@soltannasir
(نمونه ای از جادوی علمای یهود )
چون از نحله علمای جادوگر یهود سخن گفتیم اکنون چند نمونه را از کتاب تلمود بابلی که پس از تنخ (مجموعه کتاب عهد عتیق ) مهمترین کتاب یهودیان است , نقل می نماییم .
در کتاب تلمود بابلی جلد مربوط به شبات اینچنین آمده : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
{ ربای ها می گویند : از خارج شدن با سنگ دور کننده چشم زخم در شبات سوال می شود ?
ربی ییمر می گوید : نه تنها زنی که
بچه اش سقط می شود . می تواند این را ببرد .
بلکه زنی که بچه اش ممکن است سقط شود نیز می تواند این را ببرد .
نسخه درمان برای تب یک روزه : 👇👇👇
برای تب ناگهانی یک روزه بگذارد و بگیرد یک سکه پول سفید و باید برود به نمکزار و وزن کند
به اندازه وزن سکه , نمک را و باید آن نمک را بدوزد درون سوراخ یقه لباس (جای خالی که در یقه لباس مذهبی یهودیان بوده )
اگر این روش اثر نکرد باید برود و بنشیند آنجایی که راه ها از هم جدا می شوند (بر سر دوراهی ) و هنگامی که دید مورچه ای که بار دارد . در حال حمل کردن یک چیزی است .
باید مورچه را بردارد و بریزد در ظرف مسی و در ظرف مسی را با درب پوش ببندد و سپس آن را مهر کند . و شصت بار تکان بدهد و این ورد را بلند بگوید : بار من بر تو و بار تو بر من .
و اگر شخصی آن را پیدا نماید این ورد را باید بگوید : بار من و بار تو بر خودت
اگر این هم نشد
باید بگیرد یک کوزه نو و آنگاه برود کنار رودخانه و به رودخانه در هنگام پر کردن کوزه این ورد را بگوید : ای رودخانه ای رودخانه قرض بده به من یک کوزه آب برای پرت کردن .
و سپس پشت به رودخانه بچرخاند هفت بار کوزه آب را روی سرش و بریزد پشتش (آب را )
و در این هنگام این ورد را بگوید : ای رودخانه ای رودخانه بگیر آبی را که دادی به من
روز خودش آمد و خودش رفت
آنگاه این شخص تبش قطع می شود 😊
#جادو
#تلمود_بابلی
#ربای
#رودخانه
#مورچه
@soltannasir
🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜
@soltannair
(نمونه ای از جادوی علمای یهود 2)
ادامه از تلمود کتاب شبات
👇👇👇👇👇👇👇
برای تب سه روزه باید چه کنیم ?
باید بردارد هفت خار از هفت تا درخت نخل (خرما) و هفت خرده چوب از هفت ستون چوبی و هفت عدد سیخ چوبی (نوعی از خار پیدا نمودن واژگان معادل برای آن سخت است ) از هفت عدد پل (پل بر روی رودخانه ) و هفت عدد خاک جلوی در منزل و هفت عدد تیر از کف هفت قایق و هفت مشت هل و هفت تار مو از ریش سگ پیر 😳(مجموعا 7*7=49 عدد)
و بدوزد آنها را به یقه با نخی که از مو بافته شده است . (شخص درمان می شود در متن اشاره به ورد خاصی نشده است )
ربی یوخانا گفت برای تب سوزان , باید بگیرد چاقو را , چاقویی که کل آن آهنی است (حتی دسته اش ) و باید برود به جایی که در آنجا بوته تمشک دارد . گره بزند آن مو را به بوته تمشک .
روز نخست به وسیله چاقو خراش دهد .
یک بخشی از بوته را و بخواند آیه 2 از فصل سوم کتاب خروج از تورات را
{ فرشته خدا در شعله آتش , از میان بوته ای بر او پدیدار گشت . موسی در نگریست : بوته خار شعله ور بود , لیک نمی سوخت }
و روز بعد برود باز خراش بدهد بوته را و آیه 3 از فصل سوم کتاب خروج را بخواند :
{ موسی گفت : پیش می روم تا این منظره بزرگ
را ببینم . و از چه روی این بوته خار نمی سوزد . }
و روز دیگر باز برود و خراش دهد بوته خار را
و آیه 4 فصل سوم کتاب خروج را بخواند :
{ خدا دید که موسی جلو می آید تا ببیند . خداوند از میان آن بوته خار او را صدا زده گفت : موسی موسی و او پاسخ داد حاضرم }
ربای ها میگویند وقتی می خراشی بوته خاردار را اینگونه بگوید : ای بوته ای بوته اگر خداوند در تو ساکن شد نه برای اینکه تو بلند و لاغر هستی . بلکه خداوند در تو ساکن شد زیرا از همه فروتن تر بودی (کنایه از کوتاه تر )
و همانطور که آتش واقعی از مقابل میشائل و عزریا و عریقت فرار کرد . باشد که این آتش از این پسر فرار کند .
حاشیه از تلمود : آیات تورات برای طلسم و درمان خوانده نمی شود و کسی که اینکار را انجام دهد
از👈 جهان دیگر 👉سهم ندارد (عزیزان دقت نمایید این همان تفکری است که مصریان داشتند که اگر کسی نام خویش را بر روی ستون بن بن ثبت ننماید در جهان دیگر بر انگیخته نخواهد شد . معاد در یهودیت با معاد قرآنی متفاوت است ) در شرایط خیلی خطرناک مجاز است (که از آیات تورات استفاده نماید ) و همچنین شخصی که اینها را میخواند فقط برای درمان نمی خواند بلکه با خواندن این آیات دیگری را از این حمایت می کند .
#علمای_یهود
#جادو
#تورات
#موسی(ع)
#بوته
#چاقو
@soltannasir
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران )
سوال در مورد ویژگی مناطق کورد نشین کشور در علوم غریبه داشتیم ?
پاسخ : پیشتر از مرکزیت کشور پاکستان در علوم غریبه و خفیه برایتان گفتیم .
که چندان مسئله غریبی نبود .
در داستان اروپا و ایران اشاره نمودیم که در مناطق اطراف رشته کوه های البرز و زاگرس بیشترین تجمع زندگی این فرومایگان است .
بنابراین این مناطق محل زندگی بیشترین اساتید این فن نیز می باشد .
اما در همین حیطه جغرافیایی نیز منطقه ای کوچکتر و جود دارد که بسیار مهم است .
این منطقه از ناحیه طالقان و معلم کلایه در استان قزوین شروع می شود و کل استان قزوین و زنجان و کردستان و کرمانشاه را در بر می گیرد . از استان مرکزی حدود منطقه غربی این استان رازقان و نوبران و کمیجان . از استان همدان به غیر از منطقه جنوب و جنوب شرقی تمامی مناطق و از استان لرستان منطقه هفت چشمه و نور آباد و درب گنبد (منطقه شمال غرب و غرب استان لرستان ) و از ایلام منطقه شمال استان ایلام .
و از گیلان منطقه ماسال و کوه های طوالش
ازاستان اردبیل تا خود شهر اردبیل
از استان آذرباییجان شرقی تا منطقه موازات شهر تبریز
از استان آذرباییجان غربی تا حدود شهر ارومیه
را در بر می گیرد .
این حیطه جغرافیایی که در ازمنه گذشته محل سکونت قوم ماد نیز بوده است .
جغرافیای خاصی از فلات ایران است که بیشترین اساتید این وادی (علوم غریبه و خفیه ) در آن زندگی می نمایند .
نکته : مناطق کورد نشین این جغرافیا یعنی کردستان و کرمانشاه و بخشی از آذربایبجان غربی , محل تجمع اساتید وادی تسخیر و مسخرات است .
و منطقه استان قزوین و زنجان تا شهر تبریز در آذرباییجان شرقی بیشترین محل تجمع اساتید وادی علمی علوم غریبه و خفیه می باشد .
(علم اساتید این مناطق بر علم اساتید مناطق کورد نشین کشور غلبه دارد .
و توانایی و قدرت اساتید مناطق کورد نشین که ناشی از تعداد زیاد فرومایگان مسخر شده توسط آنان است . بر توانایی اساتید مناطق قزوین و زنجان و آذرباییجان شرقی غلبه دارد )
#اساتید
#کورد_نشین
#جغرافیا
#علوم_غریبه
#رازقان
#لرستان
@soltannasir
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 2)
(پراکندگی اساتید در این حیطه جغرافیایی )
استان البرز : 👇👇👇👇👇
شهر طالقان و حومه : حداقل 2 استاد
اساتید آن در علوم متوسط رو به بالا و در تسخیرات نیز متوسط رو به بالا هستند
استان قزوین : 👇👇👇👇👇
معلم کلایه وحومه که شامل الموت هم می شود
حداقل 3 استاد
اساتید آن سفید و خاکستری و سیاه می باشند که سالهاست دو تن از این اساتید با یکدیگر اختلاف دارند
شهر قزوین و حومه حداقل 11 استاد
تاکستان و حومه حداقل 2 استاد
اساتید آن با اساتید قزوین در یک طبقه بندی قرار می گیرند
مناطق جنوب استان قزوین حداقل 2 استاد
اساتید آن مجهول الحال هستند .
