eitaa logo
سلطان نصیر
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
436 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 32 } { مسبحات و چاکراها 29} ادامه ...👇 نکته 7 و 8: دو اسم جبار و متکبر را مجموعا بررسی می نماییم . « جبار » در لغت به معنای عظيم ، قدرتمند ، پرقدرت ، وسيع ، هولناك ، سهمگين ، غول ‌ پيكر ، بزرگ ، مستبد ،  زورگو ، متكبر ، سلطه ‌جو و سلطه گر ، مُتَمَرِّد ، طُغيان گر ، چيره ، دارنده خلقان بدان از صفات خداوند متعال است و به معنای کسی است که دست احدی به مقام جبروت و عظمت او نمی رسد و کسی است که فقر فقیران و ضعف ضعیفان را جبران می کند و گردن گردنکشان را می شکند و سرکوب می نماید . «متکبر » در لغت به معنای کسی که بزرگ منشی می کند بزرگ منش و خودبین و خودپسند و مغرور و آن که بزرگی را بخود می بندد و خویشتن را ستاینده . از اسمای الهی است و به معنای صاحب بزرگی و عظمت کبریایی است که هر عظمتی نسبت به آن پست و حقیر باشد .   خواص اسم جبار و متکبر نیز تا حد زیادی شبیه به اسم عزیز است. یعنی این دو اسم نیز با ملوک و سلطنت و عزت و بزرگی ارتباط دارد که همانگونه که پیشتر گفته شد اینها از صفات کوکب مشتری است. در کتاب بحرالغرائب در باب خواص اسم جبار و متکبر اینگونه آمده است : 👇 { الجبار ، یعنی دارنده خلقان بدان. حضرت امام رضا علیه السلام فرموده که به این نام ، هر مظلومی از ظلم ظالم محفوظ ماند . و باز فرموده اند که دعوت این اسم مناسب حال 👈اکابر و 👈اشراف است تا مملکت بر ایشان قرار گیرد و هر که از 👈پادشاه ترسد در برابر او دوازده نوبت بخواند ، از شر وی ایمن گردد و هر 👈 پادشاه که خواهد سلطنت به او بماند و هیچ دشمنی رو به وی نتواند کرد این اسم را مداومت نماید ، بعد از نماز بامداد 👈 دویست و شش (206) بار بگوید همه کس از وی بترسد و در چشم خلایق با هیبت باشد . ... } ( بحرالغرائب صفحه 121 ) همچنین : 👇 { المتکبر یعنی ظاهر کننده بزرگواری خود به برهان قاطع بر اهل آسمانها و زمینها . حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند و عامه هم در این قول متفق اند که هر که در بستر خواب پیش از صحبت با حلال خود(همسر خویش ) ده بار این اسم بگوید ، خداوند سبحانه و تعالی او را فرزندی صالح کرامت فرماید . و شیخ فرموده که این سه اسم مناسب احوال 👈ملوک و 👈سلاطین و کسانی است که طالب👈 حشمت و دوام👈 جاه و دولت و مظفر شدن بر اعدا باشند که باید بر آن مداومت نمایند : 👈العزیز الجبار المتکبر . 👉و طریق دعوت این اسما آن است که ورد ساخته ، هر روز به عدد تکسیر یا به عدد کبیر بخواند بعد از طلوع صبح یا بعد از نماز صبح پیش از سخن گفتن ، با طهارت متوجه قبله به هر عدد که خواهد خواه به الف و لام تعریف و خواه به یای ندا و عدد تکسیر با صدر و موخر ، هشت هزار و پانصد و سی است و این سه اسم مرکب از ده حرف است سوای حروف مکرر . در شرف 👈 مشتری یا به تثلیث و تسدیس زهره و 👈 مشتری در لوح ده در ده ، به حروف وضع کنند و با خود دارند . بر کاغذ مهر زده بر تاج نگاه دارد ، عزیز و مکرم گردد به طریقی که وصف نتوان کرد . } ( بحرالغرائب صفحات 122 و 123) عزیزان به ارتباط معنا دار سه اسم «عزیز» و «جبار» و «متکبر» با یکدیگر دقت نمایید این سه اسم در آیه 23 سوره مبارکه حشر به ترتیب و پشت سر یکدیگر آمده است و علمای فن علوم غریبه اعتقاد بر این دارند که دعوت این اسم مناسب ملوک و سلاطین است . همانگونه که پیشتر گفته شد . سلطنت و پاشاهی از صفات کوکب مشتری است . و نکته جالب این است که علمای فن نیز با توجه به همین نکته زمان نوشتن لوح این سه اسم را در 👈شرف مشتری 👉 یا به تثلیث و تسدیس 👈زهره با 👈مشتری می دانند . در مورد ارتباط مشتری با زهره در درس سوره جمعه سخن خواهیم گفت . همچنین عزیزان با توجه به دروس به یاد بیاورند که شرف مشتری در برج سرطان یعنی همان محل تقریبی قلب در بدن انسان قرار داشت . و این خود ارتباط دیگری بین سوره حشر و قلب و کوکب مشتری می باشد . ادامه دارد ... @soltannasir ☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 33 } { مسبحات و چاکراها 30} ادامه ...👇 از ارتباط اسمای «عزیز » و «جبار » و « متکبر » سخن گفته شد . گفته شد که این اسما با صفات کوکب مشتری در ارتباط می باشند . اما با اینحال بنا به فرموده قرآن مجید و عزیز ، صفت تکبر و جباری برای قلب انسان شایسته نیست ?! الله تبارک تعالی در آیه 35 سوره مبارکه غافر می فرماید : 👇 { الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ 👈 قَلْبِ 👈مُتَكَبِّرٍ 👈جَبَّارٍ ﴿۳۵﴾ كسانى كه در باره آيات خدا بدون حجتى كه براى آنان آمده باشد مجادله مى كنند [اين ستيزه] در نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آورده اند [مايه] عداوت بزرگى است اين گونه خدا بر 👈قلب هر👈 متكبر و👈 زورگويى مهر مى نهد (۳۵) } 1⃣همانگونه که ملاحظه می نمایید قلب شخصی که با آیات الهی بدون حجت مجادله می نماید . متکبر و جبار است و خداوند بر چنین قلبی (قلب متکبر و جبار ) مهر می زند ! تا از درک حقیقت محروم شود . 2⃣ این آیه با وجود آنکه قلب مکتبر و جبار را نکوهش می نماید . اما با این حال به ارتباط اسم جبار و متکبر با قلب اشاره دارد . و اینکه 👈قلب اگر جبار و متکبر شود نکوهیده است . در قرآن مجید و عزیز در آیات متعددی جبار و متکبر بودن ، مورد نکوهش قرار گرفته است و حتی صاحبان این صفات اهل جهنم دانسته شده اند . نظیر این آیات : 👇 { وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ 👈جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴿۵۹﴾ و اين [قوم] عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر 👈زورگوى ستيزه جوى رفتند (۵۹) وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ﴿۶۰﴾ و [سرانجام] در اين دنيا و روز قيامت لعنت بدرقه [راه] آنان گرديد آگاه باشيد كه عاديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر عاديان قوم هود (۶۰) } (سوره مبارکه هود آیات 59 و 60 ) قوم عاد در دنیا و آخرت مورد لعنت قرار گرفتند . زیرا کفر ورزیدند و بدنبال هر 👈جبار ستیزه جویی رفتند . همچنین در سوره مبارکه ابراهیم نیز در وصف جبارین آمده که هر جبار لجوجی که در مقابل دعوت به توحید انبیا بایستد نا امید می شود و به دوزخ می رود : 👇 { وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ 👈جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴿۱۵﴾ و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر 👈زورگوى لجوجى نوميد شد (۱۵) مِنْ وَرَائِهِ 👈جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ﴿۱۶﴾ [آن كس كه] 👈دوزخ پيش روى اوست و به او آبى چركين نوشانده مى شود (۱۶) } (آیات 15و 16 سوره مبارکه ابراهیم ) در سوره مبارکه «نحل» و «زمر» و «غافر» نیز اشاره شده است که