✅ درباره کتابها، مقالات، سایتها و کانالهای مخالفان عرفان اسلامی
✳️دو نکته مهم و اساسی را به همه خوانندگان حق جو و حق طلب سفارش می کنیم:
1. بیان اشکالات موجود در آنها و توضیح نسبتهایی نادرستی که ایشان به بزرگان داده و برشمردن برداشت های ناصوابی که از عبارات آنها کرده و روشن ساختن تفسیر به رای هایی که کرده اند، مجال بیشتری نیاز دارد.
2. به همه خوانندگان توصیه می کنیم در جاهایی که ایشان از فلاسفه و عرفا مطالبی نقل قول می کنند و سپس نتیجه ای می گیرند؛ ابتدا به کتاب اصلی آن فیلسوف و یا عارف مراجعه کنند تا ببینند عبارت، درست نقل شده یا نه! به تعبیر دیگر آیا امانت گفتاری و نوشتاری مراعات شده است یا نه؟
و اگر صحیح و دقیق نقل شده باشد، سپس تامل کنند که آیا با توجه به متن اصلی، قبل و بعد متن، متون دیگر، دلایل و شواهد دیگر آیا برداشت و نتیجه ای که ایشان از آن متنی که نقل کرده، صحیح است یا نه!
اگر خودتان متخصص نیستید حتما از متخصص فن، این سوال را بپرسید و بدون طی این مراحل، تحث تاثیر انتقادات و ایرادات قرار نگیرید.
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
👇👇👇👇
✳️به عنوان نمونه:
✅استغفار ملاصدرا از مطالب اسفار
@sokhanerfan
آقای محمد رضا حکیمی گفته: «ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق العاده و ستودنی خویش استغفار می کند و می گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می کنم، میگوید چنین چیزی هست و استغفار می کنم!!»
بعد از انتشار این مطلب در سایت فردا و دیگر سایت ها، هیچگونه تکذیبیه ای از جانب ایشان نسبت به آن صورت نگرفته و یا لااقل ما مشاهده نکرده ایم و تا وقتی که این مطلب رسما از جانب ایشان تکذیب نشود ما به آن استناد کرده و آن را نقد می کنیم.
@sokhanerfan
◀️ استاد رمضانی : حقیر به محض مشاهده این خبر، متعجب شده و در بهت فرو رفتم و با خود گفتم آخوند ملا صدرا و این سخن!
با توجه به شناختی که از ایشان و مکتب ایشان داشتم دیدم این مطلب اصلا به دهن و قلم آخوند نمی خورد. ولی با خود گفتم ما خیلی چیزها را نمی دانیم، شاید این مورد هم یکی از آن موارد باشد، لذا به این کتاب مراجعه کرده و از اول تا آخر آن، ورق به ورق پیش رفتم اما به عبارتی که گویای این مطلب باشد که آخوند از کتاب اسفار خود استغفار کرده چون در آن کتاب، مطالبی آورده که به دین و سنت پیامبر ضرر می رساند، آنهم بصورت خبریه باشد نه شرطیه، برنخوردم.
@sokhanerfan
فقط و فقط یک عبارت به چشمم خورد و نود و نه درصد احتمال می دهم که آن عبارت، ایجاب کرده که آقای حکیمی مطلب مزبور را به جناب آخوند نسبت دهد. - این یک درصد باقی را هم به خاطر اینکه نمی خواهم به کسی ظلم شود جای احتمال آن را باز می گذارم - آن عبارت این است:
«يقول هذا العبد الذليل إني أستعيذ بالله ربي الجليل في جميع أقوالي و أفعالي و معتقداتي و مصنفاتي من كل ما يقدح في صحة متابعة الشريعة التي أتانا بها سيد المرسلين و خاتم النبيين عليه و آله أفضل صلوات المصلين أو يشعر بوهن بالعزيمة و الدين أو ضعف في التمسك بحبل المتين لأني أعلم يقينا أنه لا يمكن لأحد أن يعبد الله كما هو أهله و مستحقه إلا بتوسط من له الاسم الأعظم و هو الإنسان الكامل المكمل خليفة الله بالخلافة الكبرى في عالمي الملك و الملكوت الأسفل و الأعلى و نشأتي الأخرى و الأولى»
@sokhanerfan
حاصل معنی آنکه: من به خداوند پناه می برم از اینکه در همه گفتارها، کردارها، پندارها و نوشتارهایم چیزی وجود داشته باشد که در صحت پیروی شریعت ختم المرسلین اشکال و ایرادی وارد کند یا حتی به صورت ضمنی بخواهد احکام قطعی الهی و در یک کلام دین خد را سست نموده و در تمسک به حبل المتین ( ولایت انسان کامل) ایجاد ضعف کند؛ چون به طور قطعی و یقینی می دانم: عبادت خداوند آن گونه که او سزاوار آن است برای احدی ممکن نیست مگر به واسطه صاحب اسم اعظم که همان انسان کامل مکمل و خلیفه الله در دو عالم ملک وملکوت و دو نشأه دنیا وآخرت است.
این سخن ملا صدرا - که درحقیقت معرفی شخصیت خود و زدودن هرگونه اتهام بی اعتنایی به دین و ولایت انسان کامل معصوم ازخود است - کجا و آن مطلب آقای حکیمی– که در حقیقت، توبه نامه و استغفار آخوند است از آنچه کرده و نوشته و تالیف کرده- کجا؟!
