eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی استاد مسلم علوم غریبه و خفیه
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 6) (قزوین و علوم غریبه 4) عالم ربّانی حضرت حاج سید ابوالحسن حافظیان به سال ۱۳۴۸ هـ به همراه مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی به محضر سیّد عالی تبار مرحوم آیت الله العظمی حاج سیّد موسی زرآبادی قزوینی مُشرّف شد. استاد محمد رضا حکیمی در این باره می نویسد:👇👇👇👇👇👇👇 «… آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان مشهدی، از انسان های ممتاز و بسیار کم مانند روزگار، و از اساتید مسلم انواع «علوم غریبه»، و صاحب تصرّفات مهمّه و طیّ الارض قطعی، و مقامات روحی عالیه بود. شیخ استاد (مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی) می فرمود: چون در مشهد مقدس، با آقای حافظیان آشنا شدم، دیدم سیدی شریف و ریاضت کشی بسیار کوشا و زحمتکش است. و حیف است که چنین استعدادی، محضر آقا سید موسی زرآبادی را درک نکند. از این رو، با ذکر مقامات و علوم و اسرار مرحوم آقا، ایشان را متوجه آن قبله معنویت و کرامت کردم، و واداشتم که سفری به قزوین کنند و به حضور آقا برسند. و آقای حافظیان پذیرفتند. می دانیم که آقای حافظیان بجز استادانی چند، سالها خدمت استاد بزرگی، مانند حاج شیخ حسنعلی نخودکی را درک و استفاده بسسیار کرده بودند، اما در سفر قزوین و مدت کوتاهی که در خدمت مرحوم آقا سید موسی بودند به مراحلی نایل می گردند که خود در این باره – در نوشته ای مختصر که شرح حال خود را برای مؤلف فاضل و پرکار حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیز الله عطاردی قوچانی می نویسد – چنین می گوید: در سال ۱۳۴۸ قمری به اتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدرس قزوینی – طاب ثراه – برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی – طلب ثراه – به قزوین مسافرت نمود… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود،(یعنی در اثر شاگردی شیخ حسنعلی نخودکی ) گویا مقدمه بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار. بعد از آن به شرف یابی کاملی موفق گشت، صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد، و قوه ارادی او قوی گردید، که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت؟ سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق می شد. این پگاه روحانی و معنوی، اثری عجیب بر روح و روان سیّد مشهدی گذاشت. سرمایه عمر ادمی همین یک نفس است   آن یک نفس از برای یک هم نفس است با هم نفســــی گر نفســــی بنشینی مجموع حیات عمر آن یک نفس است خانم سیّده قدسیه (فیروزه) حافظیان نقل می‌نمودند: «علّامه حافظیان بعد از رحلت سیّدموسی سالی یک بار به قزوین آمده و مشرف به زیارت قبرعلّامه زرآبادی می‌شدند. یک سال ایشان همراه با دایی‌ام سیّدابوالقاسم شریفی برای زیارت قبرسیّدموسی زرآبادی به قزوین آمده بودند. هنگام ورود به صحن امامزاده، جمعی در حال تشییع جنازۀ پیرزنی بودند، دایی‌ام به دلیل حضور در کنار پدرم لحظه‌ای پرده‌ها کنار رفته، مشاهده می‌کنند که پیرزن در حال عذاب کشیدن و فریاد زدن است همین که از کنار مزارعلّامه زرآبادی می‌گذرند، ناگهان آرامشی بر وی غالب می‌شود. دایی بی‌اختیار چندبار تکرار می‌کنند: آقا! آقا! پدرم به ایشان می‌فرمایند: «آرام باش! آنچه تو می‌بینی من نیز می‌بینم! آرامشی که حاصل شد، به برکت حضور روح طیّبۀ آقاسیّدموسی زرآبادی است.» خانم حافظیان نقل می‌کردند بعد از این حادثه بود که دایی‌ام منقلب شده، گوشۀ عزلت اختیار نموده و از دنیا دست کشیدند که البته با نصایح پدر دوباره زندگی خود را از پیش گرفتند. @soltannasir 🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 7) (قزوین و علوم غریبه 5) مرحوم علامه حاج سید ابوالحسن حافظیان، شرح این ماجرای شگرف و اثر گذار را در یک مثنوی زیبا به بند کلمات کشیده است که بدان اشاره می گردد:👇👇👇👇👇👇👇 بعد حمد خدا و نعت رسول یا درود و سلام های قبول از بزرگان دین نمایم یاد حق کند روح آن بزرگان شاد ای جوان خدمت بزرگان کن نفس اماره را به فرمان کن بهر خدمت همیشه حاضر باش گر قبولت کنند شاکر باش این نخود خود به خود نخود نشده تا نه بی خود شده است خود نشده گوش بگشا روایتی گویم روح افزا حکایتی گویم مجتبی شیخ عالم و استاد صاحب معرفت قرین سداد اگه از حکمت ائمه دین واقف رازهای شرع مبین واجدسر حکمت ایمان اوستاد معارف قرآن در جوار رضا به فیض خفی گشته آگه زحکمت رضوی برگذشت از علوم عرفانی وز رسوم و فنون یونانی جان سوی مطلع حقایق داشت سر به درگاه علم صادق داشت از خراسان چو خور فروزان گشت چون فروزان زعلم قرآن گشت بد مربی به جمع اهل صفا راه اموز سر ملک بقا روزگاری که یار من بودی متوجه به کار من بودی روزی از روی لطف و مرحمتی بعد شرحی و مدح و منقبتی گفتی از گفته های گاه و گهی که نگویند کسی به سال و مهی دادی از جان ودل جوانی را حضرت شیخ اصفهانی را خدمتش کردی از دل و از جان پنج سالت گشت قدر بدان هر چه باید از او رسد برسید دهمت از