یادداشت های یک طلبه روان شناس
📢 روایتی از دیدار امروز خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب 🖼 رضا و معصومه هم دو
این سرنوشت ها رو که میخونم سیلاب اشک امانم نمی دهد...
اینها کی بودند!
چگونه زندگی کردند!
شهید زندگی کردند و شهید شدند...
هر کسی خدا را پیدا کند، عاشقش می شود و حال و روز عاشق وخیم است..
عاشق آخرش شهید می شود.
معصومه و رضا عاشق هم و عاشق "الله" بودند.
هنیئا لک
اللهم ارزقنا شهادت🌹😭😭😭
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
رزق شبانه🌙
یک مطلبی خواندم خیلی قشنگ بود خیلی..
از آنجایی که مومن خصلت تنها خوری ندارد، رزق مادی و معنویش را با دیگران سهم می کند.
تا معنویت بر کار فرهنگی مقدم نشود کار پا نمی گیرد و استمرار ندارد...
هرکار ماندگار شد به خاطر کوک چهارم بود...
آیا می خواهید کوک چهارم را بدانید؟!!!
با بغضی در گلو گفت: هر کاری بکنم کسی نمیبیند! چه رسد که بخواهند تشکر کنند!!
به او گفتم: میدانی مشکلت چیست؟
گفت: بله، دستم نمک ندارد.
لبخندی زدم و گفتم: کار از نمک گذشته است، شما شورش را در آوردهاید؛ به قول پدر عزیزم ما از این دست خیلی نان و نمک خوردهایم اما برخی از ما مسیر زندگی را با دندهی سه کوک میرانیم؛ اگر با کوک چهارم برانیم، زندگی برایمان شیرین میشود.
پرسید کوک چهارم چیست؟
برایش تمثیل زیبای علامه محمد تقی جعفری را گفتم: که یک آقایی کفشش پاره شد آن را نزد کفاش برد.
کفاش گفت: این کفش شما سه کوک میخواهد، هر کوک ده هزار تومان، در نهایت میشود سی هزار تومان.
صاحب کفش سی تومان را داد و رفت تا یک ساعت بعد بیاید و کفش را ببرد.
کفاش کارش را آغاز کرد، یک کوک، دو کوک سه کوک و تمام؛ بعد نگاه عمیقی به کفش انداخت، دید اگر یه کوک دیگر بزند این کفش، برای صاحبش یک عمر کار میکند ولی با صاحب کفش، سی هزار تومان طی کرده است؛ بنابراین دیگر نمیتواند بابت کوک اضافه پول بیشتری از مشتری بگیرد؛ دو دل شد، دلش را برای کوک چهارم که هیچ منفعتی برایش نداشت بدون هیچ چشمداشت به دریای معرفت زد.
بیا من و شما از امروز دست برداریم از این رسمی که هر که پول دهد آشاش دهیم، اگر کاسب، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر، کارمند و... هستیم، دیگر برای کارهایی که انجام میدهیم چرتکه نیندازیمکه یکی من و یکی تو، اگر بیش از تعهدت کاری انجام دادی، بدان علاوه بر عقل معاش به عقل معاد نیز نائل شدهای؛ اما اگر با دست فرمان سه کوک پیش رفتی، دلت دائم شور میزند و با خود میگویی: یعنی همسرم قدر مرا میداند، یعنی فرزندانم دلسوزی و فداکاری مرا فهم میکنند، آیا مدیرم زحماتم را دید و...؛ اما اگر یک کوک دیگر اضافه کردی و شد چهار کوک، دیگر قدم برداشتنت برای تقرب یاقتن خودت و دیگران به خداست، بدون اینکه ردپایی از خود برجا بگذاری و منتظر باشی، سرک و گردن بکشی که آیا خدمات تو را دیدند، دیگر گوش نمیخوابانی تا اسمی از تو برده شود تا قند در دلت آب شود چرا که به این باور رسیدهای که رسالت خود را در دنیا انجام دادهای و آنکه باید ببینید دید، میبیند و خواهد دید.
تا زمانی که به کوک سوم بسنده کنیم و دست به سمت کوک چهارم نبریم همین آش است و همین کاسه، یعنی باید همچون کودکان برای احراز هویت خود، چشم به دست و گوش به زبان مردم بدوزیم.
دیر نمیشود، به وقتش از تو تقدیر میشود.
🪶مرضیه رمضانقاسم
#تجلیل
#تقدیر_از_فعالیت
╔ ⃟🌸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
سوره واقعه شیفتگان تربیت.mp3
11.67M
#سوره_واقعه
آرامش شبـــــ♡ـــانه
https://eitaa.com/talabemoshaver99
نرگس
کنج طاقچه ی گلباغ پردیس، نرگسها منظم و مرتب نشسته بودند.
