هدایت شده از به سوی سماء
شب عاشورا، برخی افراد به جهت ترس و تردید، حسین (ع) را تنها گذاشتند. اما برخی که شیدای این حقیقت زیبا بودند، ایستادگی کردند. پس زهیر گفت: اگر هزار بار در راه تو کشته شویم باز هم فدایی تو خواهیم بود.
آنگاه امام حسین (ع)، به یاران صدیق خود فرمود:
«فان کنتم قد وطنتم انفسکم علي ما وطنت نفسي عليه، فاعلموا أن الله انما يهب المنازل الشريفة لعباده لصبرهم باحتمال المکاره... و اعلموا ان الدنيا حلوها و مرها حلم، و الانتباه في الاخرة...»
«اگر جانهای خود را در جایگاهی که من در آن وطن گزیدهام، متوطن کردهاید پس بدانید که خداوند منازل شریف را بواسطه تحمل سختیها به بندگانش میدهد... و بدانید که تلخ و شیرین دنیا، خوابی است، که بیداری از آن در جهان دیگر روی میدهد...»
(بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۴۹)
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
امام صادق (ع):
مَنْ قَرَأَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ أَلْفَ مَرَّةٍ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ وَ مَنْ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَدا
هرکس در روز عاشورا هزار بار سوره اخلاص (توحید) را بخواند خداوند با مهر گستردهاش او را مینگرد. و هرکس مهر الهی او را نگریست هرگز بهرنجَش نیفکند.
(سیدبنطاوس، إقبال الاعمال، ج۲، ص۵۷۷)
#توحید
#روز_عاشورا
@sooyesama
برشی از زیارت وارث، از اعمال پایانی روز عاشورا:
يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ أَنَا ضَيْفُ اللَّهِ وَ ضَيْفُكَ وَ جَارُ اللَّهِ وَ جَارُكَ وَ لِكُلِّ ضَيْفٍ وَ جَارٍ قِرًي وَ قِرَايَ فِي هَذَا الْوَقْتِ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَي أَنْ يَرْزُقَنِي فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ
ای آقای من ای اباعبدالله؛ من مهمان خدا و مهمان توام، و پناهنده به خدا و به توام. برای هر مهمان و پناهندهای پذيرايی هست
و پذيرايی من در اين هنگام آن است، كه از خداي منزّه برتر بخواهی، كه آزادی از آتش را روزیم گرداند.
(مفاتیح الجنان، زیارت وارث)
@sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلای حسین (ع) واقعهای چند لایه است. که لایه نخست آن مصیبت و لایه باطنش سرور و بهجت است. این معنا شواهدی بسیاری در واقعه عاشورا دارد؛
برای نمونه سیدالشهدا (ع) بالای سر شهدا میگریست و حق مصیبت را ادا میکرد. اما در عین حال چهرهاش از شدت وَجد و بهجت، برافروختهتر میگشت: «کلمّا اشتد علیه الامر، إحمرّت لونه». و نیز زینب (س) که از داغ مصیبتهای پیدرپی، دلشکسته و دلخون بود، اما فرمود: «ما رایت الا جمیلا».
مصیبت و بهجت، دو روی یک سکهاند؛ یعنی همان مصیبت لذیذ خواهد بود. همان داغها شیرین است و همان دردها فرحزاست. به دیگر بیان: شادی، چهره باطنی این غم است، نه نتیجه و عائده آن! شادی چیز دیگری نیست که از خارج بدین غم، منضم گردد. بلکه چهره باطنی اوست، که از او میروید.
چنانکه از برخی اصحاب امام، نقل است که در شب عاشورا شوخ و بذلهگو شده بودند؛ زیرا باطن امر برایشان منکشف شده بود و بهجت دست داده بود. شاید به همین سبب است که در انتهای روضه و نوحه، عموما گونهای سبکی و سرخوشی به شیعیان دست میدهد؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه آنها بهجتی مرموز را ادراک مینماید.
