eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
26.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
523 ویدیو
79 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 🔹️رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست‌های کلی نظام ارتباط با ما: @alirahimi_eco1
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتابِ ؛ فصلِ دوم، بخشِ پنجم 🔰 بیان شد در ، دولت با نیروهای بازار پنج نوع رابطه برقرار می کند. دو مورد از آن ذکر شد و اینک به تبیینِ مورد سوم یعنی می پردازیم. تولیدکنندگان ممکن است نه به دلیلِ محرومیت از فرصتِ بازار داخلی به سببِ تسلط کالای خارجی، بلکه به دلایلی چون ناتوانی در تأمینِ منابع مالی تولید، فقدانِ تقاضای کافی و مؤثر برای عرضه، مقرون به صرفه نبودن تولید، ناتوانی در ارتقای محصول به دلایلی چون فقر فنّاوری یا نداشتنِ برنامه تحقیق و توسعه، پرریسک بودنِ سرمایه گذاری برای تولیدِ کالای خاص، پرسود بودنِ بازارهای دیگری که سرمایه شان به راحتی قابلیت انتقال به آنها را دارد و... در معرضِ خروج ارادی یا اخراج اجباری از بازار باشند. در چنین شرایط و مواردی؛ باید نقشِ ، و خود را برای حفظِ نیروهای عرضه در بازار و تقویت آنها ایفا نماید. کمک های مالی، فنّی و اجرایی که تحتِ نظارت دولت و برای رسیدن به اهداف مشخص ارائه می شوند، می تواند را از خطر نابودی کند. 🔰در ادامه به نمونه ای از سیاستِ در کشورهای پیشرفته امروزی از جمله ژاپن توجه تان را جلب می کنیم: 1️⃣ ؛ شرکتِ تویتا در ژاپن کار خود را با تولید ماشین آلاتِ نساجی و با نام "بافندگی خودکار تویودا" آغاز به کار کرد و در سال ۱۹۳۳ وارد فعالیتِ شد. در آن دوره دو شرکتِ آمریکایی و در قالبِ سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ژاپن خودرو تولید کرده و در بازار این کشور به فروش می رساندند. در سال ۱۹۳۹ دو شرکت آمریکایی مذکور را از خاک خود بیرون کرد تا فرصت برای تولید ایجاد شود. 🔸️ مواردِ متعدد دیگری از سیاستِ توسط دولت های مختلف وجود دارد که از ذکر آنها می گذریم. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصل دوم، بخش هفتم [پایانی] 🔰پنجمین و آخرین ارتباطی که دولت با نیروهای بازار در "نظریه حمایت هوشمند" برقرار می کند، می باشد. وقتی کالایی با به کارگیری سیاست های چهارگانه پیش گفته به مرحله ای رسید که توانِ حضور در "بازارهای بین المللی" را یافت، دولت می تواند با ابزارهای دیپلماتیک یا حمایت های مالی و غیره، به گسترش جغرافیایی بازار برای محصول یاد شده کمک کند. 