چشم انسان تنها نورهای میان ۴۳۰ تا ۷۷۰ هرتز را میبیند و گوش او تنها صداهای میان ۲۰ هرتز تا ۲۰ کیلوهرتز را میشنود.
این گستره، بخش کوچکی از چیزی است، که هست. چیزهای زیادی پیرامون ماست که هیچ دریافتی از آنها نداریم.
زندگی پیچیدهتر از آن است که میپنداریم و جهان، رازهای ناگفته زیادی دارد.
آیا فرهنگ، دانش و تکنولوژی کنونی، انتخاب درستی برای آگاهی و بهرهمندی از جهان بوده است؟!
گاه میاندیشم که این راه، از آغاز نادرست بود و ما را از متن ساده و سیال حقیقت، دور نمود. راه، میتوانست بسیار سادهتر از این باشد. بدون نیاز به این هیاهوی فریبنده.
گیاهان و حیوانها را ببین که در گذار سَدِهها، با محیط سازگار شده و کمال خویش را در شرایط تازه، بازخوانی کردهاند. آنها با همه فروجانی و بیزبانیشان، از هدایت طبیعت، بهرهمند شدهاند. آیا انسان، با همه فراجانی و زباندانی، اینچنین نخواهد بود؟!
گیاهان بدون این گرایشهای خاص از دانش و تکنولوژی که بشر پیمود، با روح طبیعت پیوستهاند و هدایت میشوند. اما بشر، با تکیه بر دانش ناچیز خویش، به جهان و علم انباشته آن، پشت کرد.
تمدن کنونی، با وعده رفاه و آسایش، بشر را بهسویی میبرد که جز نگرانی و دوندگی، فرجامی ندارد. آیا این زندگی پُرتَنش، همان چیزی بود که ما از پیمودن این راه در نظر داشتیم؟
گیاهان را که مینگری، مییابی: جهان، مهربانتر از آن است که این اندازه رنج و ناکامی را برای ما رقم بزند. شاید این سرنوشت، نتیجه راهی است که خیلی پیش، بهخطا، آغاز کردهایم.
بگذار بیپرده بگویم: ما فریب خوردیم و شیطان، تنها جنّی پلید در عالم دخانی نیست. شیطان، گاهی چرخه سرسامآور صنعت کنونی بشری است، که جادوی شگفتانگیزش، بشر را از مادر مهربان خود دور کرد.
شاید همه آنچه تکنولوژی کنونی، به بشر بخشید، از راه آسانتری قابل دستیابی بود اگر با طبیعت خویش میپیوستیم و روح ساری در آنرا صادقانه میستودیم.
اکنون خود را از جادوی بیوقفه این دوران، رها کن. بگذار نگاهبانان طبیعت، در گوشت نجوا کنند. و تو نیز مانند دیگر موجودها نیازهایت را نجوا کن.
شتاب مکن. اینجا چرخ جادو نیست، تا بیدرنگ نیرنگی آشکار کند. صبر کن. بگذار جریان آگاهی، چرخهای سترگ اسباب را به حرکت آورد.
بر من خرده مگیر که دشمن علم و تکنولوژی هستم. خیر. بلکه علمی دیگر باید و صنعتی که زاییده دستان آگاهی است.
شگفتی مَوَرز. این همه، ممکن است. گیاهان را ببین و حیوانها را. تنها باید خود را به روح طبیعت بسپاری. مهراس. او مادر توست و نگاهبانت. صنعتی هم اگر لازم باشد، خود خواهد آموخت.
اینها پیامی بود که مادرمان گفت در گوشت نجوا کنم. و اگر باور نمیآوری، پس به جادوی صنعت بشری چشم بدوز، تا با شگفتیهای روزافزونش، گامبهگام، تو را به ژرفای موهوم خویش فرو برد. چونان جهنمی که پیوسته فزونی میجوید، پیوسته به زیر میروی و آگاهی خویش را در اوهام بیپایان جادو از دست میدهی. آگاهیای که تنها راه پیوند ما با مادر مهربان خویش است.
