eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
273 دنبال‌کننده
174 عکس
32 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
السّلام علیک ایّتُها الصّدیقة الشّهیده
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند مسلمان ایرانی؛ شعارها و الگوها یکی از امتیازات بسیار مهم دین جهان شمولی مثل اسلام این است که با کلیت هیچ فرهنگ اصیلی درگیر نمی شود این اشتباه بزرگیست که فکر کنیم مسلمان شدن یعنی پذیرفتن آداب و رسوم زندگی اعراب؛ خود اسلام هم مطلقا چنین انتظاری ندارد. یکی از نشانه های زیرکی تاریخی ایرانیها هم درک همین مسئله بود؛ وقتی اسلام وارد ایران شد ایرانی ها مسلمان شدند اما ایرانی مانند و زبان ؛ آداب و رسوم؛ سنت و هویت ایرانی خود را نیز حفظ کردند. اساسا خداوند تفاوت فرهنگ ها و وجود قبایل و ملیت های مختلف را از آیات خود و مقدمه شناخت بهتر ابنای بشر از یکدیگر و زمینه ساز رشد آنها معرفی می کند پس روشن است که به دنبال از بین بردن این تنوع زیبا و یکدست کردن آن نیست اما اینجا نکته مهم دیگری نیز وجود دارد: اسلام، دارای مجموعه ای اصول فکری و فرهنگی است که درعین حال که منافاتی با کلیات هیچ فرهنگی ندارد رنگ و بوی خاصی در زندگی انسان ایجاد می کند یکی از مهمترین راههای ایجاد این رنگ و بو و این سبک زندگی تعیین نمادها و شعارهایی است که به ظاهر زندگی آدمی مربوط می شود؛ مثلا شعار شروع کار در اسلام، گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است، شعار مواجهه دو مسلمان، سلام علیکم است [نه درود بر شما]، شعار مواجه با مرگ انا لله و انا الیه راجعون است[ نه دو دقیقه سکوت!] ، اذان خود یکی از بزرگترین و مهمترین شعار هاست. مهمترین کارکرد این شعائر این است که برای انسان یک هویت مستقل فکری و دینی تعریف می کنند و مرزهای عقیدتی زندگی یک مسلمان را با یک غیرمسلمان روشن می کند. لذا شعائر درجای خود مهم اند و به منزله تابلوهایی هستند که مسیر کلی را یادآوری می کنند. وقتی نمادها و شعارهای اصیل از بین رفت و مرزها و تمایزها تخریب و کمرنگ شد همین تغییرات ظاهری، به تدریج زمینه ای می شود برای از بین رفتن روح دینی زندگی و در نهایت هضم شدن در نظام فکری مقابل. تاکید رسانه های غربی برای تغییر عادات و سبک زندگی بومی از طریق نمادسازی ها و خلق الگوهای مختلف، دقیقا به همین دلیل است. اینکه به لحاظ شرعی تشبّه به کفار در پوشش و غیره حرام شده و یک مسلمان از اختلاط با کفار به شکلی که در زندگی دو مسلمان وجود دارد منع شده به این دلیل است که در عین وجود تعاملات انسانی، مرزهای هویتی محفوظ بماند روز زن را ارج ننهیم ولنتاین رایج می شود، ولادت رسول اکرم ص را کمرنگ کنیم؛ کریسمس باب می شود، سلمان فارسی را برجسته نکنیم پادشاهان اسطوره ای بزرگ می شوند؛ نوروز و یلدا را جشن نگیریم پارتی و ... تکثیر می شود https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند افتخار به جنسیت «احساس ارزشمندی» از مهمترین و فطری ترین نیازهای بشر است از سوی دیگر هویت مرد و زن کاملا با جنسیت آنها مرتبط است؛ اگر شرافت یکی از این دو هویت جنسیتی تحقیر شده یا فرودست انگاشته شود زمینه آشفتگی هویتی ایجاد می‌شود. زن اگر نسبت به جنسیت خود و اقتضائات و نقش های ذاتی برآمده از آن؛ احساس افتخار و نفاست نداشته باشد به طور طبیعی یا جنسی می شود یا به سمت جنسیتی که مایه افتخار