eitaa logo
تعلیقات
1.6هزار دنبال‌کننده
496 عکس
81 ویدیو
31 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر لطفا با #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
تأکید چندباره آقا بر ضرورت تقویت در حرکت‌های دانشجویی و انذار از ضعف در مبانی نوعی آسیب‌شناسی جریان دانشجویی جدید است. درکنار این آسیب‌شناسی تصریح مکرر ایشان به استفاده از آثار مرحوم یزدی و یاد کردن از وی با عنوان نیاز به تأمل بیشتر و ریل گذاری دارد. 🔻🔻🔻🔻 🆔 @taalighat
📝 ارجاع مکرر رهبری به اندیشه‌های آیت‌الله مصباح و مسئولیت ما 🔻 می‌دانیم نام‌بردن و حتی نام نبردن آقا از اشخاص دارای دقت و براساس ملاحظه و عنایت است. طی 5 سال اخیر آقا از دوشخصیت به‌صورت مکرر یاد کردند و جوانان را به آن‌ها ارجاع داده‌اند: آیت‌الله مصباح یزدی و حاج قاسم سلیمانی. حال مسئولیت ما نسبت به این ارجاع مکرر که نشانی از عنایت ویژه آقا دارد چیست؟ 1⃣ استاد فکر و خلاء امروز جبهه انقلاب رهبر معظم انقلاب برای مرحوم آقای مصباح تعبیر را به‌کار می‌برند. بعد اندیشه روان و دقیق ایشان برای آقا موضوعیت دارد. اساساً مسئله برای آقا جدی است. حلقه اول انقلابیون اصیل با ابتنا بر فکر سلیم و دقیق مسیر انقلاب را پیمودند و این راه همین‌گونه پیمودنی است. امروز نسل جدید به‌ویژه در جبهه انقلاب از ناحیه مبانی فکری دچار خلا و آسیب است. عوامل متعددی موجب‌ شده تا مسئله فکر به‌عنوان یک خلا پدید آید که باید جداگانه بررسی شود. فقر و ضعف تحلیل، موجب خطای در کنش و شتاب‌زدگی در اقدام شده است. طیفی از جماعت انقلابی کمتر از گذشته به فکر و اندیشه اهتمام دارد. نیاز به بنیان و اصول فکری برای در امان ماندن از انحراف در فهم و عمل ضروری است. و این مهم نیازمند است. منهای مبنا، منجر به کنش‌های هیجانی و عاطفی می‌شود. وقتی هیجان و احساس مدار اقدام شد، امکان ثبات از بین می‌رود. نمونه‌های بسیاری سراغ داریم که به‌دلیل فقر مبنا از قطار انقلاب پیاده شدند. از این رو بود که طی چنددهه گذشته رهبر معظم انقلاب به مطالعه اندیشه و آثار شهید مطهری و استاد مصباح تأکید ویژه داشتند. 2⃣ ویژگی‌های اندیشه آیت‌الله مصباح اما چرا ارجاع به اندیشه آیت‌الله مصباح؟ مگر فیلسوف و اندیشمند و صاحب قلم در حوزه کم داریم؟ پاسخ به این پرسش بسیار مهم، پردامنه و تفصیلی است که مجال دیگری می‌طلبد. اما اجمالاً: 1. اندیشه آیت‌الله مصباح بر مدار و محور اندیشه اصیل و ناب اسلامی و برگرفته از مبانی قرآنی و حکمی است. ابتنا بر استدلال، حکمت و قوت اندیشه از دیگر ویژگی‌هایی است که موجب قوام اندیشه و آموختن روش فکر و استدلال می‌شود. 2. اندیشه آیت‌الله مصباح ناظر به پرسش‌ها و نیازهای فکری روز جامعه و در راستای حل گره‌های ذهنی است. رصد شبهات امروز و پاسخ مستدل و مستحکم به آن ذهن را از انحراف مصون می‌دارد. 3. آیت‌الله مصباح صرفاً یک دانشمند نیست که نظریه‌پردازی کند، بلکه یک عالم انقلابی