جایگاه متکبرین در جهنم است : 👇 { فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى 👈 الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۲۹﴾ پس از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد و حقا كه چه بد است جايگاه متكبران (۲۹) } ( آیه 29 سوره مبارکه نحل ) و 👇 { وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى👈 لِلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۶۰﴾ و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بسته اند رو سياه مى بينى آيا جاى سركشان در جهنم نيست (۶۰) } ( آیه 69 سوره مبارکه زمر ) و 👇 { قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى 👈الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾ و گفته شود از درهاى دوزخ درآييد جاودانه در آن بمانيد وه چه بد [جايى] است جاى سركشان (۷۲) } ( آیه 72 سوره مبارکه زمر ) و 👇 { ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى 👈الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۶﴾ از درهاى دوزخ درآييد در آن جاودان [بمانيد] چه بد است جاى سركشان (۷۶) } (آیه 76 سوره مبارکه غافر ) همچنین در سوره مبارکه ص آمده است که تکبر ابلیس مانع سجده کردن وی شد : 👇 { فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ﴿۷۳﴾ پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند(73) إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿۷۴﴾ مگر ابليس [كه] تكبر نمود و از كافران شد (74) } ( آیات 73و74 سوره مبارکه ص ) ادامه دارد ... @soltannasir ❄️❄️❄️❄️❄️❄️
ضمن محکوم کردن این حمله تروریستی شهادت جمعی از هموطنان عزیزمان را که با زبانی روزه غرق در خونشان شدند را محضر مقام معظم رهبری و خانواده محترم شهدا تسلیت عرض می نماییم. @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 34} { مسبحات و چاکراها 31} ادامه ...👇 علاوه بر صفت جباری و تکبر حق تعالی در آیه 10 سوره فاطر می فرماید که عزت و سربلندی یکسره از آن خدا است : 👇 « مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ...» « هر كس عزت و سربلندی مى خواهد . عزت و سربلندى يكسره از آن خداست . » حال به اسما الهی عزیز و جبار و متکبر از جنبه دیگری نگاه نماییم . قلب در بدن انسان به نسبت سایر اعضا 👈عزیز و 👈ارجمند و کمیاب و بر همه اعضا چیره است . همچنین قلب در بدن انسان به 👈جبر خون را به تمامی اعضا می رساند. و دست کسی به مقامش نمی رسد . و همچنین قلب در بدن انسان نسبت به سایر اعضا 👈متکبر نیز می باشد . زیرا صاحب بزرگی و عظمت کبریایی است . اما با اینحال قلبی وارد بهشت می شود . که در برابر پروردگار خویش خشوع و خضوع داشته باشد . نه عزت و جباری و تکبر . بنابراین می توان اینگونه گفت که قلب انسان همانگونه که پیشتر گفته شده بود دو بعد مادی و معنوی دارد و برزخ بین عالم غیب و شهادت است قلب در بعد مادی _ در جایگاهی که در ساختار بدن انسان دارد _ عزیز و جبار و متکبر است و این اسما و صفات برای قلب در بعد مادی نکوهیده نیست . زیرا در ارتباط با جایگاه رفیع قلب نسبت به سایر اعضای بدن می باشد . اما در بعد معنوی قلب ، 👈 خلق و خوی ، جباری و تکبر و عزت جویی در برابر خداوندعالم و مخلوقات نکوهیده و ناپسند است . به عبارت دیگر بنا به فرموده حق تعالی اگر انسانی در بعد 👈معنوی👉 داری قلبی سلیم و رئوف و رحمن و رحیم و مومن باشد. به بهشت الهی می رود . و در نقطه مقابل اگر دارای قلبی جبار و متکبر باشد به دوزخ خواهد رفت. اما با اینحال این همه ماجرا نیست در کتاب تذکرة الاولیا در اوصاف امام ناطق جعفر صادق (ع) اینگونه آمده است : 👇 { نقل است که صادق را گفتند : همه هنرها داری . زهد و کرم باطن و قرة العین خاندانی ، و لکن پس متکبری . گفت : من متکبر نیم ، لیکن کبر کبریایی است ، که من چون از سر کبر خود برخاستم کبریای او بیامد و به جای کبر من به نشست . به کبر خود کبریایی نشاید کرد اما به کبریای او کبر شاید کرد. } آری اگر بنده ای با قلبی خاشع و خاضع و عبودیت و تسلیم کامل به سوی حق تبارک تعالی سیر نماید و از صفات خویش فانی شود . آنگاه حق تبارک تعالی به جمیع اسماء و صفات خویش بر قلب این بنده تجلی می نماید . اینجا دیگر حق تبارک تعالی است که از دریچه چنین بنده ای تکبر می نماید نه خود آن بنده . به عبارتی دیگر از آنجایی که حق تبارک تعالی هم رحمن و رحیم و رئوف است و هم عزیز و جبار و متکبر و انسان کامل هم باید مظهر تمامی اسما و صفات حق باشد . در نتیجه باید از صفات خویش فانی شود تا حق تعالی بر قلبش به جمیع اسما و صفاتش تجلی نماید . ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir { پاسخ به سوالات 35 } { مسبحات و چاکراها 32 } ادامه ...👇 در ادامه به آیه پایانی (24)سوره مبارکه حشر می پردازیم : 👇 { هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۴﴾ اوست خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مى گويند و او عزيز حكيم است (۲۴) } سه اسم «خالق» و «باری» و «مصور» را بررسی می نماییم . ابتدا اسم خالق : 👇 درکتاب اسماءالحسنی در باب اسم خالق اینگونه آمده است : 👇 { واژه خالق به معنی آفریننده اشیاء می باشد و مداومت بر آن برای استحکام ونورانی شدن 👈قلب موثر است و در بعضی کتب است که هر کس این اسم را بسیار گوید خداوند متعال او را به علوم حکمیه و معارف الهی و دقایق معانی مطلع گرداند و اگر کسی پنج هزار و صد و ده مرتبه این اسم را بخواند هر چه از خدا بخواهد فی الحال مستحاب گردد ( نباید چنین سخنانی را مسلم دانست . 😊) ... پژوهه در مفهوم الخالق از مترجم ( جناب دریایی ) : خالق از ماده خلق ( بر وزن حلق ) در اصل به معنای «اندازه گیری » است . هنگامی که یک قطعه چرم را برای بریدن ، اندازه گیری می کنند ، عرب واژه « خلق » در باره ی آن به کار می برد و از آنجا که در آفرینش مسأله اندازه گیری بیش از همه چیز اهمیت دارد این کلمه خلق درباره ی آن به کار رفته است . این واژه از اسمای خداوند به معنی «آفریننده» می باشد که لفظ صریح آن 9 بار و صیغه مبالغه ی آن خلاق نیز 2بار در قرآن کریم ذکر شده است . ... } ( کتاب اسماءالحسنی صفحات 293 و 294) نکته 1 : به ارتباط و تاثیر ذکر اسم «خالق» بر قلب انسان توجه نمایید . نکته 2: مرحوم طبرسى در مجمع البیان گفته است : 👈 اصل خلق به معنى ساختن چيزى است پس از اندازه گيرى آن به نحو دقيق آنچنان كه كم و كاست و نقص و عيبى در آن نباشد ، و اين كار جز به دست تواناى خداوند قادر حكيم صورت نگيرد ، آرى اين اطلاق به نحو مسامحه و تجوّز در غير خداوند ، صحيح و معقول است . اسم باری : 👇 { «الباری » از اسمای خداوند و به معنای «پدید آورنده » می باشد و سه مرتبه در قرآن به صورت اسمی و یک مرتبه در معنی فعلی آمده است (سوره حشر آیه 24 و سوره بقره آیه 54 «2» بار ) بنا به بیان فخر رازی این اسم از سه مصدر می تواند مشتق شده باشد : 1)برء به معنی ایجاد که معنی بارئ موجد یا مبدع می شود 2) برء به معنی قطع که در آن صورت معنای باری این می شود که خداوند موجودات را جدا جدا آفریده است . 