در رویارویی با رخداد کربلا، گروهی جنبه غم را ادراک میکنند و تنها به مرثیه و نوحه اشتغال دارند. و گروهی به جنبه بهجت و شادی وصال خداوند متوجه میشوند و کربلا را عید اولیاء الله میدانند. اما شیوه خود امام حسین (ع) جمع ظاهر و باطن بود.
در واقع، آنکه اهل کثرت است مصیبت میبیند، آنکه غریق وحدت است بهجت میبیند. اما آنکه همچون حسین (ع) و زینب (س) وحدت را ساری در کثرت و کثرت را فانی در وحدت میبیند، بهجت را جاری در مصیبت، و مصیبت را فانی در بهجت مییابد.
خاطرم هست که مرحوم دولابی آنقدر لطیف بود که تاب شنیدن روضه نداشت و میفرمود: اشعاری در مدح اهل بیت (ع) خوانده شود. آنگاه آرام میگریست و میفرمود: «اینها اشک شوق است، شیرین است نه شور!» از بزرگان دیگری نیز چنین یاد دارم که از ذکر نامشان معذورم.
بههر روی، مصیبت سیدالشهدا (ع)، باطنهای بسیاری دارد که خلاف ظاهر غمگین آن، بسیار شادیآور و شعفزاست.
امام باقر (ع) میفرماید: «ان اصحاب جدی الحسین لم یجدوا الم مسّ الحدید؛ یاران جدم حسین درد برخورد آهن را حس نمیکردند».
یاران حسین (ع) چنان از باطن وقایع و بهجت معنوی آن سرمست بودند که از ظاهر بیخبر شده بودند. نه اینکه امام (چنانکه برخی مرتاضان انجام میدهند) تصرف کرده بود و درد را برداشته بود.
بله، بهیک معنای والاتر، امام تصرف کرده بود؛ زیرا در شب عاشورا از جام توحید چنان سیرابشان کرده بود که مستی ادراک خداوند، مانع از ادراک درد میشد. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» انسان/۲۱
البته آنها غرق وحدت بودند و غافل از کثرت. اما امام (ع) که جامع وحدت و کثرت است، هم درد را میکشید و هم بهجت را میچشید.
امام (ع)، واسطه فیض و خلیفه خداست و چنین جامعیتی برای او مورد توقع است. اما شگفتا از زینب (س)، که چگونه وحدت و کثرت را جمع میکند و بهجت و مصیبت را بههم میآمیزد.
سبحان الله که این چه بنیهای است که چنین بار سنگینی از مصیبت و بهجت را حمل میکند و هیچ لغزشی از توحید تام، و برزخیت کبری ندارد.
سلام بیکران الهی به او که بهحق زینت علی (ع) در همه عالمها و نشئههای وجودی است.
#ر_س
#کربلا
#مصیبت
#بهجت
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
نقل میکنند که یزید پس از خطبه امام سجاد ع، اظهار پشمیانی نمود و ابن زیاد را مقصر معرفی کرد. سپس از امام ع راهکار توبه خواست. حضرت سجاد ع نماز غفیله را آموزش فرمود.
حضرت زینب ع، که تعجب اطرافیان را از این عمل امام دید، پیشقدم شد و از سبب این کار پرسید.امام ع فرمود: او توفیق توبه نخواهد یافت.
ظاهرا سببش این است که در نماز غفیله داریم: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین». و کسیکه مملو از «من» است، هیچگاه نمیتواند بگوید: «کنت من الظالمین».
بشر وقتیکه پر از «من» شد، اشتباهاتش را توجیه میکند. و هرگز نمیتواند نقص و زشتی «من» را بپذیرد.
حضرت یونس ع، در ظلمات ثلاث، ندا داد: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین»، و از غم نجات یافت.
آدمی اگر نقص و فقر خود را پذیرفت، راحت میشود. وگرنه مدام باخودش درگیر و مغموم است.
#استاد_محمود_امامی
#ذکر_یونسی
@sooyesama
شفاعت در آن دنیا زمانی نصیب تو میشود که بذر آن را در مزرعه قلبت در این دنیا کاشته باشی. پس شفاعت را باید از این دنیا با خود ببری نه اینکه پنداری پارتیبازی است.
