eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 124 } { تعلیقات 34 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 14 } ادامه ...👇 { ...خلق الملائكة ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ . دوّم-  شگفتى خلقت فرشتگان: سپس آسمان هاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهى از فرشتگان همواره در سجده اند و ركوع ندارند و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند و گروهى در صف هايى ايستاده اند كه پراكنده نمى شوند و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمى شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمى يابد، و عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد، بدن هاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند. برخى از فرشتگان، امينان وحى الهى، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مى باشند، كه پيوسته براى رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعى از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعى ديگر دربانان بهشت خداوندند. بعضى از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردن هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهى بر دوش هايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين ترى قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده هاى قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتى نمى پندارند، و صفات پديده ها را بر او روا نمى دارند،   هرگز خدا را در جايى محدود نمى سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مى كنند . صفة خلق آدم عليه السلام ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧🌊🌫🌫🌪💨🌙💫⭐️☀️☀️✨🌟⚡️💥🔥🌈🌚🌝🌞🌛🌜
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 125 } { تعلیقات 35 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 15 } ادامه ...👇 { ...سوم-  شگفتى آفرينش آدم عليه السّلام و ويژگى هاى انسان كامل. سپس خداوند بزرگ، خاكى از قسمت هاى گوناگون زمين، از قسمت هاى سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد، كه از آن، اندامى شايسته، و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد . آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانى معيّن و سر انجامى مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد، داراى نيروى انديشه، كه وى را به تلاش اندازد و داراى افكارى كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد.  به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد ، و حواس چشايى، و بويايى، و وسيله تشخيص رنگ ها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطى از رنگ هاى گوناگون، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاج هاى گوناگون، گرمى، سردى، ترى، خشكى، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدى را كه پذيرفته اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» غرور و خود بزرگ بينى او را گرفت و شقاوت و بدى بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند براى سزاوار بودن شيطان به خشم الهى، و براى كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده ها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدى». ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ . چهارم-  آدم عليه السّلام و داستان بهشت سپس خداوند آدم را در خانه اى مسكن داد كه زندگى در آن گوارا بود. جايگاه او را امن و امان بخشيد و او را از شيطان و دشمنى او ترساند. پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگى آدم در بهشت و هم نشينى او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السّلام يقين را به ترديد، و عزم استوار را به گفته هاى ناپايدار شيطان فروخت و شادى خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براى او پشيمانى آورد آنگاه خداى سبحان در توبه را بر روى آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جارى ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمين، خانه آزمايش ها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزندانى پديد آورد، و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيد. اختيار الأنبياء وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 126 } { تعلیقات 36 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 16 } ادامه ...👇 4-  فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه) خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت  را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راه هاى مرگ و مردن، و مشكلات و رنج هاى پير كننده، و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين گونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. مبعث النبي إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وآله) لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً (صلى الله عليه وآله) وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ . 5-  فلسفه بعثت پيامبر خاتم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا اين كه خداى سبحان، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبرى كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه هاى او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگارى كه مردم روى زمين داراى مذاهب پراكنده، خواسته هاى گوناگون، و روش هاى متفاوت بودند: عدّه اى خدا را به پديده ها تشبيه كرده و گروهى نام هاى ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت مى دادند، و برخي به غير خدا اشاره مى كردند. پس خداى سبحان، مردم را به وسيله محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گمراهى نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايى بخشيد. سپس ديدار خود را براى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتارى ها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد. 6.ضرورت امامت پس از پيامبران الهى رسول گرامى اسلام، در ميان شما مردم جانشينانى برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براى امّت هاى خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفى راهى روشن و نشانه هاى استوار، از ميان مردم نرفتند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌏🌍🌎🌞🌛🌝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 127 } { تعلیقات 37 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 17 } ادامه ...👇 {... القرآن و الأحكام الشرعية كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ . 7.ويژگى هاى قرآن و احكام اسلام كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه مى باشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پيمان شناسايى آن را گرفت و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نيست. قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده،  و بعضى از آن، در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آينده از بين رفته است.  محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. و منها في ذكر الحج وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ. 8-  فلسفه و راه آورد حج خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانه اى كه آن را قبله گاه انسان ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوى آن روى مى آورند، و همانند كبوتران به آن پناه مى برند. خداى سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگى و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها، شنوندگانى را برگزيد كه دعوت او را براى حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاى بر جايگاه پيامبران الهى نهند. همانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مى كنند، و سودهاى فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوى وعده گاه آمرزش الهى بشتابند. خداى سبحان، كعبه را براى اسلام، نشانه گويا، و براى پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداى حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بى نياز است. ...} پایان . ادامه دارد .. @soltannasir 🌊🌨🌏🌕🌍
