@soltannasir
{ درد و دل 80 }
{ سوء استفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان }
{ مقدمه }
{إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (آیه 17 سوره حج )
كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئى ها و مسيحيان و زرتشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزى گواه است (۱۷) }
علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل تفسیر این آیه آورده :👇👇👇
{ مراد از «الذین آمنوا» به قرینه مقابله کسانی است که به محمد بن عبدالله (ص) و کتاب و قرآن ایمان آوردند . و مراد از « و الذین هادوا » گروندگان به موسی (ع) و پیامبران قبل از موسی (ع) است که در موسی توقف کردند و کتابشان تورات است .
که بخت نصر پادشاه بابل وقتی در اواسط قرن هفتم بر آنان مستولی شد قبل از مسیح آن را سوزانید و مدتها به کلی نابود شد تا آنکه عزرای کاهن در اوایل قرن ششم قبل از میلاد در روزگاری که کوروش پادشاه ایران بابل را فتح نموده و بنی اسراییل را از اسارت نجات داده به سرزمین مقدس برگردانید آن را به رشته تحریر در آورد .
و مراد از صابئین پرستندگان کواکب نیست به دلیل خود آیه که میان صابئین و مشرکین مقابله انداخته بلکه _ به طوری که بعضی گفته اند _ صابئین عبارتند از معتقدین به کیشی که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است(این نظر کاملا درست است ) و کتابی دارند که آن را به حضرت یحیی بن زکریای پیغمبر نسبت داده اند ، و امروز عامه مردم ایشان را (صبیء) می گویند ، و ما در ذیل آیه شریفه « إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصرَى وَ الصابِئِينَ »(سوره بقره آیه 62) بحثی درباره صابئین گذراندیم .
و مراد از نصاری گروندگان به مسیح ، عیسی بن مریم (ع) و پیامبران قبل از وی ، و کتب مقدسه انجیل های چهارگانه (لوقا ، مرقس ، متی و یوحنا ) وکتب عهد قدیم است ، البته آنمقدار از کتب عهد قدیم که کلیسا آن را مقدس بداند ، لیکن قرآن کریم می فرماید : کتاب مسیحیان تنها آن انجیلی است که به عیسی (ع) نازل شد .
و منظور از مجوس قوم معروفی هستند که به زرتشت گرویده ، کتاب مقدسشان اوستا نام دارد . چیزی که هست تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است ، به طوری که می توان گفت به کلی منقطع است .این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلای اسکندر بر ایران به کلی از دست دادند ، و حتی یک نسخه از آن نماند ، تا آنکه در زمان ملوک ساسانی مجددا به رشته تحریر در آمد ،(نظر درست تر آنستکه بخش هایی از اوستا به طور پراکنده موجود بوده است که در اواخر دوران اشکانیان و اوایل ساسانیان جمع آوری شده است ) و به همین جهت ممکن نیست بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت . آنچه مسلم است ، مجوسیان معتقد هستند که برای تدبیر عالم دو مبدأ است ، یکی مبدأ خیر ، و دیگری مبدأ شر . اولی نامش یزدان دومی اهریمن و یا اولی نور و دومی ظلمت است . و نیز مسلم است که ایشان ملائکه را مقدس دانسته ، بدون اینکه مانند بت پرستان برای آنها بتی درست کنند ، به آنها توسل و تقرب می جویند . و نیز مسلم است که عناصر بسیطه _ و مخصوصا آتش را _ مقدس می دارند . و در قدیم الایام مجوسیان در ایران و چین و هند و غیر آنها آتشکده هایی داشتند که وجود همه عالم را مستند به اهورا مزدا دانسته ، او را ایجاد کننده همه می دانستند .
و اما مراد از مشرکین در « والذین اشرکوا » همان وثنی ها هستند که بت می پرستیدند ، و اصول مذهب آنها سه است : یکی مذهب وثنیت صابئه ، و یکی وثنیت برهمائیه ، و یکی بودایی . (همانگونه که در اوایل دروس گفته ام فقیر آیین بودا و هندو را در اصل خویش آیین الهی می دانم که دچار تحریفاتی شده است )
البته این سه مذهب اصول مذاهب مشرکین است ، وگرنه اقوام دیگری هستند که از اصنام هر چه بخواهند و به هر نحوی بخواهند می پرستند ، بدون اینکه پرستش خود را بر اصل منظمی استوار سازند ، مانند بت پرستان حجاز ، و طوائفی در اطراف معموره جهان ، که گفتار مفصل و شرح عقایدشان در جلد دهم این کتاب گذشت .