این منطقه جغرافیایی بخصوص حیطه شهر قزوین و حومه اطراف آن تا تاکستان منطقه بسیار خاصی است .
از شهر قزوین می توان با عنوان پایتخت علوم غریبه جهان اسلام یاد کرد .
در هیچ کدام از شهرهای کشور عزیزمان ایران سنت علوم غریبه به اندازه شهر قزوین زنده نیست .
در شهر قزوین و حوزه علمیه آن همچنان بصورت خصوصی و پنهانی علوم غریبه تدریس می شود . و این سنت که در حوزه های علمیه ما سالهاست فراموش شده , در قزوین همچنان زنده است .
( فقیر چندی پیش از عزیزی شنیدم که در مقبره حمد الله مستوفی در قزوین به شکل عمومی تدریس علوم غریبه می شد که به علت اعتراض و مخالفت جلوی تدریس عمومی و علنی این علوم را گرفتند . و کلاس مربوطه در منزل شخصی در همان حوالی بر گزار می شود )
در این شهر و حومه آن حدود 11 استاد بزرگ در علوم غریبه و بیش از 30 استاد متوسط زندگی می نمایند . اکثر این اساتید حوزوی و معمم هستند , گروهی که غیر معمم می باشند نیز با علمای حوزوی این وادی مرتبطند و حتی خود دروس حوزه را کامل و یا نصفه و نیمه گذرانده اند .
هر کدام از این 11 استاد علوم غریبه علی رغم اینکه در اکثر شاخه های این علوم استادند .
اما در یک شاخه تبحر بیشتر دارند و استاد مسلم هستند .
من باب مثال استادی در علم کیمیا استاد مسلم است استادی دیگر در علم سیمیا استادی دیگر در علم هیئت و نجوم و استادی دیگر در علم جفر و حروف و استادی دیگر در علم رمل و استادی دیگر در علم اوفاق و استاد دیگری در فن طلسمات و استاد دیگری در علم تسخیر و مسخرات روحانیات و استادی دیگر در تسخیر و مسخرات فرومایگان تخصص دارد .
نکته جالب این است که در شهر قزوین محافل و جلسات خصوصی نیز برای هر یک از این علوم بر گزار می شود . نظیر محفل علم جفر یا رمل و.نجوم که اساتید بزرگ این علوم و بعضی اساتید متوسط و شاگردان خاص حضور دارند و از دست آوردها و استخراجات خویش با یکدیگر سخن می گویند .
عزیزانی که در جستجوی اساتید وادی های مختلف این علوم می باشند . به جای این که به کشور پاکستان و هندوستان سفر نمایند .
کافی است به شهر قزوین در کشور خودمان سفر نمایند . و در جستجوی اساتید این علم بر آیند . زیرا در هر کدام از وادی های این علوم در این شهر اساتیدی وجود دارند که بتوانند از شما دستگیری نمایند .
#علوم_غریبه
#جغرافیا
#قزوین
#کیمیا
#سیمیا
#جفر
#رمل
@soltannasir
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 3)
(قزوین و علوم غریبه )
(سید موسی زرآبادی دانای اسرار )
عالم ربّانی،جامع معقول ومنقول،علّامه سیّدموسی بن سیّدعلی بن سیّدمهدی بن میربزرگ بن میرفاضل زرآبادی قزوینی(1294ق _1353ق) ونوه دختری مرحوم حاج شیخ عبدالکریم روغنی که ازاعاظم وعالمان بزرگ اسلام درسده چهاردهم هجری واز«نوادرروزگار» است و او نمونه کامل یک تربیت یافتۀبرجستۀ قرآنی است که در«علم وعمل»ووصول به«روحانیّت تام»وتحقّق یافتن به«حقایق قرآنی خالص»واستضائه از«مشکات ولایت»ازسرآمدان قرن خویش به شمارمی رود .
سیّددرسال 1294ه.ق ازمادری صالحه،بانورقیّه خانم(دخترعالم فاضل،ملّاعبدالکریم روغنی قزوینی_جدخاندان ارجمندی_ که خودازعالمان محترم قزوین بوده است)به جهان آمد .
از دوران کودکی استعدادی شگرف ازاومشاهده گشت وبدین سان پدررابه خودمتوجّه داشت وبه تربیت خویش راغب ساخت .
پدروی،آقاسیّدعلی زرآبادی قزوینی(م:1318 ق)ازعالمان وارسته وفاضل واهل معانی وحقایق بود .ایشان اهل باطن بودند،دارای روانی مصفّابوده،جانش آیینه ای بودکه جلوات الهی درآن به ظهورمی رسیدوازاین حیث می توانست درنقش یک معلّم اخلاق برای سیّدموسی ایفای نقش نمایند . بنابراین اوّلین معلّم اخلاق ایشان محسوب می شدند .نسب سیّدبه شهیداهل بیت،زیدبن علیّ بن الحسین_ علیهم السّلام_ میرسد . به این گونه سیّدموسی زرآبادی،از«سادات حسینی»است،چنان که نقش مهرایشان نیز،«موسی الحسینی»بوده است .
اجدادایشان همگى ازعلماومروّجان دین مبین بودهاندکه به بعضى ازآنان اشاره می شود:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
_ میرفاضل حسینى زرآبادى(م: 1195 ق)
_ حاج میربابا،فرزندمیرفاضل حسینى(م: 1212ق)
_ سیّدمیربزرگ،فرزندمیربابا(م: 1230 ق)
_ سیّدمهدى،فرزندمیربزرگ(م: 1270 ق)
_ سیّدعلى،فرزندسیّدمهدى(م: 1318 ق)
ازمرحوم سیّدموسى زرآبادى سه فرزندبه یادگارماندند:👇👇👇👇👇👇👇👇
1) عالم ربّانى وصمدانى آیت اللَّه حاج سیّدجلیل زرآبادى قزوینى است که درسال1336 ه.ق درقزوین دیده به جهان گشود.
2) جناب آقاى حاج سیّدخلیل زرآبادى که ازبزرگان و صُلحاو اَخیار قزوین میباشند.
3) دخترمُکرّمۀ ایشان(که همگى تربیت شدۀ آن عالم ربّانیند ).بعضی از فرزندان ایشان،ازشاگردان وی به شمارمی آیند .
علامه محمد رضا حکیمی در کتاب مکتب تفکیک می نویسد 👇👇👇👇👇👇
{ سيّد موسي زرآبادي، در قزوين و تهران به تحصيل علوم معقول و منقول پرداخت و به مراتب عالي اين علوم دست يافت. از جمله استادان وي در فقه و اصول، در قزوين، فقيه محقق آيت الله حاج ملاعلي اكبر ايزدي سيادهني تاكستاني (م:1340 ق) است كه سيّد تقريرات درس فقه و اصول ايشان را نوشته است . استادان وي در تهران – از جمله – اينانند:
فيلسوف فاضل ميرزاحسن كرمانشاهي (م: ۱۳۳۶ق)،فيلسوف و عارف ديگر، سيّد شهابالدين شيرازي (م:ح ۱۳۲۰ق)،فيلسوف و عارف ديگر، شيخ علي نوري حكمي (م:ح ۱۳۳۵ق) وعالم معروف، حاج شيخ فضلالله نوري (شهيد: ۱۳۲۷ق).
گفتهاند وي در كار تحصيل علم همتّي والا و تلاشي بسيار داشت. برخي از همدرسان وي ابراز داشتهاند كه هر موقع شب كه بيدار ميشديم چراغ اطاق سيّد موسي روشن بود. سيّد در علوم غريبه و فنون محتجبه نيز يكي از استادان مسلم و كاملان متبحّر بوده است، ليكن استادان وي در اين علوم شناخته نيستند.
#زرآبادی #جغرافیا #قزوین #حکیمی
#علوم_غریبه
@soltannasir
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃🍂🍂
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 4)
(قزوین و علوم غریبه 2)
ادامه مقاله علامه محمدرضا حکیمی 👇👇👇👇
{ اخلاق و عمل :سيّد در مراحل تقوي و تهذيب نفس و سلوك شرعي نيز از نخبگان عصر بوده است. در اين مورد نيز مربيّان و استادان او شناخته نيستند. بعيد نيست كه توجه او به اين مراحل به اشاره پدر پديد آمده باشد كه خود اهل اين معاني بوده است. گفتهاند كه سيّد از ابتداي نشو و نماي خويش، مراقبت شديدي در پرهيز از محرّمات و عمل به واجبات داشته است و اين چگونگي زبانزد بوده است و گاه چنان ميشده كه تمام مستحبات شرعي را نيز انجام ميداده است و همين چگونگيها از وي عالمي عامل و وارستهاي كامل ميسازد، يعني انساني كه شايسته عنوان «روحاني» و «عالم ديني» باشد.
