eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 89 } { مسبحات و چاکراها 86} ادامه ...👇 نکته 4: سوره مبارکه اعلی با صیغه امر شروع می شود . « سبح اسم ربک الاعلی » اگر در دیگر سور مسبحات از صیغه ماضی و مضارع استفاده شده است . در این سوره از فعل امر استفاده شده ، یعنی به پاک دانستن امر شده است ! و با توجه به ارتباط این سوره با چاکرای شبکه خورشیدی و ارتباط آن با گوهر نفس انسان علت این اهمیت را ، در امر نمودن به پاک دانستن می دانیم . البته این یکی از علل بیشمار این مسئله است نه تنها علت ! مبحث مسبحات و چاکراها علی القاعده باید اینجا به پایان برسد . در این دروس : 👇 سوره الاسراء به چاکرای هفتم منسوب شد و کوکب آن زحل . سوره حدید به چاکرای اول منسوب شد کوکب آن مریخ . سوره حشر به چاکرای چهارم منسوب شد و کوکب آن مشتری . سوره صف به چاکرای پنجم منسوب شد و کوکب آن عطارد . و سوره جمعه به چاکرای دوم منسوب شد و کوکب آن زهره . سوره تغابن به چاکرای ششم منسوب شد و کوکب آن قمر . سوره اعلی به چاکرای سوم منسوب شد و کوکب آن شمس . دلایل هر کدام از این تطابق ها و منسوبات مفصل در دروس بیان شد . اما ممکن است سوال پیش بیاید که شما گفتید که تعداد چاکراها 9 است نه 7 . پس چاکرای هشتم و نهم چگونه است ? آیا این دو چاکرا سوره ای ندارند ? در پاسخ باید بگویم که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معاصر نظیر آیت الله معرفت در کتاب التمهید فی علوم القرآن قائل به این هستند که تعداد مسبحات 9 است . و ایشان سوره مبارکه فرقان و سوره مبارکه ملک را که با کلمه تبارک شروع می شود را جزء مسبحات غیر معروفه می دانند : 👇 { تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾ بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده اى باشد (۱) }( آیه 1 سوره مبارکه فرقان ) و همچنین : 👇 { تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾ بزرگوار [و خجسته] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست (۱) } ( آیه 1 سوره مبارکه ملک ) بنابراین این دو سوره می تواند با دو چاکرای 8و9 منطبق باشد . دقت نمایید پیشتر در دروس گفته شد که سوره الاسراء با کلمه سبحان شروع می شد . بر طبق نظریه ارتباط مسبحات و چاکراها ، معنایش ( سبحان ) آن بود که چاکرای هفت ذاتا پاک است. حال اگر تطابق سوره فرقان و ملک را با چاکرای 8 و 9 بپذیریم . این دو چاکرا متبارک است . وهمانگونه که چاکرای 8 و 9 کمی متفاوت است. سور مرتبط با آن نیز یعنی فرقان و ملک کمی متفاوت است . و با تبارک شروع می شود . اما اینکه هر کدام از این سور با کدام چاکرا منطبق می شود ? پیشتر گفته شد که چاکرای 8 با فلک ثوابت یا فلک هشتم در فلکیات قدیم تطابق دارد و چاکرای 9 با فلک اطلس . در توضیح فلک ثوابت آورده اند : 👇 { اختر شناسان قدیم اختران آسمان را به دو بخش ثوابت و سیارات تقسیم می کردند . باور منجمان بر این بوده اختران ثابت همه در فلکی واقع اند که آن را فلک ثوابت خوانند و جایگاه آنها در میان افلاک فلک هشتم و یا آسمان هشتم است ، اما هر یک از سیارات را ساکن فلکی خاص می گفتند . بنابراین هفت سیاره در هفت فلک جای گرفته و افلاک سبعه و یا هفت فلک را تشکیل می دادند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 53 ) ادامه دارد ... @soltannasir 🌈🌈
@soltannasir { پاسخ به سوالات 90} { مسبحات و چاکراها 87} ادامه ...👇 { عدد انجم بسیار سپهر هشتم بود چندان که برو چیره نمیشد مقدار راست گویی که ز بسیاری انجم هستی درگه خواجه ز بسیاری شاهان گه بار انوری ( دیوان: 1/156) تعداد ستارگان آسمان هشتم به قدری بود که در شمار نمی آمد گویی که انبوه ستارگان مانند انبوه شهریارانی بود که در هنگام بار در مجلس حاضر آمده بودند . خواجه چارم بلاد خسرو هفتم قرآن آن که ز هشتم فلک همت او راست عار خاقانی( دیوان :184) گر به وهم از محل خویش به گردون نگرد فلک ثابته برج آید و خورشید سها عثمان مختاری ( دیوان :7) ۲-شمار ستارگان ثابت در آینه چشم ناظر زمینی منجمان قدیم در رصدهای خود ستارگان ثابت را بین ۱۰۲۲ تا ۱۰۲۷ ستاره یافته اند . بطلمیوس قلوذی در آسمان ۱۰۲۵ ستاره رصد کرده و در کتاب مجسطی آنها را در صورتهای فلکی جای داده است . و عبدالرحمن صوفی در آسمان ۱۰۲۷ ستاره تا قدر ششم دیده و در کتاب صور الکواکب جایگاه آنها را در صور فلکی تعیین کرده است . عبدالجبار خجندی در مدخل منظوم تعداد ثوابت را ۱۰۲۲ کوکب ذکر کرده است و شیخ محمود شبستری در گلشن راز شمار آنها را ۱۰۲۴ اعلام کرده است . ( برای مراعات اختصار به این اندک بسنده شد ) حکما پیش از این به حکم رصد اختران را گرفته اند عدد یک هزار است و بیست و نه به شمار هفت از ایشان کواکب سیار ثابتات است نام دیگرها که از ایشان کنند پیکرها خجندی ( مدخل منظوم؛ ۱۷۰) ثوابت یک هزار و بیست و چارند که بر کرسی مقام خویش دارند شیخ محمود شبستری (گلشن راز ؛ ۷۳۴) شایسته توجه است که عبدالرحمن صوفی افزون بر ۱۰۲۷ کوکبی که در صورتهای مختلف و بیرون از آنها رصد کرده است از کواکب بی حد و حصر در میان صورتها سخن گفته اما به سبب خردی و انبوهی آنها ، از تحقیق بیشتر درباره آنها صرف نظر کرده است . ۳- توضیح چند نکته درباره فلک ثوابت الف : پاره ای از دانشمندان ایرانی وجود فلک ثوابت را آن گونه که مورد استفاده منجمان بوده است باور نمی کردند ، از جمله ابن سینا گفته است که : « تاکنون برای من ثابت نشده است که کره ثوابت یک کره است یا کراتی بر روی یکدیگر قرار گرفته است . » و امام فخر رازی در تفسیر خود بر گفته های علمای هیئت در توجیه حرکات سماوی خرده گرفته و گفته است : «اقوال ایشان ( عالمان هیئت ) احتمالی و ظنی است نه برهانی و یقینی ، و عقل بشری راهی برای رسیدن به حقیقت امور ندارد . » مثلا گفته است که هیچ چیز ما را ناگزیر از آن نمیکند که فاصله همه ستارگان ثابت را از زمین برابر با هم بدانیم ، بلکه بعید نیست که بعضی از آنها نزدیک تر از بعضی دیگر به زمین یا ماه بوده باشند . ب : بعضی ها آسمان هشتم را فلک البروج نیز گفته اند ، این تسمیه در بادی امر اندکی شگفت انگیز می نماید اما بررسی آیاتی از قرآن کریم که در آنها لفظ بروج یاد شده است این وجه تسمیه را توجیه می کند . در قرآن کریم لفظ بروج در اصطلاح نجومی در سه آیه نازل شده است . در آغاز سوره بروج به آسمان دارای بروج سوگند یاد شده است : « وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ  =سوگند به آسمان آكنده ز برج ها /1بروج » در سوره فرقان برای تأمل در شگفتی های آفرینش خدای تعالی آمده است که خداوند متعال در آسمان برج ها برپا کرد و در آن خورشید نوربخش و ماه منیر قرار داد : « تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا  =[فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد ./61فرقان » و در سوره حجر نیز برای بر انگیختن مومنان بر اعتراف به قدرت پروردگار از قرار دادن برجها در آسمان و زینت بخشیدن آسمان برای ناظران سخن در میان است : « وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ = و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آنرا براى تماشاگران آراستيم /16حجر » مفسران در شرح و تفسیر این آیات افزون بر ذکر برجهای دوازده گانه منطقة البروج از قول عالمان سده های نخستین تعابیر دیگری نیز برای برج ها نقل کرده اند ; گاهی از قول برخی بزرگان گفته اند : مراد از برجها ستارگان بزرگ اند ، مانند : زهره و سهیل و مشتری و سماک و عیوق و غیره . از بعضی یگر نقل کرده اند که مراد از بروج کوشک ها و قصرها هستند و برای تبیین آن از آیه دیگری از قرآن کریم استفاده کرده اند که می فرماید : هر جا که باشید مرگ به شما می رسد هر چند در حصن ها و کوشک های بسیار بلند و استوار باشید ، آیه شریفه آن را «بروج مشیده» گفته است . .. } ادامه دارد ... @soltannasir 🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌜🌛🌞🌝🌚🌔🌓🌒🌙💫⭐️🌟✨⚡️☀️☄
@soltannasir { پاسخ به سوالات 91 } { مسبحات چاکراها 88 } ادامه ...👇 { « أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي 👈بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا  = هر كجا باشيد شما را مرگ درمی يابد هر چند در برجهاى استوار باشيد و اگر [پيشامد] خوبى به آنان برسد میگويند اين از جانب خداست و چون صدمه اى به ايشان برسد میگويند اين از طرف توست بگو همه از جانب خداست [آخر] اين قوم را چه شده است كه نمى خواهند سخنى را [درست] دريابند . /78نساء » این بحث ها نشان می دهد که زینت بخشیدن به آسمانها توسط روشنان فلکی بوده است و اطلاق فلک البروج بر ثوابت پذیرفتنی است . از منظر نجومی نیز می توان به این نتیجه رسید با این توضیح که اگر فلک البروج را منطقة البروج فرض کنیم یک سوال بدون پاسخ خواهد ماند ، و آن پرسش این است که آیا ستارگان صورتهای فلکی منطقة البروج از کواکب صورتهای فلکی شمالی و جنوبی روشن تر ند ، پاسخ این سوال منفی است چرا اخترشناسان برای روشنایی و فروغ ستارگان قدرهای مختلف و متفاوت قائل اند . و منجمان قدیم در رصدهای خود تنها پانزده ستاره پر فروغ تر از دیگران مشاهده میکردند و آنها را ستارگان قدر اول میخواندند . بنا به گفته های عبدالرحمن صوفی و بسیاری دیگر از اخترشماران ، پانزده ستاره پر فروغ قدر اول در آسمان ملاحظه می شود که تنها ستاره های قدر اول پنج گانه «دبران» در صورت فلکی ثور و «قلب الاسد» و «صرفه» در صورت فلکی اسد و « سماک اعزل» در صورت فلکی سنبله و «فم الحوت» در صورت فلکی دلو قرار دارند و ده ستاره روشن قدر اول دیگر در صورتهای فلکی شمالی و جنوبی روشنی بخش آسمان اند و در میان آنها شباهنگ و سهیل از همه روشن ترند . پس تنها ستارگان منطقة البروج نمی توانند زینت بخش آسمان باشند ، بلکه انجمن ستارگان آسمان تزیین آسمان را بر عهده دارند و اطلاق فلک البروج بر فلک ثوابت می تواند قابل توجیه باشد . } ( کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادبیات پارسی صفحات 53 الی 56 } عزیزان توضیحات فلک ثوابت یا فلک البروج را