eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 27) (در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 3) داستان چگونگی ساخته شدن مسجد جمکران 👇👇👇👇👇👇👇👇 { شیخ صدوق در کتاب ‌«مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» و در روایت مشهوری که به‌نظر می‌آید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد، آورده است: «شیخ حسن‌بن مثله جمکرانی گوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب کرده است. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی 30 ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی(ع) بود که مرا امر به نشستن کرد، حضرت مهدی(عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی می‌کند) بگو، این زمین شریفی است و حق‌تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم و‌گرنه مردم حرف مرا قبول نمی‌کنند. امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن‌الرضا (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو حسن‌بن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا کند. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن‌را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.  آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد. چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آن‌را خریداری کن و بدین مکان بیاور و آن‌را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را شفا دهد.  حسن‌بن مثله جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «علی المنذر» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، حدود بنای مسجد را نشان می‌داد. سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که شخصی به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب‌ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان می‌آمد، چون به میان گله رفتم، همین‌که بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن‌را تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها می‌مالید، خدای‌تعالی او را شفای عاجل[سریع] می‌فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید .} (ع) (ع) @soltannasir
@soltannasir { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 36 } { شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 18 } { صفت و } ادامه ... هدف از مقایسه این سه بزرگ ( آیت الله بهجت و علامه طباطبایی و برادرشان جناب الهی ) این بود که شما عزیزان ببینید که هر کدام از این بزرگان در طول زندگی خویش در همان بخش هایی که تلاش کردند و عمر خویش را صرف نمودند موفق شدند . آیت الله بهجت فومنی با وجود مقام معنوی در علوم عقلی و علوم غریبه تبحر نداشتند . یا علامه طباطبایی بیش از همه در علوم عقلی و تعقلات فلسفی و تفسیر موفق شدند و با وجود آشنایی با علوم غریبه تسلط کامل بر این علوم به مانند بعضی اهل فن نظیر سید مهدی قاضی نداشتند . در عوض جناب الهی بر عکس برادرشان علامه در علوم غریبه متبحر بودند و جزء سرحلقه های علمای علوم غریبه شهر تبریز می باشند . اما با وجود اینکه فلسفه می دانستند خیلی به تعقلات عمیق فلسفی مبادرت نورزیدند . ( چنانچه آیت الله سید موسی زرآبادی یکی از مهمترین سرحلقه های علمای علوم غریبه قزوین بودند .) عزیزان این مسئله از آن جهت برای ما مهم است زیرا شما بخوبی می توانید دریابید که در هر بابی در دوران زندگیتان زحمت بکشید در همان زمینه تخصص و تبحر خواهید یافت . اگر شما بخش زیادی از وقتتان را صرف پرورش افکار بلند و تعقلات فلسفی