راستی، این اندازه باور، حتی برای خداناباوران نیز ممکن است. آیا بازهم باور نمیکنی؟!
#ر_س
#روح_طبیعت
#آگاهی_درونی
#صنعت_بشری
#اغوای_شیطان
@sooyesama
هنگامیکه خداوند پرده از چشم و گوش مکاشف برداشت، درختان زمین و گیاهان بدانچه از سودها و زیانها دارند، او را ندا میدهند.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکیه، باب ۱۹۸، معرفت نفس)
#کشف
#خواص_گیاهان
@sooyesama
همه راهها از اینجا آغاز میشوند و همه مسیرها به اینجا میانجامند. هیچ راه دیگری نیست.
تنها منبع هستی "بسمالله الرحمن الرحیم" است. قلب تپنده عالم که همه شریانها از او و به اوست. جاییکه همه فرشتگان از آن فرو میریزند و بدان باز میگردند.
فراتر از آن، "هو"است که ویژه اوست.
#ر_س
#شطحیه_اسم
@sooyesama
"بیهقی" در کتاب "سنن" آورده است: کسی که میخواهد نگاه کند به آدم در علمش، به نوح در تقوایش، به ابراهیم در صبر و بردباریاش، به موسی در بزرگیاش و به عیسی در عبادتش، پس نگاه کند به حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام.
"محیی الدین عربی" گوید: کسی به صادر نخستین نرسیده، مگر دو نفر؛ یکی خاتم انبیاء (ص) و دیگری علی بن ابی طالب (ع) و سپس درباره امام علی علیه السلام آورده:
(لأنه کان سر الأنبیاء و العالمین اجمعین)...
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک کلمه، ج۲، ص۴۵۲)
#مقام_امیرمومنان
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
امام کاظم (علیه السلام):
لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ حِجابٌ غَيْرُ خَلْقِهِ، إحْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجابٍ مَحْجُوبٍ، وَاستَتَرَ بِغَيْرِ سَتْرٍ مَسْتُورٍ، لا إلهَ إلّا هُوَ الكَبيرُ المُتعال
ميان خدا و آفریدگان، پردهای جز آفرینش نیست. در پرده است بیآنکه مانعی آویخته باشد و پوشیده است بىآنكه پردهاى او را پوشانده باشد. معبودى جز او، كه بزرگ و بلندمرتبه است، نمىباشد.
حافظ:
ميان عاشق و معشوق، هيچ حايل نيست
تو خود حجاب خودى، حافظ! از ميان برخيز
@sooyesama
خدا را برخی انکار میکنند و نقش آنرا به طبیعت میدهند. اما نمیدانند که خدا انکارناپذیر است، همان اندازه که هستی انکار نمیپذیرد.
آیا طبیعت آنگاه که هست، این هنرها دارد؟ یا آنگاه که نیست؟ این هستی است که هنرمند است و طبیعت تنها نقش اوست.
هستی، روح طبیعت و هر چیز دیگر است که تنها با او، هر چیزی، آن چیز است.
این هستی، آنگاه که از هر تعینی پیراسته و در هیچ مرزی نگنجد خداست.
آیا کسی هست که هستی را انکار کند؟ حتی شکاکان، دستکم به هستیِ شک و شکاک، باور دارند.
هستی با دمیدن آگاهی، طبیعت را به تکاپو میکشاند تا هنرهای نهفته خویش را آشکار کند.
مهم نیست نامش چیست؛ خدا، اوم، روح طبیعت، هستی بیکران و... مهم آن است که هست. هم خودش در جهان بیکران و هم باورش در کنج دل مردمان.
باور را بکاوید تا رشد کند. بپویید تا ببالد. آنگاه خود بیابید که چیست؟ باور را بکارید و کشت دهید تا از میوه آن بهرهمند شوید.
نگران نتیجه نباش. بگذار آگاهی راه را پیدا کند. آگاهی موهبت هستی است و فرع، اصل خود را مییابد. با خیالهای پریشانت مزاحم آگاهی هستی. کنار برو. راه باز خواهد شد.