که از کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادبیات پارسی نقل شد را ملاحظه نمودید . پیشتر در دروس به نقل از کتاب تشریح الافلاک گفته شد که دانشمندان نجوم قدیم فلک اطلس را از آن جهت اطلس می گویند که خالی از کواکب است و چون اطلس بی نقطه است نام این فلک اطلس میباشد که به آن فلک الافلاک و یا فلک عرش نیز می گویند . در نتیجه همانگونه که پیشتر گفته شد . فلک ثوابت با چاکرای هشتم و فلک اطلس با چاکرای نهم مرتبط میباشد . اگر اینچنین باشد . باید در دو سوره فرقان و ملک به این مسئله اشاره شده باشد . حال با این توضیحات نگاهی به آیات دو سوره ملک و فرقان مینماییم : 👇 { الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿۳﴾ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿۴}وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿۵﴾ = همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد در آفرينش آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمى بينى بازبنگر آيا خلل [و نقصانى] مى بينى (۳) باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد (۴) و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده ايم (۵ ) } (آیات 3 الی 5 سوره ملک ) و { الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿۵۹﴾وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ = همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره اى بپرس [كه مى داند] (۵۹) و چون به آنان گفته شود [خداى] رحمن را سجده كنيد مى گويند رحمن چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى افزايد (۶۰) [فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان  برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد (۶۱) } ( فرقان آیات 59 الی 61) @soltannasir 🌝🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 92} { مسبحات و چاکراها 89} ادامه ...👇 با دقت به آیات سوره ملک و فرقان متوجه این نکته می شویم که در هر دو سوره به نوعی به فلک ثوابت👈 بر اساس فلکیات قدیم 👉 اشاره شده است ! در آیه 5 سوره ملک آمده : {👈 وَلَقَدْ 👈زَيَّنَّا👈 السَّمَاءَ الدُّنْيَا👈 بِمَصَابِيحَ ...» =و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم .} و در آیه 61 سوره مبارکه فرقان آمده : 👈 { تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ 👈 بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ » = [فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد (۶۱) } نکته 1: در آیه 5 سوره ملک اشاره به مزین بودن آسمان دنیا به کواکب شده است . بنا به فلکیات قدیم در نزد حکما و عرفا این آسمان دنیا که به زینت کواکب مزین شده همان فلک ثوابت است . البته این نکته جای سوال دارد که اگر فلک ثوابت آسمان دنیا باشد . بنا به قاعده باید سایر آسمان ها بالای این آسمان باشد . یعنی هفت فلک پایین ثوابت همه جزء آسمان دنیا محسوب شود . و آسمان دوم یا از محل فلک اطلس شروع شود یا فلک اطلس برزخی بین آسمان دنیا و آسمان دوم باشد . در حالی که بیشتر حکما و عرفا ، افلاک هفتگانه را منطبق بر آسمان های هفت گانه می دانند ! و این خود خالی از اشکال نیست ! نکته 2: منظور از سماء دنیا ، آسمان پایینی می باشد . نکته 3: عده ای از معاصرین ما نیز آسمان دنیا که مزین به کواکب می باشد را در حیطه بیگ بنگ می دانند !!! که اشکال این برداشت بیش از برداشت حکما و عرفا می باشد . زیرا می توان برداشت حکما و عرفا را که بر اساس نظام فلکیات بطلمیوسی می باشد را با فرض تصحیحی که بدان اشاره نمودیم پذیرفت . اما مسئله بیگ بنگ و آسمان دنیا دارای اشکال است . در قرآن مجید معمولا هر جا سخن از آسمانها رفته آن را حقیقتی مقابل زمین دانسته است . نظیر آیه : 👈 { الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا (59) فرقان } اما در مدل بیگ بنگ ، زمین ذره ای کوچکی از همین آسمان دنیا یا فضای کیهانی می باشد ! بنابراین چنین تفاسیری نه تنها که با خود این آیه در تضاد است . بلکه با مجموع سایر آیات قرآن در باب آسمان ، در تضاد می باشد ! نکته 4 : در آیه 61 سوره فرقان نیز حق تبارک تعالی اشاره به بروج در آسمان شب نموده است . که با فلک ثوابت در فلکیات قدیم انطباق دارد . در کتاب تفسیر روایی البرهان به نقل از تفسیر قمی در ذیل آیه 61 سوره الفرقان اینگونه آمده است : 👇 { تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ بزرگ و بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى را آفرید و در آن چراغ و ماهى تابنده پدید آورد (۶۱) علی بن ابراهیم ( با سند خود ) از ابوالجارود روایت کرده است ، که گفت : امام باقر(ع) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی : « تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا » ، فرمود : « بروج » ستارگان هستند همان ستارگانی که برای ( علامت ) بهار و تابستان می باشند ، عبارتند از : حمل ، ثور ، جوزا ، سرطان ، اسد و سنبله . و ستارگان پاییز و زمستان عبارتند از : میزان ، عقرب ، قوس ، جدی ، دلو و سمکه ، که مجموعا دوازده برج و ستاره می باشند . نکته 5 : علامه بزرگوار طباطبائی در کتاب تفسیر گرانسنگ المیزان در تفسیر آیه « وَالسَّمَاءِذَاتِ الْبُرُوجِ = سوگند به آسمان آكنده ز بروج /آیه ۱ سوره بروج » می آورد : 👇 { کلمه « بروج » جمع برج است ، و « برج » به معنای هر چیز پیدا و ظاهر است ، و اگر بیشتر در کاخهای عالی استعمال می شود ، برای این است که کاخها در نظر تماشاکنندگان و بینندگان ظاهر و هویدا است ، ساختمان استوانه ای شکلی که در چهار گوشه قلعه ها برای دفاع می سازند نیز برج نامیده می شود ، و همین معنا منظور آیه است چون می فرماید : « وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ  وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ =و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم . و آن را از هر شيطن رانده شده اى حفظ كرديم . (16 و 17 سوره مبارکه حجر ) با این بیان روشن می شود اینکه بعضی از مفسرین بروج را به دوازده برج اصطلاحی علم نجوم معنا کرده اند ، درست نیست . و در آیه مورد بحث سوگند به آسمانی یاد شده که به وسیله برجها محفوظ می شود . } ( ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحات 413 و 414) ادامه دارد ... @soltannasir 🏰🏰🏰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 93 } { مسبحات و چاکراها 90 } ادامه ...👇 در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیات 16 و 17 سوره حجر آمده : 👇 {... هر آینه در آسمان برج هایی را آفریدیم _ منظور منازل خورشید و ماه می باشد « و زینها للناظرین » _ و آسمان را برای بینندگان ( دقیق بین ) آراسته ایم _، که منظور از آن زینت ها ، ستارگان می باشند . } همانگونه که ملاحظه می نمایید . در تفسیر روایی البرهان به نقل از تفسیر قمی هم در ذیل آیه 61 سوره فرقان و هم آیات 16 و 17 سوره حجر ، بروج را همان بروج اصطلاحی و منازل خورشید و ماه دانسته است . اینکه حضرت علامه طباطبایی چه اصراری بر این مسئله دارند که بروج را بر خلاف حدیث معصوم به شکل دیگر تفسیر نمایند برای فقیر مشخص نیست ! ایشان به جای نفی تطابق بروج با بروج اصطلاحی که حدیث موید آن است می توانستند اینگونه بنویسند که ممکن است منظور از بروج تنها بروج اصطلاحی نباشد . بلکه این بروج ممکن است شامل سایر ستارگان نیز بشود ! به هر حال ایشان بزرگ هستند و در سلسله اساتید فقیر در حکمت از دو سو قرار دارند . ( دو تن از اساتید فقیر شاگرد ایشان بوده اند ) به تطابق سور باز گردیم . همانگونه که ملاحظه نمودید در هر دو سوره فرقان و ملک به نوعی اشاره به فلک ثوابت _ از منظر نجوم قدیم و فلکیات بطلمیوسی _ شده است . اما در سوره فرقان ، علاوه بر اشاره به زینت بخشی آسمان با بروج ، به خلقت عرش نیز در آیه 59 اشاره شده است : 👇 { الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى 👈الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا (59) = همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره اى بپرس [كه می داند ] (59) } و پیشتر گفته شد که حکما و عرفا فلک الافلاک یا فلک اطلس را فلک عرش نیز می دانند . و شاید وجود این آیه دلیل بر ارتباط سوره فرقان با چاکرای نهم باشد . بنابراین چاکرای هشتم نیز با سوره ملک مرتبط می شود . نکته 1 : باید دقت نمود تطبیق چاکرای هشت و نهم بسیار مشکل است زیرا تقریبا اطلاعات ما از حیطه این دو چاکرا اندک است . و با توجه به اینکه این دپ چاکرا به کوکبی نیز منسوب نمی باشند . کار تطابق مشکل تر نیز می شود . بنابراین ممکن است تطابق یادشده اشتباه باشد و سوره فرقان مرتبط به چاکرای هشت و سوره ملک مرتبط با چاکرای نهم باشد . نکته 2: اینکه فلکیات بطلمیوسی تا چه حد با فلکیات قرآنی تطابق دارد خود نیاز به تحقیق جداگانه دارد که در این مختصر نمی گنجد . اما در آینده بدان خواهیم پرداخت . پایان ... @soltannasir 🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌜🌛🌞🌝🌚🌔🌓🌒🌙💫⭐️🌟✨⚡️🔥💥☄☀️