دانسته می شود(مرد)حرکت می کند یعنی یا از مزّیت‌های جنسی اش برای تامین حس ارزشمندی بهره‌برداری می کند؛ یا به سمت مردوارگی حرکت می کند تا با تأیید بیرونی گرفتن از دیگران ، از درون احساس عزت و قدرت کند. اما این دو راه چون برآمده از نوعی حقارت پنهان است زن را عمیقا راضی نمی‌کند؛ او در ناخودآگاهش همواره خود را یا ابزار التذاذ می بیند یا نسخه دوم مرد! درنهایت یا به حس عدم رضایت از جنسیت و یا ضدّیت با مرد می رسد یا اصلا می زند زیر کاسه بدیهیات عقلی و از اساس منکر وجود جنسیت شده و آن را برساخت و حتی امری سیّال و ذهنی می نامد! یعنی یا افسرده می شود یا طغیانگر پس زنِ جنسی شده یا فمینیست شده، ویترین نوعی استیصال است که ریشه آن یا فردی است یا اجتماعی. به لحاظ فردی اگر زنی قدر و قیمت هویت جنسیتی خود را در نظام خلقت بفهمد حتی اگر جامعه به این هویت ارزشمند بی اعتنایی کند او منفعل و واداده نمی شود اگرچه کار برایش دشوار می شود؛ همچنین جامعه ای(اعم از زنان یا مردان یا هردو) که جنسیت زن را ذیل جنسیت مرد تعریف می کند به این بن بست خودساخته دامن می زند البته جنسیت مرد و زن در ذات خود با اقتضائاتی متفاوت ایجاد شده است و همین تفاوت هاست که خصلت متکامل کننده بودن را به جنسیّت می بخشد پس بدیهی است که برخی قابلیت ها درهر یک از دو جنسیت یا وجود نداشته باشد یا «مزیّت نسبی» آن جنسیت به شمار نیاید چنانچه در جسم نیز چنین است فضّل الله بعضهم علی بعض. اما این امر نباید نقص و فرودستی تلقی شود. دیدن مزیت های جنسیت در خود فرد باعث نوعی عزت نفس می شود و شناخت مزیت های جنسیت مقابل و اثر تکمیل کننده آن نسبت به جنسیت فرد، موجب نوعی رغبت، نیاز و پیوند می شود. پس زن و مرد نسبت به جنسیت خود (که از حس مهمتر است) و نسبت به جنسیت دیگر احساس کامل کنندگی و کامل شوندگی ( حس پیوند) می کنند دقیقا برعکس احساسی که در اصالت بخشی به یک جنسیت ایجاد می شود نتیجه ترکیب این دو حس اصیل تشکیل نهادِ اخلاق پایه ی خانواده است که در آن حتی مزیتهای جنسی نیز به خدمت مزیتهای جنسیتی در می آید. https://eitaa.com/taherrahimi
أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوَى... کجاست گردآورنده وحدت بر پایه تقوا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: مادر باش!  این یک حقیقت محض است که اگر بخواهیم سطح اخلاق در یک جامعه تنزل یابد و به مرز بحران برسد و اگر بخواهیم گرمادهی و آرامش بخشی از نهاد خانواده رخت بربندد و اگر بخواهیم یکی از گوهری ترین بخش های هویت یک زن از او گرفته شود و او را درگیر بازی های فمینیستی کند فقط کافی است یک کار انجام دهیم: اهمیت، قداست و اولویت مادری را در یک فرهنگ کمرنگ کنیم؛ بقیه ویرانی ها خود به خود به وقوع خواهند پیوست و تا نابودی کامل یک تمدن به پیش خواهد رفت. در این میان چندان فرقی نمی کند که قالب مادری را بگیریم یا محتوای آن را؛ چه کاری کنیم که کسی مادر نشود چه کاری کنیم که مادری نکند! و این کار چه به تحمیل و جبر جامعه باشد و چه با تغییر فرهنگ و جابجایی اولویت ها به بهانه متمدن شدن! اگرچه دختران رحمت اند و زنان، برکت اما بهشت زیر پای دختران نیست زیر پای زنان هم نیست؛ بهشت زیر پای مادران است و مادر کسی است که مادری می کند نه کسی که صرفاً فرزندی را به دنیا می آورد. به گواهی علم و تجربه نقش مادری و به تبع آن خانواده، در هر تمدن