هشت دانه خریدم!
نرگسها قراره راهیِ خانه ی خاک و گلدان شوند.
اول پائیز وقتِ کاشتِ نرگسهاست.
من اگر باغبان بودم تمام دشت را نرگس تکثیر می کردم، تا چشم همگان روشن به زردیِ شکوفه هایش می شد.
من اگر معلم بودم نرگسِ عشق می آموختم تا همگان را دوست بدارم و دوست داشته شوم.
من اگر استاد بودم نرگسِ شادی به کلاس می بردم تا دانشجویِ بی حال و در خود مانده را سر ذوق و لبانش را به خنده وا می داشتم.
من اگر مشاور بودم حالِ خوبِ نرگس را به مراجعینم می دادم. سرا پا گوشِ او بودم هرچند گاهی پژمرده و خمود..
اگر طلبه بودم بویِ خوشِ خدایی را مثل رایحه ی نرگس عطر پاشی می کردم تا هر کسی عاشقِ انسانهای خدایی شود.
اگر دانشجو بودم چو نرگس روی ساقه ی پایم می ایستادم تا تمام قامت، در مقابل استادم ادب کنم!
من اگر مادر بودم دستانِ سردِ طفلک معصومم را می فشاردم و گرمای محبت را همچو نرگس تزریق می کردم.
اگر همسر بودم آرامشِ نارسیس را برای زوجِ خسته ی بیرونم فراهم می کردم.
اگر یک کنشگر اجتماعی بودم برای هر مراسمی نرگس دسته می کردم.
اگر فرزند بودم رویِ ماهِ پدر و مادرم را نرگس وار نوازش می کردم.
اگر یک رفیقِ شفیق بودم، مثل ساقه ی نرگس تکیه اش می شدم.
و حال اینکه هیچی نیستم؛ فقط هشت پیاز نرگس دارم و اینهمه بافته ی ذهنی...
پیاز ها را می کارم به امید گل نرگس!!!
حضرت حجت بن الحسن که بیاید یا یک نظر کند، همه ی ما را نرگسی می کند!!
صد که آمد نود هم پیش ماست.
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
یادداشت های یک طلبه روان شناس
جلد خانه ی تو ام دو روزِ عجیب دلم هوایی شده است. پاهایم کِش کِش می کند تا به سنگ فرشهای آیینه ای برس
قطارِ زندگی ام؛
سکوت هایِ دلتنگی ام را با تو می شکنم!
یهویی دلم حرم خواست...
حرمِ گرم و دستان مهربان پدریِ تو با آبهای سردِ سقاخانه که تهِ گلویم بشکند.
دندان هایم از سرما بهم خورد ولی وقتی نگاه به گنبد طلایی ات کنم آنقدر جَلدِ تو می شوم که بخار از سرم بلند می شود و به پرواز در میایم..
یا ضامن آهو😢
دلم یک بغل حرم می خواهد...
السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثناء
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
Mohsen Chavoshi - Taghe Soraya (1).mp3
10.2M
من جلد تو هستم
از شنبه های ام البنینی تا چهارشنبه های امام رضایی
یا ضامن آهو، من جلد تو هستم، بر بام تو هستم، شب و روز یادِ تو هستم.
همه خلوتها با تو هستم...
عشقت را ریسمان کردم و بر گردن آویختم. من امام رضایی ام!!!!
دلم هواتو می کنه
ای طاق ثریا!!!
این دل که دل نیست فرشِ قدومت هست.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَي يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّي تُؤْفَكُونَ (95)
همانا خداوند، شكافنده ى دانه و هسته است، زنده را از مرده بيرون مى آورد و بيرون آورنده ى مرده از زنده است. آن است خداوند شما، پس چگونه (از حقّ) منحرف مى شويد؟
اگر این آیه فهمیده شود، سراسر امید است. خدایی که قدرت نمایی می کند یک دانه و یا پیاز خشک را سبز می کند.
پس او بر هر امری مقتدر است.
اینک از پیازهای خشک نرگس، سبزیِ ساقه حس می شود. حسّ زندگی، تازگی، سبز بودن، جوانه زدن
امیدِ باغبان به رویشِ بذر هاست. امیدِ دانه به سر از خاک درآوردن است.
و این معنای زندگیست....
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
یادداشت های یک طلبه روان شناس
خنده در گریه با شنیدن سخنِ او، صورتش برافروخته! احوالش پریشان! و گریه اش شدیدتر شد، پرسید: دخترم
خنده در گریه😭😭
باز هم آه و فاطمیه🖤🖤🖤
آدم های بزرگ این شکلی اند!!!
مثل حسن طهرانی مقدم!
📓 کتاب مرد ابدی
حداقل فایده اش این است که بدانیم کار روی دوش چه افرادی جلو می رود!!!