#ر_س
#هستی
#روح_طبیعت
#آگاهی
@sooyesama
در درازای زندگی، از کسانی آموختی و به کسانی آموزش دادی. آگاهی دیگران، بخشی از تو شد و تو بخشی از آگاهی دیگری. تو و دیگران میآیید و میروید، اما آگاهی برجای میماند.
چه استادها که تو را آموختند و از جان خویش در تو ودیعه نهادند. از دبستان تا دبیرستان، از حوزه تا دانشگاه.
و گاه شکوفههای زیبای انار، و کنجکاوی بیحد و مرز مورچگان، و بلندای پُرشگفتی آسمان، و فرشتهای که بالهایش را بر فراز اندیشهات گستراند، و گاه سکوت و خلسه و شهود، و گاه شراب نابی که اولیا در کامت ریختند. همه تو را آموخت.
گاه پیرمردی روستایی با دستانی پینهبسته، گاه رانندهای فرسوده در کشاکش جاده، گاه آهی دردمند و گاه خستهای بیمار، و زمانی آن چیزها که خواستی و نشد، و گاه نگاه تلخ یا مهربان عابری که از روزنه خیالش به تو مینگریست.
همه و همه تو را آموختند و گوشهای از آگاهیشان را در تو نهادند و تو اکنون اندوختهای از همه آنها هستی.
و تو نیز آموختی، به شاگردی که زانو زد و گیاهی که شنید و عابری که از خیابان گذشت و نگاهی که مهر ورزید. به شادی یا غمی که در دلی نهادی. و شاگردان تو نیز آموختند.
آگاهی رود خروشانی است که از ازل میجوشد و با روند فزایندهای به ابد راه میسپارد.
ما جز آگاهی نیستیم. جز آگاهی نمییابیم و جز آگاهی نمیجوییم. آگاهی در ماست، با ماست و خود ماست. ما زاییده آگاهی هستیم و آگاهی میزاییم.
دل هر ذره را که بشکافی، همه آگاهیهای پیش و پس در او نهفته بینی. ما از درون پیوستهایم و در هم تنیدهایم. ما شاخسار درخت آگاهی هستیم. آگاهی آغاز و انجام ماست.
#ر_س
#شطحیه_آگاهی
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
سالها عشاق خاکم را زیارتگه کنند
چونکه من روزی طواف کوی جانان کردهام
۲۱تیر؛ سالروز عروج مرحوم ولایی (تقدیم به روح بلندش حمد و ۱۱ توحید را تلاوت نماییم)
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
مرحوم حاج رضا ولایی، از برترین شاگردان علامه حسنزاده بودند، که از سوی استاد به لقب «خواجه ابوسعید آملی» مفتخر گشتند.
شاگردی که استاد، مشتاق او بود، و او را از ابدال زمانه معرفی نمود و در وصفش چنین سرود:
شیر مرداناند در عالم مدد
هر زمان کافغان مظلومی رسد
مرحوم ولایی دارای مکاشفات و کرامات بسیاری است. اما امتیاز این بزرگمرد به معرفت ربوبی و شهودهای توحیدی اوست که بر اهلش پوشیده نیست.
تقدیم به روح بلندش حمد و یازده توحید را اهدا نماییم. قوله سبحانه: «انا لا نضیع اجر من احسن عملا».
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش
مهر مادر و فرزند در حیوانات
@sooyesama
51.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حدیث_کسا
تصویرگری با شنریزهها
@sooyesama
هر عامل و محرکی مادامی که در درون انسان و در دل انسان رخنه نکند و مادامی که در آن راه پیدا نکند، نمیتواند او را به حرکت وادار کند.
میشود او را بغلطاند، میشود او را به زور بکشد ولی نمیشود او را راه ببرد. حتی خدا مادامی که در دل من راه پیدا نکند و عشقش در من ننشیند، نمیتواند محرک من باشد، اکراه و غلطاندن ثمری ندارد و نتیجهای ندارد.