🔰دو هدف عمده برای متصور است: 1️⃣ دستیابی تولید کنندگان داخلی به صرفه های ناشی از مقیاس 2️⃣ دستیابی کشور به ارز خارجی برای واردات کالاهای مورد نیاز 🔸️ دولت ها در طولِ تاریح برای ، ابزارهای گوناگونی همچون "تصرف سرزمین های بیگانه" با هدف سلطه بر بازار آنها گرفته تا "حمایت های مالی و سیاسی و فناوری از صادرکنندگان" تا "ایجاد رژیم های بین المللی" بکار برده اند. اما می توان گفت مهمترین ابزارِ طی قرون گذشته از سوی کشورهای پیشرفته چیزی نبوده جُز ترویج و گاه تحمیلِ در محیط بین الملل، که سابقا به آن اشاره شد. [در بصورت مبسوط به بررسی راهبردهای بسطِ بازار توسط دولت های استعمارگر پرداخته ایم] 🔰 در اینجا اجمالا به دو نمونه از سیاست های اتخاذ شده برای اشاره می کنیم: 1️⃣ بهره برداری کشورهای غربی از ابزارِ برای فتح بازار ایران؛ مقاماتِ تجاریِ انگلیس پس از امضای برجام اعلام کردند که؛ ایران پس از برجام "بزرگترین بازار جدید جهان طی دهه های گذشته برای ورود است." و تولیدکنندگانِ فرانسوی تعبیرِ "یک سرزمین جدید برای فتح" را برای بازار ایران به کار بردند. [Economist, 21 April 2016] همچنین بررسی آمارهای گمرک ایران نشان می دهد؛ ایران از کشورهای اروپایی در سال ۱۳۹۶ یعنی سال اجرای برجام نسبت به سال ۱۳۹۴ یعنی قبل از امضای برجام، جهش فوق العاده یافت. [برای نمونه واردات از ؛ از یک میلیارد و ۶۷۲ میلیون دلار به سه میلیارد و ۷۲ میلیون دلار (۸۳ درصد افزایش)؛ واردات از ؛ از ۶۵۲ میلیون دلار به یک میلیارد و ۷۶۳ میلیون دلار (۱۷۰ درصد افزایش)؛ و واردات از ؛ از ۸۰۲ میلیون دلار به یک میلیارد و ۴۲۶ میلیون دلار (۷۷ درصد افزایش) رسید.] [اتاق بازرگانی ایران، ۱۳۹۸] 2️⃣ اقداماتِ برای بسط بازار؛ جریان نئولیبرال دو سیاست جایگزینی واردات و توسعه صادرات را آلترناتیو یکدیگر معرفی کرده و با تقبیح جایگزینی واردات، توسعه صادرات را تشویق می کند. [برای توضیحات بیشتر رجوع شود به صفحه ۱۷۹ کتاب] 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ؛ فصلِ سوم، بخشِ اول 🔰نقطه مقابلِ ، قطع رابطه حمایتیِ دولت از تولیداتِ داخلی و حاکم شدن اندیشه بنیادگرایی بازار و اصولِ بر اقتصاد است. تجویز یا تحمیلِ رویکرد بنیادگراییِ بازار، آزاد سازیِ تجاری-مالی و توقف حمایت گرایی از تولیداتِ داخلی برای کشورهای در حالِ پیشرفت یا عقب مانده، یکی از سیاست های جدّیِ کشورهای پیشرفته غربی بویژه آمریکا و انگلیس با هدفِ حداکثرسازیِ قدرت و ثروت بوده که می توان این سیاست را در چارچوبِ تحلیل کرد. 🔰 در فصلِ سوم از کتابِ حاضر، ابتدا به بررسیِ جایگاهِ و نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماریِ دولت های غربی پرداخته و سپس آثار فاصله گرفتن از حمایت هوشمند و گرایش به اقتصادِ بازار را در سه کشورِ ، و مطالعه خواهیم کرد. 🔰 طبعا برای شناختِ جایگاه اقتصادِ بازار و سیاست های تجویزی نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماری، ابتدائا ضرورت دارد مفهوم استعمار تعریف و هدفِ آن روشن شود. اجمالا برای پرهیز از طولانی شدنِ کلام باید گفت: در فرهنگِ اصطلاحاتِ سیاسی به مفهومِ حاکمیتِ کشوری قدرتمند بر کشوری ضعیف، با هدفِ چپاولِ منابع و معادن و استثمارِ نیروی انسانی و تثبیتِ تسلط سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بر آن ملت، با تظاهر به آبادسازی و ایجاد توسعه و پیشرفت است. [معین، ۱۳۷۱، ۲۵۲] 