نمایید در این راستا موفق خواهید شد . اگر صرف ذکر و مراقبه نمایید . در سلوک به میزان کیفیت توجه در ذکر و مراقبه موفق خواهید شد . اگر بخشی زیادی از زمانتان را صرف توجه به جسم خویش ( نظیر ورزش و یا توجه به زیبایی و پوست و مو و ناخن و .. ) نمایید در آن راستا بنا به میزان توجه و عمل خویش موفق خواهید شد . بنابراین انتظار نداشته باشید که با رسیدن به مقامات عالیه عرفانی و یا کارکردن با چاکرا ها شما به علوم مختلف دست پیدا نمایید . ( البته اگر کسی من باب مثال به مقامات عرفانی عالی دست یابد و با علوم مختلف نیز آشنایی لازم را داشته باشد ممکن است با بعضی روش های کار کردن با چاکرای هشتم کیفیت فرا آگاهی خویش و هم راستایی با آگاهی علوم مختلف را بالا ببرد . اما اینکه شخص بتواند صرف کار نمودن با چاکرای هشت به چنین توانایی هایی دست یابد مورد قبول فقیر نیست . ) عزیزان کمال دو کمال هست . یک کمال روحی است که شخصی تمامی منازل سلوکی را پشت سر بگذارد و به مقام قرب قاب قوسین اوءادنی نایل شود . این کمال در سیر طولی بدست می آید . و دیگری کمال از منظر علمی است . که هر اندازه شخص علوم مختلف بیشتری را در خود جمع نماید . کمال وی بیشتر خواهد بود . و چنین شخصی دارای صفت جامعیت خواهد بود . و چنین کمالی در اثر سیر عرضی ایجاد می شود . ( البته این سیر عرضی در هر کدام از مراتب ترقی روحی وجود دارد ) در طول تاریخ بزرگان کمی بودند که توانستند هر دو کمال را در وجود خویش به نحو کامل جمع نمایند . عزیزان فکر می نمایید که چرا چنین اشخاصی در طول تاریخ نادر بودند ? مطمئنا پاسخ این مسئله را می دانید 👈زمان 👉 زمان مهمترین مشکل انسان است . زمان است که برای ما محدودیت ایجاد می نماید . تا به حال دقت نموده اید که چرا حضرت (ع) و یا الیاس (ع) در توصیفات قرآن مجید و احادیث و توضیحات عرفای شامخ امت اسلام بسیار عالم توصیف شده اند . اگر پاسختان این است که هر دو ایشان دارای لدنی هستند . پاسختان اشتباه است . زیرا علم لدنی بنا به فرمایش عرفا در طور ششم دل بدست می آید . اما چرا عرفای بزرگ امت اسلام علم و جامعیت ایشان را ندارند حال آنکه ممکن است مقامشان بالاتر از ایشان باشند . پاسخ آن مشخص است هر دو ایشان جاودان هستند . جاودانگی و سالها حضور در زمین به هر دو بزرگ فرصت تکمیل صفت کمال را در سیر عرضی در تمام مقامات و منازل داده است . تا کنون دقت نموده اید که چرا یکی از مهمترین القاب امام عص(ع)ر ، (ع ) است . چرا جمله علوم بشری تا زمان ظهور حضرتش به میزان دو حرف خواهد بود . و 25 حرف باقیمانده توسط حضرتش آشکار خواهد شد . حضرتش از سن 5 سالگی به مقام امامت رسیدند . پس سیر روحی و طولی حضرتش ظرف پنج سال به اتمام رسید . اما سیر عرضی و کمالی حضرتش همچنان ادامه دارد . و کمال حضرتش هنگام ظهور در علوم مختلفه و تکمیل نفوس بشری بیش از هر شخصیتی دیگری در طول تاریخ خواهد بود . مأموریتی که هیچ نبی ای و ولی ای از ابتدای تاریخ تا کنون موفق به انجامش نشده توسط حضرتش انجام خواهد شد (در زمان ظهور حضرتش برای اولین بار در طول تاریخ دولت نور در سرتاسر زمین ما حاکم خواهد شد . ) بنابراین ظهور حضرتش تنها به معنای ظاهر شدن جسم مبارکش نیست بلکه هر آنچه از علوم ظاهری و باطنی مختلف که در باطن اجداد طاهرینش پنهان ماند و زمان فرصت ظهورش را نداد توسط حضرتش ظاهر خواهد شد . @soltannasir 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@soltannasir { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 49 } { شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 32 } { سرزمین رباب در هیمالیا 3 } ادامه ...