eitaa logo
تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
725 دنبال‌کننده
240 عکس
57 ویدیو
54 فایل
✅مکتب اهل بیت علیهم السلام=مکتب تفکر و تدبر ارتباط با ادمین(لطفا فقط پیشنهادات و انتقادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358 کانال تلگرام: t.me/sonnat_voice
مشاهده در ایتا
دانلود
جایگاه شیخ احمد احسائی در انحرافات مرحوم سید هاشم معروف الحسنی در کتاب تشیع و تصوف می نویسد: معصومعلیشاه در کتاب طرائق ضمن رد باییگری و بهاییگری از شیخ احمد احسانی متوفا به سال ١٢٤٦ه تمجید بسیار کرده و درباره زهد و تقوای شیخ شرحی از پدرش نقل کرده وسید کاظم رشتی را که شاگرد و جانشین شیخ بوده ستوده و در صفحه ۳۳۸ و ۳۳۹ جلد سوم طرائق نوشته است: «.... پس از فوت مرحوم شیخ و سید قدس سرهما جمعی که پیروان آن دو بزرگوار بودند متفرق به دو فرقه شدند، یکی به نام رکنیه (منظورش شیخیه است که معتقد به رکن رابعند) و دیگری بابیه و نیز به نوشته میرزا جلال الدین شیرازی ملقب به مجد الاشراف قطب فرقه صوفیان ذهبی اشاره کرده که در نامه خود از او به عنوان شامخ الفضائل والاوضاف شيخ الشیوخ یاد کرده و از سوی وی مأمور اطراف ایران شده است، در حالی که شیخ احمد احسایی چنان که مخالفان او که اکثر از برجستگان علمای دینند نوشته اند در شرح زیارت جامعه راه غلو پیموده و برخی از ضروریات دین را انکار کرده و از جمله گفته است معاد و حشر و نشر با بدن هور قلیائی است و همین سخنان و اعتقادات باعث شده است که از سوی اکابر علما مانند مرحوم شهید ثالث، شیخ جعفر کاشف الغطاء، مؤلف جواهر و مؤلف ضوابط و جمع دیگری از اعاظم مراجع دین تکفیر گردد. یادآوری می شود که علی محمد شیرازی مؤسس بابیه و کریمخان کرمانی رئیس شیخیه از شاگردان سید رشتی مذکور بوده اند و به گفته مؤلف روضات الجنات غائله بابيه، بهائیه، ازليه، شیخیه، کریمخانی ها و کشتارهایی که به وسیله این دسته ها انجام گرفته دودهایی بوده که همه از کنده شیخ احمد احسایی برخاسته است» 📚منبع: تصوف و تشیع ص۱۵۳/سید هاشم معروف الحسنی/ترجمه:محمد صادق عارف/ناشر:موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی/۱۴۰۰ @sonnat_voice
کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان.pdf
3.74M
📚معرفی کتاب محک در میزان عیار سنجی علمی صوفیان(تصحیح شده) بسمه تعالی: در سال ۹۹ کتابی ارزشمند به نام «سیری در آثار علامه سید محمد حسین طهرانی» توسط استاد سید محمود هاشمی نسب به چاپ رسید که حاوی نقد بعضی از آراء آقای سید محمد حسین طهرانی بود که این امر موجب شد مریدان ایشان در پاسخ کتابی به نام «محک» منتشر کنند که حاوی مطالبی بی پایه و بی اساس بود حال نویسنده در جواب سخنان غیر علمی آنان نوشتاری را به نام «کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان» گرد آوری کرده است امید آنکه مورد استفاده حق جویان قرار گیرد وسستی عقائد مدعیان عرفان بر همگان روشن گردد. این اثر تا کنون به چاپ نرسیده است. @sonnat_voice