نکته : در این آیه مردم به سه گروه تقسیم شدهاند: ۱. مؤمنان ۲. اهل کتاب شامل : یهودیان و مسیحیان و صابئیان و مجوسیان ۳. مشرکان
این سه فرقه با ذکر اسم موصول الذین از هم جدا شدهاند ولی چهار گروه اهل کتاب با حرف وصل به هم پیوستهاند؛ بنابراین مجوسیان و صابئیان از اهل کتاب محسوب می شوند .
زیرا حق تعالی آنان را از مومنین و همچنین مشرکین جدای نموده است .
و آنان را در زمره یهودیان و مسیحیان که از اهل کتاب هستند قرار داده است .
ادامه دارد ...
#اوستا #صابئین #مجوس #تورات #ساسانی #نصاری
@soltannasir
📖📖📖📖📖📖📖📖📖
@soltannasir
{ درد و دل 81 }
{ سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 2}
{ مقدمه 2 }
{ تحقیقی در باره ریشه واژه مجوس }
ابوریحان بیرونی در کتاب بینظیر خویش آثار الباقیه در وجه تسمیه کلمه مجوس آورده است : 👇👇👇
{ ... «مجوس» را که گفته اند از «نجاست » فراجسته 😠😳 ، گویی ایشان (نجوس) اند ، پس «نون » به «میم» دگر گشته _ از باب جا بجایی در حرفها _ مانند «غیم و غین » و «ایم و این » این را حمزه اصفهانی انکار کرده ، گوید که مجوسی نام عربیگون شده از وجه سریانی «مگوشی» است ، زیرا که نبطیان (عراق) پادشاه ایران را «مکوشی » می نامند ، و معنای این واژه آن که ایشان در کار کشورها جویا هستند ، و
« کاکوشی » به سریانی « جاسوس » باشد .😳 هم چنین «فرس » (=ایرانیان ) نسبت به «فارس بن یهودا بن بعقوب » نامیده شدند ، 😳 و بل گفته اند که آن به سبب فرودشان در شهرهای فارس باشد . ... } (صفحه 268)
استاد دانشمند پرویز سپیتمان(اذکائی) مصحح کتاب آثار باقیه در فرگرد هشتم از تعلیقاتی که بر این کتاب ارزشمند دارند . در باره واژه مجوس آورده اند . 👇👇👇
{ «..مجوس..» که بیرونی باز در اینجا «غلط » کرده ( ریشه واژه را از «نجاست» فرانموده ) و در حقیقت قلم خود را با تفوه بدین کلمه به «نجاست » آلوده است ، هم چنین معنای «جاسوس » که از حمزه اصفهانی برای کلمه «مجوس » نقل کرده ، جز بر جهالت و پندار بافی _ که در فقه اللغه عوامانه متداول است _ دلالت ندارد ; و نیز این که گوید «فارسیان » (ایرانیان ) را نسبت به «فارس بن یهودا بن یعقوب » چنین نامیده اند ، جز یک مشت لاطائلات یهودانه (اسرائیلیات ) احمقانه بیش نباشد . به طور کلی ، مطالب این بهر نه تنها غیر علمی و نامحققانه است (خواه از بیرونی یا حمزه ) بل همانا «زشت بیغاره بر ایرانزمین » ، ضد ایرانی و بیگانه پسند و دشمن شاد کن می باشد (که خاک بر دهانشان باد ! ) و اما وجه تسمیه «مجوس » ( که هم معرب از تلفظ سریانی «مگوش » می باشد )
در فارسی باستان 👈«مگو» (magu)
عیلامی👈 «مکوئیش » (makuis)
اکدی 👈«مگوشو » (magusu)
و یونانی 👈«مگوس » (magos ) است ،
فراجسته از نام واژه «مغ » (mage ) و همان «مغان » [magan] (به صورت جمع ) که اسم یکی 👈 از شش قبیله مادی در عهد باستان می باشد ، چنان که هرودوت (جلد 1 صفحه 101) ایشان را کاهنان و روحانیان قوم ماد و پارس شناسانده است . مغان مادستان ایران در تاریخ دین و دانش ،حکمت و عرفان اقوام شرق و غرب جهان ، نقش و سهم و تاثیر بارز و اساسی و تعیینگر داشته اند . اما در باب معنای کلمه «مغ » که مباحث پرشمار دانشمندان را موجب شده ، سرانجام ایرانشناس نامدار سوئدی هنریک نیبرگ که در توجیه لغوی آن پژوهشی