3) بری به معنی خاک که در نتیجه باری به معنی مرکب _ترکیب کننده _ انسان از خاک خواهد شد که در آیه «منها خلقناکم و فیها نعیدکم » (طه آیه 55 ) بدان اشاره شده است . ... } (اسماءالحسنی ملاحبیب کاشانی صفحه 87) نکته 3: فرق خالق با صانع و باری:👇 در كتاب لوامع مقداد آمده كه فرق ميان صانع و خالق و بارى آنست كه صانع كسى است كه چيزى را از عالم نيستى بعالم هستى آورده باشد، و خالق كسى است كه به مقتضاى حكمت اشياء را اندازه گيرى كرده باشد خواه ايجادشان كرده باشد يا نه، و بارى كسى است كه اشياء را بدون نقص و كمبود ايجاد كرده باشد . اسم مصور : 👇 { اسم فاعل از «تصویر » گرفته شده و به معنی «صورتگر و صورت بخش » است . } (کتاب اسماءالحسنی صفحه 250) علامه طباطبایی در کتاب تفسیر گرانسگ المیزان در باب این سه اسم می گوید : 👇 { کلمه خالق به معنای کسی که اشیائی را با اندازه گیری پدید آورده باشد .و کلمه باری نیز همان معنا را دارد ، با این فرق که «باری » پدید آورنده ای است که اشیائی را که پدید آورده از یکدیگر ممتازند . و کلمه «مصور » به معنای کسی است که پدید آورده های خود را طوری صورتگری کرده باشد که به یکدیگر متشبه نشوند .بنابراین ، کلمات سه گانه هر سه متضمن معنای ایجاد هستند ، اما به اعتبارات مختلف که بین آنها ترتیب هست ، برای اینکه تصویر فرع این است که خدای تعالی بخواهد موجودات را متمایز از یکدیگر خلق کند ، و این نیز فرع آنست که اصلا بخواهد موجوداتی بیافریند . } (ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 382) ادامه دارد ... @soltannasir 🌼🌼🌼🌼🌼
@soltannasir { پاسخ به سوالات 36} { مسبحات و چاکراها33} ادامه ...👇 در کتاب تفسیر مجمع البیان در باب تفسیر آیه 24 آمده است :👇 { هوالله الخالق :👈 او خدایی است که آفریننده پدیده ها و پدید آورنده جسم ها و رنگ ها و عرض های ویژه است . به باور پاره ای او خدایی است که تقدیرگر و تدبیر کننده است و بر اساس حکمت خویش برای پدیده ها هر آنچه را بخواهد مقدر می سازد و به هر صورتی که اراده فرمود ، پدید می آورد . الباری :👈 خدایی است که پدیده ها را _از اجسام گرفته تا اعراض ،همه را _ بدون نمونه ای از پیش پدید آورد ، بنابراین او پدید آورنده و آفریدگار هستی است . المصور : 👈 خدایی که تصویر گر پدیده هاست و به هر پدیده ای صورتی خاص بخشید و حیوان و انسان و سنگ و صخره و گل و گیاه ... هر کدام را صورت پردازی نمود . له الاسماءالحسنی : 👈 برای او نام های نیک و شکوهباز و زیباست ، نام هایی چون : الله ،رحمن ،رحیم قادر ، عالم ، حی و نام های بلند دیگری که در تفسیر سوره اعراف گذشت . } (ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 14 صفحه 711) حال به بررسی این اسما در ارتباط با جایگاه قلب در بدن انسان می پردازیم . قلب انسان در دوران جنینی با خون رسانی به تمام بدن اندام ها را به اندازه دقیق 👈خلق 👉می نماید (خالق ) و همچنین اعضا را جدا جدا و از هم متمایز می آفریند . (الباری )و به هر کدام از اعضای بدن شکلی متناسب با آن می بخشد . (المصور ) البته باید توجه داشت که این مسئله مطلق نیست و تنها یک تشبیه عالم صغیر به عالم کبیر است . زیرا اعضای بدن بر اساس یافته دانشمندان علوم جدید بر اساس کد ژنتیکی خلق و صورتگری می شوند . یعنی اندازه گیری در ژنوم انجام شده است و بر اساس این نقشه اعضا ایجاد و صورتگری می شوند . نکته 1: اگر قلب در خلقت اعضا (اندازه گیری ) نقش ندارد و نقشه خلقت در ژنوم انسان قرار دارد اما با اینحال کوکب مشتری _ که چاکرای قلب بدان منسوب است _ به همراه کوکب زهره در تشکیل نطفه نقش مهمی دارند . نکته 2: اسم المصور با صفات کوکب زهره همخوانی بیشتری به نسبت کوکب مشتری دارد . ( به هر دو نکته 1و 2 در همین مجموعه دروس خواهیم پرداخت ) نکته 3: پیشتر از صورتگری چاکرای قلب در مکاشفات و ارتباط آن با چاکرای آجنا سخن گفته شد . و سوره تغابن منسوب به چاکرای آجنا شد که در آن از صورتگری سخن گفته شد و این چاکرا محلش در برج ثور قرار داشت که منسوب به کوکب زهره بوده ولی خود چاکرا به نظر فقیر منسوب به کوکب قمر بود . در ادامه آیه 24 سوره مبارکه حشر از «له الاسماءالحسنی » سخن گفته شده است . یعنی «او را نام های نیک است» این قسمت آیه را نیز با توجه به نظریه ارتباط سوره حشر با قلب و کوکب مشتری می توان از چند جنبه بررسی نمود :👇 1⃣ : از آنجایی که قلب انسان باری و صورتگر اعضای بدن انسان می باشد . و هر کدام از اعضا مظهر یک یا چندین اسم از اسماالحسنی پروردگار است . بنابراین قلب نیز در بدن انسان جامع جمیع اسماءالحسنی است . و هر عضوی را بر اساس اسماء مرتبط با آن عضو صورتگری می نماید . 2⃣ : از آنجایی که بنا به فرموده حق تعالی در کتاب خویش ، قرآن مجید و عزیز بر 👈 قلب رسول الله (ص) نازل شد . و قرآن جامع تمام اسما و صفات پروردگار است . بنابراین قلب انسان محل تجلی جمیع اسما و صفات پروردگار است . 3⃣ : حال نگاهی به اسطوره ایزدان منسوب به کوکب مشتری بنماییم : 👇 { نام زئوس که از ریشه سنسکریت dyousو لاتینی dies (روز ) است ، خود به معنای آسمان درخشان است پس زئوس اساسا ایزد آسمان و پدیده های جوی بود . او خداوندگار بادها ، تندر و باران های سودبخش و نابودگر به شمار می رفت ، در 👈 اثیر ، بخش فوقانی هوا و بر چکاد 👈 کوه ها مسکن داشت .زئوس تحت اللفظ به معنی « متعالی ترین » قلمداد می شد . با وجود این او در نقاط مرتفع چون کوه لیکائوس واقع در آرکادیا ،کوه آپساس در آرگولیس ، پارناس و همیتوس واقع در آتیکا ، هلیکن در بئوسی ، پلیون درتسالی ، المپ در مقدونیه ، پانگایا واقع در تراکیه ایدا در کرت وغیره می پرستیدند . در روزگاران متأخر ، زئوس شخصیتی اخلاقی یافت و ایزد متعالی گشت که 👈 همه صفات ایزدی 👉 را در خویش گرد آورد . او قادر مطلق 😳 (یک موجود هوسباز ) و بر همه چیز بینا و شناسا بود . ( شناسا بر شکار زنان برای هوسبازی) بدین گونه او را سرچشمه همه الوهیت می پنداشتند ، چه ، شخصا در المپ و ددونا از👈 غیب سخن می گفت ،چه در دلفی به واسطه آپولون ، پیامبر خویش ، ارتباط کلامی برقرار می کرد . زئوس در مقام فرمانروایی خردمند مطابق قانون سرنوشت _که اراده وی را در چنگ خود داشت _ بر همگان فرمان می راند . نیکی و بدی را بر آفریدگان میرا معلوم می کرد و در عین حال ایزدی 👈 مهربان و دلسوز بود . }(جهان اسطوره ها صفحه 507) @soltannasir 🐚
