⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
- اگهازمبپرسنمهمترینچیزیکهزندگیبهتیادداده چیهمیگم :
هرجای زندگی حالت با کسی و چیزی خوب نبود ترکش کن ، مهم نیست تا کجا پیش رفتی ،مهم نیس چقد زمان گذشته میگم هیچوقت برای ترک مسیر و آدم اشتباه دیر نیست ، میگم هیچی توی زندگی مهمتر از این نیست که حالت خوب باشه ، هیچ چیزی و هیچ کسی ارزش آزار دیدن رو نداره میگم اولویت زندگیت حال خوبت باشه چون یه جایی وقتی به گذشته نگاه میکنی میبینی سر آدما و اتفاقاتی اذیت شدی که حالا هیچ جایی تو زندگیت ندارن .💁🏻♀'🌱'
فكر میكردم
آدمها همانطور كه آمدهاند میروند
نمیدانستم كه نمیروند میمانند ..
ردشان میماند حتی
اگر همه چيزشان را هم
با خودشان بردارند و بروند.
±
فریباوفی
تا وقتی به دختران و پسران خود این مسئله مهم را تفهیم نکنیم ڬ ، زندگی زناشویی یڬ قرارداد قلبی و یڬ تضمین اخلاقی است ڬ باید پایه و اساسش بر درستی ، صداقت راستگویی،شرافت و حقیقت باشد نه یڬ معامله محضری ڬ طرفین میکوشند در طی تمام مواد آن کلاه سر یکدیگر بگذارند دختران و زنان ما از شر این همه بدبختی و این اسارت و بردگی نجات نخواهند یافت .
±
یکجرعهکتاب|تقلیدزندگی🔖
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
± اشتباه شما اینه ك↓
فرق بیت رکبودن و گستاخی رو هنوز درک نکردید ..
‹ رکبودن › یعنی من در مورد مسائل مربوط به خودم
با صراحت جواب بدم ؛ مثلا ، این غذا رو دوس ندارم ، مهمونی نمیام ، حوصله ندارم و ..
‹ گستاخبودن › یعنی من در مورد مسائل شخصی دیگران مانند رنگ مو، چاق و لاغر بودن، سایز بینی، نوع پوشش گرایش و هویت جنسی، اظهار نظر کنم .
در قالب ‹ رکبودن › به دیگران توهین نکنیم.
✿•••﴿#هَـسْتٖۍاَمبـٰاشْ﴾•••✿
♥️࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇♥️
#part_350
نمیخواستم پای اُرژانس به شرکت باز بشه تا حرف و حدیثهای بیشتری پشت سرم شروع شه.
اما دیر حالم خوب شد درست وقتی که پرستارهای اُرژانس رسیده بودن توی اتاقم.
حالم رو براشون شرح دادم.
ماسک اُکسیژنی رو به من دادن که جلوی دهانم گرفتم و بعد در مقابل خانم شهابی پرسیدن:
چند سالتونه؟
همون موقع فرزاد از راه رسید.نگاهی به خانم شهابی انداخت و پرسید:
اینجا چه خبره؟
چشمامو بستم و شنیدم که خانم شهابی ماجرا رو برای فرزاد توضیح داد.
یکی از پرستارهای اُرژانس پرسید:
خانم صدامو میشنوید؟...
چند سالتونه؟ سابقه ی بیماری قلبی دارید؟
صدای فرزاد رو شنیدم:
من همسرش هستم...
ایشون باردارن.
چشم باز کردم.
دهان خانم شهابی از تعجب باز مونده بود.
_چند وقته؟
بازم فرزاد جواب داد.
_ شش ماه.
_ایشون دچار اِسپاسم عصبی شدن...
ولی خوبه که یه سونوگرافی هم برای سلامت جنین برن.
#ادامه_دارد•••
✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہیگـانہ﴾
#ڪپۍممـنۅع(حࢪام)‼️
#امـانٺداࢪبـاشیـم❌
♥️࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇♥️
✿•••﴿#هَـسْتٖۍاَمبـٰاشْ﴾•••✿
♥️࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇♥️
#part_351
_ممنون.
ماسک رو از روی دهانم برداشتم و گفتم: بهترم.
_سعی کنید عصبی نشید...
براتون خوب نیست.
_ بله...چشم.
فرزاد اونها رو بدرقه کرد.
روی کاناپه ی سه نفره ، دراز کشیدم.
هنوز یه کم احساس خفگی میکردم.
روسریمو کامل باز کردم و چشمامو بستم.
صدای بسته شدن در اومد و قدمهایی که نزدیکم میشد.
اصلا قصد نداشتم چشم باز کنم که گفت:
داری دیوونم میکنی لعنتی...
برو خونه...
تو الان نباید شرکت باشی.
_ لطفا برید بیرون تنهام بذارید.
مونا خانم منتظرن.
صورتشو نزدیک صورتم آورد و گفت:
ببین حسادت چه به روزت آورد!
فریاد زدم:
برو بیرون...
حالم از کنار تو بودن بد میشه.
نگاه تندی بهم کرد و رفت.
تا فرزاد رفت خانم شهابی وارد اتاق شد.نشست روبه روم و گفت:
بهتری؟
_ممنون...خوبم.
_ شنیده بودم شما همسر آقای شاهی هستید و جدا شدید...
اما نمیدونستم باردارید
_ این مهمه واقعا؟!
#ادامه_دارد•••
✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہیگـانہ﴾
#ڪپۍممـنۅع(حࢪام)‼️
#امـانٺداࢪبـاشیـم❌
♥️࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇♥️
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
‹ کاش میشد خودتو پرت کنی وسط بعضی از عکسها؛🎄!›
‹ کاش میشد خودتو پرت کنی وسط بعضی از عکسها؛🏕!›
توی مراحل احیا و مراقبت از نوزاد ، یه مرحلهای هست
به اسم خشک کردن !
یعنی چی؟
یعنی با یه حولهی نرم و خشک، تن و بدن نوزاد رو با احتیاط خشک و تمیز میکنن ..
موقعی که این مرحله رو به کارآموزای علوم پزشکی حالا
با هر رشتهای آموزش میدن، تاکید میکنن تا جایی که میتونن دست کوچولوی تازه متولد شده رو کاری باهاش نداشته باشن ، حتی شده فقط کف دستاشو بذارن همون جوری بمونه، خشکش نکنن ..
چرا؟ برای اینکه بوی مادر روش بمونه که وقتی نوزاد رو میذارن روی سینهی مادر جوری که دستاش کنارِ سرشه
و مقابل صورتش بفهمه این بوی بهشتی که توی دستاش جامونده از کجاست ؛ بفهمه این آدم همون عطریو داره که نه ماه باهاش زندگی کرده، که دلتنگی نکنه، که آروم بگیره که نترسه ..
جالبه نه؟
میخوام بگم حتی اون موجودِ کوچولوی تازه واردم با همهی بیخبریش، با همهی ادراک نداشتهش، میفهمه عشقو، میفهمه تعلقِ خاطر رو، میفهمه مفهوم ابدی و ازلی به نام مادر رو !
میخوام بگم فرقی نمیکنه کی باشی و صاحب چه مقامی باشی و چه سن و سالی داشته باشی، در هرحال بی نهایت خوشبختی اگه سایهی مادر بالای سرته، آرامش دنیارو داری اگه هنوز عطر تن مادرت توی خونه میپیچه : )!💚'🔒'