صمیم قلب نوید حالیا یک سفر به قزوین کن قلب پاکیزه را تو تزیین کن یک تن از اولیاء بیا و ببین اوستادی بزرگ و پیر مبین بین چه دریای علم و فضل و کمال واقف رازها زقبل سؤال متخلق به خلق و خوی نبی(ص) هر چه خواهد دلی از او شنوی اولین، نیت زیارت کن پس به شاگردیش اطاعت کن نه سری و جُنید بغدادی سیّد موسی که بود زرآبادی راد مردی بزرگوار و علیم صاحب نفس مطمئن و حکیم متّحد، متّفق، شدیم روان تا رسد دستمان بر آن دامان سال هجرت رسیده به چهل و هشت که چنین روز آمد و بگذشت چون رسیدم به خدمتش حیران شدم از آن فرشته انسان نور از صورتش بدی ساطع لمعاتٌ لوامعٌ لامع خُلق او خِلقتی زخُلق عظیم نفس او بهجتی ز نفس کریم در حقیقت نمونه ای ز امام گه رکوع و سجود و گه به قیام گه به درد عوام همدرد او گه به هر جمع همچو یک فرد او بگرفته است ز سر تعظیم از خدای علیم او تعلیم موسوی دست و عیسوی مسند به شریعت، شریعت احمد(ص) حامی علم و عدل و رفق و داد ما حی ظلم و جور و استبداد علم او را چنان کنم تعریف که نگردد حقیقتی تحریف من زعلمش کجا توانم گفت خاصه زان علم ها که بود نهفت من زخور آفتاب می دیدم در حقیقت حجاب می دیدم بگذرم از بیان حال او ندرم پرده مقال او من و سلوی ز سفره اش خوردم ظرف خود را پرنمودم و بردم لوح «صد در صد» از یکی وردش بردم از یک نظر ز شاگردش یک نگه او نمود و گفت بگو وحده لا اله الا هو @soltannasir 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه و ایران8 ) (قزوین و علوم غریبه 6) (کرامات سید موسی زر آبادی ) نگران نباش آب جلو نمی آید : 👇👇 یک شب، شیخ علی اصغر شکرنابی، که از شاگردان مرحوم زرآبادی قزوینی بود، به منزل استاد خویش می رود تا شاید بتواند یک قاعده جفری را که به «مالون اللبن» معروف است از ایشان بگیرد. آن شب، باران می آمد وسقف اطاق هم سوراخ بود، واز آن آب می چکید. دراتاق آقا فقط یک نمد وجود داشت که نصف اتاق را فرش کرده بود، نصف دیگر اتاق هم خاکی بود. خلاصه، آب از سقف می چکیده ودریک گوشه جمع می شده است. کم کم آب راه می افتد وخاک ها خیس می شود وبه نزدیک نمد می رسد. شیخ می گوید: من، خودم وعبایم را جمع وجور کردم که خیس نشوم! چه کنم، آقا هم که قاعده جفر را نمی دهد! هر کاری کردم نشد که نشد! تا اینکه آب رسید به نزدیک نمد! آقا سید موسی فرمودند: غصه نخور، آب جلو نمی آید! ومن دیدم که آب، همان جلوی نمد روی هم جمع شد ولی جلونیامد وبه نمد هم اصابت نکرد...! تصرف در مکان و زمان : 👇👇👇 از مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل شده است که: روزی مرحوم زرآبادی علمای شهر قزوین را به نهار دعوت کردند. بعد از نماز ظهر وعصر، و پس از آنکه علما و پیش نمازها آمدند، سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایی کنند. دراین هنگام صدای کوبیدن در منزل به گوش رسید. در را باز کردند، دیدند یکی ازاهالی روستای زرآباد قزوین با الاغ آمده وسراغ مرحوم آقا موسی زرآبادی را می گیرد. مرحوم زرآبادی رفتند درمنزل. آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالی روستا فوت کرده ومرا فرستادند تا شما را ببرم برای خواندن نماز میت ! ایشان گفتند: بسیار خوب! ورو کردند به اطرافیان وگفتند : تا شما سفره را بچینید وغذا را آماده کنید می آیم! و با آن مرد روانه شدند. طولی نکشید که دیدند مرحوم آقا موسی نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند : آقا شما رفتید ؟ گفتند: بله، رفتم نماز خواندم وآمدم! واین درحالی بود که هنوز سفره آماده نشده بود! بعد که سؤال کردند چرا این قدر نفس نفس می زنید وعرق می ریزید؟ ایشان گفته بودند: هرکار غیرعادی مشکلاتی هم دارد! طی الارض : 👇👇👇👇👇 مرحوم شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل کرده اند که: در روز تشییع جنازه مرحوم زرآبادی یکی ازارادتمندان ایشان (به نام مشهدی اکبر نعل بر که درخیابان مولوی قزوین مغازه داشت) خیلی بی تابی می کرد وبه سر وصورت خود می زد. بعدها که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی سبب بی تابی او را پرسیده بودند، ایشان گفته بود: یک روز من خدمت آقای زرآبادی عرض کردم: آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارت امام حسین (ع) را قسمت من کند .روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامی که می خواستم از مسجد بیرون بروم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و درخدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. ایشان به من فرمودند: مایل هستید به زیارت جدم مشرف شویم؟! گفتم: نهایت آرزوی من است که باید کارهایم را ردیف کنم. و وصیتنامه ام را بنویسم. ایشان فرمودند: نیازی به این کارها نیست، بیا برویم. آنگاه قدم زنان به یکی از نقاط دور افتاده ی قزوین رفتیم. مرحوم زرآبادی در آنجا چیزهایی را زیر لب خواند، سپس به من فرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم خودم را درصحن مطهر امام حسین (ع) دیدم! هنگامی که از زیارت سید الشهداء (ع) و قمر بنی هاشم (ع) و حضرت علی اکبر (ع) وسایر شهداء (ع) فارغ شدیم، درصحن مطهرامام حسین(ع) به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدم امیرمؤمنان (ع) مشرف شویم؟ اظهاراشتیاق نمودم، بازهم فرمود: چشم هایت را ببند! هنگامی که چشم هایم را گشودم، خود را در صحن مولای متقیان علی (ع) یافتم! پس از زیارت، آیت الله زرآبادی دست مرا گرفت وفرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم، دیدم درهمان نقطه از قزوین که ساعتی قبل درمحضر ایشان قدم زنان به آنجا رفته بودیم، هستم! باید اضافه کرد که: هنگامی که مشهدی اکبر وارد حرم مطهر حضرت سید الشهداء (ع) می شود با خانواده ی قندچی ملاقات می کند که ازیک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند. آقای قندچی ازمشهدی اکبر می پرسد: شما کی مشرف شدید؟ او می گوید: ما همین الان مشرف شدیم! درمورد مشهدی اکبر نعل برهم ذکر این مطلب ضروری است که : او درمجالس سوگواری سید الشهداء (ع) شرکت می کرد وبه عشق زیارت سالار شهیدان کفش ها را جفت می نمود. نظر به اینکه سنش بالا رفته بود ودیگرامید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود، هر وقت کفش های عزاداران را جفت می کرد در دلش خطاب به امام حسین (ع) می گفت: یا حسین (ع) چه شد؟ مشهدی اکبر می گوید: هنگامی که از عتبات عالیات برگشتیم وخود را در دو راهی رشت همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادی به من فرمود: مشهدی اکبر دیگر نگو یا حسین (ع) چه شد؟! @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران9 ) (قزوین و علوم غریبه 7) (کرامات سید موسی زرآبادی 2) محرم اسرار: 👇👇👇👇👇👇👇👇 مرحوم سید موسی زرآبادی به شیخ علی اصغر شکرنابی خیلی عنایت داشتند. مرحوم زرآبادی با شیخ علی اصغر به یکی از روستاهای قزوین، که منطقه ای کوهستانی وصعب العبور بود می روند. وقتی وارد روستا می شوند، کسی آنان را بخانه خود دعوت نمی کند. شیخ علی اصغر می گوید: آقا من چند سال درویشی کرده ام، اگر اجازه می دهید من بساط درویشی را پهن کنم؟ آقا موسی می گویند: باشد، مدحی بخوان. شیخ شروع به مدح خواندن که می کند، مردم بیرون می ریزند وجمع می شوند. شیخ هم مدایح امیرالمؤمنین (ع) وائمه (ع) را می خواند ومی گوید: می خواهم اولین نفر چراغ را روشن کند. همه می گویند: ما حاضریم، شما چه می خواهید؟ شیخ می گوید: من از شما چیزی نمی خواهم، من واین آقا سید امشب دراین روستا میهمان شما هستیم ما را ببرید واز ما پذیرایی کنید. یکی بلند می شود و می گوید: آقا ! بفرمایید خانه ما. شیخ، درویشی را تمام می کند و می روند خانه آن حاجی! میزبان از آن ها پذیرایی خیلی گرمی می کند واحترامشان می نماید. صبح که می شود آقا موسی به شیخ علی اصغر می گویند: این حاجی از ما خوب پذیرایی کرد، یک چیزی به او بده! شیخ علی اصغر می گوید: چی بدهم؟ از روی زمین یا از زیر زمین بهش چیزی بدهم؟ آقا می گوید: نه، همین جا زیرزمین خیلی چیزهاست، چیزی به او بده! حاجی را صدا می زنند، سپس آقا موسی می گویند: با او شرط کن که یک حسینیه ویک مسجد بسازد، اینجا حسینیه ومسجد ندارد. شیخ علی اصغر رو می کند به صاحب خانه و می گوید: درعوض پذیرایی، یک گنجی به تونشان می دهیم به شرط آنکه یک حسینیه و یک مسجد بسیارخوب دراین روستا بسازی وبقیه آن هم مال خودت باشد! مرد تعجب می کند که آیا چنین چیزی ممکن است؟! بالاخره جای گنج را به او نشان می دهد ومی گویند: اینجا را بکنی به گنج می رسی! آری! علمای ربانی وعارفان الهی که خدا ومحبوب خویش را شناخته اند وهیچ کالایی برایشان برابری با عشق ودوستی او نمی کند، اینگونه بوده اند که می دانستند در زیر زمین ودرچند متری خودشان چه خبراست ومی توانستند در رفاه وآسایش تام ومدام باشند، اما درعین حال با آن زهد وتقوا زندگی می کردند! بنابه گفته مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) شیخ علی اصغر پس از دوازده سال، گذرش به آن روستا می افتد ومی بیند که یک مسجد بسیار زیبا ویک حسینیه ی عالی آنجا هست، می پرسد: این حسینیه و مسجد را که ساخته است؟ می گویند: یک حاجی اینجا بود، اوساخته است. شیخ می پرسد: آیا زنده است؟ جواب می شنود: خیر! شیخ می گوید: بچه هایش هستند؟ می گویند: بله! پسرانش زنده هستند. شیخ می گوید: آیا می شود مرا راهنمایی کنید تا پسرش را ببینم؟ آن ها می گویند: بله! ومنزل پسرش را به اونشان می دهند. شیخ وارد منزل می شود، و فرزندان حاجی جمع می شوند. شیخ می پرسد: پدر شما از کجا پول آورده که این مسجد و حسینیه را ساخته است؟ آن ها می گویند: درویشی و سیدی دوازده سال قبل به اینجا آمدند ومهمان بابای ما شدند. بابای ما از آن ها پذیرایی کرد، آن ها هم درمقابل، یک گنجی به او نشان دادند وشرط کردند که یک مسجد وحسینیه بسازد. پدر ما هم به قولش عمل کرد! @soltannasir 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 10) (قزوین و علوم غریبه 8) (کرامات سید موسی زرآبادی 3) پیکر ماندگار: 👇👇👇👇👇👇 یکی دیگر از کرامات باهره ی مرحوم سید موسی زرآبادی قزوینی، جسد پاک ومطهر وی می باشد که پس از 62 سال، تر وتازه کشف شد. داستان ازاین قرار است که: هنگامی که می خواستند جسد پاک ومطهر مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی، فرزند شایسته آیت الله سید موسی زرآبادی، را در جوار پدر بزرگوارش دفن کنند ناگهان روزنه ای به قبر شریف آن عالم بزرگوار باز می شود وجسد ایشان، تر وتازه پدیدار می گردد و کرامتی دیگر برکرامت های بی شمارش افزوده می شود. شاعر شیدای اهل بیت، آقای علی اکبر ثقفی، که جسد تر وتازه مرحوم زرآبادی را با چشم خود دیده بود این گونه ماجرا را شرح می دهد: هنگامی که پیکر پاک مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی را به طرف آستان مقدس امام زاده حسین (ع) تشییع می کردند، من ازانبوه تشییع کنندگان پیشی گرفتم وبه صحن مطهر رفتم تا ببینم آیا لحد حاضر است یا نه ؟ وقتی به صحن مطهر رسیدم، دیدم مشهدی اکبر بنا - که بنای اختصاصی آستانه ی مقدسه بود- درکنار قبر شریف مرحوم زر آبادی، قبرکنده ولی به هنگام کندن قبر، به دیواره لحد فرو ریخته وجسد مطهر مرحوم زرآبادی پدیدار گشته است. مشهدی اکبر بنا ، که مشغول چیدن دیوار لحد بود تا مرا دید گفت: بیا، جسد پاک ومطهر آقا را ببین. من جلو رفتم وجسد مرحوم زرآبادی را مشاهده کردم که صحیح و سالم بود! گویی در بسترش آرمیده است. بدن مبارکش، سفید وشفاف مانند بلور بود. کفن، پوسیده بود ولی پیکر پاکش هیچ تغییری نکرده بود. آقای ثقفی افزوده است که: مشهدی اکبر بنا که ازمدت ها پیش دچار پا درد بود، دستش را به بدن شریف مرحوم زرآبادی کشید. سپس آن را به زانوان خود مالید، از آن لحظه پا دردش برطرف شده ودیگر هیچ دردی احساس نمی کند!  @soltannasir 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تصویر مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان استاد مسلم علوم غریبه و خفیه عصر حاضر و شاگرد مرحوم نخودکی و زرآبادی @soltannasir
تصویر آیت الله شیخ مجتبی قزوینی (برادر همسر سید موسی زرآبادی و از شاگردان ایشان ) و از سران مکتب تفکیک و استاد بزرگ علوم غریبه و خفیه. @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 11) (قزوین و علوم غریبه 9) از مقام و جایگاه مرحوم سید موسی زرآبادی سخن گفتیم ایشان یکی از سرحلقه های بزرگ علمای علوم غریبه کار قزوین می باشند . علمای علوم غریبه کار شهر قزوین را می توان به دو دسته بزرگ تقسیم نمود . 1: تفکیکیان (که قائل به تمایز معارف وحیانی و فلسفه و عرفان هستند و البته بیش از آنکه چنین عقیده ای داشته باشند با نظرات صدرالمتالهین در فلسفه و با نظرات محی الدین ابن عربی در عرفان مشکل دارند ) این دسته از علما علوم غریبه کار قزوینی نسبت اساتیدشان به آیت الله سید موسی زرآبادی می رسد . نکته : این تفکیکیان نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند . گروهی معتدل هستند مانند سید ابوالحسن حافظیان که به گفته استاد محمدرضا حکیمی از سران مکتب تفکیک است (ایشان علاقه به حافظ و مولوی داشتند و حتی در شعرشان از جنیدبغدادی نام بردند) این گروه از اساتید از مراودین سید ابوالحسن حافظیان هستند و به بزرگان صوفیه وعرفان علی رغم انتقاداتی که دارند علاقه نیز دارند . و گروه دیگر در مخالفت با تصوف و عرفان و فلسفه سرسخت می باشند . 2: گروه دوم علوم غریبه کاران قزوین تعدادی از خاندان های حکمای صدرایی هستند که سالهاست در شهر قزوین ساکن هستند . این دسته نسبت به دسته نخست در اقلیت هستند . البته دسته سومی نیز در شهر قزوین هستند که جز علمای علوم غریبه کار قزوین محسوب نمی شوند . ولی در بخش تسخیرات تا حدی متبحرند . و آن پیروان آیین یارسان و اهل حق در سمت قزوین می باشد . عزیزان به جغرافیای پراکندگی اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و رودهن و بومهن و یا کلاردشت که جغرافیای غیر بومی آنان است دقت نمایید . (جغرافیای بومی آنان مناطق کورد نشین کشور علی الخصوص کرمانشاهان است ) کمتر کسی به علت سکونت اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و یا رودهن واقف است چنانچه خود جمعیت اهل حق ساکن این مناطق نیز از آن بی خبرند . علت سکونت اهل حق در این مناطق , کوچ جنیان است . 😊 فامیل هایی از جنیان تحت تسلط بعضی از رهبران اهل حق چون به قزوین و رودهن و بومهن کوچ نمودند . آقایان نیز به همراه تعداد زیادی از مریدان به آن منطقه کوچ نمودند . 😊 نکته : برای یافتن اساتید علوم غریبه در قزوین شخص باید به این شهر سفر نماید و مدتی در آن ساکن شود . و به حوزه علمیه قزوین رفت و آمد نماید و در آنجا از طلبه ها پرس و جو نماید . و همچنین شخص هر روز به زیارت قبر مرحوم سید موسی زرآبادی برود . زیرا مزار ایشان مورد رجوع عام و خاص است (خواصی که شاید استاد علوم غریبه نباشند . اما بعضا اساتید این وادی را می شناسند ) @soltannasir 🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 12) (قزوین و علوم غریبه 10) (تلنگر ) { حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب در خطبه «متقین» در نهج البلاغه می فرماید : 👇 «فَقالَ: یَا هَمّامُ! المُؤمِنُ هُوَ الكَیِّسُ الفِطن» «فرمودند ای همام! مومن، زیرك و باهوش است»} «با ورود حضرت آقای مجتهدی به ایران و سکونت زود گذر ایشان در 👈کرمانشاه 👉و 👈ایلام 👉و 👈تبریز 👉 سلوک بی وقفه این سالک الی الله وارد مراحل جدید می شود و سپس با اقامت ممتد خود در مشهد مقدس و👈قزوین 👉 و شهر قم _عش آل محمد (ص)کشف و کرامات بیشماری از ایشان به منصه ظهور می رسد . .....» (در محضر لاهوتیان جلد 1 صفحه 40) شیخ جعفر آقا مجتهدی یکی از سالکین معاصر زمان ما بودند که با علوم غریبه آشنایی کامل داشتند . هر چند شاگرد ایشان جناب محمد علی مجاهدی در مجموعه دو جلدی کتاب در محضر لاهوتیان این بخش از زاویه وجودی و سلوکی ایشان را عامدانه پوشانیده اند . و چهره ناقصی از ایشان ارائه داده است .