#علامه_حسنزاده_آملی
#شفاعت
@sooyesama
إنا لله و انا الیه راجعون
هرچه آن خسرو کند شیرین بود
پدر این فقیر دار فانی را وداع و بهسوی ملکوت شتافت تا در جوار رحمت الهی آرام گیرد.
از همه سروران تقاضا دارم که حمد و ۱۱ توحید را به روح ایشان هدیه نمایند.
امام حسين علیه السلام:
انَّ شيعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بىگمان شيعيان ما، کسانی هستند که دلهاشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك باشد
(مجلسی، بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۶)
@sooyesama
فلسفه صدرا، در نهایت، سر از بحث وحدت شخصيه در میآورد؛ این مساله، در فرد خیلی تغییر ایجاد میکند. او نمیتواند ديگر عادی باشد و هر حرفی را بزند. نمیتواند هر نوع بررسی را نسبت به عالَم داشتهباشد؛ چون این معارف، این اجازه را به او نمیدهد.
حتی صرف دانستن اینها، مؤثّر است؛ چرا که دانستن، بذر مشاهده است. حضرت امام هم تأکید میکنند كه باید دانست و این دانستن، حجاب است؛ ولی باید داخل حجاب شد و با مجاهده قلبی، اینها را به قلب رساند. اگر کسی هم میخواهد به لحاظ معنوی اوج بگیرد، چاره آن، دانستن معارف است؛ ولی گاهی اگر طلبهای به لحاظ روحی خیلی قوی است، شاید به این نتیجه برسیم که او دیگر اینقدر لازم ندارد که معقول بخواند؛ گرچه اگر باز هم بخواند، خیلی بهتر است.
راه عمومی و کم دردسرتر و کم خطرتر، راه شناخت معارف است که در عرفان نظری و فلسفه صدرا روی میدهد؛ به تعبیر دیگر نه تنها در تربیت عقلانی، بلكه در تربیت معنوی هم مؤثر است.
از توصیههایی اساتید برای رسيدن به مراحل نهایی عرفان، اين بود كه ره چنان رو که رهروان رفتند! از خواندن این دروس، كمكم چنان عطشی ایجاد میشود که به حرکتی معنوی تبدیل میگردد.
كسیكه اين معارف را میداند، معمولاً در مقام عمل و سلوک هم راحتتر میتواند حرکت کند. میگویند وقتی ذکری مانند لاالهالّاالله را میگویید، اگر دقیقاً نمیدانید به چه معناست، اثرش هم کم است. یکی از این آقایان دستور داده بود ذکر لاالهالاّالله داشته باش و بعد گفته بود اما کدام خدا؟! باید جواب میداد آن خدایی که جدا نیست و همه جاست و نامتناهی است که ما به اصطلاح، جلوه او هستیم.
حتی گاهی شده کسانی که از نظر علمی کار کردهاند و بعد تن به سلوک دادهاند، مشکلات روحی آنها کمتر بوده است. مثلاً در وسط کار، شیطان وسوسه میکند؛ اما چون ایشان پایههای معرفتی محکمی دارند و اصل مسئله را حل کردهاند و فقط الآن میخواهند همین را که بدان یقین دارند به دل برسانند، مشكل كمتری دارند. خیلیها در این مراحل از شیطان ضربه سنگینی میخورند.
مرحوم شاهآبادی میگفتند: اگر انسان این عقاید را بداند، به دریا وصل است و تنها فاصله او، حجاب علم است و حجاب علم هم شیشهای است که اگر این شیشه را بشکنیم، به اصل میرسیم؛ یعنی اینقدر انسان نزدیک میشود؛ لذا دانستن این معارف، در حیات معنوی انسان هم مؤثر است.
#استاد_یزدانپناه
(مصاحبه با نشریه خط)
#حکمت_صدرایی
#عرفان_نظری
#سلوک_عملی
@sooyesama
انقطاع وحی معنی ندارد چون انقطاع وحی یعنی انقطاع رحمت رحیمیه و رحمت رحیمیه یعنی همه موجودات عالم از نقص به کمال می رسند و این به کمال رسیدن ازلا و ابدا هست و این معنی ندارد که قطع شود.
