eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.4هزار دنبال‌کننده
960 عکس
267 ویدیو
114 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
‎⁨جهان، پس از کرونا. یوول نوح هراری⁩.pdf
209K
یادداشتی خواندنی از نوح هراری درباره کرونا و تبعات بعدی آن در جهان! مطلب کمی طولانی است اما ارزش وقت گذاشتن دارد. انتشار آن به معنای قبول تمام محتوای آن نیست‌، بلکه نکات قابل تاملی دارد که می‌شود درباره آن نکات فکر و گفتگو کرد!
طب سنتی.pdf
11.49M
«کرونایسم» در هندسه معرفتی عالمان مذهب یادداشت تفصیلی حجت الاسلام علی امیری، مدیر موسسه فقه الطب، طبنا، با موضوع واکاوی مبانی معرفتی اندیشوران دینی در مواجهه با موضوعات نوپدید پزشکی و پاندمی ویروس «کرونا»، از منظر تاریخ پزشکی، فلسفه علم، مدرنیسم و طب قدیم.
حجه الاسلام علی محمدی موسسه معنا واقعا این نحوه از بریده دیدن «بخش توصیفی» از «غیر توصیفی علوم اجتماعی» برای من عجیب است! لااقل در سه گام می توان نسبت بخش توصیفی علوم اجتماعی با بخش غیر توصیفی را بررسی کرد: ▪️گام اول: رابطه بخش توصیفی با بخش تجویزی و حکمی ولو اینکه بپذیریم که علوم اجتماعی فقط توصیف می کنند و تجویز وظیفه آنها نیست، ولی این دیگر قابل انکار نیست که اگر توصیفات علوم اجتماعی از پدیده های انسانی از قبیل طلاق و خودکشی و مبادله و سود و دین و اسطوره و ...، هیچ دلالتی و اقتضائی نسبت به ساحت تصمیم و تجویز و توصیه نداشته باشد، لازمه اش به حاصلی و مهمل بودن مطلق علوم اجتماعی در تکون وضع کنونی جهان است. بلکه عمده جریان علوم اجتماعی مدعی آن هستند که فقط توصیفگر اند و نه توصیه کننده، ولی در کنار این «الاحقری» که می گویند، «الاکبری» خوابیده که اگر می خواهید دچار اعوجاج نشوید، به آنچه من علوم اجتماعی برایتان «به عنوان قواعد رفتاری انسان و جامعه» برایتان صورت بندی کرده ام و «وصف» کرده ام، «باید» تن در بدهید و ملتزم شوید. این عبارت، خود بزرگترین، «باید» علوم اجتماعی مدرن است. در ذیل این «باید کلان و اساسی» است که سیاست و قدرت، می بایست به «علوم اجتماعی» قید بخورد و مهار شود، تا به اصطلاح «کارشناسی و معقول» باشند و سلیقه ای و وهله ای و قبیله ای نباشد... ▪️گام دوم: در مندمج بودن بخش توصیفی با بخش اخلاقی و ارزشی علاوه بر این، تفطنی در پنجاه شصت سال گذشته حتی در میان، متفکرین اسلامی شکل گرفته که آنچه امروز به عنوان علوم انسانی ارائه می شود، ملغمه ای از «نظام ارزشها» و «نظام توصیفات» است که به صورت مندمج و در هم تنیده ارائه شده است. در فضای فکری ما این حساسیت نسبت به «علوم مارکسیستی» بیشتر بوده است و نقدهای بسیار خوبی در رد ادعای «علمی بودن مارکسیسم» توسط متفکرین اسلامی نگاشته شده است. شهید صدر در کتاب ارزشمند اقتصادنا، بحثهای مفصلی انجام داده که نشان دهد که آنچه امروز به اسم «نظام اقتصاد مارکسیتی» و «نظام اقتصاد سرمایه داری» مطرح است، مجموعه ای در هم تنیده از «مذهب اقتصاد» و «علم اقتصاد» است و نباید ما گول ظاهرا ادعاها را بخوریم. ایشان تلاش کرده که در هریک از این نظامهای اقتصادی، بخش توصیه ای و ارزشی آنها را از بخش توصیفی آنها تفکیک کند. ▪️گام سوم، گرانبار بودن توصیفات از نظام ارزشی و اخلاقی گام سوم، توجه به نخ نما شدن افسانه «خنثی بودن توصیفات علمی»؛ لااقل در علوم انسانی است. نقدها و تبین های خوبی در این سالها چه در غرب و چه در جهان اسلام و چه در کشورما، نسبت به «منسلخ نبودن بخش توصیفی علوم انسانی» از نظام ارزشی و اخلاقی دانشمندان صورت گرفته است. چگونگی حضور «تصویر از مطلوب»، در افراز و تجزیه واقعیت، شاخص های تعادل و عدم تعادل، شناسایی معادله های حرکت بر اساس متغیرهای موجود، شناسایی متغیر اصلی و ...، همه و همه مجاری حضور تصویر ارزشی و مطلوب دانشمندان در توصیفاتشان در عرصه علوم انسانی است. 🔹غرض این تفکیک این بود که بعد از توجه به گامهای فوق باید بررسی کنیم که جمله ای که از جناب استاد جوادی آملی دام ظله نقل شد، به چه معناست؟ جمله ایشان این بود: «کسی نباید توقع داشته باشد که با و ، و با ، سیاست را پیدا کند؛ چون باید و نباید جایش در است، منتها مبانی فطری و ادله اولی را حکمت نظری تأمین می‌کند.» اگر ایشان بگوید که بخش توصیفی و تجویزی هیچ ارتباطی با هم ندارند و بخش اول را در حکمت نظری باید جست و دومی را در حکمت عملی، به نظر حقیر از منظر هر سه گامی که عرض کردم یا لااقل از منظر گام اول و سوم، می توان به این فرمایش ایشان اشکال کرد. این اشکال زمانی تقویت می شود که بدانیم در نگاه ایشان (بر خلاف بزرگانی مانند استاد مصباح)، حکمت علمی به حکمت نظری بر نمی گردد و هر یک بداهتها و قضایای فطری خاص به خود را دارند.🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بحث های مهم در حوزه فلسفه مساله وحدت و کثرت است. یکی از زیرشاخه های این موضوع، پاسخ به این سوال است که چطور اجزاء یک کل واحد، می تواند دارای ارزش مثبت باشند، اما کل نهایی که منتجه است، ارزش منفی داشته باشد. مثال معروف آن هم «رقص» است. در حالی که حرکت های دست و پا و کمر و سر و... اگر جداجدا بررسی شوند، ممکن است بی ارزش و یا حتی دارای ارزش اخلاقی مثبت باشند(مثل ورزش) اما کلیت آن از نظر دین ممکن است گناه باشد و یا در هنرهای نمایش، یک رقص بد و ناهنجار و یا بی مناسبت و... باشد یعنی وقتی این حرکات با هم جمع می شوند بار ارزشی متفاوتی از تک تک آنها بصورت مجزا دارند. پاسخی که هر مکتب فلسفی به این سوال میدهد، که چطور ارزش کلیت را از ارزش اجزاء جدا می کند، بعدا توسط دانش های بهره بردار از آن مکتب فلسفی در علوم کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد و در نهایت هم متخصصان خطابه های عمومی، آن روش تحلیل را در گفتگو با مردم، به زبان ساده در می آورند و موضوعات را به زبان عمومی بیان میکنند. اما متاسفانه در بسیاری از اوقات، کنشگران اجتماعی، برای فرار و انکار بار ارزشی حاصل از کلیت کار خود، متفاوت بودن ارزش کلیت یک اثر و فعل از اجزائیش را انکار می کنند و این در اصل تلاشی غیر اخلاقی است برای تحمیق مردم و سوء استفاده از کم سوادی مردم در بازی های منطقی و زبانی. البته این سو رفتار، مذهبی و غیرمذهبی نمی شناسد، اما کلیپ بالا یک نمونه گل درشت از این رفتار غیر اخلاقی نخبگان جامعه است. @teghjtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر هنری و نگاه جالب شیعیان حزب الله به دعوت دیشب سید حسن نصرالله برای دعا در شب نیمه شعبان @teghtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت سید حسن نصرالله به کمپین برای شب نیمه شعبان ساعت ۸:۳۰ شب به وقت مکه @teghtesadi
آشنایی با نظام سلامت در اسلام - 07 شهریور 1394 دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران.mp3
22.66M
🔹موضوع: آشنایی با نظام سلامت در اسلام «آشنایی با روش‌شناسی برداشت از قرآن و حدیث درعلوم سلامت» 🔹جلسه اول 🔹 سخنران: دکتر احمد پاکتچی 🔹 تاریخ: 7 شهریور ماه 1394 🔹 مکان: تهران، دانشگاه تهران، دانشکده طب سنتی، ساختمان هروی. 🆔 @ostadpakatchi
هدایت شده از عصر حیرت
¤ عصر حيرت 《مهدى نصيری》 .pdf
2.85M
🍀 متن کتاب "عصر حیرت" به قلم مهدی نصیری 🔺رویدادهای پیرامون کتاب را در كانال زیر در تلگرام دنبال کتید: @asrehairat
صف خرید! ✍️احمد اولیایی این روز‌ها در سراسر کشور در بعضی خیابان‌ها صف‌هایی دیده می‌شود. صف‌هایی برای ثبت‌نام در سامانه سجام و دریافت کد بورسی. رشد ۱۸۷ درصدی شاخص بورس در سال گذشته و ادامه رشد آن در سال جاری نشان از روز‌های پررونق بورس دارد. بورسی که ظاهرا بخاطر سیاست‌های اقتصادی اخیر، به تنها بازار زنده کشور برای مردم تبدیل شده است. بورس اساسا یک ماهیت اقتصادی دارد، اما من می‌خواهم از زاویه فرهنگ به آن نگاه کنم. به خصوص این روز‌ها که در محافل خانوادگی، دوستانه و فضای مجازی خیلی‌ها در این مورد مشغول صحبت هستند. بعبارتی بورس به تدریج در حال ورود به بخشی از سبک زندگی مردم است و احتمالا سهم بسزایی از آن را به خود اختصاص خواهد داد. فارغ از تحلیل‌های اقتصادی مانند نقش دولت در این رونق، سیاست‌های پشت صحنه، نقش بازیگردانان بورس، و علل استقبال مردم از بورس، بررسی