🔰 از این‌رو استعمار از قرونِ ۱۷ و ۱۸ میلادی رواج یافت که کشورهای سلطه گرِ اروپای غربی سراغِ قاره آفریقا، آسیا، آمریکای مرکزی و جنوبی رفتند. چهره ای انسان دوستانه به خود گرفتند و هدف خود را آباد کردنِ کشورها و آشنا ساختنِ ملت ها با فنّاوری و صنعت، و کمک به توسعه و پیشرفتِ آنها اعلام کردند. اما در عمل، دست به غارتِ و کشورهای استعمارزده و این کشورها را تبدیل به بازارِ مصرفِ محصولاتِ تولیدی خود کردند. بنابراین استعمار دو هدفِ اساسی دارد: تصرفِ بازار مستعمره و غارتِ منابعِ آن. یعنی استعمارگر می خواهد منابع مستعمره را غارت کند و محصولاتِ خود را در بازارِ آن به فروش برساند؛ و برای رسیدن به این هدف نیز از ابزارهای مختلفِ سیاسی، فرهنگی، نظامی و غیره استفاده می کند. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ؛ فصلِ سوم، بخش دوم 🔰همانطور که سابقا ذکر شد، مستعمره و دو هدفِ اساسیِ استعمار می باشد. قبل از آنی که در باب نکاتی عرض شود؛ ضرورت دارد انواع استعمار اجمالا مشخص و تبیین گردد. 🔰استعمار به طور کلی به سه بخش تقسیم می گردد: 1️⃣ : نوعی از استعمار است که طی آن قدرت های بزرگ از طریقِ تسخیرِ نظامی و حضورِ فیزیکی بر کشورها مسلط می شدند و خود بر آنها حُکمرانی می کردند و به غارت و چپاول منابع و ثروت ها می پرداختند. 2️⃣ : بر خلافِ استعمار کهن، استعمارگران از طریقِ اشغال نظامی بر مستعمره مسلط نمی شوند، بلکه حکومت های بومی که یا گماشته استعمار هستند و یا تحت فشار و تهدید، زیر بارِ "قراردادهای استعماری" می روند و از طریقِ پذیرش و اجرای قراردادها و قواعدِ استعماری، و کشور خود را در اختیار بیگانگان قرار می دهند. 3️⃣ : نوعِ سوم و جدیدِ استعمار که عاملانِ واسطِ آن، نه حاکمان نظامی و نه دیکتاتورهای دست نشانده، بلکه هستند. این نخبگان عاملانِ دست نشانده ی استعمار نیستند، اما به ارزش ها و قواعدِ استعماری باور و اعتماد دارند و در کشور خود آنها را پیاده می کنند. این نخبگان؛ عمدتا در نظام های آموزشیِ دولت های استعمارگر تربیت شده اند و از طریقِ هضمِ کشور خود در نظم های استعماری نظیرِ و ، زمینه ی تصرف بازار و غارتِ منابع کشورشان به دست استعمار گران را فراهم می کنند. 🔰بنابراین، با توجه به شواهد و مؤیداتِ موجود، یکی از ویژگی های مهم عصرِ استعمارِ فرانو این است که؛ استعمارگر در این مقطع، مراحل توسعه را پُشت سر گذاشته و به پیشرفت رسیده است. این مزیت، یک امکان مهم به این کشورها داده و آن اینکه برای تسلط بر ، نه لزوما نیاز به اشغال کشورها دارند و نه حتی وجودِ دیکتاتورهای شریک. پس از طیِ مراحل توسعه، زمانی که مطمئن شدند دیگران حتی اگر بتوانند در بازار آنها حضور یابند، توانِ رقابت با محصولاتِ آنها را ندارند، ادعای غلط بودنِ مسیر گذشته ی خود را مطرح کرده و خواستارِ و توقفِ از تولیدِ داخلی در جهان شدند. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ؛ فصلِ سوم، بخش سوم ✅️ رشد (Growth) یا توسعه (Development) ؟! 