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 128 } { تعلیقات 38 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 18 } ادامه ...👇 نکته 1: عزیزان به یاد بیاورید که ابتدا آیات30 الی 33 سوره انبیاء و سپس احادیث مربوط به آن آیات را از تفسیر روایی البرهان نقل نمودیم . و سپس خطبه آفرینش حضرت امیرالمومنین (ع) را تا پس از نقل روایت اسطوره خلقت شباهت ها و اختلاف ها را نشان دهیم . نکته 2 : در روایت نخستین مخلوق الله تبارک تعالی ، آب دانسته شده است . و همه چیز از آب خلق شده است . در اساطیر ملل مختلف نظیر ، اساطیر بین النهرین و مصر و سایر اساطیر ملل ، داستان خلقت از اقیانوس اولیه و آب شروع می شود . اما به روایت خلقت از 👈دریچه ای دیگر نگریسته شده . در اساطیر ملل عمدتا توضیحی برای آنکه این اقیانوس اولیه را 👈چه کسی خلق نموده وجود ندارد ?! بلکه ماجرای خلقت از این زاویه مطرح شده که این اقیانوس اولیه ، دارای نفس و رب النوع است و این اقیانوس اولیه دو آب شیرین (مذکر ) و تلخ ( مونث ) است . و از آمیختن این دو آب ، دو موجود مذکر و مونث دیگر به نام لخمو و لخامو شکل می گیرند و سپس انشر و کیشر ، و از این انشر و کیشر ، خدایان _مورد پرستش در تمدن های باستان _خلق می شوند . موجوداتی که مخلوق هستند . و ماجرای خلقت از دریچه این موجودات نگریسته شده است و طبیعی است که این داستان هم دارای تحریفاتی باشد . تفاوت داستان آفرینش در اساطیر ملل مختلف خود می تواند نشان دهنده تحریف در اصل ماجرا باشد . اما علی ای حال ، این بدان معنا نیست که اسطوره ، کاملا با دین در همه موارد پیوند دارد ! شاید در بعضی موارد بتوان ، دست به تطبیق و تفسیر نمود . اما تطبیق در همه جا ممکن نیست در بعضی موارد به جای تطبیق ، تقابل وجود دارد . البته باید به این مسئله نیز اشاره نمود که ممکن است عده ای ، تحت هیچ عنوان تطبیق را نپذیرند . اینکه فقیر ممکن است در بعضی موارد ، تطبیقی را نشان دهم . بدین معنا نیست که آن را پذیرفته ام و یا برعکس . بلکه تلاشی است برای کشف حقیقت . حال اسطوره آفرینش را از کتاب تاریخ تمدن بین النهرین جلد دوم نقل می نماییم : 👇 { لوح اول هنگامی که در آن بالا آسمان هنوز نام نگرفته بود ، زمین سخت در پایین با نام خوانده نمی شد ، هیچ مگر «اپسو» ( آب شیرین و مذکر ) ، عنصر نخستین هستی بخش آنها ، (و ) «مومو تیامت» ( آب تلخ و شور و مونث ) ، که همه آنها را هستی بخشید ، آبهای آنها همچون 👈جسمی واحد به هم آمیخت ، نه کلبه ای از نی بافته شده بود ، نه زمین مردابی پدیدار شده بود ، 👈هنگامی که هیچ 👈خدایی به وجود نیامده بود ، به نام خوانده نشده ، سرنوشتشان قطعی نشده بود . پس همان بود که خدایان درون خود شکل گرفتند . «لخمو» و «لخامو»( اژدر مار های مذکر و مونث) هستی یافتند ، با نام خوانده شدند . برای قرنهای بی پایان سن و قد و قامت آنها رشد کرد . «انشر»( مذکر ) و «کیشر»(مونث) آفریده شده ، از دیگران پیشی گرفتند . آنها روزها را طولانی کردند ، به سالها افزودند . «آنو»( به معنای آسمان و خدای متعال یا برتر که ایزدان به او همچون پدر و رئیس خویش افتخار می نمودند ) فرزند آنها بود ، رقیب پدران خویش ؛ آنو در تصویر (خیال ) خویش «نود یمّود»(ایزد انکی یا ائا خداوند زمین که ایزد خرد برتر می باشد . و مسکن وی آب های تازه ای است که گرد زمین را فرا می گیرد و زمین بر روی آن شناور است ) را هستی بخشید . این نود یمّود مرشد پدران خویش بود ؛ (دارای ) خرد وسیع ، باهوش ، نیرومند در قدرت ، بس نیرومند تر از پدر بزرگ خویش انشر در میان خدایان ، (و) برادرانش همتایی نداشت ، برادران الهی با یکدیگر متحد بودند ، آنها 👈 «تیامت»( آب تلخ ) را با حرکت دادن به پیش و پس بر آشفتند ، آری ، آنها خلق (kholgh) تیامت را بر آشفتند . با شور و شعف خویش در خانه آسمان . اپسو قادر به کاستن غوغای آنها نبود و تیامت در [ طریق ] آنها صامت بود ، اعمال آنها در ...نفرت انگیز بود . روش آنها ناپسند بود ، آنها زیاده روی می کردند . آنگاه «اپسو» ، هستی بخش خدایان بزرگ ، خطاب به وزیر خویش «مومّو » فریاد بر آورد : « ای مومّو ، وزیر من که روح مرا شاد می کنی ، به اینجا بیا و بگذار تا ( نزد ) تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت نشستند ، به مشاوره درباره خدایان ، نخستین فرزندانشان پرداختند . اپسو دهان می گشاید ، به تیامت پر شکوه می گوید : روش آنها در مورد من به راستی ناپسند است . نه در روز آرامش دارم و نه در شب آسایش . ویران خواهم کرد ، روش آنها را متلاشی خواهم ساخت ، شاید که آرامش اعاده شود . بگذار تا آسایش داشته باشیم . همین که تیامت این ( سخنان ) شنید ،خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊
فایل پی دی اف 👆👆👆 دروس مسبحات و چاکراها ، برای عزیزانی که در خواست پی دی اف این دروس را داشتند . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 129 } { تعلیقات 39 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 19 } ادامه ...👇 { ...خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . همچنان که در تنهایی خشمگین بود ، فریاد غم بر آورد ، خُلق او را اندوهگین کرد : « چه ( گفتی ) ? آیا باید آنچه را که بنا کرده ایم نابود سازیم ? روش آنها به درستی ناپسند ترین است ، اما بگذار با مهربانی رسیدگی کنیم » . آنگاه مومّو در ارائه پند به اپسو پاسخ داد : پند مومّو [ بدخواهانه ] و ناخوشایند بود . «ویران کن ، پدرم ، راههای فتنه را . آنگاه در روز آرامش خواهی داشت و در شب آسایش » . هنگامی که اپسو این را شنید چهره اش تابناک شد ؛ برای ( نقشهٔ) پلیدی که او علیه خدایان ، فرزندان خویش کشیده بود . در مورد مومّو ، او را از گردن در آغوش گرفت ، همین که ( او ) بر زمین نشست تا او را ببوسد . ( پس ) آنچه را که آنها میان خود طرح ریزی کرده بودند ، برای خدایان ، نخستین فرزندانشان ، تکرار کردند . هنگامی که خدایان ( آن را ) شنیدند چشمانشان گریان شد ، ( آنگاه ) در سکوت فرو رفتند و صامت باقی ماندند . برتر در خرد ، فاضل ، کارگران « إآ » ، عقل کل ، به نقشه آنها پی برد . نقشه ای استادانه علیه آن طرح کرد و به کار بست ، افسون برتر و مقدسش را ماهرانه علیه آن به کار بست . آن را خواند و باعث شد در ( آبهای ) ژرف بماند ، همچنان که خواب را بر او فرو ریخت ، بر زمین دراز کشیده به خواب رفت ، مومّوی مشاور ، ناتوان از حرکت بود . بند او را شل کرد ، تاج او را درید ، هاله او را برداشت ( و ) آن را بر خود نهاد . پس از آنکه اپسو را به غل و زنجیر کشید ، او را