پیامد‌های فرهنگی آن امری ضروری است. زمانی نه چندان دور، شاید همین شش ماه گذشته اگر در کف خیابان از مردم در مورد بورس سوال می‌کردیم، فقط اسم آن را شنیده بودند. اما اکنون بسیاری از همان افراد برای خود و خانواده‌شان کد بورسی گرفته و مشغول رصد بازار هستند. این وضعیت ممکن است چه محصولی برای فرهنگ ما به ارمغان بیاورد؟! - «ترویج فرهنگ درآمدزایی بدون کار» یکی از مهم‌ترین پیامد‌های عمومی سازی این چنینی بورس است. «کار» یک مفهوم متعالی است که انسان و جامعه‌اش را به سمت پیشرفت هدایت می‌کند و اساسا در مفهوم سنتی‌اش با «عرق ریختن» رابطه تنگاتنگی دارد. درست است که شرکت‌های تولیدی بسیاری در بورس مشغول به کار هستند، اما درآمد آن‌ها برای مردم بی خبری که در بورس سرمایه‌گذاری کرده و دائما با رصد سامانه بورسی خود به درصد‌های اندک سود آن دلخوش کرده اند، به نوعی درآمدزایی بدون کار شبیه‌تر است تا «کار». - بناکردن فعالیت اقتصادی بر فضای مجازی منجر به «وابستگی شدید فعالیت و کار به یکجانشینی» می‌شود. اساسا عدم تحرک، یکجانشینی و قرار دادن فضای مجازی به عنوان زیربنای سبک زندگی یکی از مهم‌ترین آفت‌های فرهنگ مدرنیته و احتمالا روز‌های بورسی عمومی ایران است. - «اصالت سود» مفهوم اقتصادی-فرهنگی دیگری است که نباید از آن غافل شد. آن‌چه که تولید می‌شود و آن کسی که کار می‌کند و اتفاقاتی که در بازار می‌افتد هیچ اهمیتی برای سرمایه گذار ندارد. آنچه مهم است ۵+ و درصد‌هایی است که بر روی پولش می‌آید. این، یعنی «اصالت سود». این فرهنگ، اساسا یک فرهنگ غیردینی و نامطلوب است. شاید بازیگردانان بورس و سهام داران اصلی شرکت‌ها بدانند چه چیزی تولید می‌شود، ولی عموم مردم فقط به سود خواهند اندیشید چرا که اصلا به معنای بورس نه اشراف و نه اجازه ورودی خواهند داشت. - «فداشدن وقت طلایی» مسأله دیگر فرهنگی این روز‌های بورس است. ساعت ۹ تا ۱۲ که گُل وقت تحصیل، تأمل و تلاش است، در حال تبدیل شدن به پشت سیستم نشستن و گوشی دست گرفتن و رصد سامانه بورسی می‌باشد؛ و این حقیقت، تلخ‌تر خواهد بود زمانی که مشاهده می‌کنیم قشر فرهیخته ما اعم از طلاب و دانشجویان برای ورود به بورس از یکدیگر پیشی می‌گیرند. در سازمان‌ها، نهاد‌ها و جلسات، در کلاس‌ها و نشست‌های علمی و ... رصد گاه به گاه سامانه از روزمره‌های افراد شده است. در نهایت باید گفت: البته که کسی نمی‌تواند منکر اهمیت بورس و لزوم توجه به آن در کلان موضوع اقتصاد شود، اما سوال اصلی در عمومی سازی بورس آن هم در این قالب‌های بدون ضابطه است که ممکن است فرهنگ را با خطرات جدی مواجه کند. این، دیگر فضای مجازی نیست که بگوییم از بیرون وارد شده و ما را غافلگیر کرده است. بستری داخلی است که عامدانه و شاید بدون توجه به پیوست فرهنگ آن در حال شیوع است! https://fararu.com/fa/news/437650/صف-خرید
💠 نظریه‌ای برای تأسیس پلتفرم‌های مجازی برای جامعه هیأت 🔰در نشست هسته احیاء امر با حجت‌الاسلام والمسلمین مهدیزاده، طلبه سطح چهار و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم، که به صورت مجازی برگزار شد، ایشان در چهار مرحله به تبیین نظریه خود برای تأسیس پلتفرم‌های مجازی برای جامعه هیأت‌های مذهبی پرداخت. 🔸ایشان ابتدا به تبیین نقطه تمایز خدمات اجتماعی برآمده از پلتفرم‌های مجازی با کنش‌های سنتی دولت‌ها و نهادهای اجتماعی پرداخت. 🔹در بخش دوم، ایشان مدعی شد که مطالعه ماهیت تعاملات در بازار، مأموریت بخشی از علوم اجتماعی به نام «نظریه اجتماعی» است. 🔸در بخش سوم مهدیزاده مدعی شد که نظریات اجتماعی، از طریق باز معنا کردن تعاملات تک تک روابط جامعه، فضای اجتماعی را جهت‌دار می‌کنند. 🔹در بخش چهارم ایشان تلاش کرد تا به صورت استقرائی اجزاء یک پلتفروم خدمات مجازی را برای هیأت ترسیم کند. 🌐 برای مطالعه متن کامل این گزارش به آدرس زیر مراجعه کنید: https://rushd.ir/?p=6916 🌿 🌿 ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 @Rushdisu @teghtesadi
