eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر سفر 24 ساعته ایزد تحوت (ماه ) با قایق در مسیر آبی بر طبق اساطیر مصری @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 98} { نکاتی از حضرت مولانا زین الدین } به مناسبت عید غدیر نکاتی را از حضرت مولانا زین الدین به اشتراک می گذرم . باشدکه مفید واقع شود . 1⃣ : روز عید غدیر ، روزی است که امام علی بن ابی طالب ( ع) بر تخت نشستند . بر اهل طریقت واجب است که در این روز به احترام حضرتش بر روی زمین بنشینند . 2⃣ : اگر شخص مومنی سه روز ترک هر نوع عمل حرام و مکروهی نماید . و نمازهای یومیه خویش را در زمان خویش به جای آورد . آنگاه در شب چهارم 12000 بار ذکر «یاعلی» بگوید . برای هر حاجت شرعی مناسب است . این عمل را برای حاجت شرعی تنها یک بار می توان به جای آورد . اما برای طی طریق طریق سلوک بارها قابل انجام است . نکته 1 : مقصود از ذکر «یا علی» الله تبارک تعالی می باشد . زیرا اسم «علی» از اسماالله است که ولایت کلیه الهیه بر موجودات از دریچه این اسم ساری است . و امام علی بن ابی طالب (ع) 👈کاملترین👉 مظهر این ولایت مطلقه الهیه می باشند . نکته 2: این دستور در کتب جفری و اذکار نیز آمده است . 3⃣ : نکته ای مهم از علم جفر که علمای این علم ، آن را از نا اهل می پوشانند . یکی از قوانین علم جفر قاعده ، ترقی و ترفع و تنزل و مساوات است . این قاعده در علم الاذکار نیز استفاده می شود . فرض نمایید می خواهیم غنی شویم و برای اینکار ذکر غنی می گوییم . می توانیم اسم خود را با اسم مادر و کلمه «کن » (70) و ذکر «غنی » (1060) جمع نماییم . و به مدت یک اربعین پس از هر نماز به این تعداد به ذکر غنی مبادرت ورزیم . یا می توانیم به مدت یک اربعین ، یک نوبت صبح و یک نوبت شب این ذکر را بگوییم . همچنین می توانیم ذکر غنی را به صورت «الغنی » با الف و لام یک اربعین به عدد 5555 بگوییم . یا به شکل «یا غنی » با «یا» به عدد 5355 بگوییم . همچنین می توانیم این ذکر را به مدت یک اربعین به صورت «غنی » بدون «الف و لام» و« یا » به عدد 3180 بگوییم . اما حال باید ببینیم که هدف ما از گفتن ذکر «غنی » چیست ? آیا می خواهیم از نظر مادی غنی شویم یا از نظر معنوی ? 1: قاعده ترقی : 👇 اگر بخواهیم از نظر مادی ترقی نماییم و غنی شویم این ذکر را به صورت « غنيً» با تنوین نصب مي گوییم . 2 : قاعده ترفع : 👇 اگر بخواهیم از نظر معنوی ترفع پیدا نماییم و غنی شویم . این ذکر را به صورت «غنيٌ» با تنوین رفع می گوییم . 3: قاعده تنزل : 👇 اگر بخواهیم غنی بودن را در خود و یا هر کس دیگر تنزل و کاهش دهیم . این ذکر را به صورت «غنيٍ » با تنوین جر می گوییم . نکته 3 : در این روش اگر می خواهیم غنی بودن را در کسی تنزل دهیم باید نام شخص به همراه نام مادر و کلمه کن (70) و ذکر مربوطه ( در اینجا غنی 1060) را به حساب جمل کبیر محاسبه نمود و یک اربعین پس از هر نماز بدان مبادرت ورزیم . همچنین می توانیم یک بار از نیمه شب شرعی تا پیش از طلوع آفتاب و بار دیگر از ظهر تا پیش از 👈 غروب آفتاب بدان مبادرت ورزیم . علت این امر این است که پس از نیمه شب شرعی تا طلوع آفتاب شب در حال کاهش یافتن است و از ظهر تا پیش از غروب آفتاب نیز روز در حال کاهش یافتن است . نکته 4: برای ترقی و ترفع قاعده زمان ذکر برعکس است . یعنی از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی و از طلوع آفتاب تا اذان ظهر از این روش استفاده می شود . زیرا شب و روز در حال افزایش هستند . و البته به طور خاص زمان ترقی (مادی) از طلوع آفتاب تا یک چهارم روز که حدودا نصف زمان ظهر است می باشد و زمان ترفع از انتهای زمان ترقی تا اذان ظهر می باشد . در شب نیز قاعده به همین منوال است . نکته 5 : اگر می خواهیم غنی بودن را در شخصی تنزل دهیم . باید ذکر را به بیرون دم بزنیم . اگر ذکر را به درون فرو بریم . عمل بر خود ما نیز تاثیر گذار خواهد بود . 4: قاعده مساوات : 👇 اگر بخواهیم با صفت غنی برابر شویم یا به اصطلاح مساوات یابیم . این اسم را به حالت جزم یا سکون به صورت «غني» می گوییم. در این حالت با توجه به استعدادهای مادی و معنوی وجود شخص ، شخص غنی می شود . یعنی اگر شخص در جنبه مادی و کسب درآمد بکوشد به ثروت مادی می رسد . و اگر در جنبه معنوی و علوم معنوی می کوشد . در این علوم غنی می شود. نکته مهم : اگر بخواهیم شخصی را هلاک نماییم . باید اسم «حی» را با قاعده ذکر شده به طریق تنزل به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا صفت حیات را در فرد کاهش دهیم . و سپس اسم ممیت را ابتدا با قاعده ترقی و سپس با ترفع هر کدام به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا شخص هلاک شود. @soltannasir 🌨🌨🌨
@soltannasir {مسبحات و چاکراها 115} { تعلیقات 25 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 5 } ادامه ...👇 حال تعدادی از احادیث معصومین را که مرتبط با موضوع مورد بحث بوده به عنوان شاهد می آوریم . البته فقیر این احادیث را که در ادامه خواهند آمد را بررسی سندی ننموده ام . به فرض احتمالی اشکال بر سند بعضی از این احادیث ، شاید بتوان بر بخش هایی از محتویات حدیث مناقشه نمود . اما با اینحال آنچه که از مجموع آیات و روایات در باب آسمان و جهان استنباط می شود . سنخیت چندانی با 👈 کیهان شناسی جدید ندارد . حتی با آنچه که ما بر زمین و آسمان می بینیم نیز سنخیت کامل ندارد و با عصر اسطوره سنخیت بیشتری دارد . عصری که جهان شکل دیگری بوده و با شروع آخرالزمان ، که مرز ها بار دیگر باز شود . جهان به سیمای حقیقی خویش بر جهانیان آشکار خواهد شد . حدیث : 👇 { «حَدِیثُ الْبَحْرِ مَعَ الشَّمْسِ» 41_ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم َ، عَنْ أَبِیه ِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَان ٍ ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ الْمُسْتَوْرِدِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام، قَالَ : «إِنَّ مِنَ الاْءَقْوَاتِ الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ لِلنَّاسِ مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ الْبَحْرَ الَّذِی خَلَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالاْءَرْضِ » ، قَالَ: «وَإِنَّ اللّهَ قَدْ قَدَّرَ فِیهَا مَجَارِیَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، وَقَدَّرَ ذلِکَ کُلَّهُ عَلَی الْفَلَکِ، ثُمَّ وَکَّلَ بِالْفَلَکِ مَلَکاً وَمَعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ ، فَهُمْ یُدِیرُونَ الْفَلَک َ، فَإِذَا أَدَارُوهُ دَارَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْکَوَاکِبُ مَعَهُ، فَنَزَلَتْ فِی مَنَازِلِهَا الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِیهَا لِیَوْمِهَا وَلَیْلَتِهَا ، فَإِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْعِبَادِ وَأَرَادَ اللّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالی أَنْ یَسْتَعْتِبَهُمْ بِآیَةٍ مِنْ آیَاتِهِ، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یُزِیلَ الْفَلَکَ الَّذِی عَلَیْهِ مَجَارِی الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، فَیَأْمُرُ الْمَلَکُ أُولئِکَ السَّبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ أَنْ یُزِیلُوهُ عَنْ مَجَارِیهِ». قَالَ: «فَیُزِیلُونَهُ فَتَصِیرُ الشَّمْسُ فِی ذلِکَ الْبَحْرِ الَّذِی یَجْرِی فِی الْفَلَکِ» قَال َ: «فَیَطْمِسُ ضَوْوءُهَا، وَیَتَغَیَّرُ لَوْنُهَا، فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُعَظِّمَ الاْآیَةَ، طَمَسَتِ الشَّمْسُ فِی الْبَحْرِ عَلی مَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُخَوِّفَ خَلْقَهُ بِالاْآیَةِ» قَالَ: «وَذلِکَ عِنْدَ انْکِسَافِ الشَّمْسِ» قَالَ: «وَکَذلِکَ یَفْعَلُ بِالْقَمَرِ». قَالَ: «فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ أَنْ یُجَلِّیَهَا أَوْ یَرُدَّهَا إِلی مَجْرَاهَا، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یَرُدَّ الْفَلَکَ إِلی مَجْرَاهُ، فَیَرُدُّ الْفَلَکَ، فَتَرْجِعُ الشَّمْسُ إِلی مَجْرَاهَا» قَالَ: «فَتَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ وَهِیَ کَدِرَةٌ» قَالَ: «وَالْقَمَرُ مِثْلُ ذلِکَ». قَالَ: ثُمَّ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام: «أَمَا إِنَّهُ لاَ یَفْزَعُ لَهُمَا، وَلاَ یَرْهَبُ بِهَاتَیْنِ الاْآیَتَیْنِ إِلاَّ مَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِذَا کَانَ کَذلِکَ فَافْزَعُوا إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَیْهِ». حكم بن مستورد از حضرت علی بن الحسین (ع) نقل نموده که فرمود : از چیزهایی که مردم به آن نیاز دارند و خدای عزّ و جلّ برای آنان مقدّر و خلق نموده ، 👈 دریایی است میان آسمان و زمین و خدا مسیر حرکت خورشید و ماه و ستاره ها را در آن قرار داده و همه آنها را بر یک مداری (فلک ) مقرّر فرموده و فرشته ای را بر فلک مأمور نموده که هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او هستند و فلک را می چرخانند و وقتی که فلک را به چرخش در آوردند خورشید و ماه و ستارگان با أن می چرخند و هر یک در مدار مخصوص خود دور می زند که روز و شب از آن پدید می آید ، هنگامی که گناه بندگان زیاد شد و خداوند اراده نمود آنان را بترساند و نشانه ای از عذاب به ایشان نشان دهد به فرشته مأمور فلک دستور می دهد که فلک را از مدار خارج نماید . 😳 آن فرشته به آن هفتاد هزار فرشته زیر دست خود دستور می دهد آنان فلک را از مدار خارج می نمایند و خورشید در آن دریایی قرار می گیرد که در میان آسمان و زمین است و رنگ آن تغییر می کند و نور آن نابود می گردد ، و اندازه تغییر و کم نوری آن به اراده خداوند بستگی دارد که بخواهد بندگان را چه مقدار بترساند ، گرفتگی خورشید همین است . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌚
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 116} { تعلیقات 26 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن6 } ادامه ...👇 { ... و درباره ماه نیز چنین است . فرمود : وقتی که خدا خواست نور خورشید را به آن برگرداند به آن فرشته دستور می دهد فلک را به مدار خود برگرداند و خورشید نیز در مدار خود قرار می گیرد و در وقت بیرون آمدن از آن دریا تیره است و ماه نیز چنین است. سپس امام زین العابدین (ع) فرمود : از دو آیه ( خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی ) جز کسی از شیعیان ما باشد نمی ترسد و عبرت نمی گیرد هر وقت یکی از این دو آیه رخ داد توبه کنید و به خدا پناه برید .} ( ترجمه روضه کافی صفحات 208و 209) در تفسیر روایی البرهان در باب تفسیر آیات 38 و 39 سوره مبارکه یس اینگونه آمده : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از ابوذر غفاری روایت کرده است که گفت : دست رسول خدا (ص) را گرفته بودم و ما با هم قدم می زدیم و پیوسته به خورشید نظر می کردیم تا آن که ( غروب کرد و ) پنهان شد ، عرض کردم : ای رسول خدا ! خورشید در کجا پنهان می شود ? فرمود : در آسمان و بعد از آن از آسمانی به سوی آسمان دیگر بلند می شود تا آن که به سوی آسمان هفتم که از همه بالاتر است ، بالا می رود تا در زیر عرش قرار گیرد و بر رو به حالت سجده می افتد و نیز فرشته هایی که موکل آن بوده اند با آن سجده می کنند ، سپس خورشید عرضه می دارد : پروردگارا ! از کجا امر می فرمایی تا طلوع کنم : از مغرب طلوع کنم یا از محل طلوع قبلی خود ? و همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ که فرموده : « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ » _ و خورشید به سوی قرار گاه خویش در حرکت است ، این فرمان خدای عزیز و دانا می باشد _ که مقصود از آن صنعت پروردگار عزیز است در ملک و پادشاهی او نسبت به آفرینش او می باشد . و فرمود : سپس جبرئیل (ع) حله روشنی از نور عرش را که به مقدار ساعت های روز نسبت به درازای روزهای تابستان و کوتاهی روزهای زمستان و یا میان این و آن نسبت به پاییز و بهار ، نزد خورشید می آورد و سپس خورشید با آن حله در فضای آسمان حرکت می کند تا آن که از محل طلوعش ظاهر می شود . و رسول خدا (ص) فرمود : گویا من به سوی آن می نگرم که به مقدار سه شبانه روز محبوس شده ( و هیچ طلوع نمی کند ) و نور روشنی را از آن بر خود نپوشاند تا این که مأمور شود از مغرب طلوع کند ، و این همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾= چون خورشید در هم پیچیده شود و چون ستارگان تیره و تار شوند . = سوره تکویر » و ماه همچنان ( مانند خورشید ) خواهد بود که از محل طلوع و مجرای خود درکناره آن و مغرب آن و نیز بلند شدن آن به سوی آسمان هفتم و سپس زیر عرش به سجده می افتد و جبرئیل (ع) حله ای از نور کرسی را در نزد آن (ماه) می آورد ، و این نیز همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا » = او همان خداوندی که خورشید را بسیار روشن گردانید و ماه را روشنایی داد . = سوره یونس آیه 5 » ابوذر _ رحمت خدا بر او باد _ گفت بعد از آن با رسول خدا (ص) به گوشه ای رفتیم و نماز مغرب را بجا آوردیم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 117 } { تعلیقات 27 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 7 } ادامه ...👇 عزیزان آیات و احادیث و اساطیری که در متن می آید را با دقت مطالعه نمایید و در خاطر بسپارید . زیرا در هنگام تحلیل متن بدان نیاز داریم از آنجایی که مطالب روزانه نوشته می شود . در نتیجه صبور باشید تا مطالب شکل و قوام لازم را پیدا نماید . و آنگاه ملاحظه نمایید که چگونه بین دین و اسطوره پیوند وجود دارد . و چگونه اسطوره هر چند که حاوی نوعی بینش شرک آمیز است می تواند به ما در فهم بهتر دین کمک نماید . الله تبارک تعالی در آیات 53 الی 55 سوره مبارکه فرقان می فرماید : 👇 { وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ 👈الْبَحْرَيْنِ هَذَا 👈عَذْبٌ 👈فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ وَهُوَ الَّذِي 👈خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾ وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا﴿۵۵﴾ = و اوست كسى كه دو دريا را موجزنان به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد (۵۳) و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (۵۴) و غير از خدا چيزى را مى پرستند كه نه سودشان مى دهد و نه زيانشان مى رساند و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [دشمنان ] است (۵۵) } ابتدا احادیث مربوط به تفسیر این آیات به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 8220/1) علی بن ابراهیم گفته است : (درباره) فرمایش خداوند متعال «وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ» از ابوالجارود روایت کرده است که امام باقر فرموده : خداوند دو دریا را ارسال نموده است ، «هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاج» منظور از «اجاجٌ» (آب شور همراه با) تلخی است ، «وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا» منظور مانع (از اختلاط و امتزاج با یکدیگر) است ، «وَحِجْرًا مَحْجُورًا» یعنی حرام قطعی ، که ممنوعیت کلی خواهد بود (و طعم هیچ کدام با دیگر ممزوج نخواهد شد). 8221/1) . کلینی با سند خود از برید عجلی روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) درباره فرمایش خدای عزّ و جل «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا » _ و او همان کسی است که آدمی را از آب بیافرید و او را دارای نسب و پیوند (داماد) قرار داد و پروردگار تو به این کارها توانمند است _ سوال کردم ? فرمود : خداوند متعال 👈آدم را از آب شیرین و گوارا آفرید و همسرش (حوا) را از سنخ و اصل او آفرید _ از پایین ترین و آخرین دنده هایش _ و به وسیله همان دنده (خویشاوندان) سببی و نسبی را قرار داد ، سپس حوا را به همسری آدم در آورد و به وسیله این برنامه ، در میان آنان داماد (خویشاوندان سببی) ایجاد نمود ، و این همان فرمایش خداوند است که فرمود : «نسباً و صهرًا» ،بنابراین ، ای برادر قبیله بنی عجل «نسب» ، آن خویشاوندانی هستند که از طرف مرد باشند و «صهر» از طرف زن می باشد . 8223/3).