@sokhanerfan
نمی دانم چطور شده آقای حکیمی به سراغ این عبارت رفته که «استعیذ» را «استغفر» خوانده است یا در اثر ذهنیتی که نسبت به فلسفه و عرفان داشته و دارد اینگونه عبارتهای صریح و روشن را آن طور که خود می خواهد معنا کرده و منتشر می کند و به یک حکیم مسلمان و شیعه دوازده امامی - که چیزی جز درد دین، اسلام، اهل بیت، قرآن و روایات، در وجود او نیست- چنان نسبتی را داده و می گوید: ایشان از کتاب اسفار خود استغفار کرده و اقرار نموده که مطالبی که در آن آورده بر خلاف دین خداست!
⚠️ آقای حکیمی! حتی یک نویسنده متعهد معمولی هم این کار را نمی کند چه برسد به یک انسان حکیم با آن سابقه و ریاضت های شرعی و با آن تقدس و دیانت که یک عمر بیراهه برود و کج بنویسد و همه را سر کار بگذارد و بعد هم خودش برگردد و بگوید: ما اشتباه کردیم، اینها صحیح نیست و اصلاح هم نکند.
توصیه من به جناب آقای حکیمی این است که دوباره به عبارت آخوند مراجعه کنند و عبارت را آنطور که آخوند نوشته بفهمند نه آنطور که خود می خواهند.
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
✳️به عنوان نمونه دوم
✳️علامه حسن زاده، خانقاه را به زمان پیامبر منسوب دانسته !!
اشکال کننده ای نوشته: علامه حسن زاده، خانقاه و مرشد را به زمان پیامبر اسلام منتسب دانسته و از قول استاد خود چنین نوشته اید:
چه بسا نادانی بپندارد که در صدر اسلام و مجتهد و مقلد و علم اصول و علم نحو وجود نداشته و مدرسه و خانقاه و مرشد و حلقه ای در کار نبوده است ، پس به این افراد (و گفتارشان) نباید توجهی کنی، زیرا دشمنان علم در هر زمان زیاد بوده اند و در عصر ما بجهت غلبه کفار و نصاری بیشتر هم شده اند.
◀️پاسخ:
برای توضیح لازم است ابتدا عین عبارت آورده شود تا معلوم گردد که چه تحریفی در آن صورت گرفته است .
حضرت علامه به نقل از استاد خود در آسمان معرفت مرقوم فرموده اند:
«چه بسا نادانی بپندارد که در صدر اسلام، مجتهد و مقلد و علم اصول و علم نحو وجود نداشته و مردسه و خانقاه و مرشد و ذکر و حلقه ای در کار نبوده است، پس به این افراد (و گفتارشان) نباید توجه کنی، زیرا دشمنان علم در هر زمان زیاد بوده اند و در عصر ما – به جهت غلبه کفار و نصاری – بیشتر هم شده اند. اگر بنا باشد که هر چه در صدر اسلام وجود نداشته، اکنون حرام باشد، پس ساختن مدارس، آموختن نحو و صرف، حفظ اصطلاحات حدیث و نقل و روایت آنها و اجازه روایت – چنانکه میان اهل حدیث متداول است – نیز باید حرام باشد. [در صورتی که چنین نیست] گمان خود را نسبت به مردم و خداوند متعال نیکو گردان. و آخرین سفارش من ورع و تقوی است. خداوند ما و شما را در راه خشنودی خود موفق بدارد.»
هر کس مختصر بهره ای از دقت و بصیرت داشته باشد می فهمد که این عبارت نمی گوید که در صدر اسلام مدرسه و خانقاه و اصول و نحو و مجتهد و مقلد وجود داشته است تا اشکال کننده محترم خود را به زحمت بیاندازد و ادعا کند که از جهت تاریخی خانقاه در قرن های اول هجری وجود نداشته و مثلاً در قرن چهارم ساخته شده است و به علامه اعتراض کند: «حضرتعالی خانقاه و مرشد را به زمان پیامبر اسلام منتسب دانسته و از قول استاد خود چنین نوشته اید:»
بلکه عبارت در مقام بیان این امر است که نبودن چیزی در صدر اسلام دلیل بر باطل بودن آن نیست و نباید همچون اخباریه و ظاهریه پنداشت که چون اصول یا اجتهاد یا خانقاه در صدر اسلام نبوده پس بدعت است؛ چنانکه فرمود:
«اگر بنا باشد که هر چه در صدر اسلام وجود نداشته، اکنون حرام باشد، پس ساختن مدارس، آموختن نحو و صرف، حفظ اصطلاحات حدیث و نقل و روایت آنها و اجازه روایت – چنانکه میان اهل حدیث متداول است – نیز باید حرام باشد. [در صورتی که چنین نیست]»
پس اشکال مزبور فقط ناشی از اشتباه فهمیدن فرمایش علامه شعرانی است.
گذشته از آنکه خانقاه گر چه امروزه یکی از مراکز فعالیت های استعماری شده و ترویج آن خطا است ولی در جوهره خود مقابل مسجد نبوده و در عصر سید تاج الدین این معیه و فخر المحققین و شهید اول در عراق جریان تصوف شیعی و خانقاه های شیعی بسیار فعال بوده و بزرگان عالمان آن عصر رسماً مدیریت آن را به عهده گرفته و به افراد لایق خرقه عطا می کردند که می توانید جهت اطلاع به تاریخ مراجعه نمایید.
توهم مخالفت بزرگان شیعه با تصوف ناشی از ناآشنایی با تاریخ است و گرنه غالب بزرگان قرن هفتم تا یازدهم یا رسماً صوفی بوده اند و یا انتقادی از تصوف ننموده اند (البته تصوف در آن دوره به معنای عرفان امروزی بوده است. )
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
غزل 78.amr
3.18M
🔷 #شرح_دیوان_حافظ
#استاد_فاضلی
یکشنبه 20 آبان 97
🔹شرح غزل:
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
🆔 @sokhanerfan
🌺☘🌺
☘آشنایی با عارفان
🌺حیدر آقا معجزه تهرانی
استاد، آیت الله رمضانی درباره مرحوم «حیدر آقا معجزه تهرانی» مطلبی نقل کرده اند که برای آشنایی با شخصیت ایشان بسیار مفید است.