کشت . مومّو را به بند کشید و او را محبوس کرد . پس از آنچه که بر سر اپسو آورد ، اسکان گاه خویش را بنیان نهاد ، مومّو را گرفت ، او را با ریسمان بینی گرفت . پس از آنکه دشمنان خویش را مغلوب و لگد مال کرد ، «إآ » پیروزیش بر دشمنان تأمین شد ، در اتاق مقدس خویش در آرامش ژرف آرامید . آن را برای معابدی اختصاص داد ، (آن را) « اپسو» نامید . درست در همان محل ، کلبه نیایش خویش را بنیان نهاد ، اآ و همسرش دمکین ( آنجا ) در شکوه سکنی گزیدند . در اتاق تقدیر ،خانه سرنوشتها ، خدایی متولد شد ، نیرومند ترین و عاقلترین خدایان . در قلب اپسو مردوک آفریده شد ، در قلب اپسوی مقدس مردوک آفریده شد . آنکه او را هستی بخشید ، پدرش ، اآ بود . آنکه او را در شکم خود پرورد ، مادرش ، دمکین بود . او پستان الهه ها را مکید . دایه ای که از وی پرستاری کرد ، او را با وحشت آفرینی انباشت . چهره او جذاب بود ، از چشمانش زندگی می درخشید . گامهایش شاهانه بود ، از ( زمانهای ) گذشته فرمان می داد . هنگامی که إآ او را دید ، پدری که او را هستی بخشیده بود ، به وجد آمد ، در تب و تاب افتاد ، قلبش از شادی پر شد ، پرداخت او را کامل کرد و او را سر توأمان خدایی بخشید . به مقدار زیاد بلند تر از آنها بود ، به مقدار بسیار زیاد ، اعضاء (بدن ) او فراسوی قوه ادراک کامل بود ،نا مناسب برای درک کردن ، مشکل برای دیدن. . چشمان او چهار بودند ، گوشهای او چهار بودند هنگامی که لبانش را تکان می داد ، آتش مشتعل بر می آمد . هر چهار عضو شنوایی او بزرگ بود ، و چشمها ، به همان تعداد ، همه چیزها را بررسی می کرد . بلندترین خدایان بود ، قامت او از همه خدایان برتر بود اعضای او عظیم بود ، او بسیار بلند قامت بود . « پسر کوچکم ، پسر کوچکم ، پسرم خورشید ، خورشید آسمانها » . پوشیده با 👈هاله ده خدا 👉، او به منتها درجه نیرومند بود ، همچنان که برق وحشتزای آنها [ هاله ها ] بر او انباشته شده بود . 👈چهار باد را که آنو به وجود آورد برای مهار کردن شیر _ اژدها ، رهبر گروه . ...، ... 👈آشفتن تیامت . تیامت آشفته بود ، روز و شب بیرون از بستر بود . [ خدایان ] از روی بدخواهی به 👈توفان کمک کردند . آنها که در درون خود توطئه ای پلید چیده بودند ، این برادران به تیامت گفتند : « هنگامی که آنها همسرت اپسو را کشتند تو او را یاری نکردی ، خاموش ماندی . گر چه او ارّه وحشتزا را آفرید . باطن تو رقیق شده است و بنابراین ما نمی توانیم بیارامیم . بگذار تا همسرت اپسو در ذهن تو باشد ، و مومّو که شکست خورده است ، تو تنها مانده ای ،... تو عجولانه به هر سو گام بر می داری ، ....بدون توقف . تو ما را دوست نداری . ...چشمان ما تیره و گرفته است ، ...بدون توقف . بگذار تا بیارامیم ، ...بجنگ . از آنها انتقام بگیر ، ...و (آنها را ) به شکل 👈 باد در آور !» [ هنگامی ] که تیامت ( این ) سخنان را [ شنید ] خشنود شد : « ... تو داده ای . بگذار تا هیولاها را بسازیم ، ... و خدایان در میان ... ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...!» ...} ادامه دارد ... ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 130 } { تعلیقات 40 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 20 } ادامه ...👇 { ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...! » ... آنها گرد آمدند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه چیدند ، خود را برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده کردند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور( الهه همتای مونث إآ ، نظر دکتر یوسف مجید زاده مترجم ) ، که همه چیز ها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داد ، مار _ هیولاها را هستی بخشید ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آنها را [ با زهر ] برای خون پر کرد . اژدهاهای غران را جامه وحشت پوشاند . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاد ، آنها را شبیه خدایان ساخت ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را [ به حال اول ] باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار. انداخت ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ بود ، مقاومت ناپذیر بود . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورد . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که [مجمع وی ] را تشکیل داد ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارد . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاحهای برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ،ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همه خدایان قدرت کامل ، قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ! سخن تو برای همه انو نکی برتری خواهد داشت ! » او👈 الواح سرنوشت را به وی سپرد ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بست : « تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود [ کلامت ] پایدار خواهد بود ، » همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را ] تصاحب کردند ، برای خدایان ، پسران او ، [ تعیین ] سرنوشت کرد : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که آنچنان نیرومند ( در ) حرکت است ، پست و ناچیز خواهد کرد ! » . لوح دوم : 👇 پس ، هنگامی که تیامت به ساخته های دست خویش اهمیت بخشید ، فرزندان خویش را برای جنگ علیه خدایان آماده کرد . برای گرفتن انتقام اپسو ، تیامت به 👈پلیدی بدل شد . اینکه او ( تیامت ) آماده جنگ می شد ، برای إآ آشکار شد . به محض اینکه إآ این موضوع را شنید ، به سکوت تیره فرو رفت و در خاموشی نشست . پس از تفکر بیشتر ، خشم او فرو نشست ، نزد انشر ، پدر بزرگ خویش رفت ، همه توطئه ای را که تیامت برای او چیده بود ،برایش گزارش کرد : « پدرم ، تیامّت که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است . او مجمع را بر پا داشته و آکنده از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند حتی آنهایی را که به ایشان که هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور ، که همه چیز را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _ هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندان های تیز ، دندان های نیش بی دریغ . بدن آن ها را با زهر برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاجهایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدن های پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس(موجودی با تنه شیر و سر انسان و بال ) را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس ( نیم اسب ) سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊
تصویری از یک اسفنکس ، که این موجودات اسطوره ای عمدتا محافظ کاخ ها بوده اند . و از مصر تا ایران دیده می شوند . @soltannasir
‌ 💟💟💟 💟💟 💟 🇮🇷 ملت ایران هرگز دوست اسرائیل نخواهد بود .🇮🇷 { وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾ و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴) ☪ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾ ☪ پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است (۵) ☪ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾ ☪ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶) ☪ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾ ☪ اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷) } [ سوره مبارکه الاسراء ( بنی اسرائیل ) ] @Soltannasir 💟💟💟💟💟