ژرف کرده ، نظر به ربط معناشناسی بین دو کلمه «مگه » (maga) اوستایی (=پاداش و دهش ) و «مغ » (magu) مادی (=سرود راز ) یا همریشگی آنها ، بدین نتیجه رسیده است که کلمه «مگو » (مجوس) به صورت اسم جمع درمعنای انجمن «سرود خوانان » می باشد ، و به تعبیر دقیقتر ما نظر به هنجارهای اجتماعی در سه هزار سال پیش ، همانا جماعت «ورد گویان » (=زمزمه گران ) بوده اند ، که در آیین های راز آمیز جادویی وظیفت یا کارکرد دفع شر (هر چیز بد و اهریمنی) و جلب خیر (هر چیز نیک و ایزدی ) را با قرائت ادعیه و اوراد موزون بر عهده داشته اند ، و این کار البته جزو همان شغل کهانت و پریستاری بوده باشد ; هم از اینرو ملل قدیم عالم « مغی / مگی » را یکسره به معنای «جادو» بکار برده اند ، بسا که از نام مغان فرزانه ماد باستان و پیشه ایشان صفت «جادوگر » دریافته اند ; چه اعمال و اوراد سحر آمیز مغان ایران و سایر کاهنان اقوام باستانی _ که به حکم آیین و بر حسب ماهیت آن بوده است _ اینک به لحاظ دانشهای جامعه شناسی و مردم شناسی منشأ و مبدای همه آیین های عالم بشمار می رود . (نظر الاهیون و دین باوران با مردم شناسان متفاوت است زیرا برای ادیان حقیقی منشأ الهی قائل می باشند ) خلاصه آن که« ذکر» و «ورد های » مخصوص مراسم مزبور ، هم در زبان مغانی و عهود زرتشتی گری اصطلاح خاص داشته ; یعنی کلمات « باژ و زمزم » که هم از دیر باز در نزد عربی نویسان : «زمزمة الفرس » (=زمزمه ایرانیان ) یا «زمزمة المجوس » (=سرودهای آیینی زردشتیان ) معروف بوده است . <اذکائی> }
(کتاب آثار باقیه از مردمان گذشته نوشته استاد ابوریحان بیرونی تصحیح پرویز سپیتمان(اذکائی) صفحات 681و 682)
ادامه دارد ...
#ابوریحان_بیرونی #آثار_باقیه #مجوس #مغ #پرویز_سپیتمان #ماد
@soltannasir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
مقاله بینظیر استاد پرویز اذکائی 👆👆👆
در باب علم حروف و اسرار که برای(مدخل حروف ) در کتاب دایره المعارف بزرگ اسلامی تألیف شده است .
به همه عزیزان توصیه می نمایم این مقاله ایشان را با دقت تمام مطالعه نمایند .
استاد پرویز سپیتمان (اذکايی ) اهل همدان هستند و هم اکنون در حال ترجمه کتاب بینظیر قانون مسعودی در نجوم اثر دانشمند بزرگ ایران زمین استاد ابوریحان بیرونی هستند .
از خداوند کریم طول عمر و سلامتی ایشان (استاد اذکائی ) را خواستارم تا ایشان بتوانند این اثر گرانسنگ را به کمند ترجمه درآورند .
@soltannasir
📖📖📖📖📖📖📖📖📖
@soltannasir
{ درد و دل 82 }
{ سوء استفاده دشمن از قوانین معنوی 3 }
ادامه ... 👇👇
عزیزان ملاحظه نمودید که دانشمندی بی همتا نظیر ابوریحان بیرونی که در کار تحقیق ، تعصبی نداشته و علاقه مند به فرهنگ ملل ، علی الخصوص فرهنگ ایران باستان و جشن های آن بوده است ، چگونه در اثر تحریف تاریخی که در گذر زمان پس از حمله تازیان به خاک ایران زمین رخ داده ، ریشه واژه مجوس را از نجاست می داند . از فحوای کلام ابوریحان بیرونی (و سایر متون تاریخی ) اینگونه مشخص است که این نظری غالب و رایج در آن زمان بوده است . که حتی دانشمندی بیطرف نظیر ابوریحان بیرونی آن را پذیرفته است . حال آنکه همانگونه که دیدید در قرآن کریم حق تبارک تعالی در آیه «17 سوره مبارکه حج» ، مجوس و صابئی را در کنار مسیحی و یهودی قرار داده است .
