eitaa logo
گردش توحیدی در تار و پود زندگی
270 دنبال‌کننده
182 عکس
363 ویدیو
73 فایل
جایی برای گردش توحیدی در تار و پود زندگی و پاسخ به سوالات اعتقادی و اخلاقی و مسائل زندگی و مشاوره مذهبی. لطفا سوالات مربوط به مسائل شرعی از گروه مربوط به احکام پیگیری شود. ارتباط با ادمین ( انتقاد و پیشنهاد، تبادل ) @Admenn313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺🔺تنبیه و پاداش، بچه رو خودخواه و خودمحور می‌کنه. 👈 فرض کنین بیشترِ دیالوگ‌هایی که بین شما و فرزندتون رد و بدل می‌شه، از این جنس باشه: 🔺اگه تو مهمونی امروز با بچه‌ها دعوا نکنی، برات یه اسباب بازی خوشگل می‌خرم. 🔺اگه یه بار دیگه حرف زشت بزنی، تبلت رو بهت نمی‌دم. 🔺حالا که اسباب بازی‌هاتو به مهمونها ندادی، قرارِ شهربازیِ فردا رو فراموش کن. 🔺چون دختر خوبی بودی و به مهمونا سلام کردی، این جایزه رو برات خریدم. 🔺همین الان می‌ری از دوستت عذرخواهی می‌کنی، وگرنه... 👈 فکر می‌کنین، تکرار این دیالوگ‌ها باعث شکل‌گیری چه طرز فکری در بچه‌ها می‌شه؟ آیا باعث نمی‌شه که معیار بچه برای انجام دادن یا ندادن کارها این بشه که چه نفع و زیانی واسم داره؟ 👈 چقدر احتمال داره که این بچه به این فکر کنه که رفتارهایی مثل سلام کردن، شریک شدنِ اسباب‌بازی‌ها، یا کتک زدن، چه تأثیری روی دیگران و احساسات اونها می‌ذاره؟ 👈 حتما شما هم با آدم‌های خودخواه و اهل معامله‌ای که مدام چرتکه تو دستشونه و دو دو تا چهار تا می‌کنن که ببینن تو هر رابطه‌ای چی گیرشون میاد، برخورد کردین. اینها همون کسانی هستن که تو بچگی، والدینشون غالباً از تنبیه و تشویق واسه اصلاح و کنترل رفتارشون استفاده می‌کردن. بله، خودخواهی و معامله‌گری، از عوارض تنبیه و پاداشه. 👈 حتماً می‌پرسین پس چطور بهش بفهمونیم که کارش بده و نباید انجامش بده. ببینید اصول برخورد با هر رفتار اشتباهی تقریباً یکسانه: 1️⃣ توجه و تشخیصِ نیازی که پشت رفتار کودک پنهان شده 2️⃣ پیدا کردن یک برای رفتار اشتباهش 3️⃣ همدلی با کودک در مورد نیازش و احساساتس 4️⃣ صحبت کردن در مورد تأثیر رفتار اشتباهش روی دیگران 5️⃣ سؤال کردن و گفتگو در مورد جبران اشتباه و راه‌های دیگه‌ای که هم نیاز کودک رو برآورده کنه و هم به دیگران و حد و مرزهاشون آسیبی نزنه. مثال: اینطور که متوجه شدم، چون پارسا اسباب بازیتو ازت گرفت و می‌خواستی اونو پس بگیری، پارسا رو زدی درسته؟ (قصد مثبت) می‌دونم وقتی کسی وسایل‌مون رو بی‌اجازه برمی‌داره، آدم ناراحت و عصبانی می‌شه (همدلی) اوه... یه نگاه به پارسا بنداز، ببین چه جوری داره گریه می‌کنه، انگار خیلی دردش اومده (توجه به تأثیر رفتارش روی دیگران) فکر می‌کنی چه جوری می‌تونی ازش دلجویی کنی؟ (گفتگو برای جبران اشتباه) خودت تنهایی می‌ری سراغش یا می‌خوای منم باهات بیام؟ (همراهی و انتخاب دادن به جای وادار کردن به عذرخواهی) به نقل از دکتر مرضیه رضائیان https://eitaa.com/tar_va_pod