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 131 } { تعلیقات 41 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 21 } ادامه ...👇 { ... از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع او را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش [سپرد ] : [ « من افسون را ] برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . [ برای مشورت با همهٔ ] خدایان قدرت کامل ، [ به تو اعطا ] کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . [ او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بسته است ] : [ « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود ] . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، مرتبه آنو را تصاحب کرد ، برای خدایان ، پسران او ، تعیین سرنوشت کرد : [ « کلام تو ] آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که [ آنچنان نیرومند در حرکت ] است ، پست و ناچیز خواهد کرد » . هنگامی که انشر شنید که تیامت ایجاد درد سر کرده است ، شیرهای خویش را زد و لبان خود را گاز گرفت . قلب او افسرده ، خُلق او نا آرام بود . [ او دهان ] خویش را [پوشاند ] تا فریاد خفه کند : « ... جنگ . [ سلاحی را که ساخته ای ] ، بالا بر ، [ اکنون مومّو و ] اپسو را بکش ، [ اکنون ] کینگو را بکش ، که پیشاپیش او حرکت می کند . ...حکمت » . نود یمّود ، [ مشاور ] خدایان [پاسخ داد ] . (پاسخ إآ به نود یمّود در قسمتهای شکسته از میان رفته است . ظاهراً إآ هیچ چاره ای نداشته است ، زیرا پس از انشر به آنو روی می آورد ): خطاب [ به آنو ] ، فرزند خویش [ سخنی ] گفت : « ...این نیرومند ترین پهلوانان ، که قدرت او [ برجسته است ] ، حمله او مقاومت ناپذیر است . [ برو ] و در برابر تیامت قد علم کن ، که خُلق او آرام گیرد ، که قلب او منبسط شود . [ اگر ] او به سخنت گوش فرا ندهد ، آنگاه [ سخن ] ما را به او بگو ، که شاید آرام گیرد » . هنگامی که فرمان پدرش ، انشر را [ شنید ] ، راه خویش را به سوی او ( الهه ) [ مستقیم کرد ] ، راه به ( سوی ) او را پی گرفت . [ اما هنگامی که آنو ( به قدر کافی ) ] برای دیدن نقشه تیامت [ نزدیک شد ] ، [ قادر نبود با او رو به رو شود ] و بازگشت . [ با سر افکندگی به نزد پدرش ] انشر [ آمد ] [ چنانکه گویی او تیامت بود ، پس او ] را مخاطب قرار داد : « دست من برای مطیع ساختن تو [ کافی ] نیست » . انشر همچنان از جا پرید صامت بود ، [ روی در هم کشیده ] ، و سرش را به إآ تکان می داد . همه انونّکی در یکجا گرد آمدند ، لبهای آنان کاملاً بسته بود ، آنها در سکوت [ نشستند ] . ( فکر می کردند ) . « هیچ خدایی نمی تواند [ به جنگ برود و ] ، رو به رو شدن با تیامت ،گریز [ از زندگی است » ] . انشر ، پدر خدایان ، در شکوه و بزرگی [ از زمین ] برخاست ، و پس از آنکه در قلب خویش تعمق کرد ، [ به انو نّکی گفت ] : « هر آنکه [ نیروی]ش زیاد است ، انتقام گیرندهٔ [ ما ] خواهد بود ، مردوک پهلوان ، کسی ( است ) که در جنگ [ زیرک ] است » . إآ مردوک را به محل انزوای خویش فرا خواند . ضمن ( راهنمایی ) ، آنچه را که در قلبش بود به او گفت : « ای مردوک ، به توصیه من توجه کن . به پدرت گوش ده ، زیرا تو فرزند منی که قلب او ( پدر ) را آرامش می بخشی . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 132 } { تعلیقات 42 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 22 } ادامه ...👇 { ...هنگامی که با انشر رو به رو می شوی ، چانکه گویی در جنگی ، به او نزدیک شو ؛ هنگام سخن گفتن بر پا بایست ، او با دیدن تو پر آسایش خواهد شد » . سرور با سخن پدرش شاد شد ؛ وی نزدیک شد و رو در روی انشر ایستاد . هنگامی که انشر او را دید قلبش مملو از شادی شد . بر لبهای او بوسه زد ، افسردگیش بر طرف شد . [ « انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . [ انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . ( 2 بار تکرار شده است ) کدام مردی است که جنگ را علیه تو تحمیل کرده است ? [ او کسی جز تیامت ] نیست ، زنی که با سلاح با تو ضدیت می ورزد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر گردن تیامت خواهی نهاد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر [ گردن ] تیامت خواهی نهاد » . « پسرم ، ( تو ) که همه حکمتها را می شناسی ، [ تیامت ] را با افسون مقدست آرام کن . بر [ ارابه ] توفانت با همه سرعت حرکت کن . در [ حضور ] او ( الهه ) آنها ترا حمل نخواهند کرد . [ آنها را ] باز گردان » . سرور از سخن پدرش [ شادمان شد ] . قلبش به وجد آمد ، به پدرش گفت : « ( ای ) آفریننده خدایان ، سرنوشت خدایان بزرگ، اگر من در واقع ، به عنوان انتقام گیرنده تو ، می روم که تیامت را مغلوب کنم و زندگی شما را برهانم ، مجمع را تشکیل ده ، سرنوشت مرا برترین اعلام کن ، هنگامی که مشترکاً در اوبشوکینّ نشسته شادی می کنید ، بگذار تا کلام من ، به جای تو سرنوشتها را رقم زند . هر آنچه را که به وجود آورم تغییر ناپذیر خواهد بود ، نه فرمان عزل نه تعویض از لبان من جاری نخواهد شد » . ... } پایان لوح دوم . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 133 } { تعلیقات 43 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 23 } ادامه ...👇 { ... لوح سوم : 👇 انشر دهان گشود و خطاب به گگ، وزیر خود ، گفت : « ای گگ ، وزیر من ، که روح مرا شاد می سازد ، ترا نزد لخمو و لخامو روانه خواهم ساخت ، تو بصیرت داری ، در سخن نیکو گفتن زبر دستی خدایان ، پدرانت ، ترا پیش از من به وجود آوردند ، بگذار تا همه خدایان به اینجا بیایند ، بگذار تا با یکدیگر صحبت کنند ، به ضیافتی بنشینند ، بگذار تا آنها نان شادمانی بخورند ، از شراب بهره گیرند ؛ بگذار تا برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین را تعیین کنند . حرکت کن گگ ، در برابر آنها بایست ، « آنچه را که به تو خواهم گفت برای آنها بازگو کن : « انشر ، فرزندتان ، مرا به اینجا فرستاده است ، مرا مأمور کرده است تا با صدای رسا [ مکنونات ] دل او را بازگو کنم ، [ بگویم ] : « تیامت ، که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است » ، او[ مجمع ] را بر پا داشته و مالامال از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند ، حتی آنهایی را که به ایشان هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . آنها گرد می آیند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور که همه چیزها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آن ها را [ با زهر ] برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، (و) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع وی را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده ، او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همهٔ خدایان قدرت کامل ،قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) [ بر سینهٔ او بسته است ] : « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها134 } { تعلیقات 44 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 24 } ادامه ...