حالا که پارکها و مراکز تفریحی روباز در آغاز ماه مبارک رمضان باز شدند، پیشنهاد می شود که این اماکن با همت هیئت ها و مساجد محله ها -که سازه های آنها سرپوشیده است و نمی توان از آنها در ایام کرونا استفاده کرد- در این یک ماه با همدلی و برادری، میزبان فعالیتهای مذهبی مردم باشند @teghtesadi
دانلود متن کامل و رایگان کتاب آزمون کرونا: دیدگاه‌ها و راهبردها انتشارات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام https://b2n.ir/291210 @teghtesadi
769793795_-211281.pdf
10.49M
کتاب آزمون کرونا دانشگاه امام صادق(ع) @teghtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احمد هوبر روزنامه نگار سوئیسی عضو حزب سوسیال دموکرات سوئیس بوده ۱۹۶۲ گویا به اسلام گرویده اند حمایتش از فتوای امام درباره سلمان رشدی باعث شد محدودش کنن سال ۸۷ هم فوت کرده
هدایت شده از منور
به تازگی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است شاید برای تان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام می شود به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خوانده ها و دانسته های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند ب‏ا تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده باسوادی توانایی «تغییر» (Change) است و باسواد کسی است که بتواند با آموخته‌هایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانسته ها و راهکارهای دست یابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد اولین تعریف توانایی خواندن و نوشتن، اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود، طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب می شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد دومین تعریف اضافه شدن یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و یاد داشتن یک زبان خارجی هم اضافه شد بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب می شوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است سومین تعریف اضافه شدن ۱۲ نوع سواد: سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت، مهارت هایی اعلام شد که داشتن این توانایی ها و مهارت ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می شود، حدود ۵ درصد با سواد است این مهارت ها عبارت اند از : ۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان ۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی ۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش های پس انداز و توازن دخل و خرج ۴- سواد رسانه ای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است ۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته ۶- سواد رایانه ای: دانستن مهارت های راهبری رایانه ۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری ها ۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن ۹- سواد بوم شناختی: دانستن راه های حفاظت از محیط زیست ۱۱- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه های مختلف و ایجاد استدلال های منطقی بدون تعصب و پیش فرض ۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی ۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارت ها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارت ها تغییر رویه می داد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارت های فوق نکرده است جدید ترین تعریف علم با عمل معنا می شود با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است یعنی شخصی با سواد تلقی می شود که بتواند با استفاده از خوانده ها و آموخته های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست در صورتی که مهارت ها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه می توان گفت این فرد انسانی با سواد است چرا سوادمان باعث تغییر در زندگی مان نمی شود؟ جالب است بدانید که یادگیری در متون روان شناسی، به صورت ایجاد تغییر پایدار در رفتار تعریف می شود پس ایجاد تغییر در رفتار، مهم ترین مولفه با سواد بودن است
هدایت شده از مدرسه اقتصاد