👈گریه واکنش طبیعی بدن به بعضی از احساساته. در عین حال بچه‌هایی که زیااااد گریه می‌کنن یا خیلی حساس و زودرنجن و به اصطلاح تاب‌آوری پایینی دارن، برای مدیریت احساسات‌شون نیاز به درک شدن و همدلی بیشتری دارن. چیکار کنیم باهاشون؟ 1️⃣ از بازخواست کردن و انتقاد کردن و برچسب زدن خودداری کنیم: ❌ الان چرا گریه می‌کنیییی؟ مگه زبون تو دهنت نیست؟! خوب قشنگ حرف بزن. ❌ وااای تو هم که همش اشکت دم مشکته. مدااام گریه می‌کنی!! 2️⃣ با مهربونی و لحن آروم اتفاقی رو که افتاده و احساسات و آرزوهای کودک رو به زبون میاریم. این کار کمک می‌کنه احساس کنه درک شده: ✅ انگار از اینکه موهات اونجوری که دلت می‌خواست، نشد، احساس ناامیدی می‌کنی... ✅ تو چند بار منو صدا زدی، اما من مشغول صحبت با بابا بودم و صدات رو نشنیدم. فکر کنم دوست داشتی زودتر ازم اجازه بگیری و بستنی بخوری... آره؟ 3️⃣ صبورانه برای شفاف شدن مسأله و حل اون باهاش گفتگو کنین: ✅ برام توضیح می‌دی دقیقاً می‌خوای موهات چه شکلی باشه؟ می‌خوای این دفعه یه مقدار که بافتم، باهات چک کنم و اگه جاش خوب بود، ادامه بدم؟ ✅ الان دلت می‌خواد بهت بستنی بدم یا فرصت می‌خوای که آروم بشی و بعدش بستنی بخوری؟... می‌خوای تا اون موقع تو بغلم باشی؟ 4️⃣ تو زمانهای خوب‌حالی اگه کوچیکه با کمک قصه و بازی و نمایش، و اگه بزرگه، تو فضای گفتگوی همدلانه، روش کارآمد ابراز نیازها و خواسته‌هاش رو ‌بهش آموزش بدین: ✅ وقتی خرگوش کوچولو سه بار مامانش رو صدا کرد و اون جواب نداد، خیلی احساس ناامیدی کرد... دلش می‌خواست گریه کنه، اما یاد حرف دوستش افتاد که بهش گفته بود به جای گریه می‌تونه چند تا نفس عمیق بکشه یا تا ده بشمره و وقتی آروم‌تر شد، دوباره مامانش رو صدا کنه و با دست آروم بزنه روی دست مامانش. یا می‌تونه صبر کنه که صحبت مامان و باباش تموم بشه و دوباره مامانش رو صدا کنه. 5️⃣ بهش کمک کنین تا تو موقعیت‌هایی که دلش می‌خواد گریه کنه، بعد از آروم‌کردن خودش، برای حل مسأله‌ش فکر کنه: ✅ به نظرت وقتایی که احساس ناامیدی یا ناراحتی می‌کنی، به جای گریه، چه کارهای دیگه‌ای برای تأمین نیازت می‌تونی بکنی؟ بیا باهم ببینیم اصلاً بیشتر چه وقتایی گریه‌ت می‌گیره؟ و با کمک خودش راه‌حل‌های مناسب مثل ابراز احساس (از اینکه موهام کج شده، احساس کلافگی دارم)، کمک گرفتن (من به کمک نیاز دارم)، درخواست کردن (می‌شه اول حرف منو بشنوین) و... رو پیدا کنین. 6️⃣ کوچکترین پیشرفتش رو در این زمینه بهش بازخورد بدین: ✅ امروز وقتی کفشت از پات دراومد، متوجه شدم که یه کم کلافه شدی و گریه‌ت گرفت، اما خیلی زودتر از همیشه تونستی خودت رو آروم کنی و بگی که به کمک نیاز داری. خودت هم متوجه پیشرفتت شدی؟😍 7️⃣ دیگه لازم نیست بگم که حتماً حتماً خودتون الگوی مناسبی از ابراز صحیح احساسات، افکار و نیازهاتون باشیین و با آه و ناله و جزع و فزع احساسات‌تون رو بروز ندین: ❌ اَاَاَاَاَه😫 کدوم احمقی این هسته‌های گیلاس رو رو زمین گذاشتهههههه؟؟ ایششش... همش چسبید به پام😣خسته شدم از دستتون... ای‌خدااااا یا منو از رو زمین بردار یا اینها رو😬 ✅ از اینکه موقع راه رفتن یه چیزی بیاد زیر پام، خیلی احساس کلافگی می‌کنم. بچه‌ها جای هسته‌های گیلاس توی سطل زباله‌ست. @tar_va_pod