مکتب تربیتی : مكتب تربيتي سيّد موسي زرآبادي، مكتب درهم تنيده علم و عمل (تزكيه و تعليم) بوده است، علم و معرفت براساس علم قرآني خالص و عمل بر طبق موازين دقيق شرعي. سيّد در عين اطلاع كافي و عميق از فلسفه و عرفان و درك محضر استادان بزرگ اين فنون در عصر خويش و تدريس پارهاي از متون عمده فنون ياد شده، از اركان بزرگ «مكتب تفكيك» در نيمه نخست سده چهاردهم هجري به شمار است. درباره عمل (تهذيب نفس و تقوي) نيز تأكيد بسيار داشته است و استفاده از «وقت» و به هدر ندادن فرصت و ضايع نكردن استعداد را بسي مهم ميشمرده است و رعايت دقيق تكليف را و عمل به شرع مطهر را، در رأس امور قرار ميداده است.
درباره تأثير خلّاق او و مكتب علمي و عملي او در ساختن روحهاي بزرگ، همين بس كه در شاگردان تربيت يافته و كمال پذيرفته تعاليم و آداب او، به اين دو چهره بر ميخوريم:
شيخ مجتبي قزويني خراساني(م:۱۳۸۶ق)، وشيخ علي اكبر الهيان تنكابني(م: ۱۳۸۰ق).
هر كس از اين دو عالم عامل و دو رباني كامل و دو رازور جامع و فاضل شناختي داشته باشد، آنچه را اشاره ميكنيم در ميبايد
در قلمرو سیاست و.اجتماع : 👇👇👇
مردان بزرگي چون سيّد موسي زرآبادي كه با اخلاق قرآني و تعاليم معصوم «ع» پرورش يافتهاند و از خداپرستي و انساندوستي انبيايي مايههايي روحي دارند، هيچگاه نميتوانند از پرداختن به كار خلق خدا و اهتمام به امور مسلمين (مسائل سياست و اجتماع و معيشت مردم) غافل باشند و بر محرومان و مظلومان هر چه بگذرد، عين خيالشان نباشد، هرگز .... اين است كه مينگريم كه حضرت سيّد، با وجود همه آن اشتغالات ظاهري و باطني ... به امر مشروطيّت (كه در زمان وي پيش ميآيد)، توجه ميكند و رسالهاي درباره فوايد آن مينگارد. در مرقومهاي از ايشان چنين آمده است:
«و ظاهراً مرحوم سيّد در اوان مشروطيت طرفدار آن بوده و حتي رسالهاي – حدود ده صفحه- در مدح آن نگاشته كه موجود است. ولي بعدها بر اثر بروز انحرافاتي در نهضت مزبور از مخالفان جدي آن گرديد.»
موضوع از هر دو بعد جالب و آموزنده است: هم توجه به تكليف سياسي و اجتماعي ديني و پرداختن به آن به اندازه توان و هم به هنگام بروز انحراف، كنار كشيدن و مخالفت كردن و بر انحرافها صحه نگذاشتن.
شاگردان : 👇👇
در مكتب سيّد موسي زرآبادي، زبدگاني چند پرورش يافتند و به مراحلي بس بالا رسيدند، چه آنان كه مدتي دراز از محضر او بهرهمند گشتند و چه آنان كه در فرصتهايي كوتاه توانستند از آن طور سيناي علم و تقوي قَبَسي برگيرند:
شيخ علي اكبر الهيان تنكابني (م: ۱۳۸۰ق).شيخ مجتبي قزويني خراساني (م: ۱۳۸۶ق).شيخ هاشم قزويني (خراساني) (م: ۱۳۸۰ق).سيّد محمّد تقي معصومي اشكوري، صاحب كتاب «دو چوب و يك سنگ».شيخ علي اصغر شكرنابي (م:ح ۱۳۵۴ق).سيّد ابوالحسن حافظيان مشهدي (م:۱۳۶۰ش).سيّد علي محمّد حاج سيّد جوادي و ...
سيمايي عظيم و درخشان
بدينگونه حضرت سيّد موسي زرآبادي قزويني، عالمي بوده است ربّاني، متألّهي قرآني، مرزباني تفكيكي، مربّيي بزرگ، متعقّلي سترگ، سازنده ارواحي قوي، پرورشدهنده بزرگاني نمونه در فضيلت و كمال و تعالي روحي و انسانيّت سيرتي. خواص و دوستان و شاگردان ايشان، درباره خصوصيات روحي و قدرتهاي معنوي وي و آگاهي از اسرار خفيه، تسلّط بر اشيا و تصرّفات، بروز كرامات، فيض بزرگ «تشرّف»، اطلاع از «اسم اعظم» و اسرار رياضتي آن، «خلع بدن» و خلسات ممتدّ روحي و روحاني و ... مطالب و وقايعي نقل كردهاند بسيار مهم.
درگذشت :
و سرانجام، تقدير محتوم فرا ميرسد و حضرت سيّد داعي الهي را پاسخ ميگويد و در روز دوم ماه ربيعالثّاني، سال ۱۳۵۳ هجري قمري، از اين جهان تاريك و محدود و گذران، به جهان روشنايي و نامحدود و پايدار رخت ميكشد، و روحي بس روحاني و ملكوتي به آفاق مينوي ملكوتيان ميپيوندد. پيكر پاك وي، در صحن امامزاده (شاهزاده) حسين«ع» - در قزوين- به خاك سپرده ميشود ... و اكنون آرامگاه حضرت سيّد موسي زرآبادي، مورد توجه آشنايان و خواص است.
@soltannasir
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
@soltannasir
( جغرافیای علوم غریبه در ایران 5)
(قزوین و علوم غریبه 3)
داستانی از مکاشفه ای آیت الله زر آبادی 👇👇
استاد علی اکبر مهدیپور در کتاب «اجساد جاویدان» به نقل از آیتالله زرآبادی مینویسد: در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم، و به قدری پیش رفتم که پردهها از جلو چشمم برداشته شد، دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در کوچه و خیابان میدیدم. روزی به من گفته شد: حال که به این مقام رسیدهای، اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، فقط یک راه دارد، و آن ترک اعمال ظاهری است.
آیتالله زرآبادی گفت: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلّم شرعی به ما ثابت شده است، من هرگز تا زندهام آنها را ترک نخواهم کرد.
گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد.
پاسخ داده شد: به جهنّم!
آیتالله زرآبادی میگوید: از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. در آن هنگام متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد، شدیداً در رنج و عذاب است. بنابراین تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد، که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود.
نوشتاری از آیت الله سید موسی زر آبادی پیرامون سلوک قرآنی به نقل از علامه محمدرضا حکیمی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نمونه ای از دستخط مرحوم سید ( آیت الله سید موسی زرآبادی) را به نظر خوانندگان می رسانم . تا اگر کسانی از ترجمه بهره ای یافتند ، و به نکته ای برخوردند(که نمیشود نوشته های اینگونه بزرگان از نکته ای و نکته هایی خالی باشد) و فیض بردند ، برای علو درجات آن مرد خدا دعا کنند و این شرمنده محتاج را نیز از طلب مغفرتی محروم ندارند. در همین نوشته کوتاه و اختصاری و پر محتوی توجه تام ایشان به ارزشهای سلوکی قرآنی و شرعی بخوبی نمایان است :
بدانکه دعا به چیزی می گویند که در آن طلبی و درخواستی باشد، مثل اللهم صل علی محمد و آل محمد و ذکر به چیزی می گویند که در آن طلب و درخواستی نباشد مثل سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر . و ورد چنانکه نقل شده است به چیزی می گویند که انسان بسیار بگوید و با آن انس بگیرد ، هر دعایی و ذکری که باشد . سپس بدانکه افضل اعمال بنابرآنچه رسول خدا (ص) در جواب سوال علی (ع) فرمود – پرهیز از حرامهای خدایی است(هرچه در دین حرام شده از کردار و رفتار و گفتار) و افضل عبادت ها چنانکه در روایت آمده است سخت ترین و دشوارترین آنهاست . ممکن است بگوییم اخلاص در نیت اینچنین است ( پس باید دراین باره کوشش بیشتری کرد) بعد از نیت خالص ، افضل عبادتها ، نماز است و روزه و پرداخت زکات و انجام دادن فریضه حج . جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر و قبول ولایت . و ولایت کاملترین و تمامترین همه آنهاست( که کامل شدن و تمامیت یافتن آنها نیز به آن است).
و از میان دعاها، افضل از همه ، صلوات است و سلام کردن بر محمد و آل محمد (ص) ، سپس دعای کمیل و دعای سحر و دعای افتتاح و دعای سمات .
