تحلیل سریال شوالیه ماه
سریال جذاب شوالیه ماه یا موننایت به زیبایی و با صراحت نفوذ خرافات در بدنه علم روانشناسی را به ما نشان میدهد
شخصیت اصلی فیلم بین دو حالت خودآگاه و ناخودآگاه مرتب تغییر وضعیت میدهد تا به زیبایی نظریهی کوه یخ فروید را زیر سؤال ببرد آنجا که هر دو تای این وضعیت باز زیر سایهی یک بیمار بستری در تیمارستان قرار می گیرد یعنی ضمیر سوم
کارگردان سریال شوالیه ماه به نوعی میخواهد بگوید اگر نظریهی خودآگاه و ناخودآگاه فروید را بپذیریم دچار تسلسل میشویم چون میتوان ضمایر متعدد دیگر را هم به این کوه یخ اضافه کرد
و این نقطه ضعف تئوری فروید در دو وجهی بودن شخصیت انسان کارگردان شوالیه ماه را سوق میدهد به نظریه پرسونا یا نقابهای یونگ و به عالم کهن الگوهای یونگ ورود میکند
ظهور خدایان متعدد باستانی در کالبدهای انسانی در واقع همان تقسیم بندی آدمها به تیپ های چندگانه شخصیتی بر مبنای کهن الگوها است که در این سریال به زیبایی و به صورتی جذاب مطرح میشود
در پایان کارگردان با دیوانه قلمداد کردن دکتر روانشناس یا رئیس تیمارستان تیر خلاص را بر پیشانی شبه علم روانشناسی شلیک میکند و اینگونه القا میکند که روانشناسان خود دیوانه و محکوم به فنا هستند
اینکه بلاخره غرب خودش به توهمی بودن علم روانشناسی اعتراف میکند دور از انتظار نبودهاست چرا که هر دانشی که بشر را مورد مطالعه قرار دهد ولی مسئله مبدا و معاد انسان را در سرنوشت او در نظر نگیرد دانشی ناقص و متوهم است
شخصیت شناسی مبتنی بر کهنالگوهای اساطیری که متأسفانه امروزه در ایران مورد بهرهبرداری انبوه کثیری روانشناسان زرد قرار میگیرد همان اساطیراولین است که کافران عصر پیامبر انسانشناسی قرآن به آن نسبت میدادند.
إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
هنگامی كه آیات ما را بر او میخوانند، گوید: افسانههای پیشینیان است! (۱۵)
سوره قلم - آیه ١۵
قرآن مبین
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَآ أَنْزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوٓا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
و هنگامی كه به آنان گویند: پروردگارتان چه چیزهایی نازل كرده؟ میگویند: [چیزی نازل نكرده، آنچه به عنوان قرآن در دسترس مردم است، همان] افسانههای [دروغین] پیشینیان است!! (۲۴)
سوره نحل - آیه ٢۴
قرآن مبین
#سریال_شوالیه_ماه
#تحلیل_سینما
#روانشناسی
#صنعت_روانشناسی
#روانکاوی
#تیپ_های_شخصیتی
#فروید
#نقد_فیلم
#نقد_سریال
تحلیل استراتژیک سینما
مکاتب جدید و مدرن روانشناسی زیگموند فروید را متهم میکنند که با ابداع روانکاوی تحلیلی باعث یک عقب ماندگی صدساله در روانشناسی شده است
فیلم ستودهشده و کاندیدشده برای اسکار کوچه کابوس تلاش میکند دو روی چهره روانشناسی کلاسیک را به تماشا بگذارد
چهرهای که یک رخ آن صنعت پولساز روانشناسی تحلیلی است و روی دیگرش صنایع سرگرمی ساز همچون شعبده بازی و رمّالی میباشد