👈 یادمه وقتی هستی حدوداً سه، چهار ساله بود، واسه یه مراسم ختم، من و همسرم و هستی به همراه خواهر همسرم با ماشین ما از گرگان به شاهرود رفتیم. موقع برگشت قرار شد پدربزرگ و یکی دیگه از عمه‌های هستی هم با ماشین ما بیان. اما تا سوار ماشین شدن، هستی شروع کرد به گریه و شلوغ‌کاری که نههههه😵، نمی‌خوام سوار ماشین ما بشننننن، عمه باید پیاده بشهههه😖 و... 👈 احتمالاً خیلی‌هاتون تو این شرایط قرار گرفتین و می‌دونین که چقدر سخته نگران قضاوت‌های اطرافیان نباشی و بتونی زیر بار فشار نگاه‌هاشون که البته ممکنه هیچ معنی و مفهوم خاصی نداشته باشه و اون فشار، محصول تولیدات کارخونه‌ی ذهن خودت باشه تاب بیاری. 👈 راستش من هم اولش با تولیدات کارخونه‌ی ذهنم یه مقدار درگیر شدم، اما خیلی زود متوجه شدم که چسبیدن به این فکرها و نگرانی‌ها فقط باعث به هم ریختگی و استرس من می‌شه و تواناییم رو برای مدیریت چالش، تحلیل می‌بره. واسه همین با این جملات که اون یه بچه‌ست و فقط سه سالشه و خیلی طبیعیه که به غیر از خودش نمی‌تونه کسی رو ببینه، اطرافیانت هم اینو می‌فهمن و حتی اگه جور دیگه‌ای فکر و قضاوت کنن، تو مسؤلش نیستی، خودم رو آروم کردم‌. 👈 بعدش هستی رو بغل کردم و از جمع دور کردم و تو گوشش زمزمه کردم که دلت می‌خواست کسی تو ماشین‌مون نباشه که راحت بشینی و دراز بکشی؟ گفت: آره. گفتم: آره، کاشکی دو تا ماشین داشتیم تا نصف‌مون با یه ماشین دیگه می‌رفتیم. چشمم افتاد به دو تا ماشین دیگه که تو کوچه پر از سرنشین بودن. اونها رو نشون هستی دادم و گفتم: کاشکی این ماشینها خالی بودن و می‌تونستن عمه جون رو سوار کنن. حیف که اونها هم جا ندارن... حالا عمه جون چه جوری بیاد؟ گفت: عمه جون تو ماشین ما نشینه! گفتم: گرفتم که دلت می‌خواد عمه جون می‌تونست با یه ماشین دیگه بیاد تا تو راحت‌تر باشی و بیشتر بهت خوش بگذره. اما یادته اون دفعه که می‌رفتیم سمنان، بین راه خسته شدی و اومدی تو بغل من نشستی و یه عالمه باهم بازی کردیم و خندیدیم؟ یادته چقدر بهمون خوش گذشت؟ دوست داری الان که قراره تو بغلم بشینی، بازم بازی کنیم یا شعر بخونیم؟ اصلاً می‌خوای تو بغل من بشینی یا بغل عمه جون؟ گفت: نه، بغل عمه جون نمی‌رم. گفتم: اوه پس تصمیم گرفتی تو بغل مامان بشینی. وای که چقدر بهمون خوش بگذره😍 👈 و خلاصه نشون به اون نشون که اون مسیر دو ساعته رو یه بند من و هستی شعر خوندیم و کلاغ‌ پر و تاپ تاپ خمیر بازی کردیم و درخت‌های مسیر رو شمردیم و بالاخره رسیدیم گرگان😩 👈 قصدم از تعریف این ماجرا این بود که بگم وقتی می‌گیم تو هفت سال اول بچه امیره، یعنی پررنگ‌ترین نیازش آزادیه و می‌خواد جوری که مایله زندگی کنه. و اگر چه ما نه می‌تونیم و نه لازمه که به همه‌ی خواسته‌هاش تن بدیم، اما لازمه درکش کنیم و با صبوری و همدلی و همراهی کمک کنیم اون هم شرایط ما رو درک کنه و با ارائه‌ی پیشنهادهای جایگزین و حق انتخاب دادن، کاری کنیم که علیرغم نرسیدن به خواسته‌ش، هنوز هم احساس تسلط و کنترل روی زندگیش داشته باشه. به نقل از دکتر مرضیه رضاییان