⭕️ اهل‌تصوّف، به نام عرفان حتی گاهی در لباس روحانیت، انسان‌های ساده‌لوح را با کلمات زیبا و کلمات فریبنده، فريب می‌دهند و به رواج بازار تصوّف می‌پردازند. 📢 می‌گويند: بیایید شهود اینجاست، بیایید بصیرت اینجاست، خدا دیدن اینجاست، بعد که انسان جذب می‌شود می‌بیند، این‌ مکتب، مکتب تصوّف است، مکتب عرفان واقعی متّخذ از قرآن و عترت نیست، تصوّفی است که ذمّ آن در روایات و اخبار فراوان آمده و متأسفانه گاهی به حوزه‌ها نيز این فریب و این خدعه و نیرنگ کشیده می‌شود. ⚠️ طلبه‌ای دنبال خداشناسی است، دنبال بصیرت الهیّه است، دنبال نورانیت و کمال است، همین کلمات فریبنده او را فريب می‌دهد، عاقبت بعد از چند سال می‌بیند که این آقا در کلاس‌های اهل‌تصوّف تعلیم می‌بیند، شاگرد امام صادق علیه السلام، طلبه‌ی حوزه‌های علمیه، طالب نورانیت و کمال، اما شاگرد صوفیّه و دراویش شده است. 🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام‌ظله { @AyatollahBahrololom }
پیامبر (صلی الله علیه و آله) دو کتاب داشته یکی قرآن و دیگری فصوص الحكم !!! سید حیدر آملی از اتباع ابن عربی در کتاب المقدمات من کتاب نص النصوص پس از آن که خودش را با حضرت سلمان مقایسه کرده و امتیازاتی برای خود بیان می کند می نویسد: «همان گونه که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم دو کتاب دارد ، یکی نازل برای او و دوّم صادر از او و همان گونه که جناب محيى الدين هم دو کتاب دارد ، یکی نازل و واصل برای او و دیگری صادر از او ، ما (مؤلف) هم دو کتاب داریم یکی فایض برای ما و دیگری صادر از ما. کتاب نازل برای پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) قرآن و نازل برای شیخ اکبر فصوص الحکم و نازل برای ما تفسير المحيط الأعظم است. و اما کتاب صادر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فصوص الحكم، و صادر از محیی الدین عربی فتوحات مکیه و صادر از ما شرح فصوص و کتاب نص النصوص است»1⃣ ⛔️اما برخی محتویات کتاب فصوص الحکم: 👈پیامبر صلی الله علیه[و آله] وفات نمود و کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکرد 👈ایمان و طهارت فرعون 👈حق بودن گوساله پرستی قوم حضرت موسی علیه السلام 👈عذاب به معنای گوارایی است نه درد و عقاب 📚منابع: 1⃣المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم ص۱۴۸_۱۴۹/مقدمه:هنری کربن/ناشر:قسمت ايرانشناسي انستيتو ايران و فرانسه پژوهشهاي علمي در ايران‏/تهران ۱۳۵۲ ش @sonnat_voice
صحبت های دو نفر از اعضای محترم کانال شما بزرگواران می توانید به صورت ناشناس فقط انتقادات و پیشنهادات خود را نسبت به مطالب کانال به آدرس زیر ارسال نمایید👇 https://harfeto.timefriend.net/16750254869358
اعتقاد بهائیت به وحدت وجود حسین علی بهاء می گوید: در هیکل من نمی بینی مگر هیکل خدا را... در بود و ذات من نیست مگر بود و ذات پروردگار... همانا منم خداوند و پروردگاری جز من نیست...1⃣ بدین جهت زیر عکس او نوشته اند عکس خدای جهانیان هله این است، عکس خداوند آسمان و زمین است. می گوید: بگو در نفس من جز حق نیست در ذات من جز الله نیست هم چنان در جبروت بقاء می گویم همانا من پروردگارم که جز من پروردگاری نیست من قیومی هستم که در