و با توجه به اهل کتاب بودن یهودیان و مسیحیان عده ای از فقهای شیعه بر اساس همین آیه حکم به اهل کتاب بودن مجوسیان(زرتشتیان) داده اند .
نکته : تازیان هنگامی که (در دوران خلیفه دوم که در عربیت متعصب بود ) به خاک ایران زمین حمله نمودند . و پس از فتح ایران و دوران پس از آن (امویان و عباسیان ) _چون دارای تمدن و فرهنگ بالنده ای نبودند . _ و شاید از این نظر دارای کمبود بودند _ برای تحقیر قوم مغلوب (ایرانیان ) ریشه واژه مجوس را از نجاست دانسته اند . و اینگونه ایرانیان را تحقیر نمودند . زیرا باور به این عقیده نادرست( نجس بودن ) ، بیشترین کمک را برای تسلط تازیان بر ایرانیان می نمود . و متاسفانه سیاست های غلط موبدان زرتشتی در دوران پیشین (ساسانیان) که علم را مختص به طبقه خاص خویش می دانستند . و بخش زیادی از جامعه را از علم محروم نمودند . باعث شد تا ایرانیان آنچنان از علم دور شوند که خود این عقیده نادرست را بپذیرند . و در ترویج این عقیده کوشا باشند . تا جایی که دانشمندی نظیر ابوریحان نیز این نظر را در کتاب بینظیر خویش آثار الباقیه نقل می نماید . 😔
امروزه بسیاری از افراد جامعه زرتشتیان ایران نیز اگر به آنان مجوسی گفته شود ناراحت می شوند . و می گویند که ما مجوسی نیستیم زرتشتی هستیم . بعضی از اعضای این جامعه _بیشتر عوام آن _ بی آنکه ریشه تاریخی و باستانی واژه مجوس را بدانند . اگر به آنان مجوسی بگویید آن را نوعی توهین در حق خویش تلقی می کنند .
علت این امر این است که وقتی میلیون ها میلیون مسلمان از صدر اسلام تا کنون این واژه را با تحقیر نسبت به زرتشتیان بیان نموده اند . این واژه به مرور 👈بار 👉 تحقیر به خود گرفته است . و با تحریف تاریخی معنای واژه مجوس _از زمزمه کننده به نجس _ با شنیدن این واژه هنوز معنای «نجس» در ذهن تداعی می شود .
به طوریکه اگر یکی از اولیای ادیان دیگر ( مسیحی ، بودایی، هندو و ... ) برای اولین بار این واژه را (مجوس را) بشنود . بار (معنای) تحقیر را در پس ارتعاش این واژه می تواند تشخیص دهد .
در مورد واژه رافضی نیز اینچنین است همه ما شیعیان قائل به رفض خلافت خلفای ثلاث هستیم منتهی ،چون در طول تاریخ این واژه رافضی با تحقیر به ما شیعیان گفته شده است . از آن معنای تحقیر استنباط می شود . و خطاب شدن با نام رافضی برای ما ناخوشایند است . با وجود آنکه در کتاب الاختصاص از امام صادق(ع) منقول است :« ابابصیر به ایشان گفتم :مردم ما را «رافضه» مینامند. آنحضرت فرمود: «به خدا سوگند! آنان شما را رافضه ننامیدند، بلکه خداوند شما را به این لقب نامیده است. همانا هفتاد نفر از بهترینهاى بنى اسرائیل به حضرت موسى و برادرش ایمان آوردند، و از این جهت آنان را رافضه نامیدند ... اى ابابصیر! اینان خوبى را واگذاردند و شما شر را واگذاردید، مردم به دستههاى مختلفى پراکنده شدند و به شعبههاى زیادى تقسیم شدند، و شما در شعبه خاندان پیامبرتان درآمدید و بدان راهى که آنان رفتند شما هم بدان راه رفتید، و همان را که خدا براى شما انتخاب فرمود شما برگزیدید و همان را که خدا خواست خواستید، مژده باد بر شما، و باز هم مژده باد بر شما، که به خدا سوگند شمائید مورد رحمت حق که هر کارى از نیکوکارتان پذیرفته گردد، و از بدکارتان گذشت شود . »
همچنین درباره یهودیان نیز اینچنین است . عده ای از مسلمین به یهودیان جهود می گفتند . و از جهود معنای جحود را مد نظر داشتند . بنابراین یهودیان را با تحقیر جهود خطاب می نمودند . به همین دلیل به مرور زمان واژه. جهود نیز بار تحقیر به خودگرفته است . به طوریکه امروز کلیمیان ایران اگر با لفظ جهود خطاب بشوند . آن را توهین به خود تلقی می نمایند . حال آنکه اعضای همین جامعه کلیمیان در کشورهای غربی از اینکه jewish (شکل انگلیسی کلمه جهود ) خطاب می شوند . احساس بدی ندارند و آن را کاملا پذیرفته اند .