🔰 پرسشی جدّی مطرح است که؛ چرا توصیه ی برای آزادسازیِ بازارها همچنان اعتبار خود را به عنوان یک گزینه پیش روی کشورهای در حالِ پیشرفت حفظ کرده است؟ از جمله نکاتِ مهم درباره ی این است که عمده ی تحقیقاتِ انجام گرفته در چارچوبِ اقتصادِ متعارف درباره ی آثار آزادسازی بر اقتصاد کشورها، عمدتا متمرکز بر آثار آزادسازی بر روی بوده است. نتایح این آزادسازیِ تجاری همواره مثبت بوده و منجر به رشد اقتصادی شده است، لکن این مطالعات یک انحراف اساسی دارد و آن اینکه مسأله ی اصلیِ این کشورها، نه رُشد، بلکه پیشرفت است. بنابراین ضرورت دارد در اینجا اجمالا به تفاوت های و بپردازیم که عبارت است از: 1️⃣ رُشد اقتصادی یک تحوّلِ کمّی است اما توسعه و پیشرفت یک تحوّلِ کیفی است. 2️⃣ نتیجه ی هر توسعه ای رُشد است، اما هر رُشدی ضرورتا به توسعه منجر نمی شود. 3️⃣ رُشد ممکن است بصورت جهشی و در کوتاه مدت صورت گیرد، اما توسعه معمولا زمان بر است و تدریجی اتفاق می اُفتد. 4️⃣ رُشد برگشت پذیر است؛ یعنی از مثبت به منفی تبدیل می شود، اما توسعه چنین نیست. 5️⃣ رُشد وسیله است، اما توسعه هدف است. 6️⃣ شروعِ رُشد به مراتب ساده تر از حفظ و تداوم آن است، اما توسعه، رُشد را تداوم می بخشد و جلوی نزول آن را می گیرد. 7️⃣ رُشد اقتصادی ممکن است در نتیجه ی افزایش سرمایه گذاری و تزریقِ پول در همان ساختارِ اقتصادیِ عقب مانده و تعادلیِ قبلی صورت گیرد، در حالیکه توسعه، تعادلِ قبلی را بر هم می زند و تعادلی جدید و پویا ایجاد می کند. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚کتابِ ، فصلِ سوم، بخش چهارم [پایانی] 🔰همانطور که سابقا در یادداشت ها گفته شد؛ نهاد های مالیِ بین المللی از جمله "صندوقِ بین المللیِ پول" و "بانک جهانی"، همواره کشورهای در حالِ توسعه را به "آزادسازیِ تجاری و مالی" تشویق کرده و اتخاذ این سیاست ها را به عنوانِ تنها راه توسعه تبلیغ کرده اند. در بسیاری از کشورها این سیاست ها هر چند با رونقی مصنوعی همراه شده، اما دیری نپائیده که "بحران کسری حساب جاری"، "تراز منفی پرداخت ها"، "انباشتِ بدهی خارجی" و " کاهش تولید و ارزش پول ملی" دامن گیرِ کشورهای تابع این سیاست ها شده است. کشورهایی همچون ، و ، نمونه ی عینیِ تبعیت محض و بی کم و کاست از سیاست های است که سرنوشتِ آن در مقابلِ چشمانِ دیگر کشورها قرار دارد. برای اطلاع از جزئیات ِاتفاقاتی که به سببِ پیاده سازیِ در کشورهای نامبرده رُخ داده به صفحاتِ ۲۱۰-۲۶۱ از فصلِ سومِ کتابِ رجوع شود. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصلِ چهارم [پایانی]، بخشِ اول 🔰دستگاهِ معرفتیِ که از نقل محروم است و با رویکردِ "اینجا و اکنون" به فهمِ پدیده ها، تجربه را کنار می گذارد، را یک "فرآورده دفعی" می داند؛ و طبیعی است که وقتی پیشرفت به یک فرآورده ی دفعی تقلیل یافت، در چارچوبِ این تفکر راهی سهل تر و مطلوب تر از و این فرآورده برای تحصیل آن وجود نخواهد داشت. اما در عالَمِ واقع چنین رویکردی هرگز به پیشرفت نمی رسد. چه، پیشرفت، "آبادانیِ" صرف نیست، بلکه دستیابی به "توانِ آباد کردن" است. پیشرفت، مصرفِ محصولاتِ پیشرفته نیست، بلکه توانِ تولیدِ محصولاتِ پیشرفته است. 