@soltannasir { پاسخ به سوالات 37} { مسبحات و چاکراها 34} ادامه .👇 نکته1: پیشتر در باب ریشه اسم زئوس و ژوپیتر در دروس اشاراتی رفت : 👇 { واژه اوستایی «گئوش » به معنای جهان مادی می باشد . این واژه نخست با حذف شدن واکه «ش» به صورت گئو تغییر شکل داده و سپس به. صورت گیتی در پارسی در آمده است . این واژه در زبان یونانی کهن به ژئو دگردیس شده است . و سپس واژه ژئو گرافی را ساخته و این واژه در دوران اسلامی با ترجمه متون یونانی به زبان عربی به صورت جغرافی در آمده است . (قابل توجه علمایی که می گویند جغرافیا صورت عربی شده واژه یونانی است . در حالی که ریشه کهن تر این واژه , اوستایی می باشد ) حال خواننده گرامی دریابد که واژه ژوپیتر , برخلاف آنچه که در نزد عامه نقل است . یعنی این روایت که 👇 «نام ژوپیتر از ریشه هندواروپاییdyeu-peter است که بخش نخست آن dyeu هم ریشه با دیو در فارسی و به معنی ایزد است و بخش دوم peter هم ریشه و هم‌معنی با پدر در فارسی است. بر این پایه، ژوپیتر (دیوپدر) به معنای پدر ایزدی و پدر آسمانی است . » ژوپیتر آشکارا از ترکیب دو واژه , ژئو + پیتر ایجاد شده است . و ژئو به معنای زمین و جهان مادی می باشد . پس ژوپیتر به معنای , پدر زمین می باشد . زیرا گذشتگان را اعتقاد بر این بوده که خدای کره مشتری در خلقت زمین نقش دارد . همچنین واژه زئوس یونانی نیز برخلاف آنکه عده ای آن را از ریشه واژه یونانی dios به معنای درخشان می دانند . همان صورت بخش اول ژئوپیتر , یعنی ژئو را در خود حفظ نموده است . و در علم زبان شناسی واک های «ژ» و «ز » به یکدیگر تبدیل می شوند . (در علم جفر و حروف نیز معمولا ژ را به ز تبدیل می نمایند ) بنابراین زئوس نیز از ریشه ژئو(گیتی) بوده و مردمان باستان , زئوس را خدای آفریننده گیتی می دانستند . و این روایت خلقت جهان مادی توسط مشتری, ریشه در ایران باستان دارد , چونکه یکی از نام های مشتری در ایران باستان , هرمز یا اورمزد بوده است . و اهورامزدا آفریننده گیتی با کره مشتری مرتبط بوده است . } فقیر اینجا این درس را بار دیگر نقل نمودم تا بخشی از آن را تصحیح نمایم . اینکه واژه زئوس و ژوپیتر (ژئوپیتر ) از ریشه گئوش اوستایی باشد بسیار محتمل است زیرا یونانیان نیز بنا به نظر دانشمندان علم تاریخ از اقوام مهاجر آریایی بودند که به این سرزمین مهاجرت نموده اند . اما در روایات الواح سومری نیز این مسئله وجود دارد که عالم توسط خلق شده است. و منشأ قوم و زبان سومری بنا به نظر اکثر محققین علم تاریخ ارتباطی با قوم و زبان آریایی ندارد . بنابراین همانگونه که در همین مجموعه دروس گفته شد احتمالا ایزدان مشتری در ارتباط با حالات مختلف کوکب مشتری در هنگام خلقت سرزمین های مختلفی نظیر ایران و سومر و یونان بوده است . بنابراین به نظر فقیر اسطوره خلقت توسط خدایان حکایت از یک حقیقت مشترک دارد که متعلق به قوم و فرهنگ خاصی نیست . و آن دخالت نفس فلکی مشتری در روند خلقت و صورتگری زمین مادی ما است . و این نظر به واقعیت نزدیک تر است . اینکه یونانیان منشأ آریایی داشته اند درست است . یونانیان از اجداد خویش تحت عنوان بربر یاد می نمودند و آنان به مرور زمان از فرهنگ آبا و اجدادی خویش فاصله گرفتند . اما اینکه فقیر یونانیان را در نام گذاری متاثر از ایران باستان دانسته ام با این پیش فرض بوده است . که ایران باستان را مظهر کامل فرهنگ آریایی دانسته ام . 😊 و این پیش فرض مستلزم قبول این نظر است که آریایی ها هرگز از سرزمین های شمالی مهاجرت ننموده اند . یعنی نظری که بزرگانی نظیر روانشاد درخشانی در کتاب بینظیر خویش دانشنامه کاشان نقل نموده اند و با استفاده از منابع متعدد این نظریه را تا حدی اثبات نموده اند . اما با اینحال در سمت مقابل دانشمندانی دیگر نیز هستند که اعتقاد بر مهاجرت آریایی ها دارند . و اتفاقا این دانشمندان در اکثریت می باشند . و اینان نیز دلایل متعددی برای اثبات مهاجرت نقل می نمایند . اگر نظریه مهاجرت درست باشد آنگاه باید بگوییم که ریشه کلمه زئوس یونانیان و از زبانی است که مادر تمام زبان های آریایی است و آن زبان زبانی بوده است که هنگامی که همه اقوام آریایی در کنار یکدیگر در یک سرزمین مشترک زندگی می نمودند. بدان سخن می گفتند . فقیر پیشتر از طرفداران عدم مهاجرت آریایی ها بودم . اما اکنون نمی توانم به قطعیت بگویم که مهاجرت انجام نشده است . بنابراین لازم دیدم نظر خویش را در باب متاثر شدن یونانیان از ایران باستان را ، تصحیح نمایم . و به خوانندگان اطلاع بدم که درست بودن هر کدام از دو نظریه مهاجرت یا عدم _آریایی ها در اصل آریایی بودن واژه زئوس خللی ایجاد نمی نماید . اما در متاثر بودن از ایران باستان خلل ایجاد می نماید. @soltannasir
میلاد با سعادت ختم ولایت خاصه محمّدی، بقیة اللّه الاعظم، فرقان مبین، صاحب مقام قطبیت کبری، سلطان نصیر، صاحب الزمان و صاحب الامر، حضرت مهدی موعود عجل اللّه بر همه شیعیان حضرتش مبارک باد. @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 38} { مسبحات و چاکراها 35} ادامه ...👇 نکته 2: به این نکته که زئوس تمام صفات ایزدی را در خویش جمع نمود توجه نمایید . زئوس متعلق به کوکب مشتری و کوکب مشتری منسوب به قلب و سوره حشر و در این سوره نیز اشاره به «له الاسماءالحسنی » شده است . قلب محل تجلی جمیع اسما و صفات است . همچنین در اساطیر این صفت برای ایزد مردوخ نیز از دیگر خدایان فرومایه منسوب به کوکب مشتری است آمده : 👇 { مردوخ بزرگترین فرزند ائا بود .او از اپسو (آب های شیرین ) فراز آمد و دراصل گونه شخصیت یافته کنش 👈بارورکنندگی آب ها به شمار می رفت ، او بود که گیاهان را رویاند و غله را پروراند . بنابراین ، او پیش از هر چیز شخصیت یک ایزد کشاورزی را داشت و یکی از عناوین وی ، مرو (به معنی بیل ) خود گواه این مسئله است . بخت او همگام با عظمت بابل ،شهر برگزیده وی ،رشد کرد و سرانجام نخستین مقام را در میان ایزدان احراز نمود . از این گذشته ،مردوخ با فتوحات خویش بدان پایگاه دست یافت . باید یادآور شد که پس از شکست آنو و ائا _ البته در حماسه آفرینش در این رابطه سخنی از بعل نیست _ مردوخ جرأت یافت با تیامت غول آسا هماورد گردد . نیز در خور یادآوری است که گردهمایی ایزدان بایست اقتدار برتر و امتیاز تعیین👈 سرنوشت ها رو بدو می بخشیدند . البته این اختیارات بدو تفویض شد . ایزدان پس از پیروزی وی با اهدای 👈پنجاه عنوان به وی که هر یک خود 👈خصیصه ای ایزدی بود _سپاسگزار او شدند . بدین گونه ،کمال ایزدی در مردوخ یگانه گشت . }(جهان اسطوره ها صفحه 56) دقت نمایید موجوداتی که از یک هیولا (تیامت غول آسا ) شکست خوردند . (خدایان هستند 😉 ) و مردوخ را بدلیل غلبه بر این هیولا سور خویش نمودند . و تمام صفات ایزدی خویش را به وی اهدا نمودند . در ادامه آیه 24 حق تبارک تعالی می فرماید : 👈 « يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » و چون با فعل یسبح شروع شده ارتباط این سوره را با دو سوره جمعه و تغابن نشان می دهد زیرا هر دو سوره با فعل یسبح آغاز شده اند . و بر اساس نظریه ارائه شده در دروس ، اشاره به ارتباط چاکرای قلب با چاکرای دوم و ششم دارد . @soltannasir 🌈🌈🌈🌈🌈🌈