ادامه دارد ...
#امام_صادق(ع) #رافضی #جهود
#مجوس #تحقیر #ابوریحان #تازیان
@soltannasir
📋📋📋📋📋
@soltannasir
{ درد و دل 83 }
{سوءاستفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان 4}
حق تبارک تعالی در قرآن حکیم می فرماید : 👇👇👇
{ وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا(آیه 119سوره نسأ)
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است (۱۱۹سوره مبارکه نسأ) }
عزیزان ملاحظه نمودید که چگونه واژه مجوس که یک واژه تاریخی و باستانی است که حق تعالی در کتاب عزیز خویش قرآن از آن یاده نموده ، در اثر اینکه در اثر تحریف معنای آن و اینکه میلیون ها میلیون مسلمان این واژه را با تحقیر نسبت به زرتشتیان در طول تاریخ بیان نمودند این واژه «بار» تحقیر به خویش گرفته است .
و همچنین واژه رافضی که به فرموده امام ناطق جعفرصادق (ع) خداوند شما شیعیان را رافضی نامیده است . اما با این حال این واژه رافضی هم بدلیل اینکه عموم اهل سنت در طول تاریخ شیعیان را با تحقیر رافضی می نامیدند ، بار تحقیر را با خود به همراه دارد .
معنای واژه رافضی مشخص است . در باره واژه مجوس نیز از آنجا که خورشید حقیقت هیچ گاه تا ابد پشت ابر پنهان نمی ماند . تحقیقات دانشمندان باستان شناس و زبان شناس در یکی دو قرن اخیر ، همانگونه که مشاهده نمودید نشان داد که معنای این واژه نجس نمی باشد . و احتمالا همانگونه که پیشتر آمد . معنای آن «زمزمه کننده» است .
اما با وجودی که هر دو واژه معانی مثبتی دارند . ارتعاش «تحقیر» در پس این دو واژه وجود دارد !
اما راه چاره چیست ?
امیدوارم دروس نسبت سه به یک یادتان باشد .فرض نمایید واژه ای به مانند مجوس توسط میلیون ها میلیون مسلمان ، در طول تاریخ 10 میلیارد بار با تحقیر بیان شده باشد .
برای اینکه این واژه ارتعاش مثبت و حقیقی(زمزمه کننده نه نجس ) به خود بگیرد . لازم است که این واژه 30 میلیارد بار با معنای حقیقی آن و عشق و فهم و درک درست بیان شود . تا بار تحقیر آن رفع شود و ارتعاش این واژه کم کم معنای حقیقی آن را در ذهن تداعی کند .
در مورد واژه ای نظیر رافضی نیز مسئله به همین گونه است . که ملاحظه نمودید .
اما اینجا یک سوال اساسی وجود دارد
آیا این کار درست است ?
یعنی اینکه ما سعی نماییم که انرژی (معنوی)و وقت خویش را صرف این نماییم که ارتعاش «تحقیر» واژه مجوس و رافضی را تغییر دهیم .
چنین عملی در شرایط کنونی مقرون به صرفه نیست . و انرژی (معنوی) و زمان را هدر خواهیم داد . زیرا ما واژه های جایگزین داریم .
ما بیش از آنکه خود را رافضی بنمایم شیعه می نامیم . بنابراین شیعه و تشیع واژه های جایگزین کلمه رافضی هستند .
همچنین کلمه مغان واژه جایگزین مناسب مجوسی است . هر چند که واژه مجوسی بیشتر بر زرتشتیان اطلاق می شود . و دو واژه (مغان و زرتشتی ) ارتعاش منفی و تحقیر با خود به همراه ندارند .
بنابراین ما می توانیم چنین واژه هایی که جایگزین هستند را با فهم درست و بیان درست آن ، تقویت نماییم و مبارزه برای تغییر ارتعاش واژه هایی نظیر مجوسی و رافضی منجر به اتلاف وقت و انرژی (معنوی )خواهد شد .
