eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
962 دنبال‌کننده
124 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
در آستانه شهادت امام مجتبی علیه السلام به همت موسسه فرهنگی و سازمان هنری رسانه اوج برگزار می شود عصر شعر "غریب مهربان" باحضور سخنران : موضوع: بررسی مضامین شعر در مراثی حسنی با اجرای: با مداحی زمان : شنبه ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ کافه نخلستان سازمان اوج ▪️عقیق شعر @aghighpoem
نشست تخصصی معرفی ظرفیت‌ها و ظرافت‌های سفرنامه نویسی اربعین زمان: دوشنبه، چهاردهم شهریورماه، ساعت ۱۷:۳۰ مکان: قم، خیابان شهدا(صفائیه)، نگارستان اشراق
درباره_سفرنامه_نویسی_در_اربعین[1].mp3
38.9M
(١) ضرورت‌ها، ظرفیت‌ها و راه‌کارهای آن گفتاری از: سیدمهدی حسینی رکن‌‌آبادی خلاصه مبحث: سفرنامه: ثبت مشاهدات و شنیده‌ها راهکارها: گزارش خشک علمی گزارش حسی وصف و پردازش تصویر آفرینی + موضع‌گیری: 1. واکنش عاطفی 2. تحلیل نکات مهم: دقت و نکته‌سنجی، انصاف و عدالت، ارائه نگرش و دیدگاه خود، بیان هنرمندانه (شاعرانه/کنایی) وصف جزئیات (جزئی‌نگری و جزئی‌نگاری) ارزش کار: فرهنگ‌نگاری+فرهنگ‌شناسی+ فرهنگ‌سازی 1. فرهنگی(آموزشی، درس زندگی و عبرت، الگوبخشی، و...) 2. اجتماعی(سبک زندگی، آئین‌ها و سنت‌ها) 3. تاریخی(پیوند گذشته، حال و آینده) 4. معرفی نویسنده (دیدگاه، قلم، ذوق، دغدغه‌های او) نمونه‌های موفق: سفرنامه ناصرخسرو داستان سیستان پنجره های تشنه و پیاده تا بهشت شرایط زبان و بیان: سالم روان صمیمی برانگیزاننده و پرشور ساده و دور از تکلف فطری بر اساس زبان مردم تنوع کلام و...
معرفی چند نمونه جهت مطالعه (با سپاس از آقای یوسف رحیمی که برای انتخاب این نمونه ها متقبل زحمت شدند) پیاده تا خورشید: سفرنامه اربعین یادداشت های هشت سفر کربلا (علیرضا قزوه) https://bookroom.ir/book/85774/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86 سفرنامه اربعین https://www.ketabrah.ir/book-tag/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86 کتاب «گلوله‌های داغ»، سفرنامه اربعین از ملایر تا کربلا در 22 اپیزود به قلم رضا کشمیری https://www.ibna.ir/fa/book/296917/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7 «به خدای درختان انجیر» ، محسن حسن‌زاده https://safarvaname.ir/category/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86/ سفرنامه اربعین نویسنده: محمود شریفی http://farhangziarat.hzrc.ac.ir/article_101829.html کتاب پای پیاده (سفرنامه اربعین حسینی محمد حسین خانی) https://torob.com/p/cee98d9c-d793-4c77-aae6-c8ab28a2847c/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C/ سفرنامه؛ آنچه که بر من در پیاده‌روی اربعین گذشت! https://virgool.io/@thantez/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%D8%9B-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-ydt9zdteifg9 خاطراتی شیرین از زیارت اربعین https://www.fanaei.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86/ اینجا، شهر خاک و خون است! https://lastsecond.ir/itineraries/s973403-karbala-ramin-97 سفرنامه اربعین| نون بهشتی/ماجرایی از دلدادگی https://www.farsnews.ir/mazandaran/news/13990715001192/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86%7C-%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C سفرنامه پیاده‌روی اربعین؛ تصویری از لحظه لحظه حضور در یک سفر معنوی http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-8/165660-%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%84%D8%AD%D8%B8%D9%87-%D9%84%D8%AD%D8%B8%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C