@soltannasir { پاسخ به سوالات 39} { مسبحات و چاکراها 36} ادامه ...👇 به سراغ سوره مبارکه جمعه می رویم . گفته شد که سوره جمعه متعلق به روز جمعه است و روز جمعه متعلق به کوکب زهره است . همچنین گفته شد که سوره جمعه را به چاکرای دوم یا سواد هیستانا منسوب نمودیم. حال نگاهی به آیات ابتدایی سوره مبارکه جمعه بنماییم به کلماتی که با علامت «👈 » مشخص شده اند دقت نمایید : 👇 { يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ 👈الْقُدُّوسِ 👈الْعَزِيزِ 👈الْحَكِيمِ﴿۱﴾ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است خدايى را كه پادشاه پاك ارجمند فرزانه است تسبيح مى گويند (1) هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ👈يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ👈الْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲﴾ اوست آن كس كه در ميان بى سوادان فرستاده اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند (۲) وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُو👈َ الْعَزِيزُ 👈الْحَكِيمُ ﴿۳﴾ و [نيز بر جماعتهايى] ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته اند و اوست ارجمند سنجيده كار (۳) } هنگامی که به اسم عزیز در دروس ارتباط سوره حشر با چاکرای قلب اشاره شد . برادر عزیزی که به فقیر لطف دارند این مطلب را برای فقیر فرستادند : 👇 { با سلام و دعای خیر خدمت برادر عزیز و گرامی ذکر یا عزیز از اذکار عنصر آبی هست که با ایزد بانوی آناهیتا در ارتباط هست و این ایزد بانو هم منسوب به زهره هست که عزت میاورد یا علی مدد احد فقیر درگاه حق و دوست دار شما 🙏 } فقیر از ایشان صمیمانه تشکر می نمایم 🙏 پیشتر در دروس در باب آبی بودن اسم عزیز و تاثیر آن در یادگیری علم سیمیا و ارتباط علم سیمیا با پریان که خلقتشان از آب است سخن گفته شده بود . اما در باب ارتباط اسم عزیز با ایزد آناهیتا چون به درس سوره جمعه نرسیده بودیم . اشاره ای نشد . بله حق با ایشان است اسم عزیز _همانند اسم قدوس و مصور و مجید _ با ایزد آناهیتا ارتباطی تنگاتنگ دارد و ایزد آناهیتا عزت هم می دهد . با این مقدمه به سراغ ایزد آناهیتا از ایزدان منسوب به کوکب زهره می رویم و ارتباط این ایزد کوکب زهره را با سوره جمعه و چاکرای دوم بررسی می نماییم :👇 آناهیتا یا ایزد آب نام وی در زبان اوستایی اَناهیتَه «An-āhita» که و در پارسی میانه  اَناهید «Anāhid» و در فارسی  امروزی ناهید  می باشد . این نام از دو جزء اَ (پیشوند نفی و منفی ساز در زبان اوستایی ) و «āhitaa»، یعنی آلوده پدید آمده است . اما از آنجایی که اَ (A) _پیشوند منفی ساز _ به عنوان یک حرف صدا دار نمی تواند به حرف صدا دار پس از خویش متصل شود . و تلفظ دو اَ پشت سر هم مشکل است . در زبان اوستایی حرف میان وند «ن» بین این دو حرف اَ قرار می گیرد و این واژه تبدیل به« An-āhita» می شود . بنابراین اناهیتا «An-āhita» به معنای مبرا از ناپاکی می باشد . نکته 1 : ایزد اناهیتا 👈قدوس👉 و پاک است و با اسم قدوس در ارتباط است . اسم قدوس از اسمای آبی است . «7 آب و 1 خاک» یا «8 سرد و 6 تر » و ایزد اناهیتا نیز ایزد آب است و پاک و قدوس می باشد . ادامه 👇 نام کامل اناهیتا در اوستا« اردویسورا اناهیتا » که از دو جزء «اردویسور » و «اناهیتا » تشکیل شده است . به معنی آناهیتا اشاره شد و بخش «اردویسور » نیز خود از دو جزء «اردوی » و «سور » تشکیل شده که عبارت است از (فارسی میانه ardw isur) اوستایی : ar° dvi _sura ) { واژه «اردوی» از کلمه «ارد » «ared» که به معنای 👈 بالا بر آمدن و منبسط شدن و فزودن و بالیدن است ; مشتق گردیده است . کلمه « اردوی » در اوستا نام رودی است . جزء دوم کلمه «سور » صفت است به معنی قوی و قادر ، در سنسکریت هم به معنای نام آور و دلیر است . } (ابراهیم پورداود کتاب اوستا کتاب یشت ها صفحه 155) همانگونه که گفته شد اردوی نام یک رود است . اما نه یک رود معمولی بلکه نام یک رود اسطوره ای می باشد . این رود از بلندای قله کوه اسطوره ای «هوگر » یا «هوکر » سرچشمه می گیرد . و به بزرگی همه آب هایی است که در روی زمین جاری است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊💧💦☔️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 40} {مسبحات و چاکراها 37} ادامه ...👇 اما «هوگر» ( نام کوه اسطوره ای در آیین مزدیسنا ) در زبان اوستایی « هوکئیریه » « hu _kairya» به معنای «خوب کنش » می باشد . این واژه در زبان فارسی میانه به صورت « هوکر _ هوگر » « hukar _ hugar » در آمده است . نامی که هنوز اقوام کرد _که پاسدار بخشی از فرهنگ آریایی این مرز و بوم بوده اند_ بر روی فرزندان پسر خویش می گذراند . هوگر در البرز کوه بلندترین قله است . این کوه سراسر زرین و درخشان است (رام یشت اوستا بند 15) ایزد «هوم» (ایزد پاسدار گیاه هوم ) بر فراز این کوه برای «مهر» مراسم قربانی را به جای می آورد (مهر یشت بندهای 88 _ 89) بلندای این کوه هزار برابر قد آدمی است . هر روز آب 👈اردیسور آناهید به بزرگی همه آب هایی که بر زمین روان است ، از طریق صد هزار 👈نایژه زرین به 👈هوگر بلند می رود . در بالای کوه دریاچه «اورویش» است . آب بدان👈 دریاچه می ریزد و پاک می شود . سپس از طریق نایژه ای دیگر برگشته و به بالای کوه اوسیندام ( در وسط دریای دریای فراخکرد ) می رود . (آبان یشت بند 96) «جم » بر فراز قله هوگر صد اسب ، هزار گاو و ده هزار گوسپند برای ایزد آناهیتا قربانی می کند تا آرزوهایش برآورده شود . هوگر سرور بلندی هاست . در رستاخیز اورمزد با امشاسپندان بر فراز این قله می آید و ایزدان مینوی را به یاری پشوتن می فرستد . نکته 1: رستاخیز اوستایی با آخرالزمان و قیام حضرت صاحب الامر (ع) شباهت دارد . و پشوتن یکی از یاران سوشیانت (مهدی موعود و منتظر «ع» ) است . که از سمت شرق و از سرزمین اسطوره ای دیگر یعنی گنگ دژ با پانزده مرد و پانزده زن خروج می نماید . و بنا به متون زرتشتی ایزدان آریایی نیز به یاری پشوتن برای زمینه سازی ظهور خواهند پیوست . نکته 2 : امروزه بلندترین قله البرز دماوند است .