بوسیدنی است
خاطرات مادر شهیدان خالقی پور
...داوور، رسول و علیرضا...
#نشر_شهید_کاظمی
قیمت ۷۰.۰۰۰ تومان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. 📚 همپای صاعقه/ کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله، دی۱۳۶۰- تیر۱۳۶۱ (دوران فرماندهی احمد مت
.
#درباره_کتاب
آنچه در همپای صاعقه میخوانید صرفا کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷محمد رسول الله نیست. بلکه چگونگی شکل گیری تیپ و سپس لشکر ۲۷ است. که در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس لشکرهای زرهی و پیشرفته عراق را که از حمایت ارتشهای بزرگ دنیا برخوردار بود زمین گیر و تار و مار کرد. روایت عملیات و چگونگی نبردهای لشکر ۲۷ که همان کارنامه عملیاتی آن است بسیار مهم است، ولی آنچه شاید از نظرها دور میماند راهی است که طی آن منجر به شکل گیری چنین لشکری میشود... لشکری که رهبر انقلاب در وصف مردانش میگوید:
این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود.
📚 همپای صاعقه
نویسنده: حسین بهزاد- گل علی بابایی
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
@skybook
.
...ما کماکان به سمت خاکریز اصلی دشمن که همان دژ عظیم موسوم به «خاکریز بارلویی» بر روی جادهی آسفالت اهواز-خرمشهر بود، پیش میرفتیم. در جریان پیشروی ستونهای پنج گردان تیپ ۲۷ در آن شب روشن و مهتابی، واقعه عجیبی رخ داد که همهی برادرها را دچار حیرت و اعجاب کرد؛ طوری که خبر آن را دهان به {دهان، به یکدیگر اطلاع میدادند. مجمل قضیه از این قرار بود که هرگاه به یکی از آن خاکریزهای سراسری دشمن نزدیک میشدیم، آسمان مهتابی، دفعتا ظلمانی و مات میشد. حین عبور از اولین خاکریز، ما چندان توجهی به این مسأله نداشتیم؛ چرا که برادرها عمدتا دل نگران عبور بی سر و صدا از خاکریز بودند؛ ولی در جریان عبور از دومین خاکریز سراسری عراقیها، وقتی مجدداً منطقه در هالهای از ظلمت مطلق غرق شد، همه بی اختیار سر بلند کردند و برای یافتن علت، به آسمان چشم دوختند. تازه در آن وقت بود که همه فهمیدیم قضیه از چه قرار است! یک پارهی ابر نه چندان بزرگ، در پهنهی صاف و یک دست بی ابر آسمان دیده میشد که هر گاه به یکی از خاکریزهای دشمن نزدیک می شدیم، به آرامی ماه را میپوشاند و آنقدر بر جای میماند تا آخرین نفر نیروها از آن خاکریز عبور کند. بعد دوباره ماه پدیدار میشد و نیروهای ما مسافت زیادی را طی میکردند تا به خاکریز بعدی دشمن برسیم. با رسیدن به خاکریز بعدی، این واقعهی خارق العاده و حیرت انگیز دوباره تکرار میشد. از فرط هیجان ناشی از مشاهدهی مستقیم نزول امداد الهی، بی اختیار لرزهای سخت سراسر وجودم را فراگرفت. اکثر برادرها، مبهوت و خاموش همان طور که در حال پیشروی بودند، به آسمان چشم دوخته، به پهنای صورت اشک میریختند. همین الان هم که بعد از آن همه سال دارم این ماجرا را برای شما بازگو میکنم، خدا گواه است از به خاطر آوردن وقایع آن شب سراسر شگفتی، موی بر تنم راست شده است. القصه، ساعت از یازده شب هم گذشته بود که به فاصلهی دو سه کیلومتری خاکریز اصلی، روی دژ رسیده بودیم...
📚 همپای صاعقه
نویسنده: حسین بهزاد- گل علی بابایی
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
@skybook
.
مادام که عمر من به دنیا باشد
هرجا که تو باشی دلم آنجا باشد
دیگر خبر از خودم ندارم، ای دوست
تا باشد از این بی خبریها باشد
#تازه_ها
📚 شمعدانیها/ گزینه رباعی #میلاد_عرفان_پور
#نشر_سوره_مهر
#شعر
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. ...باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمی خورد و لازم است استراتژی جنگ عوض شود... 🔹
.
#درباره_کتاب
آنچه در همپای صاعقه میخوانید صرفا کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷محمد رسول الله نیست. بلکه چگونگی شکل گیری تیپ و سپس لشکر ۲۷ است. که در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس لشکرهای زرهی و پیشرفته عراق را که از حمایت ارتشهای بزرگ دنیا برخوردار بود زمین گیر و تار و مار کرد. روایت عملیات و چگونگی نبردهای لشکر ۲۷ که همان کارنامه عملیاتی آن است بسیار مهم است، ولی آنچه شاید از نظرها دور میماند راهی است که طی آن منجر به شکل گیری چنین لشکری میشود... لشکری که رهبر انقلاب در وصف مردانش میگوید:
این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود.
📚 همپای صاعقه
نویسنده: حسین بهزاد- گل علی بابایی
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
@skybook
همپای صاعقه- جلسه اول.mp3
19.38M
🎙 #همپای_صاعقه
🔹 متن خوانی و گفتگو
🔹 گزیدههایی از کتاب؛
📚 همپای صاعقه/ کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله
نویسنده: حسین بهزاد- گل علی بابایی
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
🔹 جلسه اول ۷ فروردین ماه ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
@soha_sima
@skybook
.
📚 وحی بر توفان/ اشعار #مُقبل_اصفهانی
(آقا محمد شیخا - قرن دوازدهم هجری)
#نشر_سوره_مهر
تدوین و تصحیح: امیر حسین مدرس
جلد نفیس چوبی
۵۷۶.۰۰ صفحه/ قیمت: ۱۵۰.۰۰۰ تومان
@skybook
.
📚 حاج جلال/ خاطرات حاج جلال بابایی
نویسنده: لیلا نظری گیلانده
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. 📚 حاج جلال/ خاطرات حاج جلال بابایی نویسنده: لیلا نظری گیلانده #نشر_سوره_مهر #ادبیات_پایداری @s
.
هشت سال تمام توی عزا بودند انگار...
با اینکه خودم همدانی نبودم، اسم و رسم خانوادۀ «حاجی بابایی» را بارها شنیده بودم اول از همه دربارۀ سن و سالش پرسیدم. گفتند: «هشتاد!» از وضعیت حافظهاش پرسیدم که استادم، آقای مرتضی سرهنگی گفت: «خیالت راحت... کشاورز است و هوای پاک تنفس کرده!»
ایشان وقتی فهمید انگار منظورش را متوجه نشدم، لبخندی زد و گفت: «حاج جلال هنوز فشار متروی تهران را تجربه نکرده تا همه چی رو فراموش کنه!»
.
.
...بعد از استراحتی کوتاه هنگام عصر سر صحبت را باز کردم.
میدانستم حاج جلال پدر دو شهید است؛ میدانستم دو دامادش در جبهه شهید شده است؛ میدانستم پسرهایش رزمنده و جانبازند؛ اما نمیدانستم مادرش جانباز و خودش هم رزمنده و جانباز جنگ است. این را وقتی فهمیدم که چندین بار دست به کتفش برد و عضلات صورتش از شدت درد جمع شد و گفت: «ای وای شانَهم!» خواستم از فرزندانش بپرسم که سرش را تکان داد و با زمزمه «علیرضایم!» چشمهایش خیس شد نمیدانم نام «ابوالقاسم» چه آتشی درونش روشن کرد که دست گذاشت روی سینهاش و آه کشید «غوره غوره.... عسل زنبوره.... از حمیدرضا گفت که در آن لحظات سخت چقدر هوایشان را داشت و از حبیب و پای کوتاه شدهاش در جنگ از مریم و دخترش، سمانه، تعریف کرد. از خواهرش، فاطمه، که بزرگ شده خانه خودش بود. اسم برد از دامادهای شهیدش؛ «حاج عزیز احمدی» و «حاج اسماعیل شکری موحد».
وقتی گفت: «هشت سال تمام توی عزا بودیم!»، اشاره کرد به عکس هایی که هر چهارتایشان با هم بودند...
یادداشت نویسنده؛ #لیلا_نظری_گیلانده
📚 حاج جلال
#نشر_سوره_مهر
#ادبیات_پایداری
@skybook