مردان بزرگ مثل حاج قاسم و شهید فخری زاده، همچون نصرالله و همّت و چمران....کار را جلو می برند.
سرشان پایین است و به کار خود می پردازند. افق دیدشان وسیع است و از کنار مشکلات عبور می کنند...
در تله ی تمسخرها و زخم زبانها، سختیها و چالش ها نمیفتند.
اینها حادثه سازند و تاریخ را ورق می زنند.
اینجاست که صف با اراده ها از دیگران جدا می شود. دیگرانی که اراده ندارند از مشکلات کوه ساخته و از مسیر باز می مانند ولی با اراده ها کوه را فتح کرده و به قله می رسند.
ما در امتداد فتح قله هستیم. چه بسا در مواردی به قله رسیده ایم!!!
برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
56.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه صبحانه ایرانی و مختصری درباره سوریه با حضور نویسنده حوزوی و عضو تحریریه مجتهده امین، سرکار خانم طیبه فرید
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌓 اعتیاد به رنج!!
چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم.
با قطار به سمت مقصد میرفتیم
داخل کوپه یه خانم با پسر حدوداً ۹ ساله و یک آقای میانسال هم نشسته بودند.
مشغول کتاب خواندن شدم.
بعد از گذشت یکی دو ساعت
متوجه شدم ،
خانمی که پسر بچه همراهش بود داره گریه میکنه.
آقای میان سال باهاش صحبت میکنه.
بی اراده به سخنان این دو نفر گوش کردم.
گویا مادر شوهر و خواهر شوهر آن خانم،
در کوپه بغلی بودند،
و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده بود و به او گفته بود:
برو ببین در مورد من چی میگن.
پسر بچه وقتی برگشته بود،
هر چه را که شنیده بود،
از سیر تا پیاز برای مادرش تعریف کرده بود...
ظاهراً حرفهای خوشایندی نزده بودند!
آقای میانسال،
که فردی پخته بود،
به این مادر گفت:
تا زمانی که
"اعتیاد به رنج کشیدنت"
را ترک نکنی،
اوضاع همین است.
برایم جالب بود.
مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن هم میشويم؟!
من آموختن را دوست دارم،
به نظرم جامعه،
بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی، بدون پرداخت شهریه، میتواند در کلاسهای آن،
شرکت کند و انتخاب کند چه بخواند.
اون روز من هم در کوپه،
در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ...
مادری «معتاد به رنج»
و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند.
من هم سر تا پا شوقِ آموختن.
استاد( آقای میانسال) رو به خانم گریان کرد و گفت:
از کی معتاد شدی؟!
خانم گفت:
من أصلاً معتاد نیستم!
به خدا من هیچی مصرف نمی کنم.
استاد گفت:
چرا !
رنج کشیدن عادت روزانهات شده.
مگر تو امروز مسافر نیستی؟
خانم گفت:
چرا، داریم میریم سفر.
استاد گفت: تو امروز بهخاطر آماده شدن برای سفر، رنج مصرف نکرده بودی.
اما تا در کوپه نشستی، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری، برایت مواد تهیه کند، و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد،
و تو هم مصرف کردی، و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی!
دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود.
🔸خانم هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبهرو شده بود
گریهاش متوقف شد و گفت:
ولی اونا خیلی بد هستن، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟!
استاد گفت:
شغل مواد فروش، فروش مواده.
تو چرا مواد آنها را میخری؟
تا زمانی که تو بهایی نپردازی،
هیچکس به زور به تو هیچ موادی نمیدهد.
و ادامه داد:
در این دنیا همه فروشنده هستند؛
تو مشخص کن، خریدار چه چیزی هستی:
خریدار آرامشی،
خریدار شادی،
یا خریدار رنج و اندوه!
🔸من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم.
برایم زیباترین تعبیری بود که تاکنون شنیده بودم.
استاد ادامه داد:
اگر در طول روز از خودت بپرسی، که امروز میخوام چه چیزی را بخرم، که برای زندگی ام مفید باشد بابت اجناس بنجل، بهایی نمیپردازی!
🔸بحث آنروز دیدگاه جدیدی را در من بهوجود آورد.
واقعاً امروز شما خریدار چه چیزی هستید:
تنبلی و بطالت،
رنج و اندوه،
یا شادی و آرامش،
و رشد و ... !؟
🔸یادمان باشد،
ما انسانها دارای حق انتخاب هستیم، پس در اختیار خودمان است که کدام زمینه یا موضوع را انتخاب کنیم .
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
یادداشت های یک طلبه روان شناس
🌓 اعتیاد به رنج!! چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم. با قطار به سمت مقصد میرفتیم داخل کوپه یه خانم
این مطلب خیلی عالیییییه
اعتیاد به رنج⭕️⭕️⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛫 تفاوت انگیزه و نظم
عجب چیزیه این نظم!!!
مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمود: "اوصیکم بتقوی الله و بنظم امرکم"
#رزق_شبانه
https://eitaa.com/talabemoshaver99
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(۲۱روم)
روزی که سید علی به خواستگاری ام آمد با اینکه پسر عمویم بود و می شناختمش، به من گفت: زندگی پر از رنج و تنگدستی خواهم داشت.. ولی با انتخاب خودم او را با جان و دل پذیرفتم.
📓برشی از کتاب کهکشان نیستی
رخشنده سادات همسر سید علی آقای قاضی با آن همه مال و ثروت و دهها دِه ارث پدری، همسریِ یک طلبه ی فقیر را قبول کرده بود.
رخشنده سادات از تبریز خانه ی پدری اش سفر کرده به آن خانه ی پدریش!نجف خانه ی مولا علی علیه السلام.
این علویه از خانه ی اغنیاء به خانه ی فقراء آمده است.
👈دوری از وطن
👈چندتا بچه خرد و کوچک
👈مردی که همه ی وقتش سر درس و بحث و عبادت می گذشت..
👈زندگی کردن در یک آلونک تو نجف
👈صبح تاشب به پخت و پز و بچه داری
همه اینا هیچی و فقط این دختر عمو دل تو دلش نیست و قند تو دلش آب میشه هر بار سیدعلی آقا صداش میزنه! آخه سید علی دلش مثل آب روان و لطیف است. همه دار و ندار سیدعلی یه رخشنده سادات است. مهمتر اینکه سیدعلی سرش تو کتاب و عبادت...اینهاست. وقت گفتگو ندارد، ولی یکبار که صدا دختر عمو می زند حسابی دلبری می کند!
پ ن : نقاش چیره دست چه حیرت انگیز تقدیر را قلم می زند!
یا یک صیغه و خطبه ی عقد دختر و پسر را به هم محرم می کند. نه تنها محرم بلکه محبت و مودت را نیز تو دل هردو می گذارد. زن و شوهر اگر کوکِ هم باشند هر کجای عالم باشند قلب و نبضشان برای هم می زند.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
#باریکتر از مو
💢 آری ایــــن توقـــف اســت
که هر انسانی را به نابودی میکشاند.
و اِلا حرکـــت ها را مقصــودی اســـت و
منزلگاهی 🍃
🔻آنگاه که آهنگ حرکت بسوی هدفی
را کردی، خس وخاشاک راه و موانـع آن تو
را از رفتــن بازندارد، که تعلل و ایستـادن
همـــانا و آتـــش گرفتــن و سوختـــن و باز
ماندن و ناکام گشتن همان⚠️
این شعر سعدی را صدها بار خوانده ام...
گفت: ای برادر! حرم در پیش است و حرامیّ در پس؛ اگر رفتی بُردی، و گر خفتی، مُردی.
انتظار امام زمان (عج) نیز همان حرکت است..برای آمدنش حرکت لازم است.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
چقدرررر زیبااااا
آرزوی قلبیم
هیچگاه هیچ کسی به بن بست فکر نکند!!!!
تفکر های پایه دار و عمیق و سالم بن بست شکن است.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
مفهوم کوثر خیر کثیر است.
میدونید خیر کثیر بمنظور زیادی امکانات نیست
خیر کثیر یعنی در موقعیت ها بهترین برخورد صحیح و موضع گیری داشته باشیم.
برگرفته از کتاب کوثر چشمه جاری
نوشته از (عین صاد)
کوثر رسول سلام الله علیها بانوی بصیر بود که در هر موقعیتی کوثر بود.
در شعب ابیطالب ام ابیها بود. در خانه داری نقش همسری و مادری اش اولویت است. نگهداری حسین از کارهای خانه مهمتر است. محدثه و پیام های حضرت جبرائیل را در صحیفه ی فاطمیه مکتوب می کند.
و در زمانی کوثر مدافع ولایت شده، حتی فرزند داخل شکم او بخاطر موقعیت زمانه کشته می شود.
او در مسجد برای دفاع از حق ولایت سخنرانی می کند. در بیت الاحزان به گریه های شبانه روزی می پردازد تا غاصبان دین شناخته شوند.
حتی وصیت می کند قبرش مخفی باشد؛ تا جامعه ی انسانی بفهمد بهترین دخت پیغمبر خاتم از وضع موجود ناراضی بوده است. کوثر بهترین تصمیم زمانه را گرفته و به مولایش فرموده: غسلنی بالیل، کفنی بالیل، دفنی بالیل...
پ ن: کوثر یعنی بهترین وضعیت برخورد و موضع گیری مناسب در هر موقعیتی!
السلام علیک ایتها الشهیده یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها🖤
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99