محرکها مادامی که در دل انسان نیامده باشد، شناختشان و سپس عشقشان در آن جا نگرفته باشد، فقط انسان را میغلطاند و او را به جبر میکشد.
دین به خاطر اینکه بتواند بار احکام سنگین و نظامهای وسیع را تحمل کند احتیاج به ریشههایی دارد و احتیاج به زمینههایی.
این زمینه از تفکر شروع میشود، تفکر در انسان و در جهان و نقش انسان در جهان. این بینش و این تفکر و این جهان بینی، ما را به عقیدههایی میرساند و این عقیدههاست که میتواند نظامها و احکام را به تحقق برساند.
مادامی که این زمینه و این ریشه نباشد احکام دوام ندارد عادت و سنت خواهد بود و هیچ سنت و عادتی نمیتواند دوام بیاورد ناچار گرفتار ضد سنتها میشود.
#استاد_علی_صفایی
(عين صاد)
(حجاب و آزادی روابط، ص۱۱)
#اندیشه
#عقاید
#احکام
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
در دو روز از هر سال شمسی (۷ خرداد و ۲۴ تیر)، در آغاز ظهر حقیقی مکه (آغاز اذان ظهر) خورشید به سمت راس (بالای) مکه میرسد. بنابراین هرکس در این دو روز بهوقت اذان ظهر مکه روبروی آفتاب بایستد، مواجه قبله و به سمت آن خواهد بود.
برای اینکار میتوان شاخصی در زمینی صاف قرار داد و خط سایه شاخص را دنبال نمود تا سمت قبله مشخص شود.
یادآوری۱: ظهر شرعی مکه در روز ۷ خرداد ساعت ۱۲:۴۸ دقیقه و در ۲۳ تیر ساعت ۱۲:۵۷ دقیقه بهوقت رسمی ایران میباشد.
یادآوری۲: افزون بر ۷ خرداد و ۲۳ تیر، در یک روز قبل و یک روز بعد از آن نیز میتوان این عمل را انجام داد و تفاوت زیادی در نتیجه ایجاد نمیشود. یعنی روز های ۶ و ۸ خرداد یا ۲۲و ۲۴ تیر.
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک نکته، نکته ۸۱۲)
#سمت_قبله
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حُرمتِ کعبه به کربلا
شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جلَّ جلالُه جزای تو
با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی که شنید ناله وا غُربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجّه خون بود جای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین، خاک پای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده، در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بنده خوان عطای تو
ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن
آخر کجا رود، به جز این در گدای تو
آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی
ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو
#ریاضی_یزدی
@sooyesama
امام حسین (عليهالسلام):
لَوْلاَ ثَلاَثَةٌ مَا وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأسَهُ لِشَىْءٍ؛ اَلْفَقْرُ وَ الْمَرَضُ وَ الْمَوتُ.
اگر سه چيز نبود، آدمىزاد سرش را در برابر هيچ چيز فرود نمیآورد؛ تنگدستى، بيمارى و مرگ.
(نزهة الناظر، ج۱، ص۸۰)
https://eitaa.com/sooyesama
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
کسی، قسم به نگاهت! که بیپناه نماند
چنین که مثل منی را تو در پناه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی
اگرچه راه بر اطفال بیگناه گرفتم
تو باز دست مرا از دل گناه گرفتی...
چنان تبسم گرمی نشاندهای به لبانت
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید خون سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
#قاسم_صرافان
(زبان حال حضرت حُر)
@sooyesama
امام حسین (علیه السلام):
مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا
هرکه در [راه] ما جانفشانی کند و خود را بر دیدار خدا توطّن دهد، با ما [بهسوی خدا] کوچ خواهد کرد.
(مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص٣۶٧)
@sooyesama
سیدالشهدا (علیهالسلام):
إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ».
همانا خداوند که نامش بلند باد، بندگان را نیافرید مگر برای آنکه او را بشناسند. و هنگامیکه شناختند او را پرستش نمایند. و هنگامیکه او را پرستیدند از پرستش دیگران بینیازی جویند.
(مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲)
@sooyesama