نکته : عزیزان توجه داشته باشید که ارتعاش واژه و ذکر با ارتعاش معنا متفاوت است . در واژه مجوس ما شاهد این هستیم که هم این واژه با تحقیر به زرتشتیان خطاب شده و هم در پس این خطاب معنای نجس بودن توسط شخص گوینده در خاطر آمده است . اما در واژه رافضی ، تغییر معنایی اتفاق نیفتاده بلکه فقط این واژه با تحقیر نسبت به شیعیان خطاب شده است .
عزیزان این یکی از مهمترین قوانین هستی است . که شیطان رجیم و ایادیش سالهاست آن را دریافته اند . و با کمک(فکر) خود بشر با تغییر در تعاریف و استفاده از قدرت فکر میلیون ها نفر از نفوس بشری سعی می نمایند که بر جهان تسلط بلامنازع پیدا نمایند .
رسانه ها در این باب تأثیری بسزایی دارد آنان از طریق رسانه ها سعی بر این مسئله دارند که با کمک مجموعه آگاهی جهانی _در مورد یک مسئله خاص _ حقایق را تحریف نمایند و منکر را معروف و معروف را منکر جلوه دهند . و تا حدی در این امر موفق بوده اند . امروزه حتی بسیاری از مومنین معتقد در جوامع اسلامی نیز بسیاری از معروفات را منکر و منکرات را معروف می دانند .
ادامه دارد ...
#امام_صادق(ع) #مجوسی #ارتعاش #تحقیر #رافضی #سوءاستفاده
@soltannasir
@soltannasir
{ درد و دل 84 }
{سوءاستفادا از قوانین معنوی توسط دشمنان 5}
{ تشبه به کفار }
یکی از قواعد فقهی که فقهای شیعه در مباحث فقهی در باب های مختلف این علم(فقه) در مورد آن بحث نموده اند . مسئله تشبه به کفار است . ابتدا این قاعده فقهی و نظر فقهای امامیه _ که ممکن است خوشایند عده ای نباشد 😊_ را در این باره نقل می نماییم و سپس به بررسی علل آن می پردازیم زیرا دانستن این قاعده با دروس آینده ارتباط تنگاتنگ دارد .
{ تشبه در لغت به معنای شبیه و همسان دیگری شدن .
در اصطلاح فقهی تشبه عبارت است از اینکه شخصی در نحوه رفتار یا پوششی که _به لحاظ جنسیت ، دین و یا غیر آن _نشانه و مشخصه طایفه ای از انسانها به شمار می رود ، همانند آنان گردد مانند پوشیدن لباس زن توسط مرد و عکس آن (پوشیدن لباس مرد توسط زن ) و آویختن صلیب به گردن توسط مسلمان . از این عنوان در بابهای مختلف همچون صلات ، حج ، جهاد ، تجارت ، و اطعمه و اشربه به مناسبت سخن رفته است .
حکم : برخی از انواع تشبه، حرام ، برخی مکروه و برخی دیگر مستحب است .
تشبه حرام : تشبه مسلمان به کفار در استفاده از نشانه های ویژه مذهبی آنان که از شعائرشان محسوب می گردد ، همچون صلیب حرام است .
تشبه هر یک از مرد و زن به دیگری در رفتار جنسی به معنای تخنث(مانند زنان شدن) و تذکر (مانند مردان شدن) حرام بلکه از گناهان کبیره است ; لیکن تشبه هر یک از آن دو به دیگری در پوشش و غیر آن از هیئتها ، مانند برداشتن زیر ابروها و آرایش صورت و رها کردن موی سر به مانند زنان ، از حیث حرمت و کراهت مورد 👈اختلاف👉 است .
برخی مطلق تشبه ، برخی تشبه در لباس و برخی دیگر ، تشبه توأم با اتخاذ آن به عنوان زی خود _ نه به قصد دیگر مانند اظهار حزن و اقامه تعزیه _ را حرام دانسته اند .
تشبه مکروه : تشبه مسلمان به کفار در لباس مکروه است .
از جمله مصادیق این نوع تشبه که در فقه از آن یاد شده عبارت است از : بر سر گذاشتن «برطله »( نوعی کلاه ویژه یهودیان ) و بستن کمر به چیزی شبیه زنار (کمربندی که مسیحیان در گذشته به کمر می بستند و امروزه کشیشان ، آن را به گردن می آویزند ) . برخی احتیاط را در ترک این نوع تشبه دانسته اند ; بلکه برخی قائل به حرمت آن شده اند .