جعفر آقا مجتهدی در کتاب «در محضر لاهوتیان »جعفر مجتهدی به روایت محمد علی مجاهدی است . نه جعفرمجتهدی کامل و حقیقی ! 😊 جعفر آقا مجتهدی همانگونه که در دروس گذشته گفته شد ملک الموکلین سوره حمد را مسخر داشتند . حال عزیزان به مناطق اسکان موقتی ایشان دقت نمایید ! کرمانشاه و ایلام و تبریز ! عزیزان به این مسايل جزئی دقت نمایید ایشان در شهر قم و مشهد و قزوین سکونت دائمی داشتند . شهرهای مشهد و قم دو شهر مقدس و زیارتی هستند . که می توان پی برد که چرا ایشان در آن ساکن شدند . اما براستی ایشان چرا شهر قزوین را برای سکونت انتخاب نمودند ?!!! ایشان در شهر قزوین با عده ای از علمای علوم غریبه این شهر مراوداتی داشتند . از این نکات به سادگی عبور ننمایید . من باب مثال منطقه الموت در استان قزوین پایگاه حکومت اسماعیلیه و حسن صباح بوده پیشتر گفتیم که دوستان فراماسونی ما 😉 اعتقاد دارند که الموت یکی از دروازه های جهان موازی است . و این دوستان ماسونی چه از داخل کشور و چه از خارج کشور همیشه به این منطقه سفر می نمایند . تا دروازه ورودی این جهان موازی را پیدا نمایند . والبته یکی دیگر از دلایل رفت و آمد این دوستان و عده ای دیگر از دوستان داخلی (علوم غریبه کاران نوپا و جویندگان گنج ) پیدا نمودن مجموعه گنج های عظیم اسماعیلیان است . که خوشبختانه به علت وجود اساتید بزرگ علوم غریبه در حیطه الموت و استان قزوین تمامی تلاش دوستان(در پیدا کردن دروازه و گنج ) تا کنون ناموفق بوده است . نکته 1: عزیزان از حالات و مقامات جناب سید موسی زرآبادی برایتان گفتیم . بدانید که امروزه نیز شخصی با مقامات ایشان و یا حتی برتر از ایشان در میان علمای حوزه و جود دارد که در منطقه ای روستایی و در گمنامی به سر می برد . (جهانی بنشسته در گوشه ای ) و فقط عده ای از خواص علمای علوم غریبه کار حوزه _که آنان نیز خود گمنام هستند_ ایشان را می شناسند . هر موقع آقایان (علمای بزرگ علوم غریبه ) در مسئله ای دچار مشکل می شوند به حضرتش رجوع می نمایند . نکته 2: عزیزان با توجه به اینکه از فقیر خواسته شده بود . که نام اساتید استان و شهر قزوین را اعلام نمایم . باید بگویم که فقیر تمام این اساتید را به نام نمی شناسم اما آنهایی را نیز که به نام میشناسم . اسامی شان را اعلام نخواهم نمود . زیرا این بزرگواران با وجود داشتن شاگردین و تدریس این علوم اسامی شان در محیط مجاز وجود ندارد . بنابراین راضی نیستند که در میان عموم جامعه نامشان مطرح شود . شما می توانید با سفر به قزوین به جستجوی آنان بپردازید . در مورد حکمای صدرایی علوم غریبه کار قزوین نیز عزیزان می توانید به مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی بر کتاب «شواهد الربوبیه» ملاصدرا و اثر دیگر ایشان (آشتیانی )مجموعه چهار جلدی «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران» (چاپ انتشارات بوستان کتاب ) مراجعه نمایید . ایشان اسامی اکثر حکمای صدرایی دو قرن اخیر را در این کتب آورده و طبیعتا اسامی حکمای صدرایی شهر قزوین را نیز آورده اند .نوادگان همان اساتید امروزه در قزوین جز اساتید علوم غریبه می باشند . @soltannasir 🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه و قزوین 13) (قزوین و علوم غریبه 11) (زرآباد ) فقیر تصمیم بر این داشتم که مبحث استان قزوین را به پایان برم , و وارد استان همدان شوم . اما دیدم که بد نیست کمی از جغرافیای زرآباد و چنار معروف آن برایتان بگویم . منطقه ای که اکنون در تقسیمات کشوری به نام بخش «الموت شرقی و غربی » می شناسیم , سرزمینی است وسیع و کوهستانی واقع در شمال قزوین . الموت جزئی از خاک ایران است که همچنان آسیب ناپذیر باقی مانده است . برابر تقسیمات جدید کشوری , این منطقه به دو بخش : الموت شرقی و غربی تقسیم شده و روستای زرآباد در بخش الموت شرقی واقع شده است . مرکز این بخش «معلم کلایه » 😊 است که در 84 کیلومتری شهرستان قزوین قرار دارد . پس از عبور از گردنه معروف و زیبای الموت که دریایی از کوهساران آبی را نمایان می کند و با پشت سر گذاشتن بالا و پایین جاده و خم کوهستانی به عمق الموت می رسیم و از شاهرود خروشان می گذریم تا به دره ای وسیع می رسیم که بر فراز تپه ای روستای بزرگ و زیبای « دیکین» بنا شده است . با عبور از روستای دیکین و روستای کوشک 😊 , دریاچه معروف «اوان»😊 را پیش رو داریم که معروف به دریاچه زندگی است و از نظر زیست شناختی و گونه های جانوری