ملکوت أسماء، همچنان میگویم همانا من پروردگار هستم من عزیز محبوبم...2⃣ درباره ی ظهور خود می گوید: قسم به خداوند که محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود آسمانها و زمین ها و مسجود اولین و آخرین ظاهر شده است3⃣ می نویسد: توحید آن است که یک را یک دانند و مقدس از اعداد شمرند، نه آنکه دو را یک دانند و جوهر توحید آن که مطلع ظهور حق را با غیب منيع لا يُدرَک یکی دانی.4⃣ ادعای خدائی او به جائی رسید که به عقیده او همه باید ادعای خدائی کنند می گوید: حضرت قدوس یک کتاب در تفسیر صمد نازل فرموده از عنوان تا انتهايش إنّي أنا الله است و جناب طاهره إنِّي أنا الله را در بَدَشت تا عنان آسمان بأعلى النداء بلند نموده...5⃣ 📚منابع: 1⃣کتاب مبین ص۱۳-۱۷/میرزا حسینعلی بهاء 2⃣همان:ص۱۷ 3⃣همان: ص۳۷-۴۸ 4⃣اقتدارات ص۱۵۸-۱۵۹/میرزا حسینعلی بهاء 5⃣مکاتیب ج۲ ص۲۵۴/عباس افندی/ناشر:فرج اله زکی/مصر۱۲۹۰ ✖️مراد از طاهره زنی به نام قرّة العین است که مورد تندیس بهائیان می باشد. @sonnat_voice
ورود ملاصدرا به سلسله ذهبی از زبان مجد الاشراف(قطب فرقه ذهبیه) مجد الاشراف در باب ذهبی بودن ملاصدرا  می گوید: چنانچه خود جناب صدرالمتالهین در اسرار الایات بخط خودشان که نزد فقیر است مرقوم فرموده که بسالهای دراز در علوم حکمیه حرکت می کردم ولی منظورم رسیدن به حدیث حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله سلم بود که فرموده اند جذبة من جذبات الحق توازى عمل الثقلين و صورت نمی بست ابدا و بمحض صورت حکمت و برهان هر چه کردم نشد ناچار رو به تصفیه نفس و ریاضات کرده پنجاه اربعین بل ازيد مشغول گردیدم تا آنکه وقتی در سفر هرات رسیدم در دو فرسخی بر سر مقبره جناب شیخ ابی احمد کاشانی ذهبی قدس سره العزير باصحاب خود گفتم که این مرد بزرگی است بزیارت ایشان تطییب و تطهیر کرده میباید رفت بلکه از باطن فیض بواطنش فیض برده باشیم شما جدا من جدا داخل بقعه شویم مزاحم یکدیگر نباید بود فبنا علیه خود را مصمم کرده داخل بقعه متبرکه گردیدم به محض سلام کردن حالتی دست داد که سالها آن را میخواستم از فیض روح آن شیخ دیدم انچه در ایام ریاضت علمیه و اوقات تصفیه قلب پنجاه اربعینی ندیده بودم وقتی که از بقعه بیرون امدیم نیک برخوردم که همان فقره جذبة من جذبات الهيه مطلوب بسالها موجود است در من دانستم که شخص محض قول برهانی به عبث حکیم الهی نمی شود بعدها از برکت خاک آن ولی بزرگ با قدم یقین حرکت می کردم. 📚منبع: رساله نوریه ص۶۰ به نقل از آیات الولایه ج۲ ص۴۸/جلال الدین محمد شریفی مقلب به مجدالاشراف @sonnat_voice
عجز از معرفت خداوند و نفی هرگونه شناختی از ذات خداوند محدث عالیقدر سید عبدالله شبّر: الحمدلله الذی لا من شیء کان، ولا من شیء کوّن ما قد کان، الذی حارت لطائف الأوهام فی بیداء کبریائه و عظمته، ولم یجعل للخلق سبیلا إلی معرفته إلا بالعجز عن معرفته، المستشهد بحدوث الأشیاء علی أزلیته.... 🔸ایشان در این عبارت (ولم یجعل للخلق سبیلا إلی معرفته إلا بالعجز عن معرفته) بیان می کند که راهی برای شناخت خدا قرار داده نشده مگر همین که بفهمی که عاجز از شناخت ذات او هستی. یعنی شناخت خدا در ناشناخته بودن اوست زیرا اگر شناخته شود مخلوق خواهد بود. 📚مقدمه کتاب غرائب الأخبار و نوادر الآثار ص۹/عبدالله شبر/دار جوادالائمه علیه السلام/بیروت @sonnat_voice