گفتاری از من درباره مضامین شعر اربعین و حماسه حرکت به سمت امام علیه‌السلام با پای پیاده... ٢٢شهریور ١۴٠١ https://jamejamonline.ir/fa/news/1380180/%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D9%87
میان ما که نرفتیم و رفته‌ها- شاید- تفاوتی‌است در آغاز و، در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌است بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌است، بی‌سعادت نیست... شاعر: مریم کرباسی
نه که از رفتنت گلایه کنم نه که چون از خودت جدا ماندم زیر لب وقت رفتنت گفتم... همسفر! از بهشت جا ماندم... . خوش به حالت که رفته ‌ای به بهشت... لابد آن‌جا چه‌قدر خوشحالی خوش به حالت که با من و بی من زائر اربعین هرسالی کفش‌هایت چه‌قدر خوش‌بختند چفیه‌ات غرق اشک شیدائی‌ست خوش به حال دو تا لب خشکت روزی‌اش آب و قهوه و چائی‌ست... . . گرچه پیراهنت پر از خاک است خاک جاده، تبرکش کرده‌ست باد این گرد و خاک را سوغات با خود از قتلگاه آورده‌ست... . با دوتا پات رفته‌ای اما فارغ از محبس تنی، حتما از نجف تا حریم کرب‌و‌بلا جاده را بال می‌زنی حتما توی موکب، پناه می‌گیری از غم و درد و رنج این دنیا نفس تازه می‌کشی هرشب بین هرم عزای زائرها لابد از یاد و خاطرت رفته غصه‌های سخیف قبل سفر چفیه را بسته‌ای به دور سرت شده سردرد دائمت بهتر من هم این‌جا میان برزخ اشک دور از آن بهشت رویایی... هی قدم می‌زنم به دور اتاق مثلا بین راهپیمایی... در کنار تو بین زائر ها... زائر اربعین مولایم گرچه جا مانده‌ام ولی با آه با خیال تو راه می‌آیم نه که از رفتنت گلایه کنم سفرت غرق عشق، هم‌سفرم فقط این‌که بزرگواری کن... شعر من را بخوان... کنار حرم... شاعر: ریحانه ابوترابی .
مبادا که سالی جدا گردم از «اربعین‌رود» و در گوشه‌ای داخل تُنگ ماهی بمیرم (احد ارسالی)
برادرگرامی! ذاکر اهل‌بیت شاعر آل‌الله عمری دم از حسین زدی‌‌‌‌‌؛ از کوچه و جسارت به چادر زهرایی خواندی... از هتک حرمت نسبت به معجر اُسرای آل‌الله... فراموشی که نگرفته‌ای؟ خب... حالا چادر از سر زن مسلمان کشیدند. کجای این قصه‌ای؟ قرارست۲۸ صفر، روضه کوچه را بخوانی یا این که، آن را مستند نمی‌دانی! آزمون بزرگی پیش روی همه ماست... یادت باشد گفتی: ما امت امام حسینیم. در معرکه ای دوست! «طرماح» نباشی.. هشدار!
جلسه ١٩٨ با حضور شاعران ولایی سرا دوشنبه یازدهم مهرماه ١۴٠١ ساعت ١٨الی ٢٠ تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسینیه سادات در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی، بخش دیگری از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه» تقدیم خواهد شد.
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید بسم الله الرّحمن الرّحیم درگذشت شاعر آئینی با اخلاص جناب آقای سید رضا موید رحمة الله علیه را به فرزندان و خاندان گرامی ایشان و به جامعه‌ی ادبی خراسان تسلیت عرض میکنم. شعر روان و دلنشین این هنرمند مومن- که غالباً در خدمت معارف و ارزشهای دینی است- یادگار ارزنده‌ی او در اینجا و ذخیره‌ی گرانبهای او برای نشئه اخروی است. ان‌شاءالله خداوند او را با شهیدان محشور فرماید که همواره محافل یاد آنان را با سروده‌های خود رونق ‌می‌بخشید. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۶ مهرماه  ۱۴۰۱
استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش یکم (بخش‌هایی از مقدمه دیوان استاد مؤید؛ به قلم اینجانب) شعر مناسب اجرا در هیئت در حقیقت همان شعر مذهبی ولایی است؛ که به جهت مردمی‌بودن آن، نشانه‌ها و ویژگی‌های خاصی می‌یابد؛ به عبارت دیگر، شعر هیئتی یا همان شعر مناسب اجرا در هیئت، تافته جدابافته از شعر ولایی نیست! واضح‌ترین و مهم‌ترین وجه تمایز این نوع شعری با دیگر اشعار، بهره گیری از زبان و شیوه بیان عامیانه است؛ پس می‌توان گفت هر شعر مذهبی که با بهره گیری از ادبیات عامیانه و طبق معیارهای خاص آن سروده شده است، می‌تواند مناسب اجرا در هیئت باشد. مرور ابیات این شعر در تبیین این فرضیه ما را یاری می‌کند: مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم این گنج پربهاست من ارزان نمی‌دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی‌دهم نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم این اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم جان می‌دهم به شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم ای خاک کربلای تو مهر نماز من آن مهر را به مُلک سلیمان نمی‌دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه خداست به شیطان نمی‌دهم گر جرعه ای ز آب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه حیوان نمی‌دهم تا سر نهاده ام چو مؤید به درگهت تن زیر بارِ منت دونان نمی‌دهم (سیدرضا مؤید خراسانی) شعر، سرشار از مضامین روایی، نکات ادبی و فنی است؛ اما نکته مهم در این شعر، سادگی زبان و شیوه بیان است. زبان شعر، بدون تکلّف و پچیدگی است و شاعر در ضمن سهل کردن زبان، از ممتنع بودن آن غافل نبوده ست؛ به همین جهت، در لایه‌های درونی اکثر ابیات از تشبیه بهره برده و با چاشنی بیانی تعریضی، نحوه بیان شعر را به فطرت زبان مردم نزدیک کرده است.
استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش دوم (بخش‌هایی از مقدمه دیوان استاد مؤید؛ به قلم اینجانب) برای دریافت اثر هنری و لذت بردن از آن، مخاطب باید زمینه‌های حسی و شهودی لازم را داشته باشد. به عنوان مثال در این بیت، با عبارت«اتاکم نجی» که برگرفته از زیارت جامعه کبیره است، مفهوم توسل به امام حسین(ع) تبیین شده است: هرکس که جست بر تو توسل، نجات یافت ای ناخدای فُلک «اتاکم نجی» حسین (سیدرضامؤید خراسانی) یا اشاره غیر مستقیم همان شاعر به کبودی رخسار حضرت زهرای مرضیه(س) در این بیت: هر ماه گرفتنش بود یک ساعت این ماه گرفته بود تا کرد غروب و در هریک از این ابیات نکات تاریخی تداعی می‌شود: چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد (سیدرضامؤید خراسانی)
استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش سوم (بخش‌هایی از مقدمه دیوان استاد مؤید؛ به قلم اینجانب) اشعار در هر دوره وظایفی دارند و با هدف پاسخ‌گویی به نیاز مخاطب سروده می‌شوند. نوع مخاطب، سطح زبان و شیوه بیان را در شعر رقم می‌زند و جهان‌بینی شاعر بر این اساس در شعر رخ می‌نماید. بنابراین اگر شاعر، نگاهی متعالی در شعر نداشته باشد و صرفاً در پی اقناع عواطف مخاطب باشد، بی‌گمان شعر او پویایی فکری و فنی نخواهد داشت و ایستا و بی‌حرکت در یک دوره زمانی خواهد ماند. برای این که شعر به ورطه عوامانگی نیفتد و در قید زمانی خاص باقی نماند، لازم است شاعر هیئتی‌سرا به این نکته کلیدی توجه کند و همواره در صدد ارتقای فنی و فکری مخاطب باشد. در این ابیات استادسیدرضا مؤید تلاش دارد ضمن توجه به تعهد شاعرانه‌اش، در لابه‌لای ابیات، مخاطب را با نگرشی تازه در باره عقیله بنی‌هاشم، حضرت زینب کبرا(س) آشنا کند: کعبه بی نام و نشان می‌ماند اگر زینب نبود بی امان دارالامان می‌ماند اگر زینب نبود گر چه دادند انبیاء هر یک نشان از کربلا کربلا هم بی نشان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب سرخ تشیع کز غدیر اغاز شد تا ابد بی پاسبان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت بی تحرک همچنان می‌ماند اگر زینب نبود کاروان مهدویت در مسیر فتنه‌ها بی امیر کاروان