منحصر به فردترین دریاچه در دنیا شناخته شده است . پس از عبور از روستای اوان به روستای زرآباد (که مزار امام زاده علی اصغر «ع» در آن جای دارد ) از بزرگترین آبادی های «بالا ولایت» منطقه رودبار الموت است و از قزوین _از مسیر جاده رودبار الموت _ 81 کیلومتر فاصله دارد و در 17 کیلومتری شمال باختری «معلم کلایه » مرکز بخش «الموت شرقی» واقع شده است . روستای زرآباد با مختصات جغرافیایی 50 درجه و 26 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 29 دقیقه عرض شمالی , در 70 کیلومتری شمال شرقی شهر قزوین واقع شده است . این روستا از جنوب غربی به کوه خرتو , از شمال غربی به گرده کوه 😊 , از غرب به دره وکه 😊 و از جنوب به دره آبیابان محدود می شود . و رودخانه فصل زرآباد نیز از غرب آن عبور می کند . ارتفاع این روستا از سطح دریا 1730 متر است و آب و هوای آن سرد و نیمه خشک می باشد . بی شک در شکل گیری روستای زرآباد , توانمندی های عوامل طبیعی نظیر اقلیم , توپوگرافی , خاک , منافع آب و پوشش گیاهی نقش عمده ای داشته اند ; به خصوص وجود آب از اهمیت فراوانی برخوردار بوده , زیرا ارتباط مستقیم با گسترش ادواری و تاریخی روستا دارد . این روستا از جنوب به روستای «آتین » از شمال به روستای «زوار دشت » از مشرق به «آوان» و از مغرب به زمین های دیم و باغات محدود می شود .جمعیت روستای زرآباد در سال 1385 به تعداد 626 نفر گزارش شده است . درآمد بیشتر مردم روستا از طریق فعالیت های زراعی و دامپروری تامین می شود . و از جمله محصولات زراعی روستا می توان به گندم , جو و لوبیا اشاره کرد. باغداری نیز به دلیل وجود شرایط مناسب از رونق برخوردار است . و محصولاتی مانند انگور و گردو و فندق و آلبالو و گیلاس از میوه های سردرختی روستا به شمار می رود . فعالیت های دامپروری نیز در کنار مشاغل یاد شده در روستا رواج دارد. و روستاییان با پرورش گوسفند و گاو به تولید محصولات لبنی و دامی می پردازند . کوچه باغ های زیبا و نمای گلین خانه ها , عطر صمیمیت و سادگی را در روستای زرآباد می پراکنند . در این روستا فضاهای زیستی مردم تحت تاثیر نوع فعالیت اقتصادی آنان شکل گرفته است . مصالح به کار رفته در خانه های قدیمی شامل سنگ , گل , چوب و خشت است , اما در ساخت خانه ها و بناهای جدید از آجر , گچ و سیمان و آهن استفاده شده است . در مورد وجه تسمیه روستا عده ای از روستاییان عقیده دارند که چون در این روستاییان عقیده دارند که چون در این روستا 👈گنج پنهانی 👉 😊 وجود دارد , به همین دلیل این روستا زرآباد نام گرفته است ; اما به نظر می رسد این نام بر گرفته از خاک حاصلخیز روستاست . مردم روستای زرآباد به گویش «تاتی» سخن می گویند , مسلمانان و پیرو مذهب شیعه جعفری هستند .این آبادی پر حمعیت , زیبا , پربرکت و دارای پیشینه تاریخی است ; بخصوص به اعتبار آنکه بقعه مشهور امام زاده علی اصغر (علیه السلام) و نیز «درخت چنار خونبار » در آن قرار گرفته است و از آن دیار , معاریف صاحب نامی در عصر حکومت اسماعیلیه و پس از آن برخاسته اند . تلنگر 1: عزیزان به اسامی جغرافیایی مکان های مختلف توجه نمایید . انتخاب اسامی مکان های جغرافیایی معمولا معنا دار است . تلنگر 2: به داستان های شفاهی و اساطیر محلی توجه نمایید . این داستان ها و اساطیر ریشه در حقایق دارد تلنگر3: به محلی که بقعه امام زاده های مهم هست توجه نمایید . در اطراف زرآباد چندین روستا وجود دارد . چرا امام زاده علی اصغر در زرآباد ساکن شد ?! و بقعه ایشان در این محل قرار دارد ? @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 14) (قزوین و علوم غریبه 12) (زر آباد 2) ادامه : 👇👇👇👇👇👇👇 تلنگر3: به محلی که بقعه امام زاده های مهم هست توجه نمایید . در اطراف زرآباد چندین روستا وجود دارد . چرا امام زاده علی اصغر در زرآباد ساکن شد ?! و بقعه ایشان در این محل قرار دارد ? نکته : در دوران حکومت های ستمگر امویان و عباسیان بسیاری از امام زادگان یا فرزندان با واسطه ائمه برای فرار از به قتل رسیدن توسط حکومت های مرکزی به توصیه امامان و سایر بزرگان تشیع به ایران آمدند و سپس برای عدم شناسایی و تعقیب توسط حکومت های محلی بیش از همه به مناطق کوهستانی روی آوردند . (البته علل تاریخی هجرت سادات به ایران و وجود امام زادگان بسیار در کشورمان نیاز به تحقیق مفصل و همه جانبه و بی طرفانه دارد . ) از علت تاریخی این هجرت که بگذریم . به علت انتخاب محل اسکان امام زادگان می رسیم . در بسیاری موارد , علت اسکان این بزرگواران در یک منطقه هیچ دلیل خاصی ممکن است نداشته باشد . اما در بسیاری از موارد نیز این اسکان دلایلی متافیظیکی (ماورایی) دارد . چند دلیل مهم اسکان این بزرگواران در یک محل 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1: وجود فامیل هایی کوچک از جنیان (من باب مثال یک فامیل پنج هزارتایی در یک محل ) که این فامیل ها قصد مسلمان شدن داشته اند . و این بزرگان در محل زندگی این موجودات زندگی نموده اند . و آنان را مسلمان نموده اند و این موجودات به نزد این بزرگان می آمدند و از ارشاداتشان برخوردار می