@sokhanerfan
استاد در کتاب عرفان علامه طباطبایی نقل کرده اند: «روزی حضرت آیت الله جوادی آملی از بنده خواستند تا حیدر آقا معجزه را بیشتر به ایشان معرفی کنم که در پاسخ گفتم:
خاطره ای را نقل می کنم که برای حضرتعالی از این خاطره خیلی از مسائل روشن می شود: خاطره این بود که حیدر آقا معجزه (ره) می فرمود: من با مرحوم آیت الله شاه آبادی (استاد امام خمینی) ارتباط داشتم و از ایشان استفاده می کردم و بهره می بردم.
آرزو داشتم یک سفر به مشهد مقدس داشته باشم که تا آن زمان، به علت مشکلات مالی و فقر، توفیق دست نداده بود. بر اثر عشق به حضرت رضا علیه السلام به میدان خراسان می رفتم که اتوبوس های مشهد مقدس از آنجا حرکت می کردند. به اتوبوس ها نگاه می کردم و گریه می کردم و گاهی گرد و غبار آنها را دست می کشیدم و به سر و صورت خود می مالیدم و تبرک می کردم. تا اینکه مقدمات تشرف ما به مشهد فراهم شد و یک نفر هزینه سفر ما را فراهم کرد.
خدمت آیت الله شاه آبادی رسیدم و با خوشحالی تمام عرض کردم آقا من می خواهم مشهد بروم. فرمایش و سفارشی دارید، بفرمایید.
@sokhanerfan
مرحوم آیت الله شاه آبادی فرموده بود: چون اولین بار است که با این عشق و علاقه به مشهد مشرف می شوید یقیناً برای حضرت رضا علیه السلام عزیزید. لذا هر چه می خواهی بخواه منتها مواظب باش «چیز» بخواهی نه «ناچیز»! (مثلا امور دنیوی نخواه).
حیدر آقا معجزه می گفت: به مشهد مشرف شدم و بالا سر حضرت رضا علیه السلام که رسیدم یاد فرمایش آقای شاه آبادی افتادم. به امام رضا عرض کردم آقا، آقای شاه آبادی فرمودند از شما چیزی بخواهم که ارزش داشته باشد. ناچیز نخواهم. آقا من می خواهم هر کتابی را که باز کردم بفهمم. این را از شما می خواهم.
@sokhanerfan
سپس زیارت را شروع کردم و نماز زیارت را خوانده بودم و سر به سجده بودم که حالت خاصی به من دست داد؛ دیدم آقا تشریف می آورند به طرف من و دو نفر خادم هم حضرت را همراهی می کنند.
جلو آمدند و آن دو خادم یک ظرف بزرگ پاتیل را آوردند و گذاشتند کنار من که صدایش مرا متوجه به خود کرد. نگاه کردم دیدم داخلش پر از کره است. از طرفی هم حضرت ایستادند و مرا نگاه میکنند. من هم اصلا نمی توانستم حرف بزنم.
حضرت دستشان را به جیب کردند و مقداری اسکناس در آوردند و شروع به ورق زدن کردند. وسط آنها یک اسکناس مچاله شده و کهنه یک تومانی در آوردند و به من دادند و رفتند. من هم همانطور مانده بودم که این چه بود و چی شد و ... که از این حالت به حالت طبیعی برگشتم.
سفر ما به انجام رسید و برگشتیم تهران و خدمت آیت الله شاه آبادی رسیدم و واقعه را خدمت ایشان عرض کردم.
آیت الله شاه آبادی فرمود: آن پول یک تومانی مچاله شده، حظّ تو از علم رسمی است. از علم رسمی قیل و قال، بهره ات همان اندازه است. و اما آن کره که داخل ظرف بود لبّ علم است. لبّ علم توحید را به تو دادند».
آیت الله رمضانی می فرمود: مسائل علمی عمیق توحیدی را که از ایشان می پرسیدیم چنان عالمانه حل می کرد و توضیح می داد که تعجب می کردیم.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السَلامُ عَلَیکَ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ 🏴
◼️گزیده ای از سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبت شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
@sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان :
🔹 در برخی از کتب به #امام_عسکری علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین اند؛ از آن جهت که به #فلسفه و #تصوف گرایش دارند. (علمائهم شرار خلق الله علی وجه الارض لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف) به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی دینان اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785)
🔷 بررسی سندی:
اولین کتابی که این روایت را نقل می کند #حدیقة_الشیعة است. دیگران از او نقل کرده اند.
بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از #مقدس_اردبیلی تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس #حدیقه_الشیعه کتاب معتبری نیست.
به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن داعی رازی نسبت می دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بنمحمد بنحسن بنولید و از او به پدرش (محمد بنالحسن) و از او به سعد بنعبدالله و از او به محمد بنعبدالله و در نهایت به محمد بنعبدالجبار میرساند.
از محمد بنعبدالله و از طريق محمد بنعبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره میشود. (شیخ صدوق، بيتا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بنعبدالله هیچ روایتی از محمد بنعبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است.
درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بنعبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259)
نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است.
🔷 بررسی دلالی:
به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل #صدرالمتألهین شیرازی، #امام_خمینی، #علامه_طباطبایی، #علامه_حسن_زاده_آملی و #آیت_الله_جوادی_آملی پرچمدار آن هستند.