🔰 طی چند دهه ی گذشته صاحبانِ نگاه فرآورده ای به پیشرفت در ایران، را مثال و مصداقِ "پیشرفتِ دفعی و انتقالی" معرفی کرده، صنعتی شدنِ این کشور را به روابط حسنه اش با آمریکا گره زده و نتیجه گرفته اند که باید چون کره، با آمریکا پیوند خورد، پیشرفت را وارد کرد و بدونِ معطلی در ایران برقرار ساخت. ما تا جایی که در این مجال می گنجد، پرده ی پُرچینِ روایت های لیبرال های ایرانی را از روی کنار زده و ذهنِ آزاداندیش را در معرضِ واقعیاتِ این تجربه قرار خواهیم داد. ما نشان خواهیم داد که نه تنها محصولِ امدادهای آمریکایی نبوده، بلکه از جهاتی من جمله "نداشتنِ یک قطره نفت برای صادرات و حتی مصرف داخلی"، "کمبود شدیدِ منابع ارزی برای واردات"، "حضورِ بسیار کمرنگِ شرکت های خارجی در اقتصاد" و... در شرایطی به ظاهر بغرنج تر از "ایران مبتلا به تحریم" قرار داشته است. 🔰 کره جنوبی از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵ مستعمره ژاپن بود. پس از تسلیمِ ژاپن و پایانِ جنگ جهانی دوم، کره به دو قسمتِ جنوبی و شمالی تقسیم شد. قسمتِ جنوبی، به مدت سه سالِ تحتِ اشغالِ نظامیِ آمریکا قرار گرفت. سال ۱۹۴۸ حکومتی بومی به رهبریِ که تحصیل کرده آمریکا بود و اساسا حکومتِ وی یک حکومتِ آمریکایی بود، روی کار آمد. در گزارش سال ۱۹۷۸ کنگره ی آمریکا درباره ی روابطِ واشنگتن-سئول آمده است: "سیاست آمریکا این بوده است که اقلامِ نظامیِ مصرفی به کره ارسال کند و از ایجادِ صنایعِ دفاعی در این کشور اجتناب ورزد." [US, 204, 78-80, Congress 1978] 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصلِ چهارم، بخشِ دوم 🔰با سرنگونی حکومتِ که حدود ۱۳ سال تحتِ حمایتِ تمام عیارِ آمریکا بود، تحولی در اقتصادِ کره شکل نگرفت. بطوریکه درآمد سرانه مردمِ در سال ۱۹۶۲ فقط ۸۷ دلار ثبت شده است که در آن زمان از کشورهای هائیتی، اتیوپی و یمن پایین تر بود. فقر به شدت شایع بود و ۴۰ درصد مردم از فقر مطلق رنج می بردند. [Kim 1999] 🔰بعد از سینگمان ری، ژنرال رئیس جمهور کره جنوبی شد. او قهرمان پیشرفت کره جنوبی بود. در دوره حکومتِ خود، توانست با تدوین و اجرای یک ، اقتصاد کره را متحول ساخته و کشورش را در ردیف کشورهای پیشرفته قرار دهد. تولید ناخالص کره جنوبی از ۳/۹ میلیارد دلار در سال ۱۹۶۰ با ۱۷۰۰ درصد افزایش به ۶۶/۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۹ رسید. امید به زندگی از ۵۳ سال در ۱۹۶۰ به ۶۵/۵ سال در سال ۱۹۷۹ رسید. نسبت سرمایه گذاری ناخالص به تولید ناخالص ملی از ۱۲/۸ در سال ۱۹۶۲ به ۳۵/۷ در ۱۹۷۹ رسید. 