👇👇👇 ادامه نکته 7 : آنان پیشتر بنا به روایت شفاهی و همچنین بدلیل آنکه با با شیاطین ارتباط داشتند از زنده بودن ام موسی (س) اطلاع داشتند . آشنایان با علوم غریبه و خفیه می دانند که روایت شفاهی معروفی وجود دارد که نام ام موسی (س) کلید است . اما عده ای را گمان بر این است که با دانستن نام حضرتش خواهند توانست درها و قفل ها را باز نمایند . که این یک باور اشتباه در مورد نام حضرتش است . حضرت خضر (ع) و حضرت الیاس (ع) دو تن از انبیایی هستند که به نعمت جاودانگی متنعم می باشند. صوفیه و عرفای بزرگ اعتقاد بر این دارند که به هر سالکی در هر نقطه از عالم هستی بسطی معنوی می رسد از مشکات وجودی خضر (ع) می باشد . همچنین آن دسته از سالکینی که در مراحل میانی سلوک اندکی از علم لدنی در دلشان نقش می بندد از مشکات وجودی حضرتش (خضر) است . تا آن سالک پس از گذشتن از قاب قوسین ، علم لدنی بی واسطه بر دل وی نقش ببندد . از سویی دیگر به هر سالکی در اقصی نقاط عالم قبضی معنوی می رسد . از مشکات وجودی حضرت الیاس (ع) می رسد . همچنین علم اسرار که بر دل سالکین در مراحل میانی سلوک وارد می شود . از مشکات وجودی حضرت الیاس (ع) است . تا سالک مربوطه به مقام قرب قوسین اوادنی برسد . آنگاه بی واسطه الیاس (ع) علم اسرار را دریافت خواهد نمود . همچنین حضرت خضر (ع) ساکن شرق عالم می باشد . و ابجد مشارقه را حفظ می نماید. و حضرت الیاس (ع) ساکن غرب عالم می باشد و ابجد مغاربه را حفظ می نمایند . حال عزیزان توجه نمایید که نفس وجود ام موسی (س) کلید و مفتاح است . گشایش علوم مختلفه برای سالکین چه از علم لدنی و چه از علوم اسرار و چه علوم خفیه و غریبه و چه از علوم مجهول ،از مشکات وجودی ام موسی (س) خواهد بود . همچنین ام موسی (س) در دوران پیش آخرالزمانی اکنون و دوران آخرالزمانی سالهای آینده و دوران ظهور نقش تعیین کننده ای دارند . و مفتاح علوم اسرار از مشکات حضرتش به نفوس مستعد داده خواهد شد . همچنیم نفس وجود حضرتش (ام موسی ) کلید فتح بیت المقدس به دستان مبارک حضرت مولانا صاحب الامر و صاحب الزمان(عجل الله) خواهد بود . همچنین کلید اسرار ستاره شش پر و تضعیف و گره زدن آن از مشکات وجود حضرتش در اختیار نفوس مستعده قرار گرفته و همچنان خواهد گرفت . عزیزان سرزمین رباب سرزمینی مقدس و خاص است و بزرگان و مقدسین آن سرزمین نیز خاص می باشند . عده ای از اهل آن سرزمین جاودان می باشند مذهبشان بیشتر آئین بودا و به میزان کمتر آیین هندو می باشد. البته بین عقایدشان با مذهب رایج بودیسم و هندوئیسم تفاوت های بسیاری وجود دارد. مقدسین آن سرزمین که جزء اولیای این دو دین می باشند . روایتی متفاوت از مذهبشان و عقاید بنیان گذاران آئین خویش دارند . که اگر روایات آنان به عنوان یک سنت ادامه دار و سینه به سینه از اولیای این دو مذهب پذیرفته شود . باید گفت که بخشی از دو آئین دچار انحراف و تحریف شده اند . البته این تحریف به آن غلظتی که بعضی از علمای ما اعتقاد دارند . نمی باشد . و همچنان اگر روایت این مقدسین پذیرفته شود سوالات و اشکالاتی وجود دارد . بسیاری از بزرگان و مقدسین آن سرزمین جسمشان سایه ندارد . بعضا با جسم خویش به آسمان می روند . و این توانایی ها ناشی از تکنیک های کهن و باستانی ای است که سالهاست در آن سرزمین مقدس وجود دارد . بزرگان آن سرزمین مقدس اعتقاد بر این دارند که بخشی از آیین باستانی و تکنیک های رایج در سرزمینشان در حدود ده هزار سال پیش توسط یک راهب آریایی به آن سرزمین انتقال یافته است . بعضی از فنون رایج در سرزمینشان و همچنین بعضی از اسطوره های سرزمینشان با فنون و اسطوره های مذهب رایج هندو و بودا تفاوت دارد . بزرگان و مقدسین آن سرزمین واقعا بزرگ می باشند . و مقامی برتر از افراد شناخته شده به عرفان در جامعه ما دارند آنان جایگاهی رفیع تر از فلان علامه و فلان آیت الله و فلان عالم ربانی و فلان قطب و فلان غوث و فلان شیخ و غیره دارند . در مجموع جایگاهی رفیع تر از این آقایان دارند . تنها کافی است شخصی از نزدیک آقایان معاصر ما را دیده باشد و بزرگان و مقدسین آن سرزمین را نیز مشاهده نماید خود تفاوت را متوجه خواهد شد . و وجود چنین تفاوت هایی باعث می شود که عده ای دست عالم اسلام را خالی بدانند . اگر اسلام دین خاتم و برتر است . پس بدانید که ما در عالم اسلام بزرگتر از آن مقدسین را داریم . پیشتر گفته ام که اگر مسئولیت مبارزه با جحودان بر عهده این آقایان بود. اثری از اسلام و مسلمانی تا کنون باقی نمانده بود . ادامه دارد ... (س) (ع) (ع) @soltannasir 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
@soltannasir { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 52 } { شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 35 } {سرزمین رباب در هیمالیا 6 } ادامه ...👇👇👇 در کتاب بحرالغرائب در دعوت اسم حی اینگونه آمده است :👇👇👇 { و جمعی از بزرگان فرموده اند هر که خواهد که دعوت این اسماء ( حی ،قیوم )کند ،طریق آن است که صد و هشتاد روز به دعوت این اسماء قیام نماید و با مردم اختلاط کم کند و کم خوردن پیش گیرد و پیوسته صائم و با وضو باشد و تا تواند در خلوت تکرار کند و بیشتر در وقت سحر ،ذاکر باشد . یکی دیگر از شرایط ، آن است که به عدد تکسیر تمام حروف بر خاتم نقره نقش کند که صورت آن این است و از پنج دانگ او یک دانگ زر باشد ، و او را در دست کند و به عدد تکسیر می خواند . و اگر خواهد که تسخیر قلوب یکی از سلاطین کنند ، نام طالب را با اسم مطلوب بیاورد و این دو اسم تکسیر کند و به عدد کامل بخوانند یعنی ببیند که عدد تکسیر اسماء و تکسیر اسمین چند است ، این دو اسم را به آن عدد بخواند و انگشتر را عزیز و مکرم دارد . و در حین دعوت گاه گاه در نقش نگاه کند ، چون بدین طریق مداومت نماید از برکت این اسما کارهای او به جایی رسد که بر مرده نظر اندازد ، به شفقت دل او زنده گردد و از نفس او بیمار شفا یابد و از چوب خشک ، به نفس او میوه حاصل آید_اگر شرایط به جای آورد _ اما باید که پنهان دارد . و حالات غریب و عجیب درحال دعوت ظاهر گردد ، یکی آن که صاحب دعوت را در سرچشمه آب حیوان برند و مخیر سازند در خوردن آب اما باید نخورد تا خدای او را جان ابدی کرامت فرماید و تا او نخواهد روح از بدن او مفارقت نکند و شرح این ، زیاده از آن است اما باید که در خواص عقل ناقص را به شک نیندازد که بزه کار هر دو جهان باشد و اگر در اعتقاد او نقصان باشد رجوع به دعوت نکند که اصل اعتقاد است . ...} ( بحر الغرائب صفحات 226 و 227) نکته 1: عزیزان توجه نمایند . تا سالک مراتب ابتدایی را در سیر و سلوک پشت سر نگذاشته باشد . انجام دادن چنین دعواتی تاثیر لازم را نخواهد داشت . شخص باید با خود صادق باشد هر زمان که توانایی نظیر طی الارض را در وجود خویش ملکه نمود . آنگاه مبادرت به دعوت اسماء حی و قیوم نماید . وگرنه نه تنها شخص را به سرچشمه آب حیات نمی برند . بلکه وی را به سر یخچال آشپزخانه خانه اش نیز نخواهند برد . تا جسم و روح شخص قابلیت رفتن و سفر به یکی از سرزمین های دارنده آب حیات را از محل دعوت و خلوت خویش نداشته باشد . وی را بدان محل نخواهند برد . تا امتحان نمایند و تا وی قابلیت مشاهدات معنوی را بدست نیاورده باشد . صورت های مختلف در بیرون مندیل بر وی ظاهر نخواهند شد تا امتحانش نمایند . اینجاست که عده ای