🔹 #خواجه_طوسی در عصر مغولان، #شیخ_بهايی و #میرداماد در عصر صفویه و #امام_خمینی در عصر حاضر نمونه های کاملی از علما هستند که به منصب های عالی دست یافته اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می آورند.) در آنان نه تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی دهد.
🔶 قاعده:
نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ کردن ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است.
اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟
⭕️استاد وحيد واحدجوان⭕️
❌اختصاصي❌
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌼 نصایح استاد، علامه حسن زاده آملی
ذكر شريف «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» معروف به ذكر يونسى است كه حضرت ذو النون يونس عليه السّلام به اين ذكر از غم نجات يافت، و هر مؤمنى به ذكر آن از غم نجات مى يابد.
امام صادق عليه السّلام فرمود: در شگفتم از كسى كه اندوهى به او دست دهد و غمى به او روى آرد و به اين كريمه (ذكر شريف يونسى) پناه نبرد.
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
🌺 آیتالله بهجت قدسسره:
بدهکاریهای خود را به خدا ادا نمیکنیم، میخواهیم طلبکاریهای خود را از خدا وصول کنیم، اینکه نمیشود!
🔹در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹۲
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
🌱🌱🌱🌱
🌿🌿🌿
🍀🍀
🌺
✅ برنامه تكامل روحي انسان در بخش عمل
✳️چگونه آغاز کنیم ؟ از کجا آغاز کنیم ؟
انسان ها معمولاً محكوم طبيعت و غريزه ي خويش اند و كارهای خود را بر اساس كشش هاي طبيعي و غريزي انجام مي دهند.
شخص سالك كه مي خواهد به كمال انساني خويش نايل آيد ، نخستين كاري كه بايد بدان تن دهد اين است كه خود را از اين محكوميت نجات بخشد و به اقتضاي «قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون» (انعام 91) پشت به همه و رو به دوست، ديگران را به طبيعتشان تنها گذارده و دست طبيعت خود را از حكومت و سلطنت بر عقل وساير قوا كوتاه كند و خواسته هاي او را تحت كنترل شرع و عقل در آورد.
إنسان سالك ، جهت تحقق بخشيدن به امر ياد شده مي بايست برخي از كارها را كه به آنها ميل دارد ترك كرده و بر انجام برخي از كارها كه از آنها كراهت دارد اصرار ورزد.
البته بايد تأكيد كرد آنچه در اين ميان از اهمّيّت فوق العاده اي برخودار است ترك أمور مزاحم و دست كشيدن از أعمال منافي كمال است.
رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلّم ) خطاب به ابوذر ( عليه الرحمة ) فرمود : «يا اباذر كن بالتقوى أشدّ اهتماما منك بالعمل» (بحار الأنوار ج 74 ، ص 86) اي اباذر! بايد كوششي كه در مراعات تقوا إعمال مي كني از كوششي كه در انجام ساير أعمال به خرج مي دهي بيشتر باشد.
نيز امير المؤمنين علي بن ابيطالب ( عليه اسلام ) فرمايد : «اجتناب السيئات أولي من اكتساب الحسنات» (غرر الحكم و درر الكلم ، حرف الف) ، دوري از بدي ها بر كسب خوبي ها مقدم است.
شخص سالك، بدون مراعات تقوا و پرهيز از كارهاي منفي روي معرفت و سعادت را نخواهد ديد، هر چند پر مشقّت ترين و مشكل ترين اعمال را انجام دهد.
از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلّم ) روايت شده كه آن جناب فرمودند : «إنّكم لو صلّيتم حتّي تكونوا كالحنايا و صمتم حتّي تكونوا كالأوتار ما ينفعكم ذلك إلّا بورع» (بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 78 )
به درستي كه اگر از كثرت نمازگزاردن همچون كمان خميده و در اثر روزه داشتن چون زه كمان باريك گرديد آن نمازها و اين روزه ها به حالتان مفيد نخواهند بود جز آنكه تقوا پيشه سازيد و از محرّمات و بدي ها دوري كنيد.
بنابراين در بُعد عمل، تقوا و پرهيز از ناپاكي ها ، دوري و اجتناب از بدي ها بر هر عملي مقدّم است و انسان سالك بيش از آن كه در انجام خوبي ها مي كوشد بايد بر دوري از بدي ها اهتمام ورزد.
پس از آنكه سالك بر ترك محرمات و مكروهات همّت گماشت و با جدّيت تمام وجود خويش را از رذايل أخلاقي تخليه كرد و با به كار بستن شرعيّات و به جا آوردن واجبات و مستحبّات ظاهر و باطن خود را جلا بخشيد كم كم شجره طوباي وجودش به بار نشسته و به كمالات و فضايل انساني متحلّي مي شود.
🔹 استاد، آیت الله حسن رمضانی
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌸 رفع مشکل اشتغال و ازدواج
سوال: چند سال است که در کارهایم دچار مشکل میشوم که راهها به رویم بسته میشود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هرچه از خدا طلب یاری میکنم، راه مساعدی گشوده نمیشود؟
پاسخ: بسمهتعالی، زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفرالله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیۀ ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید. و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه ندادهاید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفتهاید. واللهالعالم.
🔹حضرت آیت الله بهجت (ره)
📚 بهسوی محبوب، ص۸۳
@sokhanerfan
🍀🍀🍀
🌺🌺
🌱
✳️ عالِم و دانشمند حقیقی کیست؟
گاهی گمان می کنیم هر کس، مدرک داشته باشد، یا کتاب زیادی بخواند یا بنویسد، شاگردان زیادی داشته باشد یا طرفداران کثیری داشته باشد، یا جایگاه برجسته ای داشته باشد عالِم و دانشمند است!