👇 { ... برای خدایان پسران او ، [ آنها تعیین سرنوشت کردند ] : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، [«قدرت ] سلاح » را ، که آنچنان نیرومند در حرکت است ، همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، [ پست و ناچیز خواهد کرد » ]. آنو را پیش فرستادم ، نتوانست [ با او رو به رو شود ] . نود یمّود ترسید [ و بازگشت ]. مردوک پیش آمد ، داناترین [ خدایان فرزند تو ] ، [ قلبش را بر انگیخته است ، رفته تا ] با تیامت رو در رو شود . او دهان گشوده [ به من می گوید ] : « اگر من در واقع ، [ به عنوان انتقام گیرندهٔ تو ]، می روم که تیامت را مغلوب کنم [ و زندگی شما را برهانم ] ، مجمع را تشکیل ده ، [ سرنوشت مرا برترین اعلام کن ] ، هنگامی که در او بشوکینّ [ مشترکاً نشسته شادی می کنید ] ، بگذار تا کلام من به جای تو [ سرنوشتها را رقم زند ] . هر آنچه را که به وجود آور [م] تغییر ناپذیر خواهد بود نه فرمان عزل نه تعویض از [ لبان من ] جاری نخواهد شد ». اکنون در اینجا عجله کنید و به سرعت فرامین خویش را [ برای او تعیین کنید ] ، که او ممکن است رفته با دشمن نیرومندترین رو به رو شود » . هنگامی که لخمو و لخامو این را شنیدند ، فریاد بلندی بر آورند ، همه ایگیگی ( ایگی گو یا ایگی گی در دوره بابلی به عنوان نام 10 «خدای کبیر » معرفی می شود . در دوره های بعدی به مجموعه خدایان آسمانی ایگی گی می گفتند و به خدایان زیر زمین انو نکو می گفتند ) در اندوه ماتم گرفتند : « عجبا که آنها چنین تصمیمی را اتخاذ کرده اند ، ما قادر به درک کردار تیامت نیستیم ». آنها حاضر به سفر شدند ، همهٔ خدایان بزرگ که سرنوشتها را رقم می زنند . آنها در برابر انشر وارد شده [ اوبشو کینّ ] را پر کردند . در مجمع یکدیگر را بوسیدند . همین که به میگساری [ نشستند ] ، گفتگو را آغاز کردند . آنها نان میهمانی را خوردند ، ( در نوشیدن ) [ شراب ] شرکت کردند ، نیهای آشامیدن خویش را با شراب شیرین تر کردند . چندان که مشروب قوی را نوشیدند ، بدنها [یشان ] انباشته از باد غرور شد . آنها کاملا سرمست شدند ، اما روحیه هایشان بالا رفت . برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین زیر را تعیین کردند . ...} پایان لوح سوم ادامه دارد @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 135 } { تعلیقات 45 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 25 } ادامه ...👇 { لوح چهارم : 👇 آنها برای وی اورنگی شاهانه بر پا داشتند . او رو به روی پدرانش بر کرسی ریاست تکیه زد . « تو با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . تو ، مردوک ، با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . از امروز رأی تو تغییر ناپذیر خواهد بود . رفیع کردن یا تنزل دادن آنها [ در ] دست تو خواهد بود . سخن تو حقیقت خواهد بود ، فرمان تو تردید ناپذیر خواهد بود : هیچ کس در میان خدایان به مرزهای تو تجاوز نخواهد کرد ، مسند خدایان نیاز به تزیین دارد ، بگذار تا جای نماز خانه آنها همیشه در محل تو باشد . ای مردوک ، تو در واقع انتقام گیرنده ما هستی . ما پادشاهی بر تمام جهان را بر تو ارزانی داشته ایم . هنگامی که در مجمع بنشینی ، کلام تو برترین خواهد بود . سلاح هایت شکست نخواهد خورد ، آنها دشمنان را در هم خواهد شکست . ای سرور ، به آنهایی که به تو اعتماد دارند زندگی عطا کن ، اما ، زندگی خدایی را که به پلیدی گراییده است ، دور بریز ». پس از آنکه تکه پارچه ای را در میان خویش قرار دادند ، خطاب به مردوک ، نخستین فرزندشان ، گفتند : « سرورا ، فرمانت در میان خدایان به درستی بالاترین است . بگو ، جز خرابی یا آفرینش ، انجام خواهد گرفت . دهان بگشای : پارچه نابود خواهد شد ، دگر بار سخن بگو ، و پارچه به حال اول باز خواهد گشت ». با آوردن کلام بر دهان پارچه نابود شد ؛ دگر بار سخن گفت ، و پارچه به حال اول بازگشت . هنگامی که خدایان ،پدرانش ، ثمره کلام او را دیدند ، شادمانه بیعت کردند : « مردوک پادشاه است » . آنها عصای شاهی ، اورنگ ، و پلو را به وی اعطا کردند ، آنها برای دفع دشمنان به وی سلاح هایی بی رقیب دادند : « برو و زندگی تیامت را قطع کن . باشد که بادها خون او را به جاهای فاش نشده حمل کند ». پس سرنوشت بل تعیین شد ، خدایان ، پدرانش ، باعث شدند که در راه موفقیت و حصول گام نهد . او کمانی ساخت ، آن را چون سلاح خویش مشخص کرد ، به آن تیر ضمیمه کرد ، زه آن را ثابت کرد . گرز خویش را بالا برد ، آن را به دست راست گرفت ، کمان و تیردان را به پهلوی خود آویخت . آذرخش را در برابر خویش قرار داد ، بدنش را با آتش سوزان انباشت . سپس توری ساخت که تیامت را درون خویش قرار دهد . 👈چهار باد را مستقر ساخت تا برای هیچ بخشی از قدرت او راه گریزی نباشد ، باد جنوب ، باد شمال ، باد شرق ، باد غرب تور را به پهلوی خویش بست ، هدیه پدرش ، آنو . او ایمهولّو ، « باد پلید » ، گرد باد ، تند باد را به وجود آورد ، بادهای چهارگانه ، بادهای هفتگانه ، توفان موسمی ، باد بی رقیب ، آنگاه هفت عدد از بادهایی را که ایجاد کرده بود ، پیش فرستاد . برای تحریک درون تیامت آنها پشت سر او به پا خاستند . سپس سرور توفان سیل ، سلاح نیرومندش را بر پا داشت . بر ارابه مقاومت ناپذیر و وحشت آفرین توفان باد سوار شد . دو جفت را دهانه زد (و) یوغ بست ، کشنده ، بیرحم ، لگدمال کننده ، تیز چنگ . دندانهایشان تیز بود ، زهر آگین بود . در یغما گری زبر دست ، در ویرانگری ماهر . آنها ... در هم کوبیدند ، آنها در جنگ ترس آفرین بودند . آنها به چپ یا [ به راست ] ...آنها باز نخواهند شد . به جای ردا در [ جوشنی ] از وحشت پیچیده شده بود . سرور پیش رفت و راه خویش را پی گرفت ، در برابر تیامت خشمگین رو در رو قرار گرفت . بر لبان خویش خمیر سرخ ...نهاد . گیاهی را برای دفع سم به دست گرفته بود . آنگاه در اطراف او به گردش در آمدند ، خدایان در اطراف او به گردش در آمدند . سرور نزدیک شد تا درون تیامت را بررسی کند ، ( و ) از طرح کینگو ، همنشین او ، آگاه شود . همچنان که نگاه کرد ، مسیرش مختل شد ، اراده اش پریشان شد ، کردارش مغشوش شد . و هنگامی که خدایان ، یاری کنندگانش ، که درکنار او حرکت می کردند ، پهلوان دلاور را مشاهده کردند ، دید آنها تیره شد . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 136} { تعلیقات 46 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 26} ادامه ...👇 { ...تیامت بی آنکه گردنش را برگرداند ، [ فریادی ] بر آورد ، سبعانه سخن اعتراض بر لبانش جاری شد : [ «تو ] برای سرور خدایان بیش از حد مهمی که علیه تو بر خیزم ، آیا در محل او بود که آنها گرد آمدند ، ( یا ) در محل تو ? » پس از آنکه سرور توفان باد ، سلاح نیرومند خویش را بر پا داشت ، سخن زیر را [ برای ] تیامت [ خشمگین ] ارسال داشت : « تو [ با اقتدار ] به پا خاسته ای ، تو مغرورانه تعالی یافته ای ، [ تو ] قلب خویش را برای دامن زدن به ستیز تغییر داده [ ای ] ، [ بنابراین ] ، پسران پدران خویش را انکار می کنند ، [ و تو ] ، که آنها را هستی بخشیده ای ، ...