سر خود و بدون اخذ شرایط لازم یا با اجازه از بعضی به اصطلاح اساتید مبادرت به نشستن چنین اربعینات و یا دعواتی می نمایند . و نتیجه لازم را حاصل نمی نمایند. آنگاه مطالب کتب علوم غریبه و دعوات و غیره را اشتباه می دانند و می گویند من نشسته ام و هیچ اتفاقی نیفتاد و اینها همه دروغ و اشتباه و گمراه کننده است . راه تنها همان اذکار و اوراد معروفه است و بس . خب برادر من شما از اول شرایط مقدماتی را در خویش بوجود نیاورده ای و در ضمن استاد واقعی نیز نداشته ای . نتیجه ندادن عمل شما دلیل بر اشتباه بودن نسخه عمل نیست . نکته2 : کامل ترین مظهر اسماء«حی و قیوم» حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله ) هستند . ایشان هم به صفت حیات ابدی متنعم می باشند و هم قائم آل محمد (ص) هستند . و قائم بودن حضرتش هم با قیام حضرتش و قیامت ارتباط دارد و هم با این مسئله که همه عالم قائم بوجود حضرتش می باشد . ممکن است سوال پیش بیاید اگر نوشیدن آب حیات حجاب است . آیا ام موسی (س) خضر(ع) یا الیاس (ع) محجوب می باشند و کامل نیستند ? پاسخ خیر هر سه بزرگ کامل هستند و به کمالیت وجودی خویش دست یافته اند . منتهی در عالم اسلام نیازی به نوشیدن آب حیات و جاودانگی وجود ندارد . و همانگونه که گفته شد نوشیدن آب حیات حجابی است که مانع از رسیدن سالک به مقامات عالیه می رسد . توضیح مسئله کمی سخت است و نیاز به مقدمات دارد . اجمالا بگویم در مسیر سلوکی پس از پا گذاشتن در مقام ولایت دو مسیر پیش روی سالک الی الله قرار می گیرد . یکی مسیر دوایر اولیا الله است . که دو دایره قمری و شمسی است . و دیگری مسیر فردانیت (انفرادی )است . در مسیر دوایر اولیاالله نوشیدن آب حیات و دست یافتن به حیات جاودانگی با قوانین حاکم بر این دایره منافات دارد . زیرا اولیاءالله که در این دوایر حضور دارند باید پس از گذراندن عمر طبیعی خویش از این عالم به سرای باقی بروند . تا دیگر اولیاء عام که در پشت دایره مانده اند . به درون دایره اولیاءالله پای بگذارد . ادامه دارد ... (ع) (ع) (ع) (س) @soltannasir 👓👓👓👓
@soltannasir { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 53 } { شرح بعضی فقرات سخنان مولنا زین الدین 36 } { سرزمین رباب در هیمالیا7 } ...تا دیگر اولیاءعام که در پشت دایره مانده اند . به درون دایره اولیاءالله پای بگذارند . ادامه ...👇👇👇 طبیعی است که در چنین شرایطی جاودانگی با حضور در دایره اولیا الله منافات دارد . اما در مسیر فردانیت مسئله کمی متفاوت است . حضرات خضر(ع) و الیاس (ع) و ام موسی (س) در مسیر فردانیت می باشند . و اگر تا کنون زنده مانده اند به دلیل نوع خاص خلقت روح این بزرگواران است . این بزرگواران باید با جسم فیظیکیشان زنده باشند . تا مشکاتی باشند که به سالکین الی الله از دریچه وجودیشان بسط و قبض و کلید علوم مختلفه داده شود . بنابراین اکثر سالکینی که در عالم اسلام به آب حیات رسیدند و از آن نوشیدند هر چند جسمشان جاودان شد . اما در همان مرحله ای که بودند متوقف شده اند . و به مرحله کمال مطلق در عرفان نرسیدند . حضرت خضر(ع) و الیاس (ع) و ام موسی(س) از کاملینی هستند که از این قاعده مستثنی می باشند . و به👈 امر الهی 👉 از آن آب نوشیدند و نعمت به حیات جاودانی متنعمند . نکته 1 : حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله ) یکی از استثناهای تاریخی می باشند که بین مسیر فردانیت کبری و قطبیت کبری و حیات جاودانی جمع نموده اند . ( توضیح موکول به دروس ولایت و مقامات اولیا ) نکته 2 : طریق صراط مستقیم که منجر رسیدن به مقام قرب قاب قوسین و سپس مقام اوادنی می شود . با طرق دیگر از