990206-coronavirus-ordeal-isu-homayoun-baniasad-free.pdf
10.49M
📚/ دومین کتاب (ع) درباره و نگاه راهبردی و فلسفی و اندیشه‌ای به 📔آزمون کرونا دیدگاه ها و راهبردها 🗞فایل کتاب منتشرشده در دانشگاه امام صادق پیرامون کرونا... @coronaai @SchoolofEconomics
بسمه‌تعالی تغییر مفهوم واژهٔ قرآنی «ملت» در دوران معاصر 🔹 مفهوم ملت در معنای تاریخی آن، در مقابل نحل، بر مجموعه‌ای از انسان‌ها اطلاق می‌شود که بر مدار املای الهی و وحی خداوند، وحدت و انسجام پیدا می‌کنند. 🔹 فارابی در رسالهٔ الملة، «ملت» را همان «مدینهٔ فاضله‌» می‌داند. از دیدگاه او، عقل و وحی مراتب ظهور حقیقت واحده‌ای هستند. وحی الهامی است که صاحب عقل مستفاد به‌عنوان رئیس اول و یا رئیس مماثل از آن بهره می‌برد. عقل مفهومی در مراتب تجریدی و تجربی خود، در تعامل با عقل مستفاد و وحی، خصوصاً در شرایط غیبت رئیس مماثل، کنش‌های مدینهٔ فاضله را که همان ملت است سازمان می‌دهد. 🔹 از منظر فارابی، «مدینهٔ فاسقه» با عدول عملی و «مدینهٔ ضاله» با تحریف نظری و «مدینهٔ جاهله» با حذف معرفت عقلی و وحیانی پدید می‌آید. 🔹 در دوران معاصر، به‌دلایل اجتماعی و تاریخی قابل‌بررسی، در فارسی کلمهٔ ملت معادل nation و ملی‌گرایی معادل ناسیونالیسم قرار گرفته است. این در حالی است که در زبان عربی برای ترجمهٔ آن از شعب و قوم و مانند آن استفاده کرده‌اند. 🔹 کلمهٔ nation ریشه در کلمهٔ ناسیو دارد و ناسیو از تبار و خون مشترک حکایت می‌کند؛ اما معنای مدرن آن محصول بازخوانی و بازسازی صورت تاریخی کلمه است. بُعد اجتماعی این کلمه در گذشتهٔ تاریخ، بیشتر از یک تفسیر اسطوره‌ای بهره برده است. این کلمه در جهان مدرن با چشم‌پوشی از ابعاد قدسی هستی، هویتی سکولار و دنیوی پیدا کرده است. ترجمهٔ فارسی آن به ملت، با آن که خود محصول برخی از عوامل اجتماعی و تاریخی است، چالش‌های فرهنگی و معرفتی و هویتی مهمی را در تاریخ معاصر ایران به دنبال آورده است. شهید مطهری بحث انتقادی خود را نسبت به ناسیونالیسم برای تبیین و حل همین چالش‌ها سازمان داده است. @hparsania
اعتراض آمیز به توسعه طلبی های غاصب در مطهر أمیر المومنین ع در أشرف 🔴 از راست به چپ: شهید آیة الله شیخ محمد تقی ، آیة الله العظمی سید علی ، شهید آیة الله سید محمد باقر ، شهید آیة الله العظمی سید نصر الله داماد آیة الله خویی ، عبد الرزًاق استاندار کربلا ، مرحوم آیة الله العظمی ، مرحوم آیة الله سید الدین خویی فرزند ارشد آیة الله خویی این عکس در صحن مطهر امیر المومنین ع در سال ۱۹۷۳ میلادی مطابق با سال ۱۳۵۲ شمسی می باشد. این اجتماع ، در پی بیانیه مرحوم آیة الله العظمی خویی در تایید که سرزمینی اسلامی است ، وبرعلیه کشور غاصب اسراییل صورت پذیرفت. ..
بسمه‌تعالی اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، بر چه مسئله‌ای تمرکز می‌کرد؟ (بخش یکم) شهید مطهری [متفکری ذیل] سنت فلسفی فعالی است که در شیعیان وجود دارد. سنت عقلی‌فلسفی جهان اسلام هنگام مواجهه با جهان مدرن، به‌تناسب دهه‌های مختلف، مسائلی که برایش به وجود می‌آید را مطرح می‌کند. مثلاً در دههٔ ۳٠، این سنت چه مسئله‌ای داشت که مطهری کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را نوشت؟ دههٔ ۴٠ چه مسائلی داشت؟ بیشتر جنبهٔ سیاسی آن فعال شد. جبر و اختیار و حسینیه ارشاد و بحث‌های انقلابی اسلام بود و بحث‌های فلسفی در حاشیه آن قرار گرفت. در دههٔ ۵٠ دوباره مباحث جدی فلسفی (اسفار و بحث‌های حرکت) مطرح شد. اواخر دههٔ ۵٠، موضوعات تغییر یافت و می‌توانیم سؤال کنیم که در دههٔ ۶٠ چه موضوعاتی مطرح می‌شد؟ اگر مطهری اکنون حضور داشت، چه چیزهایی برایش مسئله بود؟ مثلاً مطهری در دههٔ ۵۰ ضمن استقبال از اقبال [لاهوری] یک‌مرتبه شروع به نقد می‌کند و یا در دههٔ ۴۰ بیشتر نگاه تعیینی دارد و بعد نگاه انتقادی می‌یابد. ابتدا نگاهش به شریعتی انتقادی نیست اما بعدها بحث «فطرت» را در برابر بحث «بازگشت به خویشتن» شریعتی مطرح می‌کند. با مارکسیست‌شدن مسلمانان و بازگشت آنان، یک‌مرتبه بحث‌های سیاسی فروکش می‌کند و مسئلهٔ «حرکت جوهری» در برابر «حرکت دیالکتیکی» مطرح می‌شود و از این موضع وارد بحث می‌شود. چالش‌های حوزهٔ حکمت اسلامی به‌لحاظ اندیشهٔ اسلامی را می‌توان در سه سطح جهانی و جهان اسلام و ایران دید. مثلاً در دههٔ ۵۰، در سطح جهانی، جریان پوزیتیویسم غالب است و اگر از حکمت اسلامی بپرسید که چالش‌ آنها در این فضا چیست، ناخوانی با جریان پوزیتیویسم را می‌گویند. البته باید توجه داشته باشیم که ما در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ مواجههٔ جهانی نداشتیم و با مارکسیسم مواجه می‌شدیم. آن هم به این علت که از طریق شوروی وارد استان‌های شمالی شد و بازتابی داشت. اولین مسائل ما در سطح جهانی، مسئلهٔ فناوری و بعد دانشگاه بود که دارالفنون را درست کردیم و بحث‌های حقوقی و بحث‌های فلسفی آن‌ها خیلی دیرتر آمد. اولین بار سیر حکمت در اروپا را در دههٔ ۲۰ جناب فروغی می‌نویسد و قبل از او مرحوم شعبانی تاریخ فلسفه نوشته بود. در مشروطه بیشتر قدرت سیاسی و نظامی و این مسائل مطرح بود. آشنایی ما با غرب واژگونه بود. ذیل جریان اندیشهٔ معرفتی غرب، صدر جریان ایران بود. یعنی در حالی که یک تفکر یا مدرنیته باید با جریان اندیشه‌های فلسفی و هنری خودش بیاید و بعد انقلاب صنعتی و سیاسی آن، اما ابتدا استعمار را می‌بینیم و بعد صنعت و در آخر متوجه لایه‌های عمیق‌تر نظری آن می‌شویم. مسائل مطرح در سطح جهان، عقلانیت مدرن و ویژگی‌های آن است. یعنی مرگ متافیزیک، سوبژکتیوشدن معرفت، تاریخی‌شدن آن و غیره است؛ هرمنوتیک‌های مفسر‌محور است. حوزهٔ ارتباطات است که در حال اصل‌قرارگرفتن است و جای متافیزیک را گرفته. بحث ساختارگرایی و پساساختارگرایی است. آن چیزی که در جهان مدرن می‌بینیم آلتوسر مطرح می‌کند و به‌دنبال آن، جامعه/فرد به صورت کنشگر/ساختار مطرح می‌شود. یعنی با غلبهٔ ساختارگرایی، به‌جای جامعه ساختار می‌آید و به‌جای فرد از عامل صحبت می‌شود. شروع این مسئله از حوزهٔ علوم ادبی است. اگر اقتضائات حکمت صدرایی را دنبال کنید، اندیشه دقیقاً واژگونه می‌شود. یعنی مطهری اجازه نمی‌دهد که بحث عامل و ساختار جای فرد و جامعه را بگیرد. در حوزهٔ تفکر فلسفی، ساختار روابط است و رابط نمی‌تواند ذات ایجاد کند؛ بلکه ذات، رابط را ایجاد می کند. در واقع مرگ ذات و ذات‌گرایی که در آنجا رخ می‌دهد را قبول نمی‌کند. ما با دیدن ذات‌های جدید، حکایت از ذوات جدید می‌کنیم. لذا اگر ساختاری را می‌بینیم که قابل‌تقلیل به ذوات ما نیست، می‌فهمیم که یک کل دیگر و ذات دیگری غیر از ذات افراد وجود دارد که با همه ترکیب شده است. یعنی در نگاه مطهری به دورکیم که برای جامعه وجودی قائل است، کل به عنوان یک ساختار دیده نمی‌شود؛ بلکه کل به عنوان یک ذات دیده می‌شود و ساختار در حاشیه آمدن ذات است. بحث‌هایی که در تئوری‌های زبانی وجود دارد که قاعدتاً چالش‌های جدی است و مواجههٔ با اندیشه‌های آن‌سوی آب بیشتر می‌شود. شهید مطهری باید وارد این بحث‌ها می‌شد. مثلاً آن موقع علامه طباطبایی با هگل و مارکسیسم از طریق ادبیات عرب آشنا می‌شود اما شهید مطهری هگل را از طریق استیس و ترجمهٔ آقای عنایت می‌شناسد. مطهری نقطهٔ فلسفی آن را می‌گیرد و بر آن تأمل می‌کند. آنجا مواجههٔ مستقیم نداریم اما اکنون فرق کرده است. @hparsania
اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، بر چه مسئله‌ای تمرکز می‌کرد؟ (بخش دوم) علامه طباطبایی به کانت توجه دارد اما شهید مطهری به‌علت حضور مارکسیست‌ها در صحنه، به‌جای کانت به مارکس می‌پردازد. شهید مطهری عمدتاً در داخل ایران به میزانی که اندیشه‌های غرب می آید، با آن مواجه می‌شود. قرائت‌هایی که از مارکس می‌شود، قرائت تقی ارانی است که یک قرائت مارکسیسم‌لنینیسم است که متعلق به حزب توده است و از این زاویه برخوردها انجام می‌شود. در اینجا قرائت آلتوسری و هگلیان جوان را نداریم و بعدها در دههٔ ۵٠، فرانکفورتی‌ها اولین بار است که وارد می‌شوند و شهید مطهری با آنها مواجه می‌شود. البته مواجههٔ با آنها از طریق شریعتی است. شریعتی که در دههٔ ۶۰ در فرانسه است و بحث «خویشتن» را مطرح می‌کند و به اینجا می‌آید. مطهری