🔹شهید ثانی رضوان الله علیه: این عین خواری نزد خداوند است که مدعی پیروی از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در پی احیای دین ارسطو و دیگر فیلسوفان مانند او باشد. مرحوم زين الدين بن على عاملی معروف به شهید ثانی فقیه برجسته شیعه (۹۶۶ق) و مولف آثار متعدد فقهی و اعتقادی از جمله شرح بر لمعه. مرحوم شهید در یکی از رساله های خود در نصیحتی خطاب به طلاب و اهل علم زمان خود ضمن گلایه از این که برخی از فضلا و عالمان زمانش با کتب حدیث مثل کافی و ... بیگانه هستند می نویسد: «و محنت بزرگتر و مصیبت جانکاه تر که موجب معصیت مرتکب آن است آن چیزی است که در زمانه ما بین بسیاری از کسانی که نام اهل علم بر خود نهاده اند در شهرهای ایران شایع است و آن این که عمر و روزگار خود را صرف فراگیری علوم حکمت مانند منطق و فلسفه و غیر این دو می کنند در حالی که تحصیل این قبیل علوم یا ذاتا و یا به دلیل منافات آن با امری واجب مانند این که تحصیل این علوم فرصت تحصیل و توغل در علوم حقیقی و معارف برهانی و حیانی را از شخص سلب می کند حرام است. در حالی که اینان اگر بخشی از این وقت خود را صرف تحصیل علم دینی - خداوند در قیامت از آنان درباره آن به جد سئوال خواهد کرد و به خاطر کوتاهی در تحصیل آن مورد بازخواستشان قرار خواهد داد - کنند به آن مقدار از علم دین تحصیلش بر آنها واجب است دست خواهند یافت شگفت آن که اینان با این وضعیت بی اعتنا به علوم حقیقی دینی و در پی تحصیل فلسفه رفتن و فکر می کنند که کار خوبی انجام می دهند و بلکه بر این گمانند که آنچه آنها در پی آموختن هستند بزرگترین فضیلت بوده و متضمن سود سرشار است در حالی که این عین خواری نزد خداوند متعال و دوری از اوست. بلکه این بریدن اساسی از دین است که کسی که مدعی پیروی از حضرت محمد و اهل بیت پاکش صلوات الله علیهم اجمعین است، در پی احیای دین ارسطو و امثال او از فلاسفه باشد و دین حقیقی الهی را که ساکنان زمین آسمان بدان پایبندند رها کند به خداوند بزرگ از این غفلت پناه میبریم و از جنابش درخواست بخشش و رحمت داریم» 📚منبع: رسائل الشهيد الثاني ج۱ ص۵۵/شهید ثانی/تحقیق:رضا مختاری/مركز الأبحاث و الدراسات الإسلاميّة/قم @sonnat_voice
🔻 (آقا جون) در کتاب شراب طهور که مجموعه سخنرانی های او ست، می گوید؛ ✴️ لا اله الا انت کلمه ذالنون (حضرت یونس) است که با واسطه ماهی در "معاینه"، مستغرق بحار ولایت است و با واسطه به جایی می‌رسد که به شهود منتقل می شود که البته در مرتبه ی بالاتر از این، ❌عارف می گوید: "لا اله الا انا فاعبدنی". ⚠️نتیجه آن که؛ عارف در سیر مراتب توحید، 💥از “لا اله الا الله” آغاز می کند 💥و پس از آن به “لا اله الا هو” می رسد 💥و پس از آن به “لا اله الا انت” 💥و در نهایت به “لا اله الا انا” می رسد.» 🙄اینها است.