و از میان ذکرها ، افضل از همه خواندن قرآن است و تسبیحات اربعه و تسبیحی که در صحیفه سجادیه آمده است (دعای دوم و ظاهرا سوم و چهارم) و امثال آنها مانند ذکر رکوع و ذکر سجده و کلمات فرج و زیارتها به ویژه زیارت عاشورا و سجده مطلقا ( یعنی در همه احوال به ویژه سجده طولانی که در روایات تاکید شده است ، در نماز و بعد از نماز و در سحرها و بین الطلوعین و اوقات و احوال دیگر و با ذکرهای خاص یا هر ذکری که بداند . و اگر بشود بر روی خاک تمیز یا تربت حسینی) ، و ذکر تشهد و سلامهای نماز.
و از سوره های قرآن ، از همه افضل ، سوره یس است و سوره تبارک و سوره طه و سوره نور و سوره توحید و سوره فلق و سوره ناس و سوره قدر.
و از میان آیات قرآن آیه آمن الرسول… و آیة الکرسی و آیه قل اللهم مالک الملک و آیه سلام قولا من رب الرحیم و آیات آخر سوره حشر و ایاک نعبد و ایاک نستعین ( و به خصوص در نماز از توجه قلبی به هنگام گفتن این آیه غفلت نکند) و سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین و سوره فاتحه که همان سبع المثانی است و احتمال دارد که قرآن نام بقیه سوره ها باشد . و اذن و اجازه ( از عالمان معنی گرای عامل و عابد و زاهد و مجاز ، و اهل ذکر استاد دیده متشرع متعبد صحیح العقیده و صحیح العمل ، نه هر مدعی و مجیز…) در همه ( و در تاثیر کامل آنها) شرط است چنانکه مخفی نیست – با استناد به آیه : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه ....
#زرآبادی #حکیمی #علوم_غریبه #قزوین
#جغرافیا
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 6)
(قزوین و علوم غریبه 4)
عالم ربّانی حضرت حاج سید ابوالحسن حافظیان به سال ۱۳۴۸ هـ به همراه مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی به محضر سیّد عالی تبار مرحوم آیت الله العظمی حاج سیّد موسی زرآبادی قزوینی مُشرّف شد.
استاد محمد رضا حکیمی در این باره می نویسد:👇👇👇👇👇👇👇
«… آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان مشهدی، از انسان های ممتاز و بسیار کم مانند روزگار، و از اساتید مسلم انواع «علوم غریبه»، و صاحب تصرّفات مهمّه و طیّ الارض قطعی، و مقامات روحی عالیه بود.
شیخ استاد (مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی) می فرمود: چون در مشهد مقدس، با آقای حافظیان آشنا شدم، دیدم سیدی شریف و ریاضت کشی بسیار کوشا و زحمتکش است. و حیف است که چنین استعدادی، محضر آقا سید موسی زرآبادی را درک نکند. از این رو، با ذکر مقامات و علوم و اسرار مرحوم آقا، ایشان را متوجه آن قبله معنویت و کرامت کردم، و واداشتم که سفری به قزوین کنند و به حضور آقا برسند. و آقای حافظیان پذیرفتند.
می دانیم که آقای حافظیان بجز استادانی چند، سالها خدمت استاد بزرگی، مانند حاج شیخ حسنعلی نخودکی را درک و استفاده بسسیار کرده بودند، اما در سفر قزوین و مدت کوتاهی که در خدمت مرحوم آقا سید موسی بودند به مراحلی نایل می گردند که خود در این باره – در نوشته ای مختصر که شرح حال خود را برای مؤلف فاضل و پرکار حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیز الله عطاردی قوچانی می نویسد – چنین می گوید:
در سال ۱۳۴۸ قمری به اتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدرس قزوینی – طاب ثراه – برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی – طلب ثراه – به قزوین مسافرت نمود… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود،(یعنی در اثر شاگردی شیخ حسنعلی نخودکی ) گویا مقدمه بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار.
بعد از آن به شرف یابی کاملی موفق گشت، صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد، و قوه ارادی او قوی گردید، که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت؟ سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق می شد.
این پگاه روحانی و معنوی، اثری عجیب بر روح و روان سیّد مشهدی گذاشت.
سرمایه عمر ادمی همین یک نفس است آن یک نفس از برای یک هم نفس است
با هم نفســــی گر نفســــی بنشینی مجموع حیات عمر آن یک نفس است
خانم سیّده قدسیه (فیروزه) حافظیان نقل مینمودند: «علّامه حافظیان بعد از رحلت سیّدموسی سالی یک بار به قزوین آمده و مشرف به زیارت قبرعلّامه زرآبادی میشدند. یک سال ایشان همراه با داییام سیّدابوالقاسم شریفی برای زیارت قبرسیّدموسی زرآبادی به قزوین آمده بودند. هنگام ورود به صحن امامزاده، جمعی در حال تشییع جنازۀ پیرزنی بودند، داییام به دلیل حضور در کنار پدرم لحظهای پردهها کنار رفته، مشاهده میکنند که پیرزن در حال عذاب کشیدن و فریاد زدن است همین که از کنار مزارعلّامه زرآبادی میگذرند، ناگهان آرامشی بر وی غالب میشود. دایی بیاختیار چندبار تکرار میکنند: آقا! آقا! پدرم به ایشان میفرمایند: «آرام باش! آنچه تو میبینی من نیز میبینم! آرامشی که حاصل شد، به برکت حضور روح طیّبۀ آقاسیّدموسی زرآبادی است.» خانم حافظیان نقل میکردند بعد از این حادثه بود که داییام منقلب شده، گوشۀ عزلت اختیار نموده و از دنیا دست کشیدند که البته با نصایح پدر دوباره زندگی خود را از پیش گرفتند.
#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #زرآبادی #حافظیان
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 7)
(قزوین و علوم غریبه 5)
مرحوم علامه حاج سید ابوالحسن حافظیان، شرح این ماجرای شگرف و اثر گذار را در یک مثنوی زیبا به بند کلمات کشیده است که بدان اشاره می گردد:👇👇👇👇👇👇👇
بعد حمد خدا و نعت رسول
یا درود و سلام های قبول
از بزرگان دین نمایم یاد
حق کند روح آن بزرگان شاد
ای جوان خدمت بزرگان کن
نفس اماره را به فرمان کن
بهر خدمت همیشه حاضر باش
گر قبولت کنند شاکر باش
این نخود خود به خود نخود نشده
تا نه بی خود شده است خود نشده
گوش بگشا روایتی گویم
روح افزا حکایتی گویم
مجتبی شیخ عالم و استاد
صاحب معرفت قرین سداد
اگه از حکمت ائمه دین
واقف رازهای شرع مبین
واجدسر حکمت ایمان
اوستاد معارف قرآن
در جوار رضا به فیض خفی
گشته آگه زحکمت رضوی
برگذشت از علوم عرفانی
وز رسوم و فنون یونانی
جان سوی مطلع حقایق داشت
سر به درگاه علم صادق داشت
از خراسان چو خور فروزان گشت
چون فروزان زعلم قرآن گشت
بد مربی به جمع اهل صفا
راه اموز سر ملک بقا
روزگاری که یار من بودی
متوجه به کار من بودی
روزی از روی لطف و مرحمتی
بعد شرحی و مدح و منقبتی
گفتی از گفته های گاه و گهی
که نگویند کسی به سال و مهی
دادی از جان ودل جوانی را
حضرت شیخ اصفهانی را
خدمتش کردی از دل و از جان
پنج سالت گشت قدر بدان
هر چه باید از او رسد برسید
دهمت از صمیم قلب نوید
حالیا یک سفر به قزوین کن
قلب پاکیزه را تو تزیین کن
یک تن از اولیاء بیا و ببین
اوستادی بزرگ و پیر مبین
بین چه دریای علم و فضل و کمال
واقف رازها زقبل سؤال
متخلق به خلق و خوی نبی(ص)
هر چه خواهد دلی از او شنوی
اولین، نیت زیارت کن
پس به شاگردیش اطاعت کن
نه سری و جُنید بغدادی
سیّد موسی که بود زرآبادی
راد مردی بزرگوار و علیم
صاحب نفس مطمئن و حکیم
متّحد، متّفق، شدیم روان
تا رسد دستمان بر آن دامان
سال هجرت رسیده به چهل و هشت
که چنین روز آمد و بگذشت
چون رسیدم به خدمتش حیران
شدم از آن فرشته انسان
نور از صورتش بدی ساطع
لمعاتٌ لوامعٌ لامع
خُلق او خِلقتی زخُلق عظیم
نفس او بهجتی ز نفس کریم
در حقیقت نمونه ای ز امام
گه رکوع و سجود و گه به قیام
گه به درد عوام همدرد او
گه به هر جمع همچو یک فرد او
بگرفته است ز سر تعظیم
از خدای علیم او تعلیم
موسوی دست و عیسوی مسند
به شریعت، شریعت احمد(ص)
حامی علم و عدل و رفق و داد
ما حی ظلم و جور و استبداد
علم او را چنان کنم تعریف
که نگردد حقیقتی تحریف
من زعلمش کجا توانم گفت
خاصه زان علم ها که بود نهفت
من زخور آفتاب می دیدم
در حقیقت حجاب می دیدم
بگذرم از بیان حال او
ندرم پرده مقال او
من و سلوی ز سفره اش خوردم
ظرف خود را پرنمودم و بردم
لوح «صد در صد» از یکی وردش
بردم از یک نظر ز شاگردش
یک نگه او نمود و گفت بگو
وحده لا اله الا هو
#قزوین #زرآبادی #حافظیان #جغرافیا
#علوم_غریبه #نخودکی
@soltannasir
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه و ایران8 )
(قزوین و علوم غریبه 6)
(کرامات سید موسی زر آبادی )
نگران نباش آب جلو نمی آید : 👇👇
یک شب، شیخ علی اصغر شکرنابی، که از شاگردان مرحوم زرآبادی قزوینی بود، به منزل استاد خویش می رود تا شاید بتواند یک قاعده جفری را که به «مالون اللبن» معروف است از ایشان بگیرد. آن شب، باران می آمد وسقف اطاق هم سوراخ بود، واز آن آب می چکید. دراتاق آقا فقط یک نمد وجود داشت که نصف اتاق را فرش کرده بود، نصف دیگر اتاق هم خاکی بود. خلاصه، آب از سقف می چکیده ودریک گوشه جمع می شده است. کم کم آب راه می افتد وخاک ها خیس می شود وبه نزدیک نمد می رسد. شیخ می گوید: من، خودم وعبایم را جمع وجور کردم که خیس نشوم! چه کنم، آقا هم که قاعده جفر را نمی دهد! هر کاری کردم نشد که نشد! تا اینکه آب رسید به نزدیک نمد! آقا سید موسی فرمودند: غصه نخور، آب جلو نمی آید! ومن دیدم که آب، همان جلوی نمد روی هم جمع شد ولی جلونیامد وبه نمد هم اصابت نکرد...!