شدند . مثال : { و گفت : وقتی بیمار بودم . مرا آرزو نیشابور بگرفت . به خواب دیدم که قایلی گفت : تو از این شهر نتوانی رفت که جماعتی از پریان را (اینجا به نظر فقیر منظور جنیان است ) سخن تو خوش آمده است و به مجلس تو هر روز حاضر باشند . تو از بهر ایشان باز داشته ای در این شهر . }(تذکره الاولیا عطار نیشابوری ذکر شیخ ابوعلی دقاق ) 2: دلیل دوم کاملا برعکس دلیل اول است . یعنی یک امام زاده در محلی ساکن شده است که این فرومایگان بنا به دلیل خاص متافیظیکی توان حضور ندارند . مثال 1: خاک شهر قم علی الخصوص حرم حضرت فاطمه معصومه (س) که بنا به دلایل خاص و نامشخصی (البته برای فقیر نه اساتید بزرگ ) دیو ها (موجوداتی که خلقتشان از باد هست) را می راند . دیوها قابلیت حضور در این شهر بخصوص حرم حضرت فاطمه معصومه (س) را ندارند . البته از خود حضرت نیز می ترسند . یعنی علت آن دو گانه است بخشی جز اسرار خاک قم است و بخشی دیگر جز اسرار روح حضرت فاطمه معصومه (س) . که علت هر دو امر بر فقیر پوشیده است . مثال2 : امام زاده بیژن در روستای کپ در استان مازندران 👇👇👇👇👇? {«بیژن» همان «سیدمحمد» است که در گذشته به‌دلیل وجود دو امامزاده به نام «سیدمحمد» در روستای «کُپ سفلی» از توابع استان مازندارن، نام یکی از آن‌ها، به انتخاب مردم محلی تغییر کرد. آن‌ها برای یکی از سیدمحمدها، «بی‌جِن» را انتخاب کردند، به این دلیل که آن مکان را بدون جن می‌دانستند و بعدها، «بی‌جن» در محاوره به «بیژن» تغییر کرد.}(خبرگزاری ایسنا) 3: دلیل سوم : و جود دریچه یا دریچه های عالم یا عوالم خاص مثالی و موازی در ابعاد دیگه خاک یک منطقه , علت دیگر متافیظیکی اسکان یک امام زاده در یک نقطه ممکن است باشد . نکته : محل اسکان و دفن عده ای از صوفیان و عرفای بزرگ نیز مانند امام زاده ها دارای مسائل و اسرار خاص می باشد . @soltannasir
تصویر تابلو امام زاده سید بیژن در روستای کپ سفلی مازندران
تصویر تابلو امام زاده سید محمد بی جن که معروف به امام زاده بیژن بود که تابلوی آن تصحیح شد .
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 15) (قزوین و علوم غریبه 13) (زر آباد 3) وجود چنار خونبار زرآباد یکی از دلایل شهرت این منطقه گردیده است , این درخت در کنار امام زاده علی اصغر (ع) قرار دارد و گویا بیش از ششصد یا هفتصد سال (حتی بیش از هزار سال بنا به برخی نظرات ) از عمرش گذشته است . هر ساله روز عاشورا هزاران نفر برای مشاهده چنار خونبار به آنجا می روند و روان شدن خون از آن درخت را , به چشم خود می بینند . در دوران پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی , موضوع خون آمدن از درخت چنار این بقعه در روز عاشورا , چنان شهرت داشته که پادشاه صفوی عالمانی را برای تحقیق صحت و سقم مسئله به قریه زرآباد فرستاد . از جمله اين فرستادگان , میرزا قوام الدین محمد بن مهدی حسینی سیفی قزوینی (متوفی 1150ه.ق) بود که به امر شاه صفوی به زرآباد رفت و رساله ای از مشاهدات خود درباره این درخت به نام «چنار خونبار» تالیف کرد و برای پادشاه ارسال داشت . پس از میرزا قوام الدین , عالم دیگری که به همین منظور به زرآباد سفر کرد , میرمحمدرضا بن میر قاسم بن میر باقربن میر جعفر کامل حسینی قزوینی ( از دانشمندان خاندان تقوی و جد خاندان قافله باشی , متوفی 1170ه.ق) بود. او نیز رساله ای در این زمینه تالیف کرد که تاریخ تالیف آن , ماده «چنار خونبار» ( به حساب جمل 1113ه.ق) می شود . عالم فقید , سید موسی زرآبادی در کتاب «کرامات » به تفصیل از جاری شدن خون از درخت چنار در روز عاشورا , سخن رانده و از پدرش سید علی و از جدش سید مهدی نقل کرده که در هیچ سالي این موضوع تعطیل نشده است . این کتاب چاپ نشده است و نسخه خطی آن نیز در کتابخانه پسرش مرحوم آقا سید جلیل زرآبادی _ فرزند گرامی آقا سید موسی زرآبادی _ در قزوین موجود است . آیت الله شیخ محمد مظفری خلاصه آن مطالب را در کتاب « ایضاح الحجه » آورده است . مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در «حاشیه عروه» به هنگام برشمردن خون های پاک می نویسند : (همچنین است خونی که از درخت موجود در قریه زرآباد از توابع قزوین خارج می شود ) نکته 1: درخت خونبار زرآباد همه ساله در روز عاشورا ماده ای شبیه خون از خود بیرون می دهد . و این مسئله بنا به گزارش ها تا کنون قطع نشده است . نکته 2: درخت در زمان غیر عاشورا نیز ماده خونی شکل بیرون می دهد . اما ظاهرا در زمان های نا منظم . نکته3: جنس ماده خونی شکل بنا بر شواهد و تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی نه خون است و نه از نوع صمغ معمول درختان . نکته 4: بنا به نظر محلی ها در روز عاشورا میزان خون دهی درخت با کیفیت عزاداری , عزاداران حسینی ارتباط مستقیم دارد . یعنی هر چه قدر عزاداری با حال و هوای معنوی بیشتری انجام شود . میزان خون دهی درخت افزایش پیدا می کند . نکته 5: بنا به اعقاد محلی ها و آنچه گزارش شده بر روی بعضی از برگ های این درخت نیز اسامی مقدس , مانند اسما الله یا اسامی معصومین نقش می بندد . و محلی ها این برگ ها رو به عنوان تبرک نزد خویش نگه داری می نمایند . @soltannasir 🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌲🌲🌲🌲🌲🌲