تنفر داری ، تو کینگو را بزرگ کردی تا همسر ( تو ) باشد ، [ فرمانروایی ] ، که حق او نیست ، تو جایگزین فرمانروایی آنو کرده ای . علیه انشر ، پادشاه خدایان ، تو به دنبال پلیدی هستی [ علیه ] خدایان ، پدرانم ، شرارت را به اثبات رسانده ای . [ گر چه ] نیرو هایت به پا خاسته با سلاح هایت مجهز شده اند ، به پا خیز ، تا من و تو در جنگ تن به تن رو در رو شویم » . هنگامی که تیامت این ( سخنان ) را شنید ، مانند کسی بود که تسخیر شده است ، دیوانه شد . تیامت در خشم فریاد بلندی کشید . تا بن ساق های هر دو پایش به لرزه در آمد . او سحر می خواند ، (و) بی وقفه افسون خود را می افشاند ، همزمان ، خدایان جنگ سلاح هایشان را تیز کردند . سپس تیامت و مردوک ، خردمند ترین خدایان توأمان خارج شدند . آنها در نبردی تن به تن به این سو و آن سو شدند ، در جنگ به هم پیچیدند . سرور برای به بند کشیدن او تور خویش را گسترد ، باد پلید را ، که به دنبال می آمد ، رو به روی الهه آزاد کرد . همین که تیامت برای از میان بردن آن دهان گشود ، باد پلید را درون ( دهان ) پیش راند تا او دهان خود را نبندد . همچنان که بادهای شرزه شکم او را پرکردند ، بدن او متورم شد و دهانش کاملاً باز ماند . او ( مردوک ) تیر را رها ساخت ، تیر شکم وی را درید ، تیر سر تاسر اعضای درون او را بریده ، قلبش را دو نیم کرد . با مقهور ساختن وی بدین سان ، ( شمع ) زندگی او را خاموش ساخت . لاشهٔ او را بر زمین افکند تا بر روی آن بایستد . پس از آنکه تیامت ، رهبر ، را کشت ، اتحاد او از هم پاشید ، گروه او متلاشی شد . و خدایان ، یاری دهندگان ، که در کنار او حرکت می کردند ، در حالی که از وحشت بر خود می لرزیدند ، پشت خویش را برگرداندند ، برای آنکه زندگی خود را نجات داده ( آن را ) حفظ کنند . تنگاتنگ حلقه زدند ، آنها قادر به فرار نبودند . او آنها را به اسارت کشید ، سلاح هایشان را در هم کوبید . با افتادن درون تور ، خویشتن را به دام افتاده یافتند با افتادن به زندان ، انباشته از ماتم بودند با تحمل خشم او ، در زندان باقی ماندند . و یازده مخلوقی را که او ( تیامت ) با وحشت انباشته بود ، گروه هیولاهایی که ...پیشاپیش او حرکت می کرد ، در غل و زنجیر افکند ، دستهای آنها را .... برای همهٔ مقاومتهایشان ، ( آنها ) را زیر پا لگد مال کرد . و کینگو را ، که به ریاست در میان ایشان برگزیده شده بود ، به بند کشید و او را به اوگائه تحویل داد . الواح سرنوشت را که حق او نبود ، از وی گرفت ، آنها را با مهری مهمور کرد و بر سینهٔ خویش بست . هنگامی که او مخالفان خویش را مغلوب و مقهور ساخت ، پیروزی انشر بر دشمنان را به طور کامل بر قرار کرد ، دشمن گزافه گو را ...ساخت ، آرزوی نود یمّود بر آورده شد ، مردوک دلاور ، تسلط خویش را بر خدایان استحکام بخشید ، و به تیامت بازگشت ، که او را به بند کشیده بود . سرور بر ساقهای پای تیامت پای نهاد ، با گرز بی امان خویش جمجمه او را در هم شکست . هنگامی که شریانهای خون او را قطع کرد ، باد شمال ( آن را ) به جاهای فاش ناشده حمل کرد . با دیدن آن ، پدرانش خوشحال شدند و فریاد شادی بر آوردند ، آنها برای وی هدایایی جهت بیعت آوردند . سپس سرور برای دیدن بدن مرده او ( تیامت ) توقف کرد ، اینکه شاید او هیولا ( جسد الهه ) را تقسیم کند ، و کارهای استادانه انجام دهد . وی را همانند حلزونی صدف دار به دو نیم کرد : نیمه از آن را به صورت آسمان بر پا داشت و آن را اندود ، سد بند را پایین کشید و نگهبان را بر گمارد . به آنها فرمان داد که به آبهای او اجازه گریز ندهند . او سرتاسر آسمان را پیمود و مناطق ( آن را ) بررسی کرد . اقامتگاه اپسو را مرتب کرد ، خانه نود یمّود را ، همچنان که سرور ابعاد اپسو را اندازه گرفت . « خانه بزرگ » را ، شکل آن را همانند اشرّ بر پا داشت ، « خانه بزرگ » را ، اشرّ را ، که او همچون گنبد آسمان کرد ، آنو ، انلیل ، و إآ را به مکانهایشان باز گرداند . ...} پایان لوح چهارم ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { پاسخ به سوالات 101} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات } طبیعت قواعد : 👇 می دانیم که در نظام فلکیات قدیم ( فلکیات بطلمیوسی ) ، ابتدا زمین کره قرار دارد و بر روی آن آب کره و بر روی آب کره ، هوا کره قرار دارد و بر روی هوا کره ، کره آتش یا اثیر (اتر) قرار دارد . بنابراین علی القاعده باید ، ترفع و ترقی و مساوات و تنزّل نیز به ترتیب با نظم فلکیات قدیم ارتباط داشته باشد . یعنی تنزل با خاک و مساوات با آب و ترقی با باد و ترفع با آتش . هنگامی که از قاعده تنزل استفاده می نماییم . و صفتی را در شخصی کاهش می دهیم . به واقع وی را به زمین می زنیم . در میان عناصر خاک پایین ترین عنصر است . هنگامی که شخص می میرد . وی را در خاک دفن می نمایند . البته خاک خاصیت حفظ و نگه دارندگی نیز دارد . بنابراین طبیعت تنزّل خاکی است . ما 👈بر روی 👈خاک زندگی می نماییم . از طرفی می دانیم که آب نیز بر روی زمین قرار دارد ( در ترتیب عناصر ) و همچنین می دانیم که نطفه ای که ما از آن خلق شده ایم جنسش از آب است . بنابراین آب با قاعده مساوات تطابق دارد . اما حال ترقی از نظر مادی ، علی القاعده باید طبع آن بادی باشد ! امّا چرا ? ترقی از نظر مادی در زمین ما ، عمدتا با علو مکانی و ثروت مادی مرتبط است . می دانیم که عالم ، دارای علو مکانتی است . هنگامی که عالم در مسجد خطبه می خواند . بر فراز منبر می رود . منبر کجاست ? مکانی بلند تر از مستمعین . بنابراین علوّ مکانتی عالم ، در علو مکانی خویش را آشکار می نماید . عرش و کرسی پادشاهان نیز کمابیش اینگونه بوده است . حال مکان بلند کجاست ? در هوا ، یعنی همنجا که مکان باد است ! بنابراین علو مکانی با باد ارتباط دارد . اما روزی و رزق نیز که ترقی مادی است با باد ارتباط دارد ! اما چگونه ? روزی چگونه بدست می آید ? با 👈دست رنج . کسب روزی و درآمد در ازمنه پیشین با رنج دستان بدست می آمده ، بدین خاطر به آن دسترنج می گفتند . مشاغلی همچون کشاورزی و دامداری و صنعتگری و مشاغل بازاری(خیاطی و بزازی و قصابی و خبازی و..) و مشاغل لشکری و دیوانی و ... عمدتاً با رنج دست همراه بوده . همچنین دریافت مزد در قبال انجام کار از طریق 👈دستان بوده است . یعنی با دستان مزد عمل را به دست شخص می دادند . به همین دلیل بدان دست مزد می گفتند . الله تبارک تعالی در آیات 26 الی 30 سوره مبارکه الاسراء می فرماید : 👇 { وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا﴿۲۸﴾وَلَا تَجْعَل👈ْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا👈 تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾ = و حق خويشاوند را به او 👈بده و مستمند و در راه مانده را [ 👈دستگيرى كن ] و ولخرجى و اسراف مكن (۲۶)چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى از ايشان روى مى گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى (۲۸)و👈 دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] 👈گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاى مانى (۲۹)بى گمان پروردگار تو براى هر كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند در حقيقت او به [حال] بندگانش آگاه بيناست (۳۰) } نکته : به آیه 26 دقت نمایید . حق خویشاوند و ...را به او بده با چه باید داد ? با دستان به آیه 29 نیز دقت نمایید « دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم باز نکن» . در اینجا نیز از دست سخن گفته شده است. زیرا دست دهنده و گیرنده روزی است . اما دست چیست ? می دانیم که دست در نجوم احکامی منسوب به برج جوزا است . و برج جوزا از بروج 👈بادی است . از سوی دیگر می دانیم که دست به موازات بدن قرار گرفته است و در هوا آویزان است . پس ترقی مادی با دست و هوا ارتباط دارد . حال چون طبیعت تنزل و مساوات و ترقی ذکر شد . تنها ترفع مانده و یک طبیعت نیز مانده و آن آتش است . می دانیم که آتش خاصیت سوزندگی دارد . و شعله آن میل به صعود و 👈ترفع دارد . بنابراین طبیعت ترفع ، آتشی است . ادامه دارد ... @soltannasir 👐🙌👏🙏👍👎👊👈✊