محمد بن عباس با سند خود از ابو مالک روایت کرده است ، که گفت : ابن عباس در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ : «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» گفته است : این آیه درباره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) نازل شده است که حضرت ، دختر خود ( حضرت فاطمه س) را به ازدواج علی (ع) در آورد و او پسر عمویش بود ، پس او هم «نسب» می باشد و هم «صهر» خواهد بود . 8224/4). همچنین با سند خود از جابر جعفی ، به نقل از عکرمه ، از ابن عباس ، روایت کرده است که گفت : در مورد فرمایش خدای عز و جل : « وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» ،گفته است : هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید ، او را از نطفه آفرید که آن را به نور خود ممزوج نموده بود ، سپس آن را در وجود آدم (ع) ودیعه نهاد و بعد از او در شیث ، انوش ، قینان و همچنین یکی پس از دیگری تا آن که به ابراهیم (ع) و از او به اسماعیل رسید وهمچنان نسل اندر نسل از صلب (پشت) های پاک و رحم های مطهر منتقل گردید تا در عبدالمطلب ودیعه قرار گرفت و در آن جا نور به دو قطعه تقسیم شد : یک قطعه در وجود عبدالله قرار گرفت که حضرت محمد(ص) از آن تولد یافت و قطعه دیگر در وجود ابوطالب قرار گرفت که علی (ع) از آن تولد یافت . سپس خداوند نکاح را بین ایشان تألیف و مأنوس گردانید . و علی(ع) با فاطمه(س) ازدواج نمود و این همان معنای فرمایش خداوند متعال است که فرموده: ...} ادامه دارد . @soltannasir 💧
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 118 } { تعلیقات 28 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن8} ادامه ...👇 { ...و این همان معنی فرمایش خداوند متعال است که فرموده : و او همان کسی است که آدمی را از آب بیافرید و او را دارای نسب و پیوند (داماد ) قرار داد و پروردگار تو به این کارها توان مند است » . } همچنین در قرآن مجید در آیات سور دیگری نیز اشاره به دریای شور و شیرین شده است . یکی از این سور ، سوره مبارکه الرحمن است . که در آیات 19 الی 22 به این دو دریا اشاره شده است : 👇 { مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)= دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.(۱۹) اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.(۲۰)پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار می کنید؟(۲۱) از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.(۲۲) } در تفسیر روایی البرهان در ذیل این آیه اینگونه آمده است :👇 {۱۰۸۶۲/۱) علی بن ابراهیم با سند خود از یحیی بن سعید قطان روایت کرده است که گفت : از امام صادق (ع) شنیدم که درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ : «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ » می فرمود :👈 امام علی (ع) و👈 فاطمه (س) دو دریای عمیق هستند که یکی بر دیگری طغیان و ظلم نمی کند ،« یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان»ُ ، امام حسن (ع)و حسین (ع)از آنان خارج (و متولد) گردیده اند . } نکته 1: عزیزان دقت نمایید الله تبارک تعالی در آیه 53 سوره فرقان سخن از دو دریای شیرین و شور نموده و سپس در آیه 54 سوره فرقان اشاره به خلقت بشر از آب نموده است . و سپس در ادامه به انتقاد از مشرکین می پردازد که غیر خدا را می پرستند . نکته 2: در حدیث دیدیم که دو دریای سوره الرحمن یکی به امیرالمومنین تأویل شده بود و دیگری به حضرت فاطمه (س) یعنی یکی مذکر است و دیگری مونث می باشد. نکته جالب اینجاست که در بعضی اساطیر ، نظیر اساطیر سومری ، خلقت اولیه آسمان و زمین و همه موجودات از اقیانوس بزرگ کیهانی صورت گرفته است . که یکی شیرین و دیگری شور می باشد . و یکی مونث و دیگری مذکر است . حتی خلقت ایزدان که با کواکب و قوای طبیعت نسبت دارند از درون این اقیانوس اولیه انجام می شود . لوح اول اسطوره و حماسه آفرینش بابلی اینگونه آغاز می شود : 👇 { هنگامی که نه آسمان بود ، نه زمین ، نه بلندا ، نه ژرفا ، نه نام ، هنگامی که آپسو آب شیرین و نخستین مولّد تنها بود ، و تیامت تلخ آب ( و شور ) و آن نیز به زهدان یا مومّوری خود باز همی گردد ، بدان هنگام که 👈 هیچ ایزدی نبود . هنگامی که شیرین و تلخ با هم آمیختند ، نیزاری به جنبش در نیامد و بوریایی آب را گل آلوده نساخت ، ایزدان بی نام ، بی سرشت و بی آینده بودند . آنگاه ایزدان از آپسو ( آب شیرین ) و تیامت ( آب تلخ و شور ) آفریده شدند . در آب ها ،گل و لای در آب ها رسوب کرد ، لحمو(لخمو) و لحامو (لخامو) نام یافتند ، (دو اژدرمار یا. خزنده غول پیکر و عظیم که مذکر و مونث بودند ) هنوز جوان بودند ، هنوز قد نیافراشته بودند . هنگامی که انشار ( ان = خدای آسمان ) و کیشار (کی =خدای زمین) از آن دو پیشی جستند . 👈 مرزهای آسمان و زمین گسترده گشت . ....}( کتاب جهان اسطوره ها صفحه 166) نکته : آپسو ( آب شیرین ) مذکر و تیامت ( آب تلخ ) مونث است . مومّوری ، آشوب امواج است که خود ایزدی دیگر است . باید توجه داشت که در نزد قدما همه قوای طبیعت دارای نفس می باشند که این نفس نوعی تشخص فردی و صورت مثالی دارد که قدما این صورت را خدای آن شیء طبیعی در نظر می گرفتند . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 119 } { تعلیقات 29} { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 9 } ادامه ...👇 در اساطیر بین النهرین به خلقت انسان از گل های آب های ژرف توسط انکی ( ائا ) خدای آب ها اشاره شده است : 👇 { منظومه آفرینش انسان با توصیف مشکلات خدایان در فراهم ساختن نان خویش ، به ویژه پس از پیدایش خدایان زنان ، آغاز می شود . خدایان شکایت می کنند ، اما انکی ، خدای حکمت و👈 آبها، که انتظار می رفت به یاری آنها بیاید ، در آبهای ژرف خوابیده و صدای آنها را نمی شنود . از این روی ، مادرش ، دریای اولیه ، « مادری که همه خدایان را به دنیا آورد » ، اشک خدایان را برای انکی برده به او چنین می گوید: « ای فرزندم ، از رختخواب خویش برخیز ،از ... خویش آنچه را که معقول است عمل کن ، خدمتگزاران خدایان بسرشت ، باشد که آنها جفت خویش را تولید کنند » . انکی درباره موضوع اندیشیده ، سپس گروهی از قالب پردازان شایسته و خوب را نزد مادرش نمّو ، دریای اولیه ، هدایت می کند و به او می گوید : « ای مادرم ، مخلوقی که نامش را بر زبان راندی ، وجود دارد ، تصویر خدایان را بر آن نقش کن ، 👈 قلب گل را که از 👈آبهای ژرف است ،مخلوط کن ، قالب پردازان شایسته و خوب گل را ورز خواهند داد ، تو ، تو اعضای بدن را به وجود آر . نین مخ بالای سر تو کار خواهد کرد ، الهه های (تولد ) ...هنگام سرشتن آنها در کنار تو خواهند ایستاد . ای مادرم سرنوشت آن (نوزاد ) را رقم زن ، نین مخ تصویر خدایان را بر آن نقش خواهد کرد . آن (موجود ) انسان است ...» . ...} ( کتاب تاریخ تمدن بین النهرین جلد دوم صفحه 257) حال عزیزان بار دیگر به آیات 53 الی 55 سوره مبارکه فرقان دقت نمایید . در آیه 53 به دو دریای شیرین و تلخ اشاره شده که توسط 👈 الله تبارک تعالی موج زنان به سوی هم روان می شوند . در آیه 54 به خلقت انسان از 👈 آب اشاره شده است و این در حالی است که در سایر آیات به خلقت انسان از گل اشاره شده است . و در آیه 55 اشاره به پرستش غیر الله شده است که هیچ سود و زیانی برای مشرکین ندارد ! علی الظاهر این سه آیه هیج ارتباطی با یکدیگر ندارند . اما حال که بخشی از اسطوره آفرینش را مطالعه نمودید . این آیات در کنار هم معنا پیدا می نمایند . در اسطوره های بین النهرینی ، از به هم پیوستن آپسو ( آب شیرین ) و تیامت ( آب تلخ ) آفرینش انجام می شود . منتهی با این تفاوت که در این اسطوره ها سخن از این نیست که خالق اپسو و تیامت کیست ? اسطوره از آنجا شروع می شود که یک اقیانوس بزرگ کیهانی اولیه وجود دارد . در ادامه در اسطوره های بین النهرینی روایتی تحریف شده را از خلقت انسان توسط خدای انکی که خدای آب های شیرین است از گل های آب های ژرف می خوانیم . اینجا ارتباط بین آیه 53 و 54 تا حدودی مشخص می شود و در ادامه در آیه 55 الله تبارک تعالی ، مشرکین را نکوهش می نماید که غیر الله را می پرستند که هیچ سود و زیانی برایشان ندارد . موجوداتی که خود بنا به اسطوره مخلوق اقیانوس اولیه می باشند . و انسان به جای پرستش خالق این موجودات و خالق اقیانوس اولیه و خالق کل جهان مادی و معنوی ، مخلوقات الله را می پرستد . موجوداتی که از شنیدن دعاها و خواسته های همنوعان خویش ناتوان هستند . موجوداتی که زاده شده اند و می زایند . موجوداتی که بی نیاز نیستند و نیاز به خدمتگزار دارند . موجودات فرومایه ای که قس علی هذا دارای اشکالات هستند . و بشر در ادوار گذشته به جای پرستش خداوند یکتا ، آنان را می پرستیده . در جای جای قرآن تقابل بین خداوند و این موجودات اسطوره ای وجود دارد . ادامه دارد ... . @soltannasir 🌊🌊🌊