❶ 💠🔅💠🔅💠🔅💠 ❇️ لُبّ کلام آقا جون این است که حضرت یونس "لااله الاانت" می گفت زیرا در مراتب پایین توحید به سر می برد اما عارفان چون در مقامی بالاتر از مقام انبیاجای دارند، ذکرشان "لا اله الا انا" است. 🔰 با اشاره به تفاوت ، اینگونه دعاوی الوهیت در میان صوفیان و عرفا را در راستای عقیده ایشان به و ارزیابی نموده است؛ 🔹توحید ، نزد آنها(عرفا) معنی دیگری دارد ، توحید آنها است ، توحیدی است که اگر انسان به آنجا برسد همه چیز شکل [حرفی] پیدا می‌کند. 🔸در این مکتب انسان کامل در آخر ، عین خدا می‌شود ، اصلا انسان کامل حقیقی ، خود خداست و هر انسانی که انسان کامل می‌شود ، از خودش فانی می‌شود و به خدا می‌رسد.❷ ------------ 📚❶شراب طهور،احمد نجفی،ص۱۶۸ ❷ انسان کامل،مطهری،ص۱۲۶ @sonnat_voice
حدسم این بود که آن بازاری عرقچینی و ظاهرالصلاح[که همراه محمد حسین لاله زاری بود] از عوامل ساواک بود. مرحوم آیت الله حاج ابراهیم امینی(از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری) در خاطرات خود قبل از حادثه ۱۵ خرداد می نویسد: قبل از حادثه‌ی پانزده خرداد، شبی در خدمت امام بودیم. آقای منتظری و خلخالی و چند نفر دیگر نیز حضور داشتند. آقای آسید محمدحسین لاله‌زاری از تهران به همراه یکی از بازاریان قم که عبا پوشیده بود و عرقچین سیاهی بر سر داشت وارد شدند و گفتند: «شنیده شده که شاه فرار کرده و از او خبری نیست». از فرمانده پلیس هم سؤال شد تکذیب نکرد. بعضی حاضران (گویا خلخالی) به امام عرض کردند: «نباید فرصت را از دست بدهیم، خوب است به طرف حرم حرکت کنیم». در این امر اصرار داشتند، ولی من و آقای منتطری نسبت به این خبر مشکوک بودیم. به نظر می‏رسید می‏خواهند امام را حرکت دهند، گروهی اطرافش را بگیرند و شعار بدهند و توطئه ‏ای در کار باشد. من و آقای منتطری شدیداً مخالفت کردیم. من تصمیم داشتم به هر قیمتی که شده امام را از این حرکت باز دارم. به‌هرحال امام منصرف شد. حدسم این بود که آن بازاری عرقچینی و ظاهرالصلاح از عوامل ساواک بود. 📚منبع: خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی ص۱۷۸/ابراهیم حاج امینی نجف‌آبادی/مؤسسه‌ی فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/تهران۱۳۹۲ @sonnat_voice
⛔️فلسفه و خدمت به دین مصطفی ملکیان (فیلسوف و شاگرد اقای مصباح یزدی ) می گوید: «نكته مهم ديگر اين كه گويا, پيش فرضِ آنها كه در اثبات فلسفه اسلامى و دينى پافشارى مى كنند اين است كه فلسفه به دين خدمت مى كند, امّا به راستى اگر فلسفه, دينى باشد چه خدمتى به دين مى كند. آيا شمار معتقدان به دين را بيشتر مى كند؟ بى شك, هر كه به صورت جدّى به فلسفه روى آورده است از دين دور شده است. آنها كه با فهم عرفيِ خود به دين روى مى آورند وبه آن نزديك مى شوند, بيشتر ملتزم به دين بوده و مانده اند. فلسفه چه كاركرد مثبتى براى يك دين خاص دارد كه اين چنين عاشق اين هستيم كه فلسفه ما آب و رنگ آن دين خاص را داشته باشد. كاركرد منفى فلسفه اين بوده است كه هرگاه فلسفه در جايى كندوكاو كرده و به همان اندازه دقت فلسفى بيشتر شده, بيشتر در مبانى دينى تشكيك صورت گرفته است. كسى نگفته كه هر چه فلسفه ما قوى تر شده, باورمان به دين تقويت شده است. دليل اين كه كسانى مانند غزالى و برخى ديگر از فلسفه روى گردان شدند اين بود كه معتقد بودند كه فلسفه, باورهاى دينى مردم را سست مى كند. به نظر من, آمار نيز مؤيد اين ادّعاست; يعنى هر كسى فلسفى تر, از دين دورتر; اگر كسى هم بگويد من با خواندن فلسفه ديندارتر شده ام, بايد آمار گرفت, شايد يك يا دو نفر اين گونه باشند, اما آيا به طور كلى ذهن هاى فلسفى ديندارتر شده اند؟ به نظر من خدمت به دين از دو راه ممكن است: معتقدم, اگر پيامبر صلی الله علیه و آله مى خواستند ابوذر و سلمان را با فلسفه مسلمان كنند هنوز هم سلمان مى گفت: يا رسول الله, مقدمه اول شما مثلاً با مقدمه چهاردهم تان, به گونه اى ناسازگار است. اساساً پيامبران و امامان علیهم السلام اين گونه عمل نمى كردند. امروزه نيز اگر كسى بخواهد مسلمان را مسلمان نگاه دارد يا غير مسلمان را به اسلام رهنمون شود, از اين راه ممكن نيست. چندى پيش داستان به اسلام گرويدن آقاى دكتر لگنهاوسن را از زبان خودش ـ در يكى از روزنامه ها ـ مى خواندم; براى من بسيار جالب بود. ايشان گفته بودند: فلسفه هرگز نمى تواند وجود خدا و هيچ كدام از مبادى دينى را اثبات كند, ولى اين كه منِ اگزيستانسياليست, مسلمان شدم از اين راه بود كه پيش خود گفتم ممكن نيست كه على بن ابى طالب علیه السلام دروغ بگويد, اگر على بن ابى طالب علیه السلام مى گويد: خدا هست, به يقين خدا وجود دارد. اين استدلال, از نگاه فلسفى, استدلال معيوبى است, ولى به نظر من, جنبه روان شناسى دينى اش بسيار درست است. انسانى كه على بن ابى طالب علیه السلام را مى بيند, نمى تواند دين على بن ابى طالب علیه السلام را نپذيرد; چرا كه امكان ندارد انسانى چنين ملكوتى, پاك, فروتن, راست گو, دروغ بگويد و چيزى را كه نيست, هست جلوه دهد» 📝پی نوشت: باید این نکته را دانست آنچه امروز به عنوان فلسفه و عرفان اسلامی و شیعی وجود دارد در واقع همان فلسفه یونانی و میراث ارسطو و افلاطون است. موید این مطلب نیز عدم تغییر در مبانی اساسی فلسفه و عرفان به ظاهر اسلامی مثل:معاد روحانی، تجرد ملائکه، فاعلیت بالترشح و بالجبر، قدم عالم و ...است و صرف چسباندن مارک اسلامی آن را صحیح نمی کند. برخی از استادان فن فلسفه به مانند علامه طباطبایی و آقای مطهری به وارداتی بودن آن اعتراف نموده و تصریح کرده است که : فلسفه اسلامی اساسش فلسفه یونانی و اسكندرانی است. و در دوران خلفای جور وارد اسلام شده است. همچنین استشهاد این چنین کتبی به ثقلین به معنای استدلال به ثقلین نیست بلکه فقط به معنای تایید خود و همچنین تأویل آن دو به بافته های فلسفی و عرفانی است حال با تتبع در کتب فلسفی و عرفانی در می یابیم که صاحبان چنین کتبی برای اسلامی و وحیانی نشان دادن نظریات خود حتی حاضر به تمسک به احادیث ضعیف،مجعول، و یا همچنین احادیث عامه در اعتقادات شده اند. 📗منبع @sonnat_voice