تصرف در مکان و زمان : 👇👇👇
از مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل شده است که:
روزی مرحوم زرآبادی علمای شهر قزوین را به نهار دعوت کردند. بعد از نماز ظهر وعصر، و پس از آنکه علما و پیش نمازها آمدند، سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایی کنند. دراین هنگام صدای کوبیدن در منزل به گوش رسید. در را باز کردند، دیدند یکی ازاهالی روستای زرآباد قزوین با الاغ آمده وسراغ مرحوم آقا موسی زرآبادی را می گیرد.
مرحوم زرآبادی رفتند درمنزل. آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالی روستا فوت کرده ومرا فرستادند تا شما را ببرم برای خواندن نماز میت ! ایشان گفتند: بسیار خوب! ورو کردند به اطرافیان وگفتند : تا شما سفره را بچینید وغذا را
آماده کنید می آیم! و با آن مرد روانه شدند. طولی نکشید که دیدند مرحوم آقا موسی نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند : آقا شما رفتید ؟ گفتند: بله، رفتم نماز خواندم وآمدم! واین درحالی بود که هنوز سفره آماده نشده بود! بعد که سؤال کردند چرا این قدر نفس نفس می زنید وعرق می ریزید؟ ایشان گفته بودند: هرکار غیرعادی مشکلاتی هم دارد!
طی الارض : 👇👇👇👇👇
مرحوم شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل کرده اند که:
در روز تشییع جنازه مرحوم زرآبادی یکی ازارادتمندان ایشان (به نام مشهدی اکبر نعل بر که درخیابان مولوی قزوین مغازه داشت) خیلی بی تابی می کرد وبه سر وصورت خود می زد. بعدها که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی سبب بی تابی او را پرسیده بودند، ایشان گفته بود:
یک روز من خدمت آقای زرآبادی عرض کردم: آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارت امام حسین (ع) را قسمت من کند .روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامی که می خواستم از مسجد بیرون بروم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و درخدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. ایشان به من فرمودند: مایل هستید به زیارت جدم مشرف شویم؟!
گفتم: نهایت آرزوی من است که باید کارهایم را ردیف کنم. و وصیتنامه ام را بنویسم. ایشان فرمودند: نیازی به این کارها نیست، بیا برویم. آنگاه قدم زنان به یکی از نقاط دور افتاده ی قزوین رفتیم. مرحوم زرآبادی در آنجا چیزهایی را زیر لب خواند، سپس به من فرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم خودم را درصحن مطهر امام حسین (ع) دیدم! هنگامی که از زیارت سید الشهداء (ع) و قمر بنی هاشم (ع) و حضرت علی اکبر (ع) وسایر شهداء (ع) فارغ شدیم، درصحن مطهرامام حسین(ع) به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدم امیرمؤمنان (ع) مشرف شویم؟ اظهاراشتیاق نمودم، بازهم فرمود: چشم هایت را ببند! هنگامی که چشم هایم را گشودم، خود را در صحن مولای متقیان علی (ع) یافتم! پس از زیارت، آیت الله زرآبادی دست مرا گرفت وفرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم، دیدم درهمان نقطه از قزوین که ساعتی قبل درمحضر ایشان قدم زنان به آنجا رفته بودیم، هستم!
باید اضافه کرد که:
هنگامی که مشهدی اکبر وارد حرم مطهر حضرت سید الشهداء (ع) می شود با خانواده ی قندچی ملاقات می کند که ازیک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند. آقای قندچی ازمشهدی اکبر می پرسد: شما کی مشرف شدید؟ او می گوید: ما همین الان مشرف شدیم!
درمورد مشهدی اکبر نعل برهم ذکر این مطلب ضروری است که : او درمجالس سوگواری سید الشهداء (ع) شرکت می کرد وبه عشق زیارت سالار شهیدان کفش ها را جفت می نمود. نظر به اینکه سنش بالا رفته بود ودیگرامید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود، هر وقت کفش های عزاداران را جفت می کرد در دلش خطاب به امام حسین (ع) می گفت: یا حسین (ع) چه شد؟ مشهدی اکبر می گوید: هنگامی که از عتبات عالیات برگشتیم وخود را در دو راهی رشت همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادی به من فرمود: مشهدی اکبر دیگر نگو یا حسین (ع) چه شد؟!
#جغرافیا #علوم_غریبه #زرآبادی #طی_الارض
@soltannasir
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران9 )
(قزوین و علوم غریبه 7)
(کرامات سید موسی زرآبادی 2)
محرم اسرار: 👇👇👇👇👇👇👇👇
مرحوم سید موسی زرآبادی به شیخ علی اصغر شکرنابی خیلی عنایت داشتند. مرحوم زرآبادی با شیخ علی اصغر به یکی از روستاهای قزوین، که منطقه ای کوهستانی وصعب العبور بود می روند. وقتی وارد روستا می شوند، کسی آنان را بخانه خود دعوت نمی کند. شیخ علی اصغر می گوید: آقا من چند سال درویشی کرده ام، اگر اجازه می دهید من بساط درویشی را پهن کنم؟ آقا موسی می گویند: باشد، مدحی بخوان. شیخ شروع به مدح خواندن که می کند، مردم بیرون می ریزند وجمع می شوند. شیخ هم مدایح امیرالمؤمنین (ع) وائمه (ع) را می خواند ومی گوید: می خواهم اولین نفر چراغ را روشن کند. همه می گویند: ما حاضریم، شما چه می خواهید؟ شیخ می گوید: من از شما چیزی نمی خواهم، من واین آقا سید امشب دراین روستا میهمان شما هستیم ما را ببرید واز ما پذیرایی کنید. یکی بلند می شود و می گوید: آقا ! بفرمایید خانه ما. شیخ، درویشی را تمام می کند و می روند خانه آن حاجی! میزبان از آن ها پذیرایی خیلی گرمی می کند واحترامشان می نماید. صبح که می شود آقا موسی به شیخ علی اصغر می گویند: این حاجی از ما خوب پذیرایی کرد، یک چیزی به او بده! شیخ علی اصغر می گوید: چی بدهم؟ از روی زمین یا از زیر زمین بهش چیزی بدهم؟ آقا می گوید: نه، همین جا زیرزمین خیلی چیزهاست، چیزی به او بده! حاجی را صدا می زنند، سپس آقا موسی می گویند: با او شرط کن که یک حسینیه ویک مسجد بسازد، اینجا حسینیه ومسجد ندارد. شیخ علی اصغر رو می کند به صاحب خانه و می گوید: درعوض پذیرایی، یک گنجی به تونشان می دهیم به شرط آنکه یک حسینیه و یک مسجد بسیارخوب دراین روستا بسازی وبقیه آن هم مال خودت باشد! مرد تعجب می کند که آیا چنین چیزی ممکن است؟!