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 10} . { مسبحات و چاکراها } مبحث تطابق مسبحات و چاکراهای 9 گانه به پایان رسید ! اکنون تصمیم دارم کمی در باب این دروس با شما عزیزان درد و دل نمایم . فقیر هنگامی که در دروس سوء استفاده دشمنان از قوانین معنوی و شرح خطبه مولانا زین الدین ، به تطبیق دوره چاکراهای 9 گانه با زندگی رسول الله(ص) پرداختم . این دروس مورد توجه بعضی از عزیزان قرار گرفت هر چند که عده ای اندک نیز به مخالفت با این نظر پرداختند . فقیر بر خلاف آنچه که ممکن است عده ای تصور نمایند چندان ذوق چاکرا سیستم ندارم . سالها پیش به وادی عرفان های شرقی پرداخته ام . و اکنون سالهاست از آن وادی خارج شده ام. وجود چاکراها از منظر علم جدید تقریبا اثبات شده است و قابلیت عکس برداری از آن نیز وجود دارد . بنابراین برای فقیر جای سوال بود که آیا در قرآن مجید به چاکراها اشاره مخفی و باطنی شده است ? یا خیر ? فقیر اعتقاد داشتم که باید اشاره شده باشد ولی ، این اشاره را نمی یافتم . هنگام نوشتن دروس تطابق چرخه چاکراها با زندگی رسول الله (ص) به سه کتاب چاکرا درمانی و اطلس چاکرا و کندالینی یوگا نگاه می نمودم . از تقسیم بندی های متناقض این کتب در باب انتساب چاکراهای هفت گانه به کواکب و بروج کلافه میشدم . و همواره برای فقیر این سوال وجود داشت که انتساب درست چاکراها به کواکب چگونه است ? در کتاب اطلس چاکراها در باب انطباق ها اینگونه آمده : 👇 { چاکرای اول : کوکب عطارد ، فلز مربوطه سرب 😳 چاکرای دوم : کوکب زهره چاکرای سوم : کوکب مریخ چاکرای چهارم : کوکب مشتری چاکرای پنجم : کوکب زحل چاکرای ششم : کوکب اورانوس چاکرای هفتم : کوکب نپتون } در کتاب چاکرا درمانی اینگونه آمده : 👇 { چاکرای اول : برج حمل (مریخ ) و برج ثور (زهره )و برج عقرب(زهره ) و برج جدی (زحل ) چاکرای دوم : برج سرطان ( قمر ) و برج میزان ( زهره ) و برج عقرب ( زهره ) (پلوتون) چاکرای سوم : برج اسد (شمس) و برج قوس(مشتری ) سنبله (عطارد ) و همچنین کوکب آن مریخ !!! چاکرای چهارم : برج اسد (شمس ) و میزان (زهره ) و کوکب آن کیوان (زحل) 😳 چاکرای پنجم : برج جوزا (عطارد ) کوکب مریخ 😳 برج ثور (زهره ) و برج دلو ( اورانوس ) چاکرای ششم : عطارد و برج قوس (مشتری ) و برج دلو ( اورانوس ) و برج حوت ( نپتون ) چاکرای هفتم : برج جدی ( زحل ) و برج حوت (نپتون ) } همانگونه که شما خواننده عزیز ملاحظه می نمایید این تقسیم بندی ها دارای اشکال است . و این مسئله ذهن فقیر را درگیر نموده بود ! ممکن است شخصی بپرسد که شما گفتید که ذوق چاکرا سیستم ندارید . پس چرا ذهنتان درگیر این مسئله شده بود ? در پاسخ باید بگویم کشف و شناخت عالم مهمترین دلیل درگیری ذهنی فقیر بوده و هست ! کیمیاگران جمله معروفی دارند . که آنچه در بالا هست در پایین نیز می باشد . و آنچه در پایین هست در بالا نیز می باشد ! یعنی عالم صغیر ( بدن انسان) نسخه ای از عالم کبیر می باشد . کیمیاگران بر همین اساس به تفسیر رمز گونه از عالم و بدن انسان می پردازند ! گاه کیمیاگران مسلمان از آیات قرآن نیز برای این تفسیر رمز گونه کمک می گیرند . کیمیاگران غیر مسلمان نیز گاه به تفسیر رمز گونه کتاب مقدس می پردازند . از آنجایی که فقیر مدتی از روی تفنن و کنجکاوی به مانند سایر علوم به مطالعه متون کیمیاگری مشغول بوده ام . با تفسیر رمز گونه این متون تا حدی خو گرفته ام . و نگرش کیمیاگران مسلمان در باطن فقیر نشسته است . بنابراین فهم دقیق چاکراها و کوکب منسوب به آنها به نظر فقیر می توانست به فهم ملکوت عالم با توجه به شباهت عالم صغیر و کبیر کمک نماید . شاید کسی بگوید که راه فهم دقیق شناخت ملکوت عالم تنها از راه. سیر و سلوک و کشف و شهود ممکن است. در پاسخ به این نظر باید همان جمله ای را بگویم که بارها گفته ام مگر عارفانی نظیر ابن عربی و مولوی و سعدالدین حمویه و نجم الدین کبری و علالدوله سمنانی و روزبهان بقلی شیرازی و شاه نعمت الله ولی و غیره هم بر طبق نظر صوفیه و عرفا و هم بر طبق نظر علمای ربانی شیعه نظیر سلسله معرفت نفس آخوند ملاحسینقلی همدانی ، از کاملین نبوده اند ?! پس چرا با مطالعه آثار این بزرگان علی رغم جایگاه بالای شهودیشان نمیتوان به تببین دقیقی از عالم ملکوت باطن دست یافت . هر چند که بعضا آثار این بزرگان در بعضی مسايل رهگشاست ! ممکن است کسی بگوید که این بزرگان علی رغم جایگاه رفیعشان به احادیث تشیع دسترسی نداشته اند وگرنه بهتر داد سخن می دادند ! در پاسخ می گوییم . علمای ربانی شیعه و حتی اقطاب مدعی سلاسل عرفانی شیعه از معاصرین ما چرا بدین امر مبادرت نورزیدند ?! این بزرگان که هم بر خوان گسترده احادیث شیعه و هم آثار صوفیه و عرفای متقدم نشسته اند و هم پیشرفت های علوم جدید را مشاهده نموده اند ? ادامه دارد... @soltannasir ☀️🌞
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 11} { مسبحات و چاکراها 2 } چرا این بزرگان به تبیین شکل ملکوت عالم و حتی شکل ظاهری عالم واقع نپرداخته اند ? حتی میتوان آثار متقدمین از صوفیه و عرفا را نسبت به آثار عرفای معاصر شیعه که بر چنین خوان گسترده ای از معارف و علوم نشسته اند را در باب تبیین عالم بسیار برتر دانست . بنابراین تنها کشف و شهود کافی نیست ! همانگونه که تنها علوم ظاهری و باطنی نیز کفایت نمیکند ! باید بین علم ظاهری و باطنی و کشف و شهود جمع نمود . ضمن اینکه باید در باب مسائل شهودی نیز تفکر نمود . تا بتوان آنها را با علوم مختلف به شیوه ای نسبتا منطقی تبیین نمود . هیچ کدام از بزرگان معاصر از علمای ربانی و پیران سلاسل و اساتید علوم غریبه و حتی بعضی اولیاالله را که فقیر دیده ام . و از محضرشان استفاده نموده ام . به شناخت دقیقی از عالم دست نیافته بودند . همانگونه که اولیای پیشین نیز به چنین شناخت کاملی دست نیافته بودند . از مبحث مسبحات و چاکراها دور نشویم در آینده برای شما عزیزان بیشتر درباره دغدغه فقیر در باب تبیین عالم ظاهر و باطن سخن خواهم گفت . پس از دغدغه تفکر در باب نسبت چاکراها با کواکب تصمیم گرفتم که شنبه ها به بعضی سوالات در باب ذکر و دستورات پاسخ بگویم به طور خاص مشغول پاسخ به سوال در باب علم شدم که سوال بعضی از طلبه های خواننده کانال بود . مبحث طهارت را شروع نمودم زیرا تا طاهر نشوی صاحب علم حقیقی نخواهی شد و شروع به نوشتن دستوراتی که از استادان خویش به یادگار داشته ام و خود مدتها بدان مبادرت ورزیده بودم نمودم . که به مسبحات رسیدم . یکی از مسائلی که از مدت ها پیش برای فقیر سوال بوده تعداد حقیقی مسبحات بوده است ? اینکه مسبحات اصلی پنج است یا شش و یا هفت ?! هنگامی که به مبحث مسبحات اشاره نمودم . بار دیگر این سوال در ذهن فقیر تداعی شد ! در این هنگام این فکر در خاطر فقیر آمد که چون مسبحات برای پاکسازی و طهارت بوده است آیا ممکن است سور مسبحات با چاکراهای هفتگانه و به تبع با کواکب هفتگانه در ارتباط باشد ? باطن فقیر این نظر را پذیرفت ? اما اگر این ارتباط درست است ! پس کدام سوره با کدام چاکرا در ارتباط است ? پاسخی برای این سوال نداشتم . در این باب فکر مینمودم ، اما اندیشه ام ره به جایی نمیبرد ! در این مدت دروس سوءاستفاده دشمنان را مینوشتم و به مبحث سرزمین رباب میپرداختم . تا اینکه در شب نیمه شعبان عزیزی از ادمین ها به فقیر پیام داد که عده ای از خوانندگان از فقیر عیدی می خواهند . باطنا به حضرت سلطان نصیر متوسل شدم . پس از ساعاتی جذبه و حالی خوش بر باطن فقیر وارد شد که مربوط به سور مسبحات بود ! و سر انطاباقات بر باطن فقیر نشست بی آنکه بدانم . کدام سوره با کدام چاکرا و چگونه منطبق می شود . به سراغ قرآن مجید و سور مسبحات رفتم . تطبیق ها یک به یک نمایان می شد . شگفت زده شدم نه تنها تطبیقات نمایان شد بلکه اولین در از درهای دنیای اساطیر برای فقیر گشوده شد .که بخش کوچکی از آن را برای شما خوانندگان در این مجموعه دروس آوردم ‌. و ان شاالله بخشی دیگر در ادامه دروس آورده خواهد شد و بخشی دیگر هم در دروس تخصصی اساطیر می آید . پیش از وارد شدن حال خوش بر باطن فقیر ، تصمیم نداشتم که دروس سوءاستفاده را به مانند بعضی دروس دیگر نیمه کاره رها نمایم . اما چون آن حال خوش وارد شد میدانستم که اگر به مبحث مسبحات نپردازم . درک آنچه را که به طور مجمل برایم گشوده شده بود هرگز به مرحله تفصیل نخواهد رسید . بنابراین تصمیم به نوشتن مبحث مسبحات نمودم . ابتدا برای بررسی تطابق ها و نقاط قوت و ضعفشان نیاز به وقت داشتم . زیرا حجم اطلاعات جدیدی که با آن روبرو شده بودم بسیار زیاد بود . به ناچار از خوانندگان خواستم تا تا دوشنبه به فقیر فرصت دهند . به تدریج شروع به نوشتن نمودم . در ابتدا به نظر می آمد که دروس در طی حداکثر یک ماه تمام شود . فقیر فکر نمینمودم که دروس تطابق تا این حد طولانی شود . البته بخشی از طولانی شدن این دروس بخاطر حاشیه های دروس نظیر مطلب مربوط به ادریس(ع) و الهه نانایا و .. بود . هر چقدر که بیشتر میگذشت دروس شکل فرسایشی به خود میگرفت . قبول دارم که در این اواخر دروس در بعضی جاها فرسایشی و یا حتی خسته کننده شده بود . اما باید مینوشتم چون تصمیم داشتم که این دروس را به هر شکل که شده به سرانجام برسانم . و ان شاالله در آینده با تغییر در نگارش این دروس ، آن را به شکل کتاب منتشر خواهم نمود . ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🔴
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 12} { مسبحات و چاکراها 3 } اما عده ای از خوانندگان در طی نگارش این مجموعه دروس ، فهم آن را به دلیل استفاده از دانش های گوناگونی نظیر نجوم و طب و اسطوره و ... ، مشکل دانستند ?! در پاسخ باید بگویم این دسته از عزیزان باید تنها به دروس اکتفا ننمایند و به مطالعه جانبی در حیطه دروس بپردازند تا درک درستی نسبت به دروس داشته باشند . عده ای نیز اساسا تفسیر باطنی قرآن را پذیرا نیستند !! و به این مسئله اعتراض داشتند ! در پاسخ باید بگویم . از ابتدای سلطان نصیر توجه به تفاسیر باطنی آیات مورد توجه فقیر بوده و تا انتها نیز این شیوه را حفظ خواهم نمود و ساختار سلطان نصیر را تغییر نخواهم داد . اعتراضات دیگری نیز بود که وارد نبود و فقیر برای احترام به معترضین از نقل آنان در کانال خودداری مینمایم . امیدوارم این مجموعه دروس برای عده ای از خوانندگان تغییر نگرش به حقایق قرآنی و نجوم احکامی و اسطوره ها و جسم انسان را به وجود آورده باشد ! دروس مسبحات به اتمام رسید . و نسبت چاکراها به کواکب تصحیح شد . اگر شخصی از علاقه مندان به دانش چاکرا سیستم باشد . اکنون میداند که میتواند برای تقویت چاکرای قلب در روز پنج شنبه که منسوب به کوکب مشتری است در ساعت مشتری لباسی به رنگ سبز بپوشد که رنگ چاکرای قلب است و با توجه به آنکه مشتری گرم و تر است از بخورات گرم و تر استفاده نماید و به مراقبه و یا قرائت سوره مبارکه حشر بپردازد . و اینگونه می تواند سریع تر این چاکرا را تقویت نماید . اگر شخص از ارباب فن طلسمات است و بخواهد توان شهود و مکاشفات کسی را ببندد ?! می تواند نام شخص به همراه نام مادر شخص را با سوره حشر که مربوط به چاکرای قلب است . یکبار از آتشی( تمام سور قرآنی مجموع حروفشان آتشی می باشد ) به بادی کسر دهد و به وفق کشد و یکبار از بادی به خاکی کسر دهد و به وفق بکشد . همین کار را با سوره تغابن که مربوط به چاکرای ششم ( آجنا ) بود . برای شخص میتوان انجام داد . و اینگونه با تضعیف چاکراهای قلب و چشم سوم ، توانایی شهود شخص را میتوان کاهش داد . و یا حتی به طور موقت و یا حتی دائمی از بین برد . و قس علی هذا روش هایی که آشنایان با علوم غریبه میتوانند در راه تضعیف و ترفع معنوی از آن استفاده کنند . برخلاف بسیاری از بازخوردهایی که تاکنون داشته ام . فقیر به عنوان نویسنده باید عرض نمایم این دروس تاکنون بهترین نوشته فقیر در کانال سلطان نصیر بوده است . بنابراین آن را جدی بگیرید . 