eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
428 عکس
62 ویدیو
30 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب فقط با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رهبر حوزه‌ها
💠 بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح را مي‌دانم. 🔸واقعا مي‌دانم كه ايشان در كشور و براي اسلام چه وزنه‌اي هستند و حقا و انصافا ما امروز نظير ايشان را – حالا به اين تعبير بگوييم – خيلي نادر نظير آقاي مصباح ممكن است وجود داشته باشد با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا. (حال آیت الله مصباح یزدی رو به وخامت گذاشته است، لطفا جهت سلامتی این عالمِ حکیم و یارِ دیرینِ امام و رهبری دعا و توسل بفرمایید) 📚کانال رهبر حوزه‌ها 🌐@Khamenei_Hawzah
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ 💢 مداحی حماسی و بسیار زیبای به مناسبت شهادت 🔻 علمدار حضرت ولی... قاسم سلیمانی 🔻 سرا پایت نور منجلی... قاسم سلیمانی 📌 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ⏳ زمان: 4 دقیقه 🆔 @yadhaa
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ امشب رهبری میزبان شد... 🆔 @yadhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، خواندی! آرام مگیر! بخوان شاعر: @hosenih 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🆔 @yadhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ تواضع آیت الله مصباح در مواجهه با آیت الله شبیری زنجانی ☘ 💢 در این ویدئوی کوتاه، لحظه ای از تواضع آیت الله یزدی را می بینیم که یک رویه ثابت در حیات ایشان بود. 💢 آیت الله مصباح برای خود هیچ شأن و جایگاهی قائل نبود. روزی شاهد بودم با آیت اللّه که شاگرد آیت الله مصباح به شمار می آیند مواجه شدند و در مقابل طلاب خم شدند و دست ایشان را بوسیدند. این همه و بزرگواری از کسی که خود قله ی علم و اندیشه است، کم نظیر است... 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 اسم من، محمد تقی... ☘ صحبتهای استاد که تمام شد سریع خودم را به سمت درب خروجی حسینیه امام خمینی رساندم. دیدم گروه زیادی از جوانان و نوجوانان به صف شده اند تا را از نزدیک ببینند. ☘ استاد آرام آرام از روی منبر پایین آمد و راهی درب خروجی شد. از دور که نگاه میکردم اوج را در سر به زیری و متانت مثال زدنی ایشان می دیدم. با خودم فکر میکردم بی حساب نیست که آیا الله شاگردانش را دعوت میکرد تا از آیت الله بخواهند تا برایشان درس اخلاق بگوید. تا اخلاق در عمل ظهوری نداشته باشد گفتن درس اخلاق لقلقه ای بیش نیست. ☘ استاد در میان صفی از دلدادگان که از دور و نزدیک خود را به درس اخلاق ایشان رسانده بودند آرام آرام از حسینیه خاج می شد. جوانی که خود را جامانده از این قافله میدید سراسیمه خود را به صف عاشقان رساند و با صدایی کمی بلند و از پشت سر خطاب به استاد گفت: 🔹 حاج آقا از راه دور اومدم تا شما رو ببینم و بهتون بگم برام دعا کنید. 🔸 استاد با شنیدن صدا ایستاد و سر برگرداند و خود را نزدیک جوان کرد و با صدایی آرام و نگاهی سرشار از مهربانی و با تبسمی که همیشه بر لب داشت جواب داد: 🔹 به شرط اینکه شمام برای من دعا کنید. و برگشت. جوان را دیدم که مات و مبهوت از جواب استاد بود. سریع چشم دوختم به استاد که در حال ترک حسینیه بود که ناگاه دیدم استاد در کنار درب خروجی ایستاد. رو کرد به آن جوان و فرمود: 🔅 ، اسمم محمد تقیه برای دعا کن، اینو گفت و رفت. (به قلم فاضل ارجمند حجت الاسلام ابوالفضل حسنی) 🆔 @taalighat
هدایت شده از باب جهاد