با این اندیشه‌ها تعامل می‌کند و بحث «فطرت» را بیان می‌کند. در واقع، در آن مقطع، غرب واردشدهٔ باواسطهٔ داخل ایران را می‌بینند و از موضع حکمت صدرایی با آن مواجه می‌شود و یک نوصدرایی است. اصلاً انتقال غرب در ایران مسئله ایجاد کرده است. مارکسیسم وارد شده و لوازم خود را بسط می‌دهد و نیرو جذب می‌کند. در مقطع قبل مارکسیسم ندارید و مسئله آدم‌های است که سرخاب‌سفیدآب می‌کنند، دارالفنونی‌هایی که فلسفه غرب نمی‌فهمیدند و جاذبه‌های زندگی آن طرف را مشاهده می‌کردند و به آن طرف تشبه می‌ورزیدند و (خاطرات صادق هدایت) فرزندانشان غربی می‌شدند. حل این مسئله مهم است. محمد شاه اولین گروه را به غرب فرستاد. دستور داد آدم‌های متدین را بفرستند که تحت‌تأثیر قرار نگیرند و بنویسند مرگ بر لامذهب و در همین حد بود. توجه نداشتند این نحوه از سبک زندگی در همه‌چیز خوابیده است؛ اما در این مقطع، مواجههٔ مستقیم با غرب پیدا کرده‌ایم که به برخی مسائل آن اشاره شد. همین مسائل در جهان اسلام هم منتقل شده است. یعنی ما در جهان اسلام پدیده‌ای به‌نام نومعتزلی داریم. اولین مواجههٔ شهید مطهری با نومعتزلیان، با اقبال لاهوری و کسانی است که می‌خواهند برای نوعی عقلانیت مدرن تاریخچه بیابند یا تاریخچه ندارند و می‌آورند. بحث‌های هرمنوتیک مفسرمحوری که می‌آید و آن زمان جدی نبود و فرهنگ جای همه امور را می‌گیرد و تفکر برساخته می‌شود. یعنی آنچه که در جهان مدرن است، می‌آید. لایهٔ اولی که عرض شد، در زمان شهید مطهری حضور نداشت. یعنی متفکرین عرب در دهه‌های ۳٠ و ۴٠ و ۵٠، در فضای سنتی خویش بودند و اینکه اندیشه‌های غربی را پوشش دینی بدهند، تضعیف شده بود. ناسیونالیسم، مارکسیسم و غیره خیلی صریح و عریان آمده بودند؛ اما بعد از خیزش فرهنگی دینی جهان اسلام، بخش قابل‌توجهی از متفکرین عرب مانند حسن حنفی، جابری، ابوزید، آرگون در فضای اوج‌گرفتن بازگشت به‌سوی حیات دینی، سعی می‌کنند با نوعی عقلانیت مدرن این فضا را تفسیر کنند. بعد از پنج‌شش سال در دههٔ اول بعد از انقلاب ما، که جنگ بود، آن‌ها مسائل فکری داشتند و تولید کردند. بعد وارد ایران شد و دقیقاً این مسائل، مسائل امروز شهید مطهری می‌شد. او نباید می‌رفت سراغ بحث حرکت اسفار؛ بلکه باید سراغ بخش اتحاد عاقل و معقول اسفار می‌آمد تا مسئلهٔ سوژه و ابژه را حل کند. مشکل امروز مطهری بحث دفاع از عینیت و فهم حقیقت و نوکانتی‌ها می‌شد و دیگر مارکسیست‌ها نبود. چیزی که احساس می‌کرد در بحث اعتباریات علامه، قرائت نوکانتی شود که این امر دارد اتفاق می‌افتد و چالش جدی است و یک نوع خروج از حوزهٔ تفکر و بنیادهای فلسفی جهان اسلام دارد. شناسایی اینکه چالش‌های جدی نظری سنت فلسفی امروز ما در چند دههٔ این قرنی که در آن هستیم، چیست. @hparsania
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آیا خسروخانها دروغ هستند و ماجرای آنها وهن مذهب است؟ در یکی چند روز اخیر شاهد ابراز تردید برخی اساتید حوزه های علمیه در مقابل صحت نقل داستان هدایت فردی به اسم خسروخان در مناجات خوانی رمضانی آقای محمود کریمی، بودیم و اینکه شاید در شرایط کنونی علمی و دانشی در صورت درستی این ماجرا، نقل آن وهن مذهب و اهلبیت باشد. یکی از مسائل تاریخی الهیاتی و کلامی شیعیان در طول همه این ۱۴ قرن همراهی با دستگاه اهلبیت، همین باب هدایتی است که دستگاه الهیاتی|فقهی ما به آن پشت می کند اما به تواتر و با سندهای حسی و قرین به حس، مدام تکرار می شود. برای شناخت واقعی بودن و مداوم بودن این نوع از تجربه های هدایتی در میان همسایگان ناهمراه اولیاء الهی، کافی است انسان مدتی در یکی از اماکن مقدسه، اقامت گزیند تا با چشم خود، آمد و رفت این غریبه هایی که حالا تجربه ای متفاوت را به دوش می کشند را ملاقات کند و حیرت و تلاش آنها برای نزدیک شدن با صاحب این هدایت را که گاها با سالها تلاش و ممارست همراه است را با چشم خودش ببیند متن کامل در : @teghtesadi