گیرمودلتورو کارگردان چیرهدست فیلم کوچه کابوس رمان انتقادی ویلیام لیندزیگرشام را از دهه ۴۰ میلادی با هنرمندی تمام به تصویر کشیده است
بطوریکه مخاطب فیلم مبهوت میشود از روایت شفاف و صریحی که شباهت بین رمّالِ شعبده باز و روانکاو فرصتطلب را به هنرمندی تمام بیان میکند
ما میدانیم که در دهه چهل میلادی آموزههای فروید با عنوان مکتب وین در اوج پرستش توسط روانشناسان و جامعه شناسان و پزشکان بوده است لذا میتوان اصل داستان را یک نگارش انتقادی نسبت به روانشناسان دوران نویسنده تلقی کرد
در فیلم کوچه کابوس محور اصلی یا ستون اصلی قصه مسئله اعتراف به گناهان گذشته یا افکار گناه آلود فعلی است
جمعبندی سخنان رمال کلاهبردار داستان این میشود که مگر نه این است که افراد یکشنبهها نزد کشیشها به گناهانشان اعتراف میکنند من نیز همانگونه به آنها آرامش هدیه میکنم
امروزه روانشناسان مکتب شناختی میگویند هیچ دلیلی وجود ندارد که بیمار را وادار به تعریف قصه های سیاه دوران کودکی و نوجوانی اش کنیم
و اصولاً چه لزومی دارد مُراجع کارهای نابههنجارش را برای روانشناسش بازگو کند بلکه باید رفتار غلط فعلی اش را با توسعه آگاهیها و شناخت هایش تغییر دهیم
قطعاً فروید و پیروانش میراثدار کشیشان مسیحیای بودهاند که با اعتراف کشیدن از مردم و بخشیدن گناهانشان وجدان آزردهشان را تخدیر کرده و احساس آرامش و آسودگی وجدان جهت تداوم زندگی غلط به آنها میدادهاند
شایسته است بدانیم درمکتب اسلام اعتراف به گناه از کارهای مذموم و نهی شده می باشد
#نقد_فیلم
#کوچه_کابوس
#اسکار
#مکتب_وین
#زیگموند_فروید
#روانکاوی
#روانشناسی
تحلیل استراتژیک سینما
سنگ بزرگی که فروید به چاه انداخت
تحلیل فیلم تار
خانم لیدیاتار رهبر مشهور ارکستر است که بوسیله شهرت خود از دختران و زنان جوانِ جویای نام سوء استفاده جنسی می کند
فیلم تار ماجرای یک زن همجنس باز است که به واسطه آزادی های جنسی ناشی از تئوری های فروید در جامعه غربی تبدیل به یک کَفتار درنده میشود که قادر نیست خوی درندگی خودش را کنترل کند یعنی چیزی شبیه یک گرگینه
بی خوابی ها و استرس های شبانه لیدیاتار و مصرف مکرر قرص های آرامش بخش نمادهایی هستند که کارگردان از آنها در نشان دادن حالت بیمارگونهی زن استفاده می کند
تادفیلد کارگردان فیلم تار در واقع قصه گوی شهر فرنگی است که مردمانش افسار پاره کردهاند و در زیر نقاب هنر اصیل و تمدن کهن در حال دریدن نوع ضعیفتر همدیگر هستند مانند گله گرگ های گرسنه
خانم لیدیاتارِ همجنس باز خود را مرد میپندارد لذا به راحتی به زنان به چشم جنس مخالف و البته طعمه نگاه میکند و همچون عنکبوت شکارچی همنوعانش را در تارهایی گسترده و نامرئی به دام می اندازد
شاید خالی از لطف نباشد که به اشارات مستقیم و غیرمستقیم تادفیلد کارگردان فیلم تار به شباهت رفتار فاشیستی ضدقهرمان فیلمش با نازی های جنگ دوم جهانی توجه کنیم
یکی آنجا که لیدیاتار از استاد کهنسالش میپرسد آیا نازیسم و آزار جنسی را کنار هم می گذارید که یعنی آیا اینها از یک جنس هستند