اما البرز کوه اوستایی با رشته کوهی که امروزه ما البرز می نامیم یکی نیست . البرز کوه اوستایی در جهان اسطوره ای قرار دارد . جهانی که یا عالمی موازی در بعد دیگر زمین مادی ما می باشد و یا جهان اثیری است. متاسفانه یکی از مشکلاتی که در تفسیر جغرافیای معنوی اوستایی و سایر متون اسطوره ای وجود دارد . این است که عده ای این پیش فرض غلط را قبول نموده اند . که عالم و زمین مادی ما به همین شکل است که اکنون مشاهده می نماییم و داده های علمی جدید را در شناخت زمین و عالم مطلق می انگارند . اینان یا توصیفات اسطوره ای از جغرافیای عالم را خیالی می دانند. و یا سعی می نمایند که آن را با توجه به آنچه که ما امروزه از زمین مادی می بینیم تفسیر نمایند . و در این تفاسیر ظاهر گرایانه دچار مشکل می شوند. گاه هوگر را دماوند می دانند که بلندترین قله البرز است و گاه بدلیل وجود دریاچه در قله کوه هوگر این کوه را با کوه سبلان تطبیق می دهند . حال آنکه در اسطوره آمده که رود «اردوی» بر خلاف جهت جریان طبیعی از قله بالا می رود و به دریاچه «اورویش» می ریزد . و در آنجا پاک سازی می شود سپس از طریق نایژه ای دیگر بر گشته و به بالای کوه اوسیندام در وسط دریای بزرگ فراخکرد می رود ( دریای فراخکرد نیز دریایی اسطوره ای می باشد ) این توصیف و سایر توصیفات اوستا و متون دیگر اسطوره ای با بعدی که ما امروزه از زمین مادی می بینیم هم خوانی چندانی ندارد . پیشتر گفته شد که در عصر زرین مرز عوالم باز بوده و زمین ما آنگونه که ما امروزه مشاهده می نماییم نبوده است . به مرور زمان مرز عوالم بسته شده است . و از آنجایی که آخرالزمان زمانی است که زمان به پایان می رسد . چون زمان به آخر برسد . اول و آخر به هم می پیوندند . و دایره به اتمام می رسد و در آخر همان چیزی خواهد بود که در اول بوده است . اگر در ابتدا خلقت مرزها باز بوده و زمین شکل دیگری داشته در آخر نیز بار دیگر مرزها باز خواهد شد و زمین به شکل حقیقی و اولیه خویش برای اهل عالم ظاهر خواهد شد . چنانچه حق تبارک تعالی در آیه 48 سوره ابراهیم می فرماید : 👇 { يوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿۴۸﴾ روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها [به غير اين آسمانها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند (۴۸ ) } نکته 3 : ساختار کوه هوگر و رود اردوی و نایژه هایش تا حدی به ساختار دستگاه گردش خون و ریه ها و قلب شباهت دارد . اینکه خون بر خلاف جاذبه به سمت قلب باز می گردد و در ریه ها پاک می شود و سپس به قلب وارد می شود . تا حدی به کوه هوگر در اساطیر و رود اردوی شباهت دارد . البته تطابق کامل وجود ندارد فقط تا حدی شباهت وجود دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌄🌄🌄🌄
@soltannasir { پاسخ به سوالات 41} { مسبحات و چاکراها 38 } ادامه توصیف آناهیتا ...👇 { ایزد آناهیتا با صفت نیرومندی ، زیبایی و 👈 خردمندی(حکمت) به صورت الهه عشق و 👈باروری نیز در می آید . زیرا چشمه حیات از وجود او می جوشد و بدینگونه «مادر خدا » نیز می شود . و تندیس های باروری را که به الهه مادر موسومند و نمونه هایی از آن از تپه سراب کرمانشاه (با قدمتی در حدود 11000 سال ) و در کاوش های ناحیه شوش به دست آمده است. تجسمی از این ایزد بانو می دانند . اناهید یا اردویسور اناهیتا گردونه ای دارد با چهار اسب سفید . اسب های گردونه او ابر و باران و برف و تگرگ هستند . او در بلندترین طبقه آسمان جای گزیده است و بر کرانه هر دریاچه ای خانه ای آراسته با صد پنجره درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد . او از فراز ابرهای آسمان به فرمان اورمزد ، باران و برف و تگرگ را فرو می باراند . 👈 نطفه مردان را 👈پاک می کند . و زهدان زنان را برای زایش آماده می سازد . او نیرومند درخشان ، بلند بالا و زیبا و👈 پاک و آزاده است . 👈تاج زرین 👈هشت پر هزار ستاره بر سر دارد .جامه ای زرین بر تن و گردنبندی زرین بر گردن زیبای خود و «برسم» (شاخه مقدس از چوب که معمولا از چوب انار ساخته می شود و گاه نیز فلزی است ) در دست دارد . او در میان ستارگان به سر می برد . } (فرهنگ اساطیر ایران صفحه 93) نکته 1: از ایزد آناهیتا با صفت خردمندی یاد شده است . و در آیات 1 و 3 سوره مبارکه جمعه نیز از اسم «حکیم» و در آیه 2 از «حکمت » یاد شده است . نکته 2: در آیه 2 سوره مبارکه جمعه ، به پاک شدن توسط خواندن _وعمل کردن به _دستورات قرآن اشاره شده است . و همانگونه که پیشتر گفته شد طهارت دو است . یک طهارت ظاهر و دیگر طهارت باطن . و بخشی از طهارت ظاهری جسم انسان در احکام شرع مبین نظیر وضو و غسل با 👈 آب 👉 انجام می شود . به طور کلی آب خاصیت پاک کنندگی دارد . و ایزد آب ها در ادبیات مزدیسنا نیز پاک و پاک کننده است . بنابراین پاکی ظاهر در احکام شرع با آب انجام می شود که ایزد پاسدار آن ایزد اردویسور آناهیتا است . و به این پاک شدن در سوره مبارکه جمعه اشاره شده است . و روز جمعه منسوب به کوکب زهره و کوکب زهره در نجوم احکامی سرد و تر ( آبی ) است و ایزد آناهیتا ایزد پاسدار آب ها نیز با این کوکب ارتباط دارد . و در نزد ایرانیان نام این کوکب ناهید می باشد . نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید پرستش الهه آب و مادر در سرزمین کرمانشاهان سابقه 11000 ساله دارد . بین جغرافیای این سرزمین با الهه های آب و ایزد آناهیتا پیوند تنگاتنگی وجود دارد . یکی از مهمترین معابد ایزد آناهیتا در شهر کنگاور در این استان قرار دارد . اما نکته ای که کمتر کسی از آن اطلاع دارد این است که آیین قربانی و فدیه برای ایزد آناهیتا هنوز در این استان انجام می شود . هر ساله در زمانی خاص بزرگان معنوی و پشت پرده آیین یارسان همراه با عده ای از بزرگان ظاهریشان در مجلسی خصوصی برای این ایزد آریایی(آناهیتا )👈 شتر قربانی می نمایند تا آیین مربوط به پیاله آنان در طول سال به درستی انجام شود . همچنین مقدس بودن چوب انار نیز در بین پیروان آیین یارسان و ایزدی هنوز وجود دارد . که از ادیان باستانی ایرانی در این آیین های ترکیبی به یادگار مانده است . نکته 4: هشت پر بودن تاج آناهیتا نیز به نوبه خود جالب است . علاوه بر ایزد آناهیتا ، همتای سومری وی اینانا و همتای بابلیش ایشتار ،بعضا با تاج و ستاره هشت پر توصیف شده اند . یکی از سمبل های ایزد آناهیتا گل نیلوفر آبی است. و اینگونه به نظر می آید که شکل گل هشت پر نیلوفر آبی سمبل متعلق به این ایزد بانوی ایرانی باشد . همچنین اخیرا تحقیقات دانشمندان کیهان شناس نیز نشان می دهد که علی الظاهر سیاره زهره و زمین در یک دوره هشت ساله چرخش خود به دور خورشید شکلی زیبا به مثابه گل را رسم می نمایند . ادامه دارد ... @soltannasir 💧💧💧💧💧💧
کلیپ چرخش زهره و زمین👆👆👆 به دور خورشید در یک دوره هشت ساله و رسم شکلی زیبا و گل مانند .🌼 @soltannasir
طرح معبد کنگاور از مهمترین معابد ایزد آناهیتا در استان کرمانشاهان @soltannasir
نمایی از تصویر معبد آناهیتا در شهر کنگاور استان کرمانشاهان @soltannasir