می‌ماند اگر زینب نبود مجری احکام قرآن بود او با صبر خویش دین حق بی حکمران می‌ماند اگر زینب نبود کرد اسلام حسینی و یزیدی را جدا حق و باطل توأمان می‌ماند اگر زینب نبود شد گلستان کربلا از لاله‌های احمدی وین گلستان در خزان می‌ماند اگر زینب نبود شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین زیر خاکستر نهان می‌ماند اگر زینب نبود ناله ی مظلومی‌لب تشنگان دشت خون در گلوگاه زمان می‌ماند اگر زینب نبود خون ثار الله رمزی را که بر صحرا نوشت تا ابد بی ترجمان می‌ماند اگرزینب نبود فارسان صحنه ی "هیهات من الذله" را داغ ناکامی‌بجان می‌ماند اگر زینب نبود ای«مؤید» هرچه هست از زینب و ایثار اوست جان هستی ناتوان می‌ماند اگر زینب نبود
استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش چهارم استاد سیدرضا مؤید، شاعری پیش‌کسوت از دیار خراسان است که سالها در فضای قدسی حریم حضرت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا نفس کشیده و از انوار آن خورشید تابان نور حضور گرفته است. ایشان در زمره شاعرانی است که از دهه‌های پنجاه و شصت تاکنون، به عنوان شاعر هیئتی‌سرا در میان اهل هیئت، مرثیه‌سرایان و ذاکران آل‌الله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. از جمله این شعر که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است: اشكي بُود مرا كه به دنيا نمي دهم اين است گوهری كه به دريا نمي دهم گر لحظه اي وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم عمری بود كه گوشه نشيـن محبتم اين گـوشه را به وسعت دنيا نمي دهم در سينه ام جمال علي نقش بسته است اين سینه را به سينه سینا نمي دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمي كشم دامان او ز دست تمنّا نمي دهم سرمايه محبت زهراست دين من من دين خويش را به دو دنيا نمي دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا يك ذره از محبّت زهرا نمي دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست اين نقد را به نسيه فردا نمي دهم در سايه رضايم و همسايه رضا اين سايه را به سايه طوبي نمي‌دهم .. با اندک تاملی می‌توان حدس زد این شعر در دهه سوم عمر ایشان سروده شده است و همین اثر این فرضیه را اثبات می‌کند که شاعران مذهبی و هیئتی‌سرا در دهه‌های پیشین در پی پاسخ به یک نیاز عمومی‌بوده اند:« سادگی شعر» و «لذت بردن آنی از آن» و از طرفی از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهان‌بینی و روشن‌گری عموم غافل نبوده‌اند. این هدف را باید بسیار ارزش‌مند دانست و اگر امروز مخاطب از شعر در هیئت لذت بیش‌تری می‌برد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و هم‌نسلان او از جمله: استاد محمدعلی مجاهدی، غلام‌رضا سازگار ، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است. به‌راستی این شعر در قیاس با دیگر اشعار چه خلأی دارد و اگر شاهکار نیست چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است. به نظر می‌رسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل شعریت باید در این ویژگی‌ها جست‌و‌جو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، و به عبارت دیگر، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانه‌ها و عناصر ادبی است که مخاطب با آن مأنوس است. این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز حب و علاقه به محضر اهل بیت(ع) با زبانی عاطفی و شاعرانه.
استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش پایانی استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهه تاریخی در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ویژه هیئت ارائه کند؛ شعری که عموم آن را به‌راحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزش‌های آن صحّه گذارند. در برخی از آثار استاد مؤید نشانه‌هایی فراوانی از تلاش برای ارائه مفهوم والا و شاعرانه، و نیز اقتاع دو نوع مخاطب عام و خاص مشهود است: نمونه‌هایی از ساده‌سرایی و وصف شاعرانه بر لب دریا لب دریادلان خشکیده است از عطش دلها کباب است و زبان خشکیده است سوز بی آبی اثر کرده است در اهل حرم هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است آه از این میهمان داری که در دشت بلا میزبان سیراب و کام میهمان خشکیده است نازم این همت که عباس آید از دریا ولی آب بر دوش است و لبها همچنان خشکیده است دامن مادر چو دریا، اصغرش چون ماهی است کام ماهی بر لب آب روان خشکیده است گر ندارد اشک تا آبی به لبهایش زند چشمهء چشم رباب از سوز جان خشکیده است و: دل شکسته من انس با علی دارد امید از همه بگسسته تا علی دارد منم ز شهر ولايت، ز کوی سوختگان شناسنامۀ من مهر ياعلی دارد خدا مدال علی دوستی به ما داده است به غير کشور ما شیعه کجا علی دارد به روز حشر برای شفاعت امّت علی حسين و رسول خدا علی دارد ساده‌سرایی با محوریت مضمون حماسی: اشک روز و شب ما وقف تو ای کشته عشق گریه گر هست سزاوار غم توست حسین من نگریم به عزایت که بهشتم بدهند ور بهشتم بدهند از کرم توست حسین در ره عشق زدی گام و در این راه خطیر طفل شش ماهه تو هم قدم توست حسین آیه کهف که خواندی خبر پیروزی است سر بر نیزه بلندت عَلم توست حسین مدح با محوریت تحلیل: حسین از خون من بر چرخ پاشید بلی عرش خدا را زیورم من لبم سرچشمه ی آب حیات است کجا محتاج شیر مادرم من و: نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! مدح و تحلیل تاریخ: دل و بازوی قوی داری تو مهر و قهر علوی داری تو بازوانت چو جدا شد عباس دست تو دست خدا شد عباس زان خداوند مدالت بخشید جای دو دست دو بالت بخشید مدح با محوریت معرفی سبک زندگی حسینی: شایسته است گفتن صلوا علی الحسین چون مصطفی ز توست تو از مصطفی حسین هر کس که جست بر تو توسل، نجات یافت ای ناخدای فلک اتیکم نجی حسین سنت بود سلام به تو بعد هر نماز زیرا بود نماز هم از تو به پا حسین از فاطمه به نام تو آغاز می‌شود برنامه شفاعت روز جزا حسین نامت چو بر زبان گذرد بند بند من گویند با زبان و دلم یک‌صدا حسین پر می‌زند دلم به هوای حریم تو آنجا که مستجاب بود هر دعا حسین سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک برای شیعه فرستاده ای پیام حسین جزئی نگری در تاریخ و وصف‌های حسی با هدف ارائه مرثیه: سلام بر تو و آن قطره‌های خون سرت که ریخت روی زمین در مسیر شام حسین ز خون سینه و پیشانی ات وضو کردی برای سجده به درگاه ذوالکرام حسین بخاک بود جبین و سرت جدا کردند نماز عشق تو در سجده شد تمام حسین جزئی نگری در تاریخ و کشف مضمون‌های تازه: قلب مولانا حسین بن علی هست جای مهر دو دلبر ولی در درون جای خدای اکبر است در برون آرامگاه اصغر است کربلا عرش سریر اصغر است روز عاشورا غدیر اصغر است زان علی حق کرد نعمت را تمام زین علی گردید تکمیل قیام و: روح ایمانند کوچک یا بزرگ هر دو قرآنند کوچک یا بزرگ و: در میان عاشقان روی دوست هر کسی محرم شود در کوی اوست حج او جز رنج چندین گام نیست چند ساعت بیش در احرام نیست لیک اصغر را که جان در کام بود متصل شش ماهه در احرام بود آن‌چه در این مختصر تقدیم شد، در حقیقت بیان بخشی از ارادت و شیفتگی سی‌ساله صاحب این قلم، به اشعار ولایی شاعر آل‌الله استاد سیدرضا مؤید است. امید است ، شاعران آل‌الله باشناخت شیوه‌های آفرینش شعر ولایی، بتوانند به نیازهای واقعی مخاطبان شعر در هیئت پاسخ‌گو باشند. مسلما ًمطالعه آثار شاعران پیش‌کسوت و بررسی تجربه‌های موفق ایشان، این مسیر را هموارتر خواهد نمود.