😊 اما همان گونه که گفته شد . درست است که تطابق ها به پایان رسید . اما این مجموعه دروس دارای اضافات و تعلیقاتی خواهد بود که بخشی از آن در باب مهدویت و بخشی در باب دشمن شناسی و نفوذ دشمن 😊 و بخش اعظم آن در باب اسطوره شناسی عالم و شباهت عالم صغیر و کبیر و ... خواهد بود . ان شاالله از یکی دو روز آینده بخش دوم تعلیقات متنوع این دروس شروع میشود که احتمالا جذاب تر از بخش اول دروس خواهد بود . ان شاالله با پایان یافتن بخش دوم دروس باید به ادامه دروس سوء استفاده و شرح خطبه مولانا زین الدین بپردازیم . تا آن دروس را نیز به پایان رسانم . ان شاالله در دروس سوءاستفاده مسائلی در باب عالم مثال و سلوک باردیگر مطرح خواهد شد . و به بعضی سوالات و اشکالات در باب سنت دینی و سنت سینه به سینه علوم غریبه و در باب قیاس و در باب عوالم موازی و عالم مثال پاسخ خواهم داد و اشکالات را رفع خواهم نمود . نکته : سوالی که در باب عالم موازی و عالم مثال بود به بخشی کوچک از آن ان شاالله در سال جاری پاسخ خواهم داد و بخش اعظم آن را در دروس تخصصی عوالم بررسی خواهم نمود . که زمان نوشتن آن مشخص نیست ! در باب نظریه زمین تخت و کروی هم هر چند که در سال جاری نمیتوانم به این مبحث بپردازم اما با اینحال در دروس پیش رو ( تعلیقات ) نکاتی در حیطه اسطوره شناسی آسمان و قرآن و موارد دیگر خواهد آمد که مطمئنا برای این دوستان بسیار جذاب خواهد بود . پس از پایان یافتن دروس تعلیقات و سوءاستفاده ان شاالله باب درد و دلی را باز خواهم نمود . و شاید بخشی از ناگفته های خویش را در باب جنگ باطنی بگویم . علت به تاخیر انداختن این مسئله تاکنون فقط و فقط امنیت کانال بوده است . اما ان شاالله با اجازه گرفتن از اساتید خویش بدان نیز خواهم پرداخت پس از درد و دل ها مبحث عاملیت علوم غریبه و وادی فرومایگان را خواهیم داشت. که ممکن است . ناتمام بماند و در سال آینده بدان بپردازیم . البته اگر بار دیگر مسئله ای نظیر مسبحات پیش نیاید . 😊 منتظر دروس تعلیقات بر مبحث مسبحات باشید و شنبه ها هم به ادامه دستورات و طهارت خواهیم پرداخت . @soltannasir ⚪️⚫️🔴🔵
@soltannasir { مسبحات و چاکرا ها 91} { تعلیقات } { در تطابق عالم صغیر و کبیر } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها } ادامه ...👇 پیشتر در دروس اشاره شد که بنا به احادیث قلب در بدن انسان به منزله عرش الرحمن است . همچنین اشاره شد که بنا به آیات قرآن مجید ، 👈 قرآن بر 👈 قلب رسول الله(ص) نازل شد : 👇 { «وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (192)👈نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (193) عَلَى 👈قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ(194) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (195) =و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است (192)روح الامين آن را بر دلت نازل كرد (193) تا از [جمله] هشداردهندگان باشى (194)به زبان عربى روشن (195) /(آیات 192 الی 195سوره مبارکه شعرا ) » همچنین : 👇 «قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ👈 نَزَّلَهُ عَلَى 👈قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ (97) = بگو كسى كه دشمن جبرئيل است [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است در حالى كه مؤيد [كتابهاى آسمانى] پيش از آن و هدايت و بشارتى براى مؤمنان است (97) /( آیه 97سوره مبارکه بقره )» } همچنین حق تعالی در سوره مبارکه بروج جایگاه قرآن را در لوح محفوظ می داند : 👇 { إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ ﴿۱۳}وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ﴿۱۴﴾👈ذُو الْعَرْشِ 👈الْمَجِيدُ ﴿۱۵﴾فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۶﴾ ..... بَلْ هُوَ 👈قُرْآنٌ👈 مَجِيدٌ ﴿۲۱﴾👈فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ﴿۲۲﴾ = هم اوست كه [آفرينش را] آغاز مى كند و بازمى گرداند (۱۳) و اوست آن آمرزنده دوستدار [مؤمنان] (۱۴)صاحب ارجمند عرش (۱۵)هر چه را بخواهد انجام مى دهد (۱۶) ... آرى آن قرآنى ارجمند است (۲۱)كه در لوحى محفوظ است (۲۲) } ( آیات 13 الی 16 و آیات 21 و 22 سوره بروج ) در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیات 21 و 22 سوره بروج آمده : 👇 { لوح محفوظ دارای 👈دو طرف می باشد : یک طرف آن به سمت عرش و طرف دیگر ش به سمت پیشانی اسرافیل است و چون پروردگار جلیل کلامی را به عنوان وحی بیان نماید ، آن لوح بر پیشانی اسرافیل زده می شود و در آن نگاه می کند و آن کلام وحی را بر جبرئیل می فرستد . } نکته 1 : همانگونه که بین قلب انسان در عالم صغیر و عرش الرحمن در عالم کبیر ارتباط و شباهت وجود دارد . بین قلب انسان در عالم صغیر و قرآن مجید در عالم کبیر نیز هم ارتباط معنا دار و هم شباهت وجود دارد . قرآن بر قلب رسول الله (ص) نازل شد . و این ارتباط قلب و قرآن است . از سویی دیگر حق تبارک تعالی در قرآن مجید می فرماید که 👈 قرآن در👈 لوح محفوظ قرار دارد . و در حدیث داریم که لوح محفوظ 👈دو طرف دارد . حال اگر به 👈جایگاه قلب در بدن انسان نگاه بنماییم . متوجه این نکته میشویم که قلب درون صدر (قفسه سینه ) و بین 👈 دو ریه قرار دارد . اگر به ساختار ریه ها در بدن انسان دقت نمایید .آن را به مثابه کتابی گشوده می یابید . که توسط استخوان های قفسه سینه 👈محافظت می شود . بنابراین در اینجا قلب به مانند قرآن است و ریه ها به مانند لوح محفوظ می باشد . نکته 2 : اسم مجید به معنای صاحب مجد و شکوه و عظمت و از اسمای آبی { « م » 4 آتش « ج » 7 آب « ی » 5 باد « د » 7 خاک = 3 آب و 2 خاک یا 5 سرد و 1 تر } می باشد . در آیات سوره بروج قرآن با صفت 👈مجید توصیف شده است . و همچنین پروردگار صاحب عرش نیز مجید و ارجمند دانسته شده . از طرفی پیشتر در تشابه عرش الرحمن و قلب گفته شد که همانگونه که عرش الرحمن بر روی آب قرار دارد ، قلب انسان نیز توسط لایه ای دو جداره به نام پریکارد محافظت می شود . که درون پریکارد مایعی قرار دارد که قلب توسط این مایع در برابر ضربات محافظت می شود ضمن اینکه این مایع نقش بسیار مهمی در 👈 خنک کنندگی قلب دارد . حال با توجه به این مسئله اگر بپذیریم که هم عرش الرحمن و هم قرآن مجید در عالم صغیر به مثابه قلب انسان می باشد . می توان اینگونه نتیجه گرفت که اسم 👈 مجید که از اسمای آبی حق تعالی است در خنک کنندگی قلب ( عرش الرحمن ) نقش دارد . 😊 نکته 3: در کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری در باب لوح محفوظ آمده : 👇 { چهارم ام الکتاب مبین است ، و آن لوح محفوظ است که نزد اهل نظر به نام 👈نفس کلی نامیده می شود و محل تعینش از اجسام ، 👈 فلک کرسی _ کرسی کریم _ است که در آن تفاصیل تعینات مظاهر کاملان ، از کتاب ها و سوره ها و کلمات و آیات است . } ( مصباح الانس صفحه 345 ) ادامه دارد ... @soltannasir 📖📖📖
تصویر قلب که به مثابه قرآن است و در بین دو ریه که به مثابه لوح محفوظ است قرار گرفته است . « بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ » @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 92 } { تعلیقات 2 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 2} { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 2} ادامه ...👇 نکته 4 : گفته شد که ساختار ریه ها در قفسه سینه ( صدر ) در عالم صغیر به لوح محفوظ در عالم کبیر شباهت دارد . اما یکی دیگر از دلایل این شباهت این است که الله تبارک تعالی در قرآن مجید صدر ( سینه ) را محل آیات روشن خویش دانسته است . نظیر آیات : 👇 { بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي 👈صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾بلکه این قرآن، آیات روشنی است در سینه کسانی که به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی کنند. (۴۹) } همچنین از این آیه اینچنین برداشت می شود که صدر (سینه ) محل علم است . و چرا اینگونه نباشد همانگونه که در عالم کبیر لوح محفوظ محل علم 👈 محفوظ الهی است . در عالم انسانی نیز صدر ( سینه ) محل انوار علوم الهی می باشد . همانگونه که ملاحظه نمودید حکما و صوفیه محل لوح محفوظ را _ که محل علم الهی است _ در عالم کبیر ، فلک کرسی یا همان فلک ثوابت و یا فلک البروج می دانند . که بر طبق نظام فلکیات قدیم جملگی علوم عالم در آن مرتسم می شود . همچنین آنان ( حکما و صوفیه ) قلب را محل فلک عرش یا فلک اطلس و یا فلک الافلاک می دانند . و صدر ( سینه ) را محل فلک کرسی و یا ثوابت و یا فلک البروج می دانند . بنابراین بین صدر (سینه ) و فلک ثوابت و لوح محفوظ و انوار علم الهی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد و صدر ( سینه ) یا به عبارت دیگر همان ریه ها در ساختار بدن انسان به مثابه لوح محفوظ الهی می باشد که علوم الهی در آن مرتسم می شوند . هر چند که علم جدید محل رسم علوم را مغز می داند . اما بر طبق آیات قرآن و احادیث و مکاشفات عرفای شامخ امت محل انوار 👈 علوم الهی نه علوم مادی زمینی صدر و سینه است نه مغز . و اینکه علم جدید نتوانسته این مسئله را ثابت نماید . تغییری در این حقیقت الهی ایجاد نمی نماید . در فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا ذیل ماده لوح اینچنین آمده : 👇 { لوح : به معنای صفحه و صحیفه ای است که قابل ترسیم صور و کتابت بر روی آن باشد و لوح صحیفه نفس را گویند که محل ارتسام صور اشیاء و یا انطباع و یا تمثل و غیره است . بنابر آرا و عقاید مختلف که در وجود ذهنی هست و👈 لوح نفوس سماوی ، 👈محل ارتسام صور کلیه موجودات این عالم است . صدرا گوید اما لوح محفوظ عبارت از 👈نفس کلیه فلکی به ویژه 👈فلک اقصی است زیرا آن چه در عالم محقق شده و خواهد شد مکتوب و ثابت است در نفوس فلکیه و آن ها عاملند به لوازم و حرکات خود چه آن صور موجودات از عالم عقل بر وجه کلی در نفوس فلکیه مرتسم می شوند و بالاخره محل صور کلیه نفوس فلکیه و به ویژه نفس فلک اقصی ( فلک الافلاک ) است که 👈قلب عالم است که صوفیه انسان کبیر نامند . و لوح محفوظ گویند از آن جهت که صور کلیه موجودات در آن محفوظ و منضبط اند که فیض علی الدوام از خزاین فیض خدا بدان افاضه می شود و لوح محفوظ را ام الکتاب گویند و در مرتبت بعد از نفوس کلیه فلکیه و علی الخصوص نفس کلی فلک اقصی منتقش می شوند در نفوس جزئیه منطبعه فلکیه صور جزئیه متشخصه با اشکال و هیأت خاص آن ها که مقدرند و مقارن اند با اوقات معینه آن ها مطابق با آن چه در مواد خارجیه اند و آن صور با جزئیت خود متبدلند و متجددند و این نفوس را الواح قدریه و الواح محو و اثبات می نامند . و لوح قضا عبارت از علم عقول است و عقول عرضیه الواح قدریه الهیه اند . بعضی از 👈منجمان و فلاسفه گفته اند که در هر سال الهی که سیصد و شصت هزار سال نجومی است . آنچه در الواح قدریه و محو و اثبات است پایان یافته و محو شود و مجددا به واسطه قلم اعلای الهی صور اشیای مقدرة الوجوه مرتسم می شوند . و به حکم « یوم نطوی السماء کطی السجل » و « یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة » و این است معنی کور و دور. و مثال مناسب برای روشن شدن معانی لوح و قلم و قضا و قدر نشآت انسانی است همان طور که برای انسان و افعال آن از ابتدا صدور و بروز از مماکن غیب تا مظاهر شهادت چهار مرتبت است که ابتدا در ممکن عقلش می باشد که غیب الغیوب است و در غایت خفا است و بعد تنزل کند به قلب عند استحضار آن ها به فکر و اخطار به بال که در این مرتبت برای هر انسانی تصورات کلیه حاصل می شود که تعبیر به قلب می کنند و مرتبت بعد تنزل به خیال است که موطن تصورات جزئیه است که باعث بر عزم جازم می شود و بعد حرکت اعضا است . همان طور است حال موجودات که از ممکن غیب نزول ، تا به جهان ظهور و بروز رسیده اند . } ادامه دارد ... @soltannasir 💫💫💫💫💫
@soltannasir { پاسخ به سوالات 94 } عزیزان اگر به یاد داشته باشید . شنبه ها ، پیشتر به پاسخ به سوالات اختصاص داده شده بود . و به طور خاص دستوری را که از اساتید خویش برای طهارت به یادگار داشتم را نقل می نمودم . اکنون نیز ادامه آن دستور را برایتان نقل می نمایم . یکی از اذکار خاص دستور طهارت اذکار مسبعات یا اذکار سبعه می باشد که در نزد اهل سلوک بسیار معروف است و برای آن خواص بسیاری نقل شده است . اما اذکار مسبعات معروفه نزد اهل سلوک که در کتاب عوارف المعارف سهروردی ( صاحب سلسله سهروردیه با شیخ الاشراق اشتباه نشود ) به نقل از کتاب قوت القلوب ابوطالب مکی آمده است اینست : 👇 { بعد از آن مسبعات که تعلیم خضر است _عللم_ [ بر خواند ] ابراهیم تیمی _رحمه _ گفت : که روزی ، در حرم مکه نشستم بودم . در فنای کعبه مردی بیامد و بر من سلام کرد . بس نیکو روی و خوش خوی . از وی سوال کردم که : تو کیستی ? گفت : من خضرم ، آمده ام تا بر تو سلام کنم و با تو برادری افکنم ، و تبرک و هدیه ای آورده ام سخت نفیس . که مشتمل است بر ثوابهای بسیار . گفتم : چیست آن ? گفت آنکه : 👈پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب ، «هفت بار سوره الحمد» و «هفت بار قل اعوذ برب الناس » و « هفت بار قل اعوذ برب الفلق » و « هفت بار قل هو الله احد » و « هفت بار قل یا ایها الکافرون » « هفت بار آیة الکرسی » و « هفت بار سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر » و « هفت بار صلوات » ، و « هفت بار اللهم اغفر [ لی و لوادی ] و للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات » و « هفت بار اللهم افعل بنا و بهم عاجلا و آجلا فی الدین و الدنیا و الآ خرة ما انت له اهل و لا تفعل بنا و بهم ما نحن له اهل انک غفور حلیم ، جواد کریم روءف رحیم » بر خوانی . وی را گفتم : این کلمات از که آموختی ? گفت : از رسول _ عللم _ گفتم : ثواب این مسبعات چیست ? گفت : چون محمد مصطفی _ عللم _ را بینی [ ثواب این ] از وی بپرس ، بعد از آن غایب شد . ابراهیم تیمی می گوید : بعد از مدتی به خواب دیدم که فریشتگان ، مرا به آسمان بردند و در بهشت مرا فرود آوردند . و من نعمتهای بهشت می دیدم از حور و قصور و فواکه ( میوه جات ) ، چنانکه وصف آن نتوانم کرد . و از آن میوه می خوردم ، فریشتگان را پرسیدم که : این درجات بلند و کوشکهای عالی به نام کیست ? گفتند : این ثواب مسبعات است که می خوانی در بامداد و شبانگاه ، در این میانه ، رسول را _ علیه السلام _ دیدم که می آمد با هفتاد پیغامبر و هفتاد صف از فریشته ، هر صفی چندانکه از مشرق تا به مغرب ، و بر من سلام کرد و دست من فرا گرفت . گفتم : یا رسول الله ، خضر راست گوید و حق درست باشد هر چه گوید . که عالم اهل زمین است و پیشرو ابدال است . گفتم : یا رسول الله ، هر کس که این مسبعات برخواند ، گناه های کبایر او بیامرزند ? گفت : بلی حق تعالی جمله گناه های وی از صغایر و کبایر بیامرزد _ و فریشته دست چپ را بفرماید تا یکسال هیچ گناه بر وی ننویسد . پس فرمود که : هر که این مسبعات بر خواند ، خدای تعالی وی را نیک بخت آفریده باشد . و هر آنکس که به قصد ترک کند ، از جمله اشقیا باشد . و شرط آنست که هرگاه که با یاد او آید ، شاید که قضا کند و بر خواند . ابراهیم گفت : چون از رسول _ عللم _ تفضیل این مسبعات بشنیدم ، از خواب بیدار شدم . و چهار ماه در مکه مجاور شدم ، و از من اشتهای طعام و شراب برفت به سبب ذوق این خواب . و شنودن تفضیل مسبعات بر این نسق شیخ ابوطالب مکی _ رحمه _ در کتاب « قوت القلوب » آورده است ، و بر نقل او اعتمادی تمام و اعتضادی به نظام است ، از صحت علم او به تابعیان ، و وفور امانت او در نقل . و طالب مجد باید که البته بر خواندن مسبعات مداومت نماید و آن را مهمل نگذارد . و تا آفتاب بر نیاید ، سخن دنیا نگوید ، که در خبر است که ، رسول عللم _ گفت : هر کس که نماز به جماعت بگذارد ، و در آن موضع نشیند تا آفتاب بر آید و سخن دنیا نگوید ، همچنان باشد که هفت فرزند از فرزندان اسماعیل پیغامبر _ عللم _ باز خریده بود و آزاد کرده باشد .} ( ترجمه عوارف المعارف سهروردی صفحات 159 و 169) نکته 1: اذکار مسبعات در ایجاد نورانیت و تحفظ بسیار مفید و موثر است . نکته 2 : یکی از نکات کلیدی و ظریف در تأثیر دستوراتی که در بین الطلوعین انجام می شود ، عدم سخن گفتن با اهل خانه و یا برادران ایمانی است . یعنی شخص از هنگامی که از بستر بلند می شود تا هنگام نماز صبح و از نماز صبح تا طلوع آفتاب ابدا با کسی سخن نگوید . ادامه دارد ... @soltannasir 🌴🌴🌴🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 93 } { تعلیقات 3 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 3 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 3 } ادامه ...👇 همچنین ملاصدرا در کتاب اسرار الآیات در باب لوح و قلم و عرش و کرسی می آورد : 👇 { « قاعده 6 » «در لوح و قلم » خداوند می فرماید : « « قسم به نون و قسم به قلم و به آنچه که می نویسد . » ( 1/ قلم ) و « بخوان ، که پروردگارت بزرگوار است ، همان که [ نوشتن ] را به وسیله قلم آموخت آنچه را که آدمی نمی دانست آموخت . » ( 3 تا 5 / علق ) « که این قرآنی ارجمند است ، در نوشته ای پنهان [ لوح محفوظ ] که جز پاکیزگان بدان نرسند . » (77تا 79/ واقعه ) « خداوند هر چه را که می خواهد [ از آن نوشته ] محو می کند و [ هر چه را که می خواهد ] ثابت می کند و اصل کتابها [ لوح محفوظ ] نزد او است . » (39/ رعد ) « و اینکه : آن در لوح محفوظ نزد ما بلند مرتبه و حکیم است . » ( 4/ زخرف ) و در خبر است که : اسرافیل فرشته ای است که بر لوح گماشته شده است ، در آن مینگرد و منتظر است که چه موقع برای دمیدن صور به او امر شود . » و لوح مجموع علوم ( یعنی نقوش و صور عقلی ) موجودات است ، و گفته شده : اصل آن از طلا و دو طرف آن از یاقوت قرمز است ، که پهنای هر یک از خاور تا باختر ، و درازی آن از عرش تا فرش است ، و قلم ، مروارید سفیدی است که درازی آن هزار ساله راه است . و در حدیث است که : چون خداوند قلم را خلق فرمود ، فرمود : بنویس ، عرض کرد چه بنویسم ? فرمود : علم مرا در خلق من بنویس ، سپس قلم به آنچه که تا روز قیامت وجود داشت جاری شد . » .... و در کتاب اعتقادات از ابن بابویه قمی رضوان الله علیه است که : « لوح و قلم دو فرشته اند » البته اثبات این دو از طریق خبر و روایت اینچنین است ، ولی از طریق عبرت و بینش ، برهان عقلی تمام آنچه را که گفتند جایز دانسته و انکار نمی کند ، و مانند این است که یکی از آن دو که قلم است جوهری عقلی و بلکه عقل کلی است : که آن به تمامه عالم عقلی است ، ودومی یعنی لوح ، جوهری است نفسانی بلکه نفس کلی که به تمامه عالم نفسانی است . « قاعده 7 » « در عرش و کرسی » گفته شده : که از محمد بن حنفیه رضی الله عنه از کرسی سوال شد ، گفت فلک البروج است ، پس هر که آن را ( کرسی ) فلک بروج قرار داده ، عرش را فلک کل و یا فلک الافلاک قرار داده است . و مشبهه بر این گفتار رفته اند ، که عرش محل تدبیر و تقدیر ، و کرسی محل جلوه و دیدن است ، و گفته اند که خداوند از عرش به کرسی پایین می آید ، و به خلق جلوه نموده ، بین آنها به حق و واقعیت قضاوت و حکم می کند !! گویم این گفتار و امثال آن را به جهت اخباری که از پیغمبر صلی الله علیه و آله در این باب بدانها رسیده است بیان داشته اند ، اگر اخبار را آنچنان که باید می شناختند نه گمراه می گشتند و نه گروهی را گمراه می کردند . و عده ای از آنان گفتند که : عرش مظهر پروردگار است ، و کعبه جای نشان ( علامت ) او ، پس خداوند بندگان را به قلبهاشان به مظهر خود ، و به بدنهاشان ، به محل آثار و نشانه خود می خواند ، و عده ای دیگر از ایشان گویند : خداوند بر عرش نشسته و دو پایش بر کرسی است ، خداوند برتر از صفات آفریدگان و توصیف حادث شدگان است . و بعضی از صاحبدلان گفته اند که : 👈 عرش عبارت است از 👈قلب عالم و انسان کبیر ، و 👈کرسی ، 👈صدر ( سینه ) او ، و این 👈 بهترین و محکمترین زیباترین گفتار است ، زیرا مقصود از قلب معنوی ، مرتبه نفس مدبره است که ادراک کلیات می نماید ، و قلب ظاهری مظهر آن است ، و همچنین مقصود از صدر معنوی ، مرتبه نفس حیوانی است . که ادراک جزئیات می کند و این صدر جسمانی مظهر آن است ، و نسبت احاطه نفس انسانی به وسیله تدبیر بر قلب خود ، به احاطه خداوند رحمان بر عرش ظاهری ، و همچنین نسبت تصرف نفس حساس حیوانی در صدر ، از جهت خون طبیعی که تمامش در بدن پخش و احاطه به جوهر کبد دارد ، به تصرف قوه ملکوتی در کرسی است که به فرمان خدا احاطه به جوهر آسمانهای هفتگانه به وسیله انوار نفوذ کننده در تمام موجودات دارد ، مانند نسبت صدر جزئی است به کرسی جسمانی . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌾🌾
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 94 } { تعلیقات 4 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 4 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 4 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 1 } ادامه ...👇 { ...و همچنین نسبت عرش به کرسی ، مانند نسبت قلم است به لوح ، پس قلم و لوح دو جوهر بسیط عقلی اند در عالم امر ، ولی قلم بساطت و شرافتش از لوح بیشتر ، و از جهت عقلی قوی تر است ، و همچنین عرش و کرسی ، دو جوهر بسیط زنده دارای حیات از عالم خلق اند ، ولی عرش بساطت و نورانیتش از کرسی بیشتر ، و از جهت حیات از او قوی تر است ، و خداوند به واقعیات امور ، و خزاین و حقایق ظهور ، و منازل شهود و حضور ، و جلوه گاه های وجود خود داناتر است . شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی رضوان الله علیه گوید : اعتقاد ما در لوح و قلم آن است که آن دو فرشته اند ، خداوند پنهانیهای علم خود را به وسیله آن دو آشکار می سازد ، و آن دو را بر دانشهای غیبی و پنهانی خود آگاه و مطلع می سازد ، و این به آنچه ما گفتیم : آن دو در بخشش و افاضه علوم از طرف خداوند بر خلقش واسطه اند خیلی نزدیک است . و باز در اعتقاد در کرسی گوید : آن جایگاه تمام خلق است ، عرش و آسمانها و زمین و هر چه که خداوند خلق کرده در کرسی است ، و به صورتی دیگر گوید : از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « کرسی او آسمانها و زمین را فرا گرفته است .» ( 255/ بقره ) سوال شد فرمود : آن علم حق تعالی است ، و درباره اعتقاد در عرش گوید : که آن حامل تمام خلق است ، و از جهت دیگر عرش عبارت است از علم ، و از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « خداوند رحمان بر عرش استیلا دارد . » (5/ طه ) چیز دیگر نیست . و اما عرشی که آن حامل تمام خلق است ، آن را هشت نفر از فرشتگان حمل می کنند ، برای هر یک از آنان هشت چشم است ،که هر چشمی به اندازه دنیا است ، یکی از آنان بر صورت آدمیان است ،که خداوند تعالی به توسط او به فرزندان آدم روزی می دهد ، و دیگری بر صورت گاو است ، که خداوند به وسیله او روزی حیوانات را می دهد ،و دیگری بر صورت شیر است ، خداوند به وسیله او به درندگان و ددان روزی می دهد ، و آن دیگر بر صورت خروس است که خداوند به واسطه او به پرندگان روزی می دهد ، آنان امروز چهارند ، و روز قیامت هشت تن می شوند . اما عرشی که آن علم است ، حاملان آن چهار نفر از اولین ، و چهار نفر از آخرین اند اما چهارنفر از اولی ، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام اند ، و چهار نفر از آخرین محمد و علی و حسن و حسین علیهم السلام اند ، و گوید : در باب عرش و حاملان آن با سندهای صحیح از ائمه علیهم السلام اینچنین روایت شده است . } ( کتاب ترجمه اسرار الآیات ملاصدرای شیرازی صفحات 191 الی 195) نکته : عزیزان ملاحظه نمایید که چگونه ملاصدرا تطابق عرش با قلب و کرسی با صدر(سینه ) را بهترین تطابق ممکن می داند . بنابراین این نکته را بدانید که تطابق عالم صغیر با عالم کبیر از اهمیت بسیاری در فهم حقیقت ملکوت عالم و فهم ساختار معنوی جسم انسان برخوردار است . اما تحقیقی در حقیقت و تطابق قلم : 👇 حق تبارک تعالی در قرآن مجید در سوره قلم در باب قلم اینگونه آورده است : 👇 { ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند (۱) } ( آیه 1 سوره قلم ) در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر این آیه اینگونه آمده است : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از سفیان بن سعید ثوری روایت کرده است ، که گفت : امام صادق ( ع) _ در ضمن بیان تفسیر حروف مقطعه قرآن _ فرمود : و اما « ن ، نون » 👈 نهری در بهشت است که خدای عزیز و جلیل به آن فرمود : 👈 بسته و منجمد شو ، پس مداد و مرکب گردید و سپس به قلم فرمود : بنویس ، پس 👈 بدون فاصله ، 👈 قلم در لوح محفوظ ، آن چه تاکنون بوده و پس از این تا قیامت خواهد آمد ، نوشت ، پس مداد و مرکب آن از نور بود و قلم نیز از نور بود و لوح هم از نور بود . سفیان گفت : عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! وضعیت لوح ، قلم ومرکب را برای من واضح تر بیان فرما و از علومی که خدا به شما آموخته است به من یاد دهید . فرمود : ای ابن سعید ! اگر شایسته پاسخ نبودی ، جوابت را نمی گفتم ، « ن ، نون » فرشته ای است که ( نکات و مطالب را ) به قلم می رساند و قلم نیز فرشته ای است که به لوح می رساند و آن نیز فرشته ای می باشد که وحی را به اسرافیل رسانده و او به میکائیل و او نیز به جبرائیل و جبرئیل هم به پیامبران و رسولان خدا _ صلوات الله علیهم _ می رساند . و در پایان فرمود : برخیز و برو ، که بیشتر از این را بر تو ایمن نیستم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🖊🖋✒️🖌🖍✏️📝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 95 } { تعلیقات 5 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... همچنین با سند خود از یحیی بن ابی العلاء رازی روایت کرده است ، که گفت : مردی بر امام صادق ( ع) وارد شد و عرضه داشت : فدایت گردم ! مرا نسبت به فرمایش خدای عزوجل : « ن * و القلم و مایسطرون » ، آگاه فرما . حضرت فرمود : اما « ن ، نون » نهری است در بهشت که از برف سفید تر و از عسل شیرین تر می باشد ، خداوند عزیز و جلیل به آن خطاب نمود : مداد (مرکب ) باش . و چون مداد ( مرکب ) گردید ، سپس 👈 درختی را گرفت و آن را با دست خود کاشت _ و فرمود : منظور از دست ، قوت و قدرت است و آن طوری که گروه متشبهه می گویند ، نیست ( که خداوند دارای جسم و اعضا باشد ) _ و سپس ( خداوند متعال ) به آن ( درخت ) خطاب نمود : قلم باش . و چون قلم گردید ، فرمود بنویس . قلم گفت : پرودگارا ! چه چیزی را بنویسم ? فرمود : آن چه تا روز قیامت ایجاد خواهد شد ، بنویس ، پس همه آن ها را نوشت و بر آن مهر ( تأیید ) زد و فرمود : تا زمان معلوم و معین سخنی مطرح نکن . .... علی بن ابراهیم با سند خود از عبدالرحیم قصیر روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق ( ع) درباره تفسیر « ن * و القلم » سوال کردم ? فرمود به درستی که خداوند متعال 👈 قلم را از 👈 درختی در بهشت که به آن درخت خلد گفته می شود ، آفرید و سپس به نهری که در بهشت وجود داشت _ و از برف سفیدتر و از عسل شیرین تر بود _ خطاب نمود : مداد ( مرکب ) باش . و نهر منجمد گردید و بعد از آن به قلم خطاب نمود : بنویس ، گفت : پروردگارا ! چه چیزی را بنویسم ?ّ فرمود : آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد بنویس . پس قلم روی پوست نازکی که از نقره سفید تر و از یاقوت شفاف تر است ، ( تمامی نکات را ) نوشت ، سپس آن را پیچاند و در گوشه ای از عرش قرار داد و بر دهان ( نوک ) قلم مهر زد که دیگر تا ابد سخنی نگوید ، و لب به سخن نخواهد گشود ، بنابراین آن قلم همان کتاب محفوظی است که تمامی نسخه ها از آن بر گرفته می شود ، آیا شما عرب نیستید ? پس چرا معنای کلام را نمیفهمید ( و آن را درک نمی کنید ) ، با این که شما به همدیگر می گویید : آن کتاب را نسخه برداری کن ، مگر از یک متن اصلی ، نسخه برداری نمی شود ?! و این همان فرمایش خداوند است که فرموده : « انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون » ( سوره جاثیه45/ 29) _ ما آن چه را شما عمل می کنید ، نسخه برداری می کنیم _ . } اما اگر لوح محفوظ در بدن انسان با ریه ها تطابق دارد ! قلم با کدام اندام تطابق دارد ? با دقت به ساختمان قفسه سینه می بینیم که استخوان جناغ کاملا به شکل قلم می باشد !!! زائده خنجری استخوان جناغ به مثابه نوک قلم می باشد . تنه جناغ به مثابه بدنه قلم می باشد . دسته جناغ به مثابه انتهای قلم می باشد . اما در حدیث آمده بود که نون نهری در بهشت بود که از برف سفیدتر بود و منجمد شد . حال نون در بدن کجاست ? با دقت به ساختمان قفسه سینه در می یابیم که استخوان دنده ها شکل نیم دایره ای نون شکل دارند . که با غضروف دنده ای به استخوان جناغ متصل می شود . بنابراین قلم ( استخوان جناغ ) لوح محفوظ ( ریه ها ) و نون استخوان دنده می باشد . و این خود تطبیق دیگری در شباهت عالم صغیر و کبیر است . 😊 @soltannasir ✏️📝🖍🖌✒️🖋🖊
تصویر استخوان جناغ که به شکل « قلم » می باشد . زائده خنجری ، نوک قلم و تنه جناغ ، بدنه قلم و دسته جناغ ، انتهای قلم می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان دنده که به مانند شکل حرف « ن » نیم دایره ای می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان جناغ که به مثابه قلم می باشد و استخوان دنده پنجم که به حرف « ن » که در حدیث نهر دانسته شده شباهت دارد .