انقطاع وحی یعنی کل دارایی که هست و کل توحید احدی صمدی که آدم ساز است، نصیب حضرت خاتم شد و دیگر بالاتر از آن نبود که به غیر ایشان برسد.
وحی در عالم همیشه هست منتهی آنی که این وحی را دریافت کرد، عبارت از آن حضرت خاتم بود.
انقطاع وحی یعنی همه دارایی ها پیدا شده معنی خاتم هم همین است. خاتم به این معنی نیست که فیض خداوند تبارک و تعالی ختم شده باشد بلکه به این معنی است که خداوند هر چه دارایی داشت در پیغمبر اکرم ظاهر کرد.
#استاد_محمود_امامی
(از شاگردان سلوکی علامه حسنزاده)
#دوام_وحی
#انقطاع_وحی
@sooyesama
@madresehbagherain
امام حسین (ع):
مَا خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَىْءٍ إِلا وَ لَهُ تَسْبِيحٌ يَحْمَدُ بِهِ رَبّهُ
خداوند هيچ موجودى را نيافريد، مگر آنكه براى او تسبيحى قرار داد تا با آن خدای را ستايش كند
(مجلسی، بحار الانوار، ج۶۱، ص۲۹)
@sooyesama
توحید نه فقط یکی گفتن است؛ بلکه یکی دیدن است. بکوش تا درجه درجه به علم الیقین بلکه به عین الیقین، بلکه به حق الیقین راه بیابی که او هست و اوست.
#علامه_حسنزاده_آملی
#توحید
#یکی_دیدن
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء ص در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقاتی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء ص، است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است.
اینکه پیامبر ص فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
#استاد_محمود_امامی
@sooyesama
مراقبات ماه صفر:
۱. ده بار دعای «یا شدید القوی...»
۲. صدقه موکد
منبع: مفاتیح الجنان
@sooyesama
«يَقُولُونَ إِنَّ الْمَوْتَ صَعْبٌ وَإِنَّمَا
مُفَارَقَةُ الْأَحبابِ وَاللَّهِ أَصْعَبُ»
(میگویند که همانا مرگ سخت است اما به خدا سوگند که جدايی عزیزان بسی سختتر است).
منسوب به امیرمومنان (ع) در رثای فاطمه زهرا (س)
@sooyesama
دل عزیزم
"خود" هر کس، حدّ هستی اوست که نداری و نیستیاش را آشکار میکند. درون این مرز را رحمت هستی فرا گرفته و بیرون آن رنج نیستی و درد نداری است؛ "فضُرب بینهم بسُور له باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قِبَله العذاب".
به خود تکیه مکن که این تکیهگاه بس پوشالی است. میکوش که پیوسته از خودی خالی و از نور خدا پر باشی. نور خدا همان فرامین اوست که در قالب واجب و مستحب در بُنیه تو اشراق میشود. حدود وجودت را میگستراند و تو را بازتر و گستردهتر میگرداند.
به فراخور هر حال و شایسته هر شأن، فرامینی هست که میتوانی به آنها منور گردی.
از حرام و مکروه دوری کن که ایندو خواهش نفس تواند. با آنها تاریک شوی و به چاه تباهی در افتی. نواهی، حدود وجودت را تنگ کرده و گوهر جانت را میفشارند.
در همه شئون به فرمان حق باش، تا از هوا خالی و جولانگاه فرامین "هو" باشی.
اگر چنین بودی بشارت باد تو را که به دروازه فناء گام نهادهای.
#ر_س
#فرامین_الهی
#دروازه_فنا
https://eitaa.com/sooyesama
امام حسن مجتبی (ع):
مَن عَبَدَ اللهَ عَبَّدَ اللهُ لَهُ کُلَّ شَیء
هرکه خدای را بندگی کند، خدا همه چیز را بنده او میکند.
(تنبیهالخواطر، ج۲، ص۱۰۸ )
@sooyesama