و دیگر آنجا که لیدیاتار هر زمان که هیجانی میشود به زبان آلمانی صحبت میکند و تماشاگر ناگهان هیتلری مؤنث را در قاب تصویر به تماشا مینشیند
در پایان فیلم زمانی که خانم لیدیاتار رسوا می شود و عنان و اختیار رفتارش را از دست میدهد و در سرزمین خودش جایی برای ادامه کار و زندگی ندارد به کشوری در شرق دور می گریزد و آنجا نیز زیر نقاب هنرمندی معروف به تلاش برای نابود کردن روح وروان زنان جوان ادامه میدهد
تادفیلدِ کارگردان این تداوم پلیدی را با نمایش دست گذاشتنِ لیدیاتار بر روی شانه دختر جوان نوازنده ویالون به ذهن مخاطب نفوذ میدهد که یعنی این قصه ادامه دارد
سکانس آخر فیلم تار که شکارچی به شکارگاهی بکر و دور میگریزد چقدر شبیه بخش آخر فیلم سکوت بره ها است آنجا که دکتر هانیبال آدمخوار در بین قربانیان آینده اش در کشوری آفریقایی در حال قدم زدن است
البته باید گفت این بازسازی سکانسهای فیلمهای تاریخی امری رایج است و تادفیلد هنرمندانه و بجا از این تکنیک بهره برده است
به راستی میتوان گفت فیلم تار همچون سکوت بره ها یک انتقاد سهمگین بر علیه روانشناسی نوین است و متهم اصلی خلق اینهمه جنایتکار با اتیکت و اتوکشیده را شخص زیگموند فروید و مکتب وین یا مکتب اتریش معرفی میکند
نظریه زیگموند فروید میگفت اگر موانع رفع نیازهای جنسی آدم ها را در سنین پایین بردارید در سنین بالاتر آنها عقده ناگشوده نخواهند داشت سربه راه خواهند بود
به عقیده تاد فیلد و همفکرانش فروید در واقع یک دیوانه بود که صدسال پیش سنگ بزرگی را در چاه جامعه جهانی انداخت بطوریکه امروز هزاران عاقل توانایی بیرون آوردن آن سنگ و قربانیان افتاده در آن چاه را ندارند
البته نعره این انتقاد در سکوت بره ها قدرتمندتر و گوش خراشتر بود چرا که کاراکتر دکتر روانشناس آدمخوار یک پارادوکس بزرگ برای حمله به اصل روانشناسی است یا تمثیلی است بر اینکه روانشناسان آدمخوارانی هستند که توحش را در جامعه گسترش میدهند
#تحلیل_فیلم
#تحلیل_سینما
#زیگموند_فروید
#فیلم_تار
#tarmovie
#روانکاوی
#روانشناسی
#مکتب_وین
#مکتب_اتریش
#کیت_بلانشت
#همجنس_بازها
#همجنس_گراها
#قوم_لوط
#سکوت_بره_ها
تحلیل استراتژیک سینما
زوتوپیای فرویدی
تحلیل فیلم آخرین جلسه فروید ۲۰۲۳
کارگردان متیو براون ساخته مشترک آمریکا و انگلستان
بازیگران
آنتونی هاپکینز
متیو گود
لیو لیزا فرایز
فیلم آخرین جلسه فروید در واقع صورتجلسهٔ سینمایی یک ملاقات خیالی بین زیگموند فروید، روانشناس یهودی خداناباور و سیاسلوئیس، پژوهشگر مسیحی و نویسنده الهیدان انگلیسی است
فروید، روانشناس یهودی الاصل اتریشی در آغاز قرن بیستم مشهورترین و البته مخربترین نظریه انسانشناسیاش را به عنوان پایه علم روانشناسی معرفی کرد
نظریهٔ فروید یهودی این بود:
عموم اختلالات بشر که منجر به عدم دستیابی به سعادت و آرامش روان است همانا سرکوب نمودن غرایز جنسی است
و سپس فروید بهعنوان راه حل، این چاه را پیش پای بشریت گذاشت :
باید برای آزادی فکر و ذهن انسان، کنترلهای مذهبی و اجتماعی را از سر غریزه جنسی برداشت تا فرد با فکری منبسط و ذهنی خلاق به رشد، پیشرفت و سعادت برسد