عرفان های شرقی و غیره متفاوت است . رسیدن به مقام قرب قاب قوسین اوادنی بدون پذیرش شریعت حضرت ختمی مرتبت (ص) و ولایت شاه اولیا حضرت امام علی بن ابی طالب (ع) و یازده فرزندش ممکن نیست . بنابراین این همان معنا است که آیت اله سیدعلی قاضی می فرمودند . که همه عرفای بزرگ تاریخ اسلام یا شیعه بوده اند یا به کمال نرسیده اند. البته باید توجه داشت منظور از شیعه بودن عرفای بزرگ جهان اسلام لزوما به معنای این نیست . که این بزرگان مذهب فقهی ظاهریشان جعفری بوده است . پرداختن به این مسئله مجالی دیگر می خواهد تا آرای صوفیه و عرفا را نقل و سپس منصفانه قضاوت نمود . نکته 3: ممکن است سوال پیش بیاید که شما گفتید حیات ابدی برای تکمیل صفت کمال در سیر عرضی لازم است . و از سویی می گویید که خوردن آب حیات ممکن است حجاب شود و مانع از پیشرفت در سیر طولی شود. چاره چیست ?!! پاسخ بدین سوال بسیار مشکل است . مطمئنا پشت سر گذراندن مراتب کمال در سیر طولی بر جاودانگی جسم ارجحیت دارد . اگر شخصی بتواند بین اتمام سیر طولی در مسیر فردانیت و حیات جاودان جسم برای ایجاد صفت کمال جمع نماید . مطمئنا این جمع نمودن بر هر دو شیوه ارجحیت دارد . نکته 4 : ذکر این نکته ضروری است که در تاریخ سیر و سلوک الی الله (صراط مستقیم توحید ) پیش از آن که حضرت خضر (ع) به جاودانگی برسند و مشکات فیض علم لدنی باشند . سالک طریق توحید از انبیا یا اولیا تا خود در طور ششم دل به مقام علم لدنی دست پیدا نمی نمود . از این علم برخوردار نمی شد . در نتیجه وجود این بزرگواران برای سالکین الی الله نعمت است. نکته 5: از بعضی اساتید نظیر مولانا زین الدین نقل است که اسرار آب حیات در حروف مقطعه سوره مبارکه مریم یعنی کهیعص می باشد . نکته 6 : بنا به روایات شفاهی ام موسی (س) ارتباطاتی هم با سلیمان (ع) داشته است . و گشوده شدن علوم مختلف برای سلیمان(ع) از دوران کودکی تا رسیدن به مقام کمال از مشکات این بانوی الهی بوده است . پس از دوران سلیمان(ع) حلقه علوم غریبه کاران سیاه کار جحودان ظاهرا در اثر ارتباط با شیاطین دریافتند که ام موسی(س) زنده می باشد. اما ظاهرا این برای آنها تنها یک شایعه بوده است . و این مسئله در بین آنان به فراموشی سپرده شد . اما نقطه عطفی که آنان پی بوجود سرزمینی در شرق بردند . دوران زندگی عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله بود . ادامه دارد ... (س) (ع) (ع) @soltannasir ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 158 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 36} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 32} ادامه ...👇 نکته 1: ملاحظه نمودید که مسکن همانگونه که گفته شد بر بالای کوه است . یعنی جایی که در عالم صغیر ما آن را با عنوان چاکرای خورشیدی می شناسیم . اکنون احادیث را از کتاب تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیه 1 سوره مبارکهٔ قاف 👈«ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾ قاف سوگند به قرآن باشكوه» می آوریم : 👇 { 10561/1) شیخ صدوق با سند خود از سفیان بن سعید ثوری روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق(ع) دربارهٔ معنای «قٓ» ، سؤال کردند ? فرمود : و اما «قٓ» ، کوهی است که بر زمین احاطه دارد و سبزه بودن آسمان ، از آن بر گرفته شده می باشد و خداوند زمین را به وسیلهٔ آن کوه نگاه می دارد تا اهل خود را فرو نبرد .