نمایی دیگر از معبد آناهیتا در شهر کنگاور از مهمترین معابد این ایزد ایرانی در جهان @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 42} { مسبحات و چاکراها 39} ادامه ...👇 گفته شد که ایزد آناهیتا ، ایزد آب است و در تولید مثل و باروری نقش حیاتی دارد . سایر ایزدان کوکب زهره نظیر اینانای سومری و ایشتار بابلی و آفریدوت یونانی و ایسیس مصری نیز ایزد باروری و آب می باشند . حال با این مقدمه نگاهی به توضیحات چاکرای دوم به نقل از کتاب چاکرا درمانی می اندازیم : 👇 { ساختار و عملکرد چاکرای دوم : 👇 چاکرای دوم مرکز احساسات نخستین تصفیه نشده ، 👈انرژی جنسی و خلاقیت است . به عنصر 👈 آب نسبت داده می شود که منبع تمام حیات و زیست شناختی است . در سطح ستاره شناسی با حوزه احساسات و عواطف مطابقت دارد . آب 👈 بارور می کند و دائما حیات نو می سازد . از راه چاکرای خاجی در باروری و گرفتن انرژیهایی که در کل طبیعت پخش است سهیم می شویم . خود را بخشی از مرحله جاودانه خلقت که خود را به شکل احساس و خلاقیت در درون ما نشان می دهد می بینیم . چاکرای خاجی اغلب جایگاه واقعی « شاکتی » محسوب می شود ،شاکتی تجلی نیروی 👈 مونث خداوند به شکل انرژی خلاق است. حوزه نفوذ آن در اندامهای 👈 تولید مثل است که در مرد میل خلق حیات جدید را در بر دارد ، و در زن گیرنده تکانه های خلاق و ایجاد زندگی جدید است ، در جاهایی که موجود در حال رشد محافظت شده و با تمام چیزهایی که برای رشدش نیاز دارد تغذیه می شود . همچنین عنصر آب پاک کننده وتطهیر کننده است . سدهایی را که مانع جریان حیات است شسته و باز می کند . در سطح فیزیکی آلودگیها را از 👈 کلیه ها و 👈 مثانه پاک می کند و در سطح معنوی به شکل جریان روان و آزاد احساسات خود را نشان می دهد که این تمایل را در ما به وجود می آورد تا زندگی را چیزی همیشه تازه و جدید ببینیم . روابط اجتماعی به خصوص ارتباط با جنس مخالف به طور قطع تحت تأثیر عملکرد چاکرای دوم است . تجلیات گوناگون « خداوند عشق » و علاوه بر این میل به رد کردن نقاط ضعف ego و تجربه وحدت و یکپارچگی در رابطه جنسی نیز متعلق به حوزه این چاکراست . } (کتاب چاکرا درمانی صفحه 96) نکته 1: عنصر چاکرای دوم آب است . عنصر کوکب زهره نیز آب می باشد . نکته 2: چاکرای دوم با باروری و تولید مثل مرتبط است . و ایزدان کوکب زهره نیز. نظیر آناهیتا و ایشتار و اینانا و ایسیس و ... ایزدان باروری می باشند نکته 3: چاکرای دوم محل نیروی مونث شاکتی (همسر شیوا ) است . و ایزدان کوکب زهره نیز ، همگی مونث می باشند . نکته 4: پیشتر گفته شد که اسم عزیز در یادگیری علم سیمیا موثر است . و گفته شد که پریان که موجوداتی با خلقت آبی هستند صاحب علم سیمیا هستند . همچنین گفته شد که علم سیمیا با تصرف در خیالات مرتبط است . و تصرف در خیالات ممکن نیست مگر از طریق اسم مصور حق تعالی . به واقع کسی که در خیالات تصرف می نماید و صورت های خیالی ایجاد می نماید مظهر اسم المصور حق تعالی می باشد . همچنین می دانیم که اسم عزیز اسمی آبی بود و با کوکب زهره مرتبط می باشد. همچنین می دانیم که حرکت کوکب زهره بسیار زیبا و جلوه گرانه می باشد و در واقع شاید به همین دلیل باشد که علاوه بر پریان که صاحب علم سیمیا می باشند . ایزد بانوهای زهره نیز سیمیاگرانی قهار می باشند . در کتاب نجوم کهن به روایت ابن عربی آمده است که وی (ابن عربی ) اسم مصور را به کوکب زهره منسوب نموده است . فقیر نیز این نظر را می پذیرم زیرا اسم مصور با حرکات و جلوه گری کوکب زهره و علم سیمیا مرتبط است .علاوه بر این خواص اسم المصور نیز تطابق با کوکب زهره و ایزدان آن دارد . در کتاب بحرالغرائب اینگونه آمده است :👇 { المصور ، یعنی تصویر کننده هر چیزی به صورت مخصوص و شکلی که بدان ممتاز گردند از یکدیگرحضرت امام علیه السلام فرموده اند هر زن عقیم که طالب فرزند باشد ، باید که هفت روز روزه دارد و در وقت افطار ، بیست و یک نوبت به صدق دل بخواند و بر آب بدمد و بیاشامد ،حق تعالی او را ولدی صالح کرامت فرماید و اگر زن و شوهر هر دو ، روزه دارند بهتر باشد . و نیز بزرگی فرموده اگر طالب 👈فصاحت و👈 بلاغت و 👈شعر گفتن و 👈دانستن و👈 طلاقت لسان بود ، به ذکر این اسم به عدد تکسیر با صدر و موخر بخواند ، سر آمد روزگار گردد و عدد تکسیر این اسم ، دو هزار و هشتاد و دو 2082) است . ...} (بحرالغرائب صفحات 126 و 127) عزیزان دقت نمایید مهمترین خاصیت ذکر المصور فرزند دار شدن است . و ایزدان زهره نیز ایزدان باروری می باشند . همچنین فصاحت و بلاغت و شعر و علم و فن بیان از جمله خواص کوکب زهره و ایزدان آن می باشد . ادامه دارد ... @soltannasir ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 43} { مسبحات و چاکراها 40} {شباهت صور فلکی به اندام های بدن 1 } ادامه ...👇 فقیر تصمیم داشتم که نگاهی به محل قرار گیری چاکرای دوم (سوادهیستانا ) و اندام های مرتبط با آن بنمایم . اما بهتر دیدم که ابتدا توضیحاتی در باب نسبت اعضای بدن به بروج بنمایم و نظر پیشنیان را در این باره نقل و سپس در ادامه نظر خویش را بیان و در بعضی موارد نظر قدما را نقد نمایم . توجه : 👈 آنچه که در ادامه گفته خواهد شد . یک نظریه خام اولیه است که نیاز به تکمیل و بررسی چند ساله و دقیق دارد . بنابراین مطلق نیست و قابل تصحیح می باشد . مطالبی که در ادامه خواهد آمد _و کل این مجموعه دروس _ مقدمات و پایه هایی برای ورود به دنیای اسطوره و شناخت عالم باطن و ارتباط معنا دار نجوم و صور فلکی و اساطیر با جسم انسان و عالم ملکوت می باشد . منجمین احکامی اعضای بدن را به بروج اینگونه تقسیم می نمایند : 👇 دلالت بروج بر اندامها : 👇 { 1: برج حمل : سر و روی 2: برج ثور : گردن و حلقوم 3: برج جوزا : دو دست و شانه 4 : برج سرطان : شش و معده و بر و دو پهلو و دو پستان 5: برج اسد : دل 6: برج سنبله : شکم و آنچه اندر تهیگاه است 7: برج میزان : پشت و دو سرون (سرین ) 8: برج عقرب : عورتها 9: برج قوس : دو ران 10: برج جدی : دو زانو 11 : برج دلو : دو ساق 12 : برج حوت : دو پاشنه } (التفهیم بیرونی صفحات 331 و 332) این دلالت بروج بر اندام ها تقریبا به همین گونه _با کمی تغییر _ در اکثر کتب نجومی آمده است . اما شرحی برای علت این دلالت ها _تا آنجا که فقیر دیده ام _ داده نشده است . شکی نیست که پیشینیان اکثر تقسیم بندی ها را بدون دلیل انجام نمی دادند . اما با اینحال دلیل تقسیم بندیشان چندان مشخص نیست . از یافتن دلیل برای دلالت بروج بر اندام ها در نزد پیشینیان بگذریم . به سراغ بدن انسان و زبان طبیعت می رویم . بین صور بروج و شکل ساختاری اندام های بدن ارتباط معنا دار و ناگسستنی وجود دارد . که معمولا بدان توجه نشده و نمی شود . 1: صورت فلکی برج حمل : صورت برج حمل به مثابه یک قوچ نر می باشد . که نشسته است . قدما در علم نجوم احکامی این صورت را دلیل بر سر و روی می دانستند . به شکل و ساختار یک گوسفند نگاه نمایید . حال به شکل مغز انسان دقت نمایید . شکل مغز انسان تاحدی شبیه پشم یک گوسفند نشسته می باشد که شبیه به صورت فلکی حمل می باشد . 