بالاخره جای گنج را به او نشان می دهد ومی گویند: اینجا را بکنی به گنج می رسی! آری! علمای ربانی وعارفان الهی که خدا ومحبوب خویش را شناخته اند وهیچ کالایی برایشان برابری با عشق ودوستی او نمی کند، اینگونه بوده اند که می دانستند در زیر زمین ودرچند متری خودشان چه خبراست ومی توانستند در رفاه وآسایش تام ومدام باشند، اما درعین حال با آن زهد وتقوا زندگی می کردند!
بنابه گفته مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) شیخ علی اصغر پس از دوازده سال، گذرش به آن روستا می افتد ومی بیند که یک مسجد بسیار زیبا ویک حسینیه ی عالی آنجا هست، می پرسد: این حسینیه و مسجد را که ساخته است؟ می گویند: یک حاجی اینجا بود، اوساخته است. شیخ می پرسد: آیا زنده است؟ جواب می شنود: خیر! شیخ می گوید:
بچه هایش هستند؟ می گویند: بله! پسرانش زنده هستند. شیخ می گوید: آیا می شود مرا راهنمایی کنید تا پسرش را ببینم؟ آن ها می گویند: بله! ومنزل پسرش را به اونشان می دهند. شیخ وارد منزل می شود، و فرزندان حاجی جمع می شوند. شیخ می پرسد: پدر شما از کجا پول آورده که این مسجد و حسینیه را ساخته است؟ آن ها می گویند: درویشی و سیدی دوازده سال قبل به اینجا آمدند ومهمان بابای ما شدند. بابای ما از آن ها پذیرایی کرد، آن ها هم درمقابل، یک گنجی به او نشان دادند وشرط کردند که یک مسجد وحسینیه بسازد. پدر ما هم به قولش عمل کرد!
#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #زرآبادی
#گنج
@soltannasir
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 10)
(قزوین و علوم غریبه 8)
(کرامات سید موسی زرآبادی 3)
پیکر ماندگار: 👇👇👇👇👇👇
یکی دیگر از کرامات باهره ی مرحوم سید موسی زرآبادی قزوینی، جسد پاک ومطهر وی می باشد که پس از 62 سال، تر وتازه کشف شد. داستان ازاین قرار است که:
هنگامی که می خواستند جسد پاک ومطهر مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی، فرزند شایسته آیت الله سید موسی زرآبادی، را در جوار پدر بزرگوارش دفن کنند ناگهان روزنه ای به قبر شریف آن عالم بزرگوار باز می شود وجسد ایشان، تر وتازه پدیدار می گردد و کرامتی دیگر برکرامت های بی شمارش افزوده می شود.
شاعر شیدای اهل بیت، آقای علی اکبر ثقفی، که جسد تر وتازه مرحوم زرآبادی را با چشم خود دیده بود این گونه ماجرا را شرح می دهد:
هنگامی که پیکر پاک مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی را به طرف آستان مقدس امام زاده حسین (ع) تشییع می کردند، من ازانبوه تشییع کنندگان پیشی گرفتم وبه صحن مطهر رفتم تا ببینم آیا لحد حاضر است یا نه ؟
وقتی به صحن مطهر رسیدم، دیدم مشهدی اکبر بنا - که بنای اختصاصی آستانه ی مقدسه بود- درکنار قبر شریف مرحوم زر آبادی، قبرکنده ولی به هنگام کندن قبر، به دیواره لحد فرو ریخته وجسد مطهر مرحوم زرآبادی پدیدار گشته است. مشهدی اکبر بنا ، که مشغول چیدن دیوار لحد بود تا مرا دید گفت: بیا، جسد پاک ومطهر آقا را ببین. من جلو رفتم وجسد مرحوم زرآبادی را مشاهده کردم که صحیح و سالم بود! گویی در بسترش آرمیده است. بدن مبارکش، سفید وشفاف مانند بلور بود. کفن، پوسیده بود ولی پیکر پاکش هیچ تغییری نکرده بود.
آقای ثقفی افزوده است که: مشهدی اکبر بنا که ازمدت ها پیش دچار پا درد بود، دستش را به بدن شریف مرحوم زرآبادی کشید. سپس آن را به زانوان خود مالید، از آن لحظه پا دردش برطرف شده ودیگر هیچ دردی احساس نمی کند!
#جغرافیا #علوم_غریبه #زرآبادی #کرامات #قزوین
@soltannasir
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 11)
(قزوین و علوم غریبه 9)
از مقام و جایگاه مرحوم سید موسی زرآبادی سخن گفتیم ایشان یکی از سرحلقه های بزرگ علمای علوم غریبه کار قزوین می باشند .
علمای علوم غریبه کار شهر قزوین را می توان به دو دسته بزرگ تقسیم نمود .
1: تفکیکیان (که قائل به تمایز معارف وحیانی و فلسفه و عرفان هستند و البته بیش از آنکه چنین عقیده ای داشته باشند با نظرات صدرالمتالهین در فلسفه و با نظرات محی الدین ابن عربی در عرفان مشکل دارند )
این دسته از علما علوم غریبه کار قزوینی نسبت اساتیدشان به آیت الله سید موسی زرآبادی می رسد .
نکته : این تفکیکیان نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند . گروهی معتدل هستند مانند سید ابوالحسن حافظیان که به گفته استاد محمدرضا حکیمی از سران مکتب تفکیک است (ایشان علاقه به حافظ و مولوی داشتند و حتی در شعرشان از جنیدبغدادی نام بردند) این گروه از اساتید از مراودین سید ابوالحسن حافظیان هستند و به بزرگان صوفیه وعرفان علی رغم انتقاداتی که دارند علاقه نیز دارند .
و گروه دیگر در مخالفت با تصوف و عرفان و فلسفه سرسخت می باشند .
2: گروه دوم علوم غریبه کاران قزوین تعدادی از خاندان های حکمای صدرایی هستند که سالهاست در شهر قزوین ساکن هستند . این دسته نسبت به دسته نخست در اقلیت هستند .
البته دسته سومی نیز در شهر قزوین هستند که جز علمای علوم غریبه کار قزوین محسوب نمی شوند . ولی در بخش تسخیرات تا حدی متبحرند . و آن پیروان آیین یارسان و اهل حق در سمت قزوین می باشد .
عزیزان به جغرافیای پراکندگی اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و رودهن و بومهن و یا کلاردشت که جغرافیای غیر بومی آنان است دقت نمایید . (جغرافیای بومی آنان مناطق کورد نشین کشور علی الخصوص کرمانشاهان است )
کمتر کسی به علت سکونت اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و یا رودهن واقف است چنانچه خود جمعیت اهل حق ساکن این مناطق نیز از آن بی خبرند .
علت سکونت اهل حق در این مناطق , کوچ جنیان است . 😊
فامیل هایی از جنیان تحت تسلط بعضی از رهبران اهل حق چون به قزوین و رودهن و بومهن کوچ نمودند . آقایان نیز به همراه تعداد زیادی از مریدان به آن منطقه کوچ نمودند . 😊
نکته : برای یافتن اساتید علوم غریبه در قزوین شخص باید به این شهر سفر نماید و مدتی در آن ساکن شود . و به حوزه علمیه قزوین رفت و آمد نماید و در آنجا از طلبه ها پرس و جو نماید .
و همچنین شخص هر روز به زیارت قبر مرحوم سید موسی زرآبادی برود . زیرا مزار ایشان مورد رجوع عام و خاص است (خواصی که شاید استاد علوم غریبه نباشند . اما بعضا اساتید این وادی را می شناسند )
#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #اهل_حق
#رودهن
@soltannasir
🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 12)
(قزوین و علوم غریبه 10)
(تلنگر )
{ حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب در خطبه «متقین» در نهج البلاغه می فرماید : 👇
«فَقالَ: یَا هَمّامُ! المُؤمِنُ هُوَ الكَیِّسُ الفِطن»
«فرمودند ای همام! مومن، زیرك و باهوش است»}
«با ورود حضرت آقای مجتهدی به ایران و سکونت زود گذر ایشان در 👈کرمانشاه 👉و 👈ایلام 👉و 👈تبریز 👉 سلوک بی وقفه این سالک الی الله وارد مراحل جدید می شود و سپس با اقامت ممتد خود در مشهد مقدس و👈قزوین 👉 و شهر قم _عش آل محمد (ص)کشف و کرامات بیشماری از ایشان به منصه ظهور می رسد . .....»
(در محضر لاهوتیان جلد 1 صفحه 40)
شیخ جعفر آقا مجتهدی یکی از سالکین معاصر زمان ما بودند که با علوم غریبه آشنایی کامل داشتند . هر چند شاگرد ایشان جناب محمد علی مجاهدی در مجموعه دو جلدی کتاب در محضر لاهوتیان این بخش از زاویه وجودی و سلوکی ایشان را عامدانه پوشانیده اند . و چهره ناقصی از ایشان ارائه داده است .جعفر آقا مجتهدی در کتاب «در محضر لاهوتیان »جعفر مجتهدی به روایت محمد علی مجاهدی است . نه جعفرمجتهدی کامل و حقیقی ! 😊
جعفر آقا مجتهدی همانگونه که در دروس گذشته گفته شد ملک الموکلین سوره حمد را مسخر داشتند .