لازمه پذیرش این نظریهٔ بسیار وسوسه انگیز، طرد کامل عقاید مذهبی و عرفهای اجتماعی بود، لذا جامعه سکولار غربی که چند قرن قبل از فروید یهودی خود را از حکومت کلیسای مملو از خرافات رها کرده بود، در یک حرکت سریع، نظریه فروید را عملیاتی و اجرایی نمود
بیشترین طرفدارن تئوری آزادی جنسی سرمایه داران بودند که حالا طرح جامعه آزاد یا لیبرال را مستعد دوشیدن بیشتر مردم میدیدند
حضور زنان در محیط های کاری در کنار مردان و آزادیهای جنسی باعث ترغیب کارگران به حضور در این نوع مشاغل ولو با دستمزد پایین میشد و از سویی دیگر دستمزد پایین زنان تضمین سود بیشتر بود
فیلم آخرین جلسه فروید کنکاشی است در شخصیت لامذهب فروید، شخصیتی متزلزل که هیچ دستگیره محکمی برای حفظ تعادل فکریاش و نظریات روانشناسیاش ندارد
آنچه تزلزل فروید یهودی را در این فیلم بیشتر از هر چیز دیگر به نمایش میگذارد وضعیت نابسامان دختر فروید یعنی آنافروید است که زنی با انحراف علاقه به جنس موافق میباشد
فروید که حتی قادر نیست مشکل انحراف اخلاقی دختر خودش را با روانکاوی و رواندرمانی حل کند، این مرض را غیر قابل درمان و به عنوان یک مسئله فطری و غریزی معرفی میکند
فیلم آخرین جلسه فروید به طرزی زیرکانه استیصال پدر و دختر را نسبت به این انحراف هوسناک به تصویر میکشد
ازدواج آنافروید با همکار همجنسش و تایید فرویدِ پدر در انتهای فیلم، نمادی از عجز و ناتوانی نظریات فروید در شناخت حقیقی انسان و مسائلش معرفی میشود
در بین روانشناسان امروزی مشهور است که نظریات فروید علم روان شناسی را چند صد سال عقب نگاه داشت و باعث عقب ماندگی بشریت در شناخت واقعی نفس خویش شد
آثار ویرانگر مکتب انحرافی فروید یهودی یکی از هزاران صدمهای است که بشریت از تفکرات یهودیان خودبرترپندار دیده است
نظریهٔ فروید یهودی ناشی از این دیدگاه افراطی است که فقط یهودیان انسان هستند و بقیه حیوان انساننما میباشند، لذا فروید به خود اجازه میدهد بهجای اتوپیا یا مدینه فاضله به زوتوپیا یا باغوحش فاضله بپردازد
در زوتوپیای فروید یا همان جامعه لیبرالی (دنیای آزاد) همه در صلح و آرامش همدیگر را شکار میکنند، مرد زن را شکار میکند و زن مرد را و سرمایهدار هردوی اینها را
لذا عموم آثار سینمای غرب وحشی وحشی در موضوع شکار آدمها توسط همدیگر محدود میشود
اگر فیلمی به شکار دو جنس مخالف بپرداز فیلم در ژانر درام ، اروتیک (شهوانی) و احساسی تعریف میشود و اگر به شکار طبقهٔ ضعیف توسط طبقه سرمایهدار بپردازد در ژانرهای وسترن، هیجانی، ترسناک و جنگی گروهبندی میشود
از دیگر صدمات یهود به جامعه بشری بانکداری مبتنی بر رباخواری است که در موضوع این متن نیست و فقط برای جدی بودن صدمات تفکر یهود به آن اشاره گردید
#آخرین_جلسه_فروید
#فروید
#زیگموند_فروید
#سی_اس_لوییس
#نقد_فیلم
#تحلیل_فیلم
#مکتب_اتریش
#یهود
#صهیونیسم
#لیبرالیسم
#سینما
#فیلم_و_سریال
#روانشناسی
#رواندرمانی
#روانکاوی