وسط صحنه جهاد است. او تنها جامعه را به یک ایده دعوت نمی‌کند و خود دامن جمع کند، بلکه خود وسط معرکه‌ها و فتنه‌ها می‌ایستد و نقش‌آفرینی می‌کند. او الگوی یک انقلابی اصیل و واقعی است. پس محدود به بعد نظر نیست و واقعا پای انقلاب است. آیت‌الله مصباح عالم زمانه و عالم انقلاب است. است به انقلاب و نیاز آن می‌اندیشد. حتی موضوع درس اخلاق خود را متناسب با نیاز روز تعيين می‌کرد موضوعاتی چون و 4. آیت‌الله مصباح فقط نظریه‌پرداز نیست، عالم عارف است. اندیشه او جهت اخلاقی و عرفانی و تربيتی دارد. پس مخاطب با این اندیشه امکان رشد روحی نیز می‌یابد. 🔻 تفکیک بین آیت‌الله مصباح و برخی حواشی منسوب شايد عده‌ای انتقاداتی نسبت به برخی منسوبان، برخی عملکردهای مؤسسه امام یا جبهه پایداری به‌عنوان جریان سیاسی وابسته به مؤسسه امام داشته باشند، اما این نباید منجر به نادیده‌گرفتن اندیشه آیت‌الله مصباح شود. واقعیت این است که شخصیت حقیقی آیت‌الله مصباح فراتر از عملکرد افراد پیرامونی است. برخی با تکیه بر این زاویه و برخی نقاط ضعف مانع از برجسته‌شدن این شخصیت می‌شوند. اما مقام معظم رهبری با لحاظ این تفکیک ما را به اندیشه ایشان ارجاع می‌دهند. 🔻 طراحی مدل دسترسی آسان به این اندیشه ایشان ما نسبت به تأکید و دغدغه رهبری مبنی بر مراجعه به اندیشه آیت‌الله مصباح دارای مسئولیت هستیم. باید برای این امر فکر کرد. مواردی از جمله طراحی سیرهای مطالعاتی کوتاه و متنوع، معرفی کتب موضوعی، معرفی تک کتاب‌ها برای تک‌خوانی و بازتولید اندیشه و آثار ایشان بخشی از این اقدامات است. در اين زمینه باید از فرآوری اندیشه ایشان در قالب‌های نو بهره برد. 🆔 @taalighat
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۱) ۱. رخدادهای مختلف و کنش‌های جبهه انقلاب در مواجهه‌ با حوادث گوناگون نشان‌دهنده برخی نارسایی‌هاست. این کاستی‌ها و نارسایی‌ها قطعا ریشه‌هایی دارد و یکی از این ریشه‌ها مبادی و مراجع فکری هستند که ما به آن‌ها مراجعه می‌کنیم. پس برای اصلاح وضع موجود باید از سرچشمه سخن گفت. ۲. طبیعی است که وقتی احساس فقر تحليل دارم به دیگری که او را صاحب تحلیل می‌دانم تکیه کنم. پس مبدا رجوع است. اما گوش سپردن به سخن افراد امری ساده نیست و گاه به پیروی و عبودیت به‌معنای عام منجر می‌شود. یعنی من دنباله‌رو می‌شوم و همه ذهنم را به او می‌سپارم و همانطورکه او می‌خواهد عمل می‌کنم. چنان‌که جواد الائمه (علیه السلام) فرمودند: مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ. ۳. دراین میانه نیاز و مراجعه، آقا برای جامعه نسخه گرویدن به را ارائه می‌دهند و بر لزوم مراجعه به تصریح می‌کنند و حتی برای مشخص شدن تراز این چنین استادی، مثال هم می‌زنند و نام می‌برند و فردی چون مرحوم را معرفی می‌کنند. ۴. هم تصریح به لزوم تفکر، هم تصریح به لزوم داشتن استاد فکر و هم بیان مصداق همه معنادار است: یک: در انقلاب مهم است. اقدام باید ریشه در مبنا داشته باشد نه احساس و هیجان صرف. اقدامی که ریشه در تفکر دارد، ماندگار است، متقن است، قابل دفاع و دعوت است و حجت بر آن وجود دارد. دو: اما این مسیر خضر راه می‌خواهد. استاد می‌خواهد. کسی‌که راه را نشان‌ دهد می‌خواهد. آموختن می‌خواهد. گوش کردن و زانو زدن می‌خواهد. پس باید دنبال استاد بود. دنبال بزرگتر بود. سه. مفاد معرفی آیت‌الله مصباح به‌عنوان استاد فکر چیست؟ فکر را نباید از هرجایی و هرکسی گرفت. فکر باید ریشه عمیق در باورهای بنیادین و مبانی معرفتی دینی داشته باشد. فکر باید ریشه در دین و فهم اجتهادی اصیل از دین داشته باشد. با خواندن چهارتا روایت از روی ترجمه، تفقه دینی و فهم عمیق حاصل نمی‌شود. با خواندن چهارتا تحلیل رسانه‌ای بلاگرها فکر تولید نمی‌شود. با خواندن غیر منضبط از این و آن فکر حاصل نمی‌شود. فکر باید اصالت داشته باشد. قوام داشته باشد. ریشه در دین داشته باشد آن هم ریشه در فهم عمیق از دین نه فهم یک‌سویه و سطحی از دین که از آن ظاهرگرایی دربیاید. پس فهم اجتهادی موضوعیت دارد، محوریت دارد. نمی‌توان ذهن را به‌دست هرکسی که مختصر آشنایی با آموزه‌های دین دارد، سپرد. اینجاست که ارزش و جایگاه یک خود را نشان می‌دهد. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۲) 🔻 مبارزه با مقوله بزرگتری یک مفهوم
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب(۳) 🔻 پدیده امروز اما متأسفانه جامعه انقلابی بیش از آن‌که تحلیل خود را از مبادی عالی و متقن که رهبری از آن با عنوان یاد کردند، بگیرد، تحلیلش را از می‌گیرد. بلاگری اقتضائاتی دارد که موجب می‌شود تحلیل سطحی شود. برای فهم این اقتضائات باید پدیده بلاگر تحلیلگر را بررسی کنیم: ۱. کسی است که همه حیات او به رسانه بسته است. رسانه نباشد او نیست. ریشه در آب دارد. رسانه عامل شناخت او است، محیط جولان او است. عامل برجسته‌شدن و مخاطب دار شدن او است. رسانه رکن حیات بلاگرها است. بدون رسانه کسی نه آن‌ها را می‌شناسد و نه تحویل می‌گیرد. ۲. وقتی می‌گوییم رسانه در حیات رکن است یعنی او در محیط فکر، دانش و علم هيچگاه محل توجه و ارجاع نیست. او متعلق به نهاد فکر و اندیشه نیست. نه از جهت سابقه، نه از جهت سطح تولید محتوا و تحلیل و نه از جهت محیط نشو و نمو. او متعلق به رسانه است. ۳. تأکید بر ارتباط تحلیلگر با نهاد علم به‌معنای ایجاد انحصار منفی نیست. بلکه اگر کسی دارای استعدادی باشد و بیرون از نهاد علم رشد کرده باشد اما اتقان سخنش در حدی باشد که مورد توجه و ارجاع نهاد علم قرار گیرد هم برای اثبات اتقان کافی است. مهم آن است که ۴. بر هیجان سوار است. بر احساسات سوار است. بلاگر فکر را برنمی‌انگیزد بلکه احساسات و هیجانات زودگذر را تحریک می‌کند. هیجان محوری زمينه‌ساز تهمت زدن، حرف های غیر متقن زدن و اظهارنظرهای زودهنگام قبل از روشن شدن همه جوانب واقعیت است. ۵. بر رانت تکیه دارد نه رشد طبیعی. بلاگرها علیه رانت‌خواری می‌نویسند اما با بالا آمده‌اند و تلاش می‌کنند کسی این را نفهمد. پس در دل انواع بلاگری دروغ نهفته. پس گاهی بلاگر تحلیلگر خود را آن چیزی نشان می‌دهد که واقعا نیست. ۶. ریشه در آب دارد. و ریشه ذهن و کنش مخاطب را نیز در آب می‌گذارد. بلاگر چون ریشه در فکر ندارد، حرف و تحلیل سطحی تولید می‌کند و مخاطب را به‌مرور سطحی تربیت می‌کند. مخاطب سطحی تحقیق نمی‌کند بلکه با هیجان هر حرفی را باور و تکرار می‌کند. ۷. توسعه منجر به سطحی شدن جامعه، سطحی شدن کنش‌ها و اقدامات، و سطحی شدن نتایج می‌شود. در نتیجه رخ نمی‌دهد. بلاگر تحلیلگرها منشأ رشد نخواهند بود. ۸. نتیجه توسعه تحلیل‌های سطحی، تغییر ذائقه است. ذائقه مهم است. ۹. "بلاگر تحلیلگر" یک نماد است. چه‌بسا کسی از بستر رسانه رشد نکرده باشد اما در این چند مؤلفه با بلاگر تحلیلگرها شریک باشد، او هم همین است. تحلیل سطحی و عدم اتصال به مبانی، تحلیل یأس آفرین، تحلیل هیجانی، میل به خودنمایی و تعجیل در تحلیل برخی از مولفه‌هایی است که در کار برخی دیگر نیز موج می‌زند. ۱۰. تحلیل بستر رشد، شرایط رشد و علت مرجعیت یافتن خود موضوع مهم و مستقلی است که باید در جای خود درباره آن نوشت. استقبال ما از این دست افراد در تولید و ترویج این جنس کم‌اثر نیست. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 ماجرای ما و اندیشه و آثار رهبری (مروری بر مقاطع اتصال به اندیشه و آثار رهبری) امسال دیدن چندین مجموعه آثار از بیانات و دروس آقا برایم لذت‌بخش و معنادار بود. گاهی برخی اتفاقات برای مان طبیعی و عادی به‌نظر می‌رسد. مثلا اینکه تعدادی از کتاب‌های آقا چاپ شده، خیلی عجیب نیست. ولی اگر به مسیر طی شده طی بیش از دو دهه نگاه کنیم خواهیم دید این نقطه محصول سال‌ها تلاش و مرارت است. اواسط دهه هفتاد بود که آقا در دیدار با جمعی از جوانان با نوعی گلایه گفتند: "در این سخنرانی‌های ما هم گاهی حرفهای خوبی در گوشه کنار هست؛ منتها غالباً دقّت نمی‌شود و همین‌طور ناپدید می‌گردد." بیانات در دیدار جمعی از جوانان https://farsi.khamenei.ir/amp-content?id=2884 این جمله تلنگری مهم و شاید مبدأ توجه جدی جبهه انقلاب به بیانات رهبری به‌عنوان یک منبع غنی و سرشار برای فهم جهت‌گیری انقلابی، تبیین مبانی و رویکردهای کلان در مسائل حیاتی و... بود. در همان ایام چند اثر کوتاه از بیانات رهبری منتشر شد. مجموعه حدیث ولایت که بیانات رهبری را به‌صورت تاریخی و ترتیبی شبیه صحیفه نور کار می‌کرد نیمه‌کاره ماند و کارهای موضوعی آغاز شد. مجموعه پنج جلدی نشر معارف از جذاب‌ترین کارها در این زمینه بود که به‌صورت موضوعی چندین مسئله‌ از منظر رهبری را بررسی می‌کرد. آن موقع کتاب دوجلدی "حوزه و روحانیت" آقا برای طلبه‌ها به یک کتاب مرجع تبدیل شده بود و با شوق دست‌به‌دست می‌شد. از اواسط دهه هشتاد و با تغییر دولت و روی کار آمدن جریان انقلابی توجه به بیانات رهبری سرعت بیشتری گرفت. سخنان آقا نیز جدی‌تر و صریح‌تر شد و بیش از پیش ایده‌های متفاوت خود در سطوح حکمرانی را با جوانان در میان می‌گذاشتند تا کم‌کم ایده که از سال‌ها قبل در بیانات آقا وجود داشت، حالا به‌عنوان یک کلان رویکرد موردتوجه ویژه قرار گرفت و نحوه‌ای از و اندیشه‌ورزانه با پدید آید. جبهه انقلاب یک ناب یافته بود که باید برای رسیدن به قله از آن تغذیه کند. این نقطه رشد بخش خوبی از جبهه بود: "اتصال به منبع تفکر و اندیشه رهبری" . فکر کردن به انقلاب، به تمدن، به تولید علم برای پیشبرد انقلاب، اساسا مقوله اندیشیدن ذیل تفکر رهبری و انقلاب‌اندیشی و انديشه‌پژوهی رهبری به‌عنوان یک مسئله و موضوع روی میز جبهه انقلاب قرار گرفت. کم‌کم ده‌ها جمع و مؤسسه و مرکز مردم‌نهاد شکل گرفت و تا اواسط دهه ۹۰ بیش از ۴۰ مجموعه پژوهشی حول اندیشه رهبری پدید آمد. تا جایی‌که بنابر پژوهش یکی از پژوهشگران تا اواسط دهه ۹۰ بالغ بر ۱۵۰۰ عنوان کتاب حول اندیشه رهبری منتشر شده بود. انتشار کتاب " در قرآن" و "" توسط گروه جهادی صهبا و بعد کتاب "دغدغه‌های فرهنگی" یک نقطه عطف مهم در توجه و تعامل با اندیشه بنیادین رهبری بود. تصور نگارنده این است که پس از ورود قوی مجموعه و دیگر مجموعه‌هاي مردم‌نهاد و انقلابی بود که انتشارات انقلاب اسلامی[وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب] با جدیت بیشتری وارد پژوهش و تولید آثار رهبری شد. کم‌کم آثار درباره اندیشه رهبری از لایه گردآوری بیانات، به لایه کشف منظومه فکری و استنباط ارتقا پیدا کرد. روش تحقیق رشد کرد، آثار به‌صورت کیفی تر از قبل تولید شد. هم به لحاظ محتوا و هم از جهت فرم و قالب. همانطور که قبلا بارها گفتم، اعتلای ایران و راه ساخت ایران و رسیدن به رؤیای ایرانی در گرو فهم طرح رهبری، و طراحی بر مبنای اندیشه بنیادین انقلاب اسلامی است. اما در پی این همه تلاش و مجاهدت و اخلاص برای رسیدن به اندیشه ولی جامعه‌ امروز با انبوهی از منابع مستقیم از اندیشه رهبری مواجهیم. این اندیشه هم نسل جدید فکور و مجاهد می‌سازد و هم آینده‌ای روشن و در افق تمدنی.ما امروز دارای هستیم و شاید نمی‌دانیم ارزش منبع برای ساخت آینده و طی یک مسیر تا چه حد راهبردی و حیاتی است. اکنون باید به شیوه اندیشید. دیدن مجموعه آثار موضوعی که موسسه انقلاب اسلامی منتشر کرده، مجموعه شرح روایات، مجموعه آثار تفسیری، مجموعه شرح نهج‌البلاغه، و... شوق آفرین است. بعدا باید چند موضوع را جداگانه بررسی کرد: ۱. تنوع و گستره و عمق و زاویه دید جدید در پرداخت به موضوعات را باید جداگانه تحلیل کرد. ۲. روش و مقاطع طراحی گفتمانی رهبری برای رشد جبهه و تحول اجتماعی ایران ۳. احتیاج ما به اندیشه رهبری برای ساخت آینده ایران و نیل به تمدن نوین ۴. راهبرد و شیوه تربیت نسل از سوی آقا به‌نوبه خود قدردان و سپاسگزار بیش از دو دهه مجاهدت سطوح مختلف جبهه انقلاب برای شناخت و معرفی اندیشه رهبر معظم انقلاب هستم. 🆔 @taalighat