بشری که از بین برود بی تردید آن تمدن، دیر یا زود محکوم به فروپاشی است اگرچه مردمانش آسمان هفتم علم را درنوردیده باشند و یا  هسته ریزترین اتم ها را نیز شکافته باشند. فاطمه «س» قبل از آنکه فرزندی به دنیا بیاورد، امّ ابیهاست و پس از آن، مادر یازده خورشید و اسوه ایشان؛ و خیری کثیر [کوثر] برای همه کائنات الی الابد اینگونه است که الگوی فاطمه س به عنوان کامل ترین و بی نقص ترین مظهر و تجلی مادری؛ خودبه تنهایی مانند ستونی است که حیات معنوی بشر و بقای تمدن انسانی وامدار تکیه بر قامت فکری و معنوی اوست.  آری فاطمه مادر بشریت است https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند قهرمان هویت ملی انسان ها ذاتا قهرمان خواه اند ویژگی های فطری را نه می توان در کسی ایجاد کرد و نه می توان از کسی گرفت. نیاز به قهرمان این چنین است. قهرمان کسی است که آدمی، خودِ متعالی اش را در او می یابد، به وجودش و به هویتش تکیه می کند، با او همذات پنداری می کند، به او وحماسه اش دل می بندد و زمانی که به او می اندیشد شوق و امیدی در ضمیرش می جهد قهرمانان، مخزن های هویتی و باتری های تحرک آفرین جوامع اند برای کودکان؛ والدین به ویژه پدر ، نقش قهرمان را دارند پدری که خود را خوار می کند یا مادری که اقتدار پدر را نابود می کند به لحاظ تربیتی آسیب بزرگی به فرزندش میزند؛ نتیجه این می شود که کودک، قهرمان خود را گم می کند و چون ذاتا نیاز به قهرمان دارد؛ محبوب خود را در قهرمان های دیگری جستجو می کند که ممکن است بسیار آسیب زا باشد حکایت جامعه نیز همین است. جوامع انسانی به شدت نیاز به قهرمانانی دارند که بتوانند هویت آرمانی شان را در آن بازتولید کنند. جامعه نیز اگر قهرمانش را گم کند دچار بحران هویتی و شخصیتی می شود. قهرمان خواهی را نمی توان از فرد یا جامعه گرفت فقط می توان قهرمان ها را عوض کرد لذا با «مدیریت قهرمان» های فرد یا جامعه می توان آنها را رشد داد یا به تباهی کشاند این همه تقلای غرب برای قهرمان سازی های کاذب دقیقا به همین دلیل است. کسی که بتواند قهرمان انسان یا جامعه ای را تغییر دهد از او همانی خواهد ساخت که می خواهد. حاج قاسم مصداق یک قهرمان حقیقی در فرهنگ معاصر ایرانی است. ظرفیت هویت بخشی او بسیار پررنگ تر از کار کارستان او در حیطه نظامی و امنیتی است. او میوه بارز اندیشه و سلوکی است که یک ملت را قانع کرد که برای تحققش انقلاب کند. او ثمره بالفعل یک آرمان اجتماعی است اگر از افکار عمومی مردمی که چهل سال پیش انقلاب کردند می پرسیدیم انسان مطلوب شما از این انقلاب چگونه است احتمالا می شنیدیم: یک مومن عاشق، آگاه، گذشته از خود، مجاهد، عدالتخواه و ظلم ستیز با افق ها و آرمان هایی جهانی. حاج قاسم یکی از همان ها بود راز محبوبیت او را بعد از اخلاص و ایمان عمیقش باید در این نکته دید که او سمبل یک ایده آل جمعی و بخشی از هویت آرمانی ما ایرانی ها بود و چقدر جامعه در حال رشد اما سردر گم ما به الگوگیری از این پدر های هویت ساز محتاج است که حماسه بیافرینند و ما را در حسرت این اوج بنشانند و اینگونه سیلی محکمی به این روزمرگی های کشنده و رقت بار ما بکوبند و ما را از هرزه زیستن و حقارت و انفعال برهانند و یادمان بیاورند که قرار بود به کجا و تا کجا پرواز کنیم روحمان با یادش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. آجَرَکَ اللهُ یَا صَاحِبَ الزَّمَان