2: صورت فلکی ثور : صورت فلکی برج ثور شبیه به یک گاو نر است . منتهی گاو نری که نیم تنه عقبی آن موجود نیست در کتاب صور الکواکب در باب صورت فلکی ثور آمده است : 👇 { و آن صورت گاوی است که پس نیمه او با با مغرب و جنوب دارد و پیش نیمه او با مشرق دارد ، او را 👈کفل و👈 دو پای نیست و چنان است که باز پس می نگرد . ...} (صورالکواکب صفحه 139) منجمین احکامی برج ثور را به گردن و حلقوم منسوب می نماید . به نظر فقیر صورت فلکی ثور به استخوان اسفنوئید شباهت دارد . و شما در این استخوان دست گاو وشاخ هایش را مشاهده می نمایید و ادامه بدن گاو در این استخوان موجود نیست . و شکل دو بال پروانه نیز تا حدی شبیه به نیم تنه جلویی گاو می باشد . البته نه به طور کامل ، زیرا بال های پروانه دو قسمت شده است . پیشتر در دروس گفته شد که استخوان اسفنوئید با چشم و بینایی و چاکرای آجنا (چشم سوم) ارتباط دارد . همچنین گفته شد که تاج الهه ایسیس نیز به شکل شاخ گاو است . و چشم رع به شکل خورشید سرخ رنگ در تاجی به شکل گاو بر سر الهه ایسیس قرار دارد . اما در باب ارتباط صورت فلکی ثور با چشم یک نکته جالب دیگر نیز وجود دارد ّ  و آن وجود کوکبی به نام «دبران» (پس رونده ) در این صورت فلکی است . این کوکب که درخشان ترین کوکب صورت فلکی ثور است در قدیم به عنوان چشم سرخ گاو خشمگین شناخته می‌شد . در کتاب صور الکواکب در باب کوکب 👈دبران آمده است : 👇 { و کوکب چهاردهم را که بر چشم جنوبی (صورت فلکی ثور ) است . 👈«دبران » خوانند و او آن ستاره بزرگ سرخ روشن است و منزل چهارم است ، دبرانش جهت آن گفته اند که از پس ثریا می آید و دبور ، از پس آمدن باشد . ...} (صور الکواکب صفحه 134) نکته : می دانیم که برج ثور منسوب به کوکب زهره است و الهه ایسیس نیز منسوب به این کوکب است . البته در این شباهت تناقضی هم وجود دارد که بعدها بدان خواهیم پرداخت. ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
تصویر شباهت مغز انسان به پشم گوسفند و صورت فلکی حمل @soltannasir
تصویر صورت فلکی ثور و ستاره دبران (پس رونده ) در چشم راست ثور که این. ستاره در هنگام درخشش و نزدیکی به زمین حالت منفی دارد . که از آن به چشم گاو خشمگین یاد می نمایند @soltannasir
شباهت استخوان اسفنوئید پروانه ای به نیم تنه جلویی گاو و صورت فلکی ثور @soltannasir
تصویر قرار گیری خورشید در شاخ صورت فلکی ثور (گاو نر ) که با چشم رع(خورشید ) در تاج الهه ایسیس مرتبط است . شاید انجمن های مخفی در چنین حالت نجومی ای الهه ایسیس را احضار می نمایند . @soltannasir
تصویری دیگر از شباهت نسبی صورت فلکی حمل و مغز انسان @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 44 } { مسبحات و چاکراها 41} { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 2} ادامه ...👇 3: صورت فلکی برج جوزا : این صورت فلکی را «دو قولو» و «توأمین » هم می نامند . در کتاب صور الکواکب در توضیح این صورت فلکی اینگونه آمده : 👇 { و آن هژده کوکب است از نقش صورت و هفت کوکب خارج از صورت و صورت دو مردم است که سرهای ایشان و دیگر کواکب ایشان در شمال و مشرق مجره است و پاهای ایشان که از سوی جنوب و مغرب است بر نقش مجره است و این دو صورت بر شکل دو مردمند که دست در گردن. یکدیگر کرده باشند و کواکب هر دو صورت با هم آمیخته است . } (صور الکواکب صفحه 141) نکته : کلمه «مجره» به معنای 👈{ کهکشان , جاده شیری ، در علم نجوم عبارت است از تعداد بسيارى ستاره كه در گوشه اى از آسمان با چشم ديده نمى شوند و مانند يك قطعه سفيد مى باشند . } منجمین دو دست را در بدن انسان به این صورت فلکی (دوپیکر ) منسوب می نمایند . با دقت به شکل این صورت فلکی متوجه این نکته می شویم که این صورت فلکی تا حدی به دست و بازوی انسان شباهت دارد . شکل دست های گره کرده و دست های باز دو طرف این صورت فلکی تا حدی به شکل استخوان ترقوه و استخوان کتف شباهت دارد . و شکل سر تا پای این دو قولو ها تا حدی شبیه بازوان و دست ها می باشد . و شکل پاهای جدای از هم هر کدام از این دو قولوهای صورت فلکی دوپیکر شبیه به استخوان های زند زیرین و زبرین در ساعد می باشد . تفاوت مهم این است که در بدن انسان ابتدا کتف و ترقوه قرار دارد . و سپس استخوان بازو و ساعد . اما در صورت فلکی جوزا ( دو پیکر ) دست ها که شکل ترقوه و کتف را می سازند پایین تر از «سر» قرار دارد که به سر استخوان بازو در محل مفصل شانه شباهت دارد . 4: صورت فلکی سرطان : شکل این صورت فلکی شبیه به خرچنگ است . منجمین احکامی شش و دو پهلو و دو پستان را به این برج منسوب می نمایند . اما با نگاهی به شکل خرچنگ مانند این برج در می یابیم که دو عضو از بدن به موازات هم به خرچنگ شباهت دارد . الف : حلقوم (نای و مری ) و شکل نایژه ها در ریه ها که کم و بیش شبیه یک خرچنگ معکوس است . ب : شکل استخوان قفسه سینه نیز به خرچنگی معکوس شباهت دارد . استخوان جناغ تنه خرچنگ و دنده ها پاهای خرچنگ و آخرین دنده نزدیک پرده دیافراگم به دستان خرچنگ شباهت دارد . اما ممکن است سوال پیش بیاید که شما گردن را (قسمت حلقوم و نای ) را منسوب به برج سرطان نمودید در حالی که دو دست را به برج جوزا (دو پیکر ) منسوب نمودید . چگونه برج سرطان قبل از جوزا آمده است ? در پاسخ باید بگویم هر کسی که با فلسفه پیشینیان آشنایی داشته باشد متوجه این نکته خواهد شد که ترتیب اندام ها به اندازه شکلشان در منسوب نمودن حائز اهمیت نیست. اما با اینحال این بدان معنی نیست که ترتیب مهم نست. ممکن است پرسیده شود اگر ترتیب مهم است پس چرا دو پیکر پس از سرطان قرار دارد ? پاسخ : باید بدانیم که برج جوزا پیشتر محل صورت فلکی جبار یا شکارچی بوده است . در کتاب صور الکواکب عبدالرحمن صوفی در باب صورت فلکی جبار اینگونه آمده است : 👇 { کواکب جبار و او را جوزا خوانند : 👈 و آن سی و هشت کوکب است از نقش صورت و آن صورت مردی است در جانب جنوب از راه آفتاب ایستاده و ماننده تر ، چیزی است ، به صورت مردی و او را سری و دو منکوب (شانه و دوش ) و دو پای است و جبار از آن جهت خوانند که بر دو کرسی است و عصایی به دست دارد و شمشیری بر میان .کوکب اول از او آن سحابی است که بر موضع سر است و آن سه کوکب خرد به یکدیگر نزدیک است بر شکل مثلثی خرد ، بطلمیوس میان مثلث را ، به جای کوکبی گرفته و طول و عرضش در کتاب آورده و او بر سر است میان دو منکب و از ایشان به شمال مایل و به منکب(شانه ) چپ نزدیک تر . و دوم کوکبی بزرگ سرخ است که بر منکب ایمن است و از اصغر قدر اول بعدش از سه کوکب سر مقدار سه گز بر اسطرلاب نقش کنند و او را 👈منکب الجوزا و 👈 ید الجوزا خوانند . } نکته مهم 2 : جوزاء. در اصل به معنی گوسفند سیاه است که میان او سپید باشد و چون این چنین گوسپند در میان گله ٔ گوسفندان سیاه مطلق بغایت اظهر و نمودار باشد و چون جایگاه صورت فلکی جبار روشن ترین قسمت آسمان است آن را جوزا گفته اند . (به نقل از لسان العرب ابن منظور ) ادامه دارد ... @soltannasir 🌐🌐🌐🌐🌐