🔸هوش مصنوعی و اشعار عرفانی مولوی جامی در نفحات الانس داستانی از نحوه پذیرش (مولوی)توسط(شمس تبریزی) نقل شده است که نهایت سرسپردگی یک مرید در مقابل قطب و مرشد خود را به نمایش گذاشته است. شمس برای آن که میزان اطاعت مولوی از خود را بسنجد و بررسی کند که آیا در حقیقت او حاضر است تا دست از تمام مقررات شرعی برداشته و دل و دین خود را در اختیار استاد قرار دهد، از او می خواهد شاهدی برایش جستجو نماید. «روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»1⃣ شما می تواند دیگر موارد شاهد بازی در مکتب فلاسفه و صوفیه را با هشتگ جستجوی نمایید. 📚منبع: نفحات الانس ص۴۶۶/عبدالرحمن جامی/به کوشش دکتر محمود عابدی/ناشر:انتشارات اطلاعات/چاپ دوم۱۳۷۰ @sonnat_voice
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بخشی از سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی درباره جسارت شمس تبریزی به حضرت زهرا علیها سلام 🔺 خلاصه ای از برخی مباحث مطروحه در این فایل صوتی: ▪️ حکومت طاغوت زمان اهل بیت علیهم السلام با دروغ و دغل واقعیت را وارونه می‌کرد ▪️ بعضی از تهمت‌هایی که به حضرت زهرا سلام الله علیها زده اند امروز در کتب بعضی از صوفیه باقی مانده است ▪️ شمس در دو جای کتاب مقالات به حضرت زهرا سلام الله علیها اهانت کرده است که دقیقا ریشه در سقیفه دارد ▪️ می گوید انسان ها سه دستند بعضی بالاترین درجه ایمان رو دارند اینها عبادت احرار دارند بهشت و جهنم برایشان مهم نیست، یک مرحله پایین‌تر عبادت تجار است که خداوند را برای ثواب و بهشت و این قبیل مسائل عبادت میکنند. از همه اینها پایین تر و سخیف تر کسانی هستند که مثل برده ها فقط میترسند و از ترس عبادت میکنند. شمس که میخواهد برای دسته سوم مثال بزند میگوید مثالش فاطمه است (سلام الله علیها) ▪️ شمس می گوید وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله از معراج آمد یکی سوال می کرد یا رسول الله حقیقت رب چیست؟ یا رسول الله بهشت چگونه بود؟ و سپس شمس به دروغ میگوید فاطمه میپرسید جهنم چطور بود؟ این اهانت صریحی است که شمس تبریزی به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نموده است. @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی رضایی طهرانی(از شاگردان آقای محمد حسین طهرانی): ابن عربی و مولوی یقینا فقهاً و کلاماً شیعه نیستند آنها نگاهشان به امامت مثل نگاه ما نیست... @sonnat_voice
❌ معرّفی و بزرگداشت اقطاب سلسله صوفیه ذهبیه در شبکه اجتماعی حرم مطهر رضوی (نسیم رضوان) آیا استفاده از تعابیری چون؛ 👈 دستیابی به مقامات بلند 👈 ادعای خرافی علم کیمیا 👈 صاحب موقعیت دانستن برای یک سنّی متعصب و قطب صوفی مورد رضایت علی بن موسی الرضا است⁉️ ⚠️ به راستی چرا آستان قدس رضوی با وجود مستنداتی که این بقعه را از آن یک صوفی سنّی مذهب می شمارد، آن را به یک زیارتگاه امام زاده ای واجب التعظیم تبدیل کرده است و خدّام حرم مطهر رضوی را به خدمتگزاری این پیر صوفی گماشته است❓ پیر پالان دوز ابونصر سراج ----- سید ضیاء الدین سجادی در "مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف" با نظر به معنای لغوی سراج (زین ساز) ابو نصر سراج را همان پیر پالان دوز مدفون در جنوب شرقی مشهد ، نزدیک صحن آستان قدس رضوی دانسته است. اللمع، ترجمه دکتر مهدی محبتی، مقدمه ص۳۲- ۴۹. @sonnat_voice @safiresheytan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«نقد و بررسی مفهوم معرفت فطری در مکتب تفکیک» نویسنده: رضا مختاری خویی دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل کانادا - دانشگاه تهران در مکتب میرزا مهدی اصفهانی «معرفت فطری» به معرفتی اطلاق می‌شود که نقطه مقابل معرفت عقلی است و برای رسیدن به این معرفت فرد بايد از تمامی معقولات واستدلالات عقلی و افکار و انديشه‌ها جدا شده، به گونه‌ای که زمينه هرگونه استدلال وتعقلی منتفی گردد. عقل‌ستیزی، ادعای شناخت کنه ذات خداوند، تحریف معنای معرفت قلبی، وبرداشت نادرست از روایات «معرفة الله بالله» و روایات عالم ذر، از سایر موضوعات کتاب است. در فصل آخر نیز به بررسی مطالب آقایان حسن انصاری و محمدتقی سبحانی پیرامون مکتب تفکیک پرداخته شده است. فهرست کتاب https://my.uupload.ir/dl/yoOWAZ41 اثر حاضر پایان‌نامه نگارنده در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران بوده که با برخی تغییرات، و اضافه شدن دو فصل جدید ارائه شده است. @sonnat_voice
برای أمان از مکر و خطر صوفیان، آثار علّامه مجلسی را بخوان میرزای قمّی (رحمه الله) به فتحعلی‌شاه توصیه می‌کند: «آثار علّامه مجلسی طاب ثراه که به فارسی از برای عوام نوشته مثل حقّ الیقین و عین الحیات را بخوان تا جامع سعادت دنیا و آخرت باشد، و از صحبت صوفیه و اباحیان اجتناب کن و آنها را در ذلّت و خواری رها کن.» @sonnat_voice
🔰آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله) 🌀قضیه ای در رابطه با تنزل فقاهت و حدیث در اثر تقدم فلسفه و عرفان 🔸 اخیرا کتابی در شرح احوال آقا محمد بیدآبادی برای من آوردند تا اگر مطلبی به نظرم رسید، در حاشیه بنویسم. در آن کتاب نوشته: «در اواخر صفویه فلسفه و حکمت بر اثر فشار قِشریون رو به ضعف نهاده بود». فارغ از اینکه نفس این تعبیر "قشریون" اهانت به فقهاء است، اصل این مطلب نیز نادرست است، بلکه عکس این مطلب را از افراد موثق شنیده‌ام. 🔹دوّمین قضیه: در اواخر صفویه، فقاهت و حدیث بسیار تنزل کرد و طلّاب به فلسفه و عرفان اهمّیّت می‌دادند. در آن زمان مدرسه چهار باغ اصفهان را شاه سلطان حسین در سال ۱۱۲۱ یا ۱۱۲۲ ساخته بود و حجراتش تقسیم شده بود. شخصی که یکی از بستگانش از دنیا رفته بود، به مدرسه چهار باغ رفت تا یکی از طلّاب را برای نماز میّت ببرد ولی سراغ هر طلبه‌ای رفت، نماز میّت را بلد نبود. به استادشان شکایت می‌کند و استاد هم طلّاب مدرسه را توبیخ می‌کند که چرا از فقه و احکام شرع دور هستید و خودش برای خواندن نماز میّت می‌رود و چون خودش نیز بلد نبود، دو رکعت نماز صبح بر میّت می‌خواند! این قضیه را آقای امام سدهی از آسید ابوتراب نقل کرد. من یکی دو سال بعد مرحوم آقای علم الهدی اهوازی پدر حاج آقا مصطفی را - که در مقبره آقای داماد در حرم مطهر حضرت معصومه دفن شده است در منزل مرحوم آقای والد دیدم و این دو قصه را برای ایشان نقل کردم آقای علم الهدی شاگرد آسید ابوتراب بود ایشان گفت: من هم هر دو قصه را از آسید ابوتراب شنیدم 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۴ ص ۳۹۷ @sonnat_voice