@soltannasir { پاسخ به سوالات 102 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 2} ادامه ... بنابراین ترفع آتشی شد . ترقی بادی و مساوات آبی شد و تنزّل خاکی . می دانیم که جهت آتش شرق است . و جهت آب غرب است و جهت باد شمال. جهت خاک جنوب . بنابراین اذکار ترفع را می توان به سمت شرق و اذکار ترقی را به سمت شمال و اذکار مساوات را به سمت مغرب و اذکار تنزل را به سمت جنوب ، قرائت نمود . هر چند که انجام عمل رو به سمت قبله بهتر است . اما حال نگاهی به طبیعت و جغرافیا و اقالیم بنماییم . کشاورزی مناسب نیاز به چه دارد ? نور و گرمای خورشید و بارندگی مناسب و آب رودخانه . بنابراین مناطق گرم و تر برای زندگی و تولید ثروت مناسب هستند. به شرطی که گرمای آن بیش از حد لازم نباشد. و به اصطلاح متعادل باشد . بنابراین مناطق گرم و تر فراوانی محصول ( درنتیجه ) ثروت دارند . اما مردمان آن چگونه هستند ? برای پاسخ به این سوال ، ابتدا باید باد را شناخت . باد همیشه در حال حرکت است . همانگونه که خون که طبع باد ( گرم و تر ) دارد . به طور مداوم در حال گردش است . باد در طبیعت است که زندگی و حیات را ایجاد می نماید . باد است که باعث زبانه و التهاب و قوت گرفتن آتش است . باد است که باعث حرکت آب می شود( به روایت خلقت حضرت امیر المومنین «ع» و اسطوره آفرینش بابلی دقت نمایید ) و گرنه بدون باد آب راکد است و آب راکد می گندد . باد است که حتی خاک را نیز به حرکت در می آورد . باد باعث گرده افشانی گل ها می شود . باد ذاتا سرکش است و در جایی بند نمی شود . و بر یک جا قرار ندارد . طبیعت باد حرکت است . که هم خود را به حرکت در می آورد و هم سایر عناصر را . بدین خاطر سلیمان (ع) در بین چهار عنصر ( خاک و آب و باد و آتش ) باد را مسخر خویش ساخت .😉 زیرا با تسلط بر باد نه تنها باد را مسخر می نمود و تمامی 72 نژاد دیو را _که خلقتشان از باد است_ مسخر می نمود . بلکه عملا بر سه قوای دیگر نیز ریاست پیدا می نمود . نکته : دیوها خلقتشان از باد هست و 72 نژاد و جنیان خلقتشان از آتش و 53 نژاد می باشند . پریان خلقتشان از آب است و 28 نژادند . در سوره مبارکه جن به این مسئله اشاره مخفی شده است . سوره جن 72 سوره قرآن مجید است و 28 آیه دارد و جن به ابجد می شود 53 . نکته 2 : ما در علوم غریبه چیزی به نام 72 جن نداریم . در علوم غریبه ما کتاب هفتاد دو دیو را داریم. و کتاب دیگری نیز از آلیستر کرولی تحت نام کلید سلیمان وجود دارد و در محیط مجاز دست به دست می شود که در یک کلام باید گفت ... است و محلی از اعراب ندارد . و حاوی اطلاعات نادرست است . از این کتاب می توان جایگاه کرولی را در علوم غریبه عملی و وادی مسخرات و احضارات درک نمود . و جالب است . کودکانی در زمان حاضر وجود دارند که خزعبلات وی را ترجمه می نمایند . و با آن اقدام به احضارات خیالی می نمایند . نکته 3: برتری تسخیر باد برای به حرکت در آورن قوای طبیعت برای سلیمان (ع) تا هنگامی موثر می توانست باشد . که شخص دیگری اقدام به تسخیر سایر قوای طبیعت نظیر آب و خاک و آتش ننماید . در صورت تسخیر سایر قوای طبیعت توسط شخصی غیر سلیمان (ع) آنگاه هر چند باد قوه محرک سایر قوای طبیعت است . اما مسخر کننده سایر قوای طبیعت می توانست در برابر سلیمان (ع) مقاومت نماید . نکته 4 : آتش و آب در عهد سلیمان (ع) مسخر دو طایفه از مغان ایرانی بوده اند . عده ای از این مغان مهر پرست و مناسک مهری و احترام آتش و ایزد آذر را انجام می داده اند . و گروه دیگر پرستنده آناهیتا بوده و مناسک تقدیس آب را انجام می داده اند . نکته 5: به آتشکده آذر گشنسپ یا تخت سلیمان و معبد مهری 6000ساله شهر مراغه در جغرافیای ترسیمی دروس گذشته و معبد آناهیتا کنگاور و قدمت چند هزارساله پرستش الهه آب در استان کرمانشاهان ( 9000سال ) دقت نمایید و اینکه منطقه مقدس آذرباییجان ایران زمین ، مرکز ارتشتاری ( ارتش ) ایران زمین بوده است و ارتباط ارتشتاری با ایزد وای ( ایزد باد ) دقت نمایید . نکته 6: امیدوارم متوجه این نکته بشوید که آتش و مهر با جغرافیای آذرباییجان و آب و آناهیتا با کرمانشاهان و احتمالا کردستان ارتباط دارد . نکته 7 : یکی از عللی که سلیمان (ع) به ایران زمین سفر می نموده همین بوده است . سلیمان (ع) برای عدم اخلال در حکومت خویش نیاز به مراوده با مغان ایرانی داشته است . البته این تنها علت نیست علل دیگری نیز وجود دارد . که در دروس آینده بدان خواهیم پرداخت . نکته 8: دقت نمایید در دوران ساسانی ارتش ایران در آذرباییجان بوده . برای اینکه 👈 آتش جنگ شعله ور شود . نیاز به چه هست 👈 باد . بنابراین هم آتشکده ارتشیان آنجا بوده و هم ایزد وای که ایزدی جنگجو است با آن جغرافیا ارتباط داشته است . (ع) @soltannasir 🌪🌫💨🌊🔥🌧
لینک دروس مربوط به سلیمان ( ع) و تسخیر ایزد باد ( وای ) و جغرافیای علوم غریبه : 👇👇👇 https://t.me/soltannasir/576 به عزیزانی که در چند ماه اخیر به مجموعه سلطان نصیر پیوسته اند توصیه می نمایم که کانال را با دقت مطالعه نمایند و سپس سوالات خویش را مطرح نمایند . برای مطالعه کانال سلطان نصیر می توانید نام سلطان نصیر را در گوگل سرچ نمایید و به وبلاگ سلطان نصیر مراجعه نمایید . مطالب در این وبلاگ به شکل طبقه بندی شده وجود دارد . و مطالعه آن راحت تر از کانال می باشد. البته باید بگویم که وبلاگ زیر نظر بنده نیست و بنده نقشی در اداره وبلاگ و حتی سایر کانال های مجموعه سلطان نصیر ندارم . فقیر تنها نویسنده مقالات همین کانال می باشم و لاغیر . و تنها راه ارتباطی با فقیر جیمیل زیر می باشد : 👇 Soltan313nasir@gmail.com با تشکر : نویسنده سلطان نصیر @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 103} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 3} ادامه 👇 ادامه نکته 8 : خاصیت جنگ آتش است و یکی از خواص سوزندگی است . و سوزندگی می تواند باعث نابودی شود . و آتش همانگونه که گفته شد با تشدید می شود . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و ...حریف کشته می شود . این کشته شدن توسط کدام عضو انجام می شود ? توسط دستان ✋ دست چه بود ? بادی (گرم و تر) حال جنس اسلحه های جنگی از چیست ? از آهن ، هم چاقو و کارد و قمه و شمشیر و سپر و هم نوک نیزه و هم پیکان از آهن ساخته می شود . می دانیم که آهن در علم کیمیا فلزی است که ظاهر آن گرم و خشک (آتشی) است و باطن آن سرد و تر (آبی) است . کوکبی هم که آهن در علم کیمیا و نجوم احکامی بدان منسوب است مریخ می باشد. که خدای جنگ است . دقت نمایید که جنگ از جنس آتش بود . نکته : دقت نمایید که جنیان نیز از آتش هستند و برخلاف تصور عامه از آهن نمی هراسند . زیرا هم طبعشان است . تنها بعضی طوایف جنیان هستند که از اشیای آهنی هراس دارند . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? شمشیر آهنی (آتش) توسط دستان (باد) به حرکت در می آید . و بر عضو دشمن فرود می آید . یعنی آتش تند تر می شود . اما جنس بدن از چیست ? از زمین و خاک . می دانیم که آتش جز خاک هر چه که از زمین می روید نظیر چوب و گیاه را می سوزاند و خاکستر می نماید . بدن از جنس زمین است ولی عین خاک نیست . پس با برخورد آهن پاره می شود . پس جنس پارگی چیست ? آتشی است . با پارگی چه اتفاقی می افتد ? خون جاری می شود . خون چه بود ? گرم و تر . رنگ خون چیست ? سرخ سرخی از آن چیست ?