تشبه به کفار در رفتار _ که در ظاهر به آنان شباهت پیدا می کند هر چه انگیزه فاعل ، این تشابه نباشد _ مکروه است ; بدین جهت در روایت از نماز گزاردن در جایی که آتش افروخته می شود مانند آشپزخانه _ به جهت تشبه به عمل مجوسیان _ و نیز پیش روی انسان یا مقابل عکس ذی روح _ به جهت شباهت پیدا کردن به عمل بت پرستان و غیر آن _ نهی شده است .
تشبه به متکبران در رفتار ، به نهادن یک پا بر ران پای دیگر هنگام نشستن (تربع) و تکیه دادن در حال غذا خوردن و نیز تشبه کهنسالان به جوانان در رفتار ، مکروه است . همچنین تشبه کنیز به زن آزاد در پوشاندن سر خود در نماز بنا بر مشهور کراهت دارد .
تشبه مستحب : تشبه به معصومان علیهم السلام و اولیای الهی در رفتار و افعال ، امری مستحب و ممدوح است ; ازاین رو پوشیدن لباس سفید به جهت شباهت پیدا کردن به پیامبران ، مستحب است .
مستحب است حاجی در حج تمتع بعد از تقصیر به جهت تشبه به محرم ، از محرمات احرام ، مانند لباس دوخته و غیر آن اجتناب کند . برای اهل مکه نیز در ایام حج ، تشبه به محرمان استحباب دارد .
تشبه اهل ذمه به مسلمانان : سزاوار است امام علیه السلام هنگام انعقاد پیمان ذمه با اهل کتاب با آنان شرط کند که در پوشش ، مرکب ، موی سر و کنیه به مسلمانان تشبه پیدا نکنند و در مظاهر یاد شده به گونه ای باشند که از مسلمانان باز شناخته شوند . }
{ کتاب فرهنگ فقه(فارسی) مطابق مذهب اهل بیت جلد دوم مدخل «تشبه» صفحات 485و 486 }
#تشبه #سوءاستفاده #مکروه #حرام
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
مقاله خواندنی 👆👆👆
«تشبه به کفار از منظر فقه امامیه »
منبع : از خبرگزاری فارس
در دو فرمت PDF و DOCX
@soltannasir
عزیزان 👆👆👆 لینک مطلب مربوط به شهر «صفد» (شهر قبالیست ها )
در اسرائیل
عزیزانی که این ارسال را نخوانده اند با کلیک بر روی لینک بالا می توانند این ارسال را مطالعه نمایند
@soltannasir
@soltannasir
{ درد و دل 85 }
{سوءاستفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان6}
{ خلقت صورت های مثالی و نمادها }
پس از نقل نظرات فقها در باب تشبه به کفار حال در ادامه به توضیح چگونگی شکل گیری نمادها می پردازیم .
هر عملی که انسان انجام می دهد . _آنگونه که عرفا و حکمای بزرگ جهان اسلام گفته اند . _ صورتی از آن (عمل) در عالم مثال ایجاد می شود .
از هر عملی صورت مثالی تنها مختص به آن عمل خاص ایجاد می شود . من باب مثال از عمل فریضه نماز صورتی در عالم مثال ایجاد می شود . که خاص نماز است .
و با هر بار نماز خواندن صورتی جدید از نماز شخص در عالم مثال ایجاد می شود . یعنی به ازای هر نماز یک صورت مثالی ایجاد می شود .
به مرور زمان در اثر تکرار عمل نماز از مجموعه این صورت ها (صورت مثالی نمازهای شخص ) صورتی جدید و واحد در عالم مثال ایجاد می شود . (با حفظ صورت مثالی هر نماز به صورت واحد ) که صورت کلی نماز های وی است .
صورت کلی نماز شخص در عالم مثال تابع کل نمازهایی است که وی در همه عمر خویش خوانده است .
و صورت مثالی هر نماز تابع فکر و توجه دل و خاطر به معبود حقیقی الله تبارک تعالی و حال و هوای باطنی شخص می باشد .
اما صورت کلی نمازهای اشخاص در عالم مثال _ با حفظ صورت فردی نماز های هر شخص _ به یکدیگر می پیوندد و صورت کلی نماز مسلمین را تشکیل می دهد .