حال عزیزان به مناطق اسکان موقتی ایشان دقت نمایید ! کرمانشاه و ایلام و تبریز !
عزیزان به این مسايل جزئی دقت نمایید
ایشان در شهر قم و مشهد و قزوین سکونت دائمی داشتند . شهرهای مشهد و قم دو شهر مقدس و زیارتی هستند . که می توان پی برد که چرا ایشان در آن ساکن شدند .
اما براستی ایشان چرا شهر قزوین را برای سکونت انتخاب نمودند ?!!!
ایشان در شهر قزوین با عده ای از علمای علوم غریبه این شهر مراوداتی داشتند .
از این نکات به سادگی عبور ننمایید .
من باب مثال منطقه الموت در استان قزوین پایگاه حکومت اسماعیلیه و حسن صباح بوده
پیشتر گفتیم که دوستان فراماسونی ما 😉
اعتقاد دارند که الموت یکی از دروازه های جهان موازی است . و این دوستان ماسونی چه از داخل کشور و چه از خارج کشور همیشه به این منطقه سفر می نمایند . تا دروازه ورودی این جهان موازی را پیدا نمایند .
والبته یکی دیگر از دلایل رفت و آمد این دوستان و عده ای دیگر از دوستان داخلی (علوم غریبه کاران نوپا و جویندگان گنج ) پیدا نمودن مجموعه گنج های عظیم اسماعیلیان است .
که خوشبختانه به علت وجود اساتید بزرگ علوم غریبه در حیطه الموت و استان قزوین تمامی تلاش دوستان(در پیدا کردن دروازه و گنج ) تا کنون ناموفق بوده است .
نکته 1: عزیزان از حالات و مقامات جناب سید موسی زرآبادی برایتان گفتیم . بدانید که امروزه نیز شخصی با مقامات ایشان و یا حتی برتر از ایشان در میان علمای حوزه و جود دارد که در منطقه ای روستایی و در گمنامی به سر می برد .
(جهانی بنشسته در گوشه ای ) و فقط عده ای از خواص علمای علوم غریبه کار حوزه _که آنان نیز خود گمنام هستند_ ایشان را می شناسند .
هر موقع آقایان (علمای بزرگ علوم غریبه ) در مسئله ای دچار مشکل می شوند به حضرتش رجوع می نمایند .
نکته 2: عزیزان با توجه به اینکه از فقیر خواسته شده بود . که نام اساتید استان و شهر قزوین را اعلام نمایم . باید بگویم که فقیر تمام این اساتید را به نام نمی شناسم اما آنهایی را نیز که به نام میشناسم . اسامی شان را اعلام نخواهم نمود .
زیرا این بزرگواران با وجود داشتن شاگردین و تدریس این علوم اسامی شان در محیط مجاز وجود ندارد . بنابراین راضی نیستند که در میان عموم جامعه نامشان مطرح شود .
شما می توانید با سفر به قزوین به جستجوی آنان بپردازید . در مورد حکمای صدرایی علوم غریبه کار قزوین نیز عزیزان می توانید به مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی بر کتاب «شواهد الربوبیه» ملاصدرا و اثر دیگر ایشان (آشتیانی )مجموعه چهار جلدی «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران» (چاپ انتشارات بوستان کتاب ) مراجعه نمایید . ایشان اسامی اکثر حکمای صدرایی دو قرن اخیر را در این کتب آورده و طبیعتا اسامی حکمای صدرایی شهر قزوین را نیز آورده اند .نوادگان همان اساتید امروزه در قزوین جز اساتید علوم غریبه می باشند .
#علوم_غریبه #قزوین #جعفر_مجتهدی
#سید_جلال_الدین_آشتیانی #شواهدالربوبیه
@soltannasir
🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎🔎
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه و قزوین 13)
(قزوین و علوم غریبه 11)
(زرآباد )
فقیر تصمیم بر این داشتم که مبحث استان قزوین را به پایان برم , و وارد استان همدان شوم . اما دیدم که بد نیست کمی از جغرافیای زرآباد و چنار معروف آن برایتان بگویم .
منطقه ای که اکنون در تقسیمات کشوری به نام بخش «الموت شرقی و غربی » می شناسیم , سرزمینی است وسیع و کوهستانی واقع در شمال قزوین . الموت جزئی از خاک ایران است که همچنان آسیب ناپذیر باقی مانده است .
برابر تقسیمات جدید کشوری , این منطقه به دو بخش : الموت شرقی و غربی تقسیم شده و روستای زرآباد در بخش الموت شرقی واقع شده است . مرکز این بخش «معلم کلایه » 😊 است که در 84 کیلومتری شهرستان قزوین قرار دارد .
پس از عبور از گردنه معروف و زیبای الموت که دریایی از کوهساران آبی را نمایان می کند و با پشت سر گذاشتن بالا و پایین جاده و خم کوهستانی به عمق الموت می رسیم و از شاهرود خروشان می گذریم تا به دره ای وسیع می رسیم که بر فراز تپه ای روستای بزرگ و زیبای
« دیکین» بنا شده است . با عبور از روستای دیکین و روستای کوشک 😊 , دریاچه معروف «اوان»😊 را پیش رو داریم که معروف به دریاچه زندگی است و از نظر زیست شناختی و گونه های جانوری منحصر به فردترین دریاچه در دنیا شناخته شده است . پس از عبور از روستای اوان به روستای زرآباد (که مزار امام زاده علی اصغر «ع» در آن جای دارد ) از بزرگترین آبادی های «بالا ولایت» منطقه رودبار الموت است و از قزوین _از مسیر جاده رودبار الموت _ 81 کیلومتر فاصله دارد و در 17 کیلومتری شمال باختری «معلم کلایه » مرکز بخش «الموت شرقی» واقع شده است . روستای زرآباد با مختصات جغرافیایی 50 درجه و 26 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 29 دقیقه عرض شمالی , در 70 کیلومتری شمال شرقی شهر قزوین واقع شده است . این روستا از جنوب غربی به کوه خرتو , از شمال غربی به گرده کوه 😊 , از غرب به دره وکه 😊
و از جنوب به دره آبیابان محدود می شود . و رودخانه فصل زرآباد نیز از غرب آن عبور می کند . ارتفاع این روستا از سطح دریا 1730 متر است و آب و هوای آن سرد و نیمه خشک می باشد . بی شک در شکل گیری روستای زرآباد , توانمندی های عوامل طبیعی نظیر اقلیم , توپوگرافی , خاک , منافع آب و پوشش گیاهی نقش عمده ای داشته اند ; به خصوص وجود آب از اهمیت فراوانی برخوردار بوده , زیرا ارتباط مستقیم با گسترش ادواری و تاریخی روستا دارد . این روستا از جنوب به روستای «آتین » از شمال به روستای «زوار دشت » از مشرق به «آوان» و از مغرب به زمین های دیم و باغات محدود می شود .جمعیت روستای زرآباد در سال 1385 به تعداد 626 نفر گزارش شده است . درآمد بیشتر مردم روستا از طریق فعالیت های زراعی و دامپروری تامین می شود . و از جمله محصولات زراعی روستا می توان به گندم , جو و لوبیا اشاره کرد. باغداری نیز به دلیل وجود شرایط مناسب از رونق برخوردار است . و محصولاتی مانند انگور و گردو و فندق و آلبالو و گیلاس از میوه های سردرختی روستا به شمار می رود . فعالیت های دامپروری نیز در کنار مشاغل یاد شده در روستا رواج دارد. و روستاییان با پرورش گوسفند و گاو به تولید محصولات لبنی و دامی می پردازند . کوچه باغ های زیبا و نمای گلین خانه ها , عطر صمیمیت و سادگی را در روستای زرآباد می پراکنند . در این روستا فضاهای زیستی مردم تحت تاثیر نوع فعالیت اقتصادی آنان شکل گرفته است . مصالح به کار رفته در خانه های قدیمی شامل سنگ , گل , چوب و خشت است , اما در ساخت خانه ها و بناهای جدید از آجر , گچ و سیمان و آهن استفاده شده است . در مورد وجه تسمیه روستا عده ای از روستاییان عقیده دارند که چون در این روستاییان عقیده دارند که چون در این روستا 👈گنج پنهانی 👉 😊 وجود دارد , به همین دلیل این روستا زرآباد نام گرفته است ; اما به نظر می رسد این نام بر گرفته از خاک حاصلخیز روستاست . مردم روستای زرآباد به گویش «تاتی» سخن می گویند , مسلمانان و پیرو مذهب شیعه جعفری هستند .این آبادی پر حمعیت , زیبا , پربرکت و دارای پیشینه تاریخی است ; بخصوص به اعتبار آنکه بقعه مشهور امام زاده علی اصغر (علیه السلام) و نیز «درخت چنار خونبار » در آن قرار گرفته است و از آن دیار , معاریف صاحب نامی در عصر حکومت اسماعیلیه و پس از آن برخاسته اند .