می دانیم که آهن هنگامی که در معرض هوا اکسید می شود سرخ می شود . در خون نیز هموگلوبین حامل اکسیژن است . بنابراین سرخ رنگی است گرم ، که هم تر است و هم خشک . هر چه به تیرگی بگراید خشکی آن بیشتر است و هر چه به روشنی بگراید . تری آن بیشتر است . خون نیز هر چه در بدن ،ماده سودایی آن که سرد و خشک است بیشتر شود تیره تر میشود . حال دقت نمایید که ارتش ایران لباس سرخ بر تن می نمودند ! چرا? سرخ هم رنگ خون است و هم رنگ بهرام(مریخ) ایزد جنگ . و هم رنگ آتش می باشد . از سویی دیگر دقت نمایید که در جغرافیای ترسیمی هم با ایزد وای که ایزدی جنگجو بود مرتبط بود . و هم با ایزد آذر (آتش) و هم با ایزد مهر که ایزد خورشید است و خورشید نیز در نجوم احکامی گرم و خشک است اما به اعتدال بنابراین مهر نیز با آتش ارتباط دارد و از طرفی جغرافیای مربوطه با ایزد آناهیتا نیز در ارتباط است . با وجودی که آناهیتا ایزد آب و باروری است . اما پیشتر در دروس اشاره نمودیم که آناهیتا و ایزدان زهره در برج عقرب که آبان است نشسته اند که کوکب برج عقرب مریخ است و مریخ خدای جنگ می باشد . بنابراین ایزدان کوکب زهره نیز جنگجو می باشند . جالب است بدانید که ایزدان زهره در جغرافیای ترسیمی جنگجو تر نیز می شوند . نقل است که الهه ایشتار در نقاط مختلف پرستش می شده و در بین تمامی این نقاط ، ایشتار در شهر 👈اربیل یا همان «اربع ال» (چهار خدا) جنگجو تر بوده است . همچنین عزیزان بدین نکته دقت نمایید که باد (ایزد وای) با آتش (ایزد آذر) ترکیب شود می تواند آتش جنگ را شعله ور نماید . اگر باد (ایزد وای) با آناهیتا (ایزد آب) ترکیب شود و در کنار یکدیگر می توانند طوفان ایجاد نمایند . اکنون می توانید شکل آرایش باستانی جغرافیای ترسیمی را در نزد مغان ایران باستان درک نمایید و حکمت آنان را در آرایش دریابید . نکته 9: از بین اربعینات تسخیرات ، اربعین تسخیر باد ، مشکل ترین اربعین ممکن است . و تسخیر باد سرکش و متحرک از تسخیر ملک الموکلین قرآنی و سایر قوای طبیعی مشکل تر است . در طول تاریخ زمین ما ، تاکنون کسی به غیر از سلیمان (ع) علی الظاهر موفق به تسخیر کامل باد نشده است . آخرین قطارکش دوده خاکسار در طول زندگی خویش 2 بار اقدام به نشستن اربعین تسخیر باد نمود و شکست خورد . اخیراً (سال 96) نیز در بین بوداییان شخصی سعی نمود که با اربعین اقدام به تسخیر باد نماید و شکست خورد . بعضی از بوداییان بر خلاف آموزه های بودیسم بسیار در حیطه معنوی قدرت طلب می باشند . آقایان بودایی باید بدانند که باد به نام عالم اسلام و تشیع ایرانی زده شده است . و رام کننده بادها هرگز از میان بوداییان بر نخواهد خواست . در کتاب «صد در بندهش » آمده که سام گرشاسپ که از زمینه سازان ظهور سوشیانت است باد را رام می نماید👈{ گرشاسپ ، باد را که فریفته اهریمن گشته بود _ چه به او گفته بود که پیروزمند تر از تو کسی نیست و باد مغرور گشته جهان را خراب می کرد و کوه ها را هموار و درختان را از بن می کند _گرفته ، 👈رام ساخت و از او قول گرفت که در زیر زمین پنهان شده ، از آن پس در تخریب جهان نکوشد } @soltannasir 🔥🌊🌪
تصویر فیلم هالیوودی آخرین رام کننده باد ، که در آن آخرین رام کننده باد را از تبت و پیرو آیین بودا می دانند . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 104 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 4 } ادامه ...👇 در متون تبتی اشاره به این مسئله شده که آخرین رام کننده باد ، از تبت بلند خواهد شد . در متون ایرانی سام گرشاسپ گیسور مجعد موی ، رام کننده باد دانسته شده است . که ایرانی است و از دشت پیشانسه بلند خواهد شد . اکثر محققین محل دشت پیشانسه را در شرق ایران و حدود افغانستان امروزی می دانند . بعضی نیز محل آن را در دامنه رشته کوه البرز می دانند . ( بررسی این موارد ان شاءالله در سالی که سلطان نصیر به ایستگاه پایانی خویش برسد ) اما عده ای از فقیر پرسیدند که این مطالب به چه دردی می خورد و کاربرد آن چیست ? 😊 فرض نمایید بخواهیم بین دو فرد یا دو کشور ایجاد جنگ نماییم برای این کار چه لازم است ? باید آتش تولید نماییم . آتش چگونه ایجاد می شود ? در طبیعت آتش با برخورد دو سنگ آتش زنه و یا با کمک اصطحکاک دو چوب ایجاد می شود . بنابراین دو شیء که جنس زمین( خاک ) دارند . با هم برخورد می نمایند . آتش ایجاد می نمایند . برای اینکار یک بار اسم دو شخص را با نام مادر هر کدامشان در کنار هم می نویسیم . و با یکدیگر امتزاج می دهیم . و سپس تکسیر می نماییم . و عملیات لازم را بر روی آن انجام می دهیم . اما با اینکار فقط برخورد و امتزاج ایجاد می شود . آتش ایجاد نمی شود . چرا ? چون برای ایجاد آتش لازم است چوب یا سنگ 👈تر نباشد . پس تری اسامی را از دایره اهطم خشک می نماییم . چگونه ? حروف بادی را که گرم و تر هست با ترقی دادن به حروف آتشی هم رتبه خشک می نماییم . و حروف آبی را که سرد و تر هست با تنزل به حروف خاکی. هم رتبه خشک می نماییم . بار دیگر را بسط تمازج می دهیم . و حروف را بار دیگر تکسیر می نماییم . و اعمال لازم را انجام می دهیم . برای تولید آتش لازم است که هوا بارانی نباشد زیرا آتش را خاموش می نماید . همچنین در ابتدا لازم است که باد نیز نوزد ، زیرا که آتش را خاموش می نماید . پس باید نگاه نماییم به شرایط نجومی ، که کواکب آبی نظیر زهره و قمر و بادی مشتری در حالت قوت نباشند . و در عوض کوکب زحل و مریخ در حالت مقابله و تربیع باشند . چرا ? زیرا هم برای ایجاد آتش ، باید شیئ ای که طبع آن خاکی است . نظیر چوب و زغال سنگ و نفت و ... بسوزد و هم اینکه در جنگ ، آهن که در نجوم احکامی منسوب به کوکب مریخ است . بر بدن که از جنس خاک است فرود می آید . بنابراین حالت مقابله و تربیع زحل و مریخ برای ما مناسب است . زیرا هدف ما روشن نمودن آتش جنگ و اختلاف است . 😊 زمان مناسب عمل چه روزی است ? روز سه شنبه زیرا روز کوکب مریخ است . و در ساعت مریخ اگر مقابله زحل و مریخ در روزی غیر سه شنبه بود چه کنیم ? عمل را در روز مقابله و یا تربیع انجام می دهیم . اما در ساعت مریخ . حال فرض نمایید شعله اولیه اختلاف و دعوا و جنگ ایجاد شد . برای تقویت شعله برای آنکه به جنگ فیظیکی منجر شود به چه نیاز داریم ? به باد اما بار دیگر اسامی را بسط تمازج می دهیم اما چگونه ? حروف آتشی را به حال خود می گذاریم . حروف بادی را نیز به حال خود می گذاریم. چرا ? زیرا به باد نیاز داریم. حروف خاکی را نیز به حال خود می گذاریم . چرا ? چون آتش نیاز به سوخت زمینی و خاکی دارد . اما حروف آبی را علی القاعده به حروف هم رتبه بادی از دایره اهطمی ترقی می دهیم . اما این جمله کامل نیست . زیرا باید به اسامی دقت نماییم و نسبت طبایع آن را بسنجیم . اگر حروف بادی و آتش زیاد بود . باید بخشی از حروف آبی را به خاکی تنزل دهیم . وگرنه با اتمام سوخت آتش ادامه دار نخواهد بود و فروکش می نماید . برای انجام این عمل کواکب باید در چه وضعیتی باشند ? ما نیاز به شعله ور شدن آتش جنگ داریم . آتشی که متعلق به کوکب مریخ است . شعله ور شدن آتش نیاز به چه دارد ? باد . باد منسوب به کدام کوکب بود ? مشتری در نتیجه مریخ و مشتری باید نسبت به هم در حالت سعد باشند نظیر تسدیس و تثلیث . از آنجایی که ممکن است در هنگام عمل عیناً در این حالت ها نباشند . اگر حالات این دو کوکب نزدیک به درجات تسدیس و تثلیث نیز باشد کفایت می نماید . ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم . کواکب آبی ( زهره و قمر ) در حالت قوت نباشند . روز مناسب عمل چه روزی است ? پنج شنبه روز منسوب به کوکب مشتری . و در ساعت مشتری ، زیرا ما برای شعله ور تر شدن آتش نیاز به ایجاد باد داریم . ادامه دارد ... @soltannasir 💨🔥🌪☄