🔰در مسیری که "پارک چانگ هی" برای متحول ساختن اقتصاد کره پیمود (فارغ از اشکالات جدی در رویکردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی وی که وجود دارد) نوعی از وجود دارد که در چارچوب که در فصل دوم ارائه شد، قابل توضیح است. در ادامه نمونه هایی از ابعادِ حمایت هوشمند در دوره ی وی را مرور خواهیم کرد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚کتابِ ، فصلِ چهارم، بخش سوم 🔰در ادامه سلسله یادداشت های فصلِ چهارمِ کتاب، بنا شد در این یادداشت به نمونه هایی از ابعادِ در دوره ی که منجر به تحول اقتصادی در کره جنوبی شد بپردازیم. پارک چانگ هی که هدف از کودتای خود را انقلاب صنعتی در کره جنوبی اعلام کرده بود [Alam 1989, 41] در تاریخ ۲۲ جولای ۱۹۶۱ یعنی کمتر از دو ماه پس از به دست گرفتنِ قدرت، یک ایجاد کرد که می توان آن را متولیِ تدوینِ برنامه های پیشرفت، هدایتِ نیروهای بازار در مسیرِ برنامه ها، حمایت از صنایع فوق برنامه و نظارتِ دقیق بر عملکردِ نیروهای بازار طبق برنامه دانست. 🔰هیئتِ برنامه ریزی اقتصادی، شرکت های خصوصی را نه به اسارتِ خود درآورد و نه به حالِ خودشان رها کرد. مدیریت این شرکت ها که عمدتا مجموعه هایی خانوادگی و به اصطلاحِ کره ای Chaebol بودند، با صاحبانِ آنها بود و آنان تصمیم های خودشان را می گرفتند، منتهی این تصمیم ها محدود به چارچوب هایی بود که سیاست های دولت تعیین می کرد. [Kim and Vogel 2011, 6-265] ابزار هدایتِ شرکت ها در جهتِ سیاست های دولت نیز صرفا اجبار و اخذ تعهد نبود، بلکه این شرکت ها به شیوه های مختلف مورد حمایت دولت قرار می گرفتند که در ادامه به برخی از این شیوه های حمایتی اشاره می کنیم. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصل چهارم، بخشِ چهارم 🔰 اگر بخواهیم ریشه های صنعتی شدنِ را بررسی کنیم، باید بگوئیم رابطه تنگاتنگی میانِ و پیشرفت این کشور وجود دارد؛ به گونه ای که سایر صنایع، یا مصرف کننده زیرساخت هایی بودند که برای ایجاد شد و یا از فناوری هایی بهره برداری کرده اند که در تحصیل شد. این مسأله در تاریخِ اقتصاد سیاسیِ کره جنوبی به قدری پررنگ است که برخی صنعتی شدنِ این کشور را با عبارت توصیف کرده اند. [Moon 2005] اما کمتر گفته می شود که این مدرنیته نظامی، واکنشی به محرومیت های نظامی و تحریم های تسلیحاتی آمریکا علیه کره بوده است. [توضیحات بیشتر رجوع شود به صفحات ۲۷۸ -۲۸۷] 🔰 بسیاری از شرکت های عظیم کره ای که امروز در جهان شناخته شده اند، موفقیت خود را مدیون پروژه های نظامی هستند که دولتِ برای دستیابی به توان تسلیحاتی تعریف کرد. برای نمونه، شرکتِ و مجری پروژه هایی در رابطه با "سیستم های الکترونیکی" و "اطلاعاتی-نظامی" بودند. شرکتِ ، و مجریِ پروژه های مرتبط با خودروهای زرهی و قطعاتِ آنها بودند. همچنین کیا، هیوندای و دِوو مجری پروژه های تولید زیردریایی و دیگر تسلیحاتِ مرتبط با نیروی دریایی بودند. به نمونه های عینیِ ذیل توجه کنید: 1️⃣ از مثال های بارزِ سرریز فناوری از حوزه نظامی به حوزه تجاری، فناوری است که شرکت صنایعِ سنگین کیا در سال ۱۹۷۶ در فرآیند تولید بدنه خودروهای زرهی موفق به کسبِ آن شد. این پیشرفت، صنایع خودروسازی