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 96 } { تعلیقات 6 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 3 } { تحقیقی در جایگاه فرشتگان در بدن } ادامه ...👇 اما اینکه در حدیث آمده که نون فرشته ای است که وحی را به قلم می رساند و قلم به لوح و لوح فرشته ای است که وحی را به اسرافیل می رساند و او به میکاییل و او به جبراییل و جبراییل هم به پیامبران می رساند . اگر قلم با استخوان جناغ و ریه ها با لوح تطابق داشته باشد . بنابراین احتمال دارد که سایر فرشتگان نیز در بدن انسان تطبیقی با اندام های بدن داشته باشند . در حدیث آمده که قلم وحی را به لوح وولوح به اسرافیل می رساند . حال جایگاه اسرافیل در بدن کجاست ? جایگاه قلم در بدن استخوان جناغ است و سر استخوان جناغ (قلم ) و ریه ها (لوح ) رو به سوی 👈 پرده دیافراگم است که در عمل تنفس نقش مهمی دارد . بنابراین پرده دیافراگم میتواند با توجه به حدیث مزبور جایگاه اسرافیل باشد . و نکته جالب این تطبیق این است که می دانیم یکی از اعمال اسرافیل نفخ صور است . بنابراین اسرافیل با عمل دم و تنفس ارتباط معنا دار دارد . اما جایگاه میکائیل کجاست ? در حدیث آمده بود که اسرافیل وحی را به میکائیل می دهد . از سویی می دانیم که در عمل تنفس عضلات شکمی نقش مهمی دارند . همچنین می دانیم که میکائیل ملک موکل بر ارزاق است . و رزق با دستگاه گوارش ( معده و روده ها ) ارتباط دارد . بنابراین جایگاه میکائیل در بدن انسان دستگاه گوارش می باشد . نکته : پیشتر در دروس اشاره شد که دستگاه گوارش با برج سنبله تطابق دارد بنابراین میکائیل نیز با برج سنبله در ارتباط است . اما جایگاه جبرائیل کجاست ? جایگاه جبراییل در گلو و به طور خاص حنجره و تارهای صوتی أن می باشد . همانگونه که جبرائیل پیام وحی حق تعالی را به انبیا الهی می رساند . حنجره و تارهای صوتی آن نیز هوای تنفس شده را به صورت صوت در می آورند . جایگاه آریل کجاست ? یکی از فرشتگان خداوند «آریل» یا 👈شیر خدا است که در حدیث مزبور بدان اشاره نشده بود . از آریل با عنوان 👈 پادشاه بادها نیز یاد می شود . پیشتر گفته شد که کبد با برج 👈اسد در ارتباط است . و آریل هم شیر خدا است . همچنین کبد در زیر پرده دیافراگم قرار دارد . و بخشی از عضلات شکمی که در محل کبد ( سمت راست شکم) قرار دارند در عمل تنفس نقش دارند . اما جایگاه عزرائیل کجاست ? حق تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز در آیه 83 سوره واقعه می فرماید : 👇 { فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳ ) }ّ بنابراین جان در منطقه حلقوم یعنی محلی بالاتر از حنجره ( محل جبراییل ) قبض می شود . توسط چه کسی ? عزراییل در طب نیز اشاره به این نکته شده که روح بخاری اگر از دهان بیرون بیاید . شخص می میرد . و اصطلاح معروف جان به لب شدن از اینجاست . بنابراین محل عزرائیل منطقه حلقوم و دهان است . پیشتر در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن گفته شد که برج سرطان شامل قفسه سینه و دستگاه تنفس نای و نایژه ها می باشد که به خرچنگ شباهت دارد و برج ثور به استخوان اسفنوئید شباهت دارد . بنابراین با توجه به این مسئله همانگونه که ملاحظه می نمایید روح از محل برج سرطان از بدن خارج می شود . در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 33 درباره اسطوره برج سرطان آمده : 👇 { بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی سرطان که به علت ستاره های کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان رویت می شود 👈 دروازه ای را تصور می کردند . آنها معتقد بودند که 👈 روح آدمیان از میان این دروازه از 👈 آسمان به زمین می آید. } یعنی روح از محلی در عالم کبیر که به بدن وارد می شود از همان محل در عالم صغیر از بدن خارج می شود . منتهی در هنگام تولد روح مجرد( بنا به اسطوره ) به سوی بدن حرکت می نماید و در هنگام مرگ روح بخاری . اما جایگاه ابلیس (عزازیل ) لعنت الله علیه پیش از خلع و لعن کجا بود ? به نظر فقیر جایگاه وی در محل شاخ برج ثور یا استخوان اسفنوئید بود . یعنی محل چاکرای آجنا در بدن . در حدیث وی معلم ملائکه بود . بدین خاطر وی دارای چنین جایگاه رفیعی بوده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞☀️
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 97 } { تعلیقات 7 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 4} { تحقیق جایگاه فرشتگان در بدن 2} ادامه ...👇 اما ابلیس پس از سقوط از جایگاهش که با برج ثور در ارتباط بود به شش برج بعد یعنی برج عقرب هبوط نمود . برج عقرب جایگاه اندام های جنسی است . ( به دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن مراجعه شود ) و مهم ترین حربه تسلط ابلیس بر آدمیان نیز از طریق شهوت جنسی می باشد . همچنین برج عقرب در بدن انسان را می توان با حدود زمین یکی دانست . پیشینان در عصر اسطوره ، قائل به وجود سه جهان بودند . که این سه جهان به ترتیب عبارت است از : 👇 1: عالم زیرین : عالم تاریک مردگان که عالم زیر زمین نیز نامیده می شود . 2: عالم میانی : که شامل زمین و آنچه بین آسمان و زمین است . 3: عالم بالایی که شامل آسمانها می شود . الله تبارک تعالی نیز در آیه 6 سوره مبارکه طه بدین سه عالم اشاره نموده : 👇 { لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير خاك است از آن اوست (۶) } حال اگر به ساختار بدن انسان دقت نمایید . آن را سه قسمتی می یابیم : 👇 1: سر و گردن : که معادل عالم بالایی در اساطیر می باشد . 2: تنه : معادل عالم میانی می باشد 3: پاها : معادل عالم زیرین می باشد . از آنجایی که اندام های جنسی در مرز بین عالم زیرین (پاها ) و عالم میانی ( تنه) هستند . می توان برج عقرب که ابلیس بدان هبوط نمود و اندام های جنسی بدان منسوبند را به عنوان منطقه روی زمین در نظر گرفت . و این با داستان هبوط و خلع ابلیس لعنة الله علیه به روی زمین هماهنگی دارد . نکته 1 : باید توجه داشت که برج ثور محل نشستن ابلیس ، منسوب به کوکب 👈زهره است . و برج عقرب هم که ابلیس بدان هبوط نمود نیز همانگونه که پیشتر گفته شد هرچند که منسوب به کوکب مریخ است اما با ایزدان آب و 👈کوکب زهره در ارتباط تنگاتنگ است . شاید این دلیل ارتباط معنا دار ابلیس و کوکب زهره باشد که در سنت کنعانی و همچنین بعضی متون یهودی و مسیحی بدان اشاره شده است . در کتاب اشعیا در باره ابلیس آمده : 👇 { 12/14 : چگونه از آسمان هبوط کرده ای ? ای کوکب النهار ، فرزند سپیده دم ! ای که امت ها را ذلیل می ساختی چگونه به زمین افکنده شده ای ? 13: و تو در دل خود می گفتی : « به آسمان صعود نموده ، کرسی خود را بالای ستارگان خدا خواهم افراشت ، و بر کوه اجتماع در اطراف شمال جلوس خواهم نمود . 14: بالای بلندیهای ابرها صعود کرده ، مثل حضرت اعلی خواهم شد . » 15: لکن به هاویه به اسفلهای حفره فرود خواهی شد . } ( کتاب اشعیا 14: 12 الی 15) { کوکب النهار یا فرزند سپیده دم همان هیلل بن شحر عبری یا ائوسفروس روایت یونانی تورات یا لوسیفر ( شیطن ) است که در روایت لاتینی کتاب مقدس آمده است . همه این نام ها برابر نهاده «زهره» است که در آسمان سپیده دم دیده می شود ، اما با طلوع خورشید ناپدید می گردد ، تنها « محو می شود » ، نه آنکه « سقوط می کند » . } ( جهان اسطوره ها صفحه 261) نکته 2 : پیشتر در دروس گفته شده بود که حرکات کوکب زهره باجلوه گری خاصی همراه است و ایزد بانوهای کوکب زهره ، ایزدانی سیمیاگر و جلوه گر می باشند . بنابراین جلوه گری و سیمیاگری کار ایزدبانوان کوکب زهره است . اما ابلیس لعنة الله نیز جلوه گر می باشد . و دنیا را در چشم مردمان جلوه می دهد . همچنین می دانیم که در اساطیر از ابلیس با عنوان ملک طاووس یاد می شود . و یکی از ویژگی های طاووس نر ، جلوه گری با نمایش پرهای زیبایش می باشد. نکته 3 : اینکه در کتاب اشعیا آمده کوکب النهار ( ابلیس ) در دل خویش می گوید به آسمانها صعود خواهم کرد . درست است . یکی از مهم ترین اهداف ابلیس در نبرد آخرالزمان سعی در بازگشت به جایگاه پیشین خویش است . که هرگز بدین مهم دست نخواهد یافت . تسلط بر چاکرای آجنا نیز در راستای این هدف می باشد !!! نکته 4 : دانستن محل درست فرشتگان مقرب نظیر عزرائیل و اسرافیل و میکائیل و جبرائیل و حتی آریل در بدن انسان بر اساس تطابق عالم صغیر و عالم کبیر ، می تواند به درمان بیماری های لاعلاج عضو مربوطه کمک نماید . من باب مثال از دعوت آریل می توان برای درمان بیماری های کبد نظیر سرطان کبد و .. استفاده نمود . از دعوت میکائیل برای درمان بیماری های دستگاه گوارشی و از دعوت جبرائیل برای درمان بیماری هایی نظیر سرطان حنجره و از دعوت عزرائیل برای درمان بیماری نظیر سرطان مری ، و از اسرافیل برای سرطان ریه و .... استفاده نمود . ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️💫🌟✨