قسمت هایی از فیلم نارنیا 👆👆👆 که در آن اله رودخانه را نشان می دهد . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 120} { تعلیقات 30} { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 10} ادامه ...👇 الله تبارک تعالی در آیات ۳۰ الی ۳۳ سوره مبارکه انبیا می فرماید : 👇 { أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿۳۰﴾وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾ وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ  ﴿۳۲﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾ = آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى آورند (۳۰) در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين] آنان [=مردم] را بجنباند و در آن راههايى فراخ پديد آورديم باشد كه راه يابند (۳۱) و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم و[لى] آنان از [مطالعه در] نشانه هاى آن اعراض مى كنند (۳۲)و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند (۳۳) } در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر این آیه اینگونه آمده :👇 {7501/1) . کلینی با سند خود از محمد بن عطیّه روایت کرده است ، که گفت : مردی از دانشمندان شام نزد امام باقر (ع) آمد و عرض کرد : ای ابا جعفر ! محضر شما آمده ام تا از مسأله ای پرسش کنم که در آن مانده ام و کسی را نیافتم که بتوانم آن را برایم روشن کند ، چون درباره آن از سه دسته از مردم سوال کرده ام و هر دسته سخنی مخالف با دسته دیگر گفت . امام باقر(ع) به او فرمود : آن مسأله چه رابطه ای است ? عرضه داشت : سوال من پیرامون نخستین چیزی است که خدا در میان آفرینش های خود آفریده است ، زیرا برخی گفته اند : قدر (و قضا ) است و برخی گفته اند : قلم و برخی هم گفته اند : روح می باشد . امام باقر (ع)فرمود : آن ها چیز درستی نگفته اند ، ولی من به اطلاع تو می رسانم که خداوند تبارک تعالی بود و چیزی به غیر از او نبود ، او عزیز بود و کسی پیش از عزّت او وجود نداشت ، این است مفهوم این فرمایش خداوند : « سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ » _پروردگار تو از آن چه توصیف می کنند ، پاک و منزّه است _(سوره صافات آیه 180) ، آفریننده بود پیش از آفریده ها و اگر نخستین چیزی را که آفریده چیزی باشد که از چیز دیگری وجود یافته ، پس هرگز انقطاع و خلاصی نمی داشت ( و دچار تسلسل می شد ) و در این صورت به طور پیوسته باید چیزی با او باشد ، با این که چیزی بر وجود خداوند پیشی نگرفته است ، او خودش تنها بوده و با او چیزی نبوده است ، او چیزی را👈 آفریده که همه چیزهای دیگر را از آن آفرید و آن👈 آب بود ، که همه چیزها را از آن ( و به واسطه آن ) آفرید ، بر این اساس اصل هر چیزی از آب گرفته شده است ، ولی برای 👈آب ، اصلی که متصل به چیزی باشد وجود نداشته است . و 👈 باد را از آب آفرید و پس از آن باد را بر آب چیره و مسلّط ساخت و باد ، بطن و درون آب را شکافت تا از ( امواج ) آن کفی هایی ایجاد گشت _ به اندازه ای که خواسته بود _ و از آن کف ، زمینی سفید و پاک را آفرید که در آن ، شکستگی و ترک ، بلندی و پستی و درختی وجود نداشت ، سپس آن را فراهم و مهیا نمود و روی آب قرار داد . بعد از آن خداوند👈 آتش را از 👈آب آفرید ، پس آتش ، بطن و درون آب را شکافت و از آن 👈دودی -به مقداری که خداوند می خواست به آسمان برخیزد -برخاست و از آن دود ، آسمانی روشن و پاک را آفرید که شکستگی و ترکی در آن وجود نداشت و نه سوراخی در آن بود ؛ و این است مقصود فرمایش خداوند متعال : «أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا *رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا * وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا »-آیا آفرینش شما سخت تر می باشد و یا آسمانی که آن را بنا کرده ایم *سقف آن را بر افراشت و آن را منظم نمود * و شب آن را تاریک و روشنایی را آشکار گردانید -(سوره نازعات آیات ۲۷ الی ۲۹) (امام باقر ع در ادامه ) فرمود : (در آن وقت ) نه 👈خورشیدی بود و👈 نه ماه ، 👈نه ستاره ای بود و👈 نه ابری ، سپس آسمان را در هم پیچید و بالای زمین قرارش داد ، بعد از آن این دو آفریده را به هم 👈پیوند داد و آسمان را پیش از زمین بر افراشت ؛ و این معنا و مفهوم فرمایش خداوند است که فرموده : 《وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا》-و زمین را بعد از آن گسترش داد . ( سوره نازعات آیه ۳۰ ) ... } @soltannasir 🌨🌦💨🌬🌫🌪🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها ۱۲۱ } { تعلیقات ۳۱ } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن۱۱ } ادامه ...👇 { آن دانشمند شامی گفت : ای ابا جعفر ! فرمایش خدای عز و جل : 《أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا》_آیا کسانی که کافر گشته اند ، نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند ، ما آن ها را گشودیم _، چگونه است ؟ امام باقر (ع) فرمود : شاید تو 👈 گمان کرده ای که آن ها به هم 👈چسبیده بودند و سپس از یکدیگر جدا شده اند ؟! گفت : بلی چنین است . حضرت فرمود : به 👈درگاه پروردگارت 👈استغفار و در خواست آمرزش کن ؛ زیرا بر اساس فرمایش خدای عز و جل ، هر دو بسته بودند ، چون می فرماید : 《كَانَتَا رَتْقًا 》یعنی آسمان بسته بود و باران نمی بارید و زمین بسته بود و دانه نمی رویانید ، پس چون خداوند تبارک تعالی خلق را آفرید و از هر جانداری در آن پراکنده نمود ، آسمان به بارش آمد و زمین به رویانیدن گیاه و دانه ، گشایش یافت . دانشمند شامی گفت : من شهادت و گواهی می دهم که تو از فرزندان پیامبران هستی و دانش تو از دانش آن ها می باشد . 7503/3) علی بن ابراهیم با سند خود از ابوبکر حضرمی روایت کرده است ، که گفت : هشام بن عبدالملک به همراه ابرش کلبی به حج رفته بود و هر دو، امام صادق (ع) را در مسجد الحرام ملاقات کردند ، هشام به ابرش گفت : این شخص را می شناسی ? ابرش پاسخ داد : نه اورا نمی شناسم . هشام گفت : این همان شخص است که شیعه به خاطر دانش بسیارش ، او را همچون پیامبر می پندارند ، ابرش گفت : البته از او مسأله ای را می پرسم که پاسخ آن را کسی نداند مگر آن که پیامبر و یا وصی پیامبر باشد . هشام به ابرش گفت : دوست دارم این کار را انجام دهی . پس ابرش نزد امام صادق (ع) آمد به حضرت گفت : ای ابا عبدالله ! برای من در رابطه با فرمایش خدای عزّ و جلّ بیان کن که مقصود از این فرمایش : « أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » _ آیا کسانی که کافر شده اند نمی دانند که آسمانها و زمین بسته بودند ? و ما آن ها را گشودیم _ ، چیست ? و بسته بودن آن ها چگونه بوده ? و گشودن آن ها به چه شیوه ای انجام گرفته است ? امام صادق فرمود : ای ابرش ! این امر همچنانی است که خداوند خود را توصیف نموده و ستوده است : خداوند 👈عرش خود را بر 👈آب قرار داد و 👈آب بر 👈هوا بود و برای هوا محدوده ومرزی وجود نداشت و در آن زمان غیر از آن دو ( آب و هوا چیز دیگری ) موجود نبود و آب در آن زمان ، 👈شیرین و گوارا بود ، هنگامی که خداوند اراده نمود تا زمین را بیافریند ، بادها را فرمان داد و بر آب وزیدند و امواج ایجاد گشت و در اثر امواج ،کف ها به وجود آمد و کف ها به هم پیوستند و در نتیجه یکی شدند ، سپس آن را در 👈مکان خانه ( کعبه ) گرد آورد و 👈 کوهی از کف ایجاد نمود و بعد از آن زمین را از زیر آن گسترش داد ، و این همان فرمایش خداوند تبارک تعالی می باشد که فرمود : «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا » _ به راستی اول خانه ای که برای مردم نهاده شد ، همان خانه ای است که در مکه بنا گردید و با برکت می باشد _آیه 96 سوره مبارکه آل عمران . سپس پروردگار تبارک