در حالی که چنین نیست.
◀️ عالم و دانشمند حقیقی و واقعی کسی است که به دانسته هایش عمل کند. هر کس چنین باشد عالم است وگرنه عالم نیست.
امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه «انما یخشی الله من عباده العلماء / تنها بندگان عالم و دانشمند از خداوند می ترسند و نسبت به او خاشع اند» فرمود: مراد از عالِم، کسی است که کردارش، گفتارش را تصدیق کند و کسی که فعل او قولش را تصدیق نکند، عالم نیست. (کلینی، کافی، ج1 ص 36، باب صفة العلماء)
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌷🌺🌺🌺
🔹نگاه عرفا به پیامبر اکرم (ص)
🔹بینش نادرست مخالفان عرفان درباره عرفا
استاد حسن رمضانی می فرمود:
درجه حساسيت علامه حسن زاده آملی با همه تخصص هاي فلسفي، عرفاني و علوم مربوطه اي كه دارند نسبت به وحي و تعالیم وحی بسیار بالاست و این را بيشتر براي افرادي عرض مي كنم كه گمان مي كنند كساني كه به طرف فلسفه و عرفان و تخصص هاي مربوطه رفتند ديگر مسائل مربوط به وحي و شرع و مكتب ولايت و اين موارد در اينگونه افراد كمرنگ جلوه مي كند.
علامه ميفرمود اگر ما فرض كنيم تمام بني نوع انسان بشوند فارابي، تمام بني نوع انسان بشوند بوعلي، تمام بني نوع انسان بشوند ملاصدرا و ميرداماد و انيشتين و افلاطون و سقراط، در اين فضا اگر پيامبر بيايد و مبعوث شود اين آيه باز صادق است كه «هو الذي بعث في الأميين رسولاً.»
هر چه هستند و هر كه هستند در برابر آن كسي كه وحي مي آورد امي و بي سواد هستند.
اين چه ارزيابي دقیق و حسّاس نسبت به وحی است که یک فيلسوف و يك عارف دارد؟!
چقدر بي معرفت هستند و چقدر كم معرفت هستند كساني كه مي گويند اگر شخص به طرف عرفان و فلسفه برود ديگر تعالیم وحی در ذهنشان ضعيف و كمرنگ جلوه مي كند.
اتفاقاً قضیه برعکس است چون حقایق برای چنین کسی روشن تر مي شود . حقايق را كه بر اساس حق و صدق بهدست ما رسيده است بهتر مي گيرند و بهتر مي فهمند.
اصلاً اينگونه علوم براي تقويت هاضمه من و شما است. براي توسعه دين من و شما است. هر چه دين ما توسعه اش بيشتر شود و هاضمه ما قوي تر شود اين لقمه هاي وحياني را بهتر مي گيريم و بهتر هضم مي كنيم و بهتر مي فهميم.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
✔️✔️✔️
@sokhanerfan
✅آشنایی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طریق صحیفه سجادیه
🔻امام زین العابدین علیه السلام در دعای دوم صحیفه سجادیه پیامبر اکرم را چنین معرفی می کند:
... بارالها، صلوات و درود فرست بر محمد كه امين وحى تو، و بزرگوارتر از تمام خلق تو، و بنده پسنديده در ميان بندگان تو است.
آن پيشواى رحمت، و قافله سالار خوبى، و كليد بركت (است)
چنان كه او جان خويش را براى اجراى فرمان تو به زحمت انداخت
و در راه تو بدنش را هدف ناراحتى قرار داد
@sokhanerfan
و در دعوت به سوى تو با نزديكانش درافتاد
و براى خشنودى تو با قبيله خود جنگيد
و در راه احياء دينت رشته خويشاوندى خود را گسيخت
و نزديكترين بستگان خود را به علّت انكار حق از خويش دور كرد
و دورترين مردم را به خاطر قبول دين تو به خود نزديك فرمود
@sokhanerfan
و به خاطر تو با دورترين مردم دوستى كرد و با نزديكترين آنان دشمنى نمود
و جانش را در رساندن پيام تو خسته كرد و به جهت فراخواندن مردم به آئين تو به زحمت افكند
و به نصيحت نمودن پذيرندگان دعوتت مشغول ساخت، تا آنجا كه به ديار غربت و محل دور از اهل و عشيره و مركز سكونت و نشو و نما و تولّد و آرامگاه جانش هجرت نمود
@sokhanerfan
خواست او اين بود كه دين تو را عزيز كند، و بر عليه كافران يارى جويد، تا جايى كه هر چه درباره دشمنانت اراده كرده بود با پايدارى به دست آورد، و آنچه در مورد عاشقانت تدبير نموده بود انجام گرفت.
پس در حالى كه از تو كمك مى خواست، و در ضعف خود از تو نيرو مى گرفت به جنگ كافران برخاست
و تا پايان برنامه در پايگاه ديارشان مبارزه نمود
و در ميان قرارگاهشان بر آنان هجوم برد، تا فرمانت آشكار، و كلمه ات برترى يافت گرچه مشركان را خوشايند نبود.
@sokhanerfan
بارالها، مرتبه او رابه سبب زحماتى كه در راه تو كشيد به بالاترين درجات بهشت بالا بر، تا اندازه اى كه هيچ كس در هيچ مقام و منزلت با او يكسان نباشد، و در هيچ مرتبه با حضرتش برابر نگردد
و در آستانت هيچ ملك مقرب و پيامبر مرسل با او برابرى نكند، و قبول شفاعتش را در اهل بيت پاكيزه اش و مؤمنان از امّتش بيش از آنچه به او وعده فرموده اى به او اعلام فرما.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌸 #دین_شناسی – 17
🔹 #عقل_و_دین – 1
یکی از مهمترین مباحث دین شناسی، رابطه عقل و دین است.