این هم امضا آخر یک پرونده پر بار و نورانی نماز سحرگاه امروز نایب امام زمان بر پیکر پاک علامه مصباح یزدی اعلی الله مقامه الشریف رزقنا الله بکرمه
💢 در محضر ولی، نکند جلوه ای کند... ☘ سال ۸۹ در حاشیه دیدار با مقام معظم رهبری در قم، به همراه برخی از طلاب برای معمم شدن، خدمت رسیدیم. در فاصله پایان دیدار و نماز، تعدادی از آقایان جامعه مدرسین، دور آقا را گرفته بودند و طلاب که نمی‌توانستند خدمت آقا مشرف بشوند، هر یک به فراخور علاقه دور کسی از آقایان جامعه، حلقه‌ای زده بودند. ☘ در پی بودم که دیدم در زاویه‌ دوری از بیت و در سالن یکی از سرویس های بهداشتی برایشان صندلی گذاشته‌اند و ایشان آنجا منتظر نشسته است. ☘ گمان کردم برای تجدید وضو منتظرند، ولی سرویس‌ها استفاده نمی‌شد. جهت عرض ادب جلو رفتم و سلامی کردم. متوجه ذکرشان شدم و زحمت را ادامه ندادم. کسی که ظاهراً محافظ ایشان یا تشریفات بیت بود را دیدم و پرسیدم که چرا آیت الله اینجا نشسته‌اند؟ 🔻 پاسخ داد: از اینکه در محضر آقا خدایی‌نکرده طلاب دور ایشان هم جمع شوند پرهیز داشتند و سریعا آمدند اینجا که مبادا کسی دورشان را بگیرد. ☘ یعنی حتی در این حد هم راضی به ابراز وجود در نبودند... (خاطره‌ از برادر گرامی حجت الاسلام سید امید موذنی) 🆔 @taalighat
💢برای «»💢 ☘ پس از دوم خرداد بود و سال های جولان غربگرا! خوب به خاطر دارم که همه نگران آینده انقلاب بودند و حتی بسیاری ناامید! ☘ هنوز سایت و مجازی در کار نبود اما مطبوعات و نشریات در عصر ریاست خاتمی و وزارت مهاجرانی هر روز خالی از شبهه افکنی یا توهین به احکام و مبانی اسلام، انقلاب و مقدسات زیر چاپ نمی رفتند. ☘ بچه مدرسه ای بودیم و فضای سیاسی جامعه بسیار سنگین. کم تر روزی بود که در مدرسه درگیر چالش با همکلاسی ها و معلمین متاثر از آن فضا نباشیم. بحث های تند از ولایت فقیه و دموکراسی تا و پلورالیسم و... ☘ در آن میان که دستمان خالی بود و ذهنمان پر از سوال، عزیزی کتاب تازه چاپ شده پرسش ها و پاسخ های استاد را برایمان آورد. کتابی عمیق، به روز و با بیانی مناسب برای جوانان. از شدت تشنگی، دو جلد منتشر شده در آن ایام را یک نفس نوشیدم! سرمست از زلال شدن ذهنم و پر شدن دستم، مرید استاد شدم... ☘ استاد بدون هراس از اتهام ها یک تنه ایستاده بود و حتی هر هفته برای سخنان پیش از خطبه در تبیین دیدگاه سیاسی اسلام به تهران می آمد، پیش از خطبه ای که برای جوانان از خطبه مهم تر شده بود! ☘ موج اتهام ها هم به قدری سنگین بود که حتی از جانب برخی انقلابی ها در فلان نهاد متهم به می شد و از نگاه برخی دیگر به تندروی و.... اما در راه خدا خوفی نداشت. ☘ در سال های طلبگی نیز ها، سخنرانی ها، مصاحبه ها و کتاب های استاد، همیشه برایمان عمیق، روشنگر و تحول گرا بود، درباره شان و مقام علمی و عملی ایشان باید بزرگان سخن گویند، اما نکته یگانه ای که حقیر در کسی نظیرش را ندیدم، شناخت و «باور» ایشان به ولایت و تواضعشان در برابر «ولی» بود! ☘ اش وقتی بود که چند نفری برای امری خدمتشان رسیده بودیم، به خاطر رعایت قانون قدری معطل شدیم، وقتی خدمتشان رسیدیم در نهایت بزرگواری عذرخواهی کردند و فرمودند ما عبدیم و از خودمان اختیاری نداریم، مولای ما حضرت آقا چنین فرموده اند که باید این قانون مراعات شود!» ☘ بسیاری دیده بودیم ولی چنین شناخت و چنین ایمان و چنین عملی را نه؛ باوری که به نظرم از بهترین نشان های صدقش، جریان آن در عمق جان و نواده هایشان است... 🔻🔻«» را این گونه معنا می کنم... (به قلم برادر فرهیخته جناب حجت الاسلام منصور شریفی) 🆔 @taalighat
🔻🔻 متن مهم حجت الاسلام از منتقدین آیت الله 🔻🔻