و تعالی مدتی را که می خواست آسمان را بیافریند ، به بادها فرمان داد تا بر دریا وزیدند و ( از امواج آن ها ) کف ایجاد گشت و از میان ( شدت ) آن امواج و کف ها ، دودی برخاست _ اما بدون وجود آتش _ که ( خداوند متعال ) از آن ، آسمان را آفرید و سپس در آن افلاک ، ستاره ها و منازل خورشید و ماه را ایجاد نمود و آن ها را بر چرخش افلاک جاری گردانید . آسمان ( در آن زمان ) به رنگ سبز ، سبز رنگ بود وهمچنین زمین هم به رنگ آب ، سبز بود و هر دو ( آسمان و زمین ) بسته بودند و برای هیچ کدام دری وجود نداشت ، بنابراین زمین بسته بود و دری که از آن گیاه بروید نداشت و آسمان هم بر آن نمی بارید تا گیاه بروید ، اما خداوند آسمان را به وسیله بارش باران و زمین را به وسیله روئیدن گیاه گشود ، و این است معنا و مقصود از فرمایش خداوند متعال که فرموده است : « أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » _ آیا کسانی که کافر گشته اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن ها را گشودیم _ آیه 30 سوره انبیا . ابرش گفت : به خداهیچ کس چنین حدیث و بیانی را برای من هرگز نگفته و مطرح نکرده است ، آن را دوباره برایم بازگو نما و حضرت برایش همانند اول بازگو نمود و ابرشی که ملحد و مشرک بود ، سه بار گفت : من گواهی می دهم که تو فرزند پیغمبر می باشی . } ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧☔️🌊
‌ ‌ ‌ 🌺☀️🌺☀️🌺 🌺☀️🌺 🌺 ✅ ما تبلیغ نداریم ، ✅ تبادل هم نداریم . ✅🔴 عزیزان خودتان کانال خود را تبلیغ نمایید 🔵 🌀مجموعه کانال های سلطان نصیر 🌀 در راستای اهداف آخرالزمان 👇 ✅ دشمن شناسی ، ✅ایلومیناتی ها ، ✅انجمن های مخفی ، ✅ فراماسون ها ، ✅ آوانجلیس ها ، ✅عرفان و خودشناسی ، ✅شناخت علوم غریبه (انواع دنیاهای ماورایی و جادو اسلامی تا غربی ) ، ✅فرازمینی ها ، ✅اساطیر باستانی ، ✅انرژی ها، ✅اسرار دنیای باستان ، ✅ماهیت چشم سوم ، ✅بررسی و شناخت ماهین انواع عرفان ها سرخپوستی ، اکیسم ، بودیسم ، هندوئیسم ، لامائیسم ، پاگانیسم ، شمنیسم تا عرفان های جعلی مدرن امروزی تا تصوف و عرفان اصیل اسلامی و ارتباط چاکراها با سوره های مسبحات و نقش سوره های مسبحات در سلامت جسم و روح و سطح انرژی انسان ✅🔴آموزش زبان باستانی عبری همه و همه در سلطان نصیر با ما همراه باشید . کانال اصلی 👇 @Soltannasir کانال آموزش زبان باستانی عبری👇 @learnhebrew313 عرفان و خودشناسی ، عشق و شور و گنجینه ختوم و اذکار در 👇 @Soltan313nasir ⭕️ کانال کتابخانه ما گلچین بهترین کتب و مقالات به شکل منظم و طبقه بندی و توضیح هر کتب در 👇 @DAYERATOL_MAAREF 🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴
@soltannasir { پاسخ به سوالات 99 } { بخش هایی از تفسیر سوره واقعه از دروس حضرت مولانا زین الدین } بسیاری از خوانندگان گرامی در این شش ماهه اخیر از مولانا زین الدین پرسیدند که ایشان کیست ? ( بیش از 10 سوال به فقیر در باب ایشان ارسال شده است ) حضرت مولانا زین الدین استاد علی الاطلاق فقیر در بعضی علوم می باشند . ایشان 👈علی الظاهر 👉در قید حیات نیستند . از ایشان اثری مکتوب تا آنجا که فقیر اطلاع دارم بر جای نمانده است . بخش هایی از دروس ابتدایی کانال ، نظیر قسمت اربعین فصول و عناصر ، و اربعین هرمی و مثلثی و مخروطی متعلق به ایشان بود . در بعضی مواقع از ایشان با نام استاد مرحومم یاد نمودم . اما معرفی کامل ایشان ، در هنگام بستن مجموعه کانال های سلطان نصیر ، انجام خواهد شد . مطمئنا در آینده نیز مطالب ارزشمندی از ایشان در دروس خواهد آمد . روزگاری که گروه هایی تحت نام سلطان نصیر ، وجود داشت . و فقیر ابتدا در پشت پرده و سپس مستقیما به تدریس در گروه ها پرداختم . و این گروه ها به کار خویش پایان داد . تجربه تلخ گروه ها و عدم خروجی لازم ، باعث شد که فقیر از باز نمودن کانال ، هر چند که قول آن را پیشتر داده بودم خودداری نمایم . اگر امر ایشان ( مولانا زین الدین )نبود که فرمودند به فلانی بگو که پرورش دهنده باشد . و همچنین توصیه استاد دیگر فقیر که تدریس هم عبادت است . هرگز زیر بار مسئولیت تدریس نمی رفتم . و به سلوک آرام خویش ادامه می دادم . اما پاسخ به این سوال که برای افزایش نور و کمک به جبهه مبارزه در تقابل نور و ظلمت چه نماییم ? خداوند رحمت کند حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی را که هر گاه از ایشان سوال می نمودند . چه ذکری بگوییم و چه عملی نماییم ? ایشان پاسخ می دادند ترک گناه . ترک گناه مثل چشمه ای است که همه چیز را خود به دنبال دارد.  شما گناه را ترک کنید ، دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می آید. حال بخش هایی از تفسیر سوره واقعه از مولانا زین الدین :👇 { برای چشم ، وقایعی پیش می آید و آن را از فیض نور محروم می سازد . مثل گناه که چشم را کم بین می نماید ؛ یعنی چشم را از درک کامل اشیاء محروم می سازد . واقعه برای گوش پیش می آید : گناه شنیدن غنا ، غیبت ، ناسزا ، فحش شنیدن . آن گوش دیگر حکمت نشنود و در گوشش پیری و بیماری گوش پدید آید ؛ خصوصاً زوال عقل . واقعه برای لسان : غیبت کردن ، خبر بردن و آوردن ، تهمت زدن ، حرف ناسزا و توهین به هر بنده ای خواه گناهکار یا بی گناه ، کافر یا مومن فرقی نمی کند . و ... حکمت در آن زبان جاری نشود و در آخر از دستگاه تنفس و ریه و حلق و کام و زبان بیماری جسمانی پدیدش آید . هر کدام از اعضاء و جوارح آدمی که واقعه یا وقایع منفی و گناه برایش پدید آید . نور معنوی و مادی در آن عضو به تدریج خاموش خواهد شد . در هر نقطه از زمین . بدانید که نسبت این 👈وقایع است که در 👈آخر الزمان برای زمین پیش می آید و آن را از فیض 👈نور محروم می سازد . ...} نکته : ان شاءالله هفته آینده شرحی بر این تفسیر از احادیث معصومین و نوشته های عرفای شامخ امت خواهیم نوشت . آری ترک گناه بسیار مهم است و آسان هم نیست . در پاسخ به آن عزیزانی که به دنبال دستور گرفتن از فقیر هستند . باید بگویم همانطور که فقیر گفته ام . فقیر استاد نیستم و در ضمن محیط مجاز برای دادن دستور چندان مناسب نیست . فقیر بخلی ندارم و ممکن است بعضی دستورات را در کانال نقل نمایم . اما به کسی دستور خاص ترجیجاً نمی دهم . بعضی دستورات خاص را در کانال می گذارم و هر کس خواست خود استفاده نماید . از حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی نقل است که ایشان می فرمودند : 👇 { خداوند توفيق بدهد به اينكه هر چه می دانيم عمل نماييم ؛ اگر عمل كرديم به آنچه كه مي دانيم و زير پا نگذاشتيم و چشممان را نپوشانديم [كار درست می شود] ؛ ولی اگر چشم را پوشانديم و [مثلاً] دست روی چشم بگذاريم ، قسم می خوريم كه الآن روز را نمي بينيم !! راست هم هست ، دروغ نيست . تا كسی دستش را جلوی چشمش گذاشته روز و شب را نمی بيند ، هيچ چيز ديگر را هم نمی بيند . عمل نكردن به معلومات هم همينطور است.  تبديل مجهولات به معلومات « من عمل بما علم أورثه الله علم ما لا يعلم » هر كسي به معلوماتش عمل كند ، خداوند مجهولاتش را معلومات می کند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝✨⚡️💫
@soltannasir { پاسخ به سوالات 100 } ادامه ...👇 { ... به همان دليلی كه همين معلوماتی را كه فعلاً دارد ، در زمان صباوت و طفوليت نداشت .  همين معلومات را خداوند به تدريج به او ياد داد ؛ پس به طور حتم اگر كسی معلوماتش را زير پای خودش نگذاشت ، بگو برو راحت باش ، ديگر خاطرت جمع باشد . سر وقتش به آنچه كه محتاجی ، عالم مي شوی . بلكه از اين هم بالاتر در روايت هست:« من عمل بما علم كفي ما لم يعلم » ديگر به او می گويد موقوف ؛ ای كسی كه عمل می كنی به معلومات ، در فكر چيز ديگر نشو ، بقيه امور با آنهاست . همانهائی كه همين مقدار را به شما اعلام كرده اند ، زيادی بر اين مقدار را هم ، آنها اعلام مي كنند . تو ديگر در فكر نباش ، يعنی غصه اش را نخور .  تا به حال كسی هست كه بگويد من تا به حال پای وعظ هيچ واعظي ننشسته ام ، از هيچ ناصحی چيزی نشنيده ام، دروغ مي گويد ، بلی دروغ است اين مطلب. خوب شنيدی ، آيا عمل كردی يا نكردی ؛ اگر عمل كرده بودی ، حالا روشن بودی ، چرا ؟ به جهت اينكه خودشان با همان عمل كردن شما ، مجهولات را بر شما اعلام مي كنند ، خاطرتان جمع باشد .  اما اگر عمل نكردی و مي خواهی همه اش بشنوی و بشنوی ، بشنوی ، كی عمل مي كنی ؟ بعد از اينكه پرده برداشته شد آن وقت می خواهی عمل بكنی ، پس بايد بدانيم اگر نصايح را زير پا گذاشتيم ، نصيحت حالا و موعظه حالا را هم زير پا مي گذاريم ، و اگر زير پا گذاشتيم ، خاطر جمع باشيم خبری نيست چرا ؟ چون براي بازی كه ياد نمی دهند !! برای اينكه بنويسی و بگذاری كنار ، ياد نمي دهند ؛ مثل اينكه نسخه از طبيب گرفتيم ، گذاشتيم توی جيب بغل؛ ديگر كار نداريم برای اينكه توی جيب بغل ما باشد . نسخه از طبيب گرفتيم چقدر خرج كرديم پول داديم و تا نسخه گرفتيم ، نه بايد عمل كنی .  اگر عمل كرديم ديگر روشنيم- اين نصايح و مواعظ كه شده اگر عمل شده بود ، الآن روشن بوديم - آن سؤالها و آن درسها با كارمان هيچ منافاتي ندارد ، مثل اينكه بخواهيم دوای اين مرض را با ورق زدن كتاب پيدا بكنيم . ترک معصيت ، همان عبوديت است . پس قهراً بايد بدانيم كه خودمان استاد خودمانيم ، معلوماتمان را بياييم نگاه كنيم ، مبادا زير پا مانده باشد. } آری ترک گناه و انجام مستحبات روایت شده از معصوم ، در هنگامی که شخص به استاد کامل دسترسی ندارد . بهترین دستور است . بسیاری از بزرگان که استاد نداشتند . با انجام ورزش شریعت ( دستورات مأثور ) به مقامات و کمالات رسیدند . من باب مثال می شنویم که بزرگان معاصر از علمای ربانی شیعه بر خواندن زیارت عاشورا مداومت و تاکید داشتند . آیا بر این دستور ، مداومت داریم ? یا امام معصوم خواندن 34 رکعت نماز نافله را جزء ویژگی های شیعه دانسته است . آیا بر آن مداومت داریم ? یا خواندن روزی یک جزء قرآن سنت است . شروع از اول ماه قمری و اتمام پایان ماه قمری . یا اذکار 100 تایی بسیاری به عنوان اذکار هفته یا اذکار روزانه از معصوم روایت شده است . آیا بر انجام آن مداومت داریم ? روزه ماه رجب و شعبان مستحب و سنت است آیا بر انجام آن مداومت داریم ? روزه روز اول هر ماه قمری و روز آخر هر ماه و روزهای 13 و 14 و 15 هر ماه قمری و دوشنبه و پنج شنبه ها در هفته مستحب است . آیا بر انجام آن مداومت داریم ? و قس علی هذا اعمال مستحبی که در شریعت از معصوم نقل شده و انجام آن عمل توصیه شده است . آیا به تمامی آن عمل نموده ایم ? هر گاه شخص با خلوص نیت و با 👈 کیفیت 👉 و ایمان و دوری از گناه در اعتقادات و عمل ، این اعمال را انجام دهد . و بر آن مداومت نماید . بعضی منازل سلوکی را پشت سر خواهد گذاشت . آنگاه اگر نیاز بود . استاد نیز به وی معرفی می نمایند . ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 122 } { تعلیقات 32 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 12 } ادامه ...👇 پیش از نقل روایت اسطوره ای و تحلیل آن خطبه اول حضرت امیرالمومنین (ع) را در چگونگی آفرینش از کتاب نهج البلاغه نقل می نماییم . تا در ادامه به نقل روایت اسطوره آفرینش و تطبیق و تحلیل آن بپردازیم . خطبه امیرالمومنین (ع) : 👇 { 1-  و من خطبة له (عليه السلام) يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم و فيها ذكر الحج و تحتوي على حمد الله و خلق العالم و خلق الملائكة و اختيار الأنبياء و مبعث النبي و القرآن و الأحكام الشرعية : عجز الانسان عن معرفة الله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ خطبه ها (امام عليه السّلام در اين سخنرانى از آفرينش آسمان و زمين و آفرينش انسان ياد مى كند) 1.عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندى را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت هاى او ناتوان، و تلاشگران از اداى حق او درمانده اند. خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمى كنند و دست غوّاصان درياى علوم به او نخواهد رسيد. پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد، و تعريف كاملى نمى توان يافت و براى خدا وقتى معيّن، و سر آمدى مشخّص نمى توان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسيله كوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد. الدین و معرفة الله أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ. 2.دين و شناخت خدا  سر آغاز دين، خداشناسى است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگى اوست و كمال توحيد (شهادت بر يگانگى خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتى نشان مى دهد كه غير از موصوف، و هر موصوفى گواهى مى دهد كه غير از صفت است، پس كسى كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزى نزديك كرده،  و با نزديك كردن خدا به چيزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى كند و هر كس به سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگويد «خدا در چيست» او را در چيز ديگرى پنداشته است، و كسى كه بپرسد «خدا بر روى چه چيزى قرار دارد» به تحقيق جايى را خالى از او در نظر گرفته است، در صورتى كه خدا همواره بوده، و از چيزى به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتّى در آن هنگام كه پديده اى وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسى نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌜🌛🌞🌝🌚🌔🌓🌒🌙💧💦🌫🌪🌊💨
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 123 } { تعلیقات 33 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 13 } ادامه ...👇 { ...خلق العالم أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. 3.راه هاى خدا شناسى اوّل-  آفرينش جهان 👈خلقت را آغاز كرد، و 👈موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آن كه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و 👈موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، 👈غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود. 👈سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد ، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى  بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت  و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت،  و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند. امواج تند 👈كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد . آسمان پايين را چون موج مهار شده، و👈 آسمان هاى بالا را مانند 👈سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه 👈فضاى آسمان پايين را به وسيله 👈نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)،و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و 👈سقفى متحرّك، و 👈صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊💨🌪💧💦🌙
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 124 } { تعلیقات 34 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 14 } ادامه ...👇 { ...خلق الملائكة ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ . دوّم-  شگفتى خلقت فرشتگان: سپس آسمان هاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهى از فرشتگان همواره در سجده اند و ركوع ندارند و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند و گروهى در صف هايى ايستاده اند كه پراكنده نمى شوند و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمى شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمى يابد، و عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد، بدن هاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند. برخى از فرشتگان، امينان وحى الهى، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مى باشند، كه پيوسته براى رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعى از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعى ديگر دربانان بهشت خداوندند. بعضى از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردن هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهى بر دوش هايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين ترى قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده هاى قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتى نمى پندارند، و صفات پديده ها را بر او روا نمى دارند،   هرگز خدا را در جايى محدود نمى سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مى كنند . صفة خلق آدم عليه السلام ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧🌊🌫🌫🌪💨🌙💫⭐️☀️☀️✨🌟⚡️💥🔥🌈🌚🌝🌞🌛🌜
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 125 } { تعلیقات 35 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 15 } ادامه ...👇 { ...سوم-  شگفتى آفرينش آدم عليه السّلام و ويژگى هاى انسان كامل. سپس خداوند بزرگ، خاكى از قسمت هاى گوناگون زمين، از قسمت هاى سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد، كه از آن، اندامى شايسته، و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد . آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانى معيّن و سر انجامى مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد، داراى نيروى انديشه، كه وى را به تلاش اندازد و داراى افكارى كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد.  به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد ، و حواس چشايى، و بويايى، و وسيله تشخيص رنگ ها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطى از رنگ هاى گوناگون، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاج هاى گوناگون، گرمى، سردى، ترى، خشكى، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدى را كه پذيرفته اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» غرور و خود بزرگ بينى او را گرفت و شقاوت و بدى بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند براى سزاوار بودن شيطان به خشم الهى، و براى كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده ها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدى». ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ . چهارم-  آدم عليه السّلام و داستان بهشت سپس خداوند آدم را در خانه اى مسكن داد كه زندگى در آن گوارا بود. جايگاه او را امن و امان بخشيد و او را از شيطان و دشمنى او ترساند. پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگى آدم در بهشت و هم نشينى او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السّلام يقين را به ترديد، و عزم استوار را به گفته هاى ناپايدار شيطان فروخت و شادى خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براى او پشيمانى آورد آنگاه خداى سبحان در توبه را بر روى آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جارى ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمين، خانه آزمايش ها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزندانى پديد آورد، و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيد. اختيار الأنبياء وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 126 } { تعلیقات 36 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 16 } ادامه ...👇 4-  فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه) خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت  را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راه هاى مرگ و مردن، و مشكلات و رنج هاى پير كننده، و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين گونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. مبعث النبي إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وآله) لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً (صلى الله عليه وآله) وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ . 5-  فلسفه بعثت پيامبر خاتم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا اين كه خداى سبحان، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبرى كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه هاى او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگارى كه مردم روى زمين داراى مذاهب پراكنده، خواسته هاى گوناگون، و روش هاى متفاوت بودند: عدّه اى خدا را به پديده ها تشبيه كرده و گروهى نام هاى ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت مى دادند، و برخي به غير خدا اشاره مى كردند. پس خداى سبحان، مردم را به وسيله محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گمراهى نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايى بخشيد. سپس ديدار خود را براى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتارى ها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد. 6.ضرورت امامت پس از پيامبران الهى رسول گرامى اسلام، در ميان شما مردم جانشينانى برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براى امّت هاى خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفى راهى روشن و نشانه هاى استوار، از ميان مردم نرفتند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌏🌍🌎🌞🌛🌝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 127 } { تعلیقات 37 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 17 } ادامه ...👇 {... القرآن و الأحكام الشرعية كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ . 7.ويژگى هاى قرآن و احكام اسلام كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه مى باشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پيمان شناسايى آن را گرفت و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نيست. قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده،  و بعضى از آن، در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آينده از بين رفته است.  محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. و منها في ذكر الحج وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ. 8-  فلسفه و راه آورد حج خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانه اى كه آن را قبله گاه انسان ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوى آن روى مى آورند، و همانند كبوتران به آن پناه مى برند. خداى سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگى و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها، شنوندگانى را برگزيد كه دعوت او را براى حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاى بر جايگاه پيامبران الهى نهند. همانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مى كنند، و سودهاى فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوى وعده گاه آمرزش الهى بشتابند. خداى سبحان، كعبه را براى اسلام، نشانه گويا، و براى پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداى حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بى نياز است. ...} پایان . ادامه دارد .. @soltannasir 🌊🌨🌏🌕🌍
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 128 } { تعلیقات 38 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 18 } ادامه ...👇 نکته 1: عزیزان به یاد بیاورید که ابتدا آیات30 الی 33 سوره انبیاء و سپس احادیث مربوط به آن آیات را از تفسیر روایی البرهان نقل نمودیم . و سپس خطبه آفرینش حضرت امیرالمومنین (ع) را تا پس از نقل روایت اسطوره خلقت شباهت ها و اختلاف ها را نشان دهیم . نکته 2 : در روایت نخستین مخلوق الله تبارک تعالی ، آب دانسته شده است . و همه چیز از آب خلق شده است . در اساطیر ملل مختلف نظیر ، اساطیر بین النهرین و مصر و سایر اساطیر ملل ، داستان خلقت از اقیانوس اولیه و آب شروع می شود . اما به روایت خلقت از 👈دریچه ای دیگر نگریسته شده . در اساطیر ملل عمدتا توضیحی برای آنکه این اقیانوس اولیه را 👈چه کسی خلق نموده وجود ندارد ?! بلکه ماجرای خلقت از این زاویه مطرح شده که این اقیانوس اولیه ، دارای نفس و رب النوع است و این اقیانوس اولیه دو آب شیرین (مذکر ) و تلخ ( مونث ) است . و از آمیختن این دو آب ، دو موجود مذکر و مونث دیگر به نام لخمو و لخامو شکل می گیرند و سپس انشر و کیشر ، و از این انشر و کیشر ، خدایان _مورد پرستش در تمدن های باستان _خلق می شوند . موجوداتی که مخلوق هستند . و ماجرای خلقت از دریچه این موجودات نگریسته شده است و طبیعی است که این داستان هم دارای تحریفاتی باشد . تفاوت داستان آفرینش