حلقه شعر ولایی فرات کارگاه نقد تخصصی شعر ولایی با حضور دوشنبه های دو هفته یک بار https://eitaa.com/foratpoem
حافظ‌‌؛ شاعر وعظ های شاعرانه (پیش‌کش به مناسبت بزرگ‌داشت روز حافظ) حافظ را خداوندگار غزل دانسته‌اند و صدالبته تعبیر درست به جایی است‌؛ اما کم‌تر کسی به این سؤال پاسخ دقیقی داده است که: حافظ در غزل‌های خود چه تدبیراتی اندیشیده است تا او را از دیگران متمایز کند؟ آیا غنای عرفان اوست؟ شیوه بیان رندانه و قلندرانه او؟ ذهنیت شاعرانه‌ای که در غزل ترسیم کرده است یا زبان او؟ یکی از ابعاد پنهان و کشف نشده حافظ، استفاده به‌هنجار و دقیق و درست او از شگردهای بیانی به‌ویژه در حوزه علم معانی و رعایت اقتضائات است. با این شگردهاست که توانسته با خلق فضاهای متفاوت، زمینه‌های ارائه شیوه بیان‌های متنوع و تاثیرگذار را فراهم کند. شاعران و شعرپژوهان معمولا بین فضای شعر و موضوع موعظه و نصیحت، قرابتی قائل نیستند! و بر این باورند که ورود به عرصه موعظه و پند نصیحت در شعر، در حکم یک بندبازی خطرناک است که حاصل آن جز سقوط نیست‌‌؛ حال اگر این بازی خطرناک در غزل عاشقانه این اتقاق صورت پذیرد، سرنوشت آن از پیش، معلوم است! موضوع بحث ما گرایش حافظ به پندورزی و موعظه در غزل است و نکته جالب توجه این است که، برخی از حافظ‌پژوهان براین باورند که حافظ اصلا اهل موعظه و نصیحت نیست! اما واقعیت امر این است که دیوان او سرشار از پندها و موعظه‌هایی است که به بیان شاعرانه، رندانه، غیرمستقیم و تاثیرگذار ارائه شده است و تحقیق در این باره و دسته‌بندی نصایح شاعرانه او جزو اموری است که ظاهرا تاکنون بدان توجهی نشده است. نکته مهم و قابل درنگ این که، حافظ در شعرش رفتارها و موضع‌های عاطفی متفاوت دارد‌؛ هم عاشق است؛ هم در برابر معشوق تسلیم است؛ هم تواضع دارد؛ هم سرشار از آرزو است؛ هم گله‌منداست؛ هم ادب گفتار را به‌سختی رعایت می کند. اما گاهی در لابلای تمام این سلوک و آداب عاشقانه از موضع دیگر با معشوق حرف می‌زند‌؛ از او توقع دارد؛ سخت معترض است؛ برای او شرط و شروط می‌گذارد و حتی به او در هاله ای زبان و بیان شاعرانه هشدار می دهد و توبیخش می کند! تأکید بر این نکته ضرورت دارد که تمام این موضوعات و مضمون‌های وعظ و نصیحت و تعریض اولاًدر فضایی عاشقانه و عاطفی، و ثانیاً با بیانی شاعرانه و ثالثاً بنا به اقتضائات زبان و بیان، کاملاً رندانه ارائه می شود. به عنوان مثال به غزل هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بی قرار من باشی... بنگرید. این غزل به‌ظاهر، غزلی پندمحور نیست‌؛ اما با درنگ در مضامین و نحوه بیان آن در می یابیم حافظ در فضای کاملاً عاطفی در ابیات آغازین، ابتدا از انتظارها و حسرت‌ها سخن می گوید سپس از توقعات و انتظارهایش از معشوق: شبی به کلبه احزان عاشقان آیی دمی انیس دل سوگوار من باشی و در مراتب بعدی از معشوق خواهش و انتظار دارد: شود غزاله خورشید، صید لاغر من گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی و سپس این فضا را گسترش می دهد و در کنار آرزوها، مطالبه خود را نیز در لایه‌های پنهان سخن آشکار می کند: سه بوسه کز دولبت کرده‌ای وظیفه من اگر ادا نکنی قرض‌دار من باشی! و در پایان، به‌راحتی آرزوی خود را به معشوق تلقین می کند: من این مراد ببینم به خود که نیم‌شبی به جای اشک روان، در کنار من باشی. آن‌چه در لایه‌های پنهان سخن می توان یافت، پندها و درخواست‌هایی است که غیرمستقیم به جناب معشوق دیکته می کند: دلم می‌خواست: یار من! مرادبخش دل بی‌قرار من انیس خاطر امیدوار من غمگسار و نگار من و انیس دل سوگوار من باشی. یعنی ای جناب معشوق این گونه باش! بیت آخر حاصل بیان مطالبه شاعر و در حکم نقطه اوج صراحت در حوزه بیان غیرمستقیم است: سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من اگر ادا نکنی قرض‌دار من باشی! که بیت حاوی مطالبه صریح و بی‌پرده شاعر از معشوق است و بیت: من این مراد ببینم به خود که نیم‌شبی به جای اشک روان در کنار من باشی، در حکم جمع‌بندی کل غزل با تکیه بر واژه کلیدی «مراد» و تکرار مضمون مصراع دوم بیت اول است: «مرادبخش دل بی‌قرار من باشی» شاعری که با زبان نرم ابتدا آرزو کرده و سخنش را تا مرز مطالبه و اعتراض پیش برده است، به‌خوبی می داند که برای رعایت آداب سخن، باید به سراغ همان زبان لیّن و روان باز گردد و اقتضای سخن این است که بر چاشنی ادب کلام بیفزاید و رندانه سخن گوید. این شگرد بیانی در دوبیت پایانی متجلی شده است: من این مراد ببینم به خود که نیم‌شبی به جای اشک روان در کنار من باشی من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم مگر تو از کرم خویش ،یار من باشی بیت آخر تصویری چندبعدی از روحیات شاعر است(مدح معشوق و مدح خود)... و همان‌گونه که گفته آمد، حاوی تواضع شاعر و با هدف جبران ابیات وعظ محور و مطالبه‌انگیز است...
راز دل‌نشینی و شیرین‌سخنی حافظ را در همین بیان شاعرانه و رندانه آن باید جست‌وجو کرد و از آن در آفرینش شعر الهام گرفت.
جلسه ١٩٩ با حضور شاعران ولایی سرا دوشنبه ٢۵ مهرماه ١۴٠١ ساعت ١٨:٣٠ الی ٢٠:٣٠ تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسینیه سادات در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی، بخش دیگری از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه» تقدیم خواهد شد.
هدایت شده از شعر هیأت
🔹چادر خونین🔹 نشسته است به خون چادر سیاه و سپیدت رسیده اول پاییز، صبح روشن عيدت نشسته بودی و چشمت به بارگاه زلالی... زلال مثل همان اشک‌های سرخ و سپیدت و غرق درددلی ساده بود دخترک تو... رسید پیک شهادت و بی‌حساب خریدت زن شهید! زن زندگی! چه آخر خیری! تمام معنی آزادی است وصف شهیدت سلام من به تو! امشب بهشت منتظر توست بهای چادر خونین توست صبح امیدت 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹به نام شهید🔹 بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد بعید نیست که چشمش به خاک و خون بنشیند کسی که خون شهید تو را ندید بگیرد کسی که دل بدهد به قرار و قولِ غریبه چه هیچ‌ها که از این وعده و وعید بگیرد اگر که عقل سلیم است غیر پند ز تاریخ چه می‌تواند از این ماضی بعید بگیرد؟ حرم کجاست؟ همین کوچه که به نام شهید است بگو به رهگذرش حاجت و امید بگیرد بگو به رهگذر چارراه بی‌طرفی‌ها همیشه فاصله از دشمن پلید بگیرد در آزمون غمت مرگ از شروط قبولی‌ست خوشا که نقش به خون برگه‌ای سفید بگیرد 📝 @ShereHeyat
کم‌کار شدم؛ به عشق وادارم کن خودخواه‌ شدم؛ پیش خودم خوارم کن ای چادر خونرنگ، اذان می‌گذرد از خواب عمیق مرگ، بیدارم کن دکتر_حامد_اهور
هدایت شده از ..: برای ایران :..
تصویرسازی هنرمند : حسن روح الامین @foriran1401
بینِ پرافشانی هزار کبوتر شد قلمِ این قصیده، قامت یک پر دفتر شعر من است بال فرشته جوهر شعر من است خون کبوتر دست بریده گرفت دست مرا هم تا بنویسم شکست، پشت برادر... تا بنویسم حرم پناه ندارد تا بنویسم امان ز غصه معجر غربت آل نبی، ز غفلت مردم، حرمله را راه داد غفلت دیگر... فتنه فصل خزان و فتنه طوفان آینه‌های حرم شکست مکرر آن همه سنگ سیاه هرچه شکستند آینه‌ها بیش‌تر شدند منور خون شهیدان چراغ و شاه‌چراغ است آیه نور است بیت آل پیامبر غرق شود بین خون این همه عاشق فتنه تکفیری و منافق و کافر فتنه به دشمن چراغ سبز نشان داد تا مگر آتش زنند باز بر این در.... حضرت خیرالنسا گریست برایِ سرخی چادرنماز مشکی مادر اشک رباب و رقیه، اشک سکینه است قطره خونی که ریخت از رخ خواهر آن پسر هفت‌ساله‌ای که به خون خفت عاشق و هم‌نام توست یا علی‌اصغر حرمله در کف گرفت تیر و کمان را آه دوباره هدف، سپیدی حنجر...