سوالاتی مهم و مطرح با پاسخ 🍃👇🏻 با همسر عصبانی چه کنیم ؟❓ اگرهمسرتان به راحتی عصبانی می شود چاره کار برای کنترل او، مقابله به مثل نیست بلکه باید سعی کنید عصبانیت او را درک کنید تا زنجیر طولانی درگیری ها پاره شود؛ با بالا بردن صدای تان بلافاصله موجب برانگیخته شدن بیشتر او شده و در نتیجه نه تنها نخواهید توانست او را کنترل کنید بلکه ممکن است شرایط کاملا از دست تان خارج شود و باعث تصمیم گیری های غیر منطقی و غیر عاقلانه از سوی شما یا شوهرتان شود و اوضاع را وخیم تر کند. ⛔️ در مقابل، سکوت شما زمینه تداوم یا تکرار بد اخلاقی های شوهرتان را از بین می برد. شما باید با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کنید. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد. مواظب باشید هنگام عصبانیت و بد اخلاقی او، حرف ناپسندی بر زبان نرانید. با خرج خانه چه کنیم؟❓💴 ممکن است دوست داشته باشید که خرج خانه را دردست بگیرید اما شوهرتان موافق این امر نباشد نباید به یکباره با او در بیفتید بلکه باید خیلی منطقی با او صحبت کنید. با دقت زیاد به کارهای او و حرف هایش توجه کنید چون در این صورت متوجه می شوید دلایل مخالفت او کجاست . بهتر است با دقتی که از خود نشان می دهید به او این اطمینان را بدهید که همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و کتاب دارد و بدون این حساب و کتاب ها خرج نمی کنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. سعی کنید با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خود و همسرتان فراهم کنید. فراموش نکنید به او یادآوری کنید که شما با کمی اقتصادی فکر کردن می توانید هم کمک خرج خانه باشید و هم پس انداز خوبی را برای زندگی مشترک تان فراهم کنید. با همسر ولخرج چه کنیم؟❓ اگر همسرتان مدام به دوستانش پول قرض می دهد یا بدون هیچ فکری بی محابا پول خرج می کند و چیزی برای پس انداز باقی نمی گذارد باید سعی کنید کمی مدیریت مالی خانه را در دست بگیرید تا شوهرتان را هم بهتر کنترل کنید؛ برای اصلاح همسرتان با انتقادهای پیاپی از او یا دست گذاشتن روی اشتباهات و قصورات او شروع نکنید. ✔️ چه همسر شما مستحق این سرزنش باشد چه نباشد. این نحوه برخورد تنها اختلاف و فاصله بین شما را افزایش می دهد و راه گفت وگو را سخت تر می کند. به جای این کار، سعی کنید با شیوه دوستانه و عاشقانه با این موضوع مواجه شوید. مثلا به او توضیح دهید که می خواهید هزینه های خودتان و همسرتان را تحت کنترل قرار دهید و بحث را از آنجا شروع کنید. تاکتیک دیگر، حرف زدن در مورد راه های پس انداز پول برای چیزی مهم مانند یک سفر خوب، خرید خانه یا حتی دوران بازنشستگی است. طوری رفتار کنید که شما و همسرتان در راه اهداف اقتصادی خانواده یک تیم باشید. در غیر این صورت همسر شما ممکن است در مورد هزینه هایی که انجام می دهد به شما دروغ بگوید. راهی برای کنترل نگاه شوهرتان👀 مرد چشم چران برای هر زنی آزاردهنده است اما توصیه می کنیم زود قضاوت نکنید اگر تنها یک بار احساس کردید که همسرتان با نگاهی که از نظر شما ناپسند است به فرد دیگری چشم