تصویر درخت چنار خونین زرآباد @soltannasir
تصویر درخت چنار خونین زرآباد @soltannasir
@soltannasir 👆👆👆👆👆 مقاله تحقیقی در مورد چنار خونبار زرآباد اثر جناب :👇👇👇👇👇👇👇 کریم خان محمدی @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 16 ) (قزوین و علوم غریبه 13) (زرآباد 4) هر چند که تحقیقات آزمایشگاهی در مورد پدیده چنار خونبار زرآباد , نشان داد که ماده ترشح شده از درخت خون نیست و از جنس صمغ معمول درختان نیز نمی باشد . اما ظاهرا وجود پدیده چنار خونبار تنها مختص به منطقه زرآباد نیست و در بعضی نقاط دیگر جهان از جمله قاره آفریقا یافت می شود . 👇👇👇👇 پتروکارپوس آنگولنسیس، نام گونه ای از درخت ساج است که در کشورهای آفریقایی یافت می شود و نکته جالب در خصوص آن این است که شیره این درخت شباهت بسیاری به خون جانداران دارد، اما به دلیل مصارف دارویی از این شیره در جهت ساخت داروهای بسیاری استفاده می شود. در پایین تصویر این درخت را مشاهده می نمایید . همچنین در بعضی منابع از نوعی بیماری به نام bleeding tree یاد شده است . که شاید با پدیده چنار خونبار زرآباد مشابه باشد . یعنی درخت در اثر نوعی بیماری گیاهی که چندان معمول نیست چنین ماده ای از خود بیرون می دهد . البته ما صمغ به رنگ قرمز نیز داریم . که از آن کهربای قرمز ساخته می شود و در صنایع جواهرسازی مورد استفاده قرار می گیرد . که البته جنس صمغ قرمزی که از بعضی درختان ترشح می شود با جنس ماده ترشح شده متفاوت است . البته فقیر در مورد چنار زرآباد نظر خاصی دارم که ان شاالله پس از تحقیق میدانی و اطمینان از مسئله در دروس درخت و گیاهان از منظر ماورا و اسطوره , نظر آخر و قطعی خویش را بیان خواهم نمود . یک نکته دیگر در مورد استان قزوین اینکه در نقطه ای از این استان درختان سیبی با طعم و بویی کمی متفاوت وجود دارد . بر طبق شنیده ها از اساتید فن در آن نقطه نیز سرزمینی موازی وجود دارد . 😊 مبحث استان قزوین را در اینجا موقتا به پایان می بریم ان شاالله در آینده در مورد بعضی مسائل دیگر این استان سخن خواهیم گفت . @soltannasir 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تصویر گونه مشابه آفریقایی درخت زرآباد
تصویری دیگر از گونه مشابه آفریقایی درخت زرآباد
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 17) (استان همدان و علوم غریبه ) (جغرافیای قبالیست ها ) مرز جغرافیایی علوم غریبه در استان همدان , تمام مناطق این استان به غیر از جنوب و جنوب شرقی را در بر می گیرد . در استان همدان حداقل چهار استاد بزرگ در علوم غریبه وجود دارد . که یکی از این اساتید از بزرگترین اعجوبه های وادی تسخیر و مسخرات در کشور و حتی جهان اسلام می باشد . اما در پاسخ به این سوال که چرا جنوب و جنوب شرق این استان از این محدوده خارج هستند ? می توان از خود شهر همدان به سمت جنوب و جنوب شرق این استان را (تویسرکان و ملایر و نهاوند )در جغرافیایی دیگری تقسیم بندی نمود . که ما از این جغرافیا به جغرافیای خاص قبالیست ها در داخل کشور یاد می کنیم . این مرز جغرافیایی وارد استان مرکزی می شود و از اراک می گذرد . و پس از گذشتن از حدود دلیجان , وارد استان اصفهان می شود . و پس از رسیدن به منطقه ای در نزدیک کاشان (نرسیده به کاشان ) به سمت مورچه خورت می رود و از آنجا در منطقه ای در شرق شهر اصفهان به پایان می رسد .(شهر اصفهان را نیز در بر می گیرد ) نکته : فقیر اطلاعی از این که مرز تقریبی گفته شده به هنگام برگشت از چه مناطقی در استان اصفهان می گذرد تا به استان مرکزی و همدان باز گردد , ندارم . بیشترین محل تمرکز قدرت قبالیست های یهودی در کشور در این محدوده جغرافیایی می باشد. اگر از جنبه معادلات باطنی و قدرت انرژی ها نگاه نماییم . قدرت جحودان در این محدوده جغرافیایی کشورمان با مسلمین برابر و در بعضی نقاط قوی تر از مسلمین می باشد . نکته : مردم این منطقه از کشور عزیزمان مذهبی هستند و طبیعتا با توجه به کثرت جمعیت مسلمین مومن و معتقد , در این منطقه , انوار حاصل از عبادات آنان بر انوار یهودیان غلبه کامل دارد . منتهی برتری قبالیست های یهودی در این منطقه ناشی از تعداد زیاد افراد قدرتمند آنان و تمرکز نیروهایشان در این ناحیه می باشد . در استان همدان : مقبره استر و مردخای که در مرکز شهر همدان واقع شده و در شهر تویسرکان مقبره حبقوق نبی (ع) از اماکن مقدس کلیمیان کشور می باشد که مورد توجه قبالیست های یهودی داخل کشور نیز می باشد . البته شهر ملایر و اطراف آن نیز مورد توجه این دوستان قرار دارد 😊 ان شاالله در آینده به فعالیت این دوستان در این حیطه جغرافیایی و سایر قسمت های کشور خواهیم پرداخت . و از اهمیت شهر همدان و کرج به عنوان دو نقطه کلیدی برای قبالیست های جحود داخل کشور خواهیم گفت . @soltannasir 🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓
تصویر نمای بیرونی مقبره استر و مردخای در مرکز شهر همدان یکی از مهمترین زیارتگاه های یهودیان جهان