و کشتی سازیِ کره جنوبی را متحول ساخت. 2️⃣ شرکتِ صنایع سنگین دِوو و شرکت صنایع تونگیل، موفق به تولید شدند. این شرکت ها طولی نکشید که به فناوری های لازم برای تولید ماشین آلاتِ سنگینِ کره جنوبی از جمله مواد و متالوژی برای فولادهای خاص، آلمینیوم با کشش بالا، فولاد ریخته گری، برنج، ماشین آلات کنترل حرارت و... نیز دست یافتند. [Kwon 2018] 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصلِ چهارم، بخش پنجم [پایانی] 🔻 در دورانِ حکومتِ ژنرال پارک چانگ هی [۱۹۶۱- ۱۹۷۹] 🔰روایتِ نادرستی درباره نسبتِ دولت و بازار در کره جنوبی وجود دارد که گفته می شود؛ در دوره این کشور، دولت دست به زده است. اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد این روایت، مجعول است. آنچه از آن به عنوان آزادسازی تجاری در کره یاد می شود، درواقع، آزادسازی برای صادرات است. در دورانِ این به اصطلاح آزادسازی، تعرفه های واردات همچنان بالا بودند و دولت از ابزارهای مختلفی برای صیانت از بازار استفاده می کرد. 1️⃣ از جمله نمونه های این است که؛ تا سال ۱۹۶۷ کره جنوبی از بازار داخلی با رویکردِ [Positive List] صیانت می کرد. بدین معنی که صرفا به کالاهایی که در لیستِ مشخصی قرار داشتند، اجازه واردات داده می شد. 2️⃣ پس از سال ۱۹۶۷، سیاست کنترل واردات از "لیست مجاز" به تغییر کرد که طی آن، کالاهایی که در لیستِ ممنوعه قرار می گرفت، اجازه واردات نداشت. در کنارِ سیاستِ لیست ممنوعه، از ابزار تعرفه برای کنترل الگوی واردات استفاده شد. [Kim 1991] 3️⃣ دولتِ پارک چانگ هی، با علمِ به رویکردِ "تصرف بازار در سرمایه گذاری های خارجی" در این حوزه نیز با تمام توان از بازار داخلی صیانت کرد. یکی از مخاطراتِ برای اقتصاد ملی این است که؛ شرکتِ خارجی، بازارِ میزبان را به تصرف خود درآورده و آن را برای تولید کنندگان داخلی محدود کند. کره جنوبی در دوره مقرراتِ مختلفی را برای صیانت از بازار داخلی کره در برابر سرمایه گذاران خارجی وضع کرد. [Chaudhuri 1996] 4️⃣ صیانت از بازار یک هدف مهم دیگر نیز داشت و آن جلوگیری از تخلیه بود که باید به نقاطِ پیشرفت کشور اصابت می کرد. در همین راستا، در دهه ۱۹۶۰ قانونی به تصویب رسید که برای خروج بدون مجوز ارز از کشور در ارقامِ بالای یک میلیون دلار، جریمه ای از ۱۰ سال حبس تا اعدام در نظر گرفته شد و در طول دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ این قانون با سخت گیری تمام اجرا شد. [Amsden 1989, 17-18] 🔸️ سخن آخر؛ پیشرفت صنعتی کره جنوبی در دوره حکومتِ [۱۹۶۱ - ۱۹۷۹] را می توان نمونه ای از بکارگیری در رابطه دولت و بازار دانست. علی ای حال، این مطالعه موردی ، مانند هر مطالعه ای که درباره تجربه ملت ها انجام می شود، بلاتردید به معنی تأیید همه این تجربیات و تجویز مسیری که در یک برهه تاریخی توسط یک دولت طی شده، نیست. اما این تجارب، درس های زیادی برای آموختن دارد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari