📌 جامعه ی انسانی و معنا
🔹جوامع انسانی و حتی مصنوعات انسانی از معانی ذهنی افراد تشکیل دهنده ی آن متاثرند.
همین است که جمع مذهبی یک روحی دارد غیر از روح یک اجتماع غیر مذهبی. حتی فضای مسجد و کلیسا و مدرسه و بیمارستان از همین جهت متفاوت است.
شاید بتوان تغییر معانی را یکی از مبادی تغییر اجتماعی تلقی کرد، حتی قبل از تربیت و تغییر ساختارها.
▪️امروز بعد سالها رفته بودم سمت دانشگاه تهران و کتابفروشی های خیابان انقلاب، فضا خیلی خیلی متفاوت بود نسبت به گذشته ای که قبلاً در همین مناطق تجربه کرده بودم.
@taamollat
📌حجت قاطعهی الهی؛ عمّار یاسر سلام الله علیه!
به مناسبت نهم صفر سالروز شهادت عمّار یاسر
چرا شما عمّار را «سلاماللهعلیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی -رفیق عمّار- که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلاماللهعلیه» نمیگویید؟ چون عمّار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد.
ببینید،خط عمّار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمّار هنوز هم ناشناخته است. عمّار یاسر را خود ماها هم درست نمیشناسیم.عمّار یاسر یک حجت قاطعهی الهی است.
من در زندگی امیرالمؤمنین علیهالصلاة والسلام که نگاه کردم دیدم هیچکس مثل عمّار یاسر نیست یعنی از صحابهی رسولالله، هیچکس نقش عمّار یاسر را در طول این مدت نداشت...هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد -یعنی در یک گوشه شبههای پیدا شد- زبان این مرد،مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همینطور،در قضایای جمل و صفین هم همینطور،تا در صفین به شهادت رسید.
باید مثل عمّار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست.نمیشود گفت به من ربطی ندارد.
امروز هر روحانی و هر عمامهبهسر،به مقتضای تلبس به این لباس،موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور میتواند...خدمت به این انقلاب، افتخار است.
ماها به خواب شب هم نمیدیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم اینطور به اسلام خدمت بکنیم. امروز میدان باز، زمینه فراوان، و ملت به این خوبی است.
👈ره بر انقلاب۷۰/۵/۳۰
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » (بخش هشتم) 🔹 فصل سوم، چیستی
📌 بعدالتحریر ۱
🔹موضوع «علم» و تاریخ و فلسفه ی آن، در سده های اخیر خود بتنهایی موضوع تحقیقات بسیاری قرار گرفته و حتی دانشکده های مستقلی برای آن برپا شده.
بسیاری از مسائلی که در جهان غرب پیرامون علم در این فضا شکل گرفته، عمدتا ناظر به دو چالش مهم در فضای علم در جهان غرب است:
-اول: نسبت آن با فلسفه و متافیزیک
-دوم: حل بحرانهای علم تجربی
رویکردهای چندگانه نسبت به این پرسش ها پدیدآورنده ی پارادایم های متعددی بوده که هر کدام از آنها به نوبه ی خود بر همه ی شاخه های علوم، از جمله علوم انسانی اثرگذار بوده اند. (از جمله پارادایم های اثبات گرایی، تفسیری و هرمنوتیکی، انتقادی، فمینیستی و....)
▪️بسیاری از آنچه که در فضای فلسفه ی علم در جهان غرب «مسئله» و problem بوده، در فضای فکری جهان اسلام، به دلایل تاریخی اصلا «مسئله» نبوده. از جمله دلایل تاریخی این مسئله، حل نسبت متافیزیک با علوم تجربی و علوم انسانی از سده ها قبل است.
برهان فلسفی از سده ها قبل پشتیبان و تقویت کننده ی علوم تجربی و اثرگذار در علوم انسانی بوده است. بخش های مهمی از دانش انسانی و اجتماعی تولید شده توسط خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم، کاملا در بستر فلسفی قرار دارد.
از اینرو علی رغم اشتراکات فلسفه ی علم در جهان غرب و جهان اسلام، مسائل و فضای این دو با هم قدری متفاوت است.
تذکر این نکته از آن روست که دانسته شود برخی مسائلی که از زبان متفکران مسلمان بیان می شود، ناظر به حل بحرانهای فلسفه ی علم در جهان غرب است و برخی کاملا در فضای فلسفه ی علم در جهان اسلام.
مطالعه ی تطبیقی این دو شاخه ابعاد مهمی از غنا و عمق فضای «علم» در جهان اسلام را آشکار خواهد کرد.
اگر از مسیر اصلی خارج نمی شدیم، جاداشت که بصورت مفصل و مستقل به مسئله ی علم و تاثیر آن بر علوم انسانی بپردازیم، از بس شیرین و پر نکته است. شاید وقتی دیگر.
فعلا مسئله ی «علم» در جریان فکر اسلامی را از منظر آیت الله خامنه ای و به روایت کتاب «درامدی بر نظریه ی علوم انسانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای» پی می گیریم.
#علوم_انسانی_اسلامی
#علم
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 بعدالتحریر ۱ 🔹موضوع «علم» و تاریخ و فلسفه ی آن، در سده های اخیر خود بتنهایی موضوع تحقیقات بسیاری
📌 بعدالتحریر۲
🔹حجم قابل توجهی از آثار استاد شهید مرتضی مطهری ره، ناظر به تبیین نظریه ی معرفت شناختی اسلامی و رد دیدگاه های مادی در عرصه ی علم است.
شروح ایشان بر آثار کلاسیک فلسفه ی اسلامی، پاورقیها بر کتاب اصول فلسفه ی علامه طباطبایی ره، شناخت، علل گرایش به مادیگری و... از مهمترین این آثار است.
@taamollat
📌 جامعه ی ولایی، جامعه ی طاغوتی
🔹موضوع منبرهای کوتاه دهه ی اول ماه صفر امسال، تبیین جامعه ی ایدئالی بود که امام حسین ع، از طریق «قیام» و «اصلاح امت» به دنبال آن بود.
بحمد لله، آثار منتشره ی سیدالقائد که سالها، دلمشغول این موضوع بوده اند، دست ما را برای تبیین این موضوع پرکرده است.
معنا و مفهوم ولایت و تاثیر آن در ساختار و طبقات اجتماعی و همچنین تغییر و حرکت اجتماعی و همچنین تاثیر آن بر کنش های خرد، از مسائل جالب توجهی است که در آثار آقا به آنها پرداخته شده.
در این بحث بیش از همه، از کتاب «طرح کلی اندیشه ی اسلامی در قران» بهره گرفته ام.
انشالله شمه ای از آن را گزارش خواهم کردن.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 جامعه ی ولایی، جامعه ی طاغوتی 🔹موضوع منبرهای کوتاه دهه ی اول ماه صفر امسال، تبیین جامعه ی ایدئالی
📌بعدالتحریر:
👈 سنتهای الهی و عقب نشینی غیرتاکتیکی
🔹صحبت های امروز آقا با اعضای کنگره ی شهدا، از بعد فلسفه ی اجتماعی حاوی نکات مهمی بود.
مهمترینش یکی همین اشاره به سنت الهی درباره ی عقب نشینی امت اسلامی بود که فرمودند: عقب نشینی غیر تاکتیکی (یعنی عقب نشینی که هدفش دفاع یا ضربه به دشمن نباشد، بلکه از روی ترس باشد) موجب نزول عذاب الهی است.
غیر از انبوه آیات قرآنی که به رویکرد مقاوم سازی جامعه در برابر دشمن تشویق می کند، بعد دیگر این مسئله، روش مقاوم سازی جامعه در برابر تهدیدات است.
آقا نه امروز، که سالهای گذشته مفصلا به عوامل قوام بخشی به اجتماع در حوزه های اقتصاد و فرهنگ و سیاست و.... پرداخته اند.
در اینجا هم بحمدلله دستمان پر است.
▪️فصل آخر کتاب «درامدی بر نظریه ی علوم انسانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای» پنجره ایست به «نظریه ی اجتماعی» ایشان که به گمان نگارنده قله ی کتاب است.
در آنجا انشالله به این مسئله هم خواهیم پرداخت.
#عقب_نشینی_غیر_تاکتیکی
@taamollat
تأملات اجتماعی
این، تصویر عموی بزرگوار و معلم دوران کودکی و نوجوانی ام مرحوم حاج حسن کرباسچی است که به فاصله ی کوتاهی از رحلت مرحوم پدرم به رحمت خدا رفت و این روزهای پایانی مرداد ماه، سالگرد رحلت ایشان است.
هر آنچه درباره ی سلوک معنوی و حسن خلق و ارتباط با خوبان درباره ی پدرم نوشتم درباره ی ایشان -چه بسا بیشتر- صادق است.
اخلاق و منش و صفای باطن و حسن سریرت ایشان به گواهی دوستان و شاگردان، حقیقتا یادآور اخلاق رسول خدا بود.
آنچه که در روایت امیرالمومنین ع درباره ی صفات مومن آمده که فرمودند «لطیف الحرکات، حلو المشاهده» درباره ی ایشان دقیقا صادق بود. هم صحبتی با ایشان حقیقتا آرامش بخش و راهگشا و مجلس ایشان حقیقتا شیرین بود.
کارهایی که دیگران با قیل و قال و تنش انجام می دادند، ایشان در نهایت خلوص و لطافت به سرانجام می رساند.
رعایت کرامت انسانی در تربیت را بیش و پیش از همه در ایشان جلوه گر دیدم.
چنانکه در تعاملات روزمره، چه در مدرسه و چه در خانواده، رعایت کرامت و حرمت افراد، ویژگی رفتاری اصلی ایشان بود.
از دوران آنان سالها گذشته، اما شیرینی درک محضر آنان هنوز در کام من و بسیاری دیگر هست.
سبک تربیتی ایشان هم عموما از همین طریق بود که کمتر امر و نهی می کردند و بیشتر جذبه ی معنوی ایشان بود که گرایش به خوبی ها را در شاگردان و آشنایان ایشان بیدار می کرد و کسی که مدتی با ایشان همراه بود، پس از مدتی تغییر را در خود حس می کرد، بدون اینکه دستوری و امری و حرفی شنیده باشد. ایشان حقیقتا دارای جذبه ی معنوی بود.
ان قدری که از گذشته و جوانی ایشان و مرحوم پدرم جست و جو کرده ام، هر دو از یک سرچشمه ی معنوی در دوران جوانی شان بهره مند بوده اند و گعده هایی که با دوستان مشترک در این سالهای پایانی داشتند گواه این مطلب است.
چنانکه قبلا هم نوشته ام، این خلق و خو و حال و هوای معنوی خاص که در این نسل دیدم، در هیچ یک از نسل های دیگر مشاهده نکردم و گمانم بر این است که فضاهای معنوی تهران در دهه ی پنجاه و شصت در تربیت این نسل منحصر بفرد نقش مهمی داشته است.
از نسل دوستان پدر و ایشان هنوز بسیاری شان هستند و اینجانب با برخی از آنها معاشرت دارم، و هنوز هم از جهت اخلاقی و سلوک اجتماعی و مدیریتی منحصر بفرد هستند.
خدا رفتگانشان را بیامرزد و زندگانشان را طول عمر با عزت دهد. نسل بابرکتی بودند و هستند.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 بعدالتحریر۲ 🔹حجم قابل توجهی از آثار استاد شهید مرتضی مطهری ره، ناظر به تبیین نظریه ی معرفت شناخت
📌بعدالتحریر۳
🔹نسبت اندیشه ی اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی با یکدیگر / درباره ی جریان حکمت و اجتهاد
👈اگرچه عموم متفکران انقلاب مانند امام و علامه و شهید مطهری و آیت الله خامنه ای و آیت الله جوادی و.... در بعد هستی شناسی و معرفت شناسی همگی سر سفره ی حکمت متعالیه نشسته اند، اما در امتداد بخشی مبانی صدرایی به مرزهای دانش اجتماعی یکسان نیستند.
برخی به کلیات را پر و بال داده و برخی به تناسب موقعیت، آن مبانی را تا مسایل خرد اجتماعی امتداد داده اند.
از آنجمله مبانی فلسفی و کلامی اندیشه اجتماعی در آثار شهید مطهری و مبانی قرآنی آن در آثار علامه پررنگ تر است، اما آیت الله خامنه ای، بنابر موقعیت سیاسی و اجتماعی، این فرصت را یافته تا لایه های بیشتری از اندیشه ی اجتماعی خود را آشکار کند، به نحوی که اندیشه ی اجتماعی ایشان از مرحله ی تبیین تا تجویز را در بر می گیرد.
به دلیل اشتراک در مبانی و روش این جریان، نسبت دادن مبانی یکی از اینان به دیگری و همچنین نسبت دادن نتایج اندیشه ی آن یکی را به دیگری روا دانسته و در عین حال از تفاوت های جزیی آنان غافل نیستیم.
▪️پرداختن به چهارچوب های فکری «جریان حکمت و اجتهاد» (جریانی که امام و .... حلقه ی اخر آن هستند) و مبانی نظری و عملی آنان خود موضوع یادداشت هایی جداگانه است.
اجمال آنکه متفکران جریان حکمت اجتهاد کسانی بودند که از همان ابتدای دوران غیبت کبری که هدایت و کفالت امت به دوش فقها افتاد، نسبت به تغییرات اجتماعی و پدیده های نو، آگاه و روشن بوده و بر خلاف جریان مدرنیسم که به بهانه ی تغییرات اجتماعی، کلا سنت را از جامعه ازاله کرد، فقها و حکیمان جریان حکمت و اجتهاد تلاش کردند تا در عین حفظ بنیانهای سنت اسلامی، از طریق فرایند اجتهاد و بکارگیری عقل، روح سنت اسلامی را در فضای جدید اجتماعی سریان دهند.
متفکران انقلاب اسلامی، حلقه ی آخر این جریان فکری و علمی و نقطه ی اوج آن هستند که در زمانه ی خود عهده دار تطبیق سنت ایرانی و اسلامی با دنیای تکنولوژی و فناوری و جهان پست مدرن هستند.
اینان رازهای ناگشوده ی بسیاری از ظرفیت های اندیشه ی اسلامی در عصر غیبت را آشکار کردند.
این یادداشت ها را با این دید دنبال کنید.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا عقبنشینی در مقابل جنگ روانیِ دشمن در عرصههای مختلف، خشم و غضب الهی را بهدنبال دارد؟
🔹منظور از عقبنشینی تاکتیکی و غیرتاکتیکی چیست؟
🔹رهبر انقلاب به آیۀ ۱۶ سورۀ اَنفال استناد میکنند.
@taamollat
تأملات اجتماعی
🎥 چرا عقبنشینی در مقابل جنگ روانیِ دشمن در عرصههای مختلف، خشم و غضب الهی را بهدنبال دارد؟ 🔹منظور
📌دو نکته درباره ی روش فهم دینی و تحلیل اجتماعی ره بر انقلاب:
▪️اول آنکه ایشان در قضیه ی لزوم ایستادگی در برابر دشمن و عدم عقب نشینی، به آیه ی ۱۶, سوره ی انفال استناد کردند:
وَمَن يُوَلِّهِمۡ يَوۡمَئِذࣲ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفࣰا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةࣲ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبࣲ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ
و هركس كه در آن روز به آنان پشت كند - مگر آنكه بخواهد جبهۀ جنگ را عوض كند يا به گروه ديگرى بپيوندد - بى گمان، به خشمى از خدا گرفتار شده و جايگاه او دوزخ خواهد بود و آن بدسرانجامى است. »
منظور از عقب نشینی تاکتیکی عقب نشینی ای است که به هدف ضربه زدن به دشمن نباشد، بلکه از روی احساس ترس و استیصال باشد.
مروری بر بیانات ایشان در حوزه ی تبیین و سیاست گذاری نشان می دهد که عموم سیاست های ایشان، به مانند همین جا ریشه ی قرآنی دارد.
همین مطلب بالا، با انبوهی از آیات قرآنی دیگر تایید و تقویت و اشکالات احتمالی آن پاسخ داده می شود.
▪️دستور قرآن کریم درباره ی لزوم ایستادگی، صرفا یک دستور سیاسی و نظامی کور نیست، بلکه از این مبنا ریشه می گیرد که قرآن کریم بر خلاف فهم رایج، ابزار قوام امت را، نه ابزار و آلات نظامی، بلکه ایمان آنان می داند.
«وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ.
سست نشويد و محزون نگرديد؛ زيرا كه شما برتريد اگر اهل ايمان باشيد.» (آل عمران،۱۳۹)
همان چیزی که مردم غزه را پس از حدود یک سال تهاجم وحشیانه و شهادت حدود ۴۰ هزار نفر، همچنان سر پا و مقاوم و کاملا در موضع تهاجمی نگه داشته است.
▪️دو آنکه ایشان با تنقیح مناط، دایره ی مقاومت را از مقاومت نظامی که ظاهر آیه است، به سایر حوزه ها، مانند سیاست و فرهنگ و... نیز گسترش می دهند و معتقدند در این موارد نیز اگر عقب نشینی غیر تاکتیکی صورت گیرد، عاقبت همانست. فلذا آیه محدود به جنگ نظامی نیست.
این، نمونه ای از همان فرایند اجتهاد است که بر اساس آن وضعیت های اجتماعی جدید در سایه ی مسائل گذشته حکم خود را پیدا می کنند.
در گذشته از جنگ و تقابل، تنها تقابل نظامی فهمیده می شد، اما امروز معنای جنگ و تقابل و همچنین جهاد توسعه پیدا کرده است.
این روش فهم نصوص دینی، که در مقابل فهم اخباری قرار دارد، تکلیف امت را در بسیاری از بحران های اجتماعی روشن می کند.
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌بمناسبت رونمایی حزب الله از شهر موشکی (تحلیلی از اشتباه محاسباتی رهبران باطل در برابر جریان حق در طول تاریخ)
👈یکی از شیوه های ثابت برای ضربه زدن به جریان حق در طول تاریخ، ترور و حذف فیزیکی افراد و رهبران آن بوده است.
بسیاری از انبیا و پیروانشان در طول تاریخ به همین شیوه حذف شده اند.
مشخص است که پشت سر این شیوه ی تقابل، این نگاه وجود دارد که با حذف رهبران و پیروان حرکت جریان حق کند یا متوقف می شود.
این در حالیست که جریان حق، بر خلاف گروه های باطل، اساسا قائم به افراد نیست، بلکه قائم به فکر و اندیشه است، اما پیروان گروه های مقابل که با زبان منطق قدرت تقابل با جریان حق را ندارند با این شیوه با جریان حق تقابل می کنند. (ر.ک: مقدمه ی کتاب علل گرایش به مادیگری)
در طول این سالها افراد بسیاری از جریان حزب الله و جریان مقاومت بوسیله ی ترور به شهادت رسیدند؛ راغب حرب، سیدعباس موسوی، حاج رضوان، حاج قاسم، .... تا اسماعیل هنیه، اما این شهادت ها نه تنها تیغ مقاومت را کندتر نکرد، بلکه با رونمایی از قساوت و بی منطقی دشمن صهیونیستی و حامیانش، شمشیر حزب الله و مقاومت را آخته تر کرد تا امروز -در آستانه ی هجوم سراسری جبهه ی مقاومت- از چنین پدیده ای رونمایی کند.
مقاومت یک فکر و یک استراتژی در برابر قدرت های زورگو ست که هیچ قائم به افراد نیست، حال هر چقدر می خواهند بکشند، مقاومت زنده تر و پرجاذبه تر خواهد شد و افراد بسیاری از درون جبهه ی باطل -که نور فطرتشان هنوز روشن است- را به سمت خود خواهد کشید.
جبهه بندی های جغرافیایی در حال بهم خوردن و جبهه بندی های اعتقادی و فکری -که با قتل و ترور قابل زدودن نیست- در حال قوت گرفتن است.
کربلایی دیگری در حال شکل گرفتن است که هم زهیر عثمانی مذهب درو هست و هم چهل نصرانی و هم حر و هم .....
سخت معتقدم روی کارآمدن این زرد موی بی عقل، به این غربال تاریخی کمک خواهد کرد.
روزهای جالبی است این ایام، روزهای قدرت نمایی خدای عصر، پرودگار تاریخ.
#فلسفه_ی_تاریخ
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌بمناسبت رونمایی حزب الله از شهر موشکی (تحلیلی از اشتباه محاسباتی رهبران باطل در برابر جریان حق در ط
📌 بعدالتحریر
🔹چنانکه بدن انسان اگر مسموم یا بیمار شود، با قی کردن و بالا آوردن و بیرون ریختن، سلامت خود را باز می یابد، تاریخ نیز بالاخره روزی همه ی آلودگی های انباشته ی خود را بالا خواهد آورد و حیات انسانی را یکسره پاک و پاکیزه خواهد کرد.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد (صف، ۸)
@taamollat
📌 یک مردم نگاری ساده و نتایج آن
🔹امشب بعد از مدتها، برای یک شب گردی تابستانی، به محله ی قدیم مان رفتم، جایی که در آن بزرگ شدم، محله ای در جنوب شرق تهران. در مجاورت یا در قلب منطقه ی تاریخی و باستانی دولاب.
محله ی ما از قدیم پر بود از مظاهر زندگی سنتی، تکیه چال که قدمتی تقریبا هزارساله دارد، حمام های سنتی فراوان در کوچه پس کوچه ها، چنارهای قدیمی سر به فلک کشیده، سرچشمه های مصنوعی آب در کوچه پس کوچه ها که احتمالا آب قنات ها یا چشمه های اطراف را به اینجا منتقل می کردند و بعضی شان هنوز هم فعالند و آب زلال به جوی های محل سرازیر می کنند، کسب و کارهای سنتی، از بقالی های قدیمی با ترازوهای شاهینی گرفته تا کشک سابی و کفاشی و نانوایی های تنوری و سبزی فروشی و....
همه ی این کسب و کارهای نشانه های پرمعنایی از سنت داشت.
مثلا عموم بقالی ها، با اسم و عنوان فروشنده اش شناخته می شود و هویت آن مغازه کلا وابسته به او بود. غالب اجناس هم، لوازم ضروری زندگی روزمره بود و از لوازم و خوراکی های تزیینی غالبا خبری نبود. نسیه فروشی و خرید دفتری از لوازم قطعی این کاسبی ها بود و..... .
در فاصله ی کمتر از هزارمتر از منزل پدری ما سه حمام عمومی بود که هنوز هم دایر است. یکی شان را که من بارها رفته بودم هم حمام عمومی داشت که مشتمل بر یک سربینه ی بسیار بزرگ و یک گرمخانه. و هم حمام نمره یا خصوصی، که مشتمل بود بر یک سربینه ی بسیار بزرگ و یک حمام که فقط یک دوش داشت و یک لگن و احیانا یک کاسه ی مسی.
وسط گرمخانه عمومی تخته سنگی بود برای مشت و مال و کیسه کشی توسط دلاک. و چند دوش که یک در نصفه و نیمه مقابلش را پوشانده بود مثلا.
مغازه ی بسیار کوچکی در محل ما بود در حد ۶-۷ متر که اصلا کرکره نداشت و فقط دری چوبی داشت. پیرمردی در آن بود که کشک سابی می کرد. کشک سابی را برای اولین و آخرین بار در آنجا دیدم. پیاله های بزرگی داشت که خمیر کشک را در آن ورز می داد و نمی دانم چطور بعد ساعاتی تبدیل به کشک می شد. سر و روی پیرمرد همیشه پر از گرد سفید کشک خشک بود و دور انگشت ها و ناخن هایش همیشه کشک خشکیده، مثل گچ.
وجود کفاشی های متعدد نشانه ای از فقر نسبی مردمی بود که بیشتر کفش را تعمیر می کردند تا اینکه کفش بخرند.
نجاری، آهنگری، ماست بندی و.... نمونه های از مشاغل دور و اطراف ما بود.
مسجد هم دور و برمان کم نبود. از مساجد بزرگ و پر رونق گرفته تا اتاقک هایی در کوچه پس کوچه ها که فقط یک نقش اسلیمی بر سر درش داشت و من سالها بعد فهمیدم که اینجا که صدها بار از کنارش گذشته ام مسجد بوده.
▪️القصه؛
در این چهار سالی که به تهران بازگشته ام، تنها یکی دوبار فرصت کرده ام به آن محل سر بکشم و با این نگاه جدید، آن را بازبینی کنم.
یک بارش همین امشب بود. محله سنتی پدری ام کاملا تغییر کرده و از نشانه های سنت در آن تقریبا چیز زیادی یافت نمی شود.
عمده دلیل در این تغییر اجتماعی، تغییر بافت اجتماعی محل از طریق مهاجرت از اطراف به داخل شهر است. محله و منطقه تقریبا هویت خود را از دست داده و هویت جدیدی هم جایگزین آن نشده.
افزایش کسب و کارها، آن هم در املاک اجاره ای علت دیگر بر هم خوردن بافت سنتی منطقه است.
اجاره ای و موقتی بودن کسب و کارها عملا فرصت ریشه دواندن مشاغل و افراد را می گیرد. حتی مغازه های بزرگ و قدیمی منطقه، زیر اجاره رفته اند.
تبدیل شدن محله، به یکی از قطب های خرید منطقه، زمینه را برای افزایش رفت و آمد از مناطق دیگر فراهم کرده و همین موضوع به عنوان ترمزی برای شکل گیری هویت در محل عمل می کند.
تراکم جمعیتی در محل، تبدیل شدن به قطب تجاری منطقه، و کثرت رفت و امدها، عملا مساجد و مدارس و نهادهای فرهنگی باسابقه ی محل را از دور خارج کرده و رسالت فرهنگ سازی را بر دوش مردمان کف خیابان گذاشته است.
مساجد و مدارس و حوزه های علمیه ی انبوه در این منطقه، عملا در این فضای پرآشوب گم هستند.
امشب که در محل می چرخیدم، محله پر شده بود از کافه و قهوه و اغذیه فروشی که با اشغال پیاده روهای تنگ و ترش محل بوسیله ی میز و صندلی و... تلاش می کردند خود را شبیه مغازه های شمال شهر نشان دهند. و عده ای دختر و پسر دور میزها و.....
▪️اینها که نوشتم هشداری بود بر تغییرات فرهنگی نرم و تاثیر آن بر اعتقادات و سبک زندگی و شاهدی بر پروسه ی پرقدرت و پرنفوذ عرفی شدن در جامعه ی ایران.
ما به مقتضای فلسفه ی اجتماعی مان قائل به وجود امور ثابت در حیات اجتماعی هستیم، اما دامنه ی امور متغیر را هم وسیع تر از آنچه به نظر می آید می دانیم، که حتما باید برایش فکری کرد.
#جامعه_ی_ایران
#عرفی_گرایی
#تهران
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 از منزل «عمه جان» و سفر به اعماق تاریخ تا دنیای آینده
🔹مادرم که خدایش بیامرزد، عمه ای داشت بسیار پیر و فرتوت که روزگار از او جز پوست و استخوان و قد کمانی باقی نگذاشته بود.
آن سالهای آخر عمر -حدود سی سال پیش- که ما به خانه اش می رفتیم حدود ۱۰۰ سال سن داشت.
خانه ای داشت قدیمی و باستانی در کوچه پس کوچه های تنگ و باریک امامزاده یحیی.
در چوبی که زنگ نداشت و کلونی فلزی و زمخت روی آن بود، زنگش همان بود.
وارد که می شدی همانجا پشت در دستشویی تاریک و مخوف خانه ی قدیمی بود که در هم نداشت، تنها پرده ای جلویش آویخته بودند.
بعد چند پله و حیاط آجری و حوض قدیمی جلبک گرفته و چند ماهی قرمز که معلوم بودند خوب دوام آورده اند.
یک ایوان و اتاق آن طرف حیاط و یکی هم این طرف و هر دو ایوان سقفی داشت با ستونهای چوبی بلند.
اتاق منزل عمه جان، بیشتر یک سالن بزرگ بود که با یکی دو تا لامپ زرد رنگ سعی می کرد روشن باشد.
سقف بلند و تیرهای چوبی بسیار و حصیرهایی که بین تیرها قرار گرفته بود. سقف ها هراسناک بود و هر لحظه خوف فروافتادن آن تیرهای چوبی ستبر، لرزه به اندام انسان می انداخت.
گوشه ای از اتاق پرده ای زده بودند که پشتش در حکم کمد دیواری و کمد رختخواب بود. چیزی به نام کمد وجود نداشت که بتوان مثلا وسایل خانه را درون آن پنهان کرد، مثل امروز.
وسایل مورد نیاز زندگی، که مثل امروز انبوه نبود، همینطور گوشه گوشه ی خانه جاخوش کرده بود. نهایتا صندوقچه ای بزرگ در گوشه ی اتاق یا ته اشپزخانه، برای پنهان کردن وسایل قیمتی و اینها.
پنکه ای از پنکه های نسل اول (که مثل پنکه های امروز حفاظ درست و حسابی نداشت، دست کامل داخلش می رفت و برای بچه ها خیلی خطرناک بود) هم به سختی می چرخید و باد کم رمقی تحویل می داد.
گوشه ی این سالن نسبتا بزرگ، یک اتاق بزرگ دیگر بود که به آن آشپزخانه می گفتند. شیر آب و سینک یادم نیست، اما گاز قطعا نداشت و پخت و پز روی یک چراغ نفتی بود. ظرف ها و قابلمه ها و دیگ ها هم گوشه و کنار مرتب چیده شده بود.
عمر بعضی ازین ظرف ها و دیگ ها، از عمر عمه جان خیلی بیشتر بود. آن آشپزخانه ی بزرگ پنجره ای به بیرون نداشت و تنها با یک لامپ معمولی کمی روشن می شد. آنقدری هم که یادم می آید از یخچال خبری نبود، یا اگر بود آن هم از یخچال های نسل اول.
«عمه جان» همسر و فرزند نداشت، و همه ی کارهای خانه را با آن سن و سال خودش انجام می داد.
در خانه اش مبل نبود، نهایتا یک صندلی فلزی قدیمی که معمولا استفاده ی نشستن نداشت.
از تلویزیون هم خبری نبود.
کل زندگی «عمه جان» همین بود.
گاهی عید که به منزلشان می رفتیم، دم غروب خانه در تاریکی فرو می رفت (و شاید همین مشوقی بود برای زودتر خوابیدن) و من که کودکی بیش نبودم از رفتن تنها به حیاط وحشت می کردم. خصوصا آنکه می گفتند در اتاق روبرویی «سکینه خانم» نامی زندگی می کند که من هیچ گاه او را ندیدم، اما ناخودآگاه از او هراسی به دل داشتم. شاید بخاطر همینکه همیشه اسمش بود و خودش نبود.
▪️جزییات بیشتری از آن خانه یادم نمانده، اما
الان که فکر می کنم، می بینم رفتن به خانه ی «عمه جان» در آن سالها، مساوی بود با رفتن به اعماق تاریخ ایران، با رفتن به آنجا قشنگ به دنیای صد و پنجاه سال قبل می رفتیم.
در آن دوران ظاهر و باطن زندگی عموم مردم همین بود. چیز اضافه و تجملاتی وجود نداشت، و کارکرد هر چیز همان بود که بود.
و وقتی اشیا خودشان بودند آدم ها هم بیشتر خودشان بودند.
▪️واقعیت آنست که تاریخ هر چه گذشته، بر عناوین اعتباری اشیا و انسانها افزوده و آنها را بیشتر از خود واقعی شان دور کرده، البته این ویژگی دنیای جدید است.
این مسئله (بیگانه شدن از خود واقعی) بخودی خود عامل عمده ی ضعف هویت اجتماعی و ملی در جامعه ی ما بوده است.
یکی از چیزهایی که ما در نظم اجتماعی پیش رو دنبال آنیم همین است که انسان و طبیعت و اشیا به خودشان برگردند. تکنولوژی خوب و لازم است، اما نباید اجازه داد تکنولوژی (که اساسا ساخته ی دست انسان است)، بر او مسلط شود و اختیار زندگی انسان را به دست بگیرد.
▪️امروز باید عوامل جدیدی چون سیاست، زندگی شهری و حتی برخی مناسک دینداری را به عوامل از خودبیگانگی افزود.
درباره ی هرکدام از اینها و تاثیرشان در دورکردن آدم ها از خود حقیقی شان (خصوصا عامل سوم) حرفهایی دارم، انشالله به وقتش.
▪️به عنوان یک دهه شصتی، از اینکه آخرین بارقه های سنت را قبل از دفن شدن زیر خروارها تکنولوژی و صنعت و اعتبارات اجتماعی در هم تنیده مشاهده کردم و بعد وارد دنیای مثلا جدید شدم، بسیار خوشحالم.
#جامعه_ی_ایران
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » (بخش هشتم) 🔹 فصل سوم، چیستی
📌 درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش نهم)
👈فصل سوم: چیستی علم: لایه های نگاه ایشان به مقوله ی علم
▪️در میان انبوه مسائلی که در باب حقیقت و کارکرد و تاثیرات اجتماعی علم قابل طرح است، نویسنده ی کتاب به شرح و تبیین برخی از مهمترین موارد مطرح شده توسط ایشان می پردازد.
در زیر فهرست این موارد را عرضه و برخی از مهمترین آنها را شرح خواهیم نمود.
۱- علم، معرفت خدا و معرفت دینی
۲-علم و فرهنگ سازی
۳- علم و هدایتگری کنش های اجتماعی
۴- علم و برنامه ریزی و سیاستگذاری اجتماعی
۵-علم بمثابه ی منبع قدرت
۶-علم و سرمایه ی اجتماعی
۷-ماهیت علم و مسائل آن (نسبت علم با فکر، فلسفه و ایدئولوژی و....)
۸-تقسیم بندی و تقسیمات علوم
▪️مروری بر عناوین مطالب آیت الله خامنه ای در باب علم نشان میدهد که ایشان علم را یکی از پایه های مهم شکل گیری جامعه ی انسانی می دانند که با تغییر نگرش به آن، ساختار و بافت جامعه نیز دستخوش تغییر می شود.
«با تلقی های مختلف از علم در هر جامعه ای، هویت فرهنگی و قدرت سیاسی و اقتصادی آن جامعه تغییر کرده است.» (ص۱۵۹)
چنانکه از عناوین بالا روشن است بخشی از مطالب ایشان ناظر به حقیقت و جایگاه علم و نسبت آن با ایدیولوژی و فلسفه و.... است.
مباحث آیت الله خامنه ای در این بخش ها عموما در پاسخ به دیدگاه های غربی و در مقام تشریح دی گاه اسلام به مقوله ی علم است. خصوصا نسبت علم با فلسفه که از مباحث مناقشهبرانگیز غرب در چهار قرن گذشته بوده و بخشی از آن مناقشات به جهان اسلام نیز راه یافته است.
▪️بخش دیگر مباحث ایشان ناظر به روشنگری درباره ی جایگاه علم در جامعه سازی و تمدن سازی است.
به نظر میرسد که مهمترین تاثیر علم در جامعه سازی همان مطلبی است که در صدر فهرست بالا قرار دارد و آن عبارتست از تاثیر علم در معرفت خدا و جهان.
این بخش که دقیقا پاشنه ی آشیل معرفت شناسی غرب است، با روشن کردن مفهوم و جایگاه خدا در حیات بشر و همچنین شناخت طبیعت و مشخص کردن نسبت انسان با آن، مقدمات لازم برای سایر معرفت ها را فراهم کرده و زمینه برای شکل گیری سایر علوم از جمله علوم انسانی قرار گرفته و در گام بعد به تولید فرهنگ، افزایش سرمایه ی اجتماعی و نهایتا سیاستگذاری در حوزه های مختلف منجر گردیده است.
▪️در نگاه آیت الله خامنه ای ، چنانکه دین از پستوی مدرسه به بیرون کشیده شده و به عرصه ی جامعه سازی و نظام سازی وارد می گردد، علم نیز چنین ظرفیتی دارد و در همه ی حوزه ها موثر و کارساز است.
نکته ی مهم دیگر در اندیشه ی ایشان، توجه همزمان به همه ی علوم و معارف است، از علوم وحیانی گرفته تا دانش های فلسفی و علوم پایه و علوم تجربی و.... . از نگاه ایشان هرکدام از این دانش ها نقش خاص خود را در جامعه سازی و نظام سازی دارد که از عهده ی سایر دانش ها بیرون است.
▪️کتاب مستندات فراوانی از کلمات ایشان در این باب ذکر کرده که نقل همه ی آن مقدور نیست، اما در فصل سوم کتاب دستیاب است.
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
#نظام_اندیشه_متفکران_انقلاب_اسلامی
#علم
@taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شباهت دو خادم به حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش نهم) 👈فصل سوم: چ
📌بعدالتحریر۱
🔹دو نکته در رابطه ی علم و حیات اجتماعی
۱. در نگاه آیت الله خامنه ای، غایت همه ی سرمایه های معنوی و فرهنگی، جامعه ی انسانی است.
به عبارت دیگر غایت علم و دین آنست که در عرصه ی ساخت اجتماعی بکار گرفته شود. خلاصه آنکه ایشان دین واقعی و علم نافع را علم و دینی می دانند که در خدمت حیات اجتماعی باشد.
۲. دیگر آنکه نقطه ی آغاز جامعه سازی و اصلاح اجتماعی و تربیت اجتماعی، اصلاح علمی و معرفتی است. به عبارتی تا نگرش انسان به خدا، طبیعت، انسان و روابط اجتماعی اصلاح نشود، تربیت اجتماعی و اصلاح اجتماعی نیز رخ نخواهد داد.
این سیر اصلاحگری کاملا بر روش تربیتی قرآن کریم و سیره ی رسول خدا نیز منطبق است. آیات قرآن کریم در دوران ۱۳ ساله نبوت در مکه و همچنین سیره ی رسول خدا همگی حاکی از اهتمام قرآن کریم و رسول خدا به اصلاح نگرش به خدا، زندگی دنیایی، معاد، مرگ، قیامت و.... است.
گویی تا این معرفت ها اصلاح نشود نوبت به اصلاح ساختاری و .... نمی رسد.
#علم
#نظام_اندیشه_اسلامی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۵ 🔹روش تحقیق در نظام اندیشه ی مت
📌 بعدالتحریر
🔹درباره ی روش استخراج نظام اندیشه(روش شناسی خود کتاب)
امشب گفت و گوی نسبتا مفصلی رخ داد با یکی از دوستان اهل فضل پیرامون روش بکار رفته در کتاب «در آمدی بر نظریه ی علوم انسانی....» در استخراج نظام اندیشه ی آقا.
خطاب به آن برادرمان گفتم:
اولا دیدن اندیشه ی آقا و امام و مطهری و... در قد و قامت یک «نظام اندیشه»، یعنی مجموعه ای منتظم از گزاره های علمی ناظر بهم، که از مقام نظر تا عمل را در بر می گیرد و نهایتا در قواره ی یک «نظریه علوم انسانی» قابل طرح و دفاع است، خودش نوبر است و کسی را سراغ ندارم که اندیشه ی امام و ... را اینگونه و با دیدی کلان تحلیل کرده باشد.
غالب کسانی که به امام و .... پرداخته اند یا بر فقه امام تمرکز کرده اند یا فلسفه و یا عرفان امام. اما نگاه کلان ماهواره ای به نظام اندیشه ی امام و امتداد هایش تا عمل و جامعه سازی را بنده سراغ ندارم.
ثانیا نوع مواجهه ی ایشان با تراث اندیشه ی اسلامی کاملا قابل توجه است. ما -بر خلاف فضاهای روشنفکری اهل سنت- درباره ی نوع مواجهه مان با سنت و نسبت آن با دنیای جدید کم صحبت کرده ایم.
اگر آثار دکتر نصر و آقای داوری را کنار بگذاریم، ما نسخه ای حوزوی از این موضوع در اختیار نداریم، در حالیکه آثار امام و آقا و مطهری و علامه پر است از کدهایی که مسیر ما را برای حل این مشکل دنیای معاصر روشن می کند.
برجستگی کتاب «در آمدی بر نظریه ی علوم انسانی....» و سایر آثار مولف ان، همین است که
دیدگاه این متفکران را برای حضور دین در عرصه ی دنیای جدید بر اساس رجوع گسترده به آثار و استخراج نظام فکریشان عرضه نموده است.
سوم آنکه بر اساس نظام اندیشه ی خود مولف کتاب، دغدغه ی تطبیق دین با تغییرات اجتماعی در دوره معاصر، دامنه ای به درازنای تاریخ اجتهاد در تشیع دارد و اساسا روش اجتهاد و رویکرد اصولی در فهم دین، با همین دغدغه ی تطبیق دین با تغییرات دنیای جدید ساخته و پرداخته شده.
در نتیجه ما با یک جریان علمی تاریخی و سترگ مواجهیم که در میان همه ی جریان های علمی جهان اسلام وزن سنگین تری دارد.
خود این جریان علمی و تمایزات و اثرات آن از سایر جریان ها نیازمند کار علمی و تحقیقاتی علی حده ای ایست.
فعلا که دلمشغول تبیین خود کتاب هستیم، ولی جا دارد که جلساتی برای روش شناسی کتاب در نوع مواجهه با تراث اسلامی و همچنین روش شناسی فهم آثار و نظام اندیشه متفکران برپا شود.
#بار_بر_زمین_مانده
@taamollat
📌اگرچه کتاب درباره ی تاریخ علم در جهان اسلام بسیار است، اما به نظر می رسد سیاق آثار استاد ابراهیمی دینانی، به آنچه مد نظر ماست، بسی نزدیکتر است.
رفت و برگشت های جریانات علمی، خصوصا تصادمات حکما و متکلمین در آثار ایشان برجستگی خاصی دارد و از قضا تکامل هر دو جریان فلسفی و کلامی و تاثیر آنها بر سایر شاخه های علمی در آثار ایشان بهتر قابل ردیابی است.
در معرفی جریان #حکمت_و_اجتهاد و تمایزات آن از سایرین، آثار ایشان قطعا از منابع اصلی خواهد بود؛ انشالله
▪️کتاب بالا(در سه جلد) ، یکی از بهترین آثار ایشان در همین فضاست که بخوبی نشان می دهد، در طول تاریخ، فکر فلسفی و دانش منطق در مواجهه با نقدهای متکلمین و رویکرد فقیهان و منازعات ادیبان، چگونه خود را حفظ کرده و رویکردهای ظاهرگرایانه را کنار زده و جلو آمده است.
جریان فلسفی در طول تاریخ صرفا جریانی در کنار سایر دانش ها نبوده، بلکه مبنا و چارچوبی بوده است برای فهم بطور کلی، چه فهم و شناخت هستی، چه انسان و روابط انسانی و چه ... . این نگاه که تلاش می کند از ظواهر پدیده ها گذشته و به حاق پدیده ها دست یابد، به نحوی آشکار در مقابل الگوهایی قرار داشت که به ظاهر اکتفا می کردند و همین مسئله موجب مناقشاتی تاریخی گردیده است.
اوج این مناقشات بجایی بر می گردد که فیلسوفان خواستند فرآورده های فکری خود را در فهم دین بکار گیرند.
حکایت دفاع جانانه ی حکما از موضع فلسفی شان، و ترسیم رابطه ی فکر فلسفی با دین، از صفحات پرشور تاریخ علم در جهان اسلام است. نتیجه ی این مناقشات تاثیر مستقیمی بر سایر شاخه ها از جمله علوم انسانی داشته است.
#حکمت_و_اجتهاد
@taamollat