رابطه عقل و دين و نسبت بين آن دو، از مشهورترين و عميق ترين مباحث تاريخ تفكر انسان است.
به رابطه عقل و دین، رابطه #عقل_و_وحی، #عقل_و_شرع، #عقل_و_نقل و گاهی رابطه #عقل_و_ایمان گفته می شود.
1. آيا عقل در دين، ایمان و شريعت جايگاهی دارد يا ندارد؟ اگر جايگاهی دارد، در کجاست؟
2. آيا عقل در کنار و همراه دين است؟ يا قبل از دین است؟ يا بعد از دين است؟ یا در عرض دین است؟
3. آيا عقل در تبيين اعتقادات دينی نقشی دارد؟
4. آيا عقل مقدّم بر ايمان است يا ايمان مقدم بر عقل است؟
5. آیا عقل می تواند جزئیات امور دینی را بفهمد؟ یا خودش می فهمد که برخی امور را نمی تواند بدون ابزار (وحی و دین)، بفهمد؟
🔹عقل و دين در تفكر اسلامی
در تاريخ تفكر اسلامی در ارتباط با تبيين نسبت بين عقل و دين، سه گروه ظهور كرده اند:
1⃣ظاهرگرايان؛ کسانی كه به عقل، اعتباری نمی دهند؛ آنها جمود بر ظواهر دينی را حتی در اصول اعتقادات دارند و هرگونه تفکر، تعمّق و تدبّر يا انديشه عقلی در معانی دينی را محكوم و مردود می دانند.
2⃣عقل گرايان محض؛ کسانی که معتقدند همه معارف دينی با عقل درك می شود.
3⃣عقل گرايان نقل پذير؛ اين گروه با اعتقاد به هماهنگی بين عقل و دین، می گويند: عقل، منبع و ابزار معرفت انسان است، وحی و دین نيز از منابع و ابزارهای معرفت و شناخت انسان است و هر دو از حقيقت عينی و خارجی گزارش می كنند. از اينرو، گزارش آنها هماهنگ با يكديگر است. البته هر کدام محدوده ای دارند. عقل گاهی مستقیم و بدون واسطه، مطلبی را می فهمد و گاهی نیازمند ابزار (مانند حس و تجربه یا وحی و دین) است و باید با واسطه، مطلبی را بفهمد. در واقع، عقل، می فهمد که برخی امور را به تنهایی نمی تواند بفهمد و نیازمند دین است.
⭕️مباحث عقل و دین، در چندین شماره، تقدیم خواهد شد...
⚜استاد وحيد واحدجوان⚜
🔸اختصاصي🔸
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت
لیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمیگیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
#سعدی
🆔 @sokhanerfan
🌺 رفق و مدارا (حتی) با دشمن:
از آموزه های اخلاقی اسلام، رفق و مدارا با دشمنان است، اگر چه آن دشمن، (قبلا) آزار و اذیت بسیاری بر مسلمانان وارد کرده باشد. البته این آموزه در جایی است که دشمن در حال فتنه گری و جنگ علیه مسلمانان نباشد.
روز فتح مکه، سعد بن عباده می گفت: امروز روز کشتار و جنگ و انتقام است!
کسی نزد #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) رفته، این مطلب را به ایشان عرض کرد.
پیامبر، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را مأمور کرد تا پرچم را از او بگیرد و فرمود: تو پرچم را وارد شهر کن.
همچنین فرمود: الیوم یوم المرحمه، یعنی امروز روز رحمت و مهربانی است.
پس از فتح مکه، همه چشمها به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دوخته شده بود تا ببینند با مشرکان و دشمنان خود چه خواهد کرد و جواب آن همه آزار و اذیت و دشمنی را چگونه خواهد داد.
پیامبر به آنها گفت: تصور می کنید با شما چه رفتاری انجام دهم؟
گفتند: نیکی! ...
حضرت فرمود: اذهبوا انتم الطلقاء، یعنی بروید! شما آزادید.
📚وحید واحدجوان، اخلاق جنگ و صلح در اسلام، ص 154
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌺🌺🌺
☘☘
🌺
🌼درباره آیت الله انصاری شیرازی // حتما بخوانید
✅بخشهایی از گفتگوی خواندنی استاد احمد اسدی از شاگردان قدیمی آیت الله انصاری شیرازی درباره ایشان
(این گفتگو قبل از وفات آیت الله انصاری بود)
🔹حاج آقای انصاری (شفاه الله تعالی) خصوصیات منحصر به فردی دارند؛ ما در این مدت بیست سال که خدمتشان بودیم هرچه به ایشان نزدیک تر می شدیم خوبی ها و خصائل روحی اخلاقی ایشان را بیشتر می فهمیدیم و چیزهای عجیبی از ایشان دیدیم.
@sokhanerfan
🔹ایشان (آقای انصاری) واقعا سلمان زمان هستند.
🔷 ناراحتی آیتالله انصاری شیرازی از اینکه به فقیری نتوانستند کمک کاملی بکنند
🔹بیشتر درس های آیت الله انصاری در منزل خودشان برگزار می شد
گاهی فقیری می آمد و در می زد و استاد در برابر آن فقیر چنان تواضع به خرج می دادند که ما واقعا متحیر می شدیم.
یادم هست که یکبار کسی در زد و ایشان برای باز کردن در رفتند اما وقتی که برگشتند حالشان بسیار منکسر شده و منقلب بود. سوال نکردیم ولی فهمیدیم که گویا استاد نتوانسته اند آن طور که می خواسته اند آن سائل را راضی کنند، لذا خیلی ناراحت بوده و تاسف می خوردند که چرا اینطور شد.
@sokhanerfan
🔷ماجرای اولین باری که علامه طباطبایی به منزل آیت الله انصاری رفتند
🔹یکی از اساتید می گفت: قدر این آقای آشیخ یحیی را بدانید، ایشان بسیار بسیار لطافت روح دارند. بنده خودم شنیدم در آن جلساتی که مرحوم علامه طباطبایی به صورت سیار در خانه شاگردانشان برگزار می کردند زمانی که نوبت به آقای انصاری رسیده بود وقتی علامه وارد اتاق می شوند و وضعیت زندگی ایشان را می بینند خیلی لذت می برند و خیره به منظره اتاق نگاه می کنند، بعد رو می کنند به سایرین و می فرمایند: این آقای شیخ یحیی انصاری خیلی ذوق لطیفی دارند.
@sokhanerfan
🔷صاحبنظر بودن آیت الله انصاری شیرازی در علوم مختلف
🔹اگرچه که ایشان به حکمت و فلسفه و عرفان معروف هستند اما در سایر علوم حوزوی مانند فقه و اصول و تفسیر و... هم صاحب نظر هستند و از شاگردان نزدیک مرحوم امام در فقه و اصول هستند.
🔷بسیاری از بزرگان، شاگرد آیت الله انصاری بودند
🔹من خاطرم هست که در همان دورانی که ما کلاس خصوصی ایشان می رفتیم تدریس عمومی شرح منظومه ایشان هم شروع شد و من از بسیاری از بزرگان شنیدم که می فرمودند ما فلان قسمت شرح منظومه را در محضر آقای انصاری خواندیم.
@sokhanerfan
🔷اعتبار آیت الله انصاری شیرازی نزد امام خمینی (ره)
🔹حاج احمد آقا خمینی در همان جلسه ای فرمودند: حاج آقای انصاری شما می دانید که چقدر پیش امام محترم و ارجمند بودید؟
ایشان فرمودند: نه، ما ارادتمند و شاگرد امام بودیم.
حاج احمد آقا گفت: شما آنقدر پیش امام اعتبار داشتید که وقتی آقایان برای دریافت اجازه نامه در امور حسبیه پیش امام می آمدند امام امضای دو نفر از اساتید را از آنها طلب می کرد مگر در مورد شما که می فرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضا است.
@sokhanerfan
🔷ماجرای دیدار امام و آیت الله انصاری شیرازی در قم
🔹آن زمانی که امام (ره) مدتی را از تهران به قم آمده بودند بر حسب عادت هر شب به دیدار یکی از آقایان می رفتند. یک شب را هم اختصاص داده بودند به آقای انصاری که شب عجیبی بود و نمی توان آن را وصف کرد.
منزل آیت الله انصاری در کوچه تنگی بود و چون امام با پیکان به آن جا آمده بودند از کوچه رد نمی شد.
همراهان امام مجبور شدند ژیانی جور کردند و امام را سوار کردند تا ادامه مسیر تا درب خانه را با ژیان ببرند.
آیت الله انصاری هم با پای برهنه تا وسط کوچه آمده بودند و زانوهایشان را خم کرده بودند.
ای کاش این صحنه ها و تصاویر ضبط شده بود تا آیندگان این رابطه عاشق و معشوق را می دیدند.
💢 کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🍀🌺🍀🌺
🌺🍀
🍀
🌼 پاسخ های استاد، آیت الله حسن رمضانی درباره سوالاتی از مقام رسول الله صلی الله علیه و آله در عرفان اسلامی
👇👇👇👇
💠سوال شماره يک:
🌺🌼 به طور کلی حضرت رسول اکرم (ص) چه جایگاهی در عرفان اسلامی دارد؟
ـ جایگاه حضرت محمد(ص) در عرفان اسلامی، جایگاه بسیار رفیعی است. محیی الدین ابن عربی در فتوحات، باب ششم، وقتی که صحبت از اولین قابل (کسی که قابلیت دریافت فیض وجود را از حضرت حق تبارک و تعالی دارد) میکند حقیقت محمدیه را معرفی میکند.
@sokhanerfan
معنایش آن است که حقیقت رسول الله (ص) در انفعال از حضرت حق تبارک و تعالی تام بوده است، همان طور که حق تبارک و تعالی در فعل، تام است و در فیاضیت، متوقف بر چیزی نیست و بدون اینکه حیثیتی به او اضافه شود؛ چه حیثیت تعلیلی و چه حیثیت تقییدی، فیاض علی الاطلاق و فاعل تام است، حقیقت رسول الله(ص) نیز در انفعال و پذیرش فعل، تام است.
@sokhanerfan
وقتی که فاعل در فاعلیت تام باشد و منفعل هم در انفعال و قبول و پذیرش تام باشد، فعل بدون اینکه وقفهای در آن بوده باشد، بدون اینکه محدودیتی بر آن حاکم بوده باشد و زمان خاصی را به خود اختصاص دهد و محدودیت خاصی بر او حاکم باشد از فیاض علی الاطلاق صادر میشود و قابل فعل هم آن فیض را میپذیرد.
@sokhanerfan
از این نکته ای که عرض کردم استفاده می شود که حقیقت محمدیه، حقیقت فرا زمانی و فرا مکانی است. اول ندارد، آخر ندارد، یعنی نمیتوان برای او، اول و نهایتی در نظر گرفت.