(به نقل از کتاب معانی الاخبار) 2/10562) . علی بن ابراهیم با سند خود از یحیی بن میسره خثعمی روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : «قٓ» ، کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و همانند زُمرّد می باشد و سبز رنگ بودن آسمان ، از آن خواهد بود . ( تفسیر قمی ) 10563/3) سعد بن عبدالله (قمی) با سند خود از یقطین جوالیقی به نقل از فُلفُله ، روایت کرده است ، که گفت : امام باقر (ع) فرمود : به درستی که خداوند متعال دارای کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و همانند سبز رنگ می باشد و سبزه بودن آسمان ، از آن کوه خواهد بود و خداوند پشت آن کوه خلقی را آفریده و احکامی را که بر این خلق _ از نماز ، زکات و غیره _ واجب نموده ، بر آن ها 👈واجب ننموده است و آن ها دو نفر مرد از این امت را لعن و نفرین می کنند . (مختصر بصائر الدرجات) 10564/4) همچنین با سند خود از عُبیداللّه بن عبداللّه دهقان روایت کرده است ، که گفت : از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود : به درستی که خداوند را پشت این نُطاق آسمانی یک زبرجد سبز رنگی وجود دارد که آسمان رنگ خود را از آن بر گرفته است . عرضه داشت : چیست ? فرمود : حجاب و پرده است ، که خداوند عزیز و جلیل پشت آن 👈هفتاد هزار جهان دارد ، که ( مخلوق آن جا ) بیش از آدمیان و جنیان می باشند و همهٔ آن ها فلان و فلان را لعنت می کنند . (مختصر بصائر الدرجات و بحارالانوار جلد 57 صفحه 330) پانویس : 👈 «مرحوم مجلسی بعد از نقل حدیث ، گفته است : شاید مقصود از نُطاق کوه هایی باشند که در دید ما هستند و مقصود از زبرجد ، کوه قاف باشد و یا مقصود از نُطاق همان کوه است و مقصود از زبرجد پشت آن کوه خواهد بود ، در نهایه گفته است : نطق جمع نطاق می باشد و نطاق دورنمای یک رشته کوه های بلند و کوتاهی است که تشبیه شده به 👈 که در وسط می بندند . » 10565/5) و در کتاب منهج التحقیق إلی سواء الطریق ، تألیف بعضی از علمای امامیه _ در حدیثی بسیار طولانی _ در رابطه با سؤال امام حسن (مجتبی) از پدر بزرگوارش (ع) ، تا فضائل و کراماتی را که خداوند متعال عطایش نموده ، ارائه دهد . و حدیث ادامه دارد تا جایی که گفته است : سپس (ع) به فرمان داد و حرکت کرد تا به کوه رسید و چون نزدیک آن رسیدیم ، متوجه شدیم که از زمرّد سبز رنگ می باشد و بر روی آن فرشته ای همانند 👈 ( )👉 قرار دارد ، هنگامی که چشم آن فرشته به امیرالمومنین (ع) افتاد ، گفت : سلام بر تو باد ای وصیّ رسول پروردگار جهانیان و خلیفه اش ! آیا به من اجازه می دهی که سخن بگویم ? حضرت جواب سلام او را داد و فرمود : اگر مایل هستی خودت سخن بگو و گرنه من از آن چه می خواهی سؤال کنی ، سخن بگویم ، فرشته گفت : ای امیرالمومنین ! شما خود مطرح نما، حضرت فرمود : اجازه می خواهی تا خضر را زیارت کنی ? فرشته اظهار داشت : بلی ، حضرت فرمود : به تو اجازه دادم ، پس آن فرشته بعد از آن که گفت : « بسم اللّه الرّحمن الرّحیم » ، با سرعت حرکت کرد و ما هم مقدار مختصری بر آن کوه قدم زدیم تا آن فرشته از زیارت (ع) به جایگاه خود بازگشت ، گفت : ای امیرالمؤمنین ! این فرشته به زیارت خضر(ع) نرفت مگر با اجازهٔ شما ?! فرمود سوگند به کسی که آسمان را بدون ستون بالا قرار داده ! اگر هر کدام به خواهند به اندازهٔ یک نفس کشیدن از جای خود حرکت کنند تا من اجازه ندهم ، حرکت نخواهند کرد و موقعیت فرزندم چنین خواهد بود و همچنین بعد از او ،حسین و نُه تن دیگر از فرزندان او ( یکی بعد از دیگری چنین موقعیتی را دارا خواهند بود ) ، که نهمین ایشان (حضرت ) قائم (ع) می باشد . از حضرت سؤال کردیم : اسم فرشته ای که مأمور بر کوه قاف می باشد ، چیست ? فرمود : است ، سپس عرضه داشتیم : ای امیرالمؤمنین ! چگونه هر شب به این مکان می آیی و چگونه باز می گردی ? } ادامه دارد... @soltannasir 🗻🏔⛰🌋