تصویر جلوه گری طاووس نر با باز نمودن پرهای زیبای خویش . اگر به شکل پر طاووس دقت نمایید بی شباهت به تک چشم نیست ! و این شباهت اسطوره ای ماجرای ابلیس( ملک طاووس ) وجایگاه تک چشم میباشد @soltannasir
داستان کربلایی کاظم ساروقی 👆 و چگونگی حافظ قرآن شدن وی . آنچه در این داستان مهم است . انتقال قرآن به سینه وی با دست کشیدن است . به هر حال روزی دنیای علم در خواهد یافت که علوم معنوی در بافت بیرونی ریه ها که به مثابه لوح محفوظ است . ثبت می شود . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 98 } { تعلیقات 8 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن } ادامه ...👇 اما در آیات و روایات اسلامی به وجود دو درخت بزرگ در عالم کبیر اشاره شده است : 👇 1: درخت طوبی در آیه 29 سوره مبارکه رعد : 👇 { الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ 👈 طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾ = كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند (۲۹) } و 2: درخت سدرة المنتهی در آیات 14 و 16 سوره مبارکه نجم : 👇 { وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ﴿۱۶﴾ = و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است (۱۳)نزديك سدرالمنتهى (۱۴) در همان جا كه جنةالماوى است (۱۵)آنگاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود پوشيده بود (۱۶) } اما برای پی بردن به حقیقت شجره طوبی و سدرة المنتهی به احادیثی که در تفسیر این آیات روایت شده نگاه می نماییم : 👇 ابتدا روایات تفسیر آیه 29 سوره مبارکه رعد در باب شجره طوبی به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 4 ) علی بن ابراهیم، از پـدرش، ازحسن بن محبوب، از علی بن رئـاب ، از ابوعبیـده ، از امام صادق علیه السـلام روایت میکند که فرمود : طوبی ، درختی است در بهشت و درخـانه امیرالمؤمنین علیه السـلام و درخانه هر یک ازشـیعیان شاخه اي ازشاخه هـاي این درخت و برگی از برگهـاي این درخت هست که زیرسـایه آنهـا ملـتی از ملت هـا می آساینـد . و فرمـود : حضـرت محمدصـلی الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را زیاد میبوسید . عایشه این موضوع را ناخوش میداشت. پس رسول خداصلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: اي عایشه! وقتی به معراج برده شدم، وارد بهشت گشتم ، جبرئیل مرا به نزدیکی طـوبی برد و از میـوه آن درخت به من داد و من از آن میـوه خـوردم . خداونـدآن میوه را به آبی در پشت من مبـدل سـاخت و چون به زمین بازگشـتم ، باخـدیجه همبستر شدم وخدیجه ، فاطمه سـلام الله علیها را باردار شد . من هرگاه بوسه بر روي فاطمه سلام الله علیه میزنم، بوي درخت طوبی را از وي استشمام میکنم. 5 ) و نیز از وي از پـدرش ، از محمد بن ابی عمیر ، از هشام بن سالم، از امام صادق علیه السـلام روایت شده است که درحدیث معراج رسول خداصـلی الله علیه و آله می فرماید : یکی ازچیزهایی که رسول خداصـلی الله علیه و آله در معراج دید، این بود که فرمود : ناگهان با درختی مواجه شـدم که اگر پرنـده اي فرسـتاده شود تا پیرامون ریشه آن بچرخد ، حتی بعد از هفتصدسال نیز به اینکار موفق نمیشود . 👈هیـچ خانه اي در بهشت نیست ، مگر آنکه👈 شاخه اي از این درخت ، در آن خانه وجود دارد . به جبرئیـل گفتـم: اي جبرئیـل ! ایـن چیست؟جبرئیـل گفت: این 👈 درخت طـوبی است .خداونـد فرمـوده است : « َطوبی لهم و حسن مآب » 6) ابن بـابویه از مظفر بن جعفري بن مظفر بن علوي - که خداونـد از اوخشـنود باد -ازجعفر بن محمـدبن مسـعود ، از جعفربن احمد از َعمر کی بو َفکی ، ازحسن بن علی بن فضال، از مروان بن مسلم ، از ابو بصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود : خوشا به حال آن کس که در زمان غیبت قائم ما علیه السلام به ما تمسک جویـد و بر اعتقاد به اصول ما ثابت قـدم بمانـد ؛ پس بعـداز هـدایت یافتن ، قلب او منحرف نگردد . عرض کردم : فـدایت شوم! طوبی چیست؟ فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن در منزل علی بن ابیطـالب علیه السـلام است و 👈درخـانه هر مؤمنی در بهشت ، شاخه اي از این درخت وجود دارد . خداوند متعال در این باره فرموده است: « طوبی لهم و حسن مآب » .. } ادامه دارد ... @soltannasir 🌵🌲🎄🌳🌴🌱🌿☘🍀
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 99 } { تعلیقات 9 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... 7) محمـدبن یعقوب از برخی ازشـیعیان ، از احمـد بن محمـد بن خالـد ، از پـدرش ، از عبـدالله ابن قـاسم ، از ابو بصـیر ، از امام صـادق علیه السـلام نقـل کرده است که امیر مؤمنـان علیه السـلام فرمود : مردم دیندار نشانه هایی دارنـد که با آنها شـناخته می شوند که عبارتند از : راست گویی ، امانتداري ، وفاي به عهد ، پیوند با خویشاوندان ، مهربـانی درحق بینوایـان ، کمتر زنان را مراقب بودن و زیر نظر داشتن _ و یا فرمود : بـا زنـان کم آمیختن – ، نیکی کردن ، خوش اخلاقی، بردباري و فراخی خلق ، جست وجوي علم و هر آنچه که موجب نزدیکتر شـدن به خداونـد متعال شود: « طوبی لهم و حسن مآب » و طوبی درختی است که اصل آن درخانه پیامبر اکرم حضرت محمدصلی الله علیه و آله است و درخانه هر مؤمنی در بهشـت شـاخه اي از ایـن درخـت وجـود دارد و 👈 در دل مـؤمن، هیـچ خواهشـی پدیـد نمی آیـد ، مگر 👈 آنکـه این درخت ، آن خواهش او را فراهم میکنـد . اگرسوار چـابکی درسـایه این درخت ، صـدسـال حرکت کنـد ، ازسایه آن درخت بیرون نمی رود . اگر از پایین این درخت ، کلاغی پرواز کنـد ، نمی توانـد به بالا يا پایین درخت برسـد ، مگر آنکه پیر شـده وسـقوط کند . پس بیاییـد و براي رسـیدن به چنین نعمتی رغبت کنیـد . مؤمن ، همواره به خویشـتن می پردازد و مردم از او در آسایشـند . چون شب بر اوسایه افکند ، چهره برخاك می نهد و با برترین اعضاي بدنش (پیشانی) به درگاه خدا سجده می آورد و باخداوندي که او را آفریده ، راز و نیاز میکند تا او را از اسارت برهاند . هان! بیایید و اینچنین باشید . این حـدیث را ابن بابویه در امالی چنین نقل کرده است : حسـین بن احمد بن ادریس ، از پدرش ، از احمدبن محمدبن عیسـی، از پدرش، از عبداالله بن قاسم ، از پدرش، از ابو بصیر، از امام صادق علیه السلام از پدران گرامی اش علیهمالسلام روایت کرد و فرمود : امیر مؤمنان علیه السـلام فرمود... و بقیه حـدیث را ذکرکرد ، جز جمله 👈 «معاشـرت انـدك با زنان» و همین حدیث را با تغییر اندکی درسـیاق حدیث ذکرکرده است . این مطالب ، همه آن چیزي بود که از نسـخه آن کتاب در اختیار من است و در مجلس سی و نهم قرار دارد . 8) عیاشی از عمر و بن شمر ، ازجابر ، از امام باقر علیه السلام ، از پدرش ، از پدرانش علیهم السلام نقل میکند که فرمود : روزي رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود . اُم َایمن نزد ایشان آمد و در لباس زبرین او چیزي بود . رسول خداصلی االله علیه از او پرسـید : اي ام ایمن! در بالا پوشت چه داري؟ عرض کرد : اي رسول خـدا ! فلانی، دختر فلان خان مرا به عقـدکسـی درآوردند و برسرش چیزي نثارکردنـد و من از آن مقـداري برداشـتم . ام ایمن گریه کرد و رسول خداصـلی الله علیه و آله به او فرمود : چرا گریه می کنی ?عرض کرد: فاطمه سلام االله علیها را به خانه بخت فرستادي و برسر او چیزي نثار نکردي! رسـول خـداصـلی االله علیه و آله به او فرمود :گریه مکن ، به آن خداونـدي که مرا به حق ، بشـارت دهنـده و بیم دهنـده مبعوث گردانیـده است ، در عقـد فاطمه سـلام االله علیها جبرئیل و میکائیل و اسـرافیل همراه با هزاران فرشـته حضور یافتنـد وخداوند به درخت طوبی فرمـان داد تـا برسـر آنان از زیورآلات بهشت، ابریشم وسـندس و اسـتبرق و مرواریـد و زمرد و یاقوت و عطر بهشتی نثارکردنـد وخداوند درخت طوبی را کابین و مهریه فاطمه سـلام االله علیها قرار داد و این درخت- در بهشت- درخانه علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دارد . 9) ابان بن َتغلب گفته است : پیامبر صـلی الله علیه و آله ، فاطمه سـلام الله علیها را بسـیار میبوسید. عایشه ایشان را به این خاطر سرزنش کرد و عرض کرد : اي رسول خـدا ! توفاطمه را زیاد میبوسـی؟ پیامبرصـلی الله علیه و آله به او فرمود : واي بر تو باد ! زمانی که من به معراج رفتم ، جبرئیل مرا به کنار درخت طوبی برد و به من از میوه آن درخت داد و من از آن خوردم . آن میوه در پشت من به آب تبـدیل شـد و هنگامی که به زمین بازگشـتم ، باخدیجه همبسترشدم و او فاطمه را باردارشد . من هر وقت فاطمه را میبوسم ، رایحه درخت طوبی از او به مشامم میرسد . } ادامه دارد ... (س) (ع) @soltannasir 🌲🌳🌵🌱☘🌴🌿🎄