@sokhanerfan
در عرفان اسلامی به این حقیقت، حقیقت محمدیه یا صادر نخستین یا عناوین دیگری مانند تعین اول، مرتبه احدیت، برزخیت اولی، و ... میگویند که برای هر کدام از این عناوین، عنایت خاصی وجود دارد که نیازمند توضیح و تبیین است. اجمالا اینکه حقیقت محمدیه همان حقیقتی است که به ازلیت و ابدیت حق تبارک و تعالی، ازلی و ابدی است.
🆔 @sokhanerfan
💠سوال شماره دو:
🍀🌼 نسبت شخص رسول الله حضرت محمد بن عبدالله (ص) با حقیقت محمدیه چیست؟
@sokhanerfan
_ شخص رسول خدا، حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در مقام عروج و ارتقا در قوس صعود با آن حقیقت، یگانه شده و اتحاد برقرار کرده است.
@sokhanerfan
همچنین می توان چنین گفت که مظهر تام و کامل آن حقیقت در نشئه دنیا، شخص حضرت محمد بن عبدالله (ص) است.
🆔 @sokhanerfan
ادامه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
💠ادامه سوال شماره دو:
🌺🍀 در اذهان جوانانی که دنبال حقایق و معارف هستند این سؤال بسیار پرسیده می شود که از یک طرف می بینیم که زمان تولد و وفات، نشو و نما، کودکی، جوانی و میانسالی رسول الله(ص) مشخص است و از طرف دیگر، روایات و اخباری که اعتبار بالایی در میان کتب روایی دارد به ما بیان می کند که اول مخلوق، رسول الله است. اول صادر، رسول الله است. چطور می توانیم اینها را با هم جمع کنیم؟ آیا اینها با همدیگر تهافت ندارند؟ آیا این دو با همدیگر تناقض ندارند؟ این سؤال و شبهه ای است که امروزه مطرح است.
@sokhanerfan
پاسخ: معلوم است که وجود عنصری رسول الله حضرت محمد(ص)، محدود است و شکی در آن نیست، منتها چون این حقیقت در قوس صعود، در مقام قرب و در معراج کمالات آنقدر اوج می گیرد که با آن حقیقت متحد و یگانه میشود، حکم آنرا پیدا می کند.
@sokhanerfan
در عین اینکه بر حسب ظاهر، شخص رسول الله(ص) زمانی، مکانی و محدود به زمان و مکان خاصی است اما فرازمانی و فرامکانی است چون در عروج با آن حقیقت اتحاد برقرار کرده و متحد شده است. پس تهافتی نیست. بدن عنصری پیامبر، محدود و زمانمند است اما حقیقت برتر پیامبر، فرازمانی و فرامکانی است.
🆔 @sokhanerfan
💠سوال شماره سوم:
🌼🍀 چگونه است که حقیقت محمدیه نخستین صادر محسوب می شود، مگر خودش مخلوق اول نیست؟
@sokhanerfan
_ در فضای عرفان، یک مفهوم صادر نخستین و یک مفهوم خلق نخستین داریم. در برابر هر دوی اینها حق تبارک و تعالی قرار دارد که مصدر است، مصدر یعنی محل صدور. آنچه که در نخستین مرحله از مصدر صادر می شود، صادر نخستین نامیده می شود. در برابر این دو، خلق نخست قرار دارد. در فضای عرفان به این صورت است؛ گرچه در فضای فلسفه، صادر نخستین همان خلق نخستین محسوب می شود و فرقی با همدیگر ندارند.
@sokhanerfan
در فضای فلسفه چه بگوئیم صادر نخستین و چه بگوئیم خلق نخستین فرقی بین آنها وجود ندارد. هر دوی آنها بر عقل منطبق می شود که در روایات هم هست.«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ» اول حقیقتی که خدای تبارک و تعالی آنرا آفرید عقل است، لذا گفته می شود عقل، مخلوق اول است و به تعبیر فلاسفه صادر نخستین است.
@sokhanerfan
در عرفان صادر نخستین غیر از عقل است. عقل اول، مخلوق اول یا خلق اول است اما هیچ گاه بر عقل اول، صادر نخستین اطلاق نمی شود. صادر نخستین، حقیقت محمدیه(ص) است که فوق عقل اول است که اصلا تعبیر خلق و مخلوق برای او مناسب نیست و آنرا به کار نمی گیرند بلکه تعبیر برزخیت را برایش قائل هستند. برزخیت یعنی واسطه و حد وسط، نه خلق است و نه حق.
🆔 @sokhanerfan
💠سوال چهارم:
🌺🌼 چرا خلق نیست؟
چون خلق با محدودیت هم آغوش است. مخلوق، محدود است و چون مخلوق، محدود است و خلق با محدودیت هم آغوش است، و حقیقت محمدیه محدود نیست ، به حقیقت محمدیه عنوان خلق را نمی دهند. (دقت کنید حقیقت محمدیه نه شخص رسول الله در دنیا)
@sokhanerfan
🌺🍀 چرا عنوان حق را نمیتوانیم به او بدهیم؟
چون حق، مطلق است به اطلاق حقیقی (اطلاق مقسمی)، اما حقیقت محمدیه، چنین نیست. لذا به حقیقت محمدیه، تعین اول می گوییم و از این جهت، به او، صادر نخستین می گوئیم، نه حق میگوئیم و نه خلق.
@sokhanerfan
پس در عرفان نظری این دو عنوان از همدیگر جدا می شود. خلق نخستین، مخصوص عقل میشود و صادر نخستین مخصوص حقیقت محمدیه که مرتبه ای فوق عقل است.
🆔 @sokhanerfan