تلنگر 1: عزیزان به اسامی جغرافیایی مکان های مختلف توجه نمایید . انتخاب اسامی مکان های جغرافیایی معمولا معنا دار است .
تلنگر 2: به داستان های شفاهی و اساطیر محلی توجه نمایید . این داستان ها و اساطیر ریشه در حقایق دارد
تلنگر3: به محلی که بقعه امام زاده های مهم هست توجه نمایید . در اطراف زرآباد چندین روستا وجود دارد . چرا امام زاده علی اصغر در زرآباد ساکن شد ?! و بقعه ایشان در این محل قرار دارد ?
#زرآباد #قزوین
@soltannasir
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 14)
(قزوین و علوم غریبه 12)
(زر آباد 2)
ادامه : 👇👇👇👇👇👇👇
تلنگر3: به محلی که بقعه امام زاده های مهم هست توجه نمایید . در اطراف زرآباد چندین روستا وجود دارد . چرا امام زاده علی اصغر در زرآباد ساکن شد ?! و بقعه ایشان در این محل قرار دارد ?
نکته : در دوران حکومت های ستمگر امویان و عباسیان بسیاری از امام زادگان یا فرزندان با واسطه ائمه برای فرار از به قتل رسیدن توسط حکومت های مرکزی به توصیه امامان و سایر بزرگان تشیع به ایران آمدند و سپس برای عدم شناسایی و تعقیب توسط حکومت های محلی بیش از همه به مناطق کوهستانی روی آوردند .
(البته علل تاریخی هجرت سادات به ایران و وجود امام زادگان بسیار در کشورمان نیاز به تحقیق مفصل و همه جانبه و بی طرفانه دارد . )
از علت تاریخی این هجرت که بگذریم .
به علت انتخاب محل اسکان امام زادگان می رسیم .
در بسیاری موارد , علت اسکان این بزرگواران در یک منطقه هیچ دلیل خاصی ممکن است نداشته باشد . اما در بسیاری از موارد نیز این اسکان دلایلی متافیظیکی (ماورایی) دارد .
چند دلیل مهم اسکان این بزرگواران در یک محل 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
1: وجود فامیل هایی کوچک از جنیان (من باب مثال یک فامیل پنج هزارتایی در یک محل )
که این فامیل ها قصد مسلمان شدن داشته اند .
و این بزرگان در محل زندگی این موجودات زندگی نموده اند . و آنان را مسلمان نموده اند و این موجودات به نزد این بزرگان می آمدند و از ارشاداتشان برخوردار می شدند .
مثال : { و گفت : وقتی بیمار بودم . مرا آرزو نیشابور بگرفت . به خواب دیدم که قایلی گفت : تو از این شهر نتوانی رفت که جماعتی از پریان را (اینجا به نظر فقیر منظور جنیان است ) سخن تو خوش آمده است و به مجلس تو هر روز حاضر باشند . تو از بهر ایشان باز داشته ای در این شهر . }(تذکره الاولیا عطار نیشابوری ذکر شیخ ابوعلی دقاق )
2: دلیل دوم کاملا برعکس دلیل اول است .
یعنی یک امام زاده در محلی ساکن شده است که این فرومایگان بنا به دلیل خاص متافیظیکی توان حضور ندارند .
مثال 1: خاک شهر قم علی الخصوص حرم حضرت فاطمه معصومه (س) که بنا به دلایل خاص و نامشخصی (البته برای فقیر نه اساتید بزرگ ) دیو ها (موجوداتی که خلقتشان از باد هست) را می راند .
دیوها قابلیت حضور در این شهر بخصوص حرم حضرت فاطمه معصومه (س) را ندارند .
البته از خود حضرت نیز می ترسند .
یعنی علت آن دو گانه است بخشی جز اسرار خاک قم است و بخشی دیگر جز اسرار روح حضرت فاطمه معصومه (س) . که علت هر دو امر بر فقیر پوشیده است .
مثال2 : امام زاده بیژن در روستای کپ در استان مازندران 👇👇👇👇👇?
{«بیژن» همان «سیدمحمد» است که در گذشته بهدلیل وجود دو امامزاده به نام «سیدمحمد» در روستای «کُپ سفلی» از توابع استان مازندارن، نام یکی از آنها، به انتخاب مردم محلی تغییر کرد. آنها برای یکی از سیدمحمدها، «بیجِن» را انتخاب کردند، به این دلیل که آن مکان را بدون جن میدانستند و بعدها، «بیجن» در محاوره به «بیژن» تغییر کرد.}(خبرگزاری ایسنا)
3: دلیل سوم : و جود دریچه یا دریچه های عالم یا عوالم خاص مثالی و موازی در ابعاد دیگه خاک یک منطقه , علت دیگر متافیظیکی اسکان یک امام زاده در یک نقطه ممکن است باشد .
نکته : محل اسکان و دفن عده ای از صوفیان و عرفای بزرگ نیز مانند امام زاده ها دارای مسائل و اسرار خاص می باشد .
#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #امام_زاده
#بیژن #قم #فاطمه_معصومه
@soltannasir
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 15)
(قزوین و علوم غریبه 13)
(زر آباد 3)
وجود چنار خونبار زرآباد یکی از دلایل شهرت این منطقه گردیده است , این درخت در کنار امام زاده علی اصغر (ع) قرار دارد و گویا بیش از ششصد یا هفتصد سال (حتی بیش از هزار سال بنا به برخی نظرات ) از عمرش گذشته است .
هر ساله روز عاشورا هزاران نفر برای مشاهده چنار خونبار به آنجا می روند و روان شدن خون از آن درخت را , به چشم خود می بینند .
در دوران پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی , موضوع خون آمدن از درخت چنار این بقعه در روز عاشورا , چنان شهرت داشته که پادشاه صفوی عالمانی را برای تحقیق صحت و سقم مسئله به قریه زرآباد فرستاد .
از جمله اين فرستادگان , میرزا قوام الدین محمد بن مهدی حسینی سیفی قزوینی (متوفی 1150ه.ق) بود که به امر شاه صفوی به زرآباد رفت و رساله ای از مشاهدات خود درباره این درخت به نام «چنار خونبار» تالیف کرد و برای پادشاه ارسال داشت .
پس از میرزا قوام الدین , عالم دیگری که به همین منظور به زرآباد سفر کرد , میرمحمدرضا بن میر قاسم بن میر باقربن میر جعفر کامل حسینی قزوینی ( از دانشمندان خاندان تقوی و جد خاندان قافله باشی , متوفی 1170ه.ق) بود. او نیز رساله ای در این زمینه تالیف کرد که تاریخ تالیف آن , ماده «چنار خونبار» ( به حساب جمل 1113ه.ق) می شود .
عالم فقید , سید موسی زرآبادی در کتاب «کرامات » به تفصیل از جاری شدن خون از درخت چنار در روز عاشورا , سخن رانده و از پدرش سید علی و از جدش سید مهدی نقل کرده که در هیچ سالي این موضوع تعطیل نشده است .
این کتاب چاپ نشده است و نسخه خطی آن نیز در کتابخانه پسرش مرحوم آقا سید جلیل زرآبادی _ فرزند گرامی آقا سید موسی زرآبادی _ در قزوین موجود است . آیت الله شیخ محمد مظفری خلاصه آن مطالب را در کتاب « ایضاح الحجه » آورده است . مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در «حاشیه عروه» به هنگام برشمردن خون های پاک می نویسند : (همچنین است خونی که از درخت موجود در قریه زرآباد از توابع قزوین خارج می شود )
نکته 1: درخت خونبار زرآباد همه ساله در روز عاشورا ماده ای شبیه خون از خود بیرون می دهد . و این مسئله بنا به گزارش ها تا کنون قطع نشده است .
نکته 2: درخت در زمان غیر عاشورا نیز ماده خونی شکل بیرون می دهد . اما ظاهرا در زمان های نا منظم .
نکته3: جنس ماده خونی شکل بنا بر شواهد و تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی نه خون است و نه از نوع صمغ معمول درختان .
نکته 4: بنا به نظر محلی ها در روز عاشورا میزان خون دهی درخت با کیفیت عزاداری , عزاداران حسینی ارتباط مستقیم دارد .
یعنی هر چه قدر عزاداری با حال و هوای معنوی بیشتری انجام شود . میزان خون دهی درخت افزایش پیدا می کند .
نکته 5: بنا به اعقاد محلی ها و آنچه گزارش شده بر روی بعضی از برگ های این درخت نیز اسامی مقدس , مانند اسما الله یا اسامی معصومین نقش می بندد . و محلی ها این برگ ها رو به عنوان تبرک نزد خویش نگه داری می نمایند .
#چنار #خونبار #قزوین #زرآباد #مرعشی
#صفوی #عاشورا
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌲🌲🌲🌲🌲🌲