✅آیا خسروخانها دروغ هستند و ماجرای آنها وهن مذهب است؟ در یکی چند روز اخیر شاهد ابراز تردید برخی اساتید حوزه های علمیه در مقابل صحت نقل داستان هدایت فردی به اسم خسروخان در مناجات خوانی رمضانی آقای محمود کریمی، بودیم و اینکه شاید در شرایط کنونی علمی و دانشی در صورت درستی این ماجرا، نقل آن وهن مذهب و اهلبیت باشد. یکی از مسائل تاریخی الهیاتی و کلامی شیعیان در طول همه این ۱۴ قرن همراهی با دستگاه اهلبیت، همین باب هدایتی است که دستگاه الهیاتی|فقهی ما به آن پشت می کند اما به تواتر و با سندهای حسی و قرین به حس، مدام تکرار می شود. برای شناخت واقعی بودن و مداوم بودن این نوع از تجربه های هدایتی در میان همسایگان ناهمراه اولیاء الهی، کافی است انسان مدتی در یکی از اماکن مقدسه، اقامت گزیند تا با چشم خود، آمد و رفت این غریبه هایی که حالا تجربه ای متفاوت را به دوش می کشند را ملاقات کند و حیرت و تلاش آنها برای نزدیک شدن با صاحب این هدایت را که گاها با سالها تلاش و ممارست همراه است را با چشم خودش ببیند. مداحان و خطیبان در طول تاریخ توسل و زیارت و مجلس داری اهلبیت، از آن حیث که با بعد عاطفی ارتباط با اولیاء الهی طرف بوده اند، همواره قصه هایی از این نحوه مواجهه با نور هدایت را نقل کرده اند، اما از آنجایی که آنها نهادسازی علمی برای تجربه های دینی اما خارج از نهاد متعارف علم دینی را بلد نبوده اند. نتوانسته اند این مجموعه گزارشهای بی شمار و متواتر و حسی را به یک پرسش آکادمیک دین پژوهی تبدیل کنند و شوربختانه دین پژوهان نیز از تبدیل کردن این حجم وسیع از گزارش های نامتعارف هدایتی، به یک پرسش زنده علمی سرباز زده اند. اعتبارسنجی این دست گزارش ها -حتی اگر داستان گزارش شده توسط اقای محمود کریمی کمی هم چاشنی اضافی احساس و درام داشته باشد- کاری چندان دشواری نیست و خسروخان هایی که در دنیای سیاه و زمینی خود و در محدوده جهان معنایی غیر دینی خود، تجربه ای نورانی را تلقی میکنند، اصلا «دروغ» و «اوهام» و با «مدخلیت خیال» نیستند، بلکه این دستگاه الهیاتی و فقهی ماست که متهم به این است که مفهوم «هدایت» را بدون پرداختن به این اجزاء قطعی، صورت بندی کرده است، تا جایی که فقیهی که در کلاس درس معاملات، به راحتی و در همان جلسه اول، حکم به حلیت عقود و بازارهای نوظهور مالی در غرب می دهد، احساس می کند این نوع هدایت گمگشتگان در وادی نفس پرستی، وهن نظریه هدایت دینی است و «در شرایط کنونی از نظر علم و دانش مستمعین» باعث «تمسخر مقدسات» است و «آیا هدایت کردن آن آقا راه معقول و مناسب دیگری نداشت؟». نهاد علمی الهیات و فقه -و کلا دین پژوهی- ما باید پاسخ دهد که چرا دست از تجمیع و صورت بندی این واقعه در قالب یک سوال واضح علمی و دارای قرائن معتبر علمی -در عین قطعیت شهودی و حسی آن در واقعیت خارجی- برداشته است و در نهایت چرا اهلبیت، اینگونه ولایت و هدایت را عملا مرتکب می شوند؟ دین پژوهی باید از خود بپرسد که چرا یک واقعه اینچنینی استمرار زمانی دارد اما او در نظریه هدایت و ولایت دینی آن را غیر علمی و وهن و ناملائم با ذائقه مکتب و مذهب و شریعت می یابد؟ چرا اولیاء تاریخی دین، با این همسایگان منکرٍ طریق نورانیت و دینداری چنین می کنند و آنها را میان مردم انگشت نما می کنند؟ بی گمان، جا دارد که بعد از هزار سال گفتگو از شبه های یهودی و دهری و عامی در الهیات و فقه، بخشی از نهاد دین پژوهی را به بازاندیشی در این واقعیت های غیر قابل انکار اما درون مکتبی اختصاص داد و این اضلاع مغفول دین را از حاشیه به متن پروژه های علمی حوزه آورد، شاید به این طریق، برخی از شبهه های وارد به فرهنگ مذهبِ که نهاد علم و در مقام بازتولید علمی مذهب آن را ایجاد کرده هم حل شود. @teghtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مستند «شورش علیه سازندگی» منتشر شد 💢 «شورش علیه سازندگی» نگاهی دارد به شورش‌های اجتماعی در شهرهای مشهد و اسلامشهر در دهه ۷۰ شمسی. در این مستند سعی شده است در گفت و گو با نزدیکان، یاران، کارشناسان، مخالفان و منتقدان مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی روایتی بدون روتوش از دوران سازندگی را بیان شود. 📥 دانلود و تماشا در عماریار: https://b2n.ir/623478@AmmarFest