در اساطیر ملل مختلف خود می تواند نشان دهنده تحریف در اصل ماجرا باشد . اما علی ای حال ، این بدان معنا نیست که اسطوره ، کاملا با دین در همه موارد پیوند دارد ! شاید در بعضی موارد بتوان ، دست به تطبیق و تفسیر نمود . اما تطبیق در همه جا ممکن نیست در بعضی موارد به جای تطبیق ، تقابل وجود دارد . البته باید به این مسئله نیز اشاره نمود که ممکن است عده ای ، تحت هیچ عنوان تطبیق را نپذیرند . اینکه فقیر ممکن است در بعضی موارد ، تطبیقی را نشان دهم . بدین معنا نیست که آن را پذیرفته ام و یا برعکس . بلکه تلاشی است برای کشف حقیقت . حال اسطوره آفرینش را از کتاب تاریخ تمدن بین النهرین جلد دوم نقل می نماییم : 👇 { لوح اول هنگامی که در آن بالا آسمان هنوز نام نگرفته بود ، زمین سخت در پایین با نام خوانده نمی شد ، هیچ مگر «اپسو» ( آب شیرین و مذکر ) ، عنصر نخستین هستی بخش آنها ، (و ) «مومو تیامت» ( آب تلخ و شور و مونث ) ، که همه آنها را هستی بخشید ، آبهای آنها همچون 👈جسمی واحد به هم آمیخت ، نه کلبه ای از نی بافته شده بود ، نه زمین مردابی پدیدار شده بود ، 👈هنگامی که هیچ 👈خدایی به وجود نیامده بود ، به نام خوانده نشده ، سرنوشتشان قطعی نشده بود . پس همان بود که خدایان درون خود شکل گرفتند . «لخمو» و «لخامو»( اژدر مار های مذکر و مونث) هستی یافتند ، با نام خوانده شدند . برای قرنهای بی پایان سن و قد و قامت آنها رشد کرد . «انشر»( مذکر ) و «کیشر»(مونث) آفریده شده ، از دیگران پیشی گرفتند . آنها روزها را طولانی کردند ، به سالها افزودند . «آنو»( به معنای آسمان و خدای متعال یا برتر که ایزدان به او همچون پدر و رئیس خویش افتخار می نمودند ) فرزند آنها بود ، رقیب پدران خویش ؛ آنو در تصویر (خیال ) خویش «نود یمّود»(ایزد انکی یا ائا خداوند زمین که ایزد خرد برتر می باشد . و مسکن وی آب های تازه ای است که گرد زمین را فرا می گیرد و زمین بر روی آن شناور است ) را هستی بخشید . این نود یمّود مرشد پدران خویش بود ؛ (دارای ) خرد وسیع ، باهوش ، نیرومند در قدرت ، بس نیرومند تر از پدر بزرگ خویش انشر در میان خدایان ، (و) برادرانش همتایی نداشت ، برادران الهی با یکدیگر متحد بودند ، آنها 👈 «تیامت»( آب تلخ ) را با حرکت دادن به پیش و پس بر آشفتند ، آری ، آنها خلق (kholgh) تیامت را بر آشفتند . با شور و شعف خویش در خانه آسمان . اپسو قادر به کاستن غوغای آنها نبود و تیامت در [ طریق ] آنها صامت بود ، اعمال آنها در ...نفرت انگیز بود . روش آنها ناپسند بود ، آنها زیاده روی می کردند . آنگاه «اپسو» ، هستی بخش خدایان بزرگ ، خطاب به وزیر خویش «مومّو » فریاد بر آورد : « ای مومّو ، وزیر من که روح مرا شاد می کنی ، به اینجا بیا و بگذار تا ( نزد ) تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت نشستند ، به مشاوره درباره خدایان ، نخستین فرزندانشان پرداختند . اپسو دهان می گشاید ، به تیامت پر شکوه می گوید : روش آنها در مورد من به راستی ناپسند است . نه در روز آرامش دارم و نه در شب آسایش . ویران خواهم کرد ، روش آنها را متلاشی خواهم ساخت ، شاید که آرامش اعاده شود . بگذار تا آسایش داشته باشیم . همین که تیامت این ( سخنان ) شنید ،خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊
فایل پی دی اف 👆👆👆 دروس مسبحات و چاکراها ، برای عزیزانی که در خواست پی دی اف این دروس را داشتند . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 129 } { تعلیقات 39 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 19 } ادامه ...👇 { ...خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . همچنان که در تنهایی خشمگین بود ، فریاد غم بر آورد ، خُلق او را اندوهگین کرد : « چه ( گفتی ) ? آیا باید آنچه را که بنا کرده ایم نابود سازیم ? روش آنها به درستی ناپسند ترین است ، اما بگذار با مهربانی رسیدگی کنیم » . آنگاه مومّو در ارائه پند به اپسو پاسخ داد : پند مومّو [ بدخواهانه ] و ناخوشایند بود . «ویران کن ، پدرم ، راههای فتنه را . آنگاه در روز آرامش خواهی داشت و در شب آسایش » . هنگامی که اپسو این را شنید چهره اش تابناک شد ؛ برای ( نقشهٔ) پلیدی که او علیه خدایان ، فرزندان خویش کشیده بود . در مورد مومّو ، او را از گردن در آغوش گرفت ، همین که ( او ) بر زمین نشست تا او را ببوسد . ( پس ) آنچه را که آنها میان خود طرح ریزی کرده بودند ، برای خدایان ، نخستین فرزندانشان ، تکرار کردند . هنگامی که خدایان ( آن را ) شنیدند چشمانشان گریان شد ، ( آنگاه ) در سکوت فرو رفتند و صامت باقی ماندند . برتر در خرد ، فاضل ، کارگران « إآ » ، عقل کل ، به نقشه آنها پی برد . نقشه ای استادانه علیه آن طرح کرد و به کار بست ، افسون برتر و مقدسش را ماهرانه علیه آن به کار بست . آن را خواند و باعث شد در ( آبهای ) ژرف بماند ، همچنان که خواب را بر او فرو ریخت ، بر زمین دراز کشیده به خواب رفت ، مومّوی مشاور ، ناتوان از حرکت بود . بند او را شل کرد ، تاج او را درید ، هاله او را برداشت ( و ) آن را بر خود نهاد . پس از آنکه اپسو را به غل و زنجیر کشید ، او را کشت . مومّو را به بند کشید و او را محبوس کرد . پس از آنچه که بر سر اپسو آورد ، اسکان گاه خویش را بنیان نهاد ، مومّو را گرفت ، او را با ریسمان بینی گرفت . پس از آنکه دشمنان خویش را مغلوب و لگد مال کرد ، «إآ » پیروزیش بر دشمنان تأمین شد ، در اتاق مقدس خویش در آرامش ژرف آرامید . آن را برای معابدی اختصاص داد ، (آن را) « اپسو» نامید . درست در همان محل ، کلبه نیایش خویش را بنیان نهاد ، اآ و همسرش دمکین ( آنجا ) در شکوه سکنی گزیدند . در اتاق تقدیر ،خانه سرنوشتها ، خدایی متولد شد ، نیرومند ترین و عاقلترین خدایان . در قلب اپسو مردوک آفریده شد ، در قلب اپسوی مقدس مردوک آفریده شد . آنکه او را هستی بخشید ، پدرش ، اآ بود . آنکه او را در شکم خود پرورد ، مادرش ، دمکین بود . او پستان الهه ها را مکید . دایه ای که از وی پرستاری کرد ، او را با وحشت آفرینی انباشت . چهره او جذاب بود ، از چشمانش زندگی می درخشید . گامهایش شاهانه بود ، از ( زمانهای ) گذشته فرمان می داد . هنگامی که إآ او را دید ، پدری که او را هستی بخشیده بود ، به وجد آمد ، در تب و تاب افتاد ، قلبش از شادی پر شد ، پرداخت او را کامل کرد و او را سر توأمان خدایی بخشید . به مقدار زیاد بلند تر از آنها بود ، به مقدار بسیار زیاد ، اعضاء (بدن ) او فراسوی قوه ادراک کامل بود ،نا مناسب برای درک کردن ، مشکل برای دیدن. . چشمان او چهار بودند ، گوشهای او چهار بودند هنگامی که لبانش را تکان می داد ، آتش مشتعل بر می آمد . هر چهار عضو شنوایی او بزرگ بود ، و چشمها ، به همان تعداد ، همه چیزها را بررسی می کرد . بلندترین خدایان بود ، قامت او از همه خدایان برتر بود اعضای او عظیم بود ، او بسیار بلند قامت بود . « پسر کوچکم ، پسر کوچکم ، پسرم خورشید ، خورشید آسمانها » . پوشیده با 👈هاله ده خدا 👉، او به منتها درجه نیرومند بود ، همچنان که برق وحشتزای آنها [ هاله ها ] بر او انباشته شده بود . 👈چهار باد را که آنو به وجود آورد برای مهار کردن شیر _ اژدها ، رهبر گروه . ...، ... 👈آشفتن تیامت . تیامت آشفته بود ، روز و شب بیرون از بستر بود . [ خدایان ] از روی بدخواهی به 👈توفان کمک کردند . آنها که در درون خود توطئه ای پلید چیده بودند ، این برادران به تیامت گفتند : « هنگامی که آنها همسرت اپسو را کشتند تو او را یاری نکردی ، خاموش ماندی . گر چه او ارّه وحشتزا را آفرید . باطن تو رقیق شده است و بنابراین ما نمی توانیم بیارامیم . بگذار تا همسرت اپسو در ذهن تو باشد ، و مومّو که شکست خورده است ، تو تنها مانده ای ،... تو عجولانه به هر سو گام بر می داری ، ....بدون توقف . تو ما را دوست نداری . ...چشمان ما تیره و گرفته است ، ...بدون توقف . بگذار تا بیارامیم ، ...بجنگ . از آنها انتقام بگیر ، ...و (آنها را ) به شکل 👈 باد در آور !» [ هنگامی ] که تیامت ( این ) سخنان را [ شنید ] خشنود شد : « ... تو داده ای . بگذار تا هیولاها را بسازیم ، ... و خدایان در میان ... ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...!» ...} ادامه دارد ... ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