دوخته ناراحت نشوید. اگر دچار تردید شدید هر نگاه و رفتار همسرتان را زیر ذره بین قرار ندهید و نسبت به او حساس نشوید. باید بدانید این حساسیت ها به رفع مشکل کمک نخواهد کرد بلکه باعث اضطراب بیشتر و گاهی بیماری وسواس و بدبینی می شود. اگر واقعا یقین پیدا کردید که همسرتان به شکلی متفاوت به زنان دیگر نگاه می کند، زیاده روی نکنید و این رفتار او را به دیگر جنبه های زندگی تان تعمیم ندهید و نگذارید این رفتار همسرتان دیگر حوزه های زندگی تان را هم به خود درگیر کند.✔️✔️✔️ اگر می خواهید همسرتان با شما همراه شود و بیشتر برای دوام زندگی مشترک تان تلاش کند، انتظارات تان را در محدوده شرع و عرف با او در میان بگذارید و اگر بعد از آن رفتارش را انکار کرد، ابتدا این انکار را بپذیرید. حالا شما هم با او هم کلام شده اید، وقت آن است که مجددا با کمک او چارچوب جدیدی را برای حدود روابط تان تعیین کنید و در مورد شان با او به توافق برسید. از او بخواهید در آینده به این تفاهمنامه پایبند باشد تا اگر این اصول مشترک را بار دیگر نادیده گرفت، بتوانید برخورد جدی تری را درنظر بگیرید. @vasvasee
اثار شناخت هیجان و احساس.mp3
8.05M
✍ نیاز است احساسات و هیجانات خود را هنگام مواجه با مسائل مختلف بشناسیم تا بتوانیم باورها و پیش فرض های ذهنی خود را کشف و خطاء های شناختی خود را اصلاح کنیم. 👈برای داشتن رابطه نسبت به هیجانات و احساسات دیگران احترام بگذاریم و بیاموزیم چگونه همدلی و همدردی صحیح داشته باشیم. @vasvasee
👈 وقتی بچه با شکایت از بچه‌های دیگه سراغ مامانش میاد، اولین و مهمترین چیزی که بهش نیاز داره، شنیده شدن و درک شدنه. پس خیلی واضحه که: ❌ به هم نمی‌ریزیم: هاااا، باز چی می‌گی؟ ❌ غر نمی‌زنیم: باز که تو با گله و شکایت اومدی؟ اگه گذاشتی یه دقیقه بشینم ... ❌ از سر باز نمی‌کنیم: اشکال نداره، برین باهم دوست باشین! ❌ دلسوزی نمی‌کنیم و کاسه‌ی داغ‌تر از آش نمی‌شیم: ای جان، بچه‌م چقدر مظلومه، همه اذیتش می‌کنن. همش با ذوق می‌گه بریم پیش تینا، اما وقتی میاد.... پس چیکار کنیم؟🤷 🔶 اول خوب و با دقت گوش می‌دیم و با انعکاسِ حرفاش و احساس احتمالیش، بهش نشون می‌دیم که حرفش رو شنیدیم: ✅ «آها پس می‌خواستی بری با بچه‌ها بازی کنی، اما اونها تو رو راه ندادن، درسته؟» الان ناراحتی؟ دوست داشتی باهاشون بازی کنی؟ 🔶 در مقابل زود راهکار دادن و نجات بچه‌مون از احساسات منفیش مقاومت می‌کنیم! چه بسا نیاز بچه فقط همین شنیده شدن و درک شدن باشه و با کمی نوازش و تو بغل گرفتن، از احساسات منفیش عبور کنه و دوباره برگرده پیش بچه‌ها یا ترجیح بده کنار ما بمونه و بازی کنه. فکر نکنیم که حتماً باید یه کاری کنیم. گاهی کافیه در سکوت و آرامش کنارش باشیم و اجازه بدیم اگه به کمک ما نیاز داره، ازمون درخواست کنه. 🔶 زود قضاوت نکنیم و خودمون رو دانای کل ندونیم! توی بستر کنجکاوی برای شفاف شدن موضوع سؤال بپرسیم: پسرم، می‌شه بگی تو بهشون چی گفتی و اونها چه جوابی بهت دادن؟ چرا لازمه سؤال بپرسیم؟ چون ممکنه راه ندادن بچه‌مون به بازی، صرفاً برداشت اون از اتفاقی که افتاده، بوده باشه. مثلاً پسرمون رفته نزدیک اونها وایستاده و انتظار داشته که اون رو هم قاطی بازی کنن. در حالیکه اونها اصلاً نفهمیدن که اونم دلش می‌خواسته وارد بازی بشه. در این صورت بهتره از بچه‌مون بخوایم بره و خواسته‌ش رو شفاف به بچه‌ها ابراز کنه. و باز هم تا زمانیکه خودش ازمون نخواسته، لازم نیست مستقیماً وارد گفتگوشون بشیم. اما اگه خودش ازمون کمک خواست باز هم تا حد امکان فقط همراهیش می‌کنیم و اجازه می‌دیم خودش حرف بزنه. 🔶 حالا اگه ابراز کرد و اونها تو بازی راه ندادنش چی؟ باز هم اونچه که دریافت کردیم رو بهش انعکاس می‌دیم و باهاش همدلی می‌کنیم: ✅ پس تو رفتی بهشون گفتی من هم می‌خوام باهاتون بازی کنم، اما اونها گفتن بازی ما دونفره‌ست. اون وقت تو چه احساسی داشتی؟ تو ذوقت خورد؟ حالا می‌خوای چیکار کنی؟ اگه اصرار داشت که ما کمکش کنیم و ناچار به میانجیگری شدیم، اول عین حرفهای بچه‌ رو به اونها منتقل می‌کنیم: ✅ بچه‌ها ببینین من درست متوجه شدم؟ حسام می‌گه اومده به شما گفته که اجازه بدین باهاتون بازی کنه، اما شما بهش اجازه ندادین. . 🔶وقتی بستر ذهنی‌مون کنجکاوی و دیدن ماجرا از زاویه‌ی دید هر دو طرف ماجرا باشه و لحن و ادبیات‌مون اتهام آمیز نباشه، فضا برای اینکه اون بچه‌ها هم ماجرا رو از نگاه خودشون برامون توضیح بدن، امن و آماده می‌شه. 🔶 و حالا ما می‌تونیم بچه‌ها رو با نیازهای همدیگه مرتبط کنیم: ✅ آها پس بازی شما دونفره‌ست. واقعاً مسأله‌ی پیچیده‌ایه، این طرف آقا حسامه که به عشقِ بازی با دوستاش اومده مهمونی و الان ناراحته که تنها مونده، اون طرف آقا امیر و تینا خانومن که یه بازی دو نفره انتخاب کردن. به نظرتون راهی هست که همه‌تون بتونین بازی کنین و خوشحال باشین؟ بیاین چند دقیقه بشینیم و مثل ایکیو سان فکر کنیم.... 🔶 گاهی به سادگی با اولین پیشنهاد از جانب بچه‌ها یا ما مسأله حل می‌شه. گاهی لازمه بیشتر فکر کنیم و گاهی لازمه خودمون وارد فضای بازی بشیم و یه بازی هیجان انگیز راه بندازیم و یه مدت باهاشون همراهی کنیم و آروم آروم کناره‌گیری کنیم. 🔶 نکته‌ی مهم اینه که اصلاً با پیش‌فرض‌های ذهنی خودمون وارد ماجرا نشیم (مثلاً این یه پیش فرض ذهنیه: معلومه دیگه، وقتی کنار همن، باید سه تایی باهم بازی کنن) . داشتن این پیش‌فرض ذهنی باعث می‌شه به پیشنهادهایی که ممکنه واقعاً مسأله رو حل کنه، گشوده نباشیم. مثلاً ممکنه امیرحسین بگه تو بیا با این ماشین من که خیلی دوستش داری بازی کن. پسرمون هم قبول کنه، اما نگاه و زبان بدنِ ناراضیِ ما، احساس قربانی بودن به فرزندمون بده و باعث بشه چند دقیقه بعد ماجرا تکرار بشه. به نقل از دکتر مرضیه رضاییان
جذاب سازی ارتباط.mp3
12.22M
اصول جذاب سازی و تعمیق روابط اجتماعی (قسمت هفتم) ۶_ داشتن مهارت گوش دادن پویا و همدلی ادامه اصول در پست های بعدی 😊 نشر مطالب بدون لینک جایز میباشد. ولی در صورت امکان همراه با لینک باشد.🙏👇 @vasvasee
2.64M
👆👆چرا گاهی کسانی را که نمی شناسیم در اولین برخورد جذب او می شویم و یا برعکس نسبت به او ذهنیت منفی پیدا می کنیم؟👇👇 @vasvasee