در واقع به عبارتی دیگر در عالم مثال صورتی مثالی از نماز هر شخص وجود دارد .
و از مجموعه نمازهای یک شخص نیز صورتی کلی و واحد وجود دارد که تابع صورت تمامی نماز هایی است که وی در عمر خویش خوانده است .
در واقع همانگونه که پیشتر گفته شد که انوار و افکار بر اساس قاعده تشابه به یکدیگر می پیوندند .
صورت های مثالی اعمال نیز بر اساس قانون تشابه به یکدیگر می پیوندند .
بر اساس همین قاعده ، با توجه به دروس تشابه انوار که در آن گفته شد که نور نماز شیعیان و برادران اهل سنت بر اساس وضو متفاوت و بعضی اذکار متفاوت با یکدیگر متفاوت است .
صورت مثالی نماز های شیعیان و اهل سنت با یکدیگر متفاوت است .
در نتیجه ، ابتدا بر اساس قاعده تشابه صورت های مثالی کلی نماز همه شیعیان_در طول تاریخ _ به یکدیگر می پیوندد .
و صورت های مثالی کلی نماز همه اهل سنت _در طول تاریخ _ به یکدیگر می پیوندد .
بنابراین دو صورت مثالی کلی برای نماز در عالم مثال ایجاد می شود .
یکی صورت مثالی نماز شیعیان ، دیگر صورت مثالی نماز اهل سنت و جماعت
و از به هم پیوستن این دو صورت به یکدیگر (با حفظ هر کدام از دو صورت به صورت جداگانه ) صورت کلی نماز مسلمین جهان در عالم مثال ایجاد می شود .
حال شکلی نظیر هرم را در نظر بگیرید .
برای هرم در علم فیظیک و متافیظیک خواصی مترتب است . که دانشمندان در باب آن تحقیقات بسیار ارزنده ای دارند و بسیار سخن گفته اند : نظیر تیز شدن چاقو در مرکز هرم و یا سالم ماندن اغذیه در مرکز هرم (دیر فاسد شدن آن )
و غیره
هرم شکلی است که حداقل از سه مثلث تشکیل شده است .(+ یک مثلث در قاعده ) و مثلث اولین شکل از اشکال هندسی است . و عدد سه(تعداد اضلاع مثلث) اولین عدد از اعداد فرد می باشد .
مثلث شکلی هجومی است . و بالذاته نه منفی و نه مثبت است چنانچه هرم در اصل خویش نه مثبت است و نه منفی .
اما مسئله این است که شکل هرم بیشتر توسط تمدن های شرک آمیز نظیر مصر و یا مایاها برای ارتباط با خدایان فرومایه مورد استفاده قرار می گرفته است .
وقتی هزاران سال هرم توسط مصریان و مایاها و بعضی از تمدن های دیگر برای ارتباط با خدایان فرومایه استفاده می شده است . صورت کلی ای که از هرم در عالم مثال ایجاد شده است . با انرژی شرک آمیز و جادو و ارتباط با این خدایان ساخته شده و شکل گرفته است .
بنابراین صورت کلی مثالی ساختمان هرم دارای چنین انرژی ای(شرک) می باشد .
حال اگر سالکی مسلمان برای استفاده از خواص متافیظیکی هرم ، هرمی بسازد و در زیر هرم بنشیند و مراقبه نماید و یا به ذکر بپردازد .
صورت مثالی ای که از عمل وی (نشستن زیر هرم) در عالم مثال ایجاد می شود . با صورت مثالی کلی هرم در صورت استمرار عمل (نشستن در زیر هرم ) پیوند برقرار می نماید . و این سالک مسلمان بدونی که بداند و حتی متوجه باشد . از انرژی معنوی شرک و جادو صورت کلی مثالی هرم تغذیه می نماید .
بنابراین استفاده دراز مدت از هرم برای یک سالک مسلمان ممکن است که در نهایت به لغزش وی بیانجامد .
نکته :این نکته را باید دوستداران متافیظیک بخاطر بسپارند که بعضا بخاطر پیشرفت سریع تر سلوکی دست به چنین اعمالی می زنند . و برای توجیه عمل خویش همواره فلان عالم بزرگوار را مثال می زنند که در زیر هرم اربعین نشسته است . هر عملی از سوی هر بزرگی دلیل بر درست بودن آن عمل نمی باشد .
